ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

آیا یک لحظه قبل از مرگ، توبه انسان قبول می شود؟

فهرست مطالب

نوشتاری از استاد مطهری


رسول خدا در آخرين خطبه‏ای كه برای مردم خواند و موعظه فرمود، بحثی‏ راجع به توبه و بازگشت بنده از معصيت و گناه كرد، فرمود: هر كس يك‏ سال قبل از مردنش توبه كند خداوند توبه او را می‏پذيرد. بعد خودش فرمود: يك سال زياد است و در كمتر از يك سال هم ممكن است، اگر در يك ماه‏ قبل از مردنش توبه كند خداوند توبه او را می‏پذيرد. باز فرمود: يك ماه‏ هم زياد است و در كمتر از يك ماه هم ممكن است، اگر كسی يك روز قبل‏ از مردنش توبه كند خداوند توبه او را می‏پذيرد. باز فرمود: يك روز هم‏ زياد است و در كمتر از يك روز هم ممكن است، اگر كسی در يك ساعت قبل‏ از مردنش توبه كند خداوند توبه او را می‏پذيرد، باز فرمود: يك ساعت‏ هم زياد است و در كمتر از يك ساعت هم ممكن است، در اين وقت فرمود: اگر كسی يك لحظه قبل از مردنش توفيق توبه پيدا كند خداوند توبه او را می‏پذيرد.


توبه رجوع و بازگشت واقعی بنده به سوی خداوند است، و البته ممكن‏ نيست كه بنده‏ای واقعا و حقيقتا راه كج را كه می‏رفته رها كند و به سوی راه راست و مستقيم باز گردد و از عمق باطن و روح خود به‏ سوی خداوند بيايد نه فقط به دليل اجبار و اض
طرار – و خداوند او را در جوار رحمت خود نپذيرد.


آن چيزی كه ركن و اساس توبه را تشكيل می‏دهد، ندامت و پشيمانی از كار بد و تصميم به ترك گناه است، چيزی كه هست، ندامت و پشيمانی از گناه‏ و تصميم به ترك گناه دو نوع است: يك نوع پشيمانيها و تصميمهای كاذب‏ است كه هر آدم خطا كاری هنگامی كه با كيفر و چوب قانون مواجه می‏گردد پشيمان می‏شود و آرزو می‏كند كه ای كاش آن عمل زشت را نكرده بود تا حالا اين كيفر را نمی‏چشيد. هر كسی كه كيفر را جلو چشم خود ببيند در آن حال كه‏ كيفر را می‏بيند نمی‏تواند تصميم به گناه بگيرد. خود همان شخص گناهكار در حين ارتكاب گناه اگر چشمش به كيفر می‏افتاد و آن را حاضر و آماده می‏ديد، از همان اول مرتكب گناه نمی‏شد. ديدن كيفر در جلو چشم و آنگاه ترك‏ گناه چيزی شبيه به اجبار و اضطرار و به منزله امری خارج از حد اختيار است. ترك گناه آنوقت توبه و تصميم و اختيار محسوب می‏گردد كه آدمی‏ خود گناه را نقل و حاضر ببيند و كيفر گناه را نسيه و غايب بداند و آنگاه‏ به ملاحظه كيفر آينده و يا به خاطر اجر و ثواب آينده و يا به ملاحظه‏ احساس زشتی و پليدی كه در خود گناه می‏كند از ارتكاب آن گناه منصرف‏ گردد.


توبه حقيقی يعنی انصراف جدی و بازگشت واقعی از گناه به سوی صلاح و ارشاد، و بديهی است كه اگر انصراف، جدی و واقعی باشد و معلول مشاهده‏ كيفر نقد و حاضر نباشد البته خداوند متعال به رحمت واسعه خود آن را می‏پذيرد. توبه در دو موقف و دو موطن پذيرفته‏ نمی‏شود: يكی در همين دنيا آنگاه كه كيفر رسيد
ه باشد، و در حقيقت حالتی‏ كه انسان در اين وقت به خود می‏گيرد صورت توبه دارد ولی حقيقت توبه‏ ندارد. در سوره مباركه مؤمن آيه 85 درباره بعضی از اقوام گذشته كه دچار عقوبت الهی شدند می‏فرمايد: ” همين كه عقوبت سخت ما را ديدند اظهار داشتند كه به خدای يگانه‏ ايمان آورده ايم و تمام آن چيزهايی را كه شريك خداوند ساخته بوديم به‏ دور ريختيم. ولی اينچنين توبه و ايمانی كه بعد از مشاهده عقوبت سخت‏ پيدا شود هرگز به حال آنها سود نخواهد بخشيد.


اين سنتی است از خداوند كه هميشه بوده است و كافران در اين موطن و موقف زيان كرده‏اند “. درباره فرعون نيز در قرآن كريم آمده است كه فرعون دست از سر بنی‏ اسرائيل بر نمی‏داشت. در حالی هم كه آنها به رهبری موسی از مصر خارج‏ شدند باز آنها را تعقيب كرد تا آنوقت كه در دريا آنها را تعقيب كرد و غرق شد. در آن حال فرياد بر آورد: به خدای يگانه كه قوم موسی به آن‏ ايمان آورده‏اند من هم ايمان آوردم و تسليم او هستم. به او گفته شد: حالا و در اين وقت ؟ ! و حال آنكه تا لحظه‏ای پيش آدمی فسادگر بودی.


موقف دوم كه توبه پذيرفته نمی‏شود جهان آخرت است. همينكه آدمی بدان‏ جهان رفت ديگر توبه و پشيمانی سودی ندارد، نه تنها بدان جهت كه در آنجا آدمی كيفر را حاضر و مشهود می‏بيند بلكه بدان جهت كه در آنجا ديگر عمل و تغيير تصميم و حركت و تكامل معنا ندارد، هر كس در آنجا به هر حالت و با هر درجه و هر مقام كه رفت‏ برای هميشه در همان حالت باقی است و نمی‏تواند در خودش تصميماتی و تغييراتی ايجاد
كند. در آنجا هم توبه و انصراف واقعی پيدا نمی‏شود نه‏ اين كه انصراف واقعی پيدا می‏شود و مورد قبول واقع نمی‏گردد.


آدمی ميوه درخت طبيعت است. ميوه تا در درخت است از طريق همان‏ درخت و از راه ريشه و رگهای همان درخت تغذی می‏كند، مواد زمين را به‏ خود می‏گيرد، آب می‏خورد، از نور و هوا و حرارت استفاده می‏كند، ولی‏ همينكه به علت رسيده شدن و گذشتن اجل و مدت معلوم و يا به علت كندن آن‏ ميوه رابطه‏اش با درخت قطع شد ديگر برای اين ميوه راه تكامل و ترقی و اصلاح و مبارزه با آفت و همه چيز بسته است، اگر كال و نارس از درخت‏ جدا شده ديگر چاره پذير نيست، و اگر پژمردگی و افسردگی پيدا كرده ديگر از طريق آب دادن و نور و هوا به آن درخت نمی‏شود آن پژمردگی را اصلاح كرد. انسان هم در جهان طبيعت همين حال را دارد، هر اصلاح و تكميلی كه‏ بايست بكند تا وقتی است كه روی درخت طبيعت است و جدا نشده، و اما همينكه از اين درخت با دست مرگ جدا شد ديگر راه اصلاح به روی او بسته‏ است.


البته اين نكته را هم بايد در نظر داشت كه هر چند آدمی در آن جهان‏ دستش از اصلاح و تكميل خود كوتاه است در عين حال گاهی به واسطه سببی از اسباب از اين جهان رحمت هايی به او می‏رسد. رسول خدا فرمود: همين كه آدمی‏ می‏ميرد دفتر عمل وی بسته می‏شود، ستون های حسنات و همچنين ستونهای سيئات‏ به كلی بسته می‏گردد


مگر از ناحيه سه چيز: يكی اين كه آدمی يك مؤسسه خير از خود باقی گذاشته‏ باشد كه بندگان خدا بعد از او از آن مؤسسه منتفع گردند، مثل اين كه‏ بيمارستان يا مدرسه يا مسجدی تأسيس كرده باشد، ديگر این که اثری علمی از خود به يادگار گذاشته باشد كه بعدها طالبان علم و معرفت از آن اثر علمی‏ بهره‏مند شوند، سوم این که فرزندانی صالح و درستكار و مؤمن باقی گذاشته‏ باشد كه بعد از مردن برای وی طلب مغفرت نمايند.


 


منبع: کتاب حکمت ها و اندرزها


www.shafaqna.com/persian

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید