ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

آیین حکومت داری از دیدگاه علی علیه السلام/بخش دوم

فهرست مطالب

امور مالی


در عهد عمر که فتوحات اسلام توسعه یافت و غنائم جنگی و جزیه و خراج رو به افزایش نهاد ضرورت تاسیس دیوان خراج برای ایجاد نظم در دخل و خرج و رسیدگی به حسا
بها بشدت احساس شد. بیت المال در مدینه و سایر بلاد اسلام تاسیس شد. هزینه های اداری و نظامی هر استان از درآمد همان استان پرداخت می شد. اگر برای جنگ هزینه های فوق العاده ای پیش می آمد که از بنیه مالیه محل بیشتر بود از بیت المال مرکزی پرداخت می گشت.


در عهد عمر اراضی قابل کشت مصر و شام و عراق و جنوب ایران را زمین پیمانی و مساحتی کردند و مساحت هر مزرعه و نوع خاک و نوع محصول و وضع آبیاری هر زمین را معلوم و به تناسب این اطلاعات خراج هر مزرعه را مشخص نمودند. در حوزه دجله و فرات شبکه آب رسانی براساس تاسیسات عهد ساسانی ادامه یافت، مالیاتها تقریبا براساس عصر ساسانی و بیزانس جمع آوری می گشت منتهی از مالیات غلات کاسته می شد.


تجارت را تشویق می کردند و برای تسهیل تجارت دریائی بین مصر و عربستان کانال قدیمی بین نیل و دریای سرخ توسعه داده شد و محصولات مصر با کشتی مستقیما به بندر ینبع (نزدیک مدینه) حمل می گشت و موجب تخفیف در بهای خواربار و غلات می شد.


در عهد خلفا در آمد دولت اسلام از چهار راه عمده ذیل تامین می شد:


– خمس غنائم جنگی که مخصوصا در عهد عمر و عثمان یعنی در عصر فتوحات بسیار بود.


– زکات و صدقات طبق موازین شرعی.


– جزیه (معرب کلمه گزیت فارسی) مالیاتی که از ذمیان گرفته می شد.


– خراج (معرب کلمه فارسی خراگ) که از اراضی مزروعی گرفته می شد.


جزیه و خراج که دولتهای ساسانی و بیزانس نیز از اتباع خود می گرفتند برای اهالی ایران و عراق و شام و مصر شناخته شده بود لیکن خمس و زکات و صدقات بکلی تازگی داشت. اهل ذمه جزیه را با تشریفات حقارت آمیزی می پرداختند و بعضی شهرها گاهی به دلائلی از پاره ای مالیاتها معاف می شدند. (۱۷)


مندرجات نهج البلاغه صراحت دارد که در عصر خلفای پیشین (بخصوص عثمان) بی نظمی ها و خلاصه خرجی ها و تصرفات نابجا در اموال و اراضی عمومی زیاد بوده است. ازینرو امام علی علیه السلام از روز اول زمامداری به جبران و ترمیم خرابیهای گذشته پرداخت، در استرداد اموال بیت المال و عزل و تبدیل کارگزاران نادرست اقدام فوری نمود – گرچه به یورش و عصیان منتهی گشت – در کار انتخاب ماموران و اصلاح جمع و خرج اموال و تقسیم غنائم نهایت مراقبت را بعمل آورد و در کار ماموران جمع آوری خراج بازرسی دقیق می فرمود. از اقدامات مهم و ب
ی سابقه آن حضرت در این زمینه آموزشهای فنی و رفتاری به تحصیلداران و کارگزاران بود. در این زمینه ده ها دستور فردی و بخشنامه ای در نهج البلاغه آمده است. از آن جمله تعلیماتی است که ضمن فرمانی به شرح ذیل برای مالک اشتر نخعی نامزد استانداری مصر نوشته است:


در کارگزاران خود بنگر و آنانرا بعد از دقت و آزمایش به خدمت منصوب دار، کسی را به دلخواه خود و بدون مشورت به شغلی مگمار زیرا خود رای و کوتاه نظری در این باره همه گونه ستم و خیانت را در خود جمع دارد. در میان خانواده های درستکار و پیشقدم در اسلام جستجو کن و افراد با حیا و آزموده و لایق را پیدا کن. زیرا اخلاق این گونه اشخاص از دیگران کریمتر و دامانشان پاکیزه تر است و طمع کمتر دارند و نظرشان درباره پایان کارها بهتر و عمیق تر است.


وقتی چنین ماموریتی را پیدا کردی باید که حقوق و مواجب کافی بایشان بدهی زیرا وقتی حقوق کافی داشتند خاطر آسوده می شوند، نیرو می یابند تا خویشتن را اصلاح کنند و از دستبرد زدن به اموالی که در اختیارشان قرار می گیرد بی نیاز می گردند و اگر در امر تو مخالفت یا در امانت تو خیانت ورزند حجت را بر ایشان تمام کرده ای.


پس کار ماموران را زیر نظر داشته باش و ماموران مخفی که راستگو و وفادار باشند برایشان بگمار زیرا مراقبت محرمانه وادارشان می کند با رعیت به امانت و مهربانی رفتار کنند پیوسته مواظب دستیاران خود باش تا اگر یکی از آنان خیانتی کرد و گزارشهای ماموران مخفی علیه او نزد تو جمع آمد بدان شاهدان اکتفا کنی و او را به سزای کار زشتش برسانی و خوار و بی مقدارش گردانی و داغ خیانت بر پیشانی او زنی و قلاده ننگ و تهمت بر گردنش آویزی.


در کار خراج و خراج گزاران توجه مخصوص مبذول دار، زیرا اگر امر خراج و خراج گزار سروسامان و نظم داشته باشد همه در آسایش و راحت زندگی می کنند چون زندگی همه مردم به خراج و خراج گزاران بستگی دارد.


و باید که برای آبادانی زمین بیش از گرفتن خراج اهتمام ورزی زیرا مالیات جز با عمران و آبادانی اراضی بدست نمی آید. هر کس بدون توجه به عمران خراج بستاند کشور را ویران و خلق خدای را هلاک کرده و خود او جز مدتی کوتاه بر سر کار نمی ماند، اگر کشاورزان از سنگینی خراج یا آفات آسما
نی یا قطع آب رودخانه ها و انهار و قنوات یا خشک سالی یا بایر شدن یا با تلافی شدن زمین بر اثر غرق نزد تو شکایت آورند شایسته است بارشان را سبک و کارشان را اصلاح کنی.


مبادا این تخفیف و سبک ساختن بارآلام مردم بر تو سنگینی کند. این کمکها در آبادانی کشور و آراستن ولایت تو کوشش کنند; بعلاوه بر اثر عدل و دادی که به خرد و بزرگ ایشان روا داشته ای به تو و حکومت تو خوشبین و ثناخوان می شوند و بر قوت و توانائیشان می افزاید و موجب می شود که برای خود تکیه گاهی استوار بنا کنی و از آن پس چه بسا کارهای دشوار که اگر حل و رفع آنها را به عهده ایشان واگذاری با طیب خاطر و شور و عشق بسیار انجام دهند. عمران و آبادانی هر چه بهتر شود باز بکوش تا آن را بیشتر کنی; خرابی زمین مزروعی نتیجه تهی دستی صاحبان آنست. کشاورزان بر اثر آزمندی و مال دوستی والیان تهی دست می شوند و والیان به سبب بدگمانی به دوام قدرت و پند نگرفتن از حوادث روزگار، ستم بیش از حد روا می دارند.


این دستور مانند سایر فرامین اداری حضرت علی علیه السلام در درجه اول جنبه معنوی و اخلاقی دارد زیرا در نظر او تا قصد قربت به خداوند و خدمت به خلق در شغلی نباشد فاقد هر گونه ارزش و موجب وبال خواهد بود.


از عهد عمر برای حفاظت شهر مدینه از راهزنان و دزدان و برای شبگردی، تعدادی پلیس استخدام شدند، و خود او نیز شبها در شهر می گشت و امنیت و نظم را از نزدیک زیرنظر داشت. اما حضرت علی علیه السلام نخستین خلیفه ایست که اداره پلیس در مدینه تاسیس کرد و نخستین رئیس پلیس (صاحب الشرطة) را برگزید (بروایت امیر علی از ابن خلدون و فن هامر). همچنین او کسانی را به عنوان پلیس مخفی (عین) برگزید و به نقاط مختلف کشور پهناور اسلام فرستاد تا مرتبا گزارش کار ماموران و مردم را به او برسانند (نهج البلاغه، ص ۴۰۶، چ بیروت).


به والیان نیز دستور داده بود که ماموران اطلاعاتی استخدام کنند و آنانرا از جزئیات امور باخبر سازند. ولی خود او با اینکه در کوی و برزن و بازار و مسجد در شهری غریب پیوسته در میان مردم بود همیشه تنها حرکت می کرد و هرگز از محافظ و سلاحدار استفاده ننموده حتی شبها هم تنها به بازرسی می رفت.


امور دفتری


نخستین دفتر ثبت و ضبط اسناد و بایگان نامه های دولتی نیز در زمان امیرالمؤمنین تاسیس گردید و پیش از او چنین نظمی وجود نداشت.


نامه های رسمی مهم را غالبا خود او می نوشت و بعضی را هم منشیان وی می نوشتند. سجع مهر او «لله الملک» و «نعم القادرالله» بود که برنگنیهایی از آهن، چینی، فیروزه، عقیق و یاقوت حکاکی کرده بودند. انگشتری را در دست راست می کرد و همه اسناد را خود مهر می نمود. چهار منشی به نامهای: عبدالله بن ابی رافع و سعید بن همدانی و عبدالله بن جعفربن ابی طالب و عبیدالله بن عبدالله بن مسعود داشت. سلمان فارسی نیز وظیفه حجابت و دربانی او را عهده دار بود.


علاوه بر تاسیس دبیرخانه، سبک نامه نگاری نیز به دستور علی اصلاح شد. در این باره به دبیر خود عبیدالله بن ابی رافع دستور داد:


«الق دواتک واطل جلفة قلمک و فرج بین السطور و قرمط بین الحروف فان ذلک اجدر بصباحة الخط ». (۱۸)


در دوات خود لیقه بگذار و زبانه قلم را بلند بتراش و بین سطرها فاصله بده و حروف را نزدیک هم بنویس که موجب زیبایی خط خواهد بود.


نیز طی بخشنامه ای به کارگزاران خود دستور داد از اتلاف کاغذ و وقت، پرگویی و نوشتن مطالب غیرلازم در نامه های اداری اجتناب نمایند:


«ادقوا اقلامکم وقاربوا بین سطورکم واحذفوا من فضولکم واقصد واقصدالمعانی و ایاکم والاکثار فان اموال المسلمین لایحتمل الاضرار». (۱۹)


بعلاوه زبان عربی را که با درهم شدن ملیت ها و لهجه های گوناگون در صدر اسلام و رواج لحن و غلط در آن، بوسیله نومسلمانان غیرعرب راه تباهی و اضمحلال می پیمود با وضع علم نحو به شکل یکی از زبانهای کامل و با قاعده دنیا، نظیر زبان سانسکریت در آورد و با سبک شیوا و خاص نظم و نثر خود و بکار بردن واژه ها و اصطلاحات ابداعی آنرا صورت کمال بخشید تا جائیکه زبان مشترک همه مسلمانان عالم شد (لااقل در دوره ششصد ساله اموی و عباسی) و امروز بیش از صد میلیون نفر بدان سخن می گویند و با اسلوب واحدی با آن چیز می نویسند و یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد شده است. (پنج زبان دیگر: انگلیسی، فرانسه، اسپانیائی، روسی، و چینی است).


درباره شرایط انتخاب دبیران و وظایف و
اهمیت شغل ایشان نیز او امری به والیان صادر فرموده که اهم آنها در فرمان مالک اشتر بشرح ذیل است:


پس به امور دفتری بپرداز و کارهای خود ر ا به بهترین دبیران بسپار. ثبت و ضبط نامه هائی را که حاوی نقشه ها و اسرار پنهانی تست به کسی بسپار که همه صلاحیت های اخلاقی را در خود جمع داشته باشد، کسی که مقام، او را سرکش و مغرور نسازد و به ستیزگی و مخالفت با تو در حضور جمع گستاخ نکند; و از عرض مکاتبات عاملان به تو و نوشتن پاسخهایی که دستور می دهی غفلت نورزد و در آنچه برای تو می گیرد یا آنچه از سوی تو می دهد امانت را رعایت کند، پیمانی که از سوی تو منعقد می کند و هر قراردادی را که به سود تست سست و ضعیف نکند و از گشودن گره هر پیمان که به زیان تو بسته شده عاجز نباشد و وظیفه و اندازه نفس خود را در کارها خوب بداند، که هر کس در شناخت خود جاهل باشد در شناخت دیگران نادان تر است. و نباید که دبیران را تنها به اتکای هوس و فراست و اطمینان و حسن ظن خود برگزینی، زیرا بعض مردان با ظاهرسازی و خوش خدمتی و تملق بر هوش والیان سبقت می گیرند و در پس ظاهر آراسته خود فاقد هر گونه صداقت و امانت و درستکاری می باشند.


بهترین راه ارزشیابی دبیران وضع خدمت و رفتاریست که با والیان صالح پیش از تو داشته اند. آنگاه کسانی را که در میان مردم اثر بهتری گذاشته و او را بیشتر به امانت داری
می شناسند برگزین. این حسن انتخاب تو دلیل بر آنست که در پیشگاه خدا و نزد کسی که ترا به ولایت گماشته فرمانبرداری شایسته هستی. برای هر قسمت از کارهایت یکی از این دبیران مجرب را مامور کن که قدرت و شجاعت کار داشته باشد و در برابر شغل های بزرگ از میدان بدر نرود و تراکم و کثرت کارها موجب پریشانی حواس او نشود. اینرا نیز بدان که هر عیبی در دبیران تو باشد و تو خود را از آن به غفلت و نادانی بزنی به حساب تو گذاشته می شود.


دستگاه عدالت


از عهد خلافت عمر، قضات برای شهرهای بزرگ غالبا از سوی خلیفه انتخاب می شدند و از بیت المال حقوق دریافت می کردند. قوه قضائیه از قوه مجریه مجزا و مستقل بود و حرمت مقام دادرسان تا آنجا می رسید که شخص خلیفه را در دادگاه احضار می کردند و با خصم او برابر می نشاندند. برابری مطلق قانونی بین همه شهروندان بلاد اسلام اعم از قریش و غیرقریشی و عرب و عجم و سیاه و سفید و مسلم و ذمی در زمان خلافت حضرت علی علیه السلام به طور کامل مشهود بوده و با دقت اجرا می گشته است.


امام علی علیه السلام راه نجات و بقای اسلام را اصلاح دستگاه عدالت تشخیص داده بود، باین جهت در تدوین قوانین شرع و قدرت بخشیدن به قضات عادل و تعلیم و تربیت دادرسان همت گماشت. در عهد خلافت او عصر جدیدی در تاریخ دادرسی آغاز شد و برای تشکیل محاکم ضوابط و اصولی وضع نمود که قبل از او سابقه نداشت.


در عهد او برای نخستین بار قوانین محاکمات (علم فقه) مدون گردید و احکام در همه محاکم یکنواخت اجرا شد. و آن همه علم و قوانین قضایی امروز سرمشق قضات و وکلا و… می باشد.


اقدام اصلاحی و بی سابقه دیگر او تعلیم و امتحان قضات و جمع آوری آنان در کوفه برای تشکیل «سمینار» زیرنظر مستقیم خود بود.



حافظ ابونعیم اصفهانی در کتاب حلیة الاولیاء روایت کرده است که امام علی علیه السلام قضات را در کوفه جمع آورد و از آنان امتحان نمود و هر کدام را برای شغل دادرسی شایسته دید اجازه داد به کار خود ادامه دهد و هر پرسشی داشته باشد مستقیما از آن حضرت سئوال کند. (۲۰)


وقتی امام علی علیه السلام به خلافت رسید یکی از اعلامیه های نخستین او درباره رسیدگی به بی عدالتی ها و تجاوزهای عمال عثمان به اموال عمومی بود:


«والله لووجدته قد تزوج به النساء و ملک به الاماءلرددته فان فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق ». (۲۱)


به خدا سوگند اگر مالی از وجوه بیت المال پیدا کنم که در کابین زنان داده یا در بهای خرید کنیزکان صرف نموده باشند آنرا پس می گیرم و به بیت المال بر می گردانم. همانا دامنه عدالت وسیع است و هر که دادگری بر او تنگی کند ستم بیشتر او را تحت فشار قرار خواهد داد.


امیر مؤمنان شخصا به محاکم دادرسی سر می زد و به بازارها می رفت و سنگها و پیمانه ها و قیمت ها ر ا بازرسی می فرمود، بکار قضات و سایر ماموران دادگستری شخصا رسیدگی می کرد و در انتخاب ایشان اهتمام و دقت بخصوص مبذول می فرمود و کتبا و شفاها ایشان را ارشاد و هدایت می کرد، در طبقه بندی مشاغل کار قضات را از جمله مشاغل بنیادی و زیربنایی جامعه شمرده و در فرمان مالک اشتر اهمیت و صفات و شرایط انتخاب قاضی را بصورت ذیل بیان فرموده است:


برای داوری بین مردم کسی را انتخاب کن که شخصا او را از سایر افراد مسلمین برتر تشخیص داده ای. کسی که کارهای دشوار او را در تنگنا نگذارد و دادخواهان و اصحاب دعوی او را بر سر لجاجت نیاورند و مرتکب لغزش نگردد و چون حق را باز شناخت، از بازگشت به آن دلتنگ نشود و نفس او به طمع نگراید و به اندک اندیشه اکتفا نکند و هنگام پیدا شدن شبهه، درنگ و حوصله و تاملش از دیگران
بیشتر باشد و بیش از دیگران اهل حجت و استدلال باشد. و به هنگام مراجعه دادخواه کمتر دلتنگ شود و در پژوهش امور شکیبایی بیشتری بکار بندد و در وقت صدور حکم قاطعیت بیشتری داشته باشد.


و باید که قاضی را از بین کسانی برگزینی که ستودن بسیار او را به خودپسندی نکشد و فریفته نسازد و تحت تاثیر قرار ندهد که البته چنین داوران اندکند.


سپس شایسته است که شخصا کار این قاضی را زیرنظر داشته باشی و با دستی گشاده بدو عطا بخشی تا هیچ کمبود و بهانه ای نداشته باشد و نیازش به مردم اندک گردد. و باید که چنان منزلت و مقامی نزد خود باو بدهی که سایر ویژگان و نزدیکانت در او طمع نبرند و او را تحت تاثیر قرار ندهند و در پناه این نزدیکی از کارشکنی رجال دولت نزد تو ایمن گردد.


درین کار عمیقا نظر کن و درست بیندیش. زیرا این دین در دست اشرار
اسیر بوده و در آن به هوای نفس خود کار می کرده اند و آنرا وسیله دنیاجویی خود ساخته بودند.


حضرت علی علیه السلام در این دستورالعمل مالک اشتر را به مراقبت در انتخاب قضات صالح و تقویت دستگاه عدالت اسلام که موجب استواری اساس اسلامست توصیه موکد می فرماید.


ارتش


در زمان خلفای راشدین چنانکه گذشت خلیفه در راس هرم دولت اسلامی قرار داشت. او فرماندهان ارتش و صاحب منصبان عمده را تعیین و استراتژی عملیات نظامی مجاهدان عرب را ترسیم می نمود و بودجه و وسائل و تدارکات لازم ارتش را فراهم می ساخت. ولی امیرالمؤمنین فقط فرمانده «اسمی و تشریفاتی» نبود بلکه بالاترین مقام فرماندهی میدان و رئیس کل ستاد جنگ و جنگاور صف مقدم در ه
مه محاربات بود و هرگز از شمشیر زدن و کشتن دشمنان باز نمی ماند و هیبت و صلابت او در جهان تا حدی بود که بقول معاویة بن ابی سفیان:


«اذا سارسار الموت حیث یسیر».


هر جا بجنگ می رفت فرشته مرگ نیز در رکاب او بود.


در این مقاله مجالی برای شرح شجاعت و قدرت نظامی امام علی علیه السلام نیست همه می دانند که هر جا سایر یاران پیغمبر او را تنها می گذاشتند علی همچنان با تن زخمدار در برابر او شمشیر می زد و اگر شمشیر امام علی علیه السلام نبود اسلام هم نبود. ازین جهت پیامبر می فرمود:


«دلاوری جز علی و شمشیری جز ذوالفقار نیست.»


۰حضرت علی علیه السلام که پیوسته در میدان و در صف اول نبرد بود انتخاب کلیه افسران و جزئیات مسائل ارتش را شخصا زیرنظر می گرفت.


ارتش از پیاده نظام و سواره نظام و افراد مهندس و کارگران تشکیل می شد. برای حفظ نظم جنگی و وظایف سربازان نسبت به فرماندهان، و نماز در میدان و کیفیت تقسیم غنائم قواعدی در شرع پیش بینی شده است. اگر کسی از جنگ می گریخت یا از «فرمان» سرپیچی می کرد او را به صورتهای مختلف تنبیه و تعزیر می کردند و گاهی عمامه از سرش برداشته به غل و زنجیر می کشیدند و در آفتاب بر پای می داشتند.


سلاح سربازان غالبا شمشیر و بعد نیزه های دراز و تبرزین و تیر و کمان و خنجر و کارد… بود. سواران زره در بر می کردند و بر سینه اسبها معمولا بر گستوان می بستند.


معمولا درفش بزرگ جنگ را فرمانده و بالاترین مقام میدان در دست داشت. علی در عهد رسول الله (ص) علمدار بود و در زمان صلح درفش بزرگ پیغمبر را در خانه خود حفظ می کرد. در زمان خلافت خود نیز بیشتر اوقات شخصا علم را در دست می گرفت و پیشاپیش سپاه می تاخت. بر یکی از پرچمهای او نوشته بودند:


«هذا علی والهدی یقوده


من خیر فتیان قر
یش عوده »


این علیست که حق رهبر اوست، در نژاد از بهترین جوانان قریش است.


و بر علم دیگر نوشته بودند:


الحرب ان باشرتها


فلا یکن منک الفشل

واصبر علی اهوالها


لاموت الا بالاجل


وقتی به جنگ پرداختی هرگز سستی مکن و بر دشواریهای آن شکیبا باش هیچ کس بی اجل نمی میرد.


در جنگهای امام علی علیه السلام آرایش میدان بدین شکل بود که نیزه داران در صف اول می ایستادند تا از حمله سوار نظام دش
من جلوگیری کنند. پشت سر ایشان شمشیرزنان و نیزه اندازان بودند. سواره نظام در دو جناح می ایستادند و معمولا حمله دسته جمعی و یورش را آنها شروع می کردند. ستاد جنگی در قلب جای داشت و ذخایر و مهمات و نیز زنان و کودکان و کارگران در عقب بودند.


حضرت علی علیه السلام خود همیشه در مقابل صف اول بود و با اشعار و کلمات حماسه برانگیز روحیه سربازان را تقویت می فرمود. معمولا سلاح و مرکب ارتش حضرت علی علیه السلام خوب و کافی بود. ابتدای جنگ بدین ترتیب بود که پهلوانی از یک سو مبارز می طلبید و رجز می خواند و میدان داری می کرد. بعد از دو سه مبارزه تن به تن، جنگ مغلوبه می شد و پیاده و سواره در هم می افتادند. هر کس مبارزی را می کشت او را برهنه می کرد و سلاح و سلب او را بر می گرفت – ولی علی علیه السلام چه در عهد رسول الله و چه در عهد خلافت خود هرگز با کشته خود چنین نکرد – و بعد از غلبه دسته ای بر دسته دیگر به غارت اردوگاه می پرداختند.


در عهد خلفای راشدین سواره نظام خود بر سر می نهادند و گاهی پرعقاب یا علامت دیگری بر کلاه خود می زدند. پیاه نظام خفتان تنگ و چسبان در بر می کردند که تا زیر زانو را می پوشاند. همه جنگاوران شروال می پوشیدند و موزه بپا می کردند. موزه سواره نظام مهمیز داشت. مسلمانان جنگ را با نعره تکبیر آغاز م
ی کردند و بین خود برای شناسائی «کلمه رمز» را تکرار می نمودند. این کلمات و جملات رمز مخصوصا در جنگهای زمان حضرت علی علیه السلام که عربها با عربها جنگ
می کردند برای شناسائی طرف، هنگام شمشیر زدن ضرورت داشت. جنگها با تلاوت آیات قرآن و خواندن قصاید حماسی و رجز و صدای طبل و شیپور و کرنای ادامه داشت، اعراب با زن و فرزند باروبنه به جهاد می رفتند و معمولا در اراضی متصرفی می ماندند – این خانواده های خزعه و شیبانی وثقفی و نخعی و غفاری… که در ایران می بینیم یادگار و بازمانده همان اعراب مجاهدند – و سربازهای دور از زن و فرزند معمولا بعد از چهار ماه به خانه بر می گشتند.


جنگجویان عرب چابک و سریع التحرک بودند. سفرهای دور را غالبا با شتر می رفتند بیش از بنای پادگانهای بصره و کوفه و سایر قرارگاهها زیر چادر می ماندند و در کنار چشمه ها و رودخانه ها و زیر درختها استراحت می کردند. از زمان عمر که دامنه فتوحات وسعت یافت پادگان و دارالمرز و دارالهجره برای اقامت سربازان و تعلیمات جنگی ساخته شد. بصره و کوفه در عراق، فسطاط در مصر، قیروان در افریقا، اصفهان در ایران، غزه و حمص در شام، اسکندریه در مصر از پادگانهای بزرگ بودند و از چهار پادگان اخیر در موارد فوری (واکنش سریع) استفاده می شد.


خصلت بارز سربازان حضرت علی علیه السلام قوت ایمان و روحیه و استقامت و شجاعت و صبر و تحمل و قناعت و از همه مهمتر عشق و اخلاصی بود که به مولای خود داشتند. هدف اساسی او و سربازانش (شیعیانش) از جنگ فقط اجرای امر الهی و دفاع از اسلام بود و شهادت.


شرایط انتخاب سربازان و فرماندهان و وظیفه خطیر سپاهیان و اهمیت مقام ایشان بصورت ذیل در فرمان مالک اشتر نخعی بیان شده است.


سپاهیان – به فرمان خدا – دژهای استوار رعیت و شکوه والیان و عزت دین و موجب ایمنی راهها و آسایش مردمانند و کار رعایا جز به وجود ایشان استقامت نپذیرد.


<SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; COLOR: #000099; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: 'Times New Roman'; mso-bidi-language: FA" lang=FA&g t;از بین افراد ارتش کسی را به فرماندهی برگزین که نزد تو در پیروی از خدا و رسول او و امام تو از دیگران برتر و شایسته تر باشد و دامنش از همه پاکتر و بردباری و شکیبائیش در مصیبت ها از دیگران بیشتر باشد. دیر خشم بگیرد و زود پوزش بپذیرد و با زیردستان مهربان و در برابر ستمگران سختگیر باشد. خشونت او را از جای در نبرد و سستی و ناتوانی او را از پای ننشاند… باید که برگزیده ترین سران سپاه نزد تو کسی باشد که با سربازان دریاری و همکاری و فداکاری پیشدستی کند و از امکانات خود سبت بایشان دریغ نورزد و کفاف زندگی سربازان و خانواده های ایشان را که پشت سر گذاشته اند تامین نماید و یقین بدان هر چه به آنها بیشتر محبت و توجه کنی دل آنها بیشتر به طرف تو متوجه می شود و از هیچ فداکاری خودداری نخواهند کرد.


نیکوترین چیزی که موجب روشنی چشم و خشنودی دل والیان می شود پایداری در عدالت و اظهار مهر و محبت به سرباز و رعیت است. محبت سپاهیان جز به سلامتی و پاکی سینه ها و رفع گله ها آشکار نمی شود و خیرخواه و نیک اندیش نمی مانند مگر اینکه پیوسته دسترسی به والیان داشته باشند و حکومت ایشان بر دوش رعیت سنگینی نکند و در انتظار بسر آمدن دولت ایشان نباشند.


پس بکوش تا آرزوهای رعیت را برآوری و پیوسته از آنان به نیکی یاد کنی و خدمات ایشان را که در موارد مختلف انجام داده اند بروی
بیاوری زیرا تذکار خدمات برجسته کارهای پسندیده مرد دلاور را تشویق می کند و سرباز کاهل را به هیجان می آورد.


خطبه های سیاسی


در آن ایام که هنوز وسائل ارتباط جمعی وجود نداشت، بهترین وسیله ابلاغ احکام و اعلام بیانیه های سیاسی و نظامی، خطابه یعنی سخن بلیغ و مرصع همراه با آهنگ بر سر جمع بود. این جنس از سخن، زود به حافظه سپرده می شد و زبان به زبان بازگو می گردید و در فاصله کمی بگوش تعداد زیادی از مردم دور و نزدیک می رسید و حفظ و روایت آن، نشانه وفور علم و کمال بود. علاوه بر آنکه بعض علاقه مندان، آن خطبه ها را می نوشتند حافظه عمومی هم طوری قوی بود که غالبا قرآن را از برداشتند و بعض آنها تعداد زیادی از خطبه ها و قصاید طولانی را با یک بار شنیدن از بر می کردند همچنین طبقات مختلف مردم برای هر موضوع (اعم از سیاسی یا دینی و اخلاقی و اقتصادی و وعظ و رثا و تهنیت و حماسه.).. از خطبه استفاده می کردند. در نمازهای جمعه و عیدین خطبه جزء نماز واجب بود و در مواقع فوق العاده هم امرا، مردم را بوسیله جارچی به مسجد می خواندند و ضمن خطبه، آنانرا به جهاد دعوت می نمودند یا از وقایع مهم باخبر می ساختند.


علی علیه السلام از سه خلیفه دیگر خطیب تر و شاعرتر بود. دویست و چهل و یک خطبه و کلام و هفتاد و نه نامه که از آن حضرت در نهج البلاغه جمع آمده شامل مسائل عمده دینی، کلامی، فلسفی و عرفانیست.


اما آنچه در خطبه ها از همه مشخص تر است مسائل سیاسی، جنگی و اجتماعی بر مبنای ایمان و اصول اسلامی است. مطالب خود را بر طبق کتاب و سنت و براساس فلسفه و منطق بیان می کرد و روش حکومت های گذشته را با اصول اسلامی محک می زند و آراء ابتکاری خود را در هر مورد بیان می دارد، مردم را به جهاد تشویق می کند و ماهیت دشمنان خویش را فاش می سازد.


سیاست خلیفة اللهی و وحدت ایدئولوژیک اسلامی و جهان وطنی مسلمانان و یگانگی دینی و فرهنگی ایشان را روشن می نماید، ارزشهای حکومت علم و تقوی و معایب دولت زور و جهل را باز می گوید. از خود و خاندان رسالت و روش حکومت و جنگ و صلح و عهدنامه های خود سخن می گوید و از اقدامات سیاسی
و نظامی خویش دفاع می کند و اهمیت حج را که کنگره بزرگ اسلامی ست باز می نماید. رویهم رفته در تاریخ اسلام هیچ خلیفه یا امیری را سراغ نداریم که در قوت ناطقه و فصاحت کلام و جامعیت سخن به پایه امام علی علیه السلام رسیده و چون او از منبر استفاده کرده و خطبه هایش تا این اندازه مؤثر و رایج افتاده باشد.


ادامه دارد…


پی نوشت:


۱۷ – برای توضیح بهتر رجوع شود به کتاب تاریخ مختصر عرب مسلمان، تالیف امیرعلی، ص ۵۵ – ۵۹، لندن، ۱۹۶۱ م.


۱۸ – نهج البلاغه صبحی صالح، ق ۳۱۵.


۱۹ – خصال شیخ صدوق، چ طهران، ص ۱۴۹، ص ۱۱۰.


۲۰ – حلیة الاولیاء، ج ۴، ص ۱۳۴، چاپ بیروت


۲۱ – نهج البلاغه، صبحی صالح، خ ۱۵۰.


۲۲ – ترجمه الاغانی، ص ۱۳۱، چ بنیاد فرهنگ ایران.


منبع: سایت حوزه


http://molamali.ir

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید