قرآن کریم در سوره مبارکه حجرات می فرماید: “یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم و لا نساء من نساء عسی ان یک
ن خیرا منهن؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! هیچ گروهی نباید گروه دیگری را استهزا کند که شاید آنان از خودشان بهتر باشند و همچنین نباید زنانی زنان دیگر را استهزا کنند که شاید آن زنان دیگر از خودشان بهتر باشند”.
از جمله عوامل تهدید شخصیت اعضای جامعه، استهزا و تمسخر دیگران است. در کتاب های اخلاقی، استهزا را مسخره کردن افراد یا برخی امور دانستهاند که بهوسیله گفتار یا
کردار، مانند اشاره با چشم و دیگر اعضای بدن به قصد تحقیر و توهین به دیگران صورت میگیرد، گاهی نیز با اهدافی دیگر مانند فراهم کردن زمینه خوشحالی و سرور خود و دیگران، یا تقویت روحیه خود و تضعیف روحیه دشمن، یا برای جبران کمبود شخصیت، ارضای روحیه دیگر آزاری و مانند آن انجام میپذیرد(1). البته در مواردی نیز از این روش به هدف مجازات و یا تنبیه و یا تربیت فرد و یا جامعهای استفاده میشود که در این صورت به نظر برخی از مفسران امری پسندیده و ممدوح میباشد(2).
این مفهوم در آیات قرآنی با واژگان دیگری چون سخریه، ضحک، غمز، لمز و همز بیان شده است. البته برخی میان سخریه و استهزا تفاوتهایی قایل شده و گفتهاند که استهزا در جایی به کار میرود که شخص بدون اینکه کاری انجام دهد ریشخند میشود، ولی سخریه در آنجایی است که این ریشخند به خاطر کاری است که شخص انجام میدهد(3). “ضحک” به معنای خنده، “غمز” به معنای اشاره با چشم و ابرو، “همز” به معنای عیبجویی در غیاب شخص و “لمز” به معنای عیبجویی در حضور شخص و مسخره کردن وی آمده است که همه اینها جنبهای از ابعاد استهزا میباشد.
در آیات قرآنی از دو منظر به مسئله استهزا توجه شده است: نخست از منظر امور اعتقادی و مسائل مرتبط با آن است. این آیات که مربوط به حوزه عقیده و دین است به مسئله تمسخر مخالفان دین اشاره میکند و آنان را از این کار بازمیدارد و تهدید میکند.
دوم از منظر امور اخلاقی به این مسئله توجه داده شده که این گونه رفتار نه تنها در شأن مؤمنان نیست، بلکه ناهنجاری است که میبایست از آن پرهیز کرد. از این رو قرآن با اشاره به منشأ این ناهنجاری و آثار و پیامدهای اجتماعی و روحی و روانی آن و بیان عاقبت این کار به کسانی که در این وادی به استهزای مؤمنان میپردازند و آن را امری عادی برمیشمارند هشدار داده و تهدید به مجازات و کیفری سخت در آخرت میکند.
بدیهی است
استهزای انبیا بدترین نوع مسخره است؛ زیرا وجود پیامبران در جامعه، بزرگترین نعمت خدا و تحقیر شخصیت و مسخره کردن آنان، کفران بزرگترین نعمت خدا و بزرگترین خیانت به جامعه خواهد بود؛ اما در درجه پایینتر به طور کلی، مسخره کردن، درباره هر کسی که باشد، ارزش منفی دارد. البته هر چه شخصیت فردی محترمتر، مفیدتر و در پیشگاه خدا بالاتر باشد، به همان نسبت، تمسخر او زیان بارتر و دارای ارزش منفی بیشتری خواهد بود. به هرحال، هر عضوی از اعضای جامعه، موقعیتی دارد که باید از این موقعیت، در راه تأمین مصالح و منافع اسلامی استفاده شود و تحقیر او سبب میشود تا کاری که از وی به سود جامعه برمیآید، درست انجام نگیرد و استفاده لازم را از او نبرند. روشن است که این کار به زیان جامعه خواهد بود و علاوه بر این، ممکن است در نفوس افراد هم آثار بدی از خود به جا بگذارد و روح انتقامگیری و ضربه زدن متقابل را در طرف برانگیزد؛ زیرا همه مردم، مانند پیغمبر و امام معصوم نیستند که تا این اندازه بتوانند خویشتنداری کنند و این تمسخرها و تحقیرها را نادیده و نشنیده بگیرند. گاهی ممکن است ایشان را به غم و اندوههای سخت و ناراحتیهای روانیِ شدید دچار سازد به طوری که نه تنها از موقعیت اجتماعی، بلکه از زندگیِ فردی شان هم ساقط شوند(4).
قرآن کریم درباره این موضوع، تأکیدها و توصیههای بسیاری دارد که میتوان آنها را به چند دسته تقسیم کرد:
نخست، آیاتی که به طور کلی دستور میدهند که هیچ مرد و زن مؤمنی نباید مؤمن دیگری را مسخره کند؛ مانند آیه صدر بحث.
دوم، آیاتی که حوادث عینیِ اتفاق افتاده را بیان میکنند و زشتی و خطر آنها را یادآور میشوند. این حوادث عینی، در بعضی موارد از سوی کفار، در بعضی موارد از سوی منافقان و در مواردی نیز به دست افراد سست ایمان اتفاق افتادهاند. مثل آیه: “زین للذین کفروا الحیاه الدنیا و یسخرون من الذین آمنوا و الذین اتقوا فوقهم یوم القیامه والله یرزق من یشاء بغیر حساب“(بقره: 212)
زندگی دنیا در نظر کفار، زیبا و باشکوه جلوه کرده، مؤمنان را استهزا میکنند در حالی که مقام پرهیزگاران در روز قیامت بالاتر از ایشان است و خدا هرکس را بخواهد، بیحساب روزی میدهد. دنیا در چشم کفار، زیبا و باشکوه است و بر عکس آنها، مؤمنان توجه بیش از حد به زندگیِ دنیا ندارند، بلکه آن را وسیلهای برای رسیدن به آخرت میدانند و اهتمامشان به دنیا در حدی است که برای سعادت ابدیشان مفید باشد. از این رو، در میان مؤمنان کسانی بودند که اموال خود را در راه اسلام صرف کرده و خود
تهیدست ماندند و یا به علل دیگری فقیر شدند و
کفار، که دشمن اسلام و جامعه اسلامی بودند، اینان را مسخره میکردند. خداوند، در آیه بالا پس از ذکر این جریان کفرآمیز، مؤمنان کفر ستیز را، که اسلام را تقویت کرده و بر آن پایداری مینمودند، دلداری میدهد که در برابر آنان خود را نبازید و بدانید که نزد خدا و در روز قیامت، مقام و مرتبه شما بسیار بالاتر از آنان است. میتوان از جمله آخر آیه، “والله یرزق من یشاء بغیر حساب“، این نکته را استفاده کرد که علت تمسخر کفار، فقر مؤمنان بوده است. از این رو میفرماید: خداوند است که روزیِ هر کس را به هر اندازه که بخواهد، میدهد. منافقان نیز با این که تظاهر به اسلام میکردند و در جامعه اسلامی و میان مسلمانان زندگی میکردند، مؤمنان واقعی را به بهانههای گوناگون، بویژه، به خاطر انفاقها و صدقاتشان مورد تمسخر و استهزا قرار میدادند که بعضی از آیات به این حقیقت اشاره دارند؛ مثل آیه: “الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین فی الصدقات والذین لا یجحدون الا جهدهم فیسخرون منهم سخر الله منهم و لهم عذاب الیم؛ کسانی که عیبجویی می کنند از آن مؤمنانی که در صدقات، بیش از حد واجب انفاق می کنند و آن مؤمنانی که ضمن تهیدستی، از صدقه دادن از آن مقدار ناچیز اموالی که در اختیار دارند، مضایقه نمی کنند، و آنان را مسخره و تحقیر می کنند خداوند آنها را مسخره و تحقیر خواهد کرد و عذاب دردناکی در انتظارشان خواهد بود”(توبه: 79)
www.bashgah.net