جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
از این طرف اومدی: 

اسحاق نبی علیه السلام

فهرست مطالب

نویسنده :  ابراهيم صالحي حاجي آبادي


اسحاق معرب كلمه­ی عبرانی “ایصحاق” به معنای ضاحك و خندان است. ایشان را اسحاق نامیدند بدان جهت كه زیاد می­خ
ندید، یا به این دلیل که مردم هنگام تولد وی از پدر و مادری مسن، خندیدند.[1]


 


ولادت اسحاق نبی در بیان قرآن


اسحاق یکی از پیامبران الهی بود که خدای متعال او را در سن پیری به ابراهیم و همسرش عنایت فر
مود و برکات و رحمت خود را بر این خاندان نازل نمود.[2] حضرت ابراهیم(ع) در سن پیری صاحب دو فرزند شد که اسماعیل نبی فرزند بزرگ ایشان است و اسحاق نبی فرزند کوچک.[3]


هنگامی که فرشتگان الهی برای مجازات قوم لوط نازل شدند، نزد حضرت ابراهیم رفتند و او را به ولادت اسحاق بشارت دادند:[4]


«وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ…»[5]


«و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید؛ پس او را بشارت به اسحاق دادیم…»


 


نام مادر اسحاق را ساره ذکر کرده­اند. [6] بعد از بشارت ملائکه، همسر ابراهیم با تعجب به پیری خود
ش و شوهرش اشاره ‌نموده و این مسئله را چیز عجیبی دانست؛ زیرا فرد مسن شرایط و توانایی بچه‌دار شدن را ندارد![7] اما ملائکه در پاسخ وی به رحمت و برکات خدا بر خانواده‌ی ابراهیم اشاره نمودند؛ چراکه قدرت و اراده‌ی خدای متعال چنین است كه می‌گوید: باش؛ موجود می­شود.[8]


 


نبوت اسحاق نبی در آیینه­ی قرآن


حضرت اسحاق از جمله انبیاء الهی است که خداوند عنایت ویژه­ای به وی داشت. نام ایشان هفده مرتبه در قرآن ذکر شده که در برخی موارد به نبوت وی تصریح نموده و می­فرماید:


«وَ بَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیّاً مِنَ الصَّالِحِینَ»[9]


«ما او را به اسحاق -پیامبری از شایستگان- بشارت دادیم!»


 


حضرت اسحاق علاوه بر اینکه به عنوان نبی مثل سایر پیامبران به ایشان وحی می­شد،[10] دارای صحف نیز بود؛[11] و خدای تبارک خطاب به پیامبر اسلام -صلی­الله علیه و آله-  می­فرماید:


«قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَاأُنْزِلَ عَلَینَا وَ مَاأُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ…»[12]


«بگو: به خدا ایمان آوردیم؛ و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق… نازل گردیده»


 


“مَا أُنْزِلَ” به معنای صحف معنا شده که بر پیامبران الهی از جمله حضرت اسحاق نازل می­شد.[13]


 


دین و آیین اسحاق نبی(ع)


دین و شریعت اسحاق نبی همان دین حضرت ابراهیم یعنی اسلام ذکر شده که قرآن می­فرماید:


«وَ وَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَ یعْقُوبُ یابَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّینَ فَلَاتَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[14]


«و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند؛ (و هر کدام به ف
رزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام [=تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید!»


 


مراد از “بَنِیهِ” چهار نفر هستند که عبارتند از: اسماعیل، اسحاق، مدین و مداین؛[15] و منظور از “وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ” همان اخلاص در توحید، عبادت و خضوع قلب و جوارح برای خداوند است؛[16] چنان‌که وقتی حضرت یعقوب در آخرین لحظات عمر شریفش از فرزندان خود پرسید: «پس از من، چه چیز را می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم.»[17]


پس دین اسحاق همان دین پدرش ابراهیم بود که به دین حنیف تفسیر شده است؛[18] دینی كه اساس آن بر توحید بنا شده و به هرگونه شرك و عبادت غیر خدا دست رد می­زند و برای بشریت واجب و نعمت بزرگ الهی لحاظ می­شود.[19]


 


برخی از تكالیف و مسئولیت­های حضرت اسحاق(ع)


در قرآن کریم برخی از تكالیف شخصی و مسولیت­های اجتماعی آن حضرت این­گونه بیان شده است:


1. اقامه‌ی نماز و پرداخت زکات


خداوند برای هدایت بشر انبیائی را به عنوان ائمه­ و الگو فرستاد، تا پیروانشان به آنها اقتدا كرده و در مسیر حق گام بردارند؛[20] لذا اعمال و رفتار آنها به
ترین الگوی عملی برای پیروانشان به شمار می­رود:


«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… وَ أَوْحَینَا إِلَیهِمْ… و إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءَ الزَّكَاةِ…»[21]


«و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی [ابراهیم]بخشیدیم… و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم…»


 


اقامه‌ی نماز یعنی نماز را با حدود و شرایط آن انجام دادن و آن را در وقت معین بجای آوردن و بر آن مداومت داشتن است،[22] و مراد از اداء زکات همان چیزی است که خداوند بر آنها واجب نموده، تا آن را به فقراء، مساكین و مستحقین بپردازند.[23] پرداخت زكات از افضل عبادات در امور مالی است، همان‌گونه كه نماز از افضل عبادات بدنی است و از اینجا دانسته می­شود این دو امر واجبی است كه تمام امم پیشین به آن مامور شده بودند.[24]


 


2. انذار و تبشیر قوم


از جمله وظایف انبیاء الهی، انذار و تبشیر امت است. پیامبران مامور شدند، در صورتی كه مردم ایمان آورده و از رسولان الهی پیروی كردند، آنها را به مغفرت و رضوان خداوند بشارت دهند؛ اما اگر راه كفر را پیشه كردند و در صدد تكذیب انبیاء بر آمدند، آنها را از سخط و عقاب الهی بترسانند.[25]


«…وَ أَوْحَینَا إِلَى… إِسْحَاقَ وَیعْقُوب.. رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ…» [26]</A&g t;


«ما به… اسحاق و یعقوب… وحی نمودیم؛ پیامبرانی که بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده بودند…»


 


پس از جمله وظایف حضرت اسحاق و دیگر پیامبران این بود که مردم مؤمن را به بهشت و ثواب بشارت داده و کافران را از عقاب و آتش جهنم بیم دهند.[27]


  


3. انجام كارهای خیر


خداوند به پیامبران خود وحی كرد كه كارهای خیر را انجام داده و در برپاداشتن شرایع دین اعم از عبادات و معاملات در میان مردم، تلاش كنند:[28]


«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… وَ أَوْحَینَا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرَاتِ…»[29]


«و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی [ابراهیم] بخشیدیم… و انجام کارهای نیک… را به آنها وحی کردیم…»


 


مراد از “فِعْلَ الْخَیرَاتِ” همان عمل به شرایع نبوت بود،[30] كه انجام این خیرات به وحی باطنی صورت می­گرفت.[31] بنابراین رسولان الهی كه به وسیله­ی روح‌القدس تایید می­شدند، مأموریت یافتند که كارهای خیر از جمله اقامه‌ی نماز، و اداء زكات كه همان انفاق مالی است، بجای آورند.[32] 


 


صفات و ویژگی­های حضرت اسحاق در قرآن


قرآن کریم برای اسحاق برخی ویژگی­هایی را ذکر کرده که می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:


1. قدرت و بصیرت


قرآن خطاب به نبی مکرم اسلام می‌فرماید:


«وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ أُولِی الْأَیدِی وَالْأَبْصَارِ»[33]


«و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها(ی نیرومند) و چشمها(ی بی
نا)!»


 


مراد آیه صاحب قوه بودن این بزرگواران در عبادت،[34] بصیرت داشتن و فقیه بودن در دین[35] و صاحب اعمال دینی و فکر علمی است.[36] بنابراین انبیاء مذکور در آیه مدح شده­اند؛ چون کلمه‌ی “ید و بصر” هنگامی قابل مدحند که دست و چشم انسان باشند و در راهی بکار گرفته شو
د که خداوند برای همان هدف آنها را خلق کرده است. پس شخص با دست خود اعمال صالح را انجام داده و با آن به بندگان خدا خیر می­رساند، و با چشم خود راه‌های عافیت و سلامت را از موارد هلاکت تشخیص داده و به حق می­رساند. لذا آیه‌ی شریفه با کنایه می‌فهماند که نامبردگان از جمله حضرت اسحاق(ع) در  اطاعت خدا و رساندن خیر به خلق خدا، همچنین بینایی­شان در تشخیص اعتقاد و عمل حق بسیار قوی هستند.[37]


 


2. خلوص در ذکر سرای آخرت


اسحاقِ پیامبر از جمله انبیائی بود که دائما ذکر آخرت می­کرد؛[38] زیرا آل‌ابراهیم، هم دین را خوب فهمیدند و هم به فهمیده­ها خوب عمل می­كردند.[39] بنابراین خداوند خطاب به پیامبر اسلام(ص) فرمود:


«وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ… إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّار».[40]


«و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق… را ما آنها
را با خلوص ویژه‌ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود!»


 


اخلاص به اخراج هر چیز زاید از شی اطلاق می­شود که خداوند با لطف خود پیامبرانی را که در آیه ذکر شده، برای نعیم بهشت خالص نموده است و مراد از “ذِكْرَى الدَّارِ” متذکر شدن سرای آخرت و زیاد به یاد آخرت بودن و زهد پیشه كردن در دنیاست[41] که به سبب همین خصلت، آن بزرگواران نزد خداوند از برگزیدگان و نیکان به شمار آمدند.[42] بنابراین خداوند به آل ابراهیم”ذكری الدار” را جایزه داد؛ چون به یاد سرای اصیل و نهایی بودن جایزه­ی خالصی است كه بهره­ی هر كس نمی­شود و خدای سبحان بر اثر علم صائب و عمل صالح خاندان ابراهیم، آنان را به چنین فضیلتی
مفتخر كرد.[43]


 


3. اهل عبادت


بعد از آنكه حضرت ابراهیم از بت‌پرستان و بت‌هایشان دوری گزید، خداوند اسحاق و یعقوب را به او بخشید و هر یک را به عنوان پیامبری بزرگ برگزید و نسل آن حضرت را اینچنین گسترش داد.[44] عبادت كردن خداوند از جمله خصلت
­هایی است كه در خانواده­ی حضرت ابراهیم مورد توجه بود:


«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… وَكَانُوا لَنَا عَابِدِینَ»[45]


«و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی[ابراهیم] بخشیدیم… و تنها ما را عبادت می‌کردند»


 


“عَابِدِینَ” به کسانی گویند که مخلص در عبادت خداوند باشند؛[46] یعنی گفتار مردم در وجود این پیامبران تاثیری نداشته و آنها را از عبادت خداوند باز نداشت؛ بلكه آنها هر لحظه به یاد خداوند بوده و او را عبادت می­كردند.[47]


 


4. الگوی هدایت


 حضرت اسحاق از جمله پیامبرانی بود كه خداوند وی را الگوی مناسب برای پیامبر اسلام-صلی‌الله علیه و آله- معرفی کرده و خطاب به ایشان می­فرماید:


«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ… أُولَئِكَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ…»[48]


«و اسحاق و یعقوب را به او [=ابراهیم‌] بخشیدیم؛… آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن…»


 


در تفسیر این گفته­اند که خداوند به پیامبر گرامی اسلام امر نمود که به ادله­ای که انبیاء گذشته اقامه کرده­اند،[49] و به صبر آنها در برابر آزار و اذیت قوم و یا نوع تبلیغ آنها[50] و به هدایت توحیدی آنها اقتدا نماید.[51] در واقع این جمله تعریضی به مشرکین بود که محمد به پیامبری مبعوث نشد، مگر بر سنت پیامبران قبلی![52]


 


5. امام و اسوه‌ی دیگران


حضرت اسحاق همانند برخی دیگر از انبیاء که در آیات شریفه نام آنها ذکر شده، در شمار ائمه­ی هدایت قرار گرفته که قرآن در این مورد می‌فرماید:


«…وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا…»[53]


«…و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند…»


 


واژه­ی “یهْدُونَ بِأَمْرِنَا” این معنا را دربردارد که آنها صلاحیت اسوه و الگو قرار گرفتن را دارند و در ابتدا خود هدایت شده، سپس امر هدایت امت بر عهده‌ی آنها گذاشته شد؛[54] همان كسانی كه توسط روح‌القدس تایید می­شدند.[55]


 


امتیازات ویژه‌ی خداوند به اسحاق نبی(ع)


در قرآن کریم به برخی انبیاء الهی امتیازات ویژه‌ای بیان شده که حضرت اسحاق از جمله‌ی آنهاست و در این نوشتار به نکاتی اشاره می‌شود:


الف. برکت


خداوند متعال بعد از توصیف حضرت ابراهیم و صبر ایشان بر ذبح
فرزند خویش اسماعیل نبی[56] می‌فرماید:


«وَ بَارَكْنَا عَلَیهِ وَ عَلَى إِسْحَاقَ…»[57]


«ما به او و اسحاق برکت دادیم…»


 


 در تفسیر برکت گفته­اند: خداوند به‌وسیله‌ی کثرت ذریه به آنها برکت داد؛ به این معنا که آن بزرگوارن صاحب فرزند کثیری بودند و انبیاء الهی از نسل و اولاد آنها بود؛[58] بنابراین خداوند برکت دین و دنیا را بر ابراهیم و اسحاق نازل نمود[59] که در آیات دیگر رحمت و برکت الهی را مشمول حال اسحاق و خانواده­اش بیان نموده[60] و اینچنین نعمت خویش را بر این خاندان تمام کرده است.[61]<SPAN style="mso-bookmark: _ftnref61"&g t;


 


ب. کتاب آسمانی و مقام قضاوت


بعضی از پیامبران الهی دارای كتاب بودند كه در آن احکام و حلال و حرام خدا تبیین شده بود و برخی دیگر دارای حكم قضاوت بودند كه بواسطه­ی آن اقامه­ی عدل می­كردند.[62]


«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… أُولَئِكَ الَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ…»[63]


«و اسحاق و یعقوب را به او [=ابراهیم‌] بخشیدیم؛… آنها کسانی هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم…»


 


این آیه اشاره به انبیائی است که در آیات قبل ذکر شد.[64] مراد از “حُكم”  مقام قضاوت در میان مردم است.[65] لذا حكم كه همان حكمت باشد، به معنای علم نافع و فقه در دین است كه احكام قضاوت نیز بر آن مترتب می­شود و بواسطه­ی آن نزاع‌ها و اختلافات مردم حل و فصل می­گردد.[66]                     


 


 پی نوشت:


[1]. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی كلمات القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏، 1360ش، ج5، ‌ص70.


[2]
. هود/72 – 75. طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قیصر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج6،‌ص32.


[3]. ابراهیم/39. طبرسی، فضل­بن­حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، اعلمی، 1415ق، چاپ اول، ج‏6، ص49.


[4]. ر.ک ابو­حمزه ثمالی، ثابت بن دینار؛ تفسیر القرآن الکریم، تحقیق محمدحسین حرزالدین، قم، الهادی، 1378ش، چاپ اول، ص227.


[5] .هود/71.


[6]. ابو­حمزه ثمالی، ثابت بن دینار؛ تفسیر القرآن الکریم، ص227 و عیاشی،
محمد بن مسعود؛ کتاب التفسیر، تحقیق هاشم رسولی محلاتی، تهران، العلمیة، 1380ق، ج2، ص152.


[7]. زحیلی، وهبة بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دارالفكر المعاصر، 1418ق، چاپ دوم، ج‏12، ص108.


[8]. هود/72 و 73. مراغی، احمد بن مصطفی؛ تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج‏12، ص60.&l t;/SPAN>


[9]. صافات/112.


[10]. نساء/163.


[11]. عنکبوت/ 16 و 27.


[12]. آل عمران/84.


[13]&l t;/SPAN>. فیض كاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، تهران، صدر، 1415ق، چاپ دوم، ج1، ص192.


[14]. بقره/132.


[15]. بلخ
ی مقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق احمد فرید، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1424ق، چاپ اول، ج1، ص79 و سمرقندی، ابواللیث؛ تفسیر سمرقندی؛ بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج1، ص121.


[16]. ر.ک طبرى ابوجعفر، محمدبن­جریر؛ جامع ­البیان فى تفسیر القرآن،‏ بیروت،‏ دارالمعرفة، ‏1412ق‏، چاپ اول‏، ج16، ص57 و تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج1، ص79.


[17]. بقره/133.


[18]. یوسف/38. واحدی؛ تفسیر الواحدی، تحقیق، صفوان عدنان، بیروت، دار القلم، 1415، ج1، ص133.


[19]. مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدى القرآن، تهران، دار محبی الحسین، 1419ق، چاپ اول، ج‏5، ص201.


[20]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج‏7، ص265.


[21]. انبیاء/72 و 73.


[22]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج7، ص265 و آل‌غازی عبدالقادر، ملا حویش؛ بیان المعانی، دمشق، ترقی، 1382ق، چاپ اول، ج‏4، ص317.


[23]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج7، ص265.


[24]. عبدالقادر، ملا حویش؛بیان المعانی، ج‏4، ص317.


[25]. خطیب، عبدالكریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، بی‌تا، ج‏3، ص1012.


[26]. نساء/163 – 165.


[27]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج3، ص243.


[28] . ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی‌تا، ج‏17، ص80.


[29]. انبیاء/72 و 73.


[30]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج7، ص101.


[31]. طباطبائی(علامه)، سیدمحمدحسین؛ المیزان فى تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، 1412ق، چاپ پنجم، ج1، ص247.


[32]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏14، ص305.


[33]. ص/45.


[34]. قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر القمی، تحقیق طیب موسوی، قم، دارالکتب، چاپ سوم، 1404ق، ج2، ص242.


[35]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج8، ص571.


[36]. طبرسى، فضل­بن­حسن‏؛ تفسیر جوامع الجامع‏، تهران‏، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم،‏ 1377ش‏، چاپ اول، ج3، ص199.


[37]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج17، ص211.


[38]. تفسیر صافی، ج4، ص305.


[39]. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم، اسراء، 1383ش، ج6، ص494.


[40]. ص/45 و 46.


[41]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج8، ص571.


[42]& lt;SPAN style=”mso-bookmark: _ftn42″>. ص/45 – 47.


[43]. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، ج6، ص494.


[44]<SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: 'Times New Roman'" lang=AR-SA& gt;. خطیب، عبدالكریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏9، ص91.


[45]. انبیاء/72 و 73.


[46]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج7، ص101.


[47]. خطیب، عبدالكریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏9، ص920.


[48]. انعام/84 و 90.


[49]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج4، ص189.


[50]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج4، ص107.


[51]&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>. المیزان فى تفسیر القرآن، ج6، ص260.


[52]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، ج6، ص206.


[53]. انبیاء/72 و 73.


[54]. زمخشرى، محمود؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، بیروت‏، دارالكتاب العربی‏، 1407ق‏، چاپ سوم‏، ج2، ص587.


[55]. ر.ک المیزان فى تفسیر القرآن، ج14، ص62.


[56]. ر.ک صافات/104 – 112.


[57]. صافات/113.


[58]. ابن جوزی؛ زادالمسیر، تحقیق محمد بن عبدالرحمن، 1407ق، چاپ اول، ج6، ص306. سمعانی، منصور؛ تفسیر سمعانی، تحقیق یاسر بن ابراهیم، ریاض، دارالوطن، 1418ق، ج4، ص410.


[59]. نفسی؛ تفسیر النفسی، بی‌تا، ج6، ص26.


[60]. هود/71 – 73.


[61]. ر.ک یوسف/6.


[62]. خطیب، عبدالكریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏4، ص233.


[63]. انعام/84 و 89.


[64]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص195.


[65]. تفسیر صافی، ج2، ص137.


[66]. زحیلی، وهبة بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فی العقیدة، ج‏7، ص281.


www.pajoohe.com

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید