اسرار نامه ی حضرت صدیقه سلام الله
حضرت صادق عليه السلام فرمودند:
حضرت فاطمه عليهاالسلام را نزد خداى تعالى نُه نام است: فاطمه، صديقه، طاهره، مباركه، زكيّه، راضيه، مرضيّه، محدّثه، و زهرا.
پس فرمودند: آيا ميدانى كه تفسير فاطمه چيست؟ راوى عرض كرد: مرا خبر ده اى سيّد من! فرمود: يعنى بُريده شده از بديها… .(1)
«بر اساس روايات، آن بانو را فاطمه ناميدهاند زيرا: از هر بدي جداست،(2) شيعيانش را از دوزخ ميرهاند،(3) به وسيله علم و كمال از شير گرفته شده،(4) بديل ندارد،(5) انسانها از شناختنش عاجزند،(6) و از نام خداى فاطر گرفته است.»(7)
علامه مجلسي مينويسد:
صدّيقه به معنى معصومه و مباركه يعنى صاحب بركت در علم و فضل و كمالات و معجزات و اولاد گرامي؛ طاهره، پاكيزه از صفات نقص؛ زكيّه، نمو كننده در كمالات و خيرات؛ راضيه، راضى به قضاي الهي؛ مرضيّه، پسنديده خدا و دوستانش؛ محدّثه، آن كه فرشته با او سخن ميگويد و زهرا، نورانى به نور صورى و معنوي معنا ميدهند.
صديقه به معنى معصومه و مباركه يعنى صاحب بركت در علم و فضل و كمالات و معجزات و اولاد گرامي؛ طاهره، پاكيزه از صفات نقص؛ زكيّه، نمو كننده در كمالات و خيرات؛ راضيه، راضى به قضاي الهي؛ مرضيّه، پسنديده خدا و دوستانش؛ محدّثه، آن كه فرشته با او سخن ميگويد و زهرا، نورانى به نور صورى و معنوي معنا ميدهند.
اَبان بن تَغلَب از حضرت صادق عليه السلام سؤال كرد: به چه سبب فاطمه را زهرا مينامند؟ حضرت فرمود:
براى آن كه نور فاطمه سه مرتبه در روز براى اميرالمؤمنان عليه السلام ظاهر ميشد؛ يك مرتبه در آغاز روز، كه فاطمه به نماز بامداد ميايستاد؛ نور سفيدى از آن خورشيد فلكِ عصمت ساطع ميگرديد و در خانههاى مدينه ميتابيد و ديوارها را سفيد ميكرد؛ آن سان كه از مشاهده آن حالت تعجّب كرده و به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله ميشتافتند و علت آن نور را سؤال ميكردند.
حضرت ميفرمود:
به خانه دخترم فاطمه برويد تا سبب آن نور بر شما ظاهر گردد. چون به خانه آن حضرت ميآمدند، ميديدند كه آن حضرت در محراب عبادت نشسته به نماز مشغول است و آن نو
ر از روى انورش ساطع است، پس ميدانستند نورى كه مشاهده كردهاند از وجود مقدس اوست.
چون هنگام زوال شمس ميشد و فاطمه عليهاالسلام مهيّاى نمازميگرديد، نور زردى از جبينش ميدرخشيد، و بر خانههاي مدينه ميتابيد، و از آن نور در و ديوار و جامهها و رنگهاي ايشان زرد ميشد؛ چون از سبب آن حال سؤال ميكردند، حضرت رسول صلى الله عليه و آله آنها را به خانه فاطمه عليهاالسلام ميفرستاد، چون به خانه آن حضرت ميرفتند، وى را در محراب عبادت مييافتند كه مشغول نماز است و از روى مباركش نور زردي ساطع است، پس ميدانستند كه آنچه ديدهاند از نور روى آن حضرت بوده است.
ابان بن تغلب از حضرت صادق عليه السلام سؤال كرد: به چه سبب فاطمه را زهرا مينامند؟ حضرت فرمود:براى آن كه نور فاطمه سه مرتبه در روز براي اميرالمؤمنان عليه السلام ظاهر ميشد؛ يك مرتبه در آغاز روز، كه فاطمه به نماز بامداد ميايستاد؛ نور سفيدى از آن خورشيد فلك عصمت ساطع ميگرديد و در خانههاى مدينه ميتابيد و ديوارها را سفيد ميكرد؛ آن سان كه از مشاهده آن حالت تعجّب كرده و به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله ميشتافتند و علت آن نور را سؤال ميكردند.
چون آخر روز فراميرسيد و آفتاب غروب ميكرد، از روى منوّر فاطمه عليهاالسلام نور سرخى ميدرخش
يد، از فرح و شادى و شكر و نعمت الهى پس به آن نور خانههاى مدينه و ديوارهاى آن سرخ ميشد. مردم كه از مشاهده آن حالت متعجّب ميشدند، به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله ميرسيدند و از علت آن سوال مينمودند. حضرت صلى الله عليه و آله ايشان را به خانه فاطمه عليهاالسلام ميفرستاد، پس آن بانو را ميديدند كه در محراب نماز نشسته و به تسبيح و تمجيد الهى مشغول ميباشد و از گونهاش نور سرخى ساطع است. پس ميدانستند كه آن چه ديدهاند از آثار نور آن حضرت بوده و پيوسته آن نور در جبين انور فاطمه عليهاالسلام بود تا آن كه امام حسين عليه السلام متولد شد و آن نور به جبين آن حضرت منتقل گرديد و پيوسته آن نور با ما هست و از امامى به امام ديگر منتقل ميشود تا روز قيامت.(8)
همچنين از آن حضرت پرسيدند: به چه سبب حضرت فاطمه عليهاالسلام را زهرا ميگفتند؟ فرمود:
زيرا كه حق تعالى آن حضرت را از نور عظمت خود آفريد و چون او را آفريد، آسمانها و زمين از نور روى او روشن شد و ديدههاي فرشتگان را خيره گرداند، و همگى براى حق تعالى به سجده افتاده و گفتند: اى خداى ما اين چه نور است؟
فاطمه عليهاالسلام را به آن سبب زهرا ناميدند كه چون در محراب خود به عبادت ميايستاد، نور او، اهل آسمان را روشنى ميبخشيد، چنان كه ستارگان آسمان اهل زمين را روشنايى ميدهند.
حق تعالى به ايشان وحى كرد: نورى است كه از نور خود آفريده و در آسمان ساكن گردانيده و از عظمت خود آن را خلق كردهام. و او را از وجود پيغمبرى از پيغمبران خود كه او را بر جميع پيغمبران برترى دادهام بيرون خواهم آورد، و از اين نور پيشوايان دين را كه قيام نمايند به امر من هدايت كنند مردم را به دين حق بيرون خواهم آورد و آنها را خليفههاى خود در زمين گردانم، بعد از آن كه وحى من منقطع شود.(9)
و نيز از آن حضرت روايت كردهاند كه:
فاطمه عليهاالسلام را به آن سبب زهرا ناميدند چرا که وقتى در محراب خود به عبادت ميايستاد، نور او، اهل آسمان را روشنى ميبخشيد، چنان كه ستارگان آسمان اهل زمين را روشنايى ميدهند.(10)
از امام حسن عسكرى عليه السلام سؤال كردند كه چرا حضرت فاطمه را زهرا ناميدند؟ فرمود:
از براى آن كه روى آن حضرت براى اميرمؤمنان عليه السلام در آغاز روز مانند آفتاب، و در هنگام زوال چون ماه منير ميدرخشيد و نزد غروب آفتاب همانند ستاره روشن ميشد.(11)
در احاديث متواتر از طريق خاصّه و عامّه روايت شده است: آن حضرت را براي اين فاطمه ناميدهاند كه حق تعالى او و شيعيانش را از آتش جهنم بريده است.
همچنين در احاديث متواتر از طريق خاصّه و عامّه روايت شده است: آن حضرت را براى اين فاطمه ناميدهاند كه حق تعالى او و شيعيانش را از آتش جهنم بريده است.(12)
ابن شهر آشوب روايت كرده است كه كنيههاى آن حضرت: امّ الحسن، امّ الحسين، امّ المحسنين، امّ الائّمّة، امّ ابيه، و اسماء آن حضرت: فاطمه، بتول، سّيده، عذر، زهراء، حوراء، مباركه، طاهره، زكيّه، مرضيّه، محّدثه، مريم، الكبرى و صديقة الكبري بود.(13)
پينوشتها:
1- علل الشرايع؛ ص178/ خصال شيخ صدوق، ص 414.
2- علل الشرايع،1/212.
3- معانى الاخبار؛ ص64.
4- كشفالغمه؛1/463.
5- بحارالانوار؛43/13.
6- تفسيرفرات كوفي؛ص581.
7- حليةالابرار؛2/644.
8- علل الشرايع؛180.
9- علل الشرايع؛ص 179.
10- معانى الاخبار؛64/علل الشرايع؛181.
11- مناقب ابن شهر آشوب؛3/378.
12- علل الشرايع؛179.
13- همان .
منبع:
کتاب بوى بهشت سوخته – برگزيده از كتاب جلاءالعيون علّامه محمّد باقر مجلسى
اقتباس: على لباف ، ص 11 تا 16.