بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
چنانکه گفتیم قبل از اینکه به اسرار نماز به طور تفصیلی بپردازیم لازم است به نکاتی توجه کنیم. این نکات، اختصاص به نماز ندارد و در همه عبادتها هر چه بیشتر رعایت شود قطعاً آثار برتر و به
تری خواهد داشت.
نکته ششم؛ در موقع عبادت، حالت تفهیم داشته باشیم
توصیههای زیادی راجع به ذکر گفتن داریم. خود نماز، ذکر است. این نماز، واجب دارد، مستحب دارد. توصیه شده بعد از نماز، 100 بار ذکر بگویید؛ تسبیحات حضرت فاطمه (س) را بگویید. ذکرهای دیگری بعد از نماز توصیه شده است.
قرآن کریم هم تاکید دارد که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید» (احزاب/41)
فلسفه ذکر زیاد خداوند چیست؟
فلسفه این ذکر گفتنها چیست که میفرمایند زیاد ذکر بگویید؟ پاسخش این است که اینها برای آن است که قلب، بیدار شود، و گرنه اگر قرار باشد که اذکار، صرفا لقلقه زبان باشد، مصداق این بیان امیرالمومنین (ع) میشود که «النّاسِ عَبِیْدُ الدُّنْیَا وَالدِّیْنُ لَعِقٌ عَلَى الْسِنَتِهِمْ؛ مردم (غافل) بندگان دنیایند و دین، لقلقه زبان آنهاست»
اگر دین، لقلقه زبان شد تدین نمیآورد، انسان متدین کسی نیست که همیشه زبانش به ذکر مشغول است بلکه انسان متدین کسی است که زبانش همراه با قلب به یاد خداست.
مقصود از ذکر زیاد چیست؟
در برخی از روایات دارد که رسول گرامی (ص) به حضرت امام علی (ع) فرمود: یا علی، این که خدای متعال فرمود: «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً» نه یعنی زیاد بگو «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر»! مقصود این نیست! بلکه مقصود این است که در آنجایی که عبادت است حضور پیدا کن، در آنجایی که حرام و معصیت هست ترک کن. این، یاد خدا بودن است.
در روایتی از امام صادق (ع) وارد شده که هیچ بلایى براى مؤمن سختتر از این سه بلاء نیست، که از سه نعمت محروم شود. شخصى پرسید: آن سه نعمت چیست؟ فرمود: یارى مسلمان با آنچه خدا به او روزى کرده، دوم انصاف دادن و خود را جاى دیگران فرض کردن، و سوم زیاد خدا را ذکر کردن، البته منظور من از ذکر بسیار گفتن، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر تنها نیست، هر چند که آنهم ذکر خدا است، و لیکن منظور من ذکر خدا در هنگام استفاده و بهرهمندى از حلال او، و باز ذکر خدا در هنگام برخورد به حرام او است.
البته، نه اینکه ذکر زبانی، ذکر نیست بلکه باید ذکر زبانی به قلب متصل باشد. در روایت داریم که امام صادق (ع) فرمود: پدرم کثیر الذکر بود بارها من با او قدم مىزدم، و مىدیدم که مشغول ذکر است، با او غذا مىخوردم، مىدیدم مشغول ذکر است، با مردم سخن مىگفت مع ذلک سخن با مردم او را از ذکر خدا باز نمىداشت، و من بارها مىدیدم که زبانش به سقف دهانش متصل است مىگوید: «لا اله الا اللَّه»
چه کار کنیم ذکرهای زبانی اثر کند؟
حالا ببینید برای اینکه این ذکرهای زبانی اثر بکند در مراحل اولیه، انسان وقتی میخواهد ذکر بگوید زبان گویاست و قلب، غافل است لذا باید سالک، این ذکر را به قلبش تزریق کند.
بنابراین از جمله آداب مهم ذکر و نماز، تفهیم است. یعنی وقتی که انسان دارد ذکر میگوید در یک خلوتی بنشیند این اذکار را با
محتویاتش به قلب تزریق کند. به تدریج، این قلبی که متوجه نیست کم کم توجه پیدا میکند، به زبان میآید.
توصیه آیت الله شاهآبادی درباره ذکر
حضرت امام (ره) از قول استادشان مرحوم آیت الله شاهآبادی این مطلب را نقل میکند که استادمان مرحوم شاه آبادی میفرمود وقتی که میخواهید ذکر بگویید مثل کسی که میخواهد یک بچه را زبان یاد بدهد، لغت یاد بدهد، اینجوری سعی کنید ذکر بگویید.
چطور به یک بچهای که میخواهند زبان یاد بدهند، بچه را مخاطب قرار میدهند و هی به بچه مثلا میگویند: بگو سلام. آنقدر به این بچه میگویند بگو سلام، که این بچه زبانش باز میشود. آن موقع، ارتباط پدر و مادر با این بچه صریح انجام میگیرد، دیگر در مقام سختی نیست که نمیتوانست بگوید سلام.
مرحوم شاهآبادی میفرمود: وقتی که میخواهید ذکر بگویید، ذکر را به قلب تزریق کنید تا قلب به زبان بیاید. این نیست که حالا یک تسبیح دست بگیرید در حالی که حواس پرت و تمرکز نداشته باشید.
اذکار را باید به قلب تزریق کرد. قلب خود را، جان خود را مثل بچهای فرض کنید که هنوز زبان بلد نیست، آنقدر به قلبتان اذکار را تزریق کنید تا قلب هم ذاکر شود.
تفهیم یکی از مسائل بسیار مهم در امر ذکر و در امر عبادت است. روایتی از امام صادق (ع) داریم که حضرت از قول امیرالمؤمنین (ع) در ضمن بیانی در باب قرائت قرآن فرمود: «وَ لَکِنْ أَفْزِعُوا قُلُوبَکُمُ الْقَاسِیَةَ وَ لَا یَکُنْ هَمُّ أَحَدِکُمْ آخِرَ السُّورَة» یعنی وقتی که قرآن تلاوت میکنید جوری باشید که به این دلهای سختتان این را بکوبید، بزنید به این دلها و این دلها بیدار بشود، نه اینکه همت شما و تصمیمتان این باشد که سوره قرآن را تمام کنم، همتتان این نباشد که حالا که سوره آغاز شده حتماً این را تمامش کنم، همتتان این باشد که این آیات به دلها بنشیند.
البته نمیخواهیم بگوییم که ذکر زبانی، مطلقا بیتأثیر است، نه اما سخن در بالا رفتن کیفیت است.
نگاهمان به عبادات، حداقلی و به مادیات حداکثری است!
این نکته را هم داخل پارانتز عرض کنم که متأسفانه نگاهمان به عبادات، نگاه حداقلی است. یعنی میخواهیم ببینیم آن حداقل ممکن چیست و آن را انجام بدهیم و متأسفانه در نگاهمان به مادیات نگاه حداکثری است، یعنی هر چه بتوانیم تلاش کنیم مسائل مادی را بیشتر جذب کنیم خواهانش هستیم و دنبالش هم میرویم با این که میدانیم بین ما و این مادیات حتماً زمانی فاصله خواهد افتاد.
یا این مادیات به دست آمده زودتر از ما میرود، و یا ما زودتر از اینها از بین میرویم. برای اینهایی که یقیناً بین ما و بین آنها فاصله میافتد اینقدر تلاش میکنیم و اهمیت میدهیم اما نسبت به این عباداتی که ماندگار است، در جان ماست، در نفس ماست، در حوزه وجودی ماست که تا ابد همراه ما هست و خواهد بود متأسفانه همیشه نگاه حداقلی داریم.
بحث حجاب میشود همهاش میخواهیم روی حداقلها بایستیم. بحث نماز میشود همهاش روی حداقلها، بحث روزه، همهاش روی حداقلها، بحث پرهیز از گناه میشود روی حداقلها میایستیم اما آنهایی که اهل سیر و سلوکند، آنهایی که اهل باطنند، آنها نگاهشان به این مسائل، حداکثری است. یعنی هر چه میرود بالاتر باز میگوید نه، من بیشتر از این را میخواهم. بنابراین وقتی که آدم میخواهد ذکر بگوید باید با توجه، قلب را آگاه کند.
چگونه بدانیم ذکر زبان بر قلب اثر گذاشته است؟
علامت این که قلب، بیدار شده چیست؟ علامت این که دل، بیدار شد و تفهیم شد، چیست؟
علامتش این است که دیگر ذکر بر ذاکر، دعا برای دعا کننده و نماز برای نمازگزار، سخت نیست. دیگر آرام است.
شبیه به همان ارتباط گفتاری که بین پدر و مادر و فرزندی که لغات را یاد گرفته برقرار میشود. کودک به راحتی میتواند حرف بزند و دیگر راحت شده است، سختش نیست. تفاوت ذکری که ماها میگوییم در مراحل اولیه با آن سلاک الی الله، بزرگان و اهل معرفت این است که ماها در ابتدا، زبانمان میگوید قلبمان غافل است باید به قلب تزریق کنیم، بعد کم کم، این قلب بیدار میشود و اکنون ذکر زبانی گویا و گزارشگر ذکر قلبی است.
چون قلب این اذکار را گرفته و از آن حالت غفلت، بیرون آمده، در نتیجه الآن قلب دارد ذکر میگوید و زبان دارد گزارش میکند.
اگر انسان با قلبِ بیدار و متوجه، نماز بخواند خیلی فرق میکند با آن کسی که در حال غفلت، نماز میخواند.
البته توجه داشته باشیم که رعایت این نکته فقط برای عموم نیست حتی کملین هم این نکته را رعایت میکنند. بزرگان اهل معرفت و سالکان و راه رفتهها هم این نکته را دقت میکنند. حتی در بین معصومین هم چنین است. روایت داریم که فرمودند: آنقدر فلان آیه را تکرار کردم تا این که این صورت را از خدا شنیدم. ببنید آن بزرگان هم تکرار مبتنی بر توجه قلبی را انجام میدادند.
رسول گرامی (ص) به ابوذر فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ رَکْعَتَانِ مُقْتَصَدَتَانِ فِی تَفَکُّرٍ خَیْرٌ مِنْ قِیَامِ لَیْلَةٍ وَ الْقَلْبُ لَاهٍ (یا بنا بر نسخهای) و القلب ساه» فرمود: دو رکعت نماز، و لو مقتصد هم باشی، یعنی میانه، خیلی هم طولش ندهی، دو رکعت نماز معتدل میانه را بخوانی اما همراه با فکر انجام بگیرد برتر از قیام شبی است که قلب، بی توجه باشد.
پس تفهیم یکی از نکات بسیار مهمی است که در عبادات و اذکار عموماً و ذکر بزرگ یعنی نماز خصوصاً در بالا بردن کیفیتش میتواند مؤثر باشد.
ادامه دارد…
www.farsnews.com