منوی اصلی

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

امام عصر عاشورا

فهرست مطالب

بیست و پنجم ماه محرّم، بنا به روایتى كه شاید روایت و قولِ قوى‏تر هم باشد وفات امام چهارم حضرت سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) است. آن بزرگوار، تقریباً سى و چهار سال بعد از حادثه‏ى كربلا، در محیط اسلامى آن روز زندگى كرد و این زندگى، از همه جهت یكى از زندگیهاى پر از درس است، كه اى‏ كاش كسانى كه از كیفیّات عالى این زندگى آگاهى دارند، آن را براى مردم، براى مسلمین و حتّى براى غیر مسلمانان تشریح مى‏كردند، تا معلوم مى‏شد كه چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثه‏ى عاشورا كه ضربه‏ى عظیمى بر پیكر اسلام ناب و راستین بود، توانست یك‏ تنه بایستد و مانع از ویران شدن بناى دین شود. اگر تلاشهاى امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) نبود، شهادت امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) ضایع شده بود و آثار آن نمى‏ماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمى است.


سهم عظیم وارثان عاشورا


در زندگى امام چهارم، چند رشته كار وجود دارد كه یكى از آن‏ها، همین رشته‏ى اخلاق است. یعنى تربیت و تهذیب اخلاق جامعه‏ى اسلامى. اگر زینب كبرى (سلام‏الله‏علیها) و امام سجّاد (صلوات الله علیه) در طول آن روزهاى اسارت- چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت كربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى كه این بزرگواران زنده ماندند- مجاهدات و تبیین و افشاگرى نكرده بودند و حقیقت فلسفه‏ى عاشورا و هدف امام حسین بن على (علیه الصّلاة و السّلام) و ظلم دشمن را بیان نمى‏كردند، واقعه‏ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‏ماند.


چرا امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام)- طبق روایت- فرمودند كه هركس یك بیت شعر در باره‏ى حادثه‏ى عاشورا بگوید و كسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟


چون تمام دستگاه‏هاى تبلیغاتى، براى منزوى كردن و در ظلمت نگهداشتن مسأله‏ى عاشورا و كلًا مسأله‏ى اهل بیت(علیهم السّلام)، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ، این‏گونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنت‏آمیز مى‏كردند. در چنین فضایى، مگر ممكن بود قضیه‏ى عا
شورا- كه با این عظمت در بیابانى در گوشه‏یى از دنیاى اسلام اتفاق افتاده- با این تپش و نشاط باقى بماند؟ یقیناً بدون آن تلاشها، از بین مى‏رفت
.


آنچه این یاد را زنده كرد، تلاش بازماندگان امام حسین بن على (علیه‏السّلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسین بن على )علیه‏السّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت حضرت زینب(علیهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(علیه‏السّلام) و بقیه‏ى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آن‏ها، صحنه‏ى نظامى نبود؛ بلكه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نكته‏ها باید توجه كنیم.


امام سجّاد (علیه‏السّلام) به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه‏ى اسلامى كمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّى از مشكلات اساسى دنیاى اسلام كه به فاجعه‏ى كربلا انجامید، ناشى از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، یزید و ابن زیاد و عمر سعد و دیگران نمى‏توانستند
آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آن‏طور پست نشده بودند، آن‏طور به خاك نچسبیده بودند، آن‏طور از آرمان‏ها دور نشده بودند و رذایل بر آن‏ها حاكم نمى‏بود، ممكن نبود حكومتها و لو فاسد باشند؛ و لو بى‏دین و جائر باشند بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه‏ى عظیمى؛ یعنى كشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه‏ى زهرا(سلام ‏الله ‏علیها) وادار كنند. مگر این شوخى است؟!
یك ملت، وقتى منشأ همه‏ى مفاسد خواهد شد كه اخلاق او خراب شود. این را امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام)، در چهره‏ى جامعه‏ى اسلامى تفحّص كرد، و كمر بست به اینكه این چهره را از این زشتى پاك كند و اخلاق را نیكو گرداند. لذا، دعاى «مكارم الاخلاق» دعاست؛ اما درس است. «صحیفه‏ى سجادیه» دعاست؛ اما درس است.


امیر در نگاه زینت عابدان


امیر المۆمنین علی(علیه الصّلاة و السّلام) را نمى‏شود این‏گونه شناخت؛ مگر انسان با این مقایسه‏ها قدرى احساس كند كه او چه بود. امام سجّاد (علیه‏السّلام) در مقابل یكى از اصحابش كه به او عرض كرد: یا ابن رسول اللّه! شما این قدر به خودتان فشار مى‏آورید، زحمت مى‏دهید، عبادت مى‏كنید و زهد مى‏ورزید، این‏گونه زهد ورزیدن و این قدر به نفس خود فشار آوردن، آخر چرا؟ قدرى به جسم و نفس خودتان رحم كنید. امام سجّاد(علیه‏السّلام) گریه كرد و گفت: مرا با امیر المۆمنین مقایسه كن، ببین من كجا و امیر المۆمنین كجا؟


توجّه كنید؛ او زین العابدین است.


شخصیت امام سجّاد(علیه‏السّلام) از آن شخصیتهاى دست نیافتنى است. نه اینكه فقط در عمل دست نیافتنى است، حتّى در ذهن هم دست نیافتنى است. از آن خورشیدهاى تابانى است كه ما فقط مى‏توانیم شعاعش را از دور ببینیم. او وقتى‏كه به امیر المۆمنین(علیه الصّلاة و السّلام) نگاه مى‏كند، با آن چشم تعظیم و تجلیلى نگاه مى‏كند كه بچه‏ى كوچكى به یك قهرمان بزرگ مى‏نگرد. امیر المۆمنین(علیه الصّلاة و السّلام) این‏گونه است. این امیر المۆمنین، با این عظمت است.


بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


<P style="TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0in 0in 0pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; tab-stops: right 0in 9.0pt" dir=rtl class=MsoNormal align=justify&g t;منابع:


1-       بحار الانوار.


2-       میزان الحکمة.


3-       صحیفة سجادیة.

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید