بیست و پنجم ماه محرّم، بنا به روایتى كه شاید روایت و قولِ قوىتر هم باشد وفات امام چهارم حضرت سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) است. آن بزرگوار، تقریباً سى و چهار سال بعد از حادثهى كربلا، در محیط اسلامى آن روز زندگى كرد و این زندگى، از همه جهت یكى از زندگیهاى پر از درس است، كه اى كاش كسانى كه از كیفیّات عالى این زندگى آگاهى دارند، آن را براى مردم، براى مسلمین و حتّى براى غیر مسلمانان تشریح مىكردند، تا معلوم مىشد كه چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثهى عاشورا كه ضربهى عظیمى بر پیكر اسلام ناب و راستین بود، توانست یك تنه بایستد و مانع از ویران شدن بناى دین شود. اگر تلاشهاى امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) نبود، شهادت امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) ضایع شده بود و آثار آن نمىماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمى است.
سهم عظیم وارثان عاشورا
در زندگى امام چهارم، چند رشته كار وجود دارد كه یكى از آنها، همین رشتهى اخلاق است. یعنى تربیت و تهذیب اخلاق جامعهى اسلامى. اگر زینب كبرى (سلاماللهعلیها) و امام سجّاد (صلوات الله علیه) در طول آن روزهاى اسارت- چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت كربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى كه این بزرگواران زنده ماندند- مجاهدات و تبیین و افشاگرى نكرده بودند و حقیقت فلسفهى عاشورا و هدف امام حسین بن على (علیه الصّلاة و السّلام) و ظلم دشمن را بیان نمىكردند، واقعهى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمىماند.
چرا امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام)- طبق روایت- فرمودند كه هركس یك بیت شعر در بارهى حادثهى عاشورا بگوید و كسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟
چون تمام دستگاههاى تبلیغاتى، براى منزوى كردن و در ظلمت نگهداشتن مسألهى عاشورا و كلًا مسألهى اهل بیت(علیهم السّلام)، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ، اینگونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنتآمیز مىكردند. در چنین فضایى، مگر ممكن بود قضیهى عا
شورا- كه با این عظمت در بیابانى در گوشهیى از دنیاى اسلام اتفاق افتاده- با این تپش و نشاط باقى بماند؟ یقیناً بدون آن تلاشها، از بین مىرفت.
آنچه این یاد را زنده كرد، تلاش بازماندگان امام حسین بن على (علیهالسّلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسین بن على )علیهالسّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت حضرت زینب(علیهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(علیهالسّلام) و بقیهى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنهى نظامى نبود؛ بلكه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نكتهها باید توجه كنیم.
امام سجّاد (علیهالسّلام) به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعهى اسلامى كمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّى از مشكلات اساسى دنیاى اسلام كه به فاجعهى كربلا انجامید، ناشى از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، یزید و ابن زیاد و عمر سعد و دیگران نمىتوانستند
آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آنطور پست نشده بودند، آنطور به خاك نچسبیده بودند، آنطور از آرمانها دور نشده بودند و رذایل بر آنها حاكم نمىبود، ممكن نبود حكومتها و لو فاسد باشند؛ و لو بىدین و جائر باشند بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعهى عظیمى؛ یعنى كشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمهى زهرا(سلام الله علیها) وادار كنند. مگر این شوخى است؟! یك ملت، وقتى منشأ همهى مفاسد خواهد شد كه اخلاق او خراب شود. این را امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام)، در چهرهى جامعهى اسلامى تفحّص كرد، و كمر بست به اینكه این چهره را از این زشتى پاك كند و اخلاق را نیكو گرداند. لذا، دعاى «مكارم الاخلاق» دعاست؛ اما درس است. «صحیفهى سجادیه» دعاست؛ اما درس است.
امیر در نگاه زینت عابدان
امیر المۆمنین علی(علیه الصّلاة و السّلام) را نمىشود اینگونه شناخت؛ مگر انسان با این مقایسهها قدرى احساس كند كه او چه بود. امام سجّاد (علیهالسّلام) در مقابل یكى از اصحابش كه به او عرض كرد: یا ابن رسول اللّه! شما این قدر به خودتان فشار مىآورید، زحمت مىدهید، عبادت مىكنید و زهد مىورزید، اینگونه زهد ورزیدن و این قدر به نفس خود فشار آوردن، آخر چرا؟ قدرى به جسم و نفس خودتان رحم كنید. امام سجّاد(علیهالسّلام) گریه كرد و گفت: مرا با امیر المۆمنین مقایسه كن، ببین من كجا و امیر المۆمنین كجا؟
توجّه كنید؛ او زین العابدین است.
شخصیت امام سجّاد(علیهالسّلام) از آن شخصیتهاى دست نیافتنى است. نه اینكه فقط در عمل دست نیافتنى است، حتّى در ذهن هم دست نیافتنى است. از آن خورشیدهاى تابانى است كه ما فقط مىتوانیم شعاعش را از دور ببینیم. او وقتىكه به امیر المۆمنین(علیه الصّلاة و السّلام) نگاه مىكند، با آن چشم تعظیم و تجلیلى نگاه مىكند كه بچهى كوچكى به یك قهرمان بزرگ مىنگرد. امیر المۆمنین(علیه الصّلاة و السّلام) اینگونه است. این امیر المۆمنین، با این عظمت است.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
<P style="TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0in 0in 0pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; tab-stops: right 0in 9.0pt" dir=rtl class=MsoNormal align=justify&g t;منابع:
1- بحار الانوار.
2- میزان الحکمة.
3- صحیفة سجادیة.