ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

باید و نبایدهای اعتدال علوی

فهرست مطالب

رشید داودی


واژه شناسی اعتدال


اعتدال، واژه ای عربی به معنای پیمودن و گزینش راه میانه، وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط می باشد.


در لغت: این واژه از ریشه عدل گرفته شده و به معنای انتخاب راه میانه مابین دو حالت یک چیز، از نظر کمی و کیفی و تناسب برقرار کردن میان آن دو است. چنانکه به روزها و شب‌های بهاری و پاییزی که اندازه یکدیگرند، «اعتدال بهاری و پاییزی» گفته می‌شود. [اقرب الموارد،ج2، ص753]


ابن منظور در معنای اعتدال می گوید: «اعتدال به معنای رعایت حد وسط و میانه در بین دو حال است از جهت کمیت و مقدار و از جهت کیفیت و چگونگی»؛[لسان العرب، ج11، ص433] و نیز اعتدال، به معنای توازن در مقدار، هموزنی، برابر بودن دلایل، برابری و یکسانی در کم و کیف آمده است؛[فرهنگ لاروس، ج1، ص593] مثلاً حد وسط تهوّر و ترس، شجاعت است که در آن نه افراط است و نه تفریط. همچنین در قاموس قرآن اعتدال به معنای «راست» آمده است.[قاموس قرآن؛ ج6، ص8]


در اصطلاح: این واژه در منابع اسلامی، با الفاظی مانند 1. قصد؛ «المومن سیرته القصد، و سنته الرشد» [میزان الحکمة، ج10، ص489]، 2. اقتصاد؛ «مَن اقتَصَدَ أغنَاهُ اللهُ» [همان] و 3. وسط؛ «و نَحنُ أمَّةُ الوَسَطِ» [سیره نبوی، ج1، ص174]، استعمال شده است.


در مقابل، انحراف‌ از اعتدال‌ و گرایش‌ به‌فزون‌ تر «افراط» یا «اسراف»؛ و گرایش‌ به‌ کم‌تر «تفریط» خوانده‌ می‌شود. امام‌علی‌(ع) می‌فرماید: «هرچه‌ از حدّ اعتدال‌ خارج‌ شود، اسراف‌ نامیده‌ می‌شود». همچنین در خطبه‌ 126 نهج‌البلاغه‌ می‌فرمایند: «الا و ان‌ اعطاء المال‌ فی‌ غیر حقه‌ تبذیر و اسراف؛ آگاه‌ باشید که‌ بخشیدن‌ مال‌ در غیر موردش‌ تبذیر و اسراف‌ است».


قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط می نامد و می فرماید: «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا؛ و این چنین شما را امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بر شما گواه باشد».[بقره/143]


در آیه ای دیگر، خداوند متعال امت اسلامی را بهترین امت پدید آمده از میان مردم می داند.[آل عمران/110] و امام صادق(ع) در تبیین بهترین امت چنین می فرمایند: «آنها امتی هستند که خداوند در بین آنها و از میان آنها و به سوی آنها برانگیخت و آنها مردمی میانه رو هستند؛ از این رو بهترین امتی هستند که برای مردم فرستاده شده اند». [بحارالانوار، ج24، ص153]


أصل اعتدال


میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط، در طول تاریخ بشریت و در میان ادیان اللهی هماره اصلی مهم و اساسی در هدایت مردمان و اداره ی امور بوده است؛ در آیین اسلام، هیچ گونه افراط و تفریط تشریع یا تأیید نشده و قانون گذار در تشریع و وضع قوانین، به تمام نیازهای فطری بشر آگاه بوده و همه جهات زندگی جسمی و روحی او را در نظر گرفته است، لذا تشریعش بر مدار اعتدال بوده است.


اعتدال علوی برآمده از سیره نبوی علیهما السلام: اصل اعتدال، که در قرآن کریم به آن عنایت فراوانی شده است، در زندگی پر برکت پیامبر اکرم و ائمه هدی (علیهم السلام) و در کلیه اعمال و رفتارشان به روشنی دیده می شود. سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در همه وجوه، بر پایه اعتدال بنا شده است. چنانکه حضرت علی (علیه السلام) در این باره فرموده اند: «سِیرَتُهُ القَصدُ؛ رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود». [نهج البلاغه، حکمت67]


آری رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) در منش رفتار فردی، و اجتماعی شان، در تدبیر امور سیاسی، در رویارویی با خصم و حتی در میدان نبرد، اعتدال را جلوه نما بوده و از افراط و تفریط در کارها پرهیز می کرد و به دیگران تاکید فراوان داشت که در زندگی میانه روی پیشه سازند. از این رو، می فرمود: «یَا أیُّهَا النَّاسُ عَ
لَیکُم بِالقَصدِ، عَلَیکُم بِالقَصدِ، عَلَیکُم بِالقَصدِ؛ ای مردم! بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی».[کنزالعمّال، ج3، ص28]


در مکتب فکری امیرمؤمنان علی (ع) نیز جاده حق و مسیر هدایت بر اعتدال استوار است چراکه کتاب الهی و سنت نبوی بدان توصیه می کند. امیرمؤمنان علی (ع) پس از بیعت مردم با وی در مدینه در نخستین خطبه حکومتی خود این نگرش را اعلام کرده و در عمل هم بدان پایبند بودند:


«الیَمینَ و الشِمالُ مَضِلَةٌ، و الطَریقُ الوُسطَی هِی الجَادّةُ. عَلیهَا باقِی الکتابِ و آثارُ النبُوة، و منها منفذُ السُّنة و إلیها مصیرُ العاقبةِ؛ انحراف به راست و چپ گمراهی است و راه مستقیم و میانه جاده ی وسیع حق است، کتاب باقی ابدی و آثار نبوت بر این راه پرتو افکن است، و از همین راه راست پیشرفت سنت، و به سوی همین مقصد است گردیدن عاقبت».[نهج البلاغه، خطبه16]


متاسفانه، بیشتر افراد و بسیاری از جوامع، در حیات خود فاقد این اصل بوده و هستند. از این رو، یا به دامن افراط افتاده، و یا در آغوش تفریط غلتیده اند و از مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت خارج شده اند. لذا در تحلیل و واکاوی دوره های مهم تاریخ ملاحظه می شود که ریشه بسیاری از انحرافات فردی و اجتماعی در عدم رعایت اصل اعتدال می باشد.


اصولا شأن عقل، اعتدال و انسان عاقل انسانی متعادل است؛ و در مقابل، شأن جهل، عدم اعتدال است و انسان جاهل غیر متعادل. أمیر بیان علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند: «لاتَرَی الجاهلَ إلّا مُفرِطاً او مُفَرِّطاً؛ جاهل را نمی بینی، مگر این که یا افراط می کند و یا تفریط».[نهج البلاغه، حکمت70]


در دنیای امروز که بشریت تشنه عدالت و برقراری اعتدال است و با هرگونه مظهر افراط و تفریط سرِ ناسازگاری دارند، شاه کلیدِ خواستنیِ مردمان حرکت در مسیر اعتدال توسط حاکمان و زمام داران امور است.


بی گمان علی علیه السلام به عنوان نادره دوران و أمیر بیان، که قریب به 1400 سال پیش جلوه گر عدالت شد اما نه تنها قدرش ناشناخته ماند که فرقش در راه عدالت شکافت؛ او بهترین ترجمان عدالت و راهش مسیر اعتدال و کلامش سرمشق هدایت است. لذا در ادامه این نوشتار به واکاوی و برشمردن مؤلفه ها و کارویژه های حرکت در مسیر اعتدال علوی و تبعات خروج از این مسیر بر می آئیم.


جایگاه اعتدال


در تبیین اهمیت و ارزشمندی جایگاه اعتدال به موارد زیر اشاره می شود:


1.                   اعتدال، هدیه الهی؛ از روایات معصومان (علیهم السلام) بر می آید که همه افراد نمی توانند خود را به صفت اعتدال بیارایند، بلکه تنها شامل کسانی می شود که از لطف الهی برخوردارند. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «زمانی که خداوند متعال اراده کند به بنده اش خیری برساند
، میانه روی و تدبیر را به او الهام می کند و بی تدبیری و زیاده روی را از او دور می سازد».[غررالحکم، ج3، ص175]


2.                   امور دین بر مسیر اعتدال؛ همه ی امور دین بر میانه روی استوار است و دولت اسلامی همه ی برنامه هایش معتدل و به دور از افراط و تفریط است. علی (ع) در این باره فرموده است: «الا و انَّ شرائعَ الدینِ واحدُةٌ، و سُبله قاصدُةٌ، من اَخذَ بها لَحِقَ و غَنِمَ، و مَن وَقف عَنها ضلَّ و نَدِمَ؛ آگاه باشید که آبشخورهای دین یکی است، و راه های آن همه معتدل و مستقیم و نزدیک است که هر که بدان چنگ زند، به کاروان حق پیوندد و بهره مند شود و هر که از آن باز ایستد، گمراه شود و پشیمان گردد».[نهج البلاغه،خطبه120]& lt;/o:p>


3.                   اعتدال، روش و منش امامان علیهم السلام؛ در فرهنگ دینی پیشوایان دین، اعتدال به حدی مورد توجه است که به داشتن آن افتخار نموده و در مقام تعریف، خویشتن را با آن معرفی می کنند. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «نَحنُ الأمَّةُ الوَسَطُ؛ ما امت وسط و میانه هستیم».[بحارالانوار، ج22، ص441]


4.                   اعتدال، صفت مؤمنان و با تقوایان؛ امام علی(علیه السلام) یکی از صفات مؤمنان را اعتدال در زندگی می داند و می فرماید: «المُؤمِنُ سِیرَتُهُ القَصدُ؛ شیوه مؤمن، میانه روی است».[غررالحکم، ج1، ص388]


حضرت علی علیه السلام در خطبه193 نهج البلاغه می فرماید: «فالمتقون فیها هم اهل الفضائل منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد»؛ حضرت در این خطبه درست سخن گفتن را خصوصیت اول فرد متقی دانسته و این خود نشان می دهد که سخن گفتن، در اخلاق انسان تأثیر فراوانی دارد.


1.                   اعتدال، بهترین خط مشی؛ از نظر اسلام تعادل و اعتدال، یکی از دوست داشتنی ترین و بهترین امور محسوب می شود. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «وَ لْیَکَنْ اَحَبُّ الْاُموُرِ اِلَیکَ اَوْسَطَها فِی الْحَقِّ وَ اَعْمَّها فِی الْعَدْلِ؛ بهترین کاره، معتدل ترین آنهاست و باید دوست داشتنی ترین امور در نزد تو، معتدل ترین آنها در کارهای حق و گسترده ترین آنها در عدالت باشد».[نهج‌البلاغه، نامه53]


2.        &
nbsp;         
مرز حکمت و مهانت؛ امام متقیان علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: «اَلْاِکْثارُ یُزِلُّ الْحَکیمَ وَ یُمِلُّ الْحَلیمَ فَلا تُکْثِرْ فَتُضْجِرْ وَ لا تُفَرَّطْ فُتُهَنْ؛ زیاده گویی، حکیم را می لغزاند و حلیم را ملول می سازد، پس بسیار مگو که (دیگران را) دلگیر کنی و تفریط نکن که خوار شوی».[غررالحکم، ج2، ص109]


در مسیر اعتدال …


تأثیر حرکت در مسیر اعتدال، امری است قطعی که آثار متعددی در زندگی فردی و اجتماعی انسان بجای می گذارد. از جمله مهم ترین این آثار عبارتند از:


·                     آثار فردی:<o:p&gt ;


1) تربیت و تذکیه نفس؛ یکی از راه کارهای تربیت و اصلاح و تذکیه نفس، میانه روی است، زیرا تربیت، در سایه تعدیل قوای نفسانی و کنترل قوه غضب و شهوت و عقل به دست می آید. بر این اساس امام علی(ع) می فرماید: « إذا رَغِبْت‌َ فی‌ صَلاح‌ِ نَفْسِک‌َ، فَعَلَیْک‌َ بِالْإقْتِصاد‌ … ؛ هر گاه به اصلاح خود مایل بودی، میانه رو باش.[غررالحکم، ج3، ص192]


2) اجابت دعا؛ از جمله‌ عوامل‌ عدم‌ اجابت‌ دعاها، گناهان‌ می‌باشد و در نگاه‌ امام‌، گناه‌چیزی‌ جز افراط‌ و تفریط‌ در شؤون‌ انسانیت‌ نیست‌. حضرت‌ در مناجات‌ باخداوند چنین‌ می‌گوید:


«وَ قَدْ أَتیتک‌ یا الهی‌ بَعْدَ تَقْصیری‌ وَ إسْرافی‌ عَلی‌ نَفْسی‌؛ اللهم‌ اغْفِرْ لِی‌َ الذُّنُوب‌َ الَّتی‌ تَحْبِس‌ُ الدُّعاءَ؛ پروردگارا، پس‌ از تقصیر(کوتاهی‌) و اسراف‌ بر خویش‌ نزدت‌ شتافته‌ام‌؛ خداوندا گناهانی‌ [تقصیرها و اسراف‌هایی‌] که‌ مانع‌ استجابت‌ دعاهایم‌می‌شود، بیامرز».


3) بی نیازی: امام صادق(ع) می فرماید: «انّ القصدَ یُورِثُ الغِنَی؛ به درستی که میانه روی، سبب بی نیازی و ثروت می شود».[کافی، ج4، ص53] دلیل این بی نیازی آن است که با اعتدال و اندازه گیری در زندگی، فعالیت های اقتصادی مانند مصرف، تولید، و هزینه های زندگی سامان می یابد و از اسراف جلوگیری می شود.


4) سلامت جسمی: سلامت بدن انسان به تعادل قوای جسمانی بستگی دارد. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «مَن‌ْ أرادَ السَّلامَة‌َ فَعَلَیْه‌ِ بِالْقَصْدِ؛ هر کس سلامتی می خواهد، پس باید میانه رو باشد».[غررالحکم، ج5، ص226]


·                     آثار اجتماعی:


1) هدایت به سمت خیر و سعادت؛ هر که راه روشن دین را به درستی دریابد و در آن گام زند، در مسیری معتدل سیر خواهد کرد که او را به سعادت رهنمون می شود. به بیان امیرمؤمنان علی (علیه السلام):


«انَّ اللهَ سُبحانه انَزلَ کتاباً هادیاً بیَّن فیهِ الخَیر و الشَر؛ فخُدوا نَهجَ الخَیر تَهتَدُوا، و اصدفُوا عَن سَمت الشَر تقصِدُوا؛ خداوند سبحان کتابی هدایت گر و راهنما فرو فرستاده است که نیکی و بدی در آن به روشنی بیان شده است. پس راه نیکی و خیر را در پیش گیرید تا هدایت یابید، و از بدی و شر روی بر تابید تا در جاده مستقیم و میانه قرار گیرید».[نهج البلاغه، خطبه167]


2) آرامش روانی و ستایش اجتماعی؛ اعتدال‌ و میانه‌روی‌ در امور زندگی‌ زمینه‌ ساز آرامش‌ روانی‌ است‌؛ چنان‌که‌ زیاده‌روی‌ یا کوتاهی‌ در این‌ مسائل‌ به‌ اضطراب‌ و نگرانی‌ خاطرمی‌انجامد. حضرت‌ علی‌(ع) می‌فرماید:


«مَن‌ْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا اِلَیْه‌ِ طَریقَه‌ُ، وَبَشَّرُوه‌ُ بِالنَّجاة‌ِ، وَ مَن‌ْ أَخَذَ یَمیناً وَ شِمالاً ذَمُّوا اِلَیْه‌ِ الطَّریق‌َ وَ حَذَّرُوه‌ مِن‌َالْهَلَکَة‌ِ؛ هر که‌ میانه‌روی‌ پیشه‌ سازد، راهش‌ را می‌ستایند و به‌ نجات‌ مژده‌اش‌ می‌دهند؛ و هر که‌ راست‌ روی‌ و چپ‌ روی‌ پیش‌ گیرد، راهش‌ را سرزنش‌ می‌کنند و از هلاکت‌بیمناکش‌ می‌سازند».


3) آسان شدن مشکلات: امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: میانه روی در کارها را فراگیر، زیرا کسی که میانه روی را فرا گیرد، امور زندگی بر او آسان خواهد شد.[غررالحکم، ج3، ص440] انسان میانه رو آمادگی نسبی برای رویارویی با مشکلات اجتماعی را دارد؛ مثلاً کسی که اهل قناعت است و برای کم خرج کردن تمرین کرده، در واقع خود را برای روزهای سخت آماده نموده است.


4) در امان ماندن از هلاکت؛ در نگاه‌ حضرت‌ علی‌(ع) میانه‌روی‌ انسان‌ را از هلاکت‌ مصون‌ می‌دارد و به‌نجات‌ رهنمون‌ می‌شود: «لَن‌ْ یَهْلِک‌َ مَن‌ِ اقْتَصَدَ؛ کسی‌ که‌ میانه‌رو باشد هرگز هلاک‌ نمی‌شود».[غررالحکم، ج5، ص70]؛ و همچنین‌ می‌فرماید: کسی‌ که‌ برای‌ خود میانه‌روی‌ را نمی‌پسندد، اسراف‌ او را هلاک‌می‌سازد. زیرا تنها با اعتدال‌ است‌ که‌ هلاکتی‌ وجود ندارد. و تنها در میانه‌روی‌ است‌ که‌ تلفی‌ نیست‌.


خروج از مسیر اعتدال …


همچنان که حرکت در مسیر اعتدال دارای آثار قطعیِ بر شمرده بود، خروج از این مسیر نیز نتایج مخرب و زیان باری خواهد داشت که به أهمّ آنها اشاره می کنیم:


1.                   انحر
اف؛
یکی از آثار حتمی عدم اعتدال، انحراف از جاده مستقیم است. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «من ترک القصد جار؛ کسی که میانه روی را ترک کند، از راه حق منحرف خواهد شد».[نهج البلاغه، نامه31] آن حضرت در جایی دیگر، انحراف به چپ و راست (افراط و تفریط) را منشأ گمراهی، و جاده حق را راه مستقیم معرفی نموده است.[همان، خطبه16]


انحراف مهمترین موطن و محل بروزش جامعه است و تأثیر بسیاری بر صلاح و فساد جامعه دارد. این انحراف در اعتدال در وجوهی متصور است:


1) انحراف در عقاید مردم؛ اگر به انحرافات عقیدتی که امروزه در جوام
ع مختلف بروز و ظهور کرده نظری بیفکنیم، در می یابیم که عامل اصلی این انحرافات، افراط یا تفریط بوده است.


الف) انحراف بر آمده از افراط: آنان که درباره امام علی(ع) راه اعتدال را پیموده و به افراط کشیده شدند، در صف غُلات در آمدند که امامان از آنها بیزاری جُسته و ایشان را مورد لعن قرار داده اند. آن حضرت در همین زمینه می فرماید: به زودی دو طایفه درباره من هلاک خواهند شد: یکی، دوستی که در دوستی افراط کند به طوری که محبت بی اندازه، او را به غیر حق بکشاند و دیگر، دشمنی که از حد تجاوز کرده و دشمنی بی اندازه، او را به غیر حق سوق دهد. و بهترین مردم در باره من، گروه میانه رو می باشند؛ پس همراه این گروه باشید.[همان، خطبه27]


قبل از آن نیز رسول اکرم(ص) از افراط و تفریط درباره امام علی(ع) خبر داده و او را به عیسی بن مریم تشبیه کرده بود.[بحارال
انوار، ج35، ص319]


ب) انحراف بر آمده از تفریط: گروهی بر اثر تفریط، آن چنان با حضرت علی(ع) دشمنی کردند که او را کافر خواندند و جنگ با ایشان را واجب دانستند؛ مثل خوارج که جنگ نهروان را به راه انداختند. امیرمؤمنان علی(ع) با هر دو دسته یعنی (غلات) و (خوارج) شدیداً برخورد کرد.


2) انحراف در حکومت و زمامداران؛ دور شدن از اعتدال عین ستم و بیداد است و زمامدارانی که خواهان برپایی عدالت و هدایت مردمانند باید همه ی برنامه های خود را بر اعتدال استوار سازند علی (ع) در این باره چنین توصیه کرده است: «علیکَ بالقصدِ فی الامورِ، فَمَن عدلَ عَن القَصدِ جارَ، و مَن اخذَ بهِ عَدل؛ بر تو باد به میانه روی در کارها، زیرا هر که از میانه روی روی بر تاب
د ستم کند، و هر که بدان پایبند گردد، به عدالت رفتار کند».[غررالحکم، ج2، ص20]


علی علیه السلام نه تنها خود را ملزم به رعایت این اصل می دانست که زمامداران حکومت را نیز امر به رعایت آن می کرد؛ آن حضرت در عهدنامه ی ملک اشتر بدو این گونه فرمان داده است: «ولیکِن احبَّ الامُور الیکَ اوسطُها فی الحقِ؛ و باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که میانه ترین آن در حق باشد».[نهج البلاغه، نامه53]


1.                   آثار روانی: حسرت و پشیمانی؛ یکی از آثار عدم اعتدال، حسرت و پشیمانی است. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «ایاکم و التفریط فتقع الحسرة حین لا تنفع الحسرة؛ زنهار، از کوتاهی کردن، زیرا کوتاهی کردن، حسرت به بار می آورد؛ زمانی که دیگر حسرت سودی ندارد».[بحارالانوار، ج10، ص95]


قرآن مجید از این حسرت چنین خبر می دهد: (ان تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله؛ روز قیامت گفته می شود افسوس بر من از تفریط و کوتاهی هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم». [زمر/56]


همچنین امام علی(ع) می فرماید: تندرویِ بیجا، نوعی از دیوانگی است، زیرا صاحبش پشیمان می شود و اگر پشیمان نشود، معلوم می شود که جنون او ریشه دار است. [نهج البلاغه، حکمت247]


1.                   ملامت و سرزنش؛ از عواقب عدم تعادل، مورد سرزنش قرار گرفتن است. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «احذروا التفریط فانه یوجب الملامة؛ از کوتاهی کردن بپرهیزید که مورد سرزنش قرار خواهید گرفت».[غررالحکم، ج2، ص271]


2.                   جهالت و نادانی‌؛ حکومت و مدیریت خردمندان بر مبنای اعتدال و میانه روی است که شأن عقل و خرد نورانی همین است، و هر کجا افراط و تفریطی مشاهده می شود ثمره ی جهل و نادانی و کوری و بی بصیرتی است، چنان که علی (ع) فرموده است: «لا تَرَی‌ الْجاهِل‌َ إلّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً؛ جاهل را نمی بینی، مگر این که یا افراط می کند و یا تفریط».[نهج البلاغه، حکمت70]


آن‌ حضرت‌ نقش‌ نادانی‌ را در برون‌ شدن‌ از جادة‌ میانه‌روی‌ چنان‌ برجسته‌می‌دید که‌ گاه‌ نفس‌ خروج‌ از این‌ مسیر را نادانی‌ می‌خواند: «لا جَهْل‌َ کَالتَّبْذیر
؛ هیچ‌ نادانی‌ مانند تبذیر نیست».


1.                   مراعات‌ نکردن‌ شأن و جایگاه‌ خویش؛‌ هر کس‌ باید درزندگی‌اش‌ بیندیشد و با توجه‌ به‌ موقعیت‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ و فرهنگی‌خویش‌ زندگی‌ کند. انسان‌ غیر معتدل‌ بدین‌ حقیقت‌ عنایت‌ نمی‌ورزد و سرانجام‌ در ورطه‌ سقوط‌ فرو می‌افتد. امام‌ علی‌(ع) می‌فرماید:


«لِلْمُسْرِف‌ِ ثلث‌ُ عَلمات‌ٍ: یَأْکُل‌ُ ما لَیْس‌َ لَه‌ُ، وَ یَشْتَری‌ ما لیس‌ لَه‌ُ، وَ یَلْبَس‌ُ مالَیْس‌َ لَه‌ُ؛ انسان‌ مسرف‌ سه‌ نشانه‌ دارد: چیزی‌ می‌خورد که‌ مطابق‌شأنش‌ نیست‌؛ چیزی‌ می‌خرد که‌ با شأن‌ او مطابقت‌ ندارد؛ و چیزی ‌می‌پوشد که‌ مطابق‌ شأنش‌ شمرده‌ نمی‌شود».


1.                   فقر و نیازمندی؛ فقر و نیازمندی، از جمله آثار خروج از اعتدال است، زیرا کسی که از مرز اعتدال پا فراتر گذارد فاقد تدبیر و دوراندیشی است و از اداره زندگی و امرار معاش عاجز می ماند. امام علی(ع) می فرماید: «الاقتصاد ینمی القلیل و الاسراف یفنی الجزیل؛ میانه روی، کم را زیاد می کند و اسراف، زیاد را از بین می برد».[غررالحکم، ج1، ص92]


2.                   هلاکت؛ یکی دیگر از آثار خروج از اعتدال، هلاکت و عذاب اخروی است. قرآن مجید می فرماید: هر کس را که زیاده روی کند و به آیات خدا ایمان نیاورد، مجازات می کنیم و عذاب آخرت سنگین تر و پاینده تر است.[طه/127]


3.                   عذاب الهی؛ عاقبت و سرانجام کسانی که از مرز اعتدال خارج شده و به دام اسراف گرفتار شده اند چیزی جز ورود به جهنم نخواهد بود. قرآن مجید می فرماید: «انّ المسرفین هم اصحاب النار؛ اسراف کنندگان، اهل جهنم هستند». [غافر/43]


پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران www.jamaran.ir

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید