<P style="TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0cm 0cm 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-outline-level: 2" dir=rtl class=MsoNormal align=justify&g t;افضل بودن دعا از ديدگاه روايات:
1– در روايتى آمده كه فضالة به واسطه معاوية بن عمّار [يا: فضالة بن معاوية بن عمّار] مى گويد:
به امام صادق (ع) عرض كردم: دو نفر در يك لحظه شروع به خواندن نماز مى كنند، يكى در نماز قرآن مى خواند و قرائتش بيشتر از دعاست و ديگرى دعايش افزون از تلاوت قرآن و در يك لحظه نماز را به آخر مى رسانند، كداميك از اين دو افضل و برتر است؛ حضرت فرمود: هر دو فضيلت دارد، هر دو زيباست.
وى مى گويد: عرض كردم مى دانم كه هر دو زيبا است و فضيلت دارد؛ كدام برتر است؟
حضرت فرمود: دعا برتر است. آيا فرمايش خداوند متعال را نشنيده اى كه مى فرمايد:
وَقالَ رَبُّكُمْ: اءُدْعُونى، اءَسْتَجِبْ لَكُمْ، إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِروُنَ عَنْ عِبادَتى، سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ. (غافر؛ 60)
– و پروردگارتان فرمود كه: مرا بخوانيد تا دعايتان را براى شما اجابت كنم، به راستى كسانى كه از پرستش و عبادت من گردنكشى كنند، با حالت خوارى و ذلّت وارد جهنّم خواهند شد.
به خدا سوگند مقصود از عبادت در آيه شريفه دعاست، به خدا سوگند آن افضل است.
آيا آن عبادت نيست؟ و حضرت دوبار فرمود:
به خدا سوگند عبادت همان دعاست و بعد فرمود: آيا دعا استوارترين عبادت نيست؟! سپس دوبار افزود:
به خدا سوگند دعا، محكم ترين عبادت است.
2– در روايت ديگر آمده كه از امام باقر (ع) پرسيده شد كداميك از اين دو در نماز افضل است:
بيشتر قرآن خواندن يا طول دادن ركوع و سجود؟
حضرت فرمود: بسيار درنگ كردن در ركوع و سجود. مگر كلام خداوند متعال را نشنيده اى كه مى فرمايد:
فَاقْرَئُوا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ، وَاءَقيموُا الصَّلاةَ. (مزمل، 20)
– پس هر مقدار از قرآن را كه مُيَسَّر بود قرائت كنيد، ولى نماز را كاملاً بپاداريد.
مسلّماً مقصود خداوند از اقامه و بپا داشتن نماز بسيار درنگ كردن در ركوع و سجود و طول دادن آن دو است.
راوى مى گويد عرض كردم: كداميك از اين دو افضل است: قرائت بسيار يا دعاى بسيار؟
حضرت فرمود: دعاى بيشتر. مگر فرمايش خداوند متعال را نشنيده اى كه مى فرمايد:
قُلْ: ما يَعْبَؤُ بِكُمْ رَبّى، لَوْلا دُعآؤُكُمْ. (فرقان، 77)
– بگو: اگر دعايتان نبود، پروردگارتان چه اعتنايى به شما داشت؟!
افضل بودن دعا از ديدگاه عقل:
اكنون مى گويم از لحاظ عقلى نيز مى توان وجهى موافق با آنچه كه پيرامون افضل بودن دعا از قرائت قرآن روايت شده يافت و آن اينكه:
1– مسلّماً اين گونه نيست كه هركس كلام خداوند – جلّ جلاله – را بخواند، به خدا معرفت داشته باشد و قدر كلام الهى را بشناسد و با تلاوت خويش خشنودى خدا را بخواهد؛ ولى امكان ندارد كسى دعا و درخواست و آرزو كند و كسى را كه مى خواند و از او درخواست مى كند و آرزوى خويش را از او مى خواهد، يعنى خداوند – جلّ جلاله – را نشناسد؛ بنابراين، دعا همواره مشتمل است بر:
الف و ب – معرفت به ذات و صفات خداوندى كه او را مى خواند.
ج – شناخت پيامبرى (ص) كه مردم را به سوى او دعوت مى نمايد.
د – معرفت به واگذارى امور خود به خدا و درخواست و طلب از پيشگاه او
ه – ادب نيازمندى به خدا
و – دلبستگى و تعلّق خاطر به اعتماد و تكيه بر خدا
ز – معجزه ها و كراماتى كه در نزد هركس كه دعاهايش مستجاب شده و حوايجش برآورده شده و ناراحتي هاى شديدش برطرف شده، تحقّق يافته است.
و اين ها همگى فايده
ها و مَواهبى هستند كه فضيلت آنها افزون و جايگاهش دو چندان و بيش از ديگر امور همسان آن است و براى هر كس كه به معناى آنها پى برد به روشنى بر امور ديگر ترجيح دارد.
ممكن است كسى اشكال كند و بگويد: گاهى غير عارفين به خدا نيز دعا مى كنند.
جواب اين سخن آن است كه حتّى دشمن خداوند – جلّ جلاله – يعنى ابليس نيز با دعا كردن و درخواست از خداوند منتفع شده، آنجا كه گفت: مرا از مهلت داده شدگان قرار ده و خداوند – جلّ جلاله – درخواست او را اجابت نموده و فرمود:
إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ. (حجره، 37 و 38؛ ص، 80 و 81)– براستى كه تا روز مشخّص و معلوم، از مهلت داده شدگان هستى.
ليكن امكان ندارد همان گونه كه ابليس به خاطر درخواست و دعا كردنش منتفع شد، كسى دشمنِ خداوند – جلّ جلاله – باشد و در حال عداوت و دشمنى، به خاطر خواندن قرآن شريف ثواب داده شده و به ثمره آن نايل گردد.
2– از ديگر مرجّحات عقلى دعا بر تلاوت قرآن اين است كه:
كسى كه درخواست و دعا مى كند، به همان اندازه اى كه در حاجت خويش به او نياز و اضطرار دارد، به او توجّه نموده و در پيشگاهش اظهار خشوع و فروتنى مى نمايد، بنابراين از آنجا كه نيازمنديها و حوائج مردم به خداوند – جلّ جلاله – در زندگانى دنيا بسيار است، دعا كننده نيز بسان شخص مضطرّ، ناچار از اخلاصِ عبوديّت و بندگى است؛ ليكن تلاوت قرآن شريف در غالب اوقات از اين حالتها خالى است، بلكه چه بسا انسان قرآن را با حالت غفلت تلاوت مى نمايد و در نتيجه خود اين كار [در نزد اهل كمال] محسوب مى شود.
منبع: کتاب فلاح السائل
http://essay.monajat.org