ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

تاریخ خط حرفی در ایران و جهان(بخش نخست)

فهرست مطالب

علیقلی اعتماد مقدم


می گویند كه هندوان در آغاز هر كتابی می نویسند: «درود بر كسی باد كه خط را اختراع كرد.» ما نیز چنین ستایشی را به حق در خور ‌آن كس می دانیم، چون كلید هر دانشی خط است. بی جهت نیست كه آغاز دوران تاریخی را با پیدایش خط میزان كرده اند. دیر زمانی است كه مردم جهان پی به اهمیت آن برده و خواسته اند كه بدانند كی و كجا و چه گونه اختراع شده است.


چنان كه از كتاب های فارسی و عربی و
یونانی آشکار می شود، موضوع اصلی الفبا و مخترع آن چندین بار در تاریخ جهان زمینه ی بحث و جدل دینی و فرهنگی بوده است.


تا یك سده ی پیش موضوع الفبا را به گونه ای با روایات مذهبی مربوط كرده بودند كه كسی از ترس تكفیر جرات سخن گفتن در آن باره را نداشت و كم كم موضوع بدین سادگی را با غرض های خاصی به موضوع باستان شاسی در آمیختند و کوشیدند پرده ای بر روی تاریخ این اختراع شگفت آور بكشانند و مخترع خط الفبایی را به پرده فراموشی بسپارند.


در اسناد كهن اروپایی مدركی دیده نمی شود كه از مخترع خط نامی برده باشد و هنگامی كه در این باره سخن می گویند جز افسانه و اوهام چیز دیگری دستگیر كسی نمی شود. در ایران با این كه سده هاست كه به علت تعصبات جاهلانه و خراب كاری زندیقان از جعل و دست خوردگی در مدارك تاریخی فروگذار نشده است. با این همه خوشبختانه از لابلای سطور تاریخ می توان اسناد و مداركی تاریخی و فنی یافت كه به گونه ای روشن تاریخ الفبا را نشان می دهند.


ما پیش از این كه وارد بحث تاریخی شویم توجه خوانندگان را به دو نكته جلب می كنیم:


«كامل ترین خط الفبای جهان تا به امروز، خط اوستاست و در میان خط های میخی، خط میخی فارسی تنها خطی است كه به صورت الفبای نسبتن كاملی در آمده است.»


می توانیم از خود بپرسیم كه چه علتی در كار بوده است كه نه ملت های قدیم و نه كشورهای نو خاسته ی كنونی، نتوانسته اند خط های خود را درست و كامل كرده و برای هر صوتی یك نشانه ی ویژه ای به كار ببرند. تنها علت آشكار آنست كه هیچ یك به راز اصلی این کار آشنایی نداشته و این راز كه جزء رازهای فرهنگی ایران به شمار می رفته است در دسترس هر كسی نبوده است و با از میان رفتن آن طبقه ی ممتاز، رموز اصلی آن نیز در تاریكی نهفته شده است.


اگر خواسته باشند بی‌غرضانه درباره ی تاریخ و اصل خط های حرفی جهان پژوهش كنند و به نتیجه برسند، ناگزیرند تحقیق كنند كه كدام یك از ملت های جهان خط های كا
مل گوناگون داشته است و كدام خط است كه ترتیب حرف های آن علمی و فنی است، زیرا هر خط كاملی كه ترتیب حرف های آن علاست، مخترع آن از علم صداشناسی آگاهی داشته و باید در نزد آن ملت از مدارك فنی و علمی و تاریخی خط حرفی یاد شود.


اگر چنین پژوهشی انجام گیرد، تاریخ خط و علم صداشناسی و موسیقی و سبب پیدایش و پیشرفت این دانش ها در قدیم روشن شده و معلوم خواهد شد چنان كه زمینه ی اختراع نت موسیقی خط لاتین نبوده، زمینه ی خط های حرفی جهان نیز خط میخی و نقشی نبوده است.


اینك می پردازیم به مدارك تاریخی درباره ی الفبا در ایران (۱):


جهشیاری در كتاب الوزراء می گوید: «پیش از گشتاسب بن لهراسب کتاب های و رسائل كم بود، ولی در هنگام پادشاهی گشتاسب زرتشت ظهور نمود و خط عجیب خودش را برای همه زبان ها آورد و مردم خط و نوشتن آموختند و در این كار ماهر شدند.»


مسعودی در كتاب التنبیه و الاشراف كه در ۳۴۵ هجری تألیف شده است:«زرتشت كتاب اوستای معروف خود را آورد و عدد سوره های آن بیست و یك بود و هر سوره ای در دویست ورق، و عدد حرف ها و اصواتش شصت حرف و صوت، و هر حرف و صوتی شكل جداگانه داشت و از آن ها حرف های تكرار و حرف های اسقاط می شوند زیرا كه مخصوص زبان اوستا نیست. این خط را زردشت احداث كرده و و مجوس آن را دین دبیره می گویند. »


«و زردشت خط دیگری احداث كرد كه مجوس آن را كسب دبیره (۲) یعنی خط كلی می گویند و با این خط لغات امم دیگر و صدای حیوانات و طیور و غیره را می نوشتند. عدد حرف ها و اصوات این خط یكصدوشصت حرف و صوت است و هر حرف و صوتی صورتی جداگانه دارد. در حط های امم دیگر، خطی كه دارای حرف های بیش تر از این دو خط باشد نیست، زیرا كه حرف ها یونانی كه اكنون آن را رومی می گویند، بیست و چهار حرف دارد و در آن «ح خ غ ه ذ ض» وجود ندارد. «فارسیان غیر از این دو خط كه زردشت آن را احداث كرد پنج خط دیگر دارند. برخی از این خط ها در آن كلمات نبطی (۳) داخل و در برخی داخل نمی شود.»


مسعودی در كتاب مروج الذهب گوید: «زردشت پوراسپتمان … از اهل آذربایجان بود و او پیغامبر مجوس است و كتاب معروف را كه عوام آن را زمزمه می گویند و مجوسان آن را ابستا می نامند آورد. حرف ها معجم این كتاب كه او برای ایشان آورد شصت حرف معجم دارد. در حرف ها زبان های دیگر حرف ها معجم بیش تر از این نیست.»


حمزه ی اصفهانی (۴) در كتاب التنبیه علی حدوث التصحیف گوید: «مهم ترین كتاب های مردم جهان از سكان شرق و غرب و شمال و جنوب دوازده كتابت است و آن حمیری، عربی، فارسی، عبرانی، سریانی، یونانی، رومی، قبطی، بربری، اندلسی، هندی و چینی است. پنج از آن ها استعمالش مضمحل و باطل شده و كسانی كه آن ها را می دانسته اند از میان رفته اند و آن حمیری و یونانی و قبطی و بربری و اندلسی است. سه از آن ها در كشورهای خود استعمالش باقیست و كسی در بلاد اسلامی نیست كه آن ها را بداند و آن رومی و هندی و چینی است و چهار از آن ها در كشورهای اسلامی مستعمل است و در دست است و آن عربی و فارسی و سریانی و عبرانی است.»


«اما كتابت عربی یك نوع دارد و در آن تفنن نیست، فقط خط قلم های آن در حال تجوید و تعلیق تغییر می كند. ولی كتابت فارسی متنوع است و دارای هفت فن است كه محمد موبد معروف به ابو جعفر متوكلی (۲۵۰ هجری) ذكر كرده است. به گمان او فارسیان در هنگام پادشاهی خود با هفت كتابت اراده گوناگون خود را تعبیر می كردند و نام های آن ها این
است: آدم دفیره، كشته دبیره، نیم كشته دفیره، فرورده دفیره، راز دفیره، دین دفیره (وسف دفیره ).


معنی آدم دفیره كتابت عامه است، معنی كشته دفیره كتابت تغییر یافته (گشته) است. معنی نیم كشته دفیره كتابت نیم تغییر یافته است. معنی فرورده دفیره كتابت رسائل است. كتابت دین است و با این كتابت می نوشتند قراأت و کتاب های دینی خود را. معنی وسف دبیره جامع الكتابات است و آن كتابتی بوده شامل لغات امم از روم و قبط و بربر و هند و چین و ترك و نبط و عرب. كتابت عامه از میان آن ها با بیست و هشت قلم رسم می شد و برای هر قلمی از آن ها نام جداگانه ای بود، چنان كه گفته می شود در خط عربی و خط تجاوید و خط تحریر و خط تعلیق.»


«صناعت كتابت نام های مختلفی داشته ملازم فنون طبقات اعمال و بیش تر آن نام ها فراموش شده و آن چه از آن ها به یاد مانده این است: داد دفیره، شهر همار دفیره، كده همار دفیره، گنج همار دفیره، آهر همار دفیره، آتشان همار دفیره، روانگان همار دفیره.


اما داد دفیره كتابت احكام و اقضیه است.


شهر همار دفیره بیت الخراج است.


كده همار دفیره كتابت حساب های دارالملك است.


گنج همار دفیره كتابت خزاین است.


آهر همار دفیره كتابت اصطبلات است.


آتشان همار دفیره كتابت حساب های آتش است.


روانگان همار دفیره كتابت وقف هاست.


كتاب های دیگر هم بوده است كه نام های آن ها مندرس شده و روشن نیست در نوشتن، این هفت نوع كتابت را به كار می برند، چنان كه در سخن گفتن نیز پنج زبان به كار می رفت …. » «فارسیان نیز كتابت دیگری به نام كتابت عصا داشتند. این را شلمقانی حكایت می كند و متوكلی از این كتابت خبر نداشت.»


ابن ندیم در الفهرست (كه در سال ۳۷۷ هجری تألیف شده) گوید: « عبدالله بن مقنع (وفات ۱۴۴ هجری) گفت فارسیان دارای هفت كتابت بودند. از آن هاست كتابت دین و نامیده می شود دین دفتریه و با آن اوستا را می نویسند. كتابتی دیگری ویش دبیریه گفته می شود و آن سیصد و شصت و پنج حرف بود، با آن فراست و زجر و شرشر آب و طنین گوش و اشاره های چشم و ایما و غمزه و مانند این ها را می نوشتند.» صاحب الفهرست گوید كه: «كسی از ین قلم دستش نیفتاد و از فارسیان كسی امروز نمی تواند آن را بنویسد. اما موبد را از آن پرسیدم گفت آری به كار میرود برای ترجمه، چنان كه در كتابت عربی تراجمی موجودست.»


«كتابت دیگر گستج (۵) گفته می شود و آن بیست و هشت حرف است. با آن نوشته می شود عهود و مؤامرات و قطائع. و همچنین فارسیان با این كتابت روی انگشتر و حاشیه لباس و روی فرش ها و سكه های دینار و درهم نقش می كردند.


كتابت دیگر شاه دبیره گفته می شود. با این كتابت شاهان عجم تكلم می كردند و میان خودشان، ولی نه با عوام، و منع می كردند از آن سایر مردمان كشور را، از ترس این كه مبادا آگاه شود از اسرار ایشان كسی كه شاه نیست. به دست ما نیافتاد.


كتابت رسائل چنان كه بر زبان جاری است و در آن نقطه نیست. برخی از آن ها به زبان سریانی اولی كه اهل بابل به آن گفت و گو می كردند نوشته می شد و خوانده می شد به فارسی. عدد حرف هاش سی و سه حرف است.


نامه دبیره وهام دبیره گفته می شود و آن برای سایر اصناف كشور به جز شاهان است …


كتابت دیگر راز سهریه
گفته می شود. پادشاهان با آن رازهای خود را می نوشتند با هر كس از سایر امم. عدد حرف ها و اصواتش چهل حرف است و هر حرفی از حرف ها و اصوات، صورت معروفی دارد و در آن لغت نبطی نیست.


و ایشان را كتابت دیگری است كه داس سهریه گفته می شود. با آن فلسفه و منطق نوشته می شود و آن را بیست و چهار حرف است. نقطه دارد. به دست ما نیافتاد.»


پس از فتنه ی مغول و نابودی آثار تمدن، به ویژه در مشرق ایران، دیگر مطلب تازه ای درباره ی تاریخ و مخترع و انواع خط به چشم نمی خورد، ولی خوشبختانه تألیف كتاب های تجوید به فارسی و عربی و پژوهش های صدا‌شناسی از چند هزار سال پیش به این طرف همیشه در ایران ادامه داشته است.


دانشی را كه در آن از مقاطع دهان و حرف ها هجا و مخرج و صفات هر حرف بحث می‌كند، علم تجوید می‌نامند. از چند سده ی پیش از میلاد در ایران و هند دعاها و سرودهای مذهبی را به زمزمه و آهنگ می خواندند. این طرز خواندن را مردم این دو كشور ا
ز پیشوایان دینی خود با علاقه مندی بسیار می آموختند، زیرا عقیده داشتند كه اگر سخنان مقدس با تلفظ صحیح قدیمی و زیبای خود ادا نشود، تأثیری ندارد و این عادت به همان روش دیرینه اكنون در كنار بتكده های هند و صحن مسجدها معمول است.


در ایران پیش از اسلام به جز علم تجوید، حرف های ویژه ای برای ضبط زمزمه یا خواندن كتاب های دینی داشتند كه بدبختانه به جز حرف های آن الفبای آهنگین و ترتیب علمی بی مانند آن و علامت های تجوید و برخی اصطلاح ها و مدارك تاریخی از كتاب های اصلی این دانش چیزی به دست ما نیافتاده است.


در دوره‌ی اسلامی، نخستین علمی را كه به عربی نقل كردند علم تجوید بود، ولی چون این علم از دانش های سری دینی و در ایران منحصر به یك دسته ی ویژه بود مسلمانان جز معلومات سطحی از آن چیز دیگری نتوانستند به دست بیاورند، زیرا اگر با اصول فنی این علم آشنایی می داشتند، می توانستند خط تجویدی داشته باشند و ناچار نشوند برای خواندن هر كلمه ای شرح جداگانه ای در كتاب های مفصل خود بنویسند.


از قراری كه نوشته اند در زمان حجاج بن یوسف در عراق اختلاف های خونینی در میان مسلمانان در خواندن آیه های قرآنی پیدا شد. برای جلوگیری از این اختلاف ها حجاج از كتاب های ایرانی خود كمك خواست و در همین هنگام است كه حرف ها معجم كوفی از خط های قدیم ایران اقتباس شد. چون آثار قدیم تر خط كوفی اصلی را به علت شباهت بسیار با خط قدیم ایران حتا در سده های سوم و چهارم هجری از میان برده اند، در این جا ما حرف های كوفی دو كتیبه ی لاجیم و ابرقو را كه در كتاب آثار ایران چاپ شده است زمینه ی مقایسه قرار می دهیم. این دو كتیبه كه در اوایل سده ی پنجم هجری نوشته شده از معتبرترین اسناد قدیمی شیوه ی كوفی به شمار می آیند. 


از نكات قابل توجه در تاریخ الفبا، ترتیب طبیعی صداهاست كه یكی از كلیدهای سر ساختمان حرف ها به شمار می آیند. ترتیب حرف های معجم كه ترتیبی باستانی است، تا اواخر سده ی چهارم هجری رواج داشته و پایه اش بر مقطع های حرف ها از حلق تا لب بوده است. این ترتیب یگانه ترتیب علمی و فنی صداها در جهان است و مانند آن در هیچ الفبایی دیده نمی شود. ترتیب حرف های معجم كه در «الكتاب» سیبویه (اواسط سده ی دوم هجری) آمده به شرح زیر است:


«همزه الف ه ع ح غ ق ك ض ج ش ی ل ر ن ط د ت ص ز س ظ ذ ث ف ب م و»


در كتاب های تجوید، مقطع های بسیاری از دهان عمودی و افقی و همچنین مقطع جداگانه ی زبان یافت می شود. برای نمونه چند مقطع در زیر می دهیم:


در سده های سوم و چهارم هجری یكی از جدال های مهم شعوبیه بر سر اسم حرف ها معجم به جای الفبا و ترتیب تجویدی ایرانی آن و شباهت كامل حرف ها كوفی با حرف ها اوستا و به ویژه شكل همزه و الف و نقص خط كوفی بوده است كه عاقبت منتهی به برهم زدن ترتیب حرف ها و تغییر شیوه ی خط و ناپدید شدن بسیاری از آثار و جعل آثار و احادیث و اخبار در این باره شده است.


به موجب حدیثی كه روایت آن را به ابی ذرغفاری نسبت داده اند، خط به منزله ی یك كتاب آسمانی از آسمان بر حضرت آدم نازل شده و بیست و نه حرف دارد و «لام الف» یك حرف است و دو حرف نیست. مقصود از این روایت آن است كه اختراع خط، مربوط به قومی از اقوام نیست كه آن را از افتخارهای خود بدانند، بلكه ساخته و پرداخته آسمانست و شماره‌ی حرف های الفبای عربی هم همان بیست و نه است كه از قدیم علمای فن برای سخن گویی لازم دانسته‌اند.
روشن است كه زبان عربی حرف ها و صوت های بیش تر از بیست و نه برای ضبط تلفظ خود لازم دارد و «لام الف» هم نمی تواند یك حرف باشد.


در كتاب التیجان منسوب به وهب بن منبه كه در اواخر سده ی دوم هجری می زیسته است، آمده ـ فرشته ای كه در خواب به عابر نبی خواندن بسم الله یاد می داد، به او می گفت:


در كار این حرف ها دقت كن و نام آن ها را چنان كه زبان و لب تو به تو می دهد بگذار. «ب» را با لب می گویی پس آن را باء نام بگذار. پس اگر بگویی «س» آن دندان است. با این روایت نویسنده خیال داشته است كه از این راه الف باء را باز به آسمان و فرشته نسبت دهد، ولی نتوانسته است كه درباره ی بقیه ی حرف ها چیزی بگوید.


هر چند خلفاء و شعوبیه به قوه ی احادیث و اخبار جعلی موفق به تغییر حرف ها و شیوه ی خط كوفی شدند، ولی مساله ی «همزه» و «الف لام» لاینحل ماند.


در خط كوفی مانند اوستا، الف یا همزه را «لا» می نوشتند كه پس از تغییر خط «لام الف» خوانده می شد. این حرف لا در كلمه « الله» كه در خط كوفی به گونه ی «لا للله» نوشته می شد، دو بار به كار رفته و محو و حك آن به آسانی شدنی نبوده است و به همین دلیل در همه ی كتاب های تجوید و غیره در موضوع این حرف مطالب مهمی نوشته اند كه دلیل بر حیرت مؤلفان در حل این اشكال است، ولی در المقنع خواهی نخواهی اقرار شده كه این حرف در اصل شبیه به حرف ها اعاجم بوده است.


باری آن چه مورخان ایرانی و عرب درباره ی خط به صورت آشكار و مرتب نوشته اند اینست:


در حدود چهل و یك سده پیش از میلاد، ایرانیان خطی داشتند كه یاد گرفتن و نوشتن آن آسان نبوده و مخترع این خط را بوذاسف نوشته اند. سی و سه سده پس از آن تاریخ یعنی هجده سده پیش از میلاد زردشت خط شگفت آوری اختراع كرد كه باعث ترقی و نشر علوم و فنون شد.


آریا ادیب


پی نوشت ها:


۱- نگاه كنید به: دبیره (ذ. بهروز) جزوه ی شماره ی ۲ ایران كوده؛ گشته دبیره (دكتر صادق كیا) جزوه ی شماره ی ۵ ایران كوده؛ خط و فرهنگ (ذ. بهروز) جزوه ی شماره ی ۸ ایران كوده؛ قصه سكندر و دارا (دكتر اصلان غفاری)؛ آینده زبان فارسی (دكتر محمد مقدم).


۲- صحیح كلمه ویسپ دبیر است یعنی خط كامل.


۳- نبطی معرب ناپد یعنی ناخدا و دریانورد است.


۴- وفات او را از ۳۵۰ تا ۳٦۵ هجری نوشته اند.


۵- معرب كلمه «گشته» است یعنی گردانیده. شکل های حرف ها را از روی دهان می كشیدند و سپس آن را برای زیبایی تا نود درجه می چرخانیدند. اصطلاح گشته دبیره نیز از این رو پیدا شده است.


 از: مجله ی هنر و مردم، دوره ی ۳-۴، شماره ی ۲۸، بهمن ۱۳۴۸


http://aryaadib.blogfa.com

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید