مقدمه
تجسم اعمال، مسئلهای است كه در هر یك از حوزههای كلام، فلسفه، اخلاق و عرفان به نوعی مطرح بوده است. بسیاری به اثبات آن پرداخته و سخت از آن طرفداری كردهاند، برخی نیز آن را دور از حكم عقل شمرده و به انكار آن برخاستهاند. عنوان تجسم اعمال بعینه در آیات و احادیث دیده نشده است؛ ولی بیگمان خاستگاه آن، آیات و روایات است. در قرآن و روایات دربارة اعمال انسان، اعم از اعمال ظاهری و باطنی، و نقش آن در جزای اخروی، مطالبی آمده است كه دانشمندان از آن به تجسم اعمال (1) یا تجسد اعمال (2) و یا تمثل اعمال (3) و نظایر آن (4) تعبیر كردهاند.& lt;/o:p>
از مجموع آیات و روایات، اینگونه برمیآید كه اعمال خوب، خلقیات، عادات نیك، اعتقادات و حق افراد در جهان دیگر، با صورتهای بسیار زیبا و لذتبخش تجسم مییابد. و اعمال زشت، خلقیات بد و اعتقادات و گرایشهای باطل، با صورتهایی بسیار زشت و وحشتزا مجسم میشود. همچنین با بررسی و تأمل در آیات و روایات درمییابیم كه پاداشها و كیفرها، نعمتها و نقمتها و بهشت و جهنم، همگی حقیقت و چهره باطنی اعمال و صفات و عقاید انسان است كه در آخرت به آن صورتها بروز میكند و همین، معنای تجسم اعمال است.
ممكن است پرسیده شود مسئله تجسم عمل چه مشكلی را حل میكند و چه نتیجهای بر آن مترتب است؟ در پاسخ میتوان گفت این مسئله از این نظر اهمیت دارد كه میتواند به شبههای كه دربارة كیفر برخی اعمال وارد است، پاسخ قانعكنندهای ارائه دهد. به عبارت دیگر گاه این سؤال مطرح میشود كه آیا رواست كسی كه در مدت معین و محدودی در حال كفر، شرك، نفاق و نافرمانی خدای سبحان به سر برده، برای ابد در عذاب الهی گرفتار باشد؟ این شبهه نه تنها در اذهان افراد عادی وجود داشته و دارد؛ بلكه در اذهان دانشمندان معروفی همچون برتراند راسل نیز مطرح بوده است. راسل میگفت: چگونه ممكن است خدایی باشد و ما را در برابر جرمهای بسیار كوچك مجازات بسیار سنگین كند؟ (5) در ادامه، سعی داریم به این سؤال، پاسخ قانعكنندهای بدهیم.</SPAN&g t;
تعریف
تجسم اعمال به معنای به صورت شكل، جسم و پیكر در آمدن موجودات غیر مادی، مانند عقاید، اخلاق، اوصاف، افعال و آثار انسان است. (6) به عبارت دیگر، تجسم عمل، نوعی عینیت ماهوی و اساسی بین پاداش و كیفر اخروی با اعمال دنیوی را ثابت میكند. «قرآن و روایات دلالت دارند بر اینكه هر عملی كه انسان در این جهان انجام میدهد دو صورت و دو ظهور و دو هویت دارد و با یكی از آنها در این دنیا تمثّل میكند و با دیگری در آخرت؛ مثلاً نماز در این دنیا عبارت است از یكسری از ذكرها و حركات كه هویت دنیوی نماز را تشكیل میدهند؛ ولی همین نماز در آخرت ظهور دیگری دارد و همچنین اعمال ناشایست. برای هر یك از اعمال، دو چهره است كه یكی در دنیا و دیگری در آخرت تمثل مییابد. خدای سبحان میفرماید: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَه»؛ (7) «هر كس به میزان مثقال ذره (به اندازه دانههای غبار) عمل خیر انجام داده [در قیامت] آن را میبیند و هركس به میزان مثقال ذره، عمل شرّ انجام داده آن را میبیند.» ظاهر آیه، آن است كه خود عمل دیده میشود و تأویل بردن آن به اینكه جزای عمل دیده میشود با ظاهر آیه
سازگار نیست.» (8)
پس اعمال، صورتی دنیوی دارند كه ما آنها را مشاهده میكنیم و نیز صورتی اخروی كه هم اكنون در دل عمل نهفته است. اعمال انسان در روز قیامت، شكل كنونی خود را از دست میدهد و به صورت واقعیت اخروی جلوه میكند؛ زیرا اقتضای این عالم آن است كه عمل به این صورت جلوه كند و اقتضای عالم آخرت آن است كه عمل به شكل اصلی و واقعی خود ظاهر شود. پس در تجسم اعمال، با دو عنوان كلی مواجه هستیم: یكی عینیت فعل و جزا و دیگری همراهی عمل با انسان در برزخ و روز قیامت.
علامه طباطبایی میفرماید: «خداوند در آیه 19 سوره احقاف میفرماید: «وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِیوَفِّیهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ»؛ «برای هر كس درجاتی در قبال اعمالشان میباشد و هر آینه خداوند اعمالشان را تماماً به آنها باز میگرداند در حالی كه ستمی بر آنها روا داشته نمیشود.» كه صدر آیه، از نوعی نسبت خاص حكایت میكند و عبارت میانی، از اتحاد بین عمل و جزای آن و ذیل آیه، از جزای عادلانه كه در واقع، سبب نسبت و اتحاد مذكور است. آیات بسیار دیگری وجود دارند كه دلالت میكنند بر اینكه اعمال خیر و شرّ انسان بعینه به وی برگردانده میشوند.» (9)
آنگاه در جای دیگر چنین میگوید: «ثواب و عقاب كه اموری حقیقیاند و با طاعت و معصیت همراه هستند، لا محاله با انسان خواهند بود و انسان، مجموع بدن و نفس است؛ ولی بدن به تدریج متبدّل میشود؛ در حالیكه طاعت و معصیت و شقاوت و سعادت به حال خود باقیاند. پس آنچه كه حقیقت مذكور، دایر مدار آن است، همان روح، یعنی حقیقت انسان خواهد بود.» (10)
نظریات مختلف دربارة تجسم اعمال
بزرگان دربارة مسئله تجسم اعمال، اختلاف دارند. گروهی این نظریه را پذیرفته و گروهی آن را رد كردهاند. آنانكه تجسم اعمال را قبول دارند به سه گروه تقسیم میشوند. دلیل این تقسیمبندی میان قائلان، آن است كه، در كنار بحث از تجسم اعمال كه غالباً ناظر به كردارهای مربوط به اعضای انسان است، مسئله دیگری مطرح میشود كه از آن به تبلور یا تجسم نیتها و ملكات نفسانی تع
بیر میشود و مقصود، این است كه صورت حقیقی انسان، بستگی به همان نیتها، خصلتها و ملكات نفسانی او دارد و بر این اساس، انسانها از نظر صورت ظاهری یكساناند؛ ولی از نظر صورت باطنی یعنی خصلتها و ملكات، انواع یا اصناف گوناگونی دارند. (11)
حكیم سبزواری در این باره میگوید: «انسان به اعتبار اخلاق و ملكاتش، یا فرشته است یا حیوان، یا درنده و یا شیطان. بنابراین انسان از نظر صورت دنیوی یك نوع بیش نیست؛ ولی از نظر صورت اخروی، چند نوع خواهد بود؛ زیرا اگر شهوت و غضب بر او غلبه كند و كارهای او، پیوسته از این دو غریزه صادر شود، صورت اخروی او حیوان و درنده خواهد بود، و اگر اخلاق پسندیده در نفس او رسوخ كرده باشد به صورتهای زیبای بهشتی تمثل خواهد یافت.» (12)
بنابراین میتوان گفت دربارة مكانیزم تبدیل عمل به جزا (یا تجسم اعمال) سه تفسیر عمده وجود دارد:
1. «عذاب و نعمتها
در آخرت، تجسّم اعمال و ملكات است؛ یعنی برخی عذابها از لوازم لاینفك عمل و عقیده و انگیزههایی است كه آدمی را به ارتكاب گناه وادار میكند. طبق این نظریه، انسان در دنیا هر عملی را كه انجام میدهد، بدون تردید، مولود انگیزه و نیاتی است كه در جانش نقش بسته است. به فرموده قرآن: «كُلٌّ یعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ»؛ (13) «هر انسانی طبق نیات و تفكرات شكلیافته خود عمل میكند.»
اساس كار، اندیشه و انگیزه است. عملی كه با انگیزههای پست حیوانی و یا نیات و اهداف متعالی انجام میگیرد، تصویری در صفحه روان از خود باقی میگذارد. اگر این عمل تكرار نشود به تدریج، آن صورت نفسانی كمرنگ و محو میشود؛ ولی اگر تكرار شد به تدریج پرورش یافته، به شكل ملكه راسخه درمیآید و در صحیفه جان انسان ماندگار میشود و پس از مرگ، تجسم عینی پیدا میكند.
2. نظر دوم آن است كه هر عملی دو چهره دارد: یك چهره ظاهری كه گاه در این دنیا آمیخته با لذت، رفاه و ثروت است؛ ولی چهره دیگری به عنوان صورت ملكوتی و باطنی است كه در قیامت ظاهر میشود.
3. نظر سوم، اعتقاد به تفصیل است. طبق این عقیده، بعضی از اعمال، عقاید و تفكرات انسان به عذاب تبدیل میشود (تجسم اعمال)؛ ولی برخی عذابها در حقیقت، جزای اعمال انسان است (نه تجسم)… در نهایت بین گفتار و كردار و فكر و عقیده و پاداش آنها مناسبتهایی است كه در قیامت با حفظ مناسبتها به صورت ثواب و عقاب جلوهگر میشوند.» (14)
گروهی دیگر از مفسران و متكلمان اسلامی، تجسم اعمال را غیرممكن میدانند و همه آیات و روایاتِ دالّ بر آن را به گونهای تأویل میكنند. عمده دلیل آنان بر این مدعا این است كه اعمال انسان، از مقوله اعراض است و بر این اساس نظریه تجسم اعمال مواجه با یك اشكال است و آن اینكه:
چون وجود عرض، قائم به خود نیست و اعمال انسان از سنخ اعراضاند، در نتیجه پس از تحقق یافتن از انسان نابود میشوند و دیگر چیزی نیست تا اعاده شود. از طرف دیگر، بنابر نظریه تجسم اعمال، خود اعمال بدون تكیه بر جوهر تحقق مییابند و این، امری غیر ممكن است.
علامه مجلسی پس از نقل نظریه شیخ بهایی درباره تجسم اعمال میگوید: «محال دانستن انقلاب عرض به جوهر در این دنیا و ممكن دانستن آن در سرای دیگر، نوعی سفسطه است؛ زیرا دو نشئه دنیا و آخرت با هم تفاوتی ندارند؛ مگر اینكه مرگ و احیا دوباره میان آن دو فاصله ایجاد كرده است و این تفاوت نمیتواند وجه اختلاف احكام یاد شده باشد.
حق آن است كه هیچیك از این دو اشكال بر نظریه تجسم اعمال وارد نیست؛ زیرا به مقتضای براهین عقلی آنچه تحقق یافت و لباس هستی بر تن كرد، دیگر به هیچ وجه معدوم نمیشود و در آن مرحله و در ظرف خود كه تحقق یافته است همیشه باقی خواهد ماند و طریان عدم بر آن در آن مرحله، از قبیل اجتماع وجود و عدم است كه محال بودن آن بدیهی است.» (15) علاوه بر این، قرآن میفرماید: «همه چیز در امام مبین، ثابت و باقی است و اعمال انسان هم از این حكم كلی مستثنی نخواهد بود»؛ چنانكه میفرماید: «از علم پروردگار تو حتی هموزن ذرهای از آنچه در زمین و آسمان است پنهان نیست و نه چیزی كوچكتر از آن و نه بزرگتر از آن نیست؛ مگر آنكه در كتاب مبین ثبت و محفوظ است. (16) از طرف دیگر هر چند ما به معاد جسمانی معتقدیم؛ ولی معنای این سخن، آن نیست كه همه قوانینِ مربوط به نظام دنیوی در حیات اخروی نیز جریان خواهد داشت (كلام علامه مجلسی) و فرق تنها، فاصله مرگ میان این دوست؛ زیرا نظام این عالم نظام مادی و نظام عالم آخرت، نظام معنوی و روحانی تام است و بین این دو سنخیتی نیست تا بخواهیم بگوییم قوانین در هر دو عالم یكی است. (17)
تجسم اعمال در آیات قرآن
تجسم اعمال، یك حقیقت قرآنی است كه در آیات متعددی به آن اشاره شده است. نمونههایی از این آیات را یادآور میشویم:
1. «یوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَینَها وَ بَینَهُ أَمَداً بَعیدا»؛ (18) «روزی كه هر انسانی هر كار نیك و بدی را كه انجام داده است نزد خود حاضر مییابد و آرزو میكند كه میان او و عمل زشتش فاصله مكانی یا زمانی بسیاری وجود میداشت.»
2. «إِنَّ الَّذینَ یأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیتامى ظُلْماً إِنَّما یأْكُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیصْلَوْنَ سَعیرا»؛ (19) آنانكه از روی ظلم و ستم اموال یتیمان را میخورند؛ در حقیقت، آتش میخورند و در آینده، وارد دوزخ خواهند شد.»
شكی نیست كه صورت ظاهری و دنیوی اموال یاد شده آتش نیست؛ بلكه به صورت انواع لذتهای دنیوی نمایان میشوند. بنابراین باید بگوییم این گونه اعمال، صورت دیگری دارند كه اكنون از چشم ظاهربین پوشیده است؛ ولی در سرای دیگر كه پردهها بالا میرود، چهره واقعی این اعمال نمایان میشود و آن، چیزی جز آتش نیست.
3. «یوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یسْعى نُورُهُمْ بَینَ أَیدیهِمْ وَ بِأَیمانِهِم»؛ (20) «روزی كه مردان و زنان با ایمان را میبینی كه نور وجود آنان در پیشاپیش و جانب راست آنان در حركت است.» آنچه از ظاهر این آیه استفاده میشود، این است كه در قیامت وجود انسانهای با ایمان به صورت منبع نوری در میآید و این نور، پیش رو و اطراف آنان را روشن میسازد.
4. لقمان حكیم در نصایح خود به فرزندش فرمود: «یا بُنَی إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یأْتِ بِهَا اللَّهُ»؛ (21) «فرزندم هر كاری كه انسان انجام دهد، هر چند به اندازه سنگینی خردلی در میان صخرهها و یا آسمانها و زمین باشد، خداوند آن را [در روز رستاخیز] میآورد.» از ظاهر این آیه شریفه نیز بر میآید كه خداوند، خود عمل انسان را میآورد و آن را ملاك پاداش و یا كیفر قرار میدهد.
5. آیات بسیاری درباره جزای اعمال وارد شده است. ظاهر آنها این است كه خود كارهای انجام شده در دنیا جزای عاملانشان خواهد بود؛ از آن جمله این است كه میفرماید: «فَالْیوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون»؛ (22) «امروز به كسی ستم نمیشود و جزای شما چیزی جز اعمالی نیست كه در دنیا انجام دادهاید.»
6. از جمله آیات بیانگر نظریه تجسم اعمال، این آیه
كریمه است: «لَقَدْ كُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیوْمَ حَدِید»؛ (23) «تو از این روز غافل بودی. پرده غفلت را از تو برگرفتیم، پس دیدگانت تیز شده، [و حقیقتها را درك میكنی].»
كلمه غفلت و كشف غطا میرساند كه چیزی در دنیا پیوسته با انسان همراه بوده و او از آن غفلت داشته است و همان چیز در روز رستاخیز كه پردههای غرور كنار میرود به روشنی مشاهده میشود. بنابراین، ورای این صورت ظاهری و دنیوی اعمال، صورتی اخروی وجود دارد كه انسانِ سرگرم به ظواهر زندگی مادی و بیخبر از حقیقت غیبی آفرینش به كلی از آن غافل است؛ ولی آنها را در جهان رستاخیز مشاهده خواهد كرد. (24)
تجسم اعمال در روایات
از تجسم اعمال در روایات نیز یاد شده است؛ از آن جمله میتوان به روایات ذیل اشاره كرد:
امام صادقعلیهالسلام فرمود: «إِذَا بَعَثَ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ مِنْ قَبْرِهِ خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ یقْدُمُ أَمَامَهُ كُلَّمَا رَأَى الْمُؤْمِنُ هَوْلًا مِنْ أَهْوَالِ یوْمِ الْقِیامَةِ قَالَ لَهُ الْمِثَالُ: لَا تَفْزَعْ وَ لَا تَحْزَنْ وَ أَبْشِرْ بِالسُّرُورِ وَ الْكَرَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى یقِفَ بَینَ یدَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیحَاسِبُهُ حِسَاباً یسِیراً وَ یأْمُرُ بِهِ إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمِثَالُ أَمَامَهُ فَیقُولُ لَهُ الْمُؤْمِنُ: یرْحَمُكَ اللَّهُ نِعْمَ الْخَارِجُ خَرَجْتَ مَعِی مِنْ قَبْرِی وَ مَا زِلْتَ تُبَشِّرُنِی بِالسُّرُورِ وَ الْكَرَامَةِ مِنَ اللَّهِ حَتَّى رَأَیتُ ذَلِكَ فَیقُولُ: مَنْ أَنْتَ؟ فَیقُولُ: أَنَا السُّرُورُ الَّذِی كُنْتَ أَدْخَلْتَ عَلَى أَخِیكَ الْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیا خَلَقَنِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ لِأُبَشِّرَكَ؛ (25) وقتی خداوند، مؤمن را از قبرش [در روز قیامت] بر میانگیزاند، همراه او [شخص] مثالی خارج میشود كه پیشاپیش وی حركت میكند و هرگاه مؤمن هولی از اهوال قیامت را ببیند (و آن هول سبب هراس او شود)، آن مثال به وی میگوید: نگران و محزون مباش، تو را از جانب خداوند بشارت باد به كرامت و خوشحالی. تا اینكه در برابر خداوند جلیل ایستاده و حقتعالی از او حسابی آسان كشیده و او را به بهشت امر میكند؛ در حالیكه [شخص] مثالی در جلو او [در حال حركت] است. مؤمن به او میگوید: خداوند، تو را رحمت كند. چه خوب با من از قبرم خارج شدی و دائماً مرا به شادی و كرامت از ناحیه خداوند بشارت دادی تا اینكه آن را دیدم. پس مؤمن میگوید:تو كیستی؟ آن مثال میگوید:من همان شادی و سروری هستم كه تو آن ر
ا بر قلب برادر مؤمنت در دنیا داخل كردی. خداوند جلیل مرا از آن سرور خلق كرده است تا تو را خوشحال كنم.»
همچنین در حدیث دیگری است كه امام باقرعلیهالسلام فرمود: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّ الْقُرْآنَ یأْتِی یوْمَ الْقِیامَةِ فِی أَحْسَنِ صُورَة؛ (26) قرآن را بیاموزید. پس همانا قرآن روز قیامت در بهترین صورت حاضر میشود.»
همچنین منقول است جبرئیل بر پیامبر نازل شد، او را چنین موعظه فرمود: «یا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَیتٌ وَ أَحْبِبْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مُفَارِقُهُ وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مُلَاقِیه؛ (27) ای محمد هر چه میخواهی زندگی كن، همانا [روزی] خواهی مرد و هر چه را میخواهی دوست داشته باش، [ولی بدان روزی] همانا تو از آن جدا خواهی شد و هر كاری میخواهی انجام بده، همانا تو آن را ملاقات خواهی كرد.»
عبارت آخر از این فرمایش در
حقیقت همان آیه 7 و 8 سوره زلزال است كه اشاره میكند انسان در روز قیامت، خود عمل را مشاهده میكند. لازمه این دیدن عمل، در واقع، همان تجسم یافتن اعمال و عینیت آنهاست. صراحت در آیات و روایات، ما را به این مطلب بیشتر رهنمون میكند كه اگر خداوند در قرآن و یا معصومانعلیهمالسلام در روایات دربارة عذابهای دوزخ به ما هشدار دادهاند، در حقیقت خواستهاند ما را از انجام اعمال زشتی بترسانند كه روزی گریبان خودمان را خواهد گرفت؛ نه اینكه بخواهند ما را از آتش و حمیم به هول و هراس بیندازند.
همچنین از امام علیعلیهالسلام نقل شده است كه فرمود: «در آخرین لحظه حیات انسان در دنیا، فرزند و مال و عمل در مقابل دیدگان انسان مجسم میشود. او از هر یك میپرسد كه برایش چه خواهند كرد؟ مال جواب میدهد: كفنت از من، فرزند اظهار میدارد: تو را به قبر میرسانم، عمل میگوید: من با تو در قبر و رستاخیز همدم خواهم بود.» آنگاه آن حضرت میفرماید: «اگر از اولیای خدا باشد، عملش در خوش چهرهترین و خوش بوترین و خوشجامهترین افراد نزدش حاضر میشود و میگوید: بشارت باد بر تو، آسودگی از هر همّو غمی. آن ولی خدا میپرسد: تو كیستی؟ پاسخ میدهد: من عمل صالح تو هستم و اگر از دشمنان خدا باشد، كسی نزد او میآید كه از بد لباسترین و بدقیافهترین و بدبوترین خلق خداست و به او وعده دوزخ میدهد.» (28)
از این روایات و آ
یات مذكور معلوم میشود كه عمل در قیامت حاضر میشود و انسان از آن آگاهی مییابد و در واقع، همان عمل را میبیند، نه پاداش و كیفر آن را.
تجسم اعمال از منظر عقل
صدر المتألهین در توضیح و تقریب این مطلب كه چگونه اعمال و صفات نفسانی، بسان دیگر حقایق عالم وجود در مواطن گوناگون دارای ظهورها و آثار گوناگون هستند، به ظهور آب یا جسم مرطوب در سه موطن خارج، خیال و عقل به سه صورت متفاوت مثال زده، مینویسد: «چنانكه اگر جسم نمناكی را روی ماده خشك نمپذیر نهند، آن ماده، رطوبت میپذیرد و به شكلهای گوناگون درمیآید. اگر همین جسم نمناك را روی ماده حس یا خیال، مانند چشم و مغز گذارند، بر فرض پذیرفتن صورت، دیگر شكل نمیپذیرد، با اینكه رطوبت بر آن اثر گذاشته و او هم این اثر را پذیرفته است. قوه عاقله هم از رطوبت اثر میپذیرد؛ ولی این اثر، غیر از اثر سابق، یعنی به صورت كلی خواهد بود. بنابراین ماهیت مرطوب با وصف اینكه یك ماهیت بیش نیست، هر سه جا، سهگونه اثر میگذارد: نخستین بار تأثیر جسمانی، دوم بار در نیروی حس و خیال، صورت محسوس و متخیل، و سوم بار در نیروی عقل، صورت كلی عقلی پدید میآورد.» (29)&l t;o:p>
ملاصدرا با تشبیه مذكور خواسته است اختلاف ظهور و تفاوت بروز یك ماهیت را در عوالم مختلف به ذهن نزدیك سازد. طبق بیان وی، همانگونه كه یك ماهیت مادی در مواطن گوناگون دارای آثار و جلوههای گوناگونی است، صفات، نیات و ملكات انسان نیز در جاهای مختلف، دارای آثار و لوازم مختلف هستند؛ از اینرو، بعدی ندارد كه صفات و ملكات انسان كه در این جهان به صور معهود بروز میكند و آثار خاصی از خود به جای میگذارند، در عالم برزخ و قیامت به صورت روح و ریحان یا به صورت مار و كژدم و… ظاهر شوند. (30)
ملاصدرا رحمه الله این مسئله را به نحوی دیگر بررسی كرده است. او میگوید: «شكی نیست كه هر عملی را اثری است در نفس، و اثری است در خارج، و نفس انسان در مقابل اعمال و رفتار خود متأثر میشود و همانطور كه اعمال و رفتار هر كس در خارج، دارای آثار وجودی خاص است، در نفس نیز اثری میگذارد كه مجموعه ملكات و فضایل و رذایل نفسانی، محصول اعمال و رفتار و بالجمله اكتسابات انسان است و هر یك از ملكات نفسانی را ظهوری است در هر یك از مواطن و قوابل و هر صفت جسمانی و یا روحانی در مقام مقارنت و مجاورت با قابلی، اثری در آن قابل میگذارد و نحوه اثر آن در هر یك از مواطن و قوابل متفاوت است و همانطوری كه اعمال خارجی در نفس اثر میگذارد، ملكات نفسانی نیز در خارج اثر میكنند و آثاری از فضایل و رذایل نفسانی در خارج حاصل میشود
؛ مثلاً غضب، كبر، عجب، حقد و غیره كه از كیفیات و امور نفسانی هستند آثاری از آنها در خارج ظاهر میشود. یكی از مواطن، موطن آخرت است و بعید نیست كه مثلاً غضب كه یكی از ملكات و صفات نفسانی است در نشئه آخرت به صورت نار محرقه مجسم شود و صاحب آن را بسوزاند و همینطور جود و علم و سایر صفات كه از كیفیات نفسانیاند به صورت سلسبیل درآیند و آكل مال یتیم ظلماً در نشئه آخرت به صورت آتش در بطون خورندگان آن درآید و آنها را بسوزاند و بالاخره ملكات فاضله و رذایل كه از مكتسبات نفسانی است و از آثار و اعمال انسان است در نشئه دنیوی، بعینه در نشئات دیگر مجسم شوند و نتیجه عمل هر كس بدین طریق برای او نمودار شود.» (31)
با توجه به آنچه گفته شد میفهمیم مهمترین عامل عذاب، اعمال انسان است؛ زیرا با تعبیرهای یاد شده، جایی برای این معنا باقی نمیماند كه عذابهای مختلف، نتیجه جدانشدنی اعمال زشت خود انسانهاست، نه شكنجههای خداوند.
پینوشتها:
(1). عرشيه، صدر الدين شيرازي، تصحيح و ترجمه غلامحسين آهني، انتشارات مولي، تهران، 1361 ش، ص282.
(2). جامع السعادات، ملا محمد مهدي نراقي، صحيح و تعليق سيد محمد كلانتر، انتشارات اسماعيليان، چاپ سوم، ج1، ص20.
(3). چهل حديث، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، قم، 1373ش، ص439.
(4). اربعين، محمد عاملي بهايي، مطبعه صابري، 1357 ش، ص202 و 465.
(5). عدل الهي، مرتضي مطهري، انتشارات اسلامي، 1398ق، ص281.
(6). تفسير موضوعي قرآن، ج5، معاد در قرآن، جوادي آملي، انتشارات اسراء، 1381 ش، ص47.
(7). زلزله/7 و 8.
(8). معاد شناسي در پرتو كتاب و سنت و عقل، جعفر سبحاني، ترجمه علي شيرواني، انتشارات الزهراء 1370 ش، ص111.
(9). انسان از آغاز تا انجام، محمد حسين طباطبايي، ترجمه و تعليقات صادق لاريجاني، بوستان كتاب، 1387 ش، ص168.
(10). همان، ص173
.
(11). كلام تطبيقي (نبوت، امامت، معاد)، علي ربّاني گلپايگاني، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ ا ول، 1385 ش، ص361 و 362.
(12). شرح منظومه، نسخه ناصريه، ملاهادي سبزواري، 1367 ق، بحث معاد.
(13). اسراء/84.
(14). معاد در نگاه عقل و دين، محمد باقر شريعتي سبزواري، بوستان كتاب، 1385 ش، ص 386 ـ 388.
(15). منشور جاويد، ج9، پيرامون معاد و روز بازپسين، جعفر سبحاني، موسسه سيد الشهداء، 1369ش، ص417.
(16). يونس/61 و سبأ/3.
(17). ر.ك: منشور جاويد، آية الله سبحاني، ج9، ص419 ـ421.
(18). آل عمران/30.
(19). نساء/10.
(20). حديد/13.
(21). لقمان/16.
(22). يس/54.
(23). ق/21.
(24). عقايد استدلالي، علي رباني گلپايگاني، انتشارات نصايح، 1380 ش، ج2، ص290 ـ296.
(25). بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403 ق، ج71، ص290.
(26). مستدرك سفينۀ البحار، علي نمازي، دفتر انتشارات اسلامي، ج6، ص395.
(27). ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، دار الحديث، 1416 ق، ج3، ص2139.
(28). كافي، كليني، بيروت، دار الصعب، 1401ق، ج3، ص232، ح1.
(29). العرشيه، صدر المتألهين، ص282.
(30). الشواهد الربوبيه، صدر المتألهين، مشهد، مركز الجامعي للنشر، 1360ش، ص329.
(31). ر.ك:المبدأ و المعاد، صدر المتألهين، تصحيح استاد آشتياني، انتشارات انجمن حكمت و فلسفه ايران، 1354ش، ص412.
www.yasinmedia.com