ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

تربیت از دیدگاه رسول اکرم (ص)

فهرست مطالب

فرزانه امیری آهوئی


مقدمه:


سنت پیامبران الهی بر این بوده است که انسان تربیت کنند یعنی یک موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت، به مرتبه عالی ما فوق طبیعت برسانند. چنانچه از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمودند: (الناسُ معادِنُ کَمَعادِنِ الذَهبِ و الفضَّه) مردم چون معادن طلا و نقره اند.


تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود.


با این تعبیر باید آنچه را که مانع شکوفایی استعدادهای انسان است، رفع کرد و زمینه های مساعد را فراهم ساخت تا استعدادهای انسان به فعلیت برسد و این تحول با کوشش خود انسان میسر می شود.


در مباني تربيتي نبوي مي توان گفت كه توجه اساسي به


        فطرت انساني


       توحيد


        هدفمندي نظام هستي و انسان


       محدوديت توانايي هاي انسان


        اراده و اختيار


        جاودانگي انسان


از مهم ترين مبناهايي هستند كه از آيات و روايات بدست مي آيد. اگر به قرآن و سنت نبوي مراجعه كنيم، ‏به اين نكته اذعان خواهيم كرد كه تمام تعليمات و فعاليت هاي تربيتي پيامبر بر اين واقعيتهاي ديني و انساني مبتني بوده است،‏ چرا كه آن حضرت فطرت انساني را پرورش مي داد، مردم را به توحيد دعوت مي كرد، ‏انسان را با اهداف آفرينش و هدف خلقت خودش آشنا مي ساخت، ‏با هر فرد به اندازه قدرت درك و فهمش سخن مي گفت تا با اراده و اختيار خود آن راه را بر گزيند.


نظام تربیتی رسول اکرم (ص)


الف- محورهای نظری


ب- محورهای عملی


<B&gt ;محورهای نظری


•           هماهنگی تربیت با فطرت انسانی


•           توحید محوری


•           عدالت محوری


•           آخرت گرایی


•           تقّرب به خدا


هماهنگي تربيت با فطرت انساني


پيامبر اكرم(ص) مانند ديگر انبيا، ‏براي شكوفا سازي فطرت ذاتي بشر آمده، مي خواهد سرشت اوليه آدمي را، كه مقتضي كمال وسعادت واقعي اوست احيا كند و به ثمر برساند.


&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman’; mso-bidi-language: FA; mso-font-kerning: 18.0pt” lang=FA>از نظر پيامبر اعظم(ص) همه انسان ها با فطرت الهي به دنيا آمده و اگر فطرت اوليه شان دست خوش دگرگوني و آلودگي نگردد، ‏برای شناخت راه و هدف، كه همان «سير الي الله »‏ و بازگشت به سوي حق تعالي است  به تنهايي كافي است.


چنانچه آن حضرت مي فرمايد: « كُلُّ مَولُدُ علي الفطرة و ابَواهُ يُهَوَّدَانِهُ و يُنَصِّرانِهُ و يَمَجِّسَانَهُ» هر نوزادي با فطرت الهي به دنيا مي آيد، ولي پدر و مادر اويند كه وي را به كيش يهوديت، ‏نصرانيت و مجوسيت مي كشانند.


توحيد محوري


توحيد نه تنها از محورهاي نظام تربيتي رسول خدا(ص) است، بلكه از آغاز خلقت تاكنون، محور فعاليت هاي انبياء بوده؛ بر اساس آيات قرآن كريم، توحيد ازمباني مهم تعليماتي پيامبران بوده است.


آن حضرت مردم را به توحيد و خدا پرستي دعوت مي كرد و از آنان مي خواست از شرك و ثنويت و تثليث فاصله گرفته، به خداي يگانه ايمان آورند.


عدالت مداری


عدالت اجتماعي در پرتو تعليم و تربيت صحيح قابل تحقق است كه اگر افراد جامعه بر اساس آموزه هاي ديني پرورش يافتند، جامعه پديد آمده از آنان قطعاً عدالت محور خواهد بود. پيامبر خدا (ص) نيز به نوبه خود، براي اقامه عدل در جهان، با معجزاتي همچون قرآن تلاش كرد و توانست نظامي بر اساس قسط و عدل در جامعه مستقر سازد.


آخرت گرایی


اين ويژگي در هيچ مكتبي جز مكتب اسلام وجود ندارد؛ زيرا تنها آييني كه بر تعادل ميان دنيا و آخرت اهتمام مي ورزد، دين اسلام است.


اسلام مي خواهد بين بهره گيري ازماديات و تلاش براي نيل به سعادت اخروي تعادل برقرار كند.


تقرّب به خدا


انسان هاي تربيت يافته در مكتب پيامبر به اندازه اي از علم و ايمان عميق و اخلاص قوي بر خوردار بودند كه جز به خدا و زندگي پس از مرگ فكر نمي كردند.


عمده راه رسيدن به «قرب الي الله» عبادت و پرستش خدا و تسليم
بودن در برابر دستورات اوست.


راه تقرب به خدا منحصر به عبادت نيست بلكه راه هاي جزئي ديگري نيز وجود دارند كه يا به عبادت منتهي مي شوند و يا همسو با روش عبادي، ‏انسان را به خدا نزديك مي كنند. انفاق در راه خدا، خدمت به مردم، دستگيري ازمستضعفان و مانند آن شيوه هايي هستند كه آدمي را به كمال مي رسانند كه همان تقرب به خداست.


محورهای عملی


•           ایجاد فضای مناسب برای تربیت


•           تربیت حضوری و چهره به چهره


•           تلفیق علم و عمل


•           رفق و مدارا با متربی


•           مهر و محبت


ايجاد فضاي مناسب براي تربيت


فضاي مناسب تربيتي اين است که محيط هايي مانند خانه، مدرسه و جامعه به گونه اي بايد باشد که متربي از هر جهت در آن احساس امنيت وآرامش کند. افزون بر اين، نوعي هماهنگي روحي و عاطفي
نيز حاکم مي شود که متربي را به پذيرش مطالب ارائه شده ترغيب مي نمايد.


تربيت حضوري و چهره به چهره


پيامبر خود به سراغ متربيان مي رفتند و آنان را به اسلام دعوت مي کردند و معارف دين را به آنها ارائه مي دادند. دستور خداوند به پيامبر درباره دعوت اقوام و خويشاوندان و حضور آنها در خانه شان، اين مطلب را تأييد مي کند و خداوند در سوره شعرا آيه 214 مي فرمايد: « وَ أنذِر عَشِيرَتَکَ الأقرَبِين » خويشاوندان نزديکت را انذار کن. دعوت حضوري ممکن است فردي يا گروهي باشد، پيامبر در سال هاي نخست بعثت، در مکه از دعوت فردي استفاده مي کردند و بسياري از افراد را بدين گونه تربيت کردند. شايد بتوان گفت دعوت حضوري اگر انفرادي باشد، تأثيرش چند برابر خواهد شد. آنچه از سيرة رسول خدا (ص) به دست مي آيد اين است که از ميان اقشار گوناگون مردم جزيرةالعرب، جوانان بيش از ديگران به دعوت هاي حضوري و انفرادي پاسخ مثبت دادند و به خدا و پيامبر ايمان آوردند


تلفيق علم و عمل


يکي ديگر از محور هاي موثر در تعليم و تربيت نبوي هماهنگ بودن علم و عمل مربي است، يعني آنچه مربي مي گويد و انجام آن را از متربي مي خواهد، پيش از هر چيز، خود بايد عامل به آن دستور باشد.


پيامبر اکرم(ص) نيز در موارد متعددي، مانند تعليم نماز و حج از اين شيوه استفاده مي کردند و مي فرمودند: « صَلُّو ا کما رَأيتمُوني اُصلي» نماز بگزاريد آن گونه که من نماز مي گزارم. درباره تلفيق علم و عمل و اهميت دادن به عمل، روايات متعددي ازمعصومان رسيده است، ازجمله در اين باره امام صادق(ع) فرمودند:« مردم را با اعمال خود به خوبي ها دعوت نماييد و تنها به زبان اکتفا نکنيد»


رفق و مدارا با متربي


عفو و گذشت و لطف و مدارا در برخورد با ديگران اساساً یک روش قرآني است که ريشه در وحي آسماني دارد، خداوند خود را با اوصافي همچون رحمان، رحيم، غفور، و امثال آن معرفي مي کند که نشان دهنده مفهوم گذشت و بخشش و مدارا با بندگان است.


آن حضرت نه تنها در حوزه آموزش و پرورش، بلکه در تمام صحنه هاي ز
ندگي و در برخورد با مردم شيوه نرم و ملايمت و عفو و گذشت را پيموده  است.


مهر و محبت با متربي


آنچه از نظر اسلام مهم است دست يابي به مراتب بالاي محبت است که جنبه الهي دارد و موجب تکامل معنوي انسان مي شود.


رسول خدا (ص) مظهر مهر و رحمت الهي بود و با شرح صدري فوق العاده با مردم برخورد مي کرد. از اينجاست که خداوند در باب رسالت آن بزرگوار در سوره
انبياء آيه 107 مي فرمايد: « وَ مَا اَرسَلنَاکَ إِلَّا رَحمَةً لَّلعَالَمِينَ» ما تو را جز رحمتي براي جهانيان نفرستاديم.


 سيره و رفتار پيامبر و برخورد آن حضرت با ديگران، حتي رفتارش با دشمنان اسلام، مهر و محبت ايشان را نسبت به نوع بشر به روشني نشان مي دهد.


درباره رفتار آموزگار با متعلمان مي فرمايد: «علِّموا و لا تُعَنِّفُوا فانَّ المعلم خيرٌ من المُنِّف» آموزش دهيد و در امر آموزش سختگير نباشيد، زيرا معلم بهتر از انسان سختگير است. همچنين درباره ملايمت و نرمي با شاگردان فرمود: « لَيّنوا لمن تُعلَّمُون و لمن تتعلَّمُون منه » نسبت  به کسي که به وي علم  مي آموزيد و يا از او علم فرا مي گيريد، نرم و ملايم باشيد.


شیوه های تربیتی


         تقویت ایمان به خدا


         اخلاق عظیم


         نرم خوئی و خوش رفتاری با دیگران


         مشورت با دیگران


         تواضع و فروتنی


         رأفت و رحمت


      &
nbsp; 
احترام به کودکان


         عدالت در تربیت


         احترام به زنان و توجه به حقوق آن ها


تقویت ایمان به خدا


پیامبر(ص) آمده است تا انسان را که از اصل و گوهر خویش دور مانده به فطرتش بازگرداند و به او بگویدکه فکر کن ! از کجا آمده ای آمدنت بهر چه بود و به کجا می روی؟


« وَالذینَ امَنو اَشَّدُ حَبّا لله» (بقره/165)


 (آنان که ایمان آورده اند خدا را بیشتر دوست می دارند.)


و با عشق و ایمان به خدا هر مسیر سخت و ناهمواری را با شیرینی و سرمستی به سوی دوست بپیماید.


اخلاق عظیم


پیامبر خاتم(ص) نیز اساس بعثت خویش را تکمیل والائی های اخلاق معرفی می کند و می فرماید: «اِنّما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ همانا من برای تکمیل والائی های اخلاق برانگیخته شدم».


قرآن کریم پیامبر(ص) را به داشتن چنین خلق و خویی می ستاید و می فرماید:


«اِنّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم؛ (قلم/4) تو ای پیامبر سجایای اخلاقی عظیمی داری.»


نرم خوئی و خوش رفتاری با دیگران&l t;/B>


او «اَشّّداءُ علی الکُفار رُحَماءُ بَینَهُم» (فتح/9) بود با دشمنان سرسخت و با مسلمانان و مؤمنان مهربان و خوش رفتار بود. آن حضرت با ملایمت و حسن خلق، مردم را با دین اسلام آشنا می کرد به طوری که مسلمانان شیفته نرمخویی، ملایمت و خوش رفتاری او بودند.


خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر می فرماید: «فَبِما رَحمَهٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لانََفَضّوا مِن حَولِک؛ (آل عمران / 159) حسن اخلاق و مهربانی تو با مردم رحمتی از جانب خداوند است، و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند».


مشورت با دیگران


آن حضرت از این رهگذر علاوه بر توجه به پرورش شخصیت افراد و طبقات مختلف جامعه با در نظر گرفتن افکار و اندیشه های موافق و مخالف، از توانایی های روحی و فکری آن ها بهره مند می شد.


پیامبر
عالیقدر اسلام علی رغم اینکه با منبع لایزال علم و قدرت الهی از طریق وحی ارتباط داشت نیازی به مشورت و دریافت رأی دیگران نداشت اما شیوه آن حضرت جنبه آموزشی داشت تا جامعه اسلامی بیاموزد باید به آراء و افکار دیگران احترام گذاشت و اهمیت این موضوع تا حدی است که خداوند پیامبر خویش را به مشورت فرمان می دهد:


«وَ شاوِرهُم فِی الاَمر؛ (آل عمران/159) ای پیامبر! در کارها با مسلمانان مشورت بنما».


تواضع و فروتنی


« وَ اخفِض جَناحَکَ لِمَنِ اتَبَعَکَ مِنَ المؤمِنین» (شعراء/15) بال های تواضع و فروتنی خویش را بر مؤمنین و پیروان خود می گستراند.


رفتار متواضعانه رسول خدا به گونه ای بود که چون وارد مجلسی می شد در نزدیک ترین جای محل ورود خود می نشست. رسول خدا کراهت داشت کسی برای وی به پا خیزد و مردم نیز از این جهت جلو پای آن حضرت بلند نمی شدند، ولی هنگام رفتن، آنان با حضرتش برمی خاستند و همراهش تا در منزل می آمدند.


ابوذر غفاری(رحمه الله) می گوید: رسول خدا در میان اصحابش می نشست، اگر ناشناسی می آمد نمی دانست پیامبر کدام است تا آن که می پرسید. از پیامبر(ص) درخواست کردیم تا جایگاهی اختیار کند که اگر ناشناسی وارد شد حضرت را بشناسد. آن گاه سکویی از گل بنا کردیم حضرت بر آن می نشست و ما نیز گرد او می نشستیم.


رأفت و رحمت


خداوند در بیان این صفت پیامبر می فرماید: «رسولی از خود شما به سویتان آمده که رنج های شما بر او سخت و بر هدایت شما اصرار دارد و با مؤمنان رئوف و مهربان است.» (توبه/ 128) نکته زیبایی که در این آیه مشاهده می شود این است که خداوند دو صفت خویش یعنی «رئوف و رحیم» بودن را برای پیامبر خاتم آورده است چنان که در آیاتی از قرآن آمده است: « ان الله رئوف رحیم » (نور/20) و این شدت رأفت و
رحمت پیامبر را می رساند.


احترام به کودکان


رسول مکرم اسلام(ص) می فرمایند:


«اکرموا اولادکم؛ به کودکان خود احترام بگذارید.» حضرتش با وجود عظمت و شخصیتی که داشت در سلام کردن به کودکان پیشی می گرفت و با آنان مهربانی می نمود و معتقد بود که هر کس با کودک سر و کار دارد باید کودکانه رفتار کند.


عدالت در تربیت


از دیگر شیوه های تربیت پیامبر رفتار عادلانه بود. مثلاً پدری که دو کودک را همراه خود نزد پیامبر آورده بود و یکی را می بوسید و به دیگری بی اعتنایی می کرد آن حضرت برآشفت و فرمود: «فهلا ساویت بینهما؛ چرا در ابراز محبت نسبت به فرزندانت به طور یکسان رفتار نکردی؟».


احترام به زنان و توجه به حقوق آنها


رسول الله(ص) با الهام از وحی الهی بسترهای رشد و بالندگی را در زندگی زنان گس
ترد و آنان را از ذلت ها، بی هویتی ها، تحقیرها، محدودیت ها و بردگی نجات بخشید به گونه ای که زنان همدوش مردان آزادانه و با حفظ حرمت و کرامت خویش در اجتماع حضور یافتند. با نگاه برابری بین زن و مرد در کسب دانش و بهره وری از هنرها و تعدیل عواطف و تمایلات و ایجاد مصونیت در عین میدان داری در عرصه های گوناگون، توان نهادینه کردن جامعه زنان را آشکار نمود.


پیامبر اکرم(ص) در آخرین وصیت های خود به مردم در حجه الوداع درباره همسران فرمودند: «ای مردم ! زنان شما بر شما حقی دارند و شما نیز بر آنان حقی دارید… و من به شما سفارش و وصیت می کنم که به زنان نیکی کنید. زیرا آنان امانت های الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.


شیوه های تربیتی پیامبر در نامه به حکام و ملل جهان


نامه ها حاکی است که روش اسلام در دعوت و تبلیغ، منطق و برهان بوده است، نه جنگ و شمشیر. و به سرزمین های ایران، روم، حبشه، مصر، یمامه، بحرین و حیره (اردن) فرستاده شد.


حضرت ابتدا حاکمان را به یکتا پرستی و ایمان به خدا دعوت نموده و از آنها خواسته است برای خدا شریک قرار ندهند و تسلیم امر او باشند، به پیامبر او نیز ایمان آورده تا مورد رحمت خداوند قرار بگیرند. ایشان در نامه به قیصر م
ی نویسد: (ما شما را به یک اصل مشترک دعوت می کنیم. غیر خدا را نپرستیم، کسی را شریک او قرار ندهیم). همچنین حجت را بر کافران تمام نموده و حاکمان را در قبال گمراهی و جهالت مردم سرزمینشان مسئول دانسته است. در نامه به خسرو پرویز آمده است: (اسلام بیاور تا در امان باشی، اگر از ایمان و اسلام سر برتافتی، گناه ملت مجوس بر گردن توست).


تمام نامه ها بعد از ذکر نام خدا، با درود و سلام آغاز می شوند. در نامه هایی که به حکام ایران و مصر و روم نوشته شده، با درود کلی (سلام بر پیروان هدایت) و در نامه ای که به زمامدار حبشه نوشته شده است، شخصاً به او سلام فرستاده شده و از این طریق در حق او احترام خاصی نسبت به سایر زمامداران قائل شده است.


پیامبر اکرم در هیچ یک از نامه ها ابراز شخصیت و بزرگی ننموده و تنها دعوت خود را به لباس پند و اندرز درآورده است. تواضع و فروتنی ایشان در انتهای نامه به حاکم حبشه نمایان است، آنجا که می فرماید: ( من به وسیله این نامه و اعزام سفیر به وظیفه خطیری که بر عهده داشتم عمل کردم و ترا پند و اندرز دادم.)


شیوه های تربیتی پیامبر اعظم(ص) در فتح مکّه


تاریخ در زندگی پیامبر این روش را نشان می دهد که او همیشه می کوشید که دشمن در برابر حق تسلیم گردد، و هرگز نظر انتقام و نابودی دشمن را نداشت.


در بسیاری از نبردهایی که خود شخصاً شرکت می نمود، و یا موقعی که گروهی را برای نبرد اعزام می کرد، هدف این
بود که تؤطئه دشمن برچیده شود، و اجتماع آنان به هم بخورد، و افراد متفرق گردند. او به خوبی می دانست،که اگر موانع از سر راه تبلیغ اسلام برداشته شود، منطق نیرومند اسلام در محیط آزاد تأثیر خود را خواهد کرد، و همین افراد که اجتماع و دسته بندی آنها مانع از نفوذ و تبلیغ اسلام بود، اگر خلع سلاح شوند و به حالت جنگی خاتمه دهند، و فکر پیروزی بر اسلام را از راه قدرت نظامی در سر نپرورانند، خواه ناخواه بر اثر راهنمایی فطرت، مجذوب آیین توحید شده، در شمار یاران و انصار اسلام قرار خواهند گرفت. پیامبر می دانست که اگر مکّه را فتح کند، و دشمن را خلع سلاح نموده، محیط را آزاد و آرام سازد؛ چیزی نخواهد گذشت، همین گروه که دشمن سر سخت اسلام می باشند، از یاران و مجاهدان در راه اسلام خواهند شد.


پیامبر، عفو عمومی را به شرح زیر آغاز کرد و گفت:


« شما مردم هموطنان بسیار نامناسبی بودید. رسالت مرا تکذیب کردید، و مرا از خانه ام بیرون نمودید و در دورترین نقطه که من به آنجا پناهنده شده بودم؛ با من به نبرد برخواستید. ولی من با این جرائم همه شما را بخشیده و بند بردگی را از پای شما باز می کنم و اعلام می نمایم که: إذهبوا فأنتم الطُّلقاء: بروید دنبال زندگی خود، همه شما آزادید.»


ملاک شخصیت و
برتری


 او برای اینکه به جهانیان برساند که ملاک شخصیت و برتری، تنها تقوا و پرهیزگاری است؛ تمام مردم را به دو دسته تقسیم کرده و فضیلت و افتخار را از آن کسانی دانسته که متقی باشند و با این تقسیم بر تمام ملاک های موهوم برتری قلم بطلان کشیده است.


 برای تحکیم تساوی انسان ها و جامعه ها فرمود: (همه مردم در روزگار گذشته و حال، مانند دندانه های شا
نه مساوی و برابرند، عرب بر عجم و سرخ بر سیاه برتری ندارد ملاک فضیلت تقوا و پرهیزگاری است.)


وحدت


 آن حضرت برای حفظ آرامش در میان مردم چاره را در این یافت که از آنها بخواهد تا از خون هایی که در دوران جاهلیت ریخته شده بود صرف نظر کنند، تا از این طریق از هر گونه خونریزی و قتل و غارت که به عنوان قصاص ممکن بود انجام بگیرد، جلوگیری نموده و به این ترتیب، آتش جنگ های داخلی و کینه های دیرینه را خاموش کرد.


همچنین رشته الفت و وحدت را در میان مسلمانان مستحکم نمود و فرمود: مسلمان برادر مسلمان است. همه مسلمانان برادر یکدیگرند و در برابر اجانب حکم یک دست دارند. خون هر یک با دیگری برابر است.


بیعت از زنان مکه به طور رسمی


خیانت نکنند


گرد فحشا نگردند


 فرزندان خود را نکشند


برای خدا شریک قرار ندهند


 در کارهای خیر و نیک با پیامبر مخالفت ننمایند


فرزندانی که مربوط به دیگران است، به شوهران خود نسبت ندهند


شورای نظامی: پیامبر از جانب خدا مأمور است که در مسائل نظامی و نظائر آن با یاران خود مشورت کند، و نظر آنها را در تصمیمات خود دخالت دهد تا از این راه، سرمشق بزرگی به پیروان خود دهد وروح دموکراسی وحق طلبی را در یاران خود پدید آورد.


قصاص: در صحنه نبرد حضرت با چوب دستی خویش صفوف سربازان را منظم می کرد. در این لحظه با چوب روی شکم یکی از سربازان زد و فرمود: ازصف جلوتر نایست. سرباز گفت: این ضربتی که به من وارد آمد نا حق بود و من خواهان قصاص آن هستم. پیامبر فوراً لباس خود را بالا برد و گفت: قصاص کن. سرباز گفت: منظور من این بود که در آخرین لحظات زندگیم سینه شما را ببوسم.


جهاد برای خدا: پیامبر، مسلمانان را برای نبرد در راه خدا تشویق می نمود و میفرمود: هر کس برای خدا نبرد کند و در این راه کشته شود، خدا او را وارد بهشت می کند.


رعایت حقوق: رسول خدا ، پیامبر رحمت و مرحمت بود. در جنگها حقوق طوائفی را که در گذشته به مسلمانان نیکی کرده بودند و یا کسانی که به اجبار از مکه بیرون آمده بودند و از صمیم قلب مسلمان شده بودند را رعایت نموده و دستور داده بودند از ریختن خون این دو دسته جلوگیری شود.


مساوات: ایشان غنائم جنگ را به طور مساوی تقسیم می کرد، برای کسانی که در کشته شده بودند نیز سهمی جدا می کرد و به بازماندگانشان می داد. حضرت در این باره فرمود: من برای این برانگیخته شده ام که تمام تبعیضات و امتیازات موهوم را ریشه کن سازم و تساوی در برابر حقوق را در میان مردم جایگزین آن کنم.


اسرای جنگی: از مسلمانان خواسته بودند، به اسیران نیکی کنند. یکی از اسیران جنگ بدر می گوید: از روزی که پیامبر سفارش اسیران را کرد، ما در میان آنان محترم بودیم. تا ما را سیر نمی کردند، خود دست به غذا نمی زدند.


در همین جنگ اعلام کردند، اسیران با سواد می توانند با تعلیم خواندن و نوشتن به ده نفر از اطفال آزاد شوند. سایر اسرا با پرداخت مبلغی و اسرای فقیر نیز بدون پرداخت فدیه آزاد شدند.


تقویت روحیه: در نبردها از تقویت روانی سربازان غفلت نمی فرمود. پس از منظم نمودن صفوف لشگر به آنان چنین سفارش نمود: فرمان خدا را اطاعت کنید، در جهاد استقامت داشته باشید، واز این طریق سعادتهایی را که خدا به شما وعده داده است، برای خود فراهم کنید.


انتقام: وحشی حبشی قاتل حمزه عموی پیامبر می گوید: پس از جنگ احد و قتل حمزه، به طائف فرار کردم. آنجا شنیدم هر کس، هر اندازه مجرم باشد؛ اگر به آیین اسلام درآید پیامبر از تقصیر او می گذرد. من در حالی که شهادتین می گفتم خود را به او رساندم. پرسید: چگونه حمزه را کشتی؟ و من جریان را نقل کردم، متأثر شد و فرمود: (تا زنده ای روی تو را نبینم.) این همان روح بزرگ نبوت، و سعه صدری است که خداوند به ایشان مرحمت نموده بود. در غیر این صورت می توانست قاتل عمویش را اعدام کند.


جهاد زنان: نماینده زنان مدینه به حضور حضرت رسیدند و درباره محرومیت از جنگ با ایشان گفتگو کردند. حضرت فرمود: اگر روی یک سلسله علل فطری و اجتماعی، از این فیض محروم شده اید، ولی می توانید با قیام به وظائف شوهرداری فیض جهاد را درک کنید. « قیام به وظائف شوهرداری به وجه صحیح با جهاد ( فی سبیل الله) برابری می کند.


فریب شخص با ایمان: «ابو عره جمحی » یکی از اسرای جنگ بدر بود که به شرط همکاری نکردن با دشمن آزاد شده بود. ولی پیمان خود را با شرکت کردن در جنگ احد نقض کرد. وقتی مسلمانان او را دستگیر کردند باز هم از پیامبر تقاضای آزادی کرد. حضرت فرمود: مؤمن از یک سوراخ بیش از یکبار گزیده نمی شود.سپس دستور اعدام او را صادر کرد.


کار در صحنه نبرد: قبل از جنگ خندق، اولین کلنگ برای حفر خندق توسط حضرت رسول زده شد. او مشغول کندن بود و علی(ع) خاکها را بیرون می ریخت. از صورت و پیشانی اش عرق می ریخت و می فرمود: زندگی واقعی زندگی اخروی است، پروردگارا مهاجر و انصار را بیامرز. پیامبر با این کار به جامعه اسلامی تفهیم کرد که فرمانده لشگر، باید بسان افراد دیگر بوده و پیوسته باری از دوش آنان بردارد


هدف از نبرد: هنگامی که با لشگریانش به خیبر رسید، دعای زیر را که حاکی از نیت پاک اوست خواند: بارالها! من از تو خوبی این آبادی خوبی اهل آن وآنچه در آن هست، می خواهم و از بدیهای آن و بدی آنچه در آن قرار گرفته، به تو پناه می برم. این دعا نشان می دهد، آن حضرت به منظور کش
ور گشایی، توسعه طلبی و انتقام جویی پا به این سرزمین نگذاشته است.


در جنگها نمایندگانی را به سوی دشمن اعزام می کرد، تا آنها را به اسلام دعوت نماید. اگر اسلام را  نمی پذیرفتند، باید خلع سلاح می شدند و با پرداخت جزیه در سایه اسلام آزادانه زندگی می کردند. و اگر با این وجود باز هم عناد می ورزیدند، با آنان وارد جنگ می شد.


امانت: در نبرد خیبر که بین یهودیان و مسلمانان درگرفته بود؛ چوپانی نزد حضرت آمد واز ایشان خواست که حقیقت اسلام را به او عرضه کن
د. او در همان جلسه به پیامبر ایمان آورد و گفت: این گوسفندان که نزد من امانت است، همه از آن یهود می باشد.اکنون که من مسلمان شده ام تکلیفم چیست؟


حضرت فرمود: (در آیین ما خیانت به امانت یکی از بزرگترین جرمهاست. بر تو لازم است همه گوسفندان را به دست صاحبانش برسانی).


ایشان در بازگرداندن غنائم به بیت المال  جهت تقسیم  بین سربازان تأ کید می کردند و خیانت را از علائم نفاق می دانستند.


پاداش: بعد از فتح خیبر، سفیران پیامبر که برای تبلیغ اسلام به حبشه رفته بودند، از سفر باز گشتند.پیامبر به استقبال جعفر بن ابیطالب رفت وپیشانی او را بوسید و فرمود: (می خواهم به تو چیزی هدیه دهم). مردم تصور کردند، هدیه او مادی است. اما حضرت نماز مخصوصی را که بعدها نماز جعفر طیار معروف شد به او تعلیم نمودند.


اصول کلی جنگ: حضرت در جنگ موته موارد مهمی را به سپاهیانش گوشزد می کند: به نام خدا جهاد کنید. دشمنان خدا و دشمنان خود را ادب کنید. به راهب و راهبه ها که در صومعه ها زندگی می کنند، تعرض نکنید. زنان و کودکان،  وپیران فرتوت را نکشید. هرگز نخل و درختی را نبرید و خانه ای را ویران ننمائید.


عبرت از گذشتگان: سپاه اسلام در راه تبوک به سرزمین « ثمود » رسیدند. پیامبر به سرعت از کنار خانه های آنان گذشت وبه یارانش گفت: درباره سرانجام اقوام ثمود که بر اثر سرکشی و نافرمانی گرفتار قهر الهی گردیدند، بیاندیشید و بدانید هیچ فرد با ایمانی، نباید مطمئن شود که سرانجام زندگی او مانند قوم ثمود نخواهد بود. سرنوشت آنها درس عبرت برای دیگران است.


جمع بندی


در نهاد هر انسانی حس دینی و میل به خداجویی وجود دارد. که از آغاز زندگی، به تدریج نمایان می شود و در رشد و شکوفایی آن، تربیت نقش اساسی دارد. به همین دلیل استفاده از شیوه های مناسب تربیتی در محیط خانه و عرضه درست معارف دینی به کودکان در تربیت دینی آنان تأثیر فراوان دارد.


خلاصه کلام روشن شد که تربيت نبوي چه شاخصه هايي دارد و از نظر علم و عمل، بر کدام ويژگي ها تأکيد مي ورزد. که اغلب مبتني بر فطرت و سرشت ذاتي انسان هستند که اين امر جاودانه بودن تربيت نبوي را بيمه مي کند، مادام که انساني در عالم هستی، اجراي تربيت نبوي براي شکوفا سازي فطرت وي ضروري مي نمايد، اين نظام تربيتي در هر مکان و هر زمان قابل اجراست و ضرورت مراجعه به آن، نياز ديروز و امروز بشر و آينده نيز، است.


از ديگر ويژگي هاي تربيت نبوي، تأکيد آن بر رشد فرا گير و همه جانبه انسان است و مي خواهد ميان دنيا و آخرت، ماده و معنا و علم و عمل توافق حاصل کند و يک نوع اعتدال ميان آنها به وجود آورد.


منابع


جعفر سبحانی، فروغ ابدیّت، انتشارات


اقتباس از سخنان مقام رهبری، زن ریحانه آفرینش، ص 61


مقاله نظام تربيتي رسول اكرم (ص)، مجله معرفت ، شماره 108


رسول الله(ص) الگوی زندگی، حبیب الله احمدی، ص 231، انتشارات فاطیما


شهید مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، صدری، تهران، 1368، ص 48 و 52&l t;/SPAN>


www.netbina.com

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید