چكیده
در سیره ائمّه اطهار علیهمالسلام، به عنوان رهبران دینی ـ سیاسی جامعه مسلمانان، چند اصل زیربنایی وجود دارد كه به اندیشه و تفكرات آنان قوام بخشیده و عامل توسعه علمی ـ فرهنگی حكومت و جامعه اسلامی است. یكی از این اصول، كه در این پژوهش به آن پرداخته شده، اصل «تعلیم و تربیت» است. تشویق به یادگیری علم و دانش در تمام زمینههای عقلی، نقلی و تجربی، و نیز تربیت دینی از جمله مهمترین تعالیم اسلام است و توجه هر مرد و زن مسلمانی به علم و ادب از ضروریات حركت و رشد و تكامل به شمار میآید. این نوشتار كوشیده است تا با تحقیق در منابع كهن اسلامی و بخصوص شیعی روشن كند كه ائمّه اطهار علیهمالسلام در این تلاش ارزشمند، از چه شیوهها، ابزارها، و مواد آموزشی بهره بردهاند و هدف اصلی و فرعی آنان در توجه به این اصل چه بوده است. روش پژوهشی در این مقاله، اسنادی، توصیفی و كتابخانهای است.
مقدّمه
بخشی از تاریخ صدر اسلام سیره علمی و تربیتی پیامبر اكرم صلیاللهعلیهو
آله و امامان معصوم علیهمالسلام است. توجه به سیره آنها برای هدایت اعتقادی، تربیتی و علمی مردم و رساندن آن به آیندگان امری ضروری است. اولین چیزی كه به سیره پیامبر ارزش و اهمیت داده قرآن كریم است. قرآن به صراحت، به مسلمانان دستور میدهد سیره رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را اسوه نیكو و سرمشق خویش قرار دهند.2
بر این اساس، میتوان گفت: یك اصل اساسی در سیره و رفتار دینی، سیاسی و اجتماعی پیامبران و امامان شیعه علیهمالسلام، توجه آنها به تعلیم و تربیت مردم است؛ اصلی كه از جمله وظایف و شئون اولیه یك حاكم اسلامی است. بنابراین، هدف از پرداختن به این موضوع، روشن ساختن ساختار سیره آن بزرگواران در زمینه آموزش و پرورش است تا بتوان از این سیره، الگوی مناسبی برای بالا بردن سطح تربیت دینی و دانش جامعه كنونی گرفت. تلاش این نوشتار بر آن است كه به مسئله ساختار و نظام تعلیم و تربیت در سیره ائمّه اطهار علیهمالسلام، اهمیت، شیوهها، ابزار و مواد آموزشی و تربیتی این اصل و نقش آنان در روند رو به رشد فرهنگ و تمدن
اسلامی با توجه به منابع نقلی و با شیوه تحلیلی ـ توصیفی بپردازد.
بازشناسی مفاهیم مورد بحث
1. سیره: واژه سیره بر وزن «فِعله» از كلمه «سیر» مشتق شده است. «سیره» یعنی: حالت، نوع خاص حركت و رفتار انسان،3 سنّت، روش، مذهب. «سیرة الرجل» یعنی: روش و كردار مرد، چگونگی رفتار او با مردم. در اصطلاح، به آنچه درباره رفتار پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بیان شده «سیره» گویند.4 راغب اصفهانی نیز در ذیل این واژه مینویسد: سیره حالت و روشی است كه انسان و غیر انسان نهاد و وجودشان بر آن قرار دارد.5 سیره در عرف مسلمانان، در معنایی معادل معنای «سنّت» نیز به كار رفته و در مجموع، عبارت است از: مجموعه رفتارها و گفتارهای
پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام.
2. حكومت اسلامی: حكومتی است كه در آن، اداره امور كشور و رسیدگی به مسائل جامعه، مطابق دستورات و قوانین اسلام است. در حكومت اسلامی، حاكمیت بر انسان و جامعه انسانی تنها مخصوص خداوند است و تدبیر و هدایت جامعه در راه مستقیمی كه به آخرت ختم میشود و الیاللّه است. این سیاستْ مختص انبیا و امامان شیعه علیهمالسلام و به تبع آنها،علمایبیداراسلام است.6
3. تعلیم: «تعلیم» از ریشه «علم» و مصدر باب تفعیل است. اهل لغت «علم» را چنین تعریف كردهاند: «العلم»، ادراك حقیقت چیزی،7 دانستن، دانش، اظهار و روشن كردن،8 و نقیض جهل.9
«تعلیم» در لغت، به معنای یاد دادن، و در اصطلاح، به معنای ایصال و انتقال معلومات به اذهان شاگردان است. راغب اصفهانی «تعلیم» را چنین تعریف میكند: «تعلیم» ناشی از تكرار است، به گونهای كه از آن اثری در ذهن متعلّم به وجود آید.10
با توجه به این تعاریف، به طور كلی میتوان گفت: تعلیم به معنای انتقال دانایی به دیگری و فراهم آوردن زمینه رشد و شكوفایی انسان است كه به شیوههای گوناگون تحقق مییابد، خواه از طریق وحی باشد و یا غیر آن.
4. تربیت: «تربیت» مصدر باب تفعیل از ماده «ربو» و یا «ربی» است. «تربیه» به معنای تربیت و تهذیب و پرورش فكری و اخلاقی است. «علم التربیه» به معنای آموزش و پرورش است.11
اما ابن منظور در لسان العرب ریشه «تربیة» را از واژه «ربو» به معنای زیادت میداند. «ربا الشیء: أی زاد و نما»؛ یعنی افزایش یافت و رشد كرد.12 راغب اصفهانی نیز مینویسد: تربیت یعنی ایجاد شیء به تدریج از حالتی به حالت دیگر تا به حدّ تمام برسد.13
با توجه به این معنا و مفهوم، در بحث تربیت انسان، مفهوم «تربیت» بر پرورش استعدادهای درونی انسان و فراهم ساختن زمینه رشد استعدادهای آدمی دلالت میكند. به عبارت دیگر، در تربیت، عنایت و اهتمام به پیشبرد تمایلات فطری و استعدادهای متنوّع متربّی لحاظ شده و تربیت نیز در صورتی ثمربخش است كه با عمل و كوشش متربّی همراه باشد. اكنون از مجموع توضیحات درباره واژههای تعلیم و تربیت میتوان گفت: این دو واژه به معنای آموزش و پرورش تواناییهای انسانهاست؛ یعنی زمینهای فراهم شود كه استعدادهای انسان به تدریج شكوفا شوند.14 بر این اساس، تعلیم بخشی از تربیت محسوب میشود. به عبارت دیگر، تعلیم شرط لازم تربیت است. نیز با توجه به توضیح واژه، درباره حاكم اسلامی میتوان گفت: امر تعلیم و تربیت از جمله وظایف
حاكمان اسلامی است.
تعلیم و تربیت در سیره پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله
از منظر قرآن،15 روشن است كه مهمترین اهداف ارسال انبیای الهی هدایت انسانها به سوی سعادت و قرب الی اللّه با ارائه طریق و رفع موانع آن است؛ چنانكه قرآن كریم درباره ه
دف رسالت پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «او كسی است كه رسولش را همراه با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند.»16
آیه به صراحت اعلام میكند كه بعثت و ارسال حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآله بدین دلیل است كه دین او، یعنی اسلام، دین جهانی باشد، و به عبارت دیگر، همه ادیان و آیینهای قبلی را به دین اسلام دعوت كند. او برای دعوت مردم و نیز تعلیم و تربیت آنها در مسیر تعالیم الهی، با دو شیوه كلی (تبشیر و انذار) كار خود را آغاز میكند؛ زیرا وی به عنوان حاكم اسلامی، وظیفه دارد تا به نومسلمانان آداب اسلامی را یاد دهد و در این راه از هیچ تلاشی فروگذاری نكند. اهمیت توجه پیامبر به امر تعلیم و تربیت مردم به دلیل نجات جامعه اسلامی، تربیت انسان و روشن نمودن دید آنها به دنیا و جهان آخرت است. این هدف عظیم در تعلیم و تربیت دینی مردم با پرورش افراد برجستهای همانند یاسر و سمیّه نمود پیدا كرد كه برای دفاع از حقّانیت آنچه پیامبر آورده بود،
جان خود را تقدیم اسلام كردند.
بنابر گزارشهای تاریخی، پیامبر برای هدایت و تربیت مسلمانان، علاوه بر اقدام شخصی در مقاطع و مكانهای گوناگون، با ارسال برخی از مسلمانان به دیگر مناطق، به این مهم، جامه عمل میپوشاندند. طبری در گزارشی، این تلاش پیامبر را چنین نقل میكند: «عبداللّهبن ابیبكر گوید: وقتی فرستادگان “بنیالحارثبن كعب” رفتند، پیامبر، عمروبن حزم انصاری را سوی آنها فرستاد كه فقه، دین و سنّت پیامبر و آداب مسلمانی را به آنها تعلیم دهد و زكات بگیرد.»17
در گزارش دیگری درباره تلاش پیامبر برای آموزش و تربیت دینی مردم مدینه و دعوت آنها به اسلام آمده است: «پیامبر مصعببن عمیر را به مدینه فرستاد تا قرآن را به آنها تعلیم دهد و دستورات اسلام را به ایشان بیاموزد.»18
پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله با حضور جدّی خود در میان مردم و اشتغال به آموزش و پرورش آنها، با شیوهها و ابزار گوناگون سعی در نهادینه كردن این رفتار در میان جامعه داشتند. اگر ایشان میتوانستند جامعه جاهلی جزیرهالعرب را به امر دانش و ادب اسلامی متخلّق سازند و فرهنگ عمومی را كیفیت بخشند، به خوبی میتوانستند دیگر موانع سدّ راه اسلام را از بین ببرند. ایشان به همین دلیل، در هر شرایطی به چنین كار عظیمی دست مییازیدند؛ چنانكه در جنگ «بدر»، هنگامی كه تعدادی از نیروهای سپاه مكّه به اسارت مسلمانان درآمدند، دستور دادند تا هر اسیر كه به ده تن از كودكان مسلمان نوشتن بیاموزد، پس از مهارت یافتن آن كودكا
ن، آزاد شود.19
بنابراین، پیامبر به عنوان حاكم و مدیر هدایت مسلمانان به سوی سعادت ابدی، باید در راه تربیت و آموزش مردم، هزینههای مادی و معنوی لازم را بپردازد و از هیچ تلاشی فروگذار نكند.
جایگاه تعلیم و تربیت در سیره ائمّه اطهار علیهمالسل
ام
فلسفه تشكیل حكومت در اسلام، چیزی جز اجرای احكام و تحقق معارف اسلامی در همه عرصههای زندگی بشر نیست. انبیا و پیشوایان دین از جمله امامان معصوم شیعه علیهمالسلام نیز برای تشكیل حكومت بر مبنای قرآن و سنّت پیامبر، به تلاش میپرداختهاند و از حق خویش دفاع میكردهاند؛ زیرا در نظام اسلام، صلاحیت حكومت بر مردم، خاص افرادی است كه شرایط كافی در حوزههای مدیریت فقهی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم دارند. اگرچه در میان امامان شیعه تنها حضرت علی و امام حسن علیهماالسلام فرصت كوتاهی پیدا كردند تا مدیریت سیاسی مسلمانان را در حوزه حكومتی به عهده بگیرند، اما هیچگاه دیگران نیز در رهبری و مدیریت سیاسی، فقهی، اجتماعی و تربیتی شیعه به شیوهها و ابزارهای گوناگون كوتاهی نكردهاند و در مقاطع گوناگون تاریخ، آنان را به صورت مقطعی و یا تدریجی به قوانین فقهی، اعتقادی و اخلاقی آشنا كردهاند.
«امامت»،20 كه یكی از اركان اساسی و ضروری عقاید شیعه به شمار میرود، به معنای زعامت امّت در امور معاش و معاد است. این بنیاد سیاسی و دینی همواره مورد تأكید شیعیان بوده و آنان با اتّكا بر آن به مبارزه با سلطههای جور پرداخته و حكومت آنها را نامشروع دانستهاند. امام از نظر شیعه، علاوه بر پیشوای دینی، رهبر سیاسی نیز هست و شیعیان همواره به او توجه میكنند و اوامر او را میپذیرند؛ زیرا آموزه «اطاعت از امامان شیعه»، در كلام و مبانی عقیدتی آنان ریشه وحیانی دارد؛ چنانكه خداوند در سوره نساء، آیه 59 پس از پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله، مسلمانان را به پیروی از جانشینان وی امر فرموده است: «ای كسانی كه ایمان آوردهاید، از خدا اطاعت كنید و از پیامبر خدا و اولوالامر اطاعت كنید.»
علّامه طباطبائی در توضیح واژه «اولوالامر» مینویسد: كار آنان صادر نمودن آرائی است كه به نظرشان صحیح است و اطاعت از آنان در آراء و اقوالشان بر مردم واجب است؛ همانگونه كه اطاعت از رسول خدا در آراء و اقوالش بر مردم واجب است.21
شیخ مفید همگام با سایر فقها و متكلّمان شیعه، امامت و حكومت امام علیهالسلام را نوعی ریاست و رهبری عمومی برای شیعه در امور دین و دنیا میداند و از دیدگاه وی، امامان شیعه زعامت سیاسی و اجتماعی مردم را دارند و اطاعت از آنان بر مردم لازم است تا حكومت آنها در جامعه محقّق گردد. وی مینویسد: من میگویم ائمّه اطهار علیهمالسلام قائممقام انبیا در تنفیذ احكام و اقامه حدود و حفظ شریعت و مربّی تربیت مردم هستند. آنها معصومند همانند عصمت انبیا.22& lt;/SPAN> اما اجرای حدود الهی بر عهده سلطان اسلام است كه از جانب خدای متعال نصب شده و آنان عبارتند از: امامان هدایتگر از آل محمّد علیهمالسلام.23
بنابراین، با توجه به آنچه مطرح شد، میتوان گفت: از منظر آیات و روایات و استدلال عقلی، امامان شیعه به عنوان جانشینان پیامبر دارای وظایفی در اداره امور جامعه مسلمانان هستند. یكی از این وظایف مهم و كلیدی آموزش و تربیت دینی و علمی مردم است. امام علیهالسلام نه تنها رئیس اداری، قضایی و نظامی امّت است، بلكه معلم و مربّی مردم در امور تربیتی نیز هست؛ چنانكه امام علی علیهالسلام نیز در خصوص شرح وظایف حاكم اسلامی و جایگاه تعلیم و تربیت دینی در سیره ائمّه اطهار علیهمال
سلام، آموزش و پرورش علمی و دینی مردم را اصلیترین حقوق مردم بر امام و حاكم اسلامی میداند و در اینباره میفرماید: خدایا، تو میدانی كه آن كارها كه از ما سر زد، نه برای همچشمیبود و نه رقابت در قدرت و نه خواستیم از این دنیا چیزی افزون به چنگ آوریم، بلكه میخواستیم نشانههای دین تو را، كه دگرگون شده بود، بازگردانیم و بلاد (زمین) تو را اصلاح كنیم تا بندگان ستمدیدهات در امان مانندو آن حدودی كه مقرّر داشتهای جاری گردد.24
مردم، مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقی است. حقی كه شما به گردن من دارید، اندرز دادن و نیكوخواهی شماست و غنایم را به تمامی، میان شما تقسیم كردن و تعلیم دادن شماست تا جاهل نمانید، و تأدیب شماست تا بیاموزید… .&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; COLOR: #000099; FONT-SIZE: 9pt; TEXT-DECORATION: none; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman’; text-underline: none” lang=AR-SA>25 ما پرورش یافته خداییم و مردم پرورشیافته ما هستند.26
امام و حاكم اسلامی موظف است معارف اسلامی و ایمانی را به افراد تحت حكومتش آموزش دهد.27
والی نباید در بیان احكام و حدود الهی توقّف نماید، و نه كسی باشد كه سنّت را فرو میگذارد تا امّت را به هلاكت اندازد.28
هر آینه، آنچه بر عهده امام است، این است كه آنچه را خداوند به او فرمان داده به جا آورد؛ چون رساندن مواعظ و سعی در نیكوخواهی و احیای سنّت پیامبر و اقامه حدود خدا بر كسانی كه سزاوار آن هستند. پس به تحصیل علم بشتابید.29
امامان شیعه به مشكلات فردی و اجتماعی مردم آگاه بودند و با توجه به شرایط زمان و مكان بر اساس ضرورت و اهمیت موضوعات، به رهبری و مدیریت مسلمانان و به ویژه شیعیان میپرداختند. در آن شرایط زمانی، اهمیت تعلیم و تربیت مسلمانان ـ اگر نگوییم ضرورت بیشتری داشت، دستكم میتوان گفت ـ به حدی بود كه زیربنای جامعه اسلامی بر آن استوار بود. بر این اساس، امام علی علیهالسلام دانش آموختن و ذخیره دانش را از ثروتاندوزی ضروریتر میدانند.<SUP& gt;30 حضرت زهرا علیهاالسلام نیز شیعیان را به پرستش و یادگیری علم، تشویق مینمودند و اجر علما را در پاسخ به سؤالات، بسیار میشمردند.31 همچنین امام حسن مجبتی علیهالسلام به نونهالان سفارش میكردند كه از سنّ كودكی شروع به كسب دانش كنند و در نوشتن اندوختهها كوتاهی ننمایند؛ میفرمودند: شما هماكنون خردسالان جامعهاید و به زودی از بزرگان دیگر جوامع خواهید شد، پس علم بیاموزید و هر كس از شما توانایی ندارد كه آن را به خاطر بسپارد آن را بنویسد و از آن محافظت كند.32
اینگونه سفارشهاانگیزههایی قوی برای یادگیری علم و ادب اسلامی در اهل آن ایجاد میكرد و به مرور زمان، بر جامعه اسلامی، شوق به فراگیری علم و دانش چراغ تمدّن و فرهنگ ناب اسلام راه رشد و تعالی را نشان داد.
اهداف نظام تعلیم و تربیت در سیره ائمّه اطهار علیهمالسلام
ائمّه اطهار علیهمالسلام به عنوان مجریان احكام الهی، در بعد آموزش، اهداف علمی را دنبال میكردند تا بدین طریق، علاوه بر پیشبرد وضعیت علمی، سطح فكری و درك اجتماعی مردم را كیفیت بخشند. در بعد پرورشی نیز در پی رشد اخلاق، اعتقاد و پرورش استعدادهای فطری آنان بودند.
الف. اهداف تربیتی
مهمترین اصول و مبانی نظام تعلیم و تربیت اسلامی در سیره ائمّه اطهار علیهمالسلام بر محور شناخت خدا، انسان و هستی، و به عبارت دیگر، ایمان به اصول و فر
وع دین اسلام و اخلاق استوار است. ایشان با توجه به شرایط حاكم بر جامعه، سعی در توجه مسلمانان به این اصول زیربنایی داشتند تا از این طریق، به اهداف نظام اسلامی دست یابند؛ زیرا زمانی تلاش آنان در تعلیم و تربیت مسلمانان سودبخش است كه متربّی به اصول موضوعه اسلام ایمان و اعتقاد داشته باشد. به همین دلیل، یكی از مواد آموزشی آنان در جهت تربیت مردم، آموزش معارف دینی بود. در رأس این تلاشها، توجه دادن مردم به شناخت مبدأ آفرینش، پرستش وی به عنوان خدای یگانه اهمیت بیشتری داشت.
1. توجه به اصول اعتقادی دین و مذهب
اولین هدف تربیتی ائمّه اطهار علیهمالسلام در تعلیم و تربیت شیعیان، توجه دادن آنها به اصول دین و مذهب است و در رأس این تلاش، توجه دادن مردم به مباحث توحید در بعد افعال و صفات خداوند، شناخت و ایمان به او و در نهایت، پرستش او به عنوان تنها پروردگار جهان؛ خداوندی كه یگانه است و همه امور به دست قدرت اوست. به فرمایش امام علی علیهالسلامسنگبنای اسلام معرفت به خداست.33 هدف دیگرآنانتوجهدادنمردمبهحقّانیت معاد، نبوّت و وحی، و امامت است. امامان شیعه علیهمالسلام نیز به عنوان جانشینان بر حق پیامبر، مفسّران وحی و كلام الهی هستند. آنان به دنبال پیریزی نظامی تربیتی بودند كه از طریق پیامبر و قرآن بهپروردگار عالم منتهی میشود.
2. توجه به احكام و قوانین شرعی
ائمّه اطهار علیه
مالسلام در بعد تربیتی، در پی آگاه كردن مردم به قوانین شرعی و توجه دادن آنان در عمل به این فرامین بودند. آنان در زمانها و مكانهای مناسب، شیعیان را به پیروی و یادگیری احكام اسلام فرا میخواندند.
3. رشد اخلاق
یكی دیگر از اهداف تربیتی امامان دین علیهمالسلام در تعلیم و تربیت، توجه دادن مسلمانان به اخلاق، آداب اجتماعی، تقوای الهی و رشد تربیت دینی است. «تربیت دینی» عبارت است از: مجموعهای از اعمال عمدی و هدفدار به منظور آموزش گزارههای معتبر دین به افراد، به نحوی كه آنان در عمل و نظر، به آن آموزهها متعهد گردند. از اینرو، در توجه به این حقیقت، تمامی اعمال و رفتار انسانی معنا پیدا میكند. لازم به ذكر است كه در زمینه رشد و تعالی اخلاق و تربیت دینی مردم، اولین گام خودسازی مربّی است؛ چنانكه امام علی علیهالسلام میفرمایند: هر كس خود را پیشوای مردم میخواهد، باید پیش از ادب كردن دیگران به ادب كردن خود بپردازد و باید كه ادب كردن دیگران به كردار باشد و نه به گفتار.34
تلاش بزرگان دین علیهمالسلام در تربیت دینی و رشد اخلاقی شیعیان، به گونهای است كه آغازین مرحله آن توجه دادن فرزندان خویش به مسائل تربیتی و آموزش آنان است و در رأس مباحث اخلاقی، اخلاق سپاسگزاری از پروردگار؛ چنانكه امام باقر علیهالسلام پیش از طلوع آفتاب، فرزندانش را جمع میكرد و به آنها دستور میداد قرآن تلاوت كنند و یا ذكر بگویند.35 یا امام صادق علیهالسلام به یكی از یاران خود فرمودند: ما بچههایمان را از پنج سالگی به نماز امر میكنیم.36
نیز آنان تمام تلاش خود را در نهادینه كردن این نوع تربیت در رفتار شیعیانبه كار میبستند تا معیار بازشناسی آنان از دیگران باشد. همچنین از این طریق، به اصلاح جامعه میپردازند؛ زیرا اگر جامعه اصلاح نشود فسادِ برخی نابودی دیگر اقشار جامعه را در پی خواهد داشت.
& #x0D;معصومان: برای رشد اخلاقی و تربیتی جامعه اسلامی، مسلمانان را به كیفیتبخشی اعمال، كه همان «تقوا» باشد، توجه میدادند. «تقوا» به معنای حفظ و نگهداری است و در تعلیم و تربیت، این واژه به معنای حفظ و اداره و قرار دادن اعمال و رفتار خود در مسیر عقلانی و وحیانی است. درباره اهمیت وجود تقوا، در زندگی انسانها، امام علی علیهالسلام میفرمایند: ای بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش میكنم كه تقوا حق خداست بر شما، و حق شما بر خدا سبب شود از خدایی یاری جوید كه به تقوایتان یاری دهد… راه تقوا راهی روشن است و پناهگاه فردا؛ راهی است كه شما را به بهشت میرساند.37
http://akharinyar.mihanblog.com