نویسنده: محمدباقر پورمنصوری
دنیا با بحران معنویت مواجه است. این عبارتی است كه بارها در رسانهها مطرح میشود. بحرانی كه جوانان را به سوی اموری متضاد جهت رهایی از این بحران میكشاند. لذا هر ازگاهی فرقههای عجیب و
غریب سربرمی آورد تا تشنگان معنویت را سیراب كند یا سرگرم نماید. در این میان برخی از ادیان و مذاهب غیرابراهیمی و حتی گاه انسان ساز به عنوان فلسفه جایگزین معنویت معرفی میشود؛ چرا كه نیاز به معنویت نیازی طبیعی است و اگر پاسخ داده نشود، انسان دچار بحرانهای روحی و روانی میشود. از این رو حتی مخالفان دین در غرب نیز در اندیشه جایگزین سازی معنویت با فلسفههای انسانی به عنوان دین انسانی بودند.
با این همه تفاوتهای آشكاری میان ادیان ابراهیمی به ویژه اسلام و غیرابراهیمی وجود دارد. این تفاوت تنها در روشها نیست، بلكه در اهداف غایی است. اهداف غایی همان چیزی است كه از آن به فلسفه دین یاد میشود.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا گوشه ای از تفاوتهای میان ریاضت شرعی در اسلام و عرفان اسلامی را با ریاضت و عرفان غیراسلامی به ویژه ریاضتهای مبتنی بر مبنای هندوئیسم، بودیسم و آنچه به عنوان عرفان سرخ پوستی مطرح شده بیان كند.
ریاضت مبتنی بر ربانی شدن
از نظر اسلام و آموزههای وحیانی قرآن، هستی بر محور و مدار توحید میگردد. بر این اساس، هر چیزی با وجه الله و جهت الهی معنا و مفهوم مییابد. اگر خدا را از مقومات هر چیزی بردارید، جز نیستی و هلاكت نصیبی نمیبرد؛ زیرا همه موجودات به وجود او هست مییابند و فقر ذاتی و امكانی آنان به خداوند، امری آشكار است. (فاطر، آیه15) در حقیقت ملكوت هر چیزی خداوند است و خداوند به عنوان مقوم و ملكوت و باطن هر چیزی است؛ چرا كه هر هستی به هست او هست شده است و این هستی تنها در ایجاد نیست، بلكه در بقا نیز میباشد؛ به این معنا كه همان گونه كه خداوند مقوم آنها در موجود شدن است، در بقای وجود هم نیازمند خدا هستند.
بر این اساس، هیچ چیزی در هستی بیرون از مدار احاطه وجودی خداوند نیست، بلكه خداوند خالق و آفریدگار، از نظر وجودی محیط بر همه هستی است. (بروج، آیه20) بنابراین هر موجودی به هر جهت رو كند، در همان جهت خدا را مییابد. (بقره، آیه115) پس لازمه این حكم و برآیند آن این خواهد بود كه هر موجودی از خدا و به سوی خدا میرود و در یك دایره در مدار خداوند میگردد. (بقره، آیه156)
بر پایه آموزههای اسلامی، خداوند در همه جا حضور دارد و صمدانیت خداوند جایی را خالی نمیگذارد (توحید، آیه2) و همه جا را پر میكند، پس چیزی نیست كه خالی از خدا باشد. این بدان معنا خواهد بود كه خداوند پیش و پس و همراه هر چیزی است، چنان كه امیرمومنان علی(ع) میفرماید:
ما نظرت الی شیء الاو رایت الله قبله و بعده و معه؛
به هیچ چیزی نظرنكردم، مگر آنكه قبل از آن چیز و بعد از آن چیز و با آن چیز خدا را دیدم. (اسرار الصلاه، ملكی تبریزی، ص65)
و امام صادق(ع) نیز میفرماید:
ما رایت شیئا الارایت الله قبله و معه و بعده
(اسفار اربعه، طبع سنگی، ج1، ص26؛ و طبع سربی، ج1، ص117 و نیز مرحوم سبزواری در حاشیه خود بر «شرح منظومه، ص66)
بنابراین، هستی تنها خداست و چیزهای دیگر ظهورات اسماء و صفات الهی هستند كه خداوند در قرآن از همه هستی به عنوان آیات و نشانههای خود یاد میكند. ا
ز این رو هر كسی هر سیر و حركتی دارد، از خدا، در خدا و به سوی خداوند خواهد بود، هرچند كه در این سیر خود كه سبل است ممكن است، از سبل السلام به اسمای جمال الهی نرسد بلكه به اسمای جلال الهی برسد؛ زیرا هركسی میتواند صراط مستقیم و سبل سلام را برگزیند و متاله و ربانی شود و كمالات جمالی الهی یعنی اسمای حسنای الهی را در خود تجلی بخشد، یا آنكه در مسیری سیر كند كه جلال الهی را تجلی بخشد و تجسم عینی و قیامتی آن دوزخ است. لذا در دعاهای ماثور از «اعوذ بك منك» از تو به تو پناه میبرم، سخن به میان آمده است؛ زیرا انسان میبایست همواره از جلال خداوند به جمال خداوندی پناه برد و از خشم به رحمت الهی در آید.
اگر براساس آموزههای وحیانی قرآن، همه هستی خداوند است، مسیر و مقصد و مقصود، خداوند خواهد بود كه همان وجه الله است. در حقیقت كدح و تلاش و حركت انسانی (انشقاق، آیه4) تنها با حول و قوه الهی، در صفات و اسمای الهی به سوی ذات الهی است كه به شكل هویت یا احدیت بروز و ظهور كرده و از واحدیت برتر است. (سوره توحید) بنابراین پیامبر(ص) مقصد اسراء و معراج خود را هویت قرار میدهد و میخواهد «عبده» شود كه فراتر از «عبدالله» است. (اسراء، آیه1) اما این بدان معنا نیست كه این لقاءالله در سیر اسراء و معراج به یكتایی میرسد؛ زیرا هرچه كه انسان سیر كند تنها به مقام احدیت درمی آید كه همان مقام «هویت» است.
انسان در میان موجودات هستی از این قابلیت برخوردار است كه مظهر همه اسماء و صفات الهی باشد. لذا میتواند با ظهور بخش
ی به آنها متاله شود و فراتر از رنگ خدایی گرفتن (بقره، آیه138) به مقام متاله برسد كه همان خدایی شدن است؛ زیرا الله را در خود ظهور بخشیده است. از آن جایی كه الله اسم مستجمع همه صفات و اسمای الهی است، كسی كه متاله میشود یعنی خدایی شده و همه اسماء و صفات الهی را در خود ظهور بخشیده است. از این جاست كه شایسته خدایی در مقام خالقیت و پروردگاری میشود و اگر خداوند احسن الخالقین و رب العالمین است (مومنون، آیه14؛ حمد، آیه2) این انسان نیز خالق میشود و در مقام ربوبیت و پروردگاری مینشیند؛ چرا كه در مقام خلافت است و خلیفه میبایست مستجمع همه صفات مستخلف عنه باشد كه خداوند است. از این رو میتواند همانند خداوند در این مقام، كن فیكون كند. (بقره، آیه117؛ نحل، آیه40؛ یس، آیه82) چه این كه خداوند در حدیث قدسی درباره انسان و قابلیت خلیفه شدن و خدایی و ربانی شدن او میفرماید: عبدی اطعنی حتی اجعلك مثلی، انا اقول لشی كن فیكون و انت تقول لشی كن فیكون؛ ای بنده من؛ مرا فرمان بر تا تو را همانند خود سازم. من حی نامیرایی هستم و تو را نیز زنده نامیرا میسازم. من به هرچیزی فرمان دهم خواهد شد، تو را نیز چنان میكنم كه به هر چه فرمان دهی انجام پذیرد. (بحارالانوار ج90/ص376 مستدرك الوسائل ج11/ ص258 عده الداعی لاحمد بن فهد الحلی ص 291 ط: مكتبه الوجدانی. قم؛ و میزان الحكمه محمدی ری شهری ج 3/ ص 8971 الفوائد الرجالیه للسید بحر العلوم ج 1/ ص 17، الجواهر السنیه – الحر العاملی ص 363 و 163؛ بحارالانوار، الفوائد العلیه – السید علی البهبهانی ج 2 ص 493؛ الفوائد الرجالیه – السید بحر العلوم ج 1 ص 83؛ مستند الشیعه – المحقق النراقی ج 1 ص 5؛ ابو طالب حامی الرسول- نجم الدین العسكری ص 581؛ شجره طوبی- الشیخ محمد مهدی الحائری ج 1 ص 33)
عبودیت، راه رسیدن به ربوبیت
اصولا خداوند به انسانها دستور میدهد كه ربانی شوند و در مقام پروردگاری در آیند (آل عمران، آیه 97) و برای ربانی شدن میبایست متاله شد و این جز از طریقت عبودیت و عمل به شریعت وحیانی امكان پذیر نیست. از این رو میفرماید: عبادت كنید تا به یقین برسید. (حجر، آیه 99) این یقین همان علم شهودی و حضوری است كه در برابر علم حصولی قرار دارد. دراین مرحله انسان چون خدایی شده، ملكوت همه چیز را به چشم و عین الهی میبیند و خداوند همه هستی را به رویت او میرساند. (انعام، آیه 57) و هنگامی كه انسان به این مقام رسید و متاله و خدایی شد، به مقام ربوبیت رسیده است. براین اساس در روایات كنه و باطن عبودیت را ربوبیت دانسته اند. امام صادق(ع) میفرماید:
«العبودیه جوهر كنها الربوبیه ، فما فقد من العبودیه وجد فی الربوبیه و ماخفی من الربوبیه اصیب فی العبودیه؛ بندگی گوهری است كه حقیقت آن، مقام ربوبیت ] تصرف در امور[ است. پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیت یافت میشود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل میشود.» (شرح فارسی مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، عبدالرزاق گیلانی، تصحیح دكتر سیدجلال الدین محدث ارموی، ج 2، ص 536 و 37) بنابراین، طریق وصول به حقایق ربوبیت
، سیر در مدارج عبودیت است و آنچه در عبودیت از انیت و انانیت مفقود شود در ظل حمایت ربوبیت آن را مییابد، تا به مقامی رسد كه حق تعالی سمع و بصر و دست و پای او شود.
از آنچه گفته شد، این معنا به دست میآید كه ریاضت شرعی همواره مبتنی بر اصل اساسی خدایی (متاله) شدن است. به سخن دیگر، معرفت الله و متاله شدن مقصد و مقصود سالك در سیر و سلوك شرعی و ریاضتهای دینی است. انسان به سبب آن كه همه اسماء و صفات الهی را در خود سرشته دارد (بقره، آیه 13) میتواند متاله شود؛ زیرا كسی دیگر غیرانسان نمیتواند این گونه مظهر همه اسماء و صفات الهی باشد، زیرا در موجودات دیگر هستی، چنین موجود توانا، و با استعدادی قرار داده نشده است. از این رو فرشتگان بدان اقرار كرده و در برابر مقام عظمای انسان در مظهریت اسمای الهی سجده كردهاند و بر شایستگی انسان برای متاله و ربانی شدن و خلافت تاكید كرده اند. (ص، آیه 37؛ حجر، آیه 30 و آیات دیگر)
چیستی ریاضت
«ریاضت» به معنای ورزش و كوشش همراه با رنج و تعب است و در لغت به معنای جلوگیری و بازداشتن حیوانات از حركات آزاد و دلخواه است. در اصطلاح دینی به معنای بازداشتن انسان از هواهای نفسانی خویش و فرمان دادن و وادار كردن آن برای اطاعت امر پروردگار تعریف شده است. (ر.ك: سیدیحیی یثربی، فلسفه عرفان، (قم: دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1374 ه. ش)، ص 862-962).
و نیز ریاضت در اصطلاح اسلامی به معنای خودسازی و رام كردن نفس به تعلیم و تربیت و به تعبیر دیگر جهاد و مبارزه با نفس مورد تایید اسلام و در روایات بر آن تاكید شده است. (فرهنگ لاروس، ج 1، واژه «ریاضت»؛ لغت نامه دهخدا، واژه «ریاضت»؛ معارف و معاریف، ج 5، ص 547)
با بیانی دیگر این گونه میتوان گفت كه ریاضت، نوعی تلاش و سختی و مبارزه با نفس برای رسیدن به هدف خاصی است. البته گاهی این ریاضت در جهت اطاعت از اوامر خداست و گاه ممكن است در جهت رسیدن به اهداف دنیوی و غیردینی باشد.
ریاضت شرعی همان ورزیدگی روحی، جهاد اكبر و خودسازی است. امام علی(ع) در نامه معروف به عثمان بن حنیف مینویسد: «و انما هی نفسی اروضها بالتقوی؛ و جز آن نیست كه نفس خویش را با پرهیزكاری ریاضت میدهم.» (نهج البلاغه، نامه 54)
امیرالمومنین(ع) فرمود: «خویشتن را به اخلاق نیكو ریاضت دهید، زیرا مسلمانی كه دارای اخلاق نیكو است، به منزله كسی است كه روزها روزه دارد و شبها به عبادت قیام كرده باشد.» (بحارالانوار، ج 10، ص 29)
نیز فرمود: «هر كس به ریاضت خویش مداومت كند، سود برده است.» (غرر الحكم، ج 5، ص270)
همچنین در نامهاش به عثمان بن حنیف فرمود: «به خدا سوگند! چنان نفس خود را ریاضت دهم و آن را بپرورم كه در غذا به گرده نانی اگر بدان دست یابم، شاد گردد و در خورش به نمك قانع شود و كاسه چشمم را آن چنان به گریه از اشك تهی سازم، بسان چشمه ای كه آبش فرو رفته باشد.» (نهج البلاغه، نامه 54)
اهداف ریاضت شرعی
با آن چه بیان شد میتوان گفت كه ریاضت شرعی در اصل با هدف خدایی شدن انجام میگیرد كه همان رضایت خداوند و هدف آفرینش انسان میباشد. «ریاضت شرعی و اسلامی» برای به دست آوردن سه هدف است:
1- دور كردن غیر حق از سر راه: هدف اول از ریاضت، این است كه عارف، برای رسیدن به حق، هر گونه مانعی را از بین ببرد كه در اصطلاح «تزكیه» یا «تخلیه نفس» نامیده میشود؛ یعنی باید تلاش كرد تا هر آنچه كه غیر از خدا در دل وجود دارد، از آن بیرون و دل را تخلیه كرد.
2- مطیع ساختن نفس اماره: از آنجا كه انسان تركیبی از عقل و شهوت است، برای اینكه بتواند بدون مزاحم و مانع، به سوی خدا سیر كند، باید كاری كند كه نفس اماره را مطیع و تسلیم نفس مطمئنه سازد و در نتیجه، نفس شیطانی را تحت امر و اختیار نفس رحمانی قرار دهد.
3. لطیف و رقیق كردن روح: یعنی انسان به كمك این دو مورد یاد شده، با زهد در عمل و حضور قلب در عبادت، روح خود را برای قبول انوار الهی آماده سازد. (ر،ك: شیخ ابوعلی سینا، الاشارات والتنبیهات، نمط نهم، مرحله اول و دوم سیر و سلوك.)
ریاضت از راه غیردینی و غیرشرعی
از راههای غیرشرعی و غیردینی، مثل روش: یوگا، هیپنوتیزم، مرتاضی و غیر اینها نیز میتوان به تواناییهای خاص روحی دست یافت و مانند مرتاضان، در اثر ریاضتهای خاص، قدرتهایی را پیدا كرده و چیزهای عجیبی كه نمونههایش را شنیدهایم انجام داد. ولی این نوع كارها موجب كمال و ترقی انسان نمیشود، مثلا بعضی از مرتاضان، بر اثر تمرینهای فراوان و ریاضتهای عجیب، مانند: خوابیدن چند ساعت یا چند روز روی میخهای آنچنانی، اذیتهای طاقت فرسا به بدن و…، حبس كردن نفس را یاد گرفته و با این گونه ریاضتهای بیارزش، خود را در معرض نمایش مردم قرار میدهند، مدتها نفس خود را در سینه حبس میكنند؛ حتی گاهی، مردم برخی از آنان را در تابوت گذاشته دفن میكنند و بعد از یك هفته یا ده روز، قبر را شكافته و آنان را زنده مییابند!
به این نوع اشخاص نمیتوان گفت كه به كمال معنوی رسیدهاند؛ زیرا همه انسانها بدون استثنا؛ حتی بدترین و شقیترین افراد و كافر مطلق هم میتوانند براثر تمرین و ریاضت نفس به چنین كارهایی دست یابند. این نوع كارها فقط برای سرگرم كردن مردم ساده لوح است و الا هیچ گونه جنبه كمال معنوی و قرب الهی ندارد.
بنابراین، باید توجه داشت كه صحیح ترین شیوه كسب تواناییها و پرورش استعدادهای روحی و ارزش آن، در صورتی است كه این امور، در راست
ای اطاعت از امر پروردگار و كسب رضایت خداوند و تقرب به او بوده و در نهایت، موجب متاله و ربانی شدن و دست یابی به كمال و سعادت معنوی انسان گردد.
به عبارت دیگر، مطمئنترین راه برای به فعلیت رساندن قوای روحی، همان ریاضتهای شرعی است كه از طریق تعالیم اولیای الهی و معصومین علیهم السلام ترسیم شده و از هرگونه افراط، تفریط، گوشه نشینی و انزوا منزه است.
در واقع، همه انبیا و ائمه علیهم السلام، برای شكوفا ساختن و از قوه به فعل رساندن همین استعداد شگفت انگیز انسانی و هدایت صحیح آن مبعوث شده اند. اساساً برنامهها و تعالیم دین مقدس اسلام، برای تربیت و توانمند ساختن بعد روحانی بشریت میباشد كه هدف نهایی از توانمند ساختن روح انسانی، تقرب معنوی به خداوند است و این تقرب، فقط با ریاضتهای شرعی امكان پذیر است.
<P class=MsoNormal dir=rtl style="BACKGROUND: white; MARGIN: 0in 0in 0pt; DIRECTION: rtl; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: justify" align=justify& gt;فایده ریاضت
از آن جایی كه فایده ریاضت شرعی، متاله شدن و تسلط بر نفس و تقوای الهی جهت خدایی و ربانی شدن و نیز جلوگیری نفس از طغیان و سركشی و فرو خواباندن هواهای نفسانی و رام و مطیع كردن نفس است، میتوان گفت كه فایده ریاضت شرعی همان زهد و عبودیت است. ریاضت شرعی به انسان كمك میكند تا در ساده ترین چارچوب و آسان ترین و كوتاه ترین راه به مقصد برسد، در حالی كه برخی در این زمینه راه افراط میپیمایند و حتی رهبانیت را بدعت میگذارند تا به همان مقصود شرعی برسند كه خداوند آن را تایید نمیكند و به شكلی به انتقاد از آن روش میپردازد. (حدید، آیه 72)
با این همه آن ریاضت شرعی مورد تایید است كه بیرون از هرگونه افراط و تفریط باشد. در حدیثی از رسول خدا(ص) آمده است كه حضرت موسی از خضر درخواست كرد او را نصیحت كند كه از جمله آنها این بود: «خویشتن را به صبر و استقامت ریاضت ده تا از گناه نجات یابی». (بحار، ج1، ص 622)
امیرالمومنین(ع) نیز در نهج البلاغه میفرماید: «نفس خودم را به وسیله تقوا، ریاضت و سختی میدهم تا روز ترس بزرگتر (روز قیامت) در امان باشم». (نهج البلاغه، نامه 54)
تفاوت در روش و هدف میان ریاضت شرعی و غیرشرعی
چنان كه گفته شد دو نوع ریاضت است كه به عنوان ریاضت شرعی و غیرشرعی از آن یاد میشود. این دو دسته از ریاضتها، هم در روش و هم در هدف تفاوت دارند.
ریاضت شرعی كه در اصطلاح اسلامی زهد نیز نامیده میشود، در حقیقت همان «ترك نمودن كاری و اعراض از چیزی (مصباح المفید، ص 153) و یا برخلاف میل و رغبت عمل كردن است.»(مجمع البحرین، ص 891)
عرفا در تعریف زهد گفتهاند: «زهد یعنی خودداری از اعمال حلالی كه موجب لذت و خوشایند نفس میگردد. بیاعتنایی به دنیا و توجه به آخرت. روی گردانیدن از هر چه غیر خداست و توجه به خواست و رضایت ذات مقدس پروردگار عالم». (ملامحسن فیض كاشانی، محجه البیضاء، ج7، ص 643-743)
امام صادق(ع) در تعریف زهد میفرماید: «زاهد در دنیا كسی است كه حلال دنیا را ترك میكند، برای ترس از حسابش و حرام را ترك میكند، برای خوف از عقابش».
كسی كه در محدوده اسلام و به عنوان مسلمان به ریاضت میپردازد، برنامه ریاضتش كاملابا شرع اسلام منطبق است و بهترین ریاضت شرعیه ترك محرمات الهی و انجام واجبات است. این زاهد با رهبانیت در تعارض و تضاد است. رسول خدا(ص) فرمود كه در دین اسلام رهبانیت نیست.
آن حضرت همچنین در حدیثی فرمود: «رهبانیت امت من هجرت، جهاد، روزه، حج و عمره است.» (تفسیر مجمع البیان، ج9، ص 234)
حضرت امام(ره) در پاسخ استفتائی كه آیا عزلت (گوشه گیری) در اسلام جائز است فرمود: «برخلاف متعارف بین مسلمین جایز نیست.» (امام خمینی، مجموعه استفتائات، ج2. ص426)
اما ریاضت غیر شرعی، همه ریاضتهایی است كه برخلاف قسم اول از محدوده شرع خارج بوده و مستلزم انجام كارهایی برخلاف دین اسلام است. این نوع ریاضت از نظر اسلام جایز نمی باشد. بیشترین ریاضتهای مرتاضان از این قسم است و محرماتی مثل اضرار به نفس را در پی دارد و یا ترك واجبات الهی را به دنبال خود میآورد.
به هرحال، تفاوت اساسی بین ریاضت شرعی و غیر شرعی، یكی در هدف و دیگری در روش است.
از نظر هدف، ریاضت شرعی، به هدف مخالف با هوای نفس و قرب به خداوند و متاله و ربانی شدن است؛ ولی در ریاضت غیر شرعی این هدف منظور نیست. بلكه انسان میخواهد بر كائنات دست یابد و قدرت تصرف درخود و امور دیگر را به دست آورد.
درحقیقت در ریاضتهای الهی، قصد و انگیزه الهی است؛ ولی در ریاضتهای غیر شرعی یا چنین هدفی دنبال نمیشود و یا اگر هم، چنین هدفی باشد، درمیان اهداف دنیوی و یا بی هدفی گم میشود. پس فرق میان دو دوسته ریاضت، مربوط به انگیزه و هدفی است كه در ریاضتها دنبال میشود. اگر از مرتاض سوال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست؟ ممكن است بگوید: برای تقویت روح یا به جهت تقویت اراده یا به دلیل اینكه بتوانم توانایی به دست آورم، آن را انجام میدهم. او درنهایت خواهان دست یابی به آرامش دنیوی و تسلط بر هواهای نفسانی است.
این حسن فعلی دارد ولی هیچ حسن فاعلی درآن مورد نظر نیست؛ اما نخستین شرط روزه و ریاضت شرعی این است كه روزه دار، باید نیت و قصد «قربت» كند. این بدان معناست كه حسن فعلی این عمل با حسن فاعلی یعنی خدایی شدن و دست یابی به وجه الله و تقرب به او جمع میشود و حسن فاعلی بسیار اصالت دارد و هدف اصلی عمل است؛ از این رو در روایات آمده است كه:«انما الاعمال بالنیات» (مستدرك ال
وسایل، ج1، ص90)
دومین تفاوت در روش است. روش در ریاضت و زهد شرعی كاملاً مطابق با اسلام و احكام و دستورهای آن میباشد كه مطابق عقل و فطرت سالم است اما در ریاضت غیر شرعی برخلاف فطرت و عقل رفتار میشود و شخص با مخالفت با اصول عقلانی و فطری میكوشد تا بر نفس خویش مسلط شود و این گونه است كه از اجتماع و زن و همسر نیز میبرد و رهبانیت را پیشه خود میسازد.
ریاضتی مورد قبول اسلام است كه اولا با بدعت توام نباشد و ثانیاً با عزت نفس و كرامت انسانی منافات نداشته باشد. قرآن مجید یكی از ریاضتهای مسیحیان را كه رهبانیت و ترك دنیا به منظور گریز از مسئولیتهای زندگی است، به شدت نكوهش كرده و آن را بدعتی میداند كه ریشه وحیانی نداشته است.
اسلام رهبانیت مسیحیان را با فرمان جهاد از پیش پای مسلمانان برداشت. یكی از ریاضت هایی كه درمكتب تصوف معمول بوده، روش ملامتی است. این افراد برای اینكه مردم به آنان عقیده پیدا نكنند، تظاهر به بدی میكنند.
استاد مطهری میگوید «اینها مبارزه با نفس است، اما (یك نوع) جهاد با نفسی است كه اسلام آن را اجازه نمیدهد» زیرا با عزت نفس منافات دارد. ترك دنیا و رهبانیت هندوها و پیروان كلیسا و یا چله نشینی و عزلت صوفیان و اصحاب خانقاه از ریاضتهای نامشروع محسوب میشود.
امام خمینی(ره) ازقول استادش مرز میان ریاضت باطل و ریاضت صحیح را بیان داشته و فرمودهاند: «میزان در ریاضت باطل و ریاضت شرعی صحیح، قدم نفس و قدرت و قدم حق است. اگر سالك به قدم نفس حركت كرد و ریاضت او برای پیدایش قوای نفس و قدرت و سلطنت آن باشد، ریاضت باطل (است) و سلوك آن منجر به سوء عاقبت میباشد و دعویهای باطله نوعاً از همین اشخاص بروز میكند و اگر سالك به قدم حق سلوك كرد و خداجو شد، ریاضت او حق و شرعی است.» (امام خمینی – چهل حدیث ص 54)
براساس قاعده كلی: «لاضرر ولاضرار فی الاسلام؛ ضرر رساندن و ضرردیدن در اسلام و احكام آن، قرار داده نشده است» و همچنین براساس قاعده «لایكلف الله نفسا الاوسعها؛ خداوند برای هیچ كس بیشتر از توانایی اش تكلیف نمی كند». (بقره: 682) دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگری را نمی دهد و اعمال او همواره باید فایده عقلایی داشته باشد. بر
ای مثال روزه، عمل واجبی است كه افراد مكلف، باید آن را بگیرند. اما همین روزه اگر درجایی موجب آسیب شدید جسمانی یا بیماری و یا تشدید آن گردد، حكم آن لغو میشود و چنین فردی نباید روزه بگیرد كه اگر بگیرد كار حرامی مرتكب شده است.
درحالی كه مرتاض درریاضت غیر شرعی خود، ممكن است عملی را به این جهت انجام دهد كه موجب تقویت اراده شود و كاری ندارد كه این عمل برای او ضرر دارد یا نه.
اساساً اسلام با برنامه «سختی دادن به تن» مخالف است و میگوید بدنت بر تو حقی دارد و لذاست كه پیامبر (ص) از عمل عده ای كه خواستند ریاضتهای شاقه را برخود وارد كنند نهی فرمود.
حتی اسلام میگوید كه برنامه «برخلاف میل نفس رفتار كردن» اگر چه كار خوبی است اما متاسفانه عدهای مبارزه با نفس را مبارزه با این خود (خود واقعی) هم انگاشتند مثلانفسی را كه خواهان آبرو است كاری كردند تا بی آبرو شود! عدهای از صوفیه به نام ملامتیه به همین بهانه، حاضر شدند كه دیگران شخصیت و كرامت آنها را لگدمال كنند! آنها برای مبارزه با غرور، تظاهر به فسق و فجور میكردند! در صورتی كه اس
لام با همه اینها مخالف است و امیرالمومنین علی (ع) میفرماید:«عز المومن غناه عن الناس» (جلوههای حكمت موضوع 641ح. 8)
تفاوت دیگر دو دسته از ریاضتهای شرعی و غیر شرعی در بكارگیری محصولات و نتایج ریاضت است. یك انسان مومن -كه در قالب عمل به احكام الهی به كمالاتی دست مییابد هرگز حاضر نیست از این كمالی كه به دست آورده سوء استفاده كند و در راه حرام، آن را به كارگیرد. اما مرتاض ممكن است دراثر ریاضت، توانمندی هایی به دست آورد و در راه غیر صحیح و غیر مشروع از آن استفاده كنند.
منبع: روزنامه کیهان
www.pajoohe.com