تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
بسمالله الرحمن الرحيم
واذا قيل لهم لا تفسدوافي الارض قالوا انما نحن مصلحون، الا انهم هم المفسدون و لكن لايشعرون، واذا قيل لهم آمنوا كما آمن الناس قالوا اَنؤمن كما اَمن السفهاء الا انهم هم السفهاء و لكن لايعلمون.
( 11 و 12 و 13 – بقره )
وچون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد گويند: ما همين اصلاح كنندهايم آگاه باشيد كه آنان همين مفسدند و ليكن نميفهمند. و چون به آنان گفته شود ايمان آوريد چنانكه مردم ايمان آوردهاند گويند: آيا ايمان آوريم چنانكه نابخردان ايمان آوردهاند، آگاه باشيد آنان خود نابخردند و ليكن نميفهمند.
ترسيم چهرهي منافقين
مسألهي اصلي در اين آيات، ترسيم چهرهي منافقن است. و عرض كرديم كه مقصود عمده از منافقين، عبارتست از آن جريان نفاق در جامعهي اسلامي، يعني سخن بر سر اين نيست كه كسي ظاهر و باطنش با هم يكي نيست.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
اين البته يك بيماري است، اما اين آن چيزي نيست كه اين آيات با اين همه توجه و شدت به مقابله با آن برخاسته باشد، بلكه مقصود اينست كه در جامعه يك جريان خصومت و دستگاه توطئهاي زير پوشش دين و زير ظاهر ادعاي ايمان وجود دارد، كه اين آيات، با آن جريان مقابله ميكند و او را ميخواهد افشاء كند، در حقيقت يك گروه دشمني را ميخواهد ترسيم و چهرهنگاري كند.
ولذا آيات سيزده گانهاي كه اينجا هست، هر كدام از يك بعد بر شخصيت اين مجموعهي زيانبخش خطرناك يك پرتوي از افشاگري مياندازد و ميافشاند تا مؤمنين اشتباه نكنند و دشمن را بشناسد.
در آيهي اول كه هفته گذشته خوانديم، صرفاً اين خصوصيت ذكر شده است كه اينها دروغزن و دورو هستند، تا اين احساس را مؤمن پيدا كند كه آن مجموعهي منافق كه غالباً شناخته شده هم نيستند (اگر چه گاهي هم ممكن است جمعي از مؤمنين اينها را شناخته باشند) زير بار نميروند، دروغ ميگويند و منافقند.
پس در آيه اول مقصود اينست كه نشان بدهد اين گروه به سخنشان و ظاهرشان اعتمادي نيست. نگاه نكنيد كه اينها ميگويند ما ايمان آورديم در دل آنها چيز ديگري هست و اين خصوصيت محوري آنها كه دوروئي و دروغزني و نابرابر بودن ظاهر و باطن است و مورد اشاره قرار ميگيرد.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
و در آيه دوم: خدعهگري آنها و تصميم آنها بر فريب مؤمنين و به تعبير آيه، فريب خدا مورد توجه قرار ميگيرد، فقط اين نيست كه ظاهر و باطنشان يكي نيست، بلكه درصدد فريبزني و خدعه هم هستند، ميخواهند با شما خدعه كنند و اين خدعه چيزي وراي آن دروغزني است.
يك وقت يك كسي صرفاً دروغي به شما ميگويد، اما يك وفت هست كه پشت سر اين دروغ يك فتنهاي هست و ميخواهد با خدعه و نيرنگ آن فتنه را تحقق ببخشد و اين چيز بزرگتري است.
البته اساس اين خصوصيت دوم بر خصوصيت اول استوار است، يعني دروغزني آنها محور كار است، اما پشت سر اين دروغزني يك خدعهگري وجود دارد كه اين، هشياري بيشتري را ميطلبد، البته آن منافق فردي بعنوان يك خصوصيت فردي، اين دومي را ديگر ندارد و همان ظاهر و باطنش يكي نيست.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
مقصود باطِلِ جريان نفاق در جامعه
اما جريان نفاق در جامعه، بعنوان يك جريان دشمن و مخاصم، مسألهاش اين نيست كه باطنش با ظاهرش يكي نيست، بلكه پشت سر اين يكي نبودن يك خدعه و نيرنگ و يك مقصود باطل است كه ميخواهد اجرا شود و آيه دوم اينرا گفته است.
البته در همين آيه دوم: مسأله را براي مؤمنين و براي همهي مردم روشن ميكند كه بدانيد اين خدعه بيفرجام است، يعني با خودشان خدعه ميكنند، نه با خدا، اگر چه ممكن است مؤمنين تا مدتي هم نفهمند كه اينها درصدد چه هستند، اما آنكه در يك جامعهي ارزشي، ارزشها را نميپذيرد و درصدد ضربه زدن به آن ارزشهاست اين با كسي جز خودش خدعه نميكند و خود اوست كه خودش را از سفرهي رحمت الهي دور ميكند و خود را از خيرات جامعهي اسلامي مبرّا و جدا ميسازد و در حقيقت، منافق ضرر عمده را به خودش ميزند.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
اما آيه سوم لاز از بعد ديگري به مسألهي منافق نگاه ميكند و ميگويد كه هرچه زمان بگذرد وضع اين بيچاره بدتر ميشود: في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا (100 – بقره)
او يك بياعتدالي و ناتندرستي از اول كار در خود دارد و يك مرضي در او هست كه اين مرض ممكن است معلول تربيتهاي خانوادگي باشد، يا ممكن است محصول تسلط يك فرهنگي بر ذهن او باشد، و يا ممكن است محصول بعضي از معاشرتها و رفاقتها و آموزشها باشد و اين بيماري وجب شد تا او در مقابل حق مقاومت بكند. البته ممكن است كساني همين بيماري را داشته باشند.
اما خودشان را نجات بدهند، چون فطرت صحيح انسانها اقتضا ميكند كه در مقابل دعوت حق تسليم بشوند و وقتي چيزي درست است و سخن برحق است و آنگاه كه حقيقتي به انسانها ارائه ميشود، طبيعت فطرت سليم حكم ميكند كه آنرا بپذيرد و بعضيها كه در همان ابتداي امر آنرا ميپذيرند، اينها آن افراد سالمند، بعضي هم كه بيمار دلي دارند و در اول يك مقاومتي ميكنند.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
و تعصبي بخرج ميدهند، حسدي مانع ميشود كه آن حقيقت را قبول كنند تربيت خانوادگي آنها را از اين حقيقت دورنگه ميدارد، اما بالاخره بر آن بيماري فائق ميآيند و در يك نقطه مرض را سركوب ميكنند، اينها همه نجات پيدا ميكنند، لكن يك عده هستند كه در مقابل اين بيماري و در مقابل اين اختلال دروني خود، هيچ حركت نجات بخشي را براي خودشان بعهده نميگيرند و خودشان را رها ميكنند، عيناً مثل بيماريهاي جسمي، گاهي يك بنيه، بنيه سالمي است، و گاهي هم اين بنيه اختلال و بيماري و ناتندرستي دارد، انسان به طبيب مراجعه ميكند و طبيب به او داروئي را ارائه ميدهد و او آن دارو را مصرف ميكند، در مقابل كار طبيب و درمان او مقاومت نميكند، اين هم خوب خواهد شد.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
اما آن كسي كه اين بيماري را دارد اگر به طبيب مراجعه بكند، و طبيب براي او چيزي تجويز بكند، وقتي او داروي شفابخش را مصرف نميكند و پرهيز لازم را انجام نميدهد، نتيجهاش عميقتر شدن مرض و لاعلاج شدن يا صعب العلاج شدن مرض است و مشكل كار منافق اينجاست كه به بيماري تن ميدهد و تسليم بيماري ميشود.
بيماري نفاق در صدر اسلام
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
در صدر اسلام كساني بودند كه وقتي دعوت اسلام آمد، به مجرد اينكه دعوت ارائه شد، اينها درخشش دعوت را و درخشش توحيد را احساس كردند و بيقيد و شرط تسليم شدند و قبول كردند، اينها آن سالم مزاجها بودند و فطرتهاي پاك و سالم غالب مسلمانهاي مؤمن دوران مكه اينها هستند، اما يك عدهاي بودند كه سالها مقاومت كردند، پيغمبر (ص) در مكه بود، آنها هم در مكه بودند، آيات را از آنها هم مثل ديگران ميشنيدند و تسليم نميشدند، اينها همان في قلوبهم مرض بودند، حالا اين بيماري چيست؟ مثلاً بيماري حسد: ميگويد چرا من تسليم حرف كسي بشوم كه از قبيله بنيهاشم است؟ يا چرا اين كسي كه از فلان قشر است پيش برود و من پشت سر او بروم؟ چرا اينكه پدر و مادرش كسي نيستند، كسي بشود و من دنبالهرو او بشوم؟ يا چگونه از افكار پدر و مادر خودم دست بردارم.
و چطور از دانستهها و شنيدهها رو برگردانم؟ اين آن مرضهاست. طبيب دائم بر فعاليت خود ميافزايد تا آنها را جذب كند و آن بيمار را متوجه نسخه شفابخش كند، بيمارها بتدريج شفا ميآورند، در سال پنجم در سال ششم در سال هفتم در سال هشتم، سيزده سال پيغمبر در مكه بود و افرادي پيوسته در حال تسليم شدن و پيوستن بودند اينها آن كساني هستند.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
كه بيماري روح و قلبشان شفا پيدا ميكند، كه فكر ميكنم جلسهي قبلي گفتيم: مقصود از قلب در اصطلاح قرآن اين عضوي نيست كه در سینه ما هست، بلكه قلب يك تعبيري است از شخصيت معنوي انسان، در قرآن قلب و روح به يك معني است. پس آن حقيقت آدمي و آن قوه عاقله و تصميمگير انسان، كه او را قلب ميگويند، مقصود اين قلبي كه مريض ميشود و طپش دارد و خون در آن جريان پيدا ميكند نيست.
بيماري قلب در آنها بود اما شفا پيدا كردند. يا در مدينه كه وقتي پيغمبر كساني فرستاد بسياري در مقابل اين دعوت مقاومت داشتند و اينطور نبود كه اول ـ تسليم بشوند بيماريهايي در دلهاشان بود كه موجب امتناع آنها ميشد و آنها را از تسليم شدن باز ميداشت. اما در مقابل طبيب و درمان او خاضع ميشدند، تسليم ميشدند و شفا مييافتند.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
حالا آن كسي كه در مقابل تحرك و تلاش مهربانانه طبيب از خود مقاومت نشان ميدهد، اين بيماري را در معرض شفا قرار نميدهد و حرف او را حمل بر يك معناي غلط و هرسخن حق او را حمل بر يك خلاف ميكند و چيزي را كه بايد بپذيرد او را نپذيرفت و قبول نكرد، وابستگي خودش را به عوامل مخالفت با دعوت حق بيشتر ميكند و آن تعصبات و احساسات غلط دروني را، در درون خودش بيشتر رشد ميدهد نتيجه اين ميشود كه: فزادهم الله مرضاوابستگياش به مرض بيشتر خواهد شد و مرض در او ريشهدارتر ميشود كه ما عين همين قضيه را در انقلاب تجربه كرديم.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
واكنش بيماريهاي دروني منافقين
كساني بودن كه ميدانستيم اينها در مقابل دعوت انقلاب و آن دعوتي كه از سوي امام ميشد و قدمبقدم اين نهضت را و مبارزه را هدايت ميكرد مقاومت دارند و امتناع ميورزند و در يك راه ديگري حركت ميكنند و قدم ميزنند، لذا حاضر نيستند او را قبول بكنند، يعني عيناً همان مرضهايي را كه در آن مردم جاهل بود، آدم در اينها مشاهده ميكرد: كه ميگويند: سابقه مبارزه ما بيشتر است حالا بيائيم تسليم اين حرف جديد بشويم؟ ما مفاهيم سياسي را روشنتر ميدانيم، با مجلات خارجي آشنا هستيم، با كتابهاي اروپايي آشنا هستيم، با مفاهيم فرهنگنو جهاني آشنا هستيم، حالا بيائيم تسليم يك روحاني بشويم كه از قم حركت كرده زير بار او برويم؟.
اين احساسات آنها بود!! وحقيقت قضيه لزوم يك حركت انساني و جذب نيروهاي مردم و هدايت آنها بسوي يك فرد درست و يك اقدام صحيح بود كه وقتي پيامآور اين حقيقت در ميدان ظاهر شد همه بايد به او ميپيوستند، لكن جاذبههاي مخالف كه در حقيقت دافعه نسبت به اين حركت بودند مانع ميشوند كه اينها به اين حركت بپيوندند.
يعضي از اينها كه در طول زمان گرما و نور اين خورشيد را ميديدند حقيقت است و بايد به آن تسليم شد، به او ميپيوستند و با او يكي ميشدند و حركت را با او آغاز ميكردند.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
بعضي ديگر تا آنجا كه ميتوانستند خودشان را كنار ميكشيدند آن وقتي هم كه مجبور ميشدند وارد ميدان بشوند يك ورود صوري و ظاهري بود. دلشان در صحنه نبود، اين افراد هرچه انقلاب جلوتر ميرفت و هرچه آيات انقلاب روشنتر ميشد، اينها دورتر و متنفرتر و رميدهتر ميشدند و كار اين رميدن و دور شدن و نفرت فيمابين به آنجا كشيد كه در موارد عديده، در مقابل انقلاب و در مقابل اين حركت صحيح همانطور ايستادند كه يكروز دشمن مشترك ميايستاد و يكروز دستگاههاي طاغوتي ميخواستند آنرا سركوب كنند.
اينها همان نقش را بعهده گرفتند، كه اگر ميتوانستند، انقلاب را سركوب و رگهاي انقلاب را قطع ميكردند البته اگر ممكن بود خيلي كارها ميكردند، لكن خداي متعال نگذاشت، اين چهره نفاق است!! بيماري دراندرون او هست و ميتواند علاج بشود اما درصدد علاج بر نميآيد ـ و آن نكته كه ما بايد خودمان را نجات بدهيم، اين است كه اين امتحان در هرقدم سر راه ما هست.
خطر بروز نفاق در هر برههاي از زمان
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
كسي خيال نكند كه مسألهي نفاق مربوط به صدر اسلام يا مربوط به اوج انقلاب بود، نه، همهي ما، من و شما در معرض اين امتحان در تمام حالات هستيم، يك حقيقتي مطرح ميشود كه اين حقيقت ممكن است با گوشهاي از احساسات و دريافتهاي ما ناسازگار باشد: يا با خود پرستي ما، يا با ادعاهاي دروني ما، يا با علمي كه براي خودمان قائليم، يا براي سابقهاي كه براي خودمان ميشناسيم، مثلاً با سابقهي مبارزه، يا با توقعي كه نسبت به شخصيت خودمان داريم، اين ناسازگار است،
در مقابل اين حقيقت چكار خواهيم كرد؟ هم ميتوان پا گذاشت روي اين احساس غلط و درك باطل و تسليم شد و حركت كرد و در راه اين حقيقت رفت، و هم ميتوان تسليم نشد، بلكه تسليم آن احساسات غلط دروني شد، كه اگر اين كار انجام گرفت آنوقت: فزاد هم الله مرضا دائم اين حالت دومي يعني نفرت وجدائي، ايجاد ميشود و كار را بجاهاي بسيار دشوار خواهد رساند، گاهي هم بصورت لاعلاج در خواهد آمد، واقعاً گاهي اوقات افرادي علاج نداشتند، مثلاً:
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
علت نفاق عبدالله بن اُبي
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
در صدر اسلام عبدالله بن اُبي كه از جمله مسلمانها بود، منتها مسلمان منافق. ظاهراً تسليم شده بود و ايمان آورده بود، علت نفاق او هم اين بود كه قبل از آمدن پيغمبر (ص) به مدينه، دو قبيلهي بزرگ يثرب، يعني اوس و خزرج، كه با هم اختلافات زيادي هم داشتند، مورد استعمار يهوديان قرار ميگرفتند، عقلايشان گفتند ما تا كي با هم دعوا كنيم بيائيد مثل همهي قبايل كه رئيس دارند، ما هم يك رئيسي براي خودمان معين كنيم، تا كي دو قبيله در كنار هم در كمال نفرت زندگي كنيم؟ نشستند، بحثهاي زيادي كردند و در بين مردم يثرب آن كسي را كه از همه آقاتر و عاقلتر و زرنگتر و مردمدارتر و پولدارتر و ريشهدارتر و قوم و قبيلهدارتر بود بنام عبدالله بن اُبي، او را براي خودشان انتخاب كردند و در گفتگوي انتخاب او به حكومت و عمارت و شايد سلطنت مدينه بودند.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
كه زمزمهي اسلام پيچيد، عدهاي از يثربيها به مكه رفتند، آنجا ديدند كه پيغمبري ظهور كرده و چنر نفر مجذوب او شدند، آمدن آهسته بنا كردند تبليغ كردن، سال بعد عدهي بزرگتري 80 – 70 نفر رفتند مكه با پيغمبر (ص) بيعت كردند و به او گفتند حالا كه اهل مكه تو را قبول ندارند به مدينه بيا، ما از تو پذيرائي ميكنيم پيغمبر (ص) هم به آنها قول داد، آنها به مدينه بازگشتند و عده بيشتري را بخودشان جذب كردند، و اين در حالي بود كه ميخواست تاج امارت شهر يثرب، (دو قبيلهي اوس و خزرج) چيز به اين شيريني روي سر اين آقا فرود آيد كه يك مزاحم بنام اسلام و پيغمبر اسلام پيدا شد (علت پيدايش آن مرض اينجاست).
پيغمبر (ص) هم در اين بين، مخفيانه با آن شرحي كه لابد شما ميدانيد، از مكه خارج شد و به مدينه آمد، مردم با شور و شوق فراوان به استقبال و هايوهوي البته نه در وضعيت پادشاهان بلكه در وضعيت بندگان خدا، يعني وضع حكومت پيغمبر، وضعيت پادشاهي و آن تجمل و تشريفات نبود، اما تدبير و اراده و اراده و همه چيز بود، حالا اين آقا چكار بايد كند؟ ديد اگر ايمان نياورد مردم به او ميشورند، بعد از آمدن پيغمبر (ص) اسم يثرب هم به مدينهالنبي يعني شهر پيامبر تغيير كرد كه بتدريج بعنوان مدينه (يعني شهر) معروف شد، و اينطور شد كه جوانهاي پر هيجان حزبالهي علاقمند اوايل آمدن پيغمبر به مدينه ميرفتند بت پرستهايي كه هنوز در مدينه باقي مانده بودند، آنها را ـ اذيت ميكردند.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
بتهايشان را در زباله ميانداختند و مسخرهشان ميكردند، يعني آن حالت شور جواني، حزبالهي فضا را بر مخالفين تنگ كرده بودند عبدالله بن ابي ديد اگر بنا باشد، اسلام نياورد و اگر اعلام ايمان نكند همين بلاها را سر او خواهند آورد، لذا مجبور شد بگويد من هم ايمان آوردم، به پيغمبر ايمان آورد اما باطن قضيه في قلوبهم مرض بود كه اگر عبدالله بن ابي، ميتوانست بر آن روح رياست طلبي وآن چيزي كه براي او خيلي شيرين بود يعني رئيس شدن، فائق بيايد و تسليم اين حقيقت ميشد، وضعش فرق ميكرد، يعني في قلوبهم مرض بود در قلبش، اما فزادهم الله مرضا نميشد.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
حالا چه چيزي موجب شد كه فزادهم الله مرضا بشود؟ انتخاب خود او بود كه راه درست را انتخاب نكرد، تسليم نشد و به احساس دروني نادرست و باطل خود تن درداد و مرض او افزايش پيدا كرد. اين افزايش مرض را قرآن بخدا نسبت ميدهد و همانطور كه گفتيم همهي پديدههاي طبيعت و همهي عواملي كه در سلسله علل و عوامل طبيعي و انساني بوجود ميآيد، همه منتسب به خداست، همه مربوط به خدا و همه كار خداست، قرآن هم همهي پديدههاي آفرينش را بخدا نسبت ميدهد واينجا هم ميگويد:
فزادهم الله مرضا خدا مرض آنها را زياد كرد، همچنانيكه خدا همه چيز را زياد ميكند: حرارت را در تابستان و برودت را در زمستان و بقيه عوامل طبيعي را در همهي آنات تاريخ خداي متعال به آنها ميدهد، اين هم پديدهيي است كه بخدا نسبت داده ميشود، اما آنچه كه ميبينيم، اينست كه او رفتار خودش و تسليم شدنش در مقابل هوا و هوس، را به دام افزايش مرض انداخت. اين هم آيه سوم بود كه بر روي افزايش گرفتاري منافق هرچه ميگذرد تكيه ميكرد، و الان هم همينطور است.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
البته جريان نفاق در جامعه ما يكجور نيست و به انواع گوناگونش از راست به چپ و مختلط، به اشكال مختلف وجود داشته، الان هم دارد و اين كساني كه دردل ايمان نياوردهاند به اين حركت و اين راه و اين هدفها و اين نظام ارزشي، هر چه ميگذرد اينها دورتر ميشوند، چارهشان اين است كه تسليم شوند و از آن علايق نفساني و شهواني كه در وجود آنها مانع از پيوستن به اين راه مقدس و نوراني شده است بكنند.
و به خودشان بيايند و به اين گردونه عظيم كه در تاريخ ملت ايران و ملتهاي مسلمان، دارد حركت ميكند قدمي مردانه بگذارند و به پيوندند. اين آيه سوم بود و آيه چهارمي كه امروز خوانديم: واذا قيل لهم لا تفسدوا في الارض قالوا انما نحن مصلحون (11 – بقره)
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
منافقين مفسدين روي زمين هستند
در اين آيه، سخن از اين گفته ميشود: كه كساني به منافقين ميگويند فساد نكنيد در زمين، اينجا قرآن با نفس بيان اين مطلب اعلام ميكند كه منافقين دارند فساد ميكنند، خود اين كه ميگويد: واذا قيل لهم لا تفسدوا في الارض (11 – بقره) وقتي كه به ايشان گفته شود فساد نكنيد، قبل از آنكه ما به جواب آنها بپردازيم، يك قضاوتي را از قرآن احساس ميكنيم، قضاوت قرآني اين است كه اينها دارند در زمين فساد ميكنند، حقيقت قضيه هم اين است، كه كدام فساد بالاتر از خدعهي مؤمنين و كدام فساد بالاتر از خنجر در پشت پنهان كردن براي فرود آوردن ـ در كتف يك حركت جوان پرشتاب نوراني به سمت ارزشها و هدفهاي والاست؟ از اين فسادي بالاتر نيست.
در آن روز هم اينطور بود، امروز هم اينطور است، هميشه هم همينطور خواهد بود، وقتي يك ملتي با اتكاء به ايمان به سمت هدفهاي والايي دارد حركت ميكند، طبيعي است كه با زحمت دارد حركت ميكند، چون هرگز حركت به سمت ارزشهاي والاي الهي آسان و بيدردسر نخواهد بود، و طبيعي است كه عوامل گوناگون، چون گرگ و دزد و خار و سنگ و صخره و همه چيز سر راهش قرار ميگيرد و او افتان و خيزان از همهي اينها با همت حركت ميكند و ميرود و با دشواري دارد اين حركت را ادامه ميدهد، كه اگر اين دشواريها و برخورد با مشكلات نبود و بروز توانائيهاي والاي انسان هم نبود، آنوقت يكي از پشت بيايد به اين حركت خنجر بزند، آيا هيچ فسادي از اين بالاتر هست؟
در صدر اسلام، بين كفر و جاهليت آنروز عالم، نور توحيد و نور آزادي انسان و نور قطع رشتههاي بردگي از گردن و دستپاي انسان داشت و از اسلام همهجا را منور ميكرد و اسلام و پيغمبر اسلام داشتند حركت ميكردند به سمت تعالي كه يك مشت آدمهاي حقير و خفاشان كوردل، خودشان را پنهان كردند تا به پيغمبر ضربه بزنند. ضربهها چگونه بود؟ ضربهها اين بود، كه در جاهاي متعدد قرآن هست، مسخره ميكردند تا شايد روحيه مسلمانها را ضعيف كنند، صبح ايمان ميآوردند، شب از ايمان برميگشتند.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
شايد اينها را مردد كنند، مدينه آنروز اوايل كار، شايد ده پانزده هزار نفر جمعيت بيشتر نداشته آنوقت در اين شرايط چند نفر بيايند اول صبح پيش پيغمبر (ص) بگويند ما ايمان آورديم بعد وقت غروب كه ميشود بيايند ميان اجتماعات مردم بگويند اين چه ايماني است، اين حرفها را بيندازيد دور، براي اينكه روحيه مردم را ضعيف كنند و اين در قرآن هست، كه يكي از شيوههاي منافقين بود، يا اينكه بروند توطئه كنند، با مركز امپراطوري روم تماس بگيرند و به آنها چرا شما نميآييد حمله كنيد به مدينه، اگر شما بيائيد ما هم از داخل به شما كمك ميكنيم و بساط اسلام را از بين ميبريم. فسادهاي اينها اينجور كارها بود، كه البته طبعاً اين كارها به نتيجه مطلوب نميرسيد، كما اينكه در جامعه خود ما هم همينطور بود.
از اوايل انقلاب تا امروز با مسخره كردن با تضعيف روحيه و با استفاده كردن از امكاناتي كه در اختيار آن ناباوران هست مثل امكانات مالي، امكانات عشيرهاي كه در آن اوايل كه تفتين و القاآت و تحريكات عشايري ميكردند يا مثلاً: امكانات هنري و امكانات علمي، كه يك نفري با اتكاء به دانشي كه دارد و تحصيلاتي كه كرده است، استفاده كند بر ضربه زدن به ايمان آن كساني كه در اختيار او قرار ميگيرند يك هنرمندي و يا يك قصه نويسي، يك شاعري يك نقاشي، يك فيلمساز، يك هنرمندي از هر شكلش از هنر خودش براي ضربه زدن به روحيه مردم استفاده كند.
كه همهي اينها توطئه و فساد است، براي اينكه يك حركت صحيح خوش يمن و خوش عاقبتي، بر مبناي توحيد و بر مبناي ارزشگذاري بر روي انسان، براساس ارزشهاي الهي و براساس يك نظام درست ارزشي يك حركت را به سمت يك اهدافي آغاز كردهاند و اينها دارند با اين ابزارهايي كه گفته شد و با انگيزهاي كه قبلاً به آن اشاره شد مقابله ميكنند، اين فساد است، پس آيه قرآن از آغاز ميگويد: واذا قيل لهم لا تفسدو في الارض وقتي كه به اينها گفته ميشود در زمين فساد نكنيد، قبل از اينكه ما بپردازيم كه آنها چه جواب دارند.
و خدا چه قضاوت كرده است؟ قضاوت قرآن را از همين آيه ميفهميم كه دارند فساد ميكنند. آنها در جواب وقتي به ايشان گفته ميشود در زمين فساد نكنيد چه ميگويند؟ اينست كه: قالوا انما نحن مصلحون ما داريم اصلاح ميكنيم و حالا، قبل از اينكه من بپردازم به تشريح پاسخ آنها كه گفتند ما اصلاح ميكنيم، چه اصلاحي مورد نظر آنهاست كه ادعايش را ميكنند، اين نكته را عرض بكنم كه اين كه، در آيه قرآن گفته ميشود: واذا قيل لهم و چون به آنها گفته شود.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
معلوم نيست كه حالا حتماً اين اتفاق افتاده باشد و اينرا كساني به آنها گفته باشند لا تفسدوا في الارض ممكن هم هست گفته باشند، اما اين به آن معني نيست كه ما تصور كنيم در صدر اسلام كه منافقين بودهاند، يك عدهاي ميرفتند به آنها ميگفتند: لا تفسدوا في الارض فساد نكنيد در زمين، گرچه ممكن هم هست كه كساني چنين گفته باشند، كه اگر چنين چيزي اتفاق افتاده باشد، يا از مسلمانهايي بودند كه اينها را ميشناختند ميرفتند ميگفتن د چرا اينقدر فتنه راه مياندازيد و اين چه فسادي است كه شماها راه انداختيد؟ شما هم بيايد بين مردم و كار آنها را بكنيد، يا اينطور بوده است، به اينها ميگفتند اينقدر فساد نكنيد، اين چه كاري است كه ما داريم با اين مردم انجام ميدهيم و با انواع و با اشكال توطئهها ذهن آنها را منحرف و خراب ميكنيم؟ كه كسي اينطور به اينها ميگفته، يا ممكن است.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
هيچكدام از اينها نباشد بلكه يك خطاب طبيعي است در تاريخ به اينها، يعني اگر فرض كنيد صاحب دانشي و خردي و وجدان بيداري پيدا شود به اينها بگويد شما چرا اينطور فساد ميكنيد؟ چه ميخواهيد از جان يك ملتي كه دارد در يك راه درستي با اين اخلاص و صفا حركت ميكند؟ چرا شما ميخواهيد براي خاطر قدرت خودتان كه حكومت دست شما باشد يا براي خاطر آن سياست مطلوب خودتان كه ميخواهيد با فلان قطب، مثلاً: با روم آن روز دنيا، يا با آمريكاي امروز ميخواهيد پيوند داشته باشيد يا در آن دوراني كه گروههاي چپ در ايران نفاق ميورزيدند و مخالفت ميكردند، كه ميخواستند.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
مثلاً فرض كنيد با امپراطوري سوسياليستي آنروز كه از هم پاشيده و نابود شد، ميخواهيد با او پيوند داشته باشيد، چرا بخاطر اينها ميآييد فساد ميكنيد در ميان اين مردمي كه حالا طبق ميل شما حركت نميكنند؟ اين خطابي است كه هميشه ممكن است به يك عده منافق بشود، چه داعيهاي داريد؟ چه مرضي داريد؟ چرا مردم را اذيت ميكنيد؟ چرا جلوي اين ملتي كه راهي را شناخته و فهميده و دارد حركت ميكند.
مانع ميگذاريد و فريبگري و اغواگري ميكنيد، داعيه شما چيست؟ چه انگيزهاي داريد؟ چرا فساد ميكنيد؟ اگر اين سئوال بشود آنوقت انها در جواب ميگويند قالوا انما نحن مصلحون (11 – بقره) اين فساد نيست كه ما داريم ميكنيم ما داريم اصلاح ميكنيم و كارهاي خراب را درست ميكنيم.
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)
يعني با همهي اين خرابكاريها، داعيهي اصلاحگري هم دارند، كه حالا انگيزهاي اين داعيه و متن معناي اين داعيه را انشاءالله در هفته آينده عرض خواهم كرد.
« والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته »
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه -آموزش مجازی قرآن ونهج البلاغه
تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره). تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره). تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره). تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره). تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره). تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره). تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره). تفسير آیات 11 الی13 سوره بقره از سلسله مباحث تفسیری آیت الله خامنه ای(ره)