تفسير نام فاطمه سلام الله علیها
محمد بابكى
«انا اعطيناك الكوثر، فصل لربكوانحر، ان شانئك هوالابتر» (1)
تاريخ نامگذارى
امروزه هر فردى داراى نام و نام خانوادگى است كه شناسه اوست. قدمت نامگذارى درجامعه بشرى همپاى قدمت خود بشر است.حتى اگر نشود از لحاظ تاريخى سندى قابلقبول براى تاريخ آغازين نامگذارى پيداكردولى نمىشود اين حقيقت را انكار كرد كه بشرنخستين داراى نام بوده است. نامى كهكتابهاى آسمانى بدان تصريح كردهاند.قرآن كريم از نخستين انسان با نام «آدم» يادمىكند: «واذ قلنا للملائكة اسجدواللآدم» (2) ; هنگامى كه به فرشتگان گفتيمبراى «آدم» سجده كنيد. «و علم آدم الاسماءكلها» (3) ; و خدا تمامى اسمها را به «آدم»تعليم داد.
سنت جامعه عربى در نامگذارى
امروزه تقريبا در تمام دنيا هر فردى داراىدو نام است
1. نام فردى و شخصى يا اسم كوچك
2. نام خانوادگى و فاميلى يا اسم بزرگ.
درحالى كه پيشتر اين چنين نبود و اقوام ومليتهاى گوناگون داراى روشهاى متفاوتىبراى نامگذارى بودند. به عنوان مثال درجامعه عرب معمولا هر فردى داراى اسم،كنيه و لقب، و چه بسا چندين اسم و كنيه ولقب بود. اسم و يا اسامى را غالبا بزرگترهاىخانواده انتخاب و معرفى مىكردند. مشابهآنچه كه امروزه متداول و رائج است. منشا وخاستگاه كنيه اسامى پدر، مادر، فرزندان ومانند آن بود. كنيهها با پيشوندهايى چون:«اب، ابن، عبد، ام، اخ، اخت، سيد، شيخ» وكلماتى از اين دست همراه بود. مانند:اباالحسن، ابن الرضا، عبدالمطلب،امالمبنين، اخت هارون، (4) سيدالبطحاء،شيخ الطائفة و…
ويژگىهاى جسمى و خصوصيات اخلاقىباعث پيدايش و اشتهار القاب بود. القابىچون: «امين، طيب، طاهر، بطل، مصطفى،مرتضى و… »
نامگذارى برخى از اولياء الهى
اگرچه شيوه نامگذارى بسيارى از اولياءالهى به همان روش معهود و متداول در ميانمردمشان بود; يعنى توسط والدين و اجدادصورت مى گرفت،
شبيه آنچه كه راجع بهحضرت مريم عليها السلام آمده است كه مادرش ايننام را براى او برگزيد.
در قرآن كريم آمده استكه مادر مريم پس از به دنيا آوردن او، درمناجات با خدا چنين گفت:
«رب انى وضعتها انثى… و انى سميتها مريم، و انىاعيذها بك و ذريتها من الشيطان الرجيم» (5)
; خدايا من او را دختر زائيدم… ونامش را مريم گذاشتم، او و نسلش را در پناه تو قرار مى دهم.
نام برخى از اولياى الهى توسط خداوندانتخاب گرديد. حضرت يحيىعليه السلام از اينطائفه است. ظاهرا نام حضرت آدم عليه السلام راخداى متعال براى او برگزيد. قرآن كريم بهصراحت اعلام مى دارد كه خدا نام «يحيى» رابراى پسر حضرت زكرياعليه السلام انتخاب نمود. درآيه 7 سوره مريم آمده است: «يازكريا انا نبشرك بغلام اسمه يحيى لم نجعل له منقبل سميا»; اى زكريا! ما پسرى را به تو بشارتمىدهيم. نامش يحيى است. اين نام را پيشتر بركسى ننهاديم.
انتخاب نام و معرفى آن از طرف خدا، علاوه برجنبه شرافت تكريم; بيانگر شخصيت،عظمت، امتيازات و ويژگى ها و حقايق فراوانىاست كه اينك مجال ذكر آنها نيست. تو خودحديث مفصل بخوان از اين مجمل.
نام خمسه طيبه را خدا برگزيد
نام احمد نام جمله انبياست. براساسروايات فراوانى از فريقين، نامهاى مقدساحمد و محمد، على، فاطمه، حسن و حسين،نامهاى عرشى و آسمانيند، نه زمينى و ازسوى خداوند براين پنج وجود مقدس عالمآفرينش نهاده شدند.
محمدبن على بن حسين بن بابويه قمى،معروف به شيخ صدوق اين روايت را از جابربن عبدالله انصارى نقل مىكند: قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «انا اشبه الناس بآدم، و ابراهيم اشبه الناس بىخلقه و خلقه، و سمانى الله من فوق عرشه عشرة اسماء… فسمانى محمدا… و جعل اسمى فى التوراة احيد… وسمانى فى الانجيل احمد…» (6)؛
پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود: من شبيهترين مردمبه آدمعليه السلام هستم، و ابراهيمعليه السلام شبيهترينمردم به من از جهت قيافه و اخلاق. خدا مرا به10 نام ناميد… مرا محمد ناميد… و درتوراتاسمم را «احيد» قرار داد… و در انجيل مرا با نام«احمد» معرفى كرد…
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
«ان الله تبارك و تعالى شق لى اسما من اسمائه، فهو محمود و انا محمد، و شق لك ياعلى اسما من اسمائه، فهو العلى الاعلى وانت على، و شق لك يا حسن اسما من اسمائه، فهو المحسن و انتحسن و شقلك يا حسين اسما من اسمائه فهو ذوالاحسان و انتحسين، و شق لك يافاطمة اسما من اسمائه فهو الفاطر و انت فاطمة…» (7)
خداى متعال براى من اسمى از اسمهاىخودش منشق كرد، او «محمود» است و منمحمد، و براى تو نيز اسمى از اسمهاى خودش را; او «على اعلى» است و تو «على».اسمهاى حسن، حسين و فاطمه را هم ازاسمهاى خودش منشعب كرد. پس اى حسن!او «محسن» است و توحسن، و اى حسين! او«ذوالاحسان» است و تو «حسين» و اى فاطمه!او«فاطر» است و تو فاطمه…
علت نامگذارى
علل و انگيزههاى گوناگونى را مىشود براىانتخاب يك اسم مطرح كرد. همانند:انگيزههاى دينى، فرهنگى، تاريخى، هنرى،ذوقى، عاطفى، اجتماعى و… يكى به انگيزه تاريخى نام سهراب را براى پسرش برمى گزيند و ديگرى به انگيزه دينى نام حسين را، و سومى به انگيزه فرهنگ نام «دانش» را، وچهارمى نامى ديگر را. وجه مشترك تمامىاين نامها وجود حكمت و مصلحتى است كه در وراى اين نامها خوابيده است; به خصوص نامهاى منتخب از سوى خداوند كه ازپشتوانه حكمت و علم بيكران الهى برخورداراست. در روايات متعددى، سر و حكمتانتخاب دو نام حسن وحسين براى پسرانفاطمه و علىعليهما السلام مساله ولايت و جانشينى على عليه السلام براى پيامبرصلى الله عليه وآله معرفى شده است.اين دو اسم معرب شبر و شبير مى باشند وشبر و شبير نام فرزندان هارون، وصى حضرت موسى عليه السلام است. چون على عليه السلام وصى وجانشين پيامبر است، خداوند اين دو اسم رابراى فرزندان على عليه السلام برگزيد. (8)
اسامى حضرت فاطمه عليها السلام
براى حضرت فاطمهعليها السلام اسمها و لقبهاىزيادى در روايات ذكر شده است، از جمله:فاطمه، زهرا، مباركة، طاهره، زكيه، راضيه،مرضيه، محدثه، بتول، حصان، حرة، سيدة،عذرا، حوراء، نوريه، سماويه، حانية، صديقهو… (9)
امام صادق عليه السلام فرمود:
براى فاطمهعليها السلام 9 اسم نزد خداى متعال هست: «فاطمه،صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه،محدثه و زهرا» (10)
اينك به توضيح و تبيين اجمالى یکی ازاين اسمها مىپردازيم.
فاطمه
اين كلمه مشتق از مصدر «فطم» است كه درلغت عرب به معناى بريدن، قطع كردن و جداشدن است. لفظ فاطمه از جهت هيئت به صورت صيغه «فاعل» است، ولى داراى معناى مفعولى است و به معناى بريده و جدا شده مىباشد. (11)
در رابطه با وجه نامگذارى آن حضرت بهاين اسم – كه مشهورترين نام آن حضرتمىباشد.- دلايل متعددى در روايات بيانشده است، از جمله:
1. بريدگى و دورى او و شيعيان او از جهنم:
جعفربن محمدعليه السلام قال رسول الله صلى الله عليه وآله لعلى عليه السلام:
«هل تدرى لم سميت فاطمه؟
قالى علىعليه السلام لم سميت فاطمة يا رسولالله؟
قال: لانها فطمت هى و شيعتها من النار.» (12(
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول گرامى اسلام به حضرت على عليه السلام فرمود: آيا مىدانى براىچه فاطمه عليها السلام به اين نام ناميده شد؟
حضرت علىعليه السلام فرمود: براى چه؟
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: براى آن كه او وشيعيانش از آتش (جهنم) منع شدند.
در برخى از روايات آمده است: چون او وشيعيان و دوستانش از آتش منع شدند. (13)
در اين دسته از روايات، حكمت نامگذارىآن حضرت به «فاطمه» دورى او و شيعيان ومحبين او از آتش و عذاب جهنم بيان شده كه
روشنگر جايگاه بلند اونزد حق، و بركت پيروىاز او و آثار محبت و ارادت به اوست، ضمن اينكه اشاره و تلميح لطيفى استبه مقام«شفاعت» آن بانوى بزرگ در قيامت.
2. بريدگى و دورى از شر
يونس به ظبيان نقل مىكند: امامصادقعليه السلام پس از شمارش اسامى حضرتفاطمهعليها السلام، فرمود: «اتدرى اى شىء تفسيرفاطمه؟ قلت: اخبرنى يا سيدى. قال: فطمتمن الشر» (14(
يونس! آيا مىدانى تفسير فاطمه چيست؟گفتم: مرا از آن آگاه سازيد. فرمود: دورى از شرو بدى.
فتال نيشابور
ى نيز در ضمن حديثى از امامصادقعليه السلام آورده است: «چون از بدىها بريدهشده است او را فاطمه ناميدند.» (15(
شر در مقابل خير است و اين دو از صفاتمتقابلند. كسى كه شر در حريم و آستانه او راهندارد خير محض و حسن مطلق است. اينحسن، حسن خدادادى است و كاشف ازطهارت و ;قداست ظاهر و باطن.
دلفريبا نباتى همه زيور بستند دلبرما است كه با حسن خداداد آمد (16(
ارباب تفسير و حديثسوره كوثر را ناظر به حضرت فاطمه عليها السلام دانستند و با استناد به احاديث، بيان داشتند كه مراد از كوثر در «انااعطيناك الكوثر» فاطمه است. وكوثر را به خير فراوان معنا كردند. حضرت فاطمه – سلام الله عليها ظهور و تبلور خير و خوبى است وهمه ابعاد وجوديش لبريز از خوبى هاست. اواز مصاديق برجسته سوره هاى كوثر، انبياء وفاطر است كه با عناوين «كوثر»، «اوحينا اليهم فعل الخيرات» و«سابق بالخيرات» موردستايش خداوند قرار گرفت.
به مشك چين و چگل نيستبوى گل محتاج كه نافه هايش زبند قباى خويشتن است (17(
3. برخوردارى از دانش
عن ابى جعفرعليه السلام قال: «لما ولدت فاطمه عليها السلام اوحى الله عزوجل الى ملك،فانطق به لسان محمدصلى الله عليه وآله فسماها فاطمه،ثم قال تعالى: انى فطمتك بالعلم، وفطمتك عن الطمث، ثم قال ابوجعفرعليه السلام والله لقد فطمها الله تبارك و تعالى بالعلم وعن الطمث بالميثاق.» (18(
امام باقرعليه السلام فرمود: هنگامى كه فاطمه عليه السلام متولد شد، خداى متعال به فرشتهاى وحى رسانيد و با اين وحى، زبان محمدصلى الله عليه وآله به نطق آمد و او را فاطمه ناميد. پس خداى متعالی فرمود: من تو را به شير علم از شيرخوارگىبريدم و به طهارت از قاعدگى. سپس امام باقرعليه السلام فرمود: به خدا سوگند! خداى متعال او را به اين دو خصيصه از آغاز سرشت.
جابربن عبدالله انصارى روايت كرد: حضرت محمدصلى الله عليه وآله فرمود:
«ان الله جعل عليا و زوجته و ابنائه حجج الله على خلقه و هم ابواب العلم فى امتى،من اهتدى بهم هدى الى صراط مستقيم.» (19) ; خداى متعال على عليه السلام وهمسرش، فاطمه عليه السلام و فرزندانش را حجت برخلق قرار داده است. آنها درهاى علم در امتمنند. هركه به هدايت آنها اقتدا كند به صراط مستقيم هدايت شده است.
در انبوهى علم و دانش حضرت فاطمهعليها السلامهمين بس است كه از سرچشمه نبوت نوشيد و در دامان «شهرعلم» پرورش پيدا كرد و همسر دروازه شهر علم بود. دو خطبه و اندك كلمات و دعاهاى به يادگار مانده از آن حضرت،به روشنى تمام درياى متلاطم و مواج دانش او را به تماشا مىگذارد. از دانش سرشار او چه مى شود گفت؟ !
او محدثه است و فرشتگان بزرگ الهىحاملان پيام الهى به محضرش بودند. پس سخن كوتاه بايد.
4. بريدگى و طهارت از قاعدگى بانوان
امام باقرعليه السلام يكى از علل تسميه حضرتفاطمهعليها السلام به اين اسم را طهارت آن حضرتاز عادتهاى زنانگى ذكر كرده است. پيامبرصلى الله عليه وآله در تفسير كلمه بتول – كه از نامهاىحضرت فاطمهعليها السلام است – فرمود: «البتولالتى لم ترحمرة قط، اى لم تحض، فانالحيض مكروه فى بنات الانبياء» (20) ; بتولبانوى است كه خون نبيند; يعنى حيضنشود. حيض شدن دختران پيامبران ناپسنداست. <
پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله به عايشه فرمود: عائشه!فاطمه همانند ديگر بانوان نيست، او عادتنمىشود. (21(
ابن عباس از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كرد كه فرمود:«دخترم، فاطمهعليها السلام حوريه آدمى (انسان پرىگونه) است; هرگز عادت نمىشود و حيضنمىبيند. (22) سيوطى مىنويسد: «از ويژگىهاو امتيازات حضرت فاطمهعليها السلام حيض نشدناوست. (23) احاديث در اين سخن فراوان استو نيازى به ذكر همه آنها نيست. فاطمهعليها السلاماگرچه در ظاهر، زنى همسان زنان ديگر استولى در سرشت و حقيقت، پرى و حوريهبهشتى است.
خصائص و ويژگىهاى اوخصائص پرى وحور است; حوريان بهشتىعادت نمىشوند. حواره عذراء هستند; «اناانشاناهن انشاء فجعلناهن ابكارا» (24(
حضرت زهراعليها السلام نيز اين گونه بود. خدا او رابه همسرى حضرت علىعليه السلام برگزيد و جز علىكسى شايسته همسرى با او نبود. (25(
پيامبرصلى الله عليه وآله همواره از او به عنوان «حوراءانسيه» و «مخلوق از ميوههاى بهشت» يادمىفرمود. (26(
جان فداى دهنش باد كه درباغ نظر چمن آراى جهان خوشتر از اين غنچه نيست (27(</o:p> ;
5. ناتوانى از شناخت آن حضرت
امام صادقعليه السلام فرمود: «… و انما سميتفاطمة لان الخلق فطموا عن<SPAN dir=ltr& gt; معرفتها» (28) ;همانا فاطمه ناميده شد، چون خلق ازمعرفتو شناخت (عظمت و شخصيت و مراتبوجودى) او دورند.
حضرت فاطمهعليها السلام از آن چنان مرتبه وعظمت وجلالى برخوردار استكه امامعسكرىعليه السلام فرمود: «نحن حجج الله علىالخلق و فاطمة حجةالله علينا» (29) ; ما حجتخدا بر مردم و فاطمه حجتخدا برماست. »
يك دهان خواهم به پهناى فلك تابگويم وصف آن رشك ملك (30(
با اعتراف و عجز از تبيين و تفسير اين سخنامام عسكرىعليه السلام، به اين بيت مترنم مىشوم:
من چه گويم يك رگم هشيار نيست شرح آن يارى كه او را يار نيست
پىنوشتها:
1 – سوره كوثر.
2 – سوره بقره، آيه 34.
3 – همان، آيه 31.
4 – سوره مريم، آيه 28.
5 – سوره آل عمران، آيه 36.
6 – معانى الاخبار، ص 51.
7 – همان، ص 55.
8 – بحارالانوار، ج 43، باب 11.
9 – همان، باب 2.
10 – همان.
11 – لسان العرب، ج 10، ص 289; مصباح المنير،ماده فطم.
12 – بحارالانوار، ج 43، ص 211; ينابيع المودة، ج2، ص 19 – 20.
13 – همان، ص 211.
14 – همان، ج 43، باب 2.
15 – زندگانى فاطمه زهرا(س)، شهيدى، ص 34. بهنقل از روضةالواعظين، ص 148.
16 – حافظ.
17 – همان.
18 – بحارالانوار، ج 43، باب 2.
19 – فاطمه من المهد الىاللحد، ص 218. به نقل ازشواهد التنزيل، ج 1، ص 58.
20 – بحارالانوار، ج 43، باب 2.
21 – همان.
22 و 23 – فاطمة من المهد الى اللحد، ص 101.
24 – سوره واقعه، آيه 35 – 36.
25 و 26 – بحارالانوار، ج 43، باب 1 و 2.
27 – حافظ.
28 – فاطمة من المهد الى اللحد.
29 – همان.
30 – مولوى.
منبع: سایت www.al-shia.org
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor