جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
از این طرف اومدی: 
توسل و تبرک جستن به آثار پیامبر و صالحین

توسل و تبرک جستن به آثار پیامبر و صالحین

فهرست مطالب

با ورق زدن صفحات تاریخ از دیرباز تا کنون این نکته را درمی یابیم که بسیاری از ادیان و مکاتب، براساس باورها و رسومات آئینی خود، برخی از آثار به جای مانده از اشیاء، افراد، و رسومات را محترم دانسته به گونه ای خاص در قالب مراسم و سنتی بدان تبرک می جستند. نمونه ای از این آئینها را می توان در مراسم عشاء ربانی و غسل تعمید مسیحیان مشاهده کرد. بر این مبنا مساله تبرک جویی مسئله ای نوظهور و مبدع نبوده است و از دیرباز به عنوان یک روش معنوی مورد بهره برداری بشر قرار گرفته است.


در دیانت اسلام، از زمان صحابه تا کنون، این مساله به عنوان یک اصل مهم و سنت رایج و پذیرفته شده درمیان امت اسلامی به چشم می خورد و با اعتقادی راسخ به جای آورده می شود. با این همه تبرک جستن به آثار و قبور انبیاء و صلحاء، از جمله سنتهایی است که اندیشه قشری وهابیان با آن دست به گریبان بوده و با استدلالهای پوچ و بی اساس خود آنرا به شرک منتسب نموده و به تبع آن مسلمانان را متهم به رفتار مشرکانه می کند. در این گفتار برانیم تا با تبیین و طرح مساله تبرک جستن در قاموس دین اسلام، چهارچوب وزوایای تاریخی، و قرآنی این سنت حسنه را مورد بررسی قرار دهیم.


&lt ;P style=”TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0cm 0cm 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto” dir=rtl class=MsoNormal align=justify> مفهوم شناسی لغوی و قرآنی مساله تبرک جویی:


تبرک در لغت به معنای طلب برکت است و برکت به معنای زیادت در کمال و رشد یا سعادت است.(1) تبرک به چیزی؛ یعنی طلب برکت از طریق آن شیء. و در اصطلاح به معنای طلب برکت از طریق چیزها یا حقیقت هایی است که خداوند متعال برای آنها امتیازها و مقام های خاصی قرار داده است؛ همانند لمس کردن یا بوسیدن دست پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا برخی از آثار آن حضرت بعد از وفاتش.


مساله تبرک جویی در کتب ادیان آسمانی


1 تبرّک در تورات


در عهد عتیق (تورات) در سفر پیدایش پیرامون احوال حضرت یعقوب علیه السّلام در ابواب 24، 27، 32، 48، 49 سخن از تبرّک، برکت، تبریک، فرخی و فرخندگی به میان آمده است.و در باره حضرت یوسف علیه السّلام نیز در ابواب 22، 26 و29 همین مطلب به چشم می‏خورد.(2)


2 تبرّک در انجیل


در انجیل مرقس می‏خوانیم نان و طعام، تبرّک یافته و خلق فراوان از آن سیر شده‏اند. (مرقس، باب 8) ودر باب یازده نیز از آن سخن رفته و در باب چهاردهم حضرت مسیح علیه السّلام را متبرّک دانسته است.(2) در انجیل برنابا آمده است که آفریدگان به وسیله پیامبر تبرّک یافته‏اند (فصل 43) چنان که در باره پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می‏نویسد: چه فرخنده است آن روزگاری که به زودی در آن روزگار به عالم بیاید.(فصل 44 آیه 27).(3)


 مساله تبرک جویی در قرآن کریم


کلمه برکت در قرآن کریم با الفاظ گوناگونی به کار رفته است؛ برای افاده این معنا که برخی از اشخاص یا مکان های معینی را خداوند متعال به جهات خاصی نوعی برکت افاضه کرده است، که از آن جمله افاضات معنوی پروردگار به خاندان رسالت، و وجود مقدس حضرت عیسی(ع) می باشد.


پروردگار اهل بیت (علیهم السلام)، یا اهل بیت ابراهیم (علیه السلام) را شایسته نزول برکات خویش دانسته،ومی فرماید: رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ؛ (4) رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت رسالت است، زیرا خداوند بسیار ستوده و بزرگوار است.


هم چنین درباره پیامبر الهی حضرت عیسی (علیه السلام) می فرماید: وَ جَعَلَنی مُبارَکًا أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا؛ (5) و مرا هر کجا باشم برای جهانیان مایه رحمت و برکت گردانید و تا زنده ام به عبادت نماز و زکات سفارش کرد.


لفظ برکت و مشتقّات آن علاوه بر اشخاصی مانند اهل بیت ابراهیم و عیسی(علیهم السلام)، در مورد برخی از اماکن و بخش هایی از زمین یا زمان نیز به کار برده شده است:


از آن جمله خداوند متعال راجع به مکه مکرمه می فرماید: إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکًا وَ هُدًی لِلْعالَمینَ؛ (4) همانا اولین خانه ای که برای مکان عبادت مردم بنا شده مکه است که در آن برکت و هدایت خلایق است.


در رابطه با مسجد الأقصی و اطراف آن نیز می فرماید: سُبْحانَ الَّذی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ اْلأَقْصَی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ؛ (6) پاک و منزه است خدایی که در شبی بنده خود را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سوق داد که پیرامونش را مبارک و پرنعمت ساخت.


قرآن کریم در تبیین مساله تبرک جویی، نشانه هایی تاریخی را یاد آور می شود که که در امت های دینی پیشین نیز سابقه داشته است.حکایت قرآن کریم از این وقایع و عدم ذم و قبح آنها از سوی کلام وحی، نشانگر مشروعیت این رفتار و سنت حسنه از سوی پروردگار متعال است، که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:


&l t;P style=”TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0cm 0cm 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto” dir=rtl class=MsoNormal align=justify>1 – خداوند متعال در مورد تبرک حضرت یعقوب (علیه السلام) به پیراهن فرزندش حضرت یوسف (علیه السلام) و فرستادن آن برای پدرش یعقوب (علیه السلام) از قول حضرت یوسف (علیه السلام) می فرماید: اذْهَبُوا بِقَمیصی هذا فَأَلْقُوهُ عَلی وَجْهِ أَبی یَأْتِ بَصیرًا؛ (7) پیراهن مرا نزد پدرم یعقوب برده بر روی او افکنید تا دیدگانش بینا شود.


برادران حضرت یوسف (علیه السلام) امر برادر خود را امتثال نموده و پیراهن را برداشته و بر صورت یعقوب (علیه السلام) انداختند. پدری که در فراق فرزندش بر اثر شدّت حزن و زیادی اشک نابینا شده بود. در این هنگام به اذن خداوند متعال چشمان پدر به برکت پیراهن یوسف (علیه السلام) بینا شد. البته خداوند متعال قدرت دارد که این عمل را مستقیماً انجام دهد، ولی از آن جا که عالم عالم اسباب و مسببات است و اسباب نیز برخی مادی و برخی معنوی است، حکمت الهی بر این تعلق گرفته که در انبیا و صالحین و آثارشان برکت قرار دهد تا از این طریق مردم به آنها اعتقاد پیدا کرده و به آنها نزدیک شوند و در نتیجه با الگو قرار دادن آنان به خداوند تقربّ پیدا کرده و به ثواب او نائل آیند.


2 ـ از جمله موارد دیگری که قرآن در مورد امت های دینی پیشین به آن اشاره کرده، تبرک جستن بنی اسرائیل به تابوتی است که در آن آثار آل موسی و آل هارون بوده است. خداوند متعال در قرآن کریم قصه پیامبر بنی اسرائیل که بشارت به پادشاهی طالوت داد، این چنین حکایت می کند: إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التّابُوتُ فیهِ سَکینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ؛ (8) نشانه پادشاهی او این است که آن صندوق(عهد)که در آن آرامش خاطری از جانب پروردگارتان، و بازمانده ای از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون(در آن)
بر جای نهاده اند در حالی که فرشتگان آن را حمل می کنند به سوی شما خواهد آمد
.


این تابوت همان تابوتی است که به امر خدا مادر حضرت موسی (علیه السلام) فرزندش را در آن قرار داد و بر روی آب رها نمود، این تابوت در بین بنی اسرائیل احترام خاصی داشت؛ به حدّی که به آن تبرک می جستند. حضرت موسی (علیه السلام) قبل از وفاتش، الواح و زره خود و آنچه از آیات نبوّت بود در آن قرار داد و نزد وصیّ اش یوشع به ودیعه گذارد. این صندوق نزد بنی اسرائیل بود و آن را از دید مردم پنهان نگه می داشتند. بنی اسرائیل تا مادامی که تابوت نزدشان بود در عزت و رفاه بودند، ولی هنگامی که گناه کرده و به تابوت بی احترامی کردند، خداوند آن را مخفی نمود. آنان بعد از مدّتی، آن را از یکی از انبیایشان خواستند؛ خداوند متعال طالوت را پادشاه آنان کرد و نشانه ملک او، همان صندوق(عهد) بود.


زمخشری نیز در تفسیر خویش صریحا به این نکته اشاره دارد که تابوت، صندوق تورات بوده است، و هرگاه حضرت موسی(علیه السلام) در صدد قتال برمی آمد آن را بیرو
ن آورده و در منظر بنی اسرائیل قرار می داد تا با دیدن آن آرامش پیدا کرده و در جهاد سست نگردند…. (9).


بر این اساس، تبرك جستن به آثار اولیاء مسأله ای نیست كه هم اكنون گروهی از مسلمانان به آن اعتقاد داشته باشند بلكه این عمل در میان پیامبران از اسلام نیز، مرسوم بوده است، بر اساس تاریخ اسلام و روایات وارده این عمل (تبرك و استشفاء به آثار اولیاء) از صدر اسلام و زمان حیات پر بركت پیامبر رحمت و یاران آن حضرت بوده است. با تحقیق و تنبع در آیات قرآن و سنت نبوی و سیره مسلمین مشروعیت تبرك به آثار اولیاء ثابت می گردد.


از سویی دیگر وهابیان دچار این توهیم شدند که تبرک جویی انسان، به هر شیء یا هر کس به جز خداوند شرک به شمار می آید، چنانکه در بحث توسل نیز به همین مدعا استدلال می کردند.در جواب این مدعا باید خاطر نشان ساخت که فعل و رفتار کسی که در پی تبرک جستن از آثار انبیاء و صلحا بر می آید، را هرگز نمی توان با عنوان عبادت تعبیر نمود، چرا که عبادت فقط
زمانی تحقق پیدا می کند که شخص علاوه بر تکریم و تعظیم،نیت عبادت داشته، او را مورد پرستش قرار داده و رابطه خویشتن را با وی، رابطه عبد و معبود فرض نماید، که درمساله تبرک جویی این تعبیر نه تنها بعید، بلکه محال به نظر می رسد. چرا که ادله قرآنی اثبات می کند که تکریم و تعظیم و حتی سجده نمودن، بدون قصد عبادت، پرستش محسوب نمی شود.به طوری که خداوند در مساله تکریم والدین به انسان فرمود: (اَنِ اشْكُرْلی وَ لِوالِدَیْكَ…)(10)
برای من و پدر و مادرت شكر كن. آن را عبادت ندانسته است.


 در جایی نیز که خداوند دستور به سجده در مقابل غیر خود را صادر نموده است، این فعل به قید غیر عبادت جایز شمرده شده است، و هرگز تحقق نیت و فعل عبادت در کار نبوده است.همچنانكه وقتی فرشتگان را برای سجده بر آدم فرا می خواند، به آنان می فرماید: (قُلْنا لِلْ
مَلئِكَهِ اسْجُدُوا لاَدَمَ فَسَجَدُوا… )(11) و نیز در آیه شریفه ای كه حضرت یوسف پدر و مادرش را به تخت نشانید و مصریان به خاك افتادند و او را سجده كردند (وَ رَفَعَ اَبَویْهِ عَلی العَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدا)(11)
این نوع سجده ها سجده برای پرستش و عبادت نیست بلكه بزرگداشت و تعظیم بود. استثناء و تبرك و سرخم كردن در برابر پیامبران و اولیاء خدا از این قبیل تعظیم و بزرگداشت است نه به قصد عبادت و پرستش.


  از جمله دلایلی که از دیرباز امت اسلامی را آماج تهمت ها و جنایتهای وهابیان قرا داده است،ریشه در برداشتهای تنگ نظرانه گروه وهابی از دین و رفتارهای دینی دارد،در نتیجه این تنگ نظریها و کوته بینی ها،بسیاری از مسلمانان توسط وهابیان به شرک متهم شده و در پی آن مورد قتل و غارت و تجاوز قرار گرفته اند. & lt;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” dir=ltr>


مروری کوتاه بر جنایات و فجائع وهابیت در تاریخ،این حقیقت را به اثبات می رساند که تاویلها و برداشتهای این گروه نسبت به آئینها و سنتهای اسلامی و در پی آن مواضع افراطی آنان دراین راستا چه ضررها و مصائبی را بر جامعه اسلامی تحمیل کرده است. از جمله سنتهایی که وهابیان با آن به مخالفت پرداخته و از دیرباز، هر از گاهی آنرا بهانه و دستاویز جنایتی جدید قرار می دهند، مساله سنت تبرک جویی مسلمانان از قبور و آثار اولیاء و صلحا است. و این در حالیست که، این رفتار ریشه در آیات متقن و صریح قرآن کریم و سنت انبیاء گذشته داشته واز زمان حیات پیامبر خدا و صحابه تا کنون، قرنهاست که به عنوان یک رفتار دینی مورد توجه امت اسلامی قرار گرفته است. چنانکه آداب روضه منوره و حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از هنگام ورود به حرم، کیفیت ایستادن، تبرک جستن به قبر و یا ستون‏ها، منبر و… از این قبیل می‏باشد. با این همه وهابیت اشکال تراشی های بی اساسی را در مساله تبرک جویی، ضمن استدلالهایی ضعیف و کم ارزش مطرح نموده و آنرا مجوز جنایات و کشتارهای خویش می داند. در این قسمت بر آنیم تا برخی از اشکالات و ایرادهایی که این گروه به مساله تبرک جویی دارند را مطالعه و مورد بررسی قرار دهیم.


 وهابیت و اشکال تراشی در تبرک جویی به آثار انبیاء و صلحا


بنابر عقیده این گروه، تبرک جستن به آثار انبیا و عبادتگاه گرفتن محل قبر ایشان شرک است. بازسازی و بنای بر قبور آنان در حد شرک است. مجلس بزرگداشت تولد ایشان و تولد اولیا معصیت و بدعتِ حرام است. و در یک کلام، توسل به خدا به وسیله غیر خدا، در حد شرک است. و وسیله قرار دادن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پس از وفات آن حضرت، مخالف شرع اسلام است.


صالح بن فوزان نیز از مفتیان وهابیان در المنتقی من فتاوی، می‌گوید: « سجده كردن بر تربت اگر چه به قصد تبرك و تقرب به ولی باشد، شرك اكبر است.»


ابن عیثمین در كتاب مجموع الفتاوی می‌گوید: «تبرك جستن به پارچه كعبه و مسح آن از بدعتهاست، زیرا در این باره از پیامبر صلی‌الله ‌علیه‌ و علی‌ آله‌ و سلم چیزی به ما نرسیده است.»


 شورای دائمی مفتیان وهابیان نیز توجه پیدا كردن مردم به مساجد و مسح نمودن دیوارها و محرابها و تبرك به آن را بدعت و نوعی شرك و شبیه به عمل كفار در جاهلیت قلمداد كرده اند.


بن باز مفتی پیشین عربستان سعودی نیزدر كتاب فتاوی الاسلامیه می‌گوید: «قرار دادن قرآن در ماشین به جهت تبرك، اصل و دلیلی نداشته و غیر مشروع می‌باشد.»


و باز صنعانی که از علمای وهابیون می‏باشد می‏گوید: طواف قبور و تبرک و دست کشیدن یا لمس اعضای دیگر به قبور پیامبر و اهل‏بیت شرک است و این اعمال، مانند افعال جاهلیت برای بت‏ها می‏باشد.(15)


تمامی فتاوایی که از نظرتان گذشت، ریشه در تناقض گویی مبدعان و موسسان این فرقه و ِاعمال سلایق آنان در مسائل دینی دارد.با این همه متون به جای مانده از سرشاخه های اندیشه سلفی گری وهابیت، بیانگر اینست که شدت و حدت این موضع گیریها، به میزانی که علمای معاصر وهابی بیان می دارند،نبوده است.


ابن تیمیه در كتاب « اقتضاء الصراط المستقیم» نقل می‌كند: «احمد بن حنبل و غیر او اجازه داده‌اند تا انسان منبر و جا دستی پیامبر صلی‌ الله‌ علیه ‌وعلی‌آله‌ و سلم بر روی منبر را برای تبرك مسح نماید! ولی مسح قبر آن حضرت را رخصت نداده‌اند! ولی برخی دیگر از اصحاب ما روایتی از احمد نقل كرده كه مسح قبر پیامبر صلی‌ الله‌ علیه ‌وعلی‌آله‌ و سلم را نیز جایز شمرده است.»(16) وی در رساله ای که پیرامون مساله زیارت نگاشته نیز می نویسد: «التمسح بالقبر ای قبر كان ـ و تقبلِه، و لو كان ذلك من القبور الانبیاء شرك». دست مالیدن و بوسیدن قبور ولو قبور انبیاء از اعمال شرك است.(17)


ابن تیمیه از سویی دیگر سخن سابق خویش را که بوسیدن و تبرک جویی به قبر پیامبر اسلام سیره برخی از ائمه چهارگانه اهل سنت بوده را نقض نموده وبدون ارائه دلیل و مدرک متقن و معتبر،بر ادعای اجماع علمای اهل سنت و ائمه مذاهب چهارگانه، بر حرام بودن تبرک جویی از قبر پیامبر خدا،پای فشرده و می نویسد: «و التّفق الائمه علی انه لا یمس قبر النبی ـ صلی الله علیه وآله ـ و لا یقبله…» علماء اجماع دارند به اینكه لمس كردن قبر پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ و بوسیدن آن جایز نیست.(18).


در پی آن شاگرد نهضت فکری ابن تیمیه، محمد ابن عبد الوهاب نیز درراستای بسط و ترویج تصورات وی چنین می نویسد: دست كشیدن در قبر و بوسیدن آن از عمل بت پرستان و مشركان است.(19) وی در کتاب التّوحید، بابی به عنوان «من تبرّک بشجر أو حجر أو نحوهما» (یعنی کسی که به درخت یا سنگ و مانند آن تبرّک جوید) گشوده و تبرّک به آنها، و نیز تبرّک به بقعه‏ها و مشاهد مشرفه را جزء شرک دانسته و غیر مشروع قلمداد کرده است. او می‏گوید: چنین تبرّکی غلو است و به تدریج به عبادت و پرستش آنها می‏انجامد که در این صورت «شرک اکبر» نامیده می‏شود،که بر این اساس،از تبرّک به مقام ابراهیم علیه السّلام، حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، بیت المقدس و غیر آنها از سایر بقعه‏ها باید دوری جست.(20)


حسن بن آل شیخ در شرح کتاب مزبور، قبرها را هم افزوده است.(21) و به گفته عبد العزیز بن باز در تأیید سخنان مذکور، ضریحهای زرد از جنس طلا و مس که امروزه بر تربت حسین و زینب علیهما السّلام و صالحان گذاشته شده و مردم به آنها تبرّک می‏جویند نیز از همین قبیل (شرک) است.(22) بنابر این، تبرک به آثار صالحان و گذشتگان در آیین وهابیّت حرام وجزء شرک به حساب می‏رود.& lt;/P>

 در نتیجه این اعتقاد موهوم و مخرب، وهابیون هرگاه اقتدار یافتند اماکن مقدسه، مشاهد مشرفه و بقعه‏های متبرکه، قبور ائمه و بزرگان و صالحان دین را به عنوان مظاهر شرک، تخریب و از میان برداشتند. از جمله در تاریخ 1216 ه.ق سعود بن عبد العزیز پسر محمد بن سعود وهّابی نجدی لشگری متشکل از عرب نجد مجهّز کرد که بنا به گفته برخی از مورخان اروپا ششصد پیاده و چهارصد سوار در آن شرکت داشتند و در فرصتی مناسب، یعنی روز 18 ذی حجّه آن سال، برابر با اول بهمن یکهزار وصد وهشتاد(1/11/1180) شمسی در حالی که اکثر مردم به زیارت حضرت امیر موءمنان علیه السّلام به نجف اشرف مشرف شده بودند، به شهر کربلا هجوم آوردند وچهار یا پنج هزار از زن و کودک و پیرمرد را قتل عام کردند، سپس به حرم حضرت امام حسین علیه السّلام یورش بردند و آنچه از فرش، لوازم و ذخایر وجود داشت همه را غارت کرده، ضریح مقدّس را کندند و قبر مطهر را ویران ساختند، آنان با هتّاکی و گستاخی تمام، اسبان خود را در صحن مطهّر بستند ومرتکب اعمال ننگین وشرم آور شدند.(23)&l t;o:p>


خلاصه سخن


در نتیجه این گفتار روشن می شود که مساله تبرک یک اصل مسلم و پذیرفته شده قرآنی است که ریشه در سیره انبیاء گذشته و کلام وحی دارد که بر اساس قابلیت تکاملی به حسب مقتضای اشیاء، به عنوان افاضه معنوی خدای متعال درآن شیء تحقق یافته و توسط دیگران مورد تبرک جویی قرار می گیرد. و تبرک جوینده نیز در این برهه بر اساس تکریم و تعظیم و نه از روی تعبد و پرستش، نیت خویش را در انجام این مساله به کار می گمارد.


عل
یرغم وجود شواهد بسیار در آیات قرآن و سنت انبیاء و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اصحاب ایشان در موضوع تبرک جستن مسلمانان به قبور و آثار اولیاء و صلحاء، مفتیان وهابی خصوصا ابن تیمیه موسس اندیشه وهابیت دچار تناقض گوئی و اعمال سلیقه در این مسئله شده به طوری که در کتاب خویش به نقل از احمدبن حنبل تبرک جستن به قبر و منبر پیامبر را جایز دانسته و در جای دیگر آن را جایز نمی داند.


 پی نوشتها:


1-       لسان العرب، ج10،ص 390 و صحاح اللغة، ج4،ص 1075


2-       قاموس کتاب مقدس، جیمز مستر هاکس


3-       انجیل یا کتاب تازه، ریچاد واتس، لندن، 1873م
.


4-       انجیل برنابا، ترجمه مرتضی فهیم کرمانی، چاپخانه پیک ایران، 1346ش.


5-       سوره هود، آیه 73


6-       سوره مریم، آیه 31


7-       سوره آل عمران، آیه 96


8-       سوره إسراء، آیه 1


9-       سوره یوسف، آیه 93


10-   سوره بقره، آیه 248


11-   تفسیر کشاف، ج 1، ص 293


12-   سوره لقمان،آیه 1


13-   سوره بقره،آیه 34


14-   سوره یوسف، آیه 99


15-   کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، ص 341.


16-   اقتضاء الصراط المستقیم، ص 367.


17-   كتاب الزیاره، ابن تیمیه، ص 438، المسأله السابعه.


18-   همان


19-   الجامع الفرید، رساله الكلمات النافعه فی المكفرات الواقعه، محمد بن عبد الوهاب، ص 306.


20-   التوحید،محمد
ابن عبدالوهاب ص 40


21-   فتح المجید فی شرح کتاب التوحید، حسن بن آل شیخ،با حواشی عبد العزیز بن باز، ص 133، نشر مکتبه سلفیه، مدینه منوره 1319 ه.


22-   حاشیه فتح المجید،عبد العزیز بن باز
، ص 141
.


23-   مراجعه شود به کشف الارتیاب، سید محسن امین،باب جنایات وهابیت


سیدحامدحسینی، بخش اعتقادات شیعه تبیان

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید