ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

حكومت و سیاست در سیره امام جواد علیه السلام

فهرست مطالب

شیعیان بطور عموم خصوصاً علویان كه امامان شیعه در رأس آن ها بودند، در عصر خلفاى بنى امیه و عصر خلافت منصور و مهدى عباسى، در بدترین حالت بسر مى بردند، و قیام هاى شیعى یكى پشت سر دیگرى توسط دستگاه حاكم سركوب مى شد، و بطور كلى شیعه بودن جرم بزرگى بود كه بواسطه ى آن، كشتن و زندان و مصادره ى اموال و ویرانى خانه هاى شیعیان، براى دستگاه خلافت امر مشروع و قانونى بود، و امامان شیعه نیز در حال تقیه بسر مى بردند، و ارتباطهاى سیاسى با شیعیان بشكل پنهانى انجام مى گرفت. اما بعد از امام كاظم (ع) كه فعالیت هاى سیاسى زیر پردهء امامان (ع) كم كم به ثمر مى رسید، شیعه توانست ابراز وجود نماید و جمعیت شان روبفزونى گرفت. پس از گذشت سالیان درازى كه شیعه هانمى توانستند در مورد امامت امامان ابراز عقیده نمایند، هم اكنون عظمت و منزلت ائمه (ع) نزد مردم تا بدان جا رسیده بود كه خلفاى عباسى دیدند، نمى توانند بطور علنى و بى پرده عواطف مردم را بر انگیزند، و احساساتشان را جریحه دار سازند و به ائمه (ع) آسیب برسانند و از
طرف دیگر نمى توانستند امامان را بحال خود واگذارند، تا آزادانه و مطابق خواست 5 و اراده خود هر چه مى خواهند بكنند، ازین رو مناسب دیدند در برابر امامان، سیاست جدیدى اتخاذ نمایند. سازش مأمون با امام هشتم (ع) ـ رهبر و مقتداى شیعیان ـ میزان نفوذ و توان این فرقه را در صحنه هاى فكرى و سیاسى بالا برد، مقر حضرت رضا (ع) به خراسان و شبكه ى و كلاى آن حضرت و حضرت جواد (ع) در نواحى و نقاط مختلف مملكت اسلامى، موجب شد كه شیعه ها بتوانند ابراز وجود نمایند، و ارتباطات سیاسى خود را مستقیماً در مقر حج در مدینه و مكه با خود امام جواد و یا با وكلاى آن حضرت برقرار نمایند.


شیعیان امام جواد (ع) در بغداد و مداین، سواد عراق و در مصر در صحنه ظاهر شدند، خراسان و رى بصورت دو مركز بزرگ شیعى درآمد، اینان علاوه بر ارتباط با وكلاى امام (ع) خود نیز در سفر حج در مدینه و مكه به دیدار امام (ع) مى شتافتند، بدین ترتیب ارتباط خود را با امام حفظ مى كردند. قم یكى از مراكز اصلى شیعه بود، و در دوران امامت امام جواد (ع) ارتباط خود را با آنجناب حفظ كرده بود، و در عین حال در آن زمان مردم قم با عاملان حكومتى كه از طرف مأمون مى آمدند، مخالفت مى كردند، و درگیرى هایى را بوجود آوردند، كه موجب آن درخواست كاهش خراج و مالیات بود كه از طرف حكومت پذیرفته نشد، تا این كه با لشكر كشى مأمون توسط على ابن هشام سركوب گردید، ولى باز هم بطور پراكنده براى مدتى ادامه داشت. و همچنین در فارس و اهواز و خراسان و سیستان، تشكل هاى شیعى كم كم علنى و ارتباطات خود را مستقیماً با امام (ع) در سفر حج و یا توسط وكلاى آن حضرت برقرار مى كردند. مأمون عباسى كه سیاستمدارترین، زیرك ترین و دور اندیش ترین عباسیان است، خود را در چهرهء حامى
علم و مدافع آزادى بیان و احترام به عقاید ظاهر مى ساخت، و این به هدف آنان براى ماندن شان بر اریكه قدرت كمك مى كرد. این پوشش مزورانه، نیرنگ ها و گمراهى هاى بسیارى را در خود نهفته داشت. و نتیجهء آن عبارت بود از محو بسیارى از حقایقى كه با سیاست حكام و منافع شان سازگارى نداشت. مأمون، معاصر امام جواد (ع) بود، و امام (ع) بخش بزرگى از زندگانى خود را همزمان با او بسر برد. مأمون بمنظور كسب پیروزى نهایى و قطعى براندیشهء شیعى امامى، چه در زمان امام هشتم و چه در زمان امام جواد كوشش هاى فراوانى را بعمل آورد. او پس از آن كه اشتباه گذشتگانش را نسبت به رفتار با ائمه اهلبیت تجربه كرده ];ّّ5 بود، سعى نمود كه با آنان با روش نو، و در نوع خود بى نظیر كه در پس آن نیرنگ سخت تر و توطئهء بزرگتر نفته بود، رفتار كند. تشكیل جلسات، مباحثه هاى علمى، و دعوت از فقها و متكلمین و عالمان نامدار، براى بحث و جدل علمى، بدین منظور بود كه چه امام رضا (ع) و چه امام جواد (ع) را كه خردسال هم بود، حداقل در یك مسئله ء علمى شكست دهند، و بدینوسیله لیاقت، محبوبیت و وجههء مذهبى ومردمى آن ها را زیر سؤال برد، و با شكست امام، در مسئلهء امامت، مذهب تشیع از مبنا سقوط كند، و براى همیشه ستاره ى شیعه و امامان شیعه خاموش گردد، و بدین ترتیب بزرگترین منبع و مصدر مشكلات و خطراتى كه مأمون و دیگر حاكمان غاصب را تهدید مى كنند، از میان بردارد و مى گفت: چیزى از این كه منزلت او كاسته شود، نزد من محبوب تر نیست. بعد از شهادت امام رضا (ع) نیز این مرد بجهت رسیدن به مقاصد، راه خود را ادامه داد، و توطئهء خود را علیه حركت تشیع و موقعیت اجتماعى آن، كه حكومت عباسیان را تحت تأثیر قرارداده بود، ادامه داد. مأمون كه بالاى سر هر كسى یك خبرچین داشت، و كنیزكان خود را براى جاسوسى به هر كه مى خواست هدیه مى داد و ازدواج دخترش ام حبیبه با امام رضا (ع) و دختر دیگرش ام الفضل با امام جواد (ع) نیز بیشتر بمنظور اطلاع یابى و جاسوسى بود، او با این خصوصیات قطعاً از حركت هاى شیعى بعد از امام رضا (ع) و ارتباطشان با امام جواد (ع) مطلع بود، و به توانایى حضرت جواد علیرغم خردسالى نسبت به پاسخ تمامى مسایل دقیق و مشكل كاملاً آگاهى داشت.


وجود اما جواد (ع) با آن سن كم، در مقام امامت كه مسؤولیت هاى رهبرى را به عهده داشت، فى حد نفسه و بخودى خود براى نظام حاكم خطرناك بود، مأمون حزم و احتیاط نموده و براى مقابله با هر رویداد ناگهانى احتمالى، آمادگى لازم را اتخاذ مى كرد و لذا براى فرو خواباندن خشم و اعتراض شیعیان علیه خود، همانطور كه امام رضا (ع) را ولیعهد خود قرار داد و بنام او سكه زد، و دخترش را به عقد آن حضرت درآورد، نسبت به امام جواد (ع) نیز همان نیرنگ سیاسى را بكار برد، و در سال 211هجرى امام جواد (ع) را از مدینه به بغداد آورد، تا فعالیت هاى فكرى و سیاسى او را زیر نظر بگیرد، و هرگاه زیان و خطرى را از ناحیه وى احساس كند، فوراً راه ها را بر وى ببندد، و روابط او را با شیعیانش قطع كند و هم آرزو داشت كه با نیرنگ ها و شیوه هایش با فریب دادن امام و];ّّ5 یا تهدید او در آینده آن حضرت را جلب و جذب كرده و داعى و مبلغ خود و دولتش بگرداند. جلب خوشبینى شیعیان نسبت به خود، و مبراء نشان دادن خود از مسموم كردن امام هشتم (ع) یكى دیگر از هدف هاى مأمون بود كه دنبال مى كرد و مى خواست براى مردم تثبیت كند كه او هیچ گونه منافاتى بین خط امام (ع) و روش خود به عنوان سلطان و حاكم نمى بیند.


تلاش هاى مأمون براى كاستن از وجهه و لیاقت و محبوبیت امام جواد (ع) بجایى نرسید و براى نیرنگ خواست دخترش را به عقد امام (ع) درآورد. مأمون كه در زیركى و شعور سیاسى كم نظیر بود، با ترویج دخترش به امام جواد (ع) همان هدفى را دنبال مى كرد كه در مورد سپردن ولایتعهدى به امام هشتم (ع) و ازدواج دخترش با آن حضرت دنبال مى كرد. زیرا شیعیان و علویان در آن زم
ان نیروى عظیمى را تشكیل مى دادند، و مأمون تنها از همین ها مى ترسید، از این رو با ازدواج دختر خود با آن حضرت كه زعیم و پیشواى اهلبیت و شیعیان بود مى خواست شعله هاى انقلابات را خاموش سازد.


اما امام (ع) برخلاف انتظار مأمون، فعالیت هاى خود را بسیار دقیق و حساب شده انجام مى داد، و در هر زمینه اى كه فرصت فعالیت بود، فعالیت مى كرد، حتى ماندن در بغداد برایش مشكل تمام مى شد، بقصد زیارت خانه ى خدا از بغداد بیرون شد و دربرگشت در مدینه ماند، تا از مراقبت و تسلط مأمون به دور باشد، و نقشه هاى او را خنثى كرد اما وقتى كه معتصم برادر مأمون به خلافت نشست به عبدالملك ابن زیاد نوشت: تقى و ام الفضل را بسوى او بفرستد و دوباره امام جواد (ع) را به بغداد آورد، تا شخصاً حركت هاى امام (ع) را زیر نظر بگیرد. اما امام (ع) علیرغم تلاش ها و حیله هاى مأمون و معتصم روز به روز نفوذ و عظمت و محبوبیت بیشترى مى یافت و در میان مردم ریشه مى دوانید، به گونه اى كه براى نظام حاكم هراس آور بود با آن كه خرد سال بود، انگشت نما شده و موافق و مخالف و دوست و دشمن به علم و فضل او معترف شدند، مردم شیفته ى جمال او بودند، وقتى كه در خیابان هاى بغداد راه مى رفت، مردم برفراز تپه ها و بلندى ها مى رفتند تا جمال او را ببینند و دیدن او براى آنان رویداد مهم بحساب مى آمد.


بدینسان نفوذ اجتماعى و محبوبیت آن حضرت، علیرغم توطئه هاى خلافت گسترده مى شد، كه دستگاه ];ّّ5
خلافت را به وحشت انداخته بود، زیرا مى دیدند امام توانسته است آن چه را كه به عقیده حكومت براى او نقطه ى ضعف بشمار مى رفت، نقطه ى قوت خود قرار داده وحتى در میان رجال دولتى نفوذ كرده است. مردى از بنى حنیفه از اهالى سیستان گوید: سالى در سفر حج همراه با امام جواد (ع) بودم، روزى كه با هم سرسفره بودیم و عده اى از درباریان معتصم نیز حضور داشتند، عرض كردم كه حاكم ما مردى است كه دوستدار شما اهلبیت است، و در دیوان او براى من مالیاتى مقرر شده است به او نامه ى بنویسید كه به من نیكى كند، فرمود: من او را نمى شناسم، گفتم از دوستان شما است. پس نوشت بسم الله الرحمن الرحیم، رساننده این نامه، مذهب و مرام جمیل از تو یاد مى كند، عمل مفید براى تو آنست كه به مردم نیكى كنى. وقتى وارد سیستان شدم و نامه را به حاكم دادم، آن را گرفته به چشم مالید و پرسید مشكل شما چیست؟ گفتم: در دیوان شما مالیاتى سنگینى براى من مقرر شده است، دستور داد آن مالیات را از من بردارد و گفت: تا من حاكمم مالیات پرداخت نكن.


از آن كه در آن مجلس برخى از دربارنشینان معتصم بود، امام (ع) على الظاهر تجاهل مى كند كه او را نمى شناسم، تا آسیبى به او نرسد، آنگاه با چند جمله اى موعظه گونه منظورش را مى نویسد، ولى نفوذ و تأثیرش به آن اندازه است كه حاكم سیستان بعنوان یك مرید دلباخته، فرمان امام را اجرا مى نماید. در مورد مبارزات ائمهء معصومین (ع) با دستگاه حاكمه مى توان گفت: همهء زندگى آنان طبیعت مبارزاتى داشته است بصورتى كه تمام كلمات، و حركات و جهت گیرى ها و سیره و روش زندگى آنان حتى اكل و شرب، مشى و ركوب، و رنگ لباس و القاب و نقش انگشترشان، معنادار و پر از رمز و راز بوده است. حضرت امام جواد (ع) جملهء <نعم القادر الله > براى نقش انگشتر خود انتخاب كرده بود كه با این انتخاب در واقع تمامى مظاهر سركشى و ستم عباسیان را محكوم مى نماید، آنان كه به آخرین آرمان ه
اى شان رسیده بودند كه عبارت بود از مستحكم نمودن پایه هاى حكومت و سلطنتشان به طورى كه دیگر هیچ نیرویى توان ایستادن در برابر جبروت و سركشى آنان نداشته باشد.


حضرت امام جواد (ع) پایه هاى امامت را استوار ساخت و خط وصایت و رهبرى را در اهلبیت حفظ كرد، لیاقت و برازندگى خود را براى امامت امت به اثبات رساند، مناظرات آن حضرت با متكلمین و فقها از جمله یحیى ];ّّ5 ابن اكثم كه از بزرگان فقها بود و تفوق آن حضرت بر حریفانش در رشته هاى علوم، بجاى آن كه از پاسخ ناتوان بماند و منظور دستگاه خلافت برآورده شود، وسایل گسترش پیام اهلبیت (ع) و نفوذ آنان را فراهم نمود، و بى لیاقتى و عدم كفایت خلفاى زمانشان را براى مردم به اثبات رساند و پرده هاى فریب و تزویر را از چهره هاى آنان بالا زد، و این خطر بزرگى براى آنان بود و بخصوص در زمینه ى سیاسى اثر حتمى داشت. دستگاه خلافت مى خواست، كرامت و فضیلت و شخصیت امام (ع) را مخفى نگه داشته، و یا بكلى محو كنند، تا مردم مجذوب او نگردند اما تكیه بر ترور شخصیت و مسخ تقدس و كرامت او، نتیجه ى برعكس داد، تا آن كه با خوراندن زهر بطور مخفیانه و حذف فیزیكى توانستند خود را از خطرات كه چه بسا حكومت شان نمى توانست در برابر آن مقاومت كند، نجات دهند.


پى نوشتها:
1 پیشین، جعفریان، ج 2
ص 212به نقل از الغیبة: ص 212
2 پیشین، جعفریان، ج 2 ص 133و ر.ك: زندگانى سیاسى امام جواد (ع): عاملى، جعفر مرتضى، ترجمه: سید محمد حسینى، چاپ هفتم، قم انتشارات جامعه مدرسین، 1373و ر.ك: گسترش تشیع در رى و تاریخ تشیع در ایران: ص 125ـ 124
3 پیشین، عاملى، ص 75ـ 74
4 ر.ك: پیشین، عاملى.
5 ر.ك: پیشین، عاملى، ص 7669
6 پیشین، مجلسى، ج 5 ص 73 پیشین، عاملى، ص 83به نقل از اعیان الشیعة: ج 2 ص 33
7 پیشین، شبر، ص 170به نقل از سیرة رسول الله و اهل بیته: ج 2 ص 537 پیشین، عاملى، ص 117
8 ر.ك: پیشین، عاملى.
9 پیشین، مجلسى، بحارالانوار: ج 50 ص 82به نقل از الكافى: ج 5 ص 112ـ 111
10 پیشین، مجلسى، ج 50 ص 87ـ 85
11 ارشاد: مفید، محمد ابن نعمان، 320ـ 319 انتشارات بصیرتى، قم.


اندیشه حكومت دینى، ج 1، ص 557 – 564


www.pasokhgoo.ir

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید