دوستي ، از نوع نوجواني
يکي از عوامل مهم در شکلگيري رفتارها، افکار، نگرشها، احساسات، آرزوها و بهطور کلي شخصيت نوجوانان، ارتباط با دوستان و همسن و سالان است.
بهطور نسبي ميتوان گفت که در شش سال اول زندگي، خانواده، در شش سال دوم، معلمان و در شش سال سوم زندگي، همسالان و دوستان بيشترين نقش را در تربيت و شکلگيري شخصيت هر فرد ايفا ميکنند.
& lt;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>بديهي است که برقراري رابطه با دوستان و هم قطاران در هر دورهاي از زندگي واجد اهميت است. اما در دوره ي نوجواني با توجه به ويژگيها و رفتارهايي که توام با نوجواني است، به ويژه اينکه آنها خواهان مستقل شدن از خانواده، اثبات وجود و کسب هويتاند، اهميتي مضاعف پيدا ميکند. در اين سلسله مقالات به تشريح ابعاد مختلف اين موضوع ميپردازيم.
دوستيابي در دوره نوجواني
نوجواني سن رفاقت و دوران دوستيهاست. نوجوانان در اين سن عاشق دوستي و رفاقتاند. گاهي دوستيهاي
آتشيني در اين دوران پديد ميآيد که باعث مشکلاتي ميشود. دوستي در اين سن، بيشتر سطحي و کمتر عميق است. با اين حال، گاهي شدت دوستي و وابستگي به حدي است که نوجوان خانواده خود را رها ميکند و حتي حاضر است براي دوست خود جانش را فدا نمايد.
هراس از گمنامي و تنهايي، نوجوان را بر ميانگيزد تا خود را در ارتباط با گروه همسالان قرار دهد. رنج ناشناخته ماندن ، آنچنان او را تحت تاثير قرار ميدهد که براي احساس تعلق به گروه بيشترين فعاليت را از خود بروز ميدهد. همبستگي گروهي در اين دوره قويتر از ساير مراحل زندگي است و غالبا به عنوان يک شاخص موفقيت براي اکثر نوجوانها محسوب ميگردد.
نياز به تعلق به گروه به مفهوم پذيرش و قبول گروه مورد نظر نوجوانان است. هر نوع رويدادي که بر اين پذيرش اثر گذارد، نوجوان را دچار تزلزل، بيکفايتي و بياعتمادي نسبت به خود خواهد کرد. در مواردي، نوجوان سرخورده از گروه به باندها و گروههاي ناسالم اجتماعي ميپيوندد تا بر تنهايي و عدم تعلق اجتماعي خويش فائق آيد.
دوستيهاي دوران بلوغ، يعني آغاز نوجواني، اغلب ميان دو نفر به وجود ميآيند و گاه موجب مختل شدن رشد اجتماعي شده، پيوستن به گروه را دشوار ميسازند. در ميان نوجوانان 12 تا 15 ساله اغلب ديده شده است که بهطور مرتب از جانب يک «بهترين دوست» به سوي ديگري ميروند و رفيق عوض ميکنند (بيابانگرد، 1376.)&l t;/P>
هر چند اين جدايي در ابتدا دردناک است، با يافتن جانشين درمان ميپذيرد. نوجوانان، به ويژه نوجوانان دختر، نياز به دوست داشتن و مورد علاقه بودن را در رويا و تخيل ارضاء ميکنند، زيرا در رويا ميتوانند بدون هيچگونه واهمه خود را به دست غليان احساس بسپارند و با نسبت دادن کليه خوبيها و زيباييها به خود، کمبودهاي واقعي را جبران کنند.
جذب گروهي و پذيرفته شدن در جمع دوستان براي نوجوانان اهميت فراوان دارد و لذا بايد هر گونه انزوا و کنارهگيري را در دوره نوجواني به دقت مورد بررسي قرار داد و علت آن را جويا شد. شايد علت انزوا، نداشتن مهارت اجتماعي باشد يا احساس خطاکاري و اشتباه و احساس بيارزشي آن را ايجاد کند که در اين صورت آموزش مهارتهاي ارتباطي ميتواند به نوجوان کمک کند تا در جمع پذيرفته شود و خود را ابراز دارد.
بر اساس نتايج يک مطالعه (1372) 62 درصد دانشآموزان راهنمايي ناحيه 3 اصفهان از گروه همسال ، الگو پذيرفتهاند.&l t;/P>
72 درصد در گذران اوقات فراغت و 75 درصد در الگوي درس خواندن از گروه همسالان پيروي کرده، 48 درصد مانند پدر، 60 درصد مانند معلم تربيتي و 73 درصد مانند بهترين معلم خود رفتار ميکنند. مقايسه پسران و دختران نشان داد که پسران بيش از دختران تحت تاثير گروه همسالان خود بودهاند. اين تفاوت را ميتوان به امکان تعامل بيشتر پسران با گروه همسالان در جامعه ما نسبت داد. دختران بيش از پسران به خاطر همسالان خود دست از خواستهاي خويش بر ميدارند.
دوست ، بعد از والدين و معلم
کارکردهاي گروه همسال
يکي از کارکردهاي مهم گروه ، ايجاد احساس ايمني براي نوجوان در خارج از خانواده است. اين احساس ايمني به نوجوان امکان ميدهد تا از نظر عاطفي از والدين مستقل شود. فرايند استقلال عاطفي طي يک دوره ي چند ساله صورت ميگيرد. البته اين امر به آن معنا نيست که نوجوان به طور ناگهاني والدين و ارزشهاي آنها را طرد ميکند، بلکه نوجوان به تدريج ميآموزد که چگونه از نظر عاطفي، بزرگسالي مستقل و خود تاييدگر باشد.
دلبستگي اغلب نوجوانان به همسالان از روي مدت زماني که با هم ميگذرانند، علايق مشترک براي انواع خاصي از هنر ، مدل لباس و زبان آشکار ميشود. در اين زمينه، «لکمن» (1981) معتقد است که گروه همسال براي نوجوان، تا هنگام دستيابي به يک فرهنگ بزرگ سالانه، نقش يک «فرهنگ واسطهاي و موقتي» را ايفا ميکند.
نوجواني زمان تجربه و آزمون نقشها، رفتارها و ارزشهاي مختلف ، به منظور رسيدن به بزرگسالي است. همسالان در اين فرايند نقش مهمي دارند.
از نظر «هامچک» (1981) به نقل از بيابانگرد (1376)، همسالان در طي نوجواني داراي کارکردها و اثراتي به شرح زيرند:
1- جانشيني براي حمايت خانواده:
نوجوانان براي دستيابي به استقلال روانشناختي نياز دارند تا از والدين خود کنارهگيري نمايند. براي تحقق اين فرايند حمايت همسالان ضروري است.
2- تثبيت نفود:
براي تغييرات بسيار زيادي که در طي نوجواني روي ميدهد، وجود گروه همسالان (همانند والدين) ضروري است. علاوه بر اين، نوجوانان اگر بدانند که ديگران نيز احساسات مشابهي دارند، احساس راحتي بيشتري ميکنند.
3- پايگاه و منزلت اجتماعي:</SPAN> ;
عضويت در گروه به نوجوانان منزلت اجتماعي ميبخشد. چنانچه نوجواني در هيچ گروهي عضو نباشد ممکن است احساس حقارت و شرم اجتماعي کند.
4- عزت نفس:
عضويت در گروه ، نشانه پذيرش نوجوان در گروه همسالان است. نوجواناني که توسط همسالان مثبت ارزيابي ميشوند، نسبت به ساير نوجوانان، داراي عزتنفس بالاترياند.
5- معيارهاي رفتاري:
همسالان بر تصميمگيري نوجوان تاثير ميگذارند. در خانوادههايي که روابط والد– نوجوان خوب است نوجوانان به راهنمايي والدين خود به ديده مثبت مينگرند. در خانوادههايي که والدين حضور نداشته يا رابطه چندان خوبي با نوجوان ندارند، گروه همسال اهميت بيشتري پيدا ميکند. در اين حال اتکاي بيش از حد به راهنماييهاي گروه همسال ممکن است آثار سوئي در برداشته باشد.
6- ايمني:
گروههاي همسال تا حدي از نوجوانان در برابر خواستهايي که والدين يا ديگر بزرگسالان سعي ميکنند بر آنها تحميل کنند، حمايت ميکنند.
7- فراهم ساختن فرصتهايي براي نقشپذيري:
شرکت در فعاليتهاي گروهي فرصتهايي را براي آزمودن نقشهاي مختلف، تمرين مهارتهاي مهم در بزرگسالي و گرفتن بازخورد از عقايد، احساسات و رفتارهايي که نسبت به ديگران نشان داده ميشود، فراهم ميسازد.
8- فراهم ساختن فرصتهايي براي همانندسازي:
در مواردي که والدين نميتوانند الگوهاي مفيدي براي نوجوانان خود باشند، همسالان، الگوهاي رفتاري مهمي به شمار ميآيند.
در ادامه ي بحث دوستي در دوره ي نوجواني ، به بررسي موضوعاتي چون ” همسالان به عنوان معلمان” ،” دوستان ناباب” و مسائل مربوط به ” اهميت دادن به جذابيت فيزيکي ” خواهيم پرداخت .
نوجوان ،دوست دارد زيبا باشد
& ;nbsp;همسالان به عنوان معلمان
همسالان ميتوانند معلمان کارايي براي تدريس موضوعات درسي باشند. در برخي کشورها تقريبا همه کودکان و نوجوانان موظفند به افراد کوچکتر از خود آموزش دهند. اين کار صرفا براي آموزش کودکان خردسالتر نيست، بلکه وسيلهاي است براي اين که به کودکان مسئوليت اجتماعي، نوع دوستي و فداکاري آموخته شود. گروه همسالان به او اجازه ميدهد که با معلم روابط برابري را بچشد، در صورتي که در ارتباط با بزرگسالان، هميشه بايد مطيع و فرمانبر باشد.
دوستان ناباب
از جمله مشکلات دوران نوجواني، عدم دقت در انتخاب دوست است. نوجوانان در اين دوره بسيار آسانپذير و زودپسند هستند و اين حالت در آنها ، سبب ميشود اغلب دوستاني انتخاب کنند که نه تنها براي آنها مفيد نيستند، بلکه گاه ثمرات بسيار تلخي نيز از اين دوستيها برايشان به بار ميآيد. انتخاب يک دوست ناباب ميتواند باعث سقوط و انحطاط اخلاقي نوجوان گردد.
افراط و تفريط در دوستي:
نوجوانان در دوستي پيرو عواطف و احساساتاند و به اين موضوع که ممکن است فردا اين دوستي گسسته شود، نميانديشند. به همين علت، اغلب در دوستي افراط ميکنند. اين علاقه ممکن است نسبت به يک همکلاسي يا دانشآموزي در کلاس بالاتر، حتي يک معلم مدرسه، يک هنرپيشه يا يک قهرمان ايجاد شود.
دلبستگي به يک فرد بيگانه نشانه نياز نوجوان به ارضاي عواطف يا به تعبيري دوست داشتن و دوست داشته شدن است.
مدل لباس:
اهميت دادن به مدل لباس و پوشاک ويژگي مهم نوجوانان، به ويژه دختران است. يکي از علل اين امر آن است که از اين طريق نوجوانان تجربه ميکنند چه کسي هستند و ميخواهند چگونه ديده شوند. البته پوشاک و مدل لباس براي هر فرد نقش نوعي علامت هويتي را ايفا ميکند. با وجود اين، از آن جا که نوجوانان در فرايند رشد و تحول قرار دارند، در درجه اول طرز لباس پوشيدن آنهاست که تصور آنان از خودشان را نشان ميدهد. لذا نوع پوشاک و لباس اهميت بيشتري براي آنها پيدا ميکند.
علاوه بر اين، نوجوانان ميآموزند که طرز لباس پوشيدن نقش مهمي در روابط اجتماعي و چگونگي ارزيابي ديگران از آنها دارد. از اينرو، طرز و مدل لباس هم براي همسالان و هم براي بزرگسالان نشانه مهمي به شمار ميآيد. شواهد نشان ميدهد که لباسهاي مد در دبيرستان، حاکي از پايگاه و شان بالاي اجتماعي است و برعکس لباسهايي که کمتر مطابق مدند، داراي پايگاه و شان پايين اجتماعي ميباشند (بيانانگرد، 1376.)
اهميت دادن به جذابيت فيزيکي
نوجوانان به جذابيت فيزيکي خود اهميت زيادي ميدهند. خودمحوري نوجوان عامل مهمي در اهميت دادن به جذابيت فيزيکي است. نوجوان فکر ميکند که همه به او نگاه ميکنند و معمولا بيشتر به صفات غيرقابل پذيرش خود توجه دارد.
نوجوانان، به ويژه ممکن است به علت ناکامي و ناامني در مورد ظاهر فيزيکي خود مانند بلوغ زودرس يا ديررس، وزن خيلي بالا يا پايين، جوش در آوردن و بيني خيلي بزرگ يا کوچک دچار مشکل و آشفتگي شوند. دختران بيشتر از پسران (به علت انتظارات نقش جنسي) در مورد ظاهر فيزيکي خود دچار نگراني ميشوند.</o:p> ;
زبان
زباني که نوجوانان براي توصيف تجربيات و عقايد خود استفاده ميکنند تحت تاثير پايگاه اجتماعي- اقتصادي، منطقه جغرافيايي و هنجارهاي گروه همسالان است. استفاده از کلمات خاص راهي است براي اينکه به خود و ديگران نشان دهند که به گروه خاصي تعلق دارند. همچنين راهي است براي ممانعت از ورود افرادي که عضو آن گروه نيستند.
ميهماني و جشن تولد
دوستيهاي دوران نوجواني به مدرسه ختم نميشود، بلکه آنان بسيار علاقهمندند که با يکديگر در خارج از مدرسه نيز معاشرت داشته باشند، به خصوص دختران علاقه بيشتري براي رفتن به خانه يکديگر از خود نشان ميدهند. اين امر شايد به اين علت باشد که محدوديت بيشتري براي خارج شدن از خانه دارند.
بهطور کلي، خانوادهها در مورد ش
رکت نوجوانان خود در جشنها و ميهمانيها سه گونه عمل ميکنند:
– گروهي بر خلاف ميلشان اجازه ميدهند،
– عدهاي گاهي اجازه ميدهند و گاهي مخالفت ميکنند
– عده کمي نيز اصولا مخالفاند.
در صورتي که از نظر والدين رفتن به برخي ميهمانيها اشکالي نداشته باشد، بهتر است قبل از آنکه اجازه دهند، در مورد محل ميهماني و ميزبان و افرادي که در آن ميهماني شرکت دارند اطلاعاتي کسب کنند. ميتوان با والدين نوجوان ميزبان ارتباط برقرار کرد يا از طريق مدرسه درباره آنها اطلاعات بيشتري به دست آورد. البته نبايد معاشرت نوجوان را به حد افراط کنترل کرد، زيرا اين امر موجب نگراني و ناراحتي او ميشود. همچنين نوجوان دوست ندارد که والدين، دوستانش را به باد انتقاد بگيرند. عدم پذيرش دوستان فرزند، سبب بدگماني و بياعتمادي نوجوان نسبت به والدين ميشود.
بعضي از پدران و مادران به اين علت که مبادا فرزندشان لوس شود، محبت خود را به فرزند بروز نميدهند، يا اين که به آنها فرصت نميدهند احساسات و عواطفشان را نسبت به پدر و مادر بروز دهند و اين کاستي در مرحله بلوغ ، آنان را دچار مشکل ميسازد. زيرا عدم ارضاي اين نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن در خانواده و کمبود محبت اطرافيان نزديک، عامل مهمي در به وجود آمدن دوستيهاي افراطي و علاقهمنديهاي بيفرجام به افراد بيگانه ميشود.
از پند و اندرز بايد پرهيز کرد، چرا که در اين سن بسيار کمتاثير است. در اين دوران ممکن است نوجوانان رفتاري از خود نشان بدهند که براي آن دوره از سن، طبيعي و براي دوستان او نيز جالب باشد، اما از نظر شما (والدين) جلف، بيمزه يا مسخره جلوه کند.
در چنين شرايطي بايد منطقي بود و با در نظر گرفتن شرايط سني و روحيات نوجوان، از خود عکسالعمل نشان داد. هرگز نبايد نگراني و وحشت خود را از دوستيهاي غلط او به گونهاي شديد و غيرمنطقي بروز داد.
منابع:
– احمدي، احم
د: روانشناسي نوجوانان و جوانان، نشر رودکي، تهران 1372.
– بيابانگرد، اسماعيل: روانشناسي نوجوانان، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران 1376.
سایت ت
بیان