3ـ2ـ ترجمهي محتوايي (هسته به هسته)
ترجمه ي محتوايي: (هسته به هسته، معنوي، امين، پايبند، محتوا به محتوا)
هدف اساسي در اين نوع ترجمه، انتقال دادن معنا، محتوا و پيام متن مبدأ و نيز روان بودن و عامه فهم بودن متن مقصد ميباشد. به عبارت ديگر آنچه در ترجمه معنايي اهميت نخست دارد پيام و محتواي متن مبدأ و ساختارهاي زبان مقصد است.
در اين شيوه ترجمه، کوشش مترجم بر آن است تا راهي ميانه ميان افراد و تفريط برود، يعني نه روش ترجمهي تحت اللفظي و نه شيوهي آزاد را بپيمايد و سعي ميکند تا پيام و هدف اصلي متن را براي مخاطب بيان کند، در ضمن آنکه تلاش ميکند تا خصوصيات لفظي متن اصلي را در قالب جملهاي بازسازي کند و به زبان مقصد انتقال دهد. در اين نوع ترجمه، ساختارهاي خاص زبان مبدأ به ندرت در زبان مقصد نفوذ ميکنند. انسجام بافتاري و ترتيب عناصر دستوري به دليل تعهد اين نوع ترجمه به زبان مقصد و ساختارهاي آن برقرار است. نهايت آنکه از نظر معنايي معمولاً ميان متن مقصد و متن مبدأ تعادل وجود دارد، اما
از نظر زباني بويژه دقايق و ظرايف لفظي، صرفي و بلاغي و نحوي، تعادل کامل و کافي برقرار نيست.
ترجمههاي آقايان خرمشاهي، خرمدل، مکارم شيرازي، پاينده، خواجوي، فولادوند، جلالالدين فارسي، جلالالدين مجتبوي، مشکيني، از زمره اين نوع ترجمه ميتوان برشمرد.[11]
مثال:
«قَالَ لَهُ مُوسىَ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلىَ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» . (کهف / 66)
ـ. که از بينشي که آموختهاي به من نيز بياموزي؟ (خرمشاهي)
«وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُون». (بقره/245).
ـ و به سوي او بازگشت مييابند. (پاينده)
در اين دو مثال به اقتضاي روش ترجمه مورد بحث (محتوايي) نکات نحوي و صرفي کلمات «علي علمت ـ رشدا و ترجعون» مورد توجه واقع نشده و در ترجمه، منعکس
نگشته است و تنها به مفهوم آيه اکتفا شده است. يا در ترجمهي آيهي پنج سورهي بقره تقريباً اکثر مترجمين (مجتبوي، فارسي، مکارم، فولادوند، خرمشاهي و ….) به اين روش ضمير فصل را که مستفاد حصر است معني نکردهاند.[12]
3ـ2ـ1ـ امتيازات و محاسن ترجمهي محتوايي
ترجمهي قرآن به روش جمله به جمله يا محتوايي داراي امتيازات و محاسني است. از جمله:
1ـ حفظ خصوصيات لفظي زبان مبدأ در جملهسازي زبان مقصد (تا حد امکان).</o:p& gt;
2ـ اضافات تفسيري و توضيحات با متن اصلي مخلوط نميشود، بلکه داخل کروشه يا پرانتز گذاشته ميشود يا به حاشيه، پاورقي يا پينوشت ميرود، همانطور که در ترجمهي ابوالقاسم پاينده به پاورقي رفته و در ترجمهي سيدجلالالدين مجتبوي به پينوشت رفته است.
3ـ رساندن پيام کلان از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون افراط و تفريط.
4ـ دوري از اشکالات ترجمهي تحت اللفظي و ترجمهي آزاد تفسيري.
البته در اين شيوه ترجمه نيز گاهي لغزشهايي صورت ميگيرد که مهمترين آن عدم توجه کافي به دقايق و ظرايف لفظي، صرفي، بلاغي، و نحوي است.
با توجه به اشکالات شيوههاي گذشته و با عنايت به امتيازات اين روش، به نظر ميرسد که مطلوبترين شيوه ترجمه قرآن کريم همين روش است.
3ـ3ـ ترجمهي آزاد يا تفسيري (خلاصه التفاسير)
در اين شيوه مترجم همت خويش را صرف واضح کردن پيام کلام ميدارد و سعي ميکند تا به صورت کامل مضمون و معناي کلام را درک کند و در ذهن مجسم کند. سپس لباس الفاظ زبان مبدأ را از آن برکند و لباس الفاظ زبان مقصد را بر آن بپوشاند و با توضيحات کامل ارائه کند. در اين روش ميتوان از هر جمله و کلمهاي که مناسب است استفاده کرد تا مطلب به مخاطب القاء شود، اگر چه حجم کلمات و جملات ترجمه با متن اصلي متناسب نباشد و کم و زياد گردد.
در اين نوع ترجمه که اغلب مترجمان و اهل نظر آن را بدترين نوع ترجمه ميدانند، انتقال پيام نويسنده در قالب و ساختارهاي زبان مقصد تنها هدف مترجم است ولو آنکه در رهگذر اين انتقال معادلهاي الفاظ متن کم و زياد يا دگرگون شود و يا نقش نحوي آنها تغيير يابد. انسجام بافتاري، ترتيب عناصر دستوري و روان بودن و متن ترجمه بيش از هر ترجمه ديگر است.</o:p&g t;
نمونه اين شيوه ترجمه را در ترجمه قرآن مرحوم فيض الاسلام، ترجمه يا خلاصه التفاسير مرحوم ياسري، ترجمهي الهي قمشهاي، معاني القرآن محمد باقر بهبودي و ….مشاهده کرد.
براي مثال، اين روش ترجمهي آيهي اول و دوم سورهي بقره از مرحوم فيضالاسلام بيان مينماييم.
«الم»، «ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِين».
«رازي است ميان خداي تعالي و پيامبر اکرم که بنا بر مصلحتي آشکار نگشته»، «چون حق تعالي در سورهي فاتحه دستور داد که بندگانش از او هدايت به صراط مستقيم را درخواست نمايند، در اينجا مژده به روا شدن آن درخواست را داده به اينکه آن کتاب: قرآن کريم پيامبران پيش خبر داده شده که بر تو ميفرستم و آنان به امتها و پيروان خود خبر دادند شک و شبههاي در آن نيست، چون خطا و اشتباه در آن راه ندارد و براي پرهيزکاران راهنماي راه راست و پرهيز از گمراهي است.»
بررسي:
اين شيوه ترجمه نقاط قوت و امتيازاتي دارد که عبارتند از:
1ـ رساندن پيام از زبان مبدأ به زبان مقصد به صورت کامل و بدون دغدغه محدوديت الفاظ و کلمات.
2ـ استفاده از اضافات تفسيري و توضيحات لازم براي روشن کردن معناي کلام براي مخاطب.
3ـ اين ترجمه براي مخاطباني نيکو است که خواستار فهم خلاصه تفسير همراه با ترجمه قرآن هستند.
3ـ3ـ1ـ اشکالات و نقاط ضعف ترجمهي آزاد:
1ـ افراط مترجم در توجه به پيام، گاهي موجب ميشود تا تمام خصوصيات لفظي زبان مبدأ بازسازي شود و نکات و مسائل ظريف و هنري از دست برود.
2ـ مخلوط شدن ترجمه با توضيحات اضافي و تفسيري، از اشکالات عمدهي اين شيوهي ترجمه است، به طوري که مخاطب متوجه نميشود که کدام قسمت ساخت اصلي متن است که برگردان شده و کدام قسمت توضيح اضافي مترجم است، همانطور که اين اشکال به وضوح در ترجمهي مرحوم فيضالاسلام آشکار است. البته ميتوان اين اشکال را با اضافه کردن پرانتز و کروشههاي متعدد برطرف کرد.
3ـ در اين گونه ترجمه، در حقيقت مترجم فهم خود را از
مطلب به مخاطب ارائه ميکند، يعني ترجمه، آئينهاي است که فهم مترجم را از پيام اصلي متن منعکس ميکند. از اين رو نميتوان به اين ترجمه اطمينان کرد، چرا که ممکن است فهم مترجم ـ بخصوص اگر متخصص در آن مطلب نباشد ـ به خطا رفته باشد.
4ـ در اين شيوه ترجمه بسياري از حروف و تأکيدها فداي پيامرساني و سلامت عبارت ميشود و ترجمه نميگردد و يا ضمير غايب به حاضر و جمع به مفرد يا بالعکس تبديل ميشود.
5ـ اين روش ترجمه معمولاً بر اساس يک تفسير استوار است و در مواردي که مفسران در مورد يک آيه اختلاف نظر دارند، مترجم هر مبنا يا ديدگاه تفسيري را که ترجيح ميدهد در ترجمه منعکس ميسازد.[13]
6ـ ح
اصل اين شيوهي ترجمه در حقيقت، تفسير است نه ترجمه، بنابراين ترجمهي اصطلاحي به شمار نميآيد.[14]
7ـ برخي صاحبنظران گفتهاند که اين ترجمه اگر در مورد قرآن اعمال شود موجب ميشود که مترجم انشاي خود را در جنب قرآن ارائه کند.[15]
8ـ از خطراتي که ترجمه آزاد را تهديد ميکند، خيانت در ترجمه است، زيرا ترجمه آزاد يک بازآفريني مجدد متن به شمار ميآيد که آن را مترجم به زبان خود بازآفريده است.
در ميان ترجمهها، ترجمه «پلي ميان شعر هجاي و عروضي فارسي (از ترجمههاي کهن) که به اهتمام دکتر رجائي انجام گرفته است و ترجمهي منظوم آقاي مجد(از ترجمههاي معاصر)
کاملاً آزاد ميباشند به نمونههايي از آن اشاره ميکنيم:
«وَ مَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِين» (شعراء /114)
…………… ترانم کنون مؤمنان را ز خويش اگر چه فقيرند و زار و پريش (مجد)
در آيه شريفه اوصافي را که مترجم براي مؤمنان شمرده است يعني «فقير و زار و پريش» وجود ندارد.
«وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَ ارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِين» (بقره/43)
…………… به همراه مردان ايزدشناس بداريد حق را ثنا و سپاس (مجد)
ترجمه «راکعين» به «ايزدشناس» ترجمهي صحيحي نيست، زيرا مراد آيه شريفه طبق نظر اکثر مفسران توصيه به شرکت در نماز جماعت است.[16]
در بررسي اينگونه ترجمهها ـ بويژه ترجمهي آقاي مجد ـ با اينکه مترجم خواسته که اين ترجمه را با متن قرآن تطبيق کند، اما مشکلات و خطاهايي چون وجود معادلهاي ن
ادرست، از قلم افتادن ترجمهي برخي از کلمات و به کار رفتن کلمات و ذکر مطالبي که معادل و يا حتي مدلول آنها در متن اصلي وجود ندارد و … به چشم ميخورد.
4ـ سبکهاي ترجمه:[17]
همانطور که گذشت هر ترجمه علاوه بر روش، رنگ و سبک خاصي دارد که به مهمترين آنها اشاره ميکنيم:
4-1- تقسيم ترجمهها بر اساس هدف مترجم
الف: ترجمهي جايگزين: بدين معني که ترجمهاي از قرآن صورت پذيرد که بتواند جايگزين قرآن در زبان دوم شود وبه عبارت ديگر قرآني به زبان فارسي به وجود آيد. از اين گونه ترجمه، گاهي با عنوان «ترجمهي استاندارد» يا «ترجمهي نهايي» ياد ميشود.
ب) ترجمهي بياني: ترجمهاي که بيان کنندهي معاني قرآن باشد، به طوري که براي فهم متن نسبتاً کافي باشد، هر چه نتواند تمام دقايق و لطايف و مقاصد کلام الهي را بر ما بنمايد.
بررسي: ترجمههاي موجود قرآن از نوع بياني است. اما ترجمهي نهايي و جايگزين در مورد قرآن پديد نيامده است، بلکه اينگونه ترجمه از قرآن کريم امکانپذير نيست و صاحبنظران دلايل متعددي بر محال بودن آن آوردهاند:
1ـ اگر اينگونه ترجمه از قرآن ممکن باشد، در حقيقت قرآن ديگري و معجزهاي مثل قرآن آورده شده است که اين امر بر طبق آيات تحدي قرآن ممکن نيست، چون متن قرآن معجزه است و قابل تقليد و همانندآوري نيست. البته ممکن است گفته شود که لفظ قرآن معجزه است اما ابعاد ديگر اعجاز آن مثل معاني بلند و مطالب عالي آن قابل ترجمه است. به اين اشکال ميتوان پاسخ گفت که اعجاز قرآن در لفظ آن، با توجه به معاني است و اگر جزئي از آن ترجمه شود ترجمهي کل قرآن نيست.
< ;/SPAN>2ـ هيچ ترجمهاي نميتواند بيان کننده تمام معاني قرآن باشد، چون در ذات زبان ابهامي است که زدوده شدني نيست و هر ترجمه گوشههايي از اين ابهام را باز مينمايد.[18]
4ـ 2ـ تقسيم ترجمهها بر اساس مخاطبان
الف ـ ترجمه براي عموم مردم: گاهي مخاطب مترجم تمام مردم هستند و همگان با توجه به اختلاف سطح علمي و انواع سليقهها ميتوانند از ترجمه بهرهمند شوند. در اين صورت ترجمه با زبان معيار ـ يعني زباني که همه مردم براحتي متوجه شوند و از اصطلاحات علمي و فني به دور باشد – ارائه ميشود.
البته در اين شيوه ترجمه بايد متوسط مردم، از نظر تحصيلات و فهم، در نظر گرفته شود.
&# x0D;
در حقيقت بيشتر ترجمههاي قرآن موجود به زبان فارسي از همين شيوه پيروي کردهاند، مانند ترجمه قرآن مکارم شيرازي، فولادوند، خرمشاهي، مجتبوي و …
ب ـ ترجمهي تخصصي: گاهي مترجم، يک متن را براي طبقه يا سن خاصي يا دانشمندان و فرهيختگان جامعه ترجمه ميکند و يا متخصصان رشتهي علمي خاصي را در نظر ميگيرد و يا هدف او ارائه ترجمهاي ادبي، هنرمندانه و اديبانه است که در اين صورت در ترجمه از اصطلاحات خاص علمي يا ادبي استفاده ميکند، هر چند اين ترجمه براي عموم مردم قابل استفاده نباشد همانطور که در ترجمهي متون علمي تخصصي دانشگاهها که براي مخاطبان خاص خود تنظيم ميشود، از اين روش بهره ميجويند.
</SPAN& gt;مثال اول: ترجمهي استاد رحماندوست که براي کودکان نوشته شده است يکي از نمونههاي ترجمه تخصصي از قرآن کريم است وي جزء سيام قرآن کريم را ويژه کودکان ترجمه کرده است.
مثال دوم: برخي از صاحبنظران علوم جديد برخي آيات قرآن را اينگونه ترجمهي علمي کردهاند:
يُرْسِلُ الرِّياح (ترجمه تحت اللفظي) ارسال بادها. (ترجمه علمي) وزيدن مستمر و رسيدن دو جناح باد…
مولف بينه (ترجمهي لفظي) پيوسته شدن قطعات به يکديگر (ترجمهي علمي) تبديل سيروسها به سيروستراتوس (پشمکي سفرهاي) و پوشيده شدن تمام سطح آسمان از ابرها
ي سفرهاي (استراتوس) و سفرهاي انباشته (استراکومولوس).[19]
مثال سوم: ترجمههاي منظوم قرآن، که مترجم با زبان شعر قرآن را ترجمه ميکند، گونهاي از ترجمههاي تخصصي به شمار ميآيد که در سبک هفتم بدان ميپردازيم.
بررسي: قرآن براي همهي مردم نازل شده است. از اين رو ترجمهي نوع اول براي عموم مردم مفيدتر است. اما امروزه نميتوان به همين شيوه رايج ترجمهي قرآن اکتفا کرد، بلکه لازم است ترجمههاي درخور براي طبقات مختلف اعم از کودکان (دبستاني) نوجوانان و جوانان در سطوح متوسطه و دانشگاه و نيز براي افراد فرهيخته و دانشمندان و پژوهشگران رشتههاي مختلف علمي جامعه پديد آوريم و هر ترجمه را با اصطلاحات خاص آنها و يا توضيحاتي مناسب بياراييم. هر چند که در مصاديق اين ترجمه (همانند ترجمه مثال دوم در مورد ابرها) ميتوان اشکالاتي را مطرح کرد و در مورد استفادههاي تفسيري آن و نيز تطبيق قطعي بر نوع خاص ابرها، که گاهي منتهي به تحميل نظريههاي علمي و تفسير به رأي ميشود، خدشه وارد کرد. اما اشکال در مثالها و مصداقها نميتوان مانع آن شود که تأثير مقتضيات هر عصر را در ترجمه ناديده انگاريم.
به عبارت ديگر در عصر حاضر ناچاريم که بر اساس تخصص مخاطبان ترجمههايي براي ادبيان، شاعران، متخصصان کيهانشناسي، علوم پزشکي و … پديد آوريم، که از اصطلاحات خاص آنها استفاده کرده باشد و مطالب آيات را توضيح دهيم.
براي مثال در مورد آيات اوايل سورهي حج و مؤمنون که در مورد مراحل خلقت انسان است، از علوم پزشکي استفاده کنيم و مضغه، علقه و … را توضيح دهيم و يا در مورد آيات مربوط به خلقت جهان و خورشيد و ماه و ستارگان و سيارات ناچاريم که از يافتههاي قطعي علوم کيهانشناسي بهره ببريم، البته در اين موارد بايد مراقب باشيم که نظريههاي اثبات شده علمي را به صورت قطعي به قرآن نسبت ندهيم يا برخلاف ظاهر آيات بر آنها تحميل نکنيم، بلکه علوم جديد را در خدمت فهم بهتر قرآن درآوريم.
ادامه دارد…
پی نوشت:
[11] دانشنامه خرمشاهي ص 50
[12] – معني، ابن هشام، تبريز، سوق المسحد الجامع، ص 5- 644. بيتا.
[13] – بيآزاري شيرازي، عبدالکريم، قرآن ناطق، پيشين، ج1، ص 265.
[14] ـ معرفت، محمد هادي، التفسير و ال
مسفرون، پيشين، ج1، ص 120.
[15] ـ خرمشاهي، بهاءالدين، مترجم، شماره10، ص 57.
[16] – محسن، فيض کاشاني، تفسير صافي، ج1، ص 125، تفسير مجمعالبيان، ج1، ص 155.
[17] جزوه درسي فن ترجمه استاد نجارص30
[18] – فصلنامه مترجم، شماره 10، ص 55.
[19] – بازرگان، مهدي، باد و باران در قرآن، تهران، شرکت سهامي، چاپ اول، ص 6ـ 154، 1353 ش.
www.ido.ir
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor