منبع: عرفان اسلامى جلد ششم، نوشته ی حضرت آیت الله حسین انصاریان
3- تكبر ابليس از سجود در بيان قرآن
داستان تكبر ابليس از سجده بر آدم- كه امر حضرت حق به تمام ملائكه بود و در حقيقت انجام آن مأموريت، انجام خواسته امر بود و واقعيت آن سجده به فرموده حضرت صادق عليه السلام بر خدا بود «3»- در ده سوره قرآن ذكر شده:
بقره، نساء، اعراف، حجر، اسراء، كهف، طه، فصلت، فرقان، ص.
سوره اسراء
مفصل اين مسئله در سوره مباركه اسراء در آيات كريمه ز
ير آمده:
[وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً* قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا* قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُكُمْ جَزاءً مَوْفُوراً* وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً* إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكِيلًا] «2».
و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه سجده كردند مگر ابليس كه گفت: آيا براى كسى كه او را از گِل آفريدى، سجده كنم؟!* [سپس] گفت: مرا خبر ده اين كسى كه او را بر من برترى دادى [سببش چه بود؟] اگر تا قيامت مهلتم بخشى، بىترديد فرزندانش را جز اندكى لجام مىزنم [و به دنبال خود به عرصه هلاكت و نابودى مىكشم.]*
خدا فرمود: برو كه از آنان هر كس تو را پيروى كند، قطعاً دوزخ كيفرتان خواهد بود، كيفرى سخت و كامل.* از آنان هر كه را توانستى با آوازت [به سوى باطل] برانگيز و [براى راندنشان به سوى طغيان و گناه] با سوارهها و پيادههايت بر آنان بانگ زن و با آنان [از راه سوق دادنشان به حرام] در اموال و [از طريق وسوسه كردنشان به زنا] در اولاد شريك شو و به آنان وعده [دروغ] بده [كه از قيامت، حسابرسى، بهشت و دوزخ خبرى نيست] و شيطان آنان را جز از روى باطل و دروغ وعده نمىدهد.* [ولى آگاه باش كه] يقيناً تو را بر بندگانم هيچ تسلّطى نيست و كافى است كه پروردگارت نگهبان و كارساز [آنان] باشد.
نتيجه اين آيات به شرح زير است:
1- سر تافتن ابليس از سجده بر آدم كه امر حضرت حق بود.
2- عجب و خودبينى شيطان نسبت به آدم كه حق او نبود.
3- اسائه ادب و جرأت و جسارت نسبت به حق درباره بنى آدم و مجادله با پروردگار.
;
4- بيرون شدن او از پيشگاه رحمت به خاطر اعراض از سجود.
5- حتميت به جهنم رفتن او و تمام پيروانش.
6- سرسختى او براى فريب انسان با تمام قوايش از طريق مال و اولاد و وعدههاى دروغ و فريبنده و غرورآور.
7- عدم توانايى او در حكومت بر بنى آدم و اين كه همه قدرت او فقط در وعده و نيرنگ و آرايش مال و اولاد است و اين كه خداوند بزرگ با قدرت نبوت، امامت، قرآن، عقل، فطرت، وجدان، توبه، انسان را مجهز فرموده و در قيامت نسبت به فريب خوردن از شيطان عذر موجهى در پيشگاه مقدس حضرت ربالارباب ندارند!!
سوره اعراف
و در سوره مباركه اعراف مىخوانيم:
[وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ* قالَ ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ* قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ* قالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ* قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ* قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ* ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ* قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ] «3».
و شما را آفريديم، سپس شما را صورتگرى كرديم، آن گاه به فرشتگان گفتيم:
بر آدم سجده كنيد؛ بىدرنگ همه سجده كردند، جز ابليس كه از سجدهكنندگان نبود.* خدا فرمود: هنگامى كه تو را امر كردم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده نكردى؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش پديد آوردهاى و او را از گِل آفريدى.* خدا فرمود: از اين جايگاه و منزلتت [كه عرصه فروتنى و فرمانبردارى است] فرود آى؛ زيرا تو را نرسد كه در اين جايگاه بلند، بزرگ منشى كنى پس بيرون شو كه قطعاً از خوارشدگانى.* گفت: مرا تا روزى كه [مردگان] برانگيخته شوند، مهلت ده.* خدا فرمود: البته تو از مهلت يافتگانى.* گفت: به سبب اين كه مرا به بيراهه و گمراهى انداختى، يقيناً بر سر راه راست تو [كه رهروانش را به سعادت ابدى مىرساند] در كمين آنان خواهم نشست.* سپس از پيش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان مىتازم و [تا جايى آنان را دچار وسوسه و اغواگرى مىكنم كه] بيشترشان را سپاسگزار نخواهى يافت.* خدا فرمود: از اين جايگاه و منزلتت نكوهيده و مطرود بيرون شو كه قطعاً هر كه از آنان از تو پيروى كند، بىترديد جهنم را از همه شما لبريز خواهم كرد.
نتايجى كه از اين آيات به دست مىآيد:
1- آفرينش انسان از نظر قواى ظاهرى و باطنى كامل است، بنابراين با اين قدرت كامل محكوم ضد خدا نيست، مگر خودش بخواهد محكوم باشد.
2- به خاطر كمالش به ملائكه امر به سجده و خضوع شد، ملائكه همه فرمان حق را اطاعت كردند، ولى ابليس از حكم خدا به خاطر كبر و عجب خوددارى كرد.
3- عجب و كبر ابليس علت محروميت او از دربار رحمت حضرت رب الارباب شد.
4- به خاطر مزد عبادات گذشتهاش تا قيامت از خدا مهلت گرفت، تا از طول اين زمان جهت گمراهى فرزندان آدم استفاده كند.
5- مذهب فاسد و خطرناك جبر را پايهگذارى كرد، به اين صورت كه فرود آمدنش را از عزت و شخصيت به حضرت حق نسبت داد، در حاليكه خداوند بزرگ جز عزت موجودات چيزى نخواسته و از گمراهى و بدبختى آنان متنفر است.
6- تهديد كرد كه تمام قواى بنى آدم، اعم از عقل، فطرت، وجدان، علم، شهوت، مشاعر، غرايز و احساسات آنان را به راه باطل مىكشم و اينگونه آيات هشدارى از جانب حضرت دوست به انسان است كه با كمال دقت و با تكيه بر قواعد الهى و ايمان به خدا و روز جزا، از خويشتن در برابر اين دشمن خطرناك محافظت كند.
7- ابليس در حاليكه در معرض مذمّت و شماتت و خوارى و سرافكندگى قرار گرفت از پيشگاه رحمت رانده شد.
8- به او وعده حتمى داده شد كه خود و پيروانش به خاطر سرپيچى از فرمان خدا اهل جهنم خواهند بود.
سوره ص
و در سوره مباركه ص اين داستان شگفتانگيز را با عنوانهاى شديدتر مىخوانيم:
[إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ* فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ* فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ* إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ* قالَ يا إِبْل
ِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ* قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ* قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ* وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى يَوْمِ الدِّينِ* قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ* قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ* إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ* قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ* إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ* قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ* لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ] «4».
[ياد كن] هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشرى از گل خواهم آفريد.* پس زمانى كه اندامش را درست و نيكو نمودم و از روح خود در او دميدم، براى او سجده كنيد.* پس فرشتگان همه با هم سجده كردند؛* مگر ابليس كه تكبّر ورزيد و از كافران شد.* [خدا] فرمود: اى ابليس! تو را چه چيزى از سجده كردن بر آنچه كه با دستان قدرت خود آفريدم، بازداشت؟</SPAN >
آيا تكبّر كردى يا از بلند مرتبهگانى؟* گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدى و او را از گل ساختى.* خدا] گفت: از آن [جايگاه] بيرون رو كه بىترديد تو رانده شدهاى؛* و حتماً لعنت من تا روز قيامت بر تو باد.* گفت:
پروردگارا! مرا تا روزى كه مردم برانگيخته مىشوند، مهلت ده.* خدا] گفت: تو از مهلت يافتگانى،* تا زمانى معين و معلوم.* گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مىكنم،* مگر بندگان خالص شدهات را* [خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را مىگويم* كه بىترديد دوزخ را از تو و آنان كه از تو پيروى كنند، از همگى پر خواهم كرد.
آيات بالا ما را به اين مسائل آگاه مىكند:< ;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>
1- عظمت و شخصيت آدم به خاطر نفخه الهى در اوست، كه از آن تعبير به روح الهى شده و همان روح است كه علت قرار گرفتن عقل و فطرت و قواى انسانى در انسان شد و آدمى به مقام علم الاسمايى و خلافة اللهى مشرف گشت.
2- اين عظمت و شخصيت اقتضا كرد كه ملائكه به امر حضرت رب العزه در برابر او سر تواضع و سجده فرود آرند.
3- اين عظمت و كرامت، سبب حسد ابليس به آدم و ظهور غرور و سر پيچى از فرمان حضرت حق شد.
4- عدم سجده او باعث رجم و طرد او از پيشگاه عزت ربوبى گرديد.
5- عدم سجده او باعث گرفتار شدنش به لعنت و سخط حق گشت.
6- تكبرش باعث ادامه نافرمانيش شد تا جائيكه قسم خورد و تهديد كرد تا روز قيامت، دست از گمراه كردن انسان برندارد!
7- با تمام شدت به او خطاب شد كه جهنم را از تو و پيروانت پر خواهم كرد.
عاقبت شوم ابليس
در هر صورت سر باز زدن ابليس از سجده باعث رجم و طرد او از پيشگاه حق و دچار شدنش به لعنت در دنيا و آخرت و به طور حتم ج
هنمى شدن او در قيامت گشت و صفت پليد كبر، به او اجازه توبه و بازگشت نداد و با علم به اين مسئله كه دورماندن از عنايت حق باعث عذاب آخرت و خزى دنياست، به علو و كبرش ادامه داد و با پى گرفتن گمراهى انسان دقيقه به دقيقه بر بار سنگين گناه و معصيت و طغيانش مىافزايد.
راستى چه درسها و عبرتها و پندها و موعظهها كه در اين آيات براى تمام انسانها جلوهگر است!
خدا كند ما را ديده بصيرت و گوش شنوا باشد، تا با ديدن اين آيات در قرآن مجيد با ديده عقل و قلب و شنيدن امثال و عبرتهاى قرآنى بخود آئيم و از صفات و اخلاق اين دشمن آشتىناپذير، خود و اهل و عيال و اطرافيان خويش را پاك نگاه داريم.
خدا كند، فرامين حضرت حق را در قرآن با جان و دل قبول كرده و بر اين ديو رجيم و موجود پليد و لعين تا لحظه خروج از دنيا كفر ورزيم و در راه ايمان و عشق به خدا سير خود را ادامه دهيم و از غفلت و سهو و جهل و نادانى پرهيز كرده و دل، را به نور حق منور داشته و عقل و جان و نفس و دل، از دسترس شيطان دور نگاه داريم كه اگر مراقب و محاسب و مواظب و بيدار نباشيم، تمام هستى ما به وسيله اين دشمن غارتگر به غارت خواهد رفت.
تا كى اى مست خواب غفلت و جهل |
|
گوش سوى مقلد نا اهل |
تا به مقصد در اين طريق تو را |
|
كى رساند دليل نابينا |
لحظهاى درگذر از اين پس و پيش |
|
لمحهاى در نگر به عالم خويش |
چند مانى تو اين چنين خفته |
|
همره از راه منزلى رفته |
به طلب در جهان چه مىپويى |
|
چو تو گم گشتهاى چه مىجويى |
ديده بگشاى اى كه در خوابى |
|
خويشتن را طلب مگر يابى |
|
|
</o:p&g t; |
هشدار قرآن پيرامون شيطان
قرآن مجيد شيطان و جنود او را دشمن آشتىناپذير انسان دانسته و او را منبع هر شرى معرفى نموده و وى را مانع وصول انسان به رشد و كمال و لقاى حضرت او مىداند و به طور مرتب آدمى را از خطرات و جنايات و خرابكارىهاى او برحذر داشته و هشدار مىدهد كه هدف اين موجود پست و پليد، اين است كه شما را از رفتن به بهشت منع كرده و به عذاب الهى بكشاند.
از همان زمانيكه آدم و حوا به فضل حضرت حق به بهشت مذكور در قرآن رفتند، خداوند عزيز به آنان هشدار داد كه شيطان، دشم
ن حتمى شماست و تمام هدف وى بيرون راندن شما از بهشت است، به آيهاى از آيات كتاب الهى توجه كنيد:
[فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى] «5».
پس گفتيم: اى آدم! مسلماً اين [ابليس] دشمنى است براى تو و همسرت، پس شما را از بهشت بيرون نكند كه در مشقت و رنج افتى.
به آدم گفتيم، اى آدم! به حقيقت بدان كه اين شيطان با تو و جفت تو دشمن است و هشيار باش كه مبادا شما را از بهشت بيرون آرد كه از آن پس به ناراحتى و بدبختى دچار مىشويد.
و در جاى ديگر به تمام فرزندان آدم هشدار مىدهد كه همان بلايى كه سر پدر و مادر شما آورد قصد حتمى دارد بر سر شما هم بياورد، در اين آيه دقت كنيد:
[يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ] «6».
اى فرزندان آدم! شيطان، شما را نفريبد چنان كه پدر و مادرتان را [با فريبكاريش] از بهشت بيرون كرد، لباسشان را از اندامشان بر مىكشيد تا شرمگاهشان را به آنان بنماياند، او و دار و دستهاش شما را از آنجا كه شما آنان را نمىبينيد مىبينند، ما شياطين را سرپرست و ياران كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند.
لغت شيطان اسم جنس است و ابليس و جنود و هر مانعى در راه خدا، از مصاديق آن است.
شما هر موجود ذى شر و هر جن و انسى كه با وسوسه يا با خناسى خود، يا با آرايش ظاهر دنيا بخواهد شما را از حضرت حق جدا كند شيطان و دشمن حقيقى خود بدانيد.
وسايل شيطان براى فريب انسان
شيطان برا
ى فريب انسان داراى اعوان و انصارى است كه اعوان و انصارش اعم از جماد و حيوان و انسان است.
او از هر طريقى كه بتواند به فريب انسان اقدام كرده و آدمى را به ظواهر زندگى مغرور نموده و از راه خداى بزرگ باز مىدارد.
پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
شيطان پس از هبوط از مقام عزت و نورانيت براى فريب انسان متوسل به وسائلى شد از جمله:
1- حمامهاى عمومى «كنايه از اين كه گاهى افراد آنجا را براى معصيت انتخاب مىكنند».
2- محل كسب و كار «جهت پر كردن جيب مردم از حرام».
3- طعامى كه بر آن نام خدا برده نشده.
4- كليه مسكرات.
5- موسيقى.
6- اشعار بيهوده و باطل از قبيل تصنيفهاى مجالس لهو.
7- كتب ضلال.
8- دروغگويى.
9- سحر و شعبده و جادو و ساحران.
10- خطرناكترين دام او زنان طناز و عشوهگرند كه هر قدرتمندى را كه در برابر شهوت ضعيف است به زانو درآورد «7».</SPA N>
قرآن مجيد درباره اقوامى كه هلاك شدند مىفرمايد:
[وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ] «8».
و شيطان عملهاى [زشت] آنان را برايشان آراست، در نتيجه آنان را از راه [خدا] باز داشت در
حالى كه [براى تشخيص حق از باطل] بصيرت داشتند.
بياييد به هشدارهاى حضرت حق كه محب و عاشق و دوستدار واقعى ماست توجه كنيم، بياييد سخن خداى خود را باور كنيم، بياييد به دلسوزىهاى حضرت او ارج نهيم، فريب دشمنان خدا را نخورده و از صراط مستقيم حضرت اللّه منحرف نشويم، مدت عمر كوتاه و مرگ هم چون سايه به دنبال ماست، سعى كنيم در تمام لحظات بيدار باشيم، تا بيدار بميريم، اگر در غفلت بسر بريم، ممكن است به طور ناگهانى و بىخبر مرگ ما فرا رسد و دست ما از همه برنامههاى حق كوتاه باشد!
وقت كوچ است الرحيل اى دل از اين جاى خراب |
|
تا زحضرت سوى جانت ارجعى آيد خطاب |
بال و پر ده مرغ جان را تا ميان اين قفس |
|
بر دلت پيدا شود در يك نفس صد فتح باب |
عقل را و نقل را هم چون ترازو راست دار |
& lt;/SPAN> |
جهد كن تا در ميان نه سيخ سوزد نه كباب |
چون زعقل و نقل ذوق عشق حاصل شد تو را |
|
از دل پر عشق خود آتش زن اندر نان و آب |
گر چه عالم مىنمايد ديگران را آب خضر |
|
تو چنان گردى كه گردد پيش تو هم چون سراب |
گر چنان گردى جدا از خود كه بايد شد جدا |
|
ذرهاى گردد به پيش نور جانت آفتاب |
گر صواب كار خواهى اندرين وادى صعب |
|
از خطاى نفس خود تا چند بينى اضطراب |
آخر اى شهوتپرست بىخبر گر عاقلى |
|
يك دمى لذت كجا ارزد به صد ساله عذاب «9» |
|
|
|
4– تكبر ا
نسانهاى بىمعرفت از سجده
قرآن مجيد، انسانهايى كه از طاعت و عبادت و انقياد و تسليم و سجود در برابر حضرت حق روىگردانند دنبالهرو شيطان و مطيع ابليس دانسته و براى آنان عاقبتى جز خزى دنيا و عذاب آخرت نمىداند.
قرآن مجيد انسان را موجودى برتر مىداند و برترى او را از بركت فطرت و عقل مىداند.
قرآن مجيد انبيا را براى هدايت بشر مبعوث كرده و بهشت را جايگاه انسان مىداند.
قرآن مجيد در برابر اين همه وسايل هدايت، از انسان سخت انتقاد مىكند كه چرا متوسل به وسايل هدايت نمىشود و در برابر حق واضح و روشن چرا تسليم نشده و اطاعت نمىكند و سجده بر خداوند و عبادت او را بر خود روا نمىدارد؟!
قرآن مجيد درباره متكبران از سجود مىفرمايد:
[فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ* وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ* بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ* وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ* فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ] «10».
پس اينان را چه مىشود كه ايمان نمىآورند؟!* و هرگاه قرآن را بر آنان خوانند، خاضع و تسليم نمىشوند؟!* بلكه كافران همواره انكار هم مىكنند!
* و خدا به آنچه [از انكار، كفر، نفاق، حسد و…] در دل خود جمع مىكنند، داناتر است.* پس آنان را به عذابى دردناك بشارت ده.
آرى، اگر انسان در دنيا تا وقت مرگ به طاعت و عبادت و به ركوع و سجود بپردازد ملكه او گشته و با همان حال در قيامت محشور شود و اگر به كبر و نافرمانى مشغول باشد تا بميرد و كبر و تكبر از حق، ملكه او گردد با همان حال وارد محشر شده و به عذاب اليم دچار مىشود!
5– نهى از سجود به غير خدا
در زندگى انسان دو مسئله مهم مطرح است كه پايههاى سعادت يا شقاوت را تشكيل مىدهند:
1- بهرهدهى
2- بهرهبرى
انسان بر اثر پيروى از فرامين حضرت رب العالمين كه به وسيله پيامبران بزرگ و انبياى الهى و امامان عليهم السلام اعلام شده و با صحيح بكار گرفتن عقل و فطرت و تمام نعمتهايى كه به انسان عطا شده، مىتواند كمال منفعت را در اين عالم كسب كرده و در آخرت از آن منفعتها لذت ابدى ببرد، ولى در صورت تسليم شدن به غير خدا و ع
بادت شيطان و تواضع و خضوع و انقياد در برابر غير اللّه و در يك كلمه به فرموده قرآن مجيد در صورت سجده به غير خدا تبديل به يك موجود بهرهدهى خواهد شد كه تمام منافع وجودى او را ديگران به نفع شكم و شهوت خود برده و در پايان كار جز دستى خالى و بدنى عريان و پروندهاى سياه و بارى از گناهان هم چون كوهها چيز ديگرى براى او نخواهد ماند.
عملههاى فرعون و نمرود و شداد و نرون و هيتلر و آتيلاها، در هر لباسى و عملههاى طاغوتهاى زمان در انواع لباسها، وزارت، وكالت، مقامات نظامى، اقتصادى و… از همين قبيل هستند، اينان با روح انقيادى كه از شياطين بزرگ به صورت دولتهاى ظالم و طاغوتى جلوهگرند، تمام منافع وجودى خود، اعم از منافع فطرى، عقلى، عاطفى، انسانى، علم و قدرت را در اختيار دستگاه بهرهكشى ستمگران گذاشته و آنان با قدرت ايشان در سطح كره زمين به هر جنايت و خيانتى مشغول و روز و شب با ظلم بىحد و ستم بىپايان خود، بلايى نيست كه بر سر ملتهاى مظلوم و اموال و نواميس آنان در نياورند!
امروز نزديك به پانصد سال است از عمر استثمار غرب مىگذرد و نزديك به هزاران سال است از عمر استعمار بعضى قدر
تهاى شرقى و دولتهاى ستمگر نسبت به ملتهايشان مىگذرد، در طول اين مدت ستمگران و زورگويان خائن و جنايتپيشگان حرفهاى به وسيله قدرت همين سجده كنندگان بر خويش و منقادان و مطيعان و متملقان و چاپلوسان، بر سر اين انسانهاى مظلوم چه بلاها آوردهاند.
اين كه قرآن و آيين پاك الهى در هر زمان، پافشارى بر سجده به خدا و عدم سجده بر ديگران و بر غير خدا اعم از جماد و نبات و حيوان و انسان دارد، به خاطر اين است كه انسان تبديل به حيوان باركشى براى اهل ستم نگردد و به وسيله قدرت او بر ديگران و بر مظلومان ظلم نرود.
اينان كه وجودشان جز بهره دهى براى زورگويان چيزى ندارد، بفرموده قرآن در شب و روز برزخ دچار آتش غضب حق و در قيامت گرفتار عذاب شديدند:
[النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ* وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ* قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبادِ] «11».
[عذابشان] آتش است كه صبح و شام بر آن عرضه مىشوند و روزى كه قيامت برپا شود [ندا رسد:] فرعونيان را در سختترين عذاب در آوريد.* و [ياد كن] هنگامى را كه در آتش با يكديگر نزاع و كشمكش مىكنند، پس ضعيفان به مستكبران مىگويند: ما [در دنيا] پيرو شما بوديم، آيا مىتوانيد بخشى از اين آتش را از ما دفع كنيد؟* مستكبران مىگويند: هم اكنون همه ما در آتش هستيم، بىترديد خدا [به عدالت و انصاف] ميان بندگان داورى كرده است.
خداوند مهربان به مصلحت بندگان و براى نجات ايشان از عذاب فردا و براى رهايى از بردگى نسبت به غير كه جز بهرهدهى به نفع ظلم سودى ندارد، در قرآن مجيد انسان را از پرستش غير خود و سجده بر هر شيئى و هر كسى نهى اكيد فرموده كه سجده بر غير جز نكبت و خزى در دنيا و عذاب شديد در آخرت سودى ندارد!
[وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ] «12».
از نشانههاى [ربوبيت و قدرت] او شب و روز و خورشيد و ماه است؛ نه براى خورشيد سجده كنيد و نه براى ماه، براى خدايى كه آنان را آفريد، سجده كنيد، اگر مىخواهيد فقط او را بپرستيد.
و در جاى ديگر درباره عبادت غلط و بىثمر آنانكه تواضع به غير و اطاعت از بيگانه است، مىگويد:
[وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ وَ كانَ الْكافِرُ عَلى رَبِّهِ ظَهِيراً] «13».
و به جاى خدا چيزهايى مىپرستند كه نه سودشان مىدهد ونه زيانشان مىرساند و كافر همواره بر ضد پروردگارش پشتيبان و يار [شيطان] است.
و نيز مىفرمايد:
[وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفُوراً] «14».
و هنگامى كه به آنان گويند: براى رحمان سجده كنيد، مىگويند: رحمان چيست؟! آيا براى چيزى كه تو فرمان مىدهى، سجده كنيم؟ و [دعوت تو] بر رميدگى و نفرتشان مىافزايد.
پی نوشت ها:
(1)- سفينة البحار: 4/ 68، باب السين بعده الجيم.
(2)- اسراء (17): 61- 65.
(3)- اعراف (7): 11- 18.
(4)- ص (38): 71- 85.
(5)- طه (20): 117.
(6)- اعراف (7): 27.
(7)- بحار الأنوار: 60/ 281، باب 3، حديث 172، با كمى اختلاف.</SPAN&g t;
(8)- عنكبوت (29): 38.
(9)- عطار نيشابورى (قصايد).
(10)- انشقاق (84): 20- 24.
(11)- غافر (40): 46- 48.
(12)- فصلت (41): 37 (در ضمن آيه شريفه حاوى سجده واجبه است).
(13)- فرقان (25): 55.
(14)- فرقان (25): 60.
پایگاه عرفان
www.erfan.ir
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor