ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن

سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن

فهرست مطالب

مقدمه
در مختصر تاريخ دمشق از ابن عباس نقل مي‏كند: “ما نزل القرآن “يا ايها الذين‌ آمنوا ” الا علي سيدها و شريفها و‌اميرها و ما احد من اصحاب رسول الله الا قد عاتبه الله في القرآن ما خلا علي بن ابي‏طالب فانه لم‏ يعاتبه بشي‏ء… ما نزل في احد من كتاب الله ما نزل في علي… نزلت في علي ثلاثماة آية. “در قرآن مجيد، خطاب “يا ايها الذين‌امنوا ” در هيچ آيه‏اي نازل نشده، مگر اينكه علي(عليه السّلام) سيد و شريف و‌ امير (و مصداق اتم و اكمل) آن است. و احدي از اصحاب رسول خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) نبود، مگر اينكه خداوند در قرآن به او عتاب كرده، جز علي بن ابي طالب كه خدا هرگز در چيزي به او عتاب نكرد… در كتاب خدا (قرآن مجيد) آنچه درباره علي نازل شده (از فضايل و مدايح) درباره هيچ‌كس نازل نشده است… سي صد آيه قرآن مجيد، درباره علي نازل شده است. “1

 

‏امام علي بن ابي طالب(عليه السّلام) كه در اين مجموعه به دنبال شناخت او از منظر قرآنيم، خود از قرآن چنين ياد مي‏كند:

 

“ان الله تعالي انزل كتابا‌هاديا، بين فيه الخير والشر فخذوا نهج الخير تهتدوا و اصدفوا عن سمت الشر تقصدوا؛2 همانا خداوند متعال كتابي هدايتگر فرو فرستاده كه مرزهاي خير و شر به روشني در آن بيان شده است، پس سمت و راه خير را پيش بگيريد تا هدايت‏يابيد و از سمت‏شر روي برتابيد تا در خط مستقيم و تعادل قرار يابيد. “3

 

و نيز مي‏فرمايد:

 

‏‏ “واعلموا ان هذا القرآن هو الناصح‌الذي لايغش والهادي الذي لايضل و المحدث الذي لايكذب… ؛4 و بدانيد كه شما چراغي چونان قرآن فرا راه داريد كه تنها ناصحي است كه نصيحت‏خويش را به خيا
نت نمي‏آلايد و تنها هدايتگري است كه هرگز به گمراهي نمي‏كشاند و تنها سخنگويي است كه هيچگاه سخن به دروغ نمي‏گويد. “5

 

اين بيان بلند از‌ امير تواناي بيان،‌ امام علي بن ابيطالب(عليه السّلام) در وصف قرآن است.

 

تبيين “ثقل اكبر ” توسط “ثقل اصغر ” و معرفي “ثقل اصغر ” به وسيله “ثقل اكبر ” را مي‏توان مصداقي از وصيت پيامبر بزرگ اسلام(صلّي الله عليه وآله و سلّم) در جدا نشدن اين دو‌ امانت‏بزرگ و جاودان از همديگر دانست؛ از آنجا كه اين دو ميراث ارزشمند رسول خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) در كلام او در كنار همديگر قرار گرفتند و آن دو با هم‏ميزان هدايت قلمداد شدند و پيامبر از آن دو به “ثقلين‏ ” تعبير فرمود، پس مي‏توان وصف يكي را در حق ديگري به كار برد. پس هنگامي كه درباره قرآن – ثقل اكبر – در قرآن مي‏خوانيم: “لايمسه الا المطهرون‏ “6 بجز پاكيزگان كسي حق نزديك شدن و شناخت قرآن را ندارد، مي‏توان به كارگيري اين وصف را در حق اهل بيت (يا ثقل اصغر) شايسته دانست و گفت كه جز پاكيزگان كسي حق و توان شناخت آنها را ندارد!

 

‏حال كه راهي براي شناخت آن بزرگواران جز قرآن وجود ندارد، براي شناخت آنان دست‏به آستان بلند قرآن دراز كرده و براي شناخت اولين آنان‌ امام علي بن ابيطالب(عليه السّلام)، از آن كتاب بزرگ آسماني مدد مي‏جوييم.

 

‏اگرچه به دلايل خاصي نام علي(عليه السّلام) به صراحت در قرآن نيامده است،7 ولي به اقرار و اعتراف برخي از بزرگان اهل سنت، آيات بسياري در منزلت، شأن و جايگاه رفيع علي(عليه السّلام) يا اهل بيت(عليهم السّلام) نازل شده است و جاي هيچ ترديدي نيست كه اين آيات درباره ديگران نازل نشده است. در اين آيات به حوادث و رخدادهايي اشاره شده است كه كسي جز علي(عليه السّلام) يا اهل بيت(عليهم السّلام) مصداق ديگري ندارند، اگرچه نبايد از اين نكته غفلت نمود كه ممكن است در برخي موارد، معناي آيه معنايي عام باشد و ظاهر آيه، ديگران را نيز شامل شود، ولي به هر صورت، مصداق اكمل و اتم آن اهل بيت(عليهم السّلام) يا شخص علي بن ابيطالب(عليه السّلام) است. ‏پيش از اين گفته شد كه به نقل ابن عباس، سي صد آيه از قرآن درباره علي(عليه السّلام) و مدح او نازل شده است؛ ما در اين مجموعه فقط به حدود سي آيه اشاره كرده‏ايم و بنا بر اين ب
وده كه آيات روشنتر را گزينش نموده و به شان نزول آنها اشاره كنيم.

 

‏اتفاقا بخش عظيمي از شان نزول‏ها را نيز با توجه به منابع معتبر اهل سنت‏بيان كرده‏ايم، زيرا بر اين باوريم كه:

 

خوشتر آن باشد كه سر دلبران           گفته آيد در حديث ديگران

 

‏‏1 – آيه تبليغ

 

يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم ‏تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس ان الله لايهدي القوم الكافرين؛‌اي پيامبر، آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن كه اگر نكني پيامش را نرسانده‏اي و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مي‏دارد؛ آري، خدا گروه كافران را هدايت نمي‏كند. “8

 

‏به تصريح همه علماي شيعه در كتابهاي تفسير و حديث و تاريخ، و نيز بسياري از علماي اهل سنت،9 اين آيه در شان علي بن ابيطالب(عليه السّلام) نازل شده است.

 

‏شأن نزول

 

اين آيه مربوط به داستان غدير است؛ علامه ‌اميني(ره) در “الغدير “، حديث غدير را از 110 نفر از صحابه و ياران پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) با اسناد و مدارك معتبر نقل مي‏كند كه شان نزول آن بطور مختصر به اين شرح است:

 

در آخرين سال عمر پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم)، مراسم حجة‏الوداع باشكوه هرچه تمامتر در حضور پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) به پايان رسيد، نزديكيهاي ظهر و در ميان بيابان‌هاي خشك و سوزان، “غدير خم‏ ” از دور نمايان شد.

 

‏آن روز درست هشت روز از عيد قربان مي‏گذشت. ناگهان دستور توقف از طرف پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) به همراهان داده شد. آناني كه پيشاپيش حركت مي‏كردند به عقب فراخوانده شدند و منتظر رسيدن كساني شدند كه از كاروان عقب افتاده بودند.

 

‏مردم نماز را با رسول خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) اقامه كردند. در آن گرماي سوزان، سايباني براي پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) درست كردند و پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) به آنها اطلاع داد كه همه بايد براي شنيدن يك پيام تازه الهي خود را‌ آماده كنند. چون مردماني كه در نقاط دورتري بودند، چهره مبارك رسول خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) را نمي‏ديدند، براي پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) منبري از جهاز شتران ترتيب داده شد و پيامبر بر فراز آن قرار گرفت.

 

‏پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) پس از حمد و سپاس پروردگار، مردم را مخاطب ساخت و چنين فرمود: “من به
همين زودي دعوت خدا را اجابت كرده و از ميان شما مي‏روم، من مسئولم و شما هم مسئوليد! شما درباره من چگونه شهادت مي‏دهيد؟ مردم صدا بلند كردند و گفتند: “نشهد انك قد بلغت و نصحت و حمدت فجزاك الله؛ ما گواهي مي‏دهيم كه تو وظيفه رسالت را به انجام رسانيدي و شرط خيرخواهي را به جا آوردي و آخرين تلاش و كوشش خود را در راه هدايت ما نمودي! خداوند تو را جزاي خير دهد! ”

 

‏سپس پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) از آنان اقرار به يگانگي خدا و رسالت‏خويش و حقانيت رستاخيز و برانگيخته شدن مردگان گرفت و فرمود: خداوندا گواه باش! و خطاب به آنان فرمود:

 

‏ “اكنون بنگريد با اين دو چيز گرانمايه و گرانقدر كه در ميان شما به يادگار مي‏گذارم چه خواهيد كرد: اول ثقل اكبر، كتاب خدا و دومين آنها خاندان من!؟ خداوند لطيف به من خبر داده كه اين دو هرگز از هم جدا نمي‏شوند تا در بهشت‏به من بپوندند. از اين دو پيشي نگيريد كه هلاك مي‏شويد و عقب نيفتيد كه باز هلاك خواهيد شد!

 

‏ناگهان مردم ديدند كه پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) با نگاه كردن به اطراف گويي در جستجوي كسي است؛ همين كه چشمش به علي(عليه السّلام) افتاد، خم شد و دست او را گرفت و بلند كرد؛ آن چنان كه سفيدي زير بغل هر دو نمايان شد و همه مردم ايشان را ديدند. در اينجا پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) فرمود: “ايها الناس من اولي الناس بالمؤمنين من انفسهم؛ چه كسي از همه مردم نسبت‏به مؤمنين از خود آنها سزاوارتر است؟ ” گفتند: خدا و پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) داناترند! پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) فرمودند: خدا، مولا و رهبر من است و من مولا و رهبر مؤمنانم و نسبت‏به آنها از خودشان سزاوارترم! سپس فرمود: “فمن كنت مولاه فعلي مولاه‏ ” و سر به آسمان بلند كرد و عرض كرد: “اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه وانصر من نصره واخذل من خذله و ادر الحق معه حيث دار؛ خداوندا، دوستان او را دوست‏بدار و دشمنان او را دشمن بدار! محبوب بدار آن كسي كه او را محبوب دارد و دشمن بدار آن كس كه او را دشمن دارد. يارانش را ياري كن و آنها را كه ترك ياري‏اش كنند، از ياري خويش محروم ساز و حق را هر جا كه اوست قرار بده!. ”
و در پايان تاكيد فرمودند كه حاضران به كساني كه حضور نداشتند اين مطلب را برسانند. پس از اين، مردم (از جمله ابوبكر و عمر) خطاب به‌ اميرالمؤمنين(عليه السّلام) مي‏گفتند: آفرين بر تو باد! آفرين بر تو باد‌اي فرزند ابوطالب! تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ايمان شدي.10

 

‏‏2 – آيه ولايت

 

‏ “انما وليكم الله و رسوله والذين‌ امنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون؛ ولي شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كساني كه ايمان آورده‏اند؛ همان كساني كه نماز برپا مي‏دارند و در حال ركوع زكات مي‏دهند. “11

 

‏در كتاب شريف “الغدير ” علامه‌اميني (ره) نام بخشي از بزرگان اهل سنت را كه شان نزول اين آيه را درباره علي بن ابيطالب(عليه السّلام) دانسته‏اند ذكر كرده است.12 و همه علماي شيعه، شان نزول اين آيه را درباره علي بن ابيطالب(عليه السّلام) مي‏دانند.

 

‏شأن نزول

 

سيوطي در “الدر المنثور ” در ذيل اين آيه از ابن عباس نقل مي‏كند كه علي در ركوع نماز بود كه سائلي تقاضاي كمك كرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد. پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) از او پرسيد: چه كسي اين انگشتر را به تو صدقه داد؟ اشاره به علي(عليه السّلام) كرد و گفت: آن مرد كه در حال ركوع است! در اين هنگام آيه “انما وليكم الله و رسوله… ” نازل شد.13

 

‏‏3 – آيه اولي الامر

 

يا ايها ال
ذين‌امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم
؛‌ اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الامر (اوصياي پيامبر) را.

 

‏شأن نزول

 

مفسر معروف “حاكم حسكاني حنفي نيشابوري‏ “، ذيل اين آيه، پنج‏حديث نقل كرده است كه در همه آنها عنوان “اولي الامر ” بر علي(عليه السّلام) تطبيق شده است. در نخستين حديث، از خود آن حضرت نقل مي‏كند كه وقتي پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) فرمود: شركاي من كساني هستند كه خداوند آنها را قرين خود و من ساخته و درباره آنها آيه “يا ايها الذين‌امنوا اطيعوا الله‏ ” را نازل كرده است، از آن حضرت پرسيدم: “يا نبي الله من هم؛‌اي پيامبر خدا، اولي‏الامر كيانند؟ ” “قال: انت اولهم؛ فرمود: تو نخستين آنها هستي. “14

 

‏در بعضي از روايات اهل سنت، نام ائمه دوازده‏گانه اهل بيت(عليهم السّلام) يك به يك آمده است. 15

 

‏‏4 – آيه صادقين

 

يا ايها الذين‌ آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين؛‌ اي كساني كه ايمان آورده‏ايد از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد. “16

 

‏شأن نزول

 

مفسر معروف، سيوطي در “درالمنثور ” از ابن عباس نقل مي‏كند كه در تفسير آيه “اتقوا الله و كونوا مع الصادقين‏ ” گفت: “مع علي بن ابي طالب؛ با علي بن ابي‏طالب باشيد. “17

 

‏در بيان شان نزول اين آيه احاديث ديگري هست كه در كتب هر دو مكتب (اهل بيت و اهل سنت) آمده است.18

 

‏نكته حايز اهميت در اينجا اين است كه دستور خداوند به اينكه مؤمنان همواره بايد با صادقان باشند، دستوري است مطلق وبدون هيچ گونه قيد و شرطي، اين معنا جز در مورد معصومين(عليهم السّلام) ‌امكان‏پذير نيست؛ زيرا غيرمعصوم ممكن است ‏خطا كند و در آن حال بايد از او جدا شد. كسي كه در همه حال مي‏توان در كنار او و پيرو او بود، جز انسان معصوم كسي نخواهد بود. بنابراين منظور از صادقين در اين آيه، هر فرد راستگويي نيست، بلكه صادقاني است كه سخن خلاف – نه عمدا و نه از روي س
هو – در گفتار آنها راه ندارد.

 

‏با الهام از اين آيه و تفسير آن به همراهي با علي و فرزندان معصوم او، “دكتر محمد تيجاني‏ ” نام يكي از كتابهاي خود را “لاكون مع الصادقين‏ ” هدفم اين است كه با صادقان باشم! گذارده كه تاثير عجيبي در بسياري از مسلمين كرده است.

 

‏‏5 – آيه قربي

 

قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي؛ بگو: من هيچ پاداشي از شما براي رسالتم درخواست نمي‏كنم، جز دوست داشتن نزديكانم (اهل بيتم). “19

 

‏در ذيل اين آيه، روايات فراواني، در منابع اهل سنت و شيعه نقل شده است كه در تفسير و تبيين مفهوم آيه شريفه مي‏توان از آنها كمك گرفت.

 

‏شأن نزول

 

‏ “حاكم حسكاني‏ ” كه از دانشمندان معروف قرن پنجم هجري است، در شواهد التنزيل از “سعيد بن جبير ” از ابن عباس چنين نقل مي‏كند:

 

‏‏ “لما نزلت قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي قالوا يا رسول الله من هولاء الذين‌امرنا الله بمودتهم! قال: علي و فاطمة و ولدهما؛ هنگامي كه اين آيه نازل شد اصحاب عرض كردند: ‌اي رسول خدا، اينها كيستند كه خداوند ما را به محبت آنها‌ امر كرده است؟ فرمود: علي و فاطمه و فرزندان آن دو مي‏باشند. “20

 

‏نكته:
قرآن در سوره شعرا به نقل از پنج نفر از پيامبران الهي (نوح، هود، صالح، لوط و شعيب)

 

ي‏فرمايد: “و ما اسئلكم عليه من اجر ان اجري الا علي رب العالمين‏ ” و از سوي ديگر در مورد شخص پيامبر مي‏فرمايد: من از شما پاداشي تقاضا نمي‏كنم، مگر دوستي خويشاوندانم را!

 

‏از طرفي، در آيه 57 سوره فرقان باز در مورد پيامبر مي‏خوانيم: “قل ما اسئلكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا؛ بگو من در برابر ابلاغ رسالت هيچ گونه پاداشي از شما مطالبه نمي‏كنم، مگر كساني كه بخواهند راهي به سوي پروردگارشان برگزينند. “و باز در سوره سباء آيه 47 در مورد پيامبر اسلام آمده است: “قل ما سئلتكم من اجر فهو لكم ان اجري الا علي الله‏. ”
‏سؤال اين است كه جمع كردن اين آيات چهارگانه چگونه ممكن است؟

 

‏آيا بين آيات مربوط به پيامبر اسلام و آيه مربوط به پيامبران پنجگانه تعارض و تنافيي وجود دارد يا نه؟

 

‏در جواب بايد گفت: از ضميمه كردن اين آيات به يكديگر، به خوبي مي‏توان نتيجه گرفت كه پيامبر اسلام نيز مانند ساير پيامبران الهي، اجر و پاداشي براي شخص خود از مردم نخواسته است؛ بلكه مودت ذوي القرباي او راهي به سوي خداست و چيزي است صد در صد به نفع مردم؛ چرا كه اين مودت، دريچه‏اي به سوي مساله‌ امامت و خلافت و جانشيني پيامبر اسلام(صلّي الله عليه وآله و سلّم) است. و در حقيقت ادامه خط رسول الله(صلّي الله عليه وآله و سلّم) در‌ امت و هدايت مردم در پرتو آن محسوب مي‏گردد.

 

‏‏6 – آيه تطهير

 

انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا؛ خداوند مي‏خواهد هرگونه پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد. “21

 

‏آيه تطهير چون ستاره‏اي بر تارك آيات فضايل اهل بيت مي‏درخشد. و مطالب بلند و نكته‏هاي پر از فائده‏اي در آن هست كه توجه هر انديشمند عميقي را به سوي خود جلب مي‏نمايد و در اينجا به ذكر قطره‏اي از آنها اكتفا مي‏كنيم.

 

‏شأن نزول

 

علامه طباطبايي (ره) در الميزان مي‏فرمايد: بيش از هفتاد روايت دلالت دارند بر اينكه اين آيه مربوط به پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) و علي(عليه السّلام) و فاطمه (سلام الله عليها) و‌ امام حسن(عليه السّلام) و‌ امام حسين(عليه السّلام) است وغير اينها را شامل نمي‏شود؛ اين روايات از طريق اهل سنت (به طريق مختلف) و‌ اماميه (به طرق گوناگون) نقل شده‏اند و آنچه از طرق اهل سنت در اين زمينه نقل شده، بيش از آن است كه از طريق شيعه وارد شده است!22

 

‏ “دكتر تيجاني‏ ” در كتاب “فسئلوا اهل الذكر “، سي منبع از منابع معتبر اهل سنت (از تفسير و حديث و تاريخ) را ذكر مي‏كند كه نزول آيه تطهير را درباره اهل بيت پيامبر، يعني شخص پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم)، علي بن ابي‏طالب(عليه السّلام)، فاطمه زهرا (س)،‌ امام حسن(عليه السّلام) و ‌امام حسين(عليه السّلام) مي‏دانند، و در پايان اضافه مي‏كند كه علماي اهل سنت كه اين آيه را درباره اهل بيت پيامبر مي‏دانند زيادند و ما به همين مقدار اكتفا مي‏كنيم.23

 

‏آلوسي، عالم سني متعصبي كه هر جا آيه‏اي را در شان و فضايل علي و اهل‏بيت(عليهم السّلام) ديده به لطايف الحيلي آن را كمرنگ كرده است، در اين باره مي‏گويد:

 


‏ “اينكه مراد از اهل بيت در اين آيه كساني بودند كه پيامبر آنها را زير كساء قرار داد و درباره آنها فرمود: “اللهم هؤلاء اهل بيتي فاجعل صلواتك و بركاتك علي آل محمد كما جعلتها علي آل ابراهيم انك حميد مجيد؛ بار خدايا! اينان اهل بيت منند، پس درودها و بركاتت را همان‏گونه كه بر خاندان ابراهيم نازل فرمودي، بر خاندان محمد هم نازل فرما كه تو خداوند ستوده و بلند مرتبه هستي، خارج از حد شمارش است. “24

 

‏رواياتي كه در اين باره در كتب حديث و تفسير نقل شده‏اند، به چهار دسته تقسيم مي‏شوند:

 

‏‏1 – رواياتي كه برخي از همسران پيامبر نقل كرده‏اند و مفاد آن اين است كه پيامبر آنان را از شمول آيه تطهير خارج كرده است.25

 

‏‏2 – رواياتي كه مربوط به حديث كساء است.26

 

‏‏3 – رواياتي كه مي‏گويند پيامبر تا مدتي (شش ماه يا بيشتر) پس از نزول آيه تطهير، به در خانه علي و فاطمه و فرزندانش مي‏رفت و مي‏فرمود: “الصلوة! يا اهل البيت! انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا؛ هنگام نماز است‌اي اهل بيت! خداوند تنها مي‏خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور سازد و شما را پاك كند!. “27

 

‏‏4 – رواياتي كه از ابوسعيد خدري رسيده است كه مي‏گويد، اين آيه درباره رسول خدا و علي و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السّلام) نازل شده است: “نزلت في خمسة: في رسول الله و علي و فاطمة والحسن والحسين(عليهم السّلام). “28

 

‏در اينجا با ذكر يك جمله از عايشه – به نقل از ثعلبي در تفسيرش – سخن را به پايان مي‏بريم:

 

‏ثعلبي مي‏گويد: هنگامي كه از عايشه درباره جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ويرانگر سؤال كردند، (با تاسف) گفت: اين يك تقدير الهي بود! و هنگامي كه درباره علي(عليه السّلام) سؤال كردند، چنين گفت:

 

‏ “تسالني عن احب الناس كان الي رسول الله و زو
ج احب الناس كان الي رسول الله، لقد رايت عليا و فاطمة و حسنا و حسينا و جمع رسول الله بثوب عليهم. ثم قال: اللهم هؤلاء اهل بيتي و حامتي فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا. قالت: فقلت: يا رسول الله انا من اهلك؟ فقال: تنحي فانك الي خير؛ آيا از من درباره كسي سؤال مي‏كني كه محبوبترين مردم نزد پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) بود و از كسي مي‏پرسي كه همسر محبوبترين مردم نزد رسول خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) بود. من با چشم خود ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السّلام) را كه پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) آنها را در زير پارچه‏اي جمع كرده بود و فرمود: خداوندا! اينها خاندان منند و حاميان من، رجس و پليدي را از آنها ببر و از آلودگيها پاكشان فرما! من گفتم: ‌اي رسول خدا آيا من نيز از آنها هستم؟ فرمود: دور باش! تو بر خير و نيكي هستي (اما جزء اين جمع نمي‏باشي). “29

 

‏‏7 – آيه مباهله

 

“فمن حاجك فيه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علي الكاذبين؛ هرگاه بعد از علم و دانشي كه (درباره مسيح) به تو رسيده، (باز) كساني با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: “بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان
خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله كنيم و لعنت ‏خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. “30

 

‏‏ “ابتهال‏ ” در لغت‏به معناي واگذاري فرد يا حيوان به خودش است و در اصطلاح به معناي نفرين كردن؛ مباهله به معني نفرين كردن دو نفر بر همديگر است، به اين ترتيب كه وقتي استدلالات منطقي سودي نبخشيد، افرادي كه با هم درباره يك مساله مهم ديني گفتگو دارند، در يكجا جمع مي‏شوند و به درگاه خدا تضرع مي‏كنند و از او مي‏خواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند.31

 

‏شأن نزول

 

در روايات اسلامي كه مفسران و محدثان نقل كرده‏اند آمده است: “هنگامي كه آيه مورد بحث نازل
شد، پيامبر به مسيحيان نجران پيشنهاد مباهله داد. بزرگان مسيحي از پيامبر يك روز مهلت‏خواستند تا در اين باره به شور بنشينند. اسقف به آنها گفت: نگاه كنيد! اگر فردا محمد(صلّي الله عليه وآله و سلّم) با فرزند و خانواده‏اش براي مباهله‌ آمد، از مباهله با او بپرهيزيد و اگر اصحاب و يارانش را همراه آورد، با او مباهله كنيد كه او پايه و اساسي ندارد!

 

‏فردا كه شد پيامبر‌ آمد در حالي كه دست علي(عليه السّلام) را گرفته و حسن وحسين پيش روي او حركت مي‏كردند و فاطمه پشت‏سر او بود، مسيحيان و در پيشاپيش آنها اسقف اعظم آنان نيز بيرون‌ آمدند. هنگامي كه او پيامبر را با همراهانش مشاهده كرد، پرسيد: اينها كيانند؟ گفتند: اين يكي پسر عمو و داماد او و اين دو دختر زاده‏هاي او و اين بانو دختر اوست كه از همه نزد او گرامي‏تر است. اسقف نگاهي كرد و گفت: من مردي را مي‏بينم كه مصمم و با جرات در مباهله است و مي‏ترسم او راستگو باشد و اگر راستگو باشد، بلاي عظيمي بر ما وارد خواهد شد. سپس گفت: ‌اي اباالقاسم، ما با تو مباهله نخواهيم كرد! بيا با هم صلح كنيم و در بعضي روايات آمده است كه اسقف اعظم گفت: من صورتهايي را مي‏نگرم كه اگر از خدا بخواهند كوه را از جا بركند چنين خواهد شد؛ پس مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد!32

 

‏در صحيح مسلم چنين آمده است: معاويه از سعد بن ابي وقاص سؤال كرد: چرا تو لعن و سب علي بن ابيطالب نمي‏كني؟ در جواب گفت: به خاطر سه‌امر: حديث منزلت در جنگ تبوك، داستان پرچم در جنگ خيبر و داستان مباهله؛ وقتي كه آيه “قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم‏ ” نازل شد، پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) علي، فاطمه، حسن و حسين(عليهم السّلام) را فراخواند و گفت: بارخدايا، اينها اهل منند (اهل بيت من هستند).33

 

‏‏8 – آيه خير البريه

 

ان الذين‌ آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية * جزائهم عند ربهم جنات عدن تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا رضي الله عنهم و رضوا عنه ذلك لمن خشي ربه؛ كساني كه ايمان آوردند و اعمال نيك انجام دادند، بهترين مخلوقات خدايند، پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاي بهشت جاويدان است كه نهرها از زير درختانش جاري است هميشه در آن مي‏مانند. (هم) خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند و اين (مقام والا) براي كسي است ك
ه از پروردگارش بترسد. “34

 

‏در اين آيه درست است كه آيه، مفهوم وسيع و گسترده‏اي دارد و منحصر به شخص يا اشخاص معيني نمي‏باشد، ولي در روايات متعدد اسلامي كه در منابع حديث اهل سنت و شيعه آمده است، انگشت‏بر روي مصاديق و اشخاصي گذارده شده كه در صف اول از صفوف “خيرالبريه‏ ” و در صدر بهترين مخلوقات خدا قرار دارند.

 

‏شأن نزول

 

سيوطي از مفسرين معروف اهل سنت در “الدر المنثور ” و حاكم حسكاني عالم بزرگ حنفي در كتاب معروف ومعتبر “شواهد التنزيل‏ ” احاديثي نقل كرده‏اند كه مصداق بارز و اتم “خير البرية‏ ” را علي بن ابي طالب دانسته‏اند:

 

‏الف) سيوطي از ابن عساكر از جابر بن عبدالله نقل مي‏كند كه ما خدمت پيامبر بوديم كه علي(عليه السّلام) به سوي ما‌ آمد. هنگامي كه چشم پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) به او افتاد فرمود: “والذي نفسي بيده ان هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة‏ ” و جابر مي‏افزايد: “نزلت ان الذين‌ آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية. فكان اصحاب النبي(صلّي الله عليه و آله و سلّم) اذا اقبل علي(عليه السّلام) قالوا جاء خير البرية؛ پيامبر فرمود: قسم به كسي كه جان من به دست اوست، اين مرد و شيعيان او رستگاران روز قيامتند؛ جابر مي‏افزايد: در اين هنگام آيه “ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية‏ ” نازل شد. از اين رو اصحاب پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) هنگامي كه علي(عليه السّلام) مي‏آمد مي‏گفتند: خيرالبرية‌ آمد.35
‏ب) حاكم حسكاني علاوه بر حديث فوق، حديث ديگري را به نقل از ابن عباس نقل مي‏كند؛ ابن‏عباس مي‏گويد: هنگامي كه آيه “ان الذين‌ آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية‏ ” نازل شد، پيامبراكرم(صلّي الله عليه وآله و سلّم) به علي(عليه السّلام) فرمود: “هو انت و شيعتك، تاتي انت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين و ياتي عدوك غضبانا مقمحين؛ تو و شيعيانت در روز قيامت‏خيرالبرية هستيد؛ هم خدا از شما راضي است و هم شما از خدا راضي هستيد؛ ولي دشمن تو خشمگين و در زحمت (و عذاب) است. “36

 

‏نكته:
نامگذاري پيروان علي به “شيعه‏ ” امري است كه در زمان پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله و سلّم) اتفاق افتاده و اين نامگذاري اولين بار توسط شخص پيامبر اسلام(صلّي الله عليه وآله و سلّم) صورت گرفته است و ريشه در كلام پيامبر دارد و شكل‏گيري گروهي به نام “شيعيان علي(عليه السّلام) ” بي‏شك پس از اين اشاره و كلمه نغز رسول خدا روي داده است. لذا تلاش كساني كه سعي در تراشيدن و خلق و جعل بنيانگذاراني براي شيعه هستند، خواب و خيالي بيش نيست و البته، دشمني با اين عنوان و شر پنداشتن آن، دشمني و عناد و شر دانستن پيامبر و نامگذاري اوست! با توجه به اينكه پيامبر اسلام(صلّي الله عليه وآله و سلّم) در قرآن توسط خداوند توصيف به “و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي‏ ” شده است و به قول مولوي:
‏‏زانك ما ينطق رسول بالهوي
              كي هوا زايد ز معصوم خدا 37

 

‏بي‌شك نامگذاري پيروان علي(عليه السّلام) به “شيعه‏ ” ‌امري است كه از جانب خداوند صورت گرفته است و صرفا خواسته شخصي پيامبر نيست.

 

‏‏9 – آيه ليلة المبيت

 

‏ “و من الناس من يشري نفسه ابتغاء ‏مرضات الله والله رؤف بالعباد؛ بعضي از مردم جان خود را به خاطر خشنودي خدا مي‏فروشند و خداوند نسبت‏به بندگان مهربان است. “38

 

‏در شان نزول اين آيه، روايات زيادي در منابع معروف اسلامي آمده است؛ از جمله ثعلبي در تفسيرش و حاكم حسكاني در شواهد التنزيل از دو طر
يق (ابو سعيد خدري و ابن عباس) حديثي را نقل مي‏كنند كه ما كلام ثعلبي را به خاطر كامل بودن آن نقل مي‏كنيم.39

 

‏شأن نزول

 

ثعلبي مي‏گويد: پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله و سلّم) هنگامي كه تصميم به هجرت به سوي مدينه گرفت، علي بن ابي‏طالب(عليه السّلام) را در مكه براي اداي ديون و‌ امانتهاي مردم كه نزد او بود گذارد و آن شب كه به سوي غار حركت مي‏كرد، در حالي كه مشركين اطراف خانه او را گرفته بودند، دستور داد علي(عليه السّلام) در بستر او بخوابد و به او فرمود: پارچه سبز رنگي كه من دارم (و به هنگام خواب روي خود مي‏كشم)، به روي خود بينداز و در بستر من بخواب! ان‌شاءالله هيچ مكروهي به تو نمي‏رسد!

 

‏علي(عليه الس
ّلام) اين كار را انجام داد؛ در اين موقع خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحي فرستاد كه من در ميان شما پيمان برادري ايجاد كردم و عمر يكي را طولاني‏تر از ديگري قرار دادم. كدام يك از شما زندگي ديگري را بر خود مقدم مي‏شمريد؟ هر يك از آن دو، حيات خويش را برگزيدند. در اين هنگام خداوند به آنها وحي فرستاد: چرا شما همانند علي بن ابي طالب(عليه السّلام) نبوديد؟ من ميان او و محمد برادري برقرار ساختم و او در بستر پيامبر خوابيد و جان او را بر جان خويش مقدم شمرد! به زمين فرود آييد و او را از دشمنان حفظ كنيد. آنها فرود‌ آمدند، جبرئيل بالاي سرش و ميكائيل پايين پايش بود و جبرئيل صدا مي‏زد: آفرين، آفرين! چه كسي همانند تو است‌اي علي؟! خداوند به تو نزد فرشتگان مباهات كرد.

 

‏در اين هنگام كه پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) به سوي مدينه در حركت‏بود، اين آيه در شان علي(عليه السّلام) نازل شد: “و من الناس من يشري… “40

 

‏ابن ابي الحديد در شرح نهج‌البلاغه از ابوجعفر اسكافي نقل مي‏كند: “حديث الفراش قد ثبت
‏بالتواتر فلايجحده الا مجنون او… و قد روي المفسرون كلهم، ان قول الله تعالي: و من الناس من يشري آلآية نزلت في علي ليلة المبيت علي الفراش؛ داستان خوابيدن علي در رختخواب پيامبر به تواتر اثبات شده است، لذا كسي جز ديوانه يا… منكر آن نيست و تمام مفسران نقل كرده‏اند كه آيه “من يشري… “در شان علي بن ابيطالب، در شبي كه در رختخواب پيامبر خوابيد، نازل شده است. “41

 

‏حاكم نيشابوري در كتاب “مستدرك الصحيحين‏ “، داستان ليلة المبيت را به نقل از ابن عباس نقل مي‏كند و تصريح مي‏كند كه “هذا حديث صحيح الاسناد و لم يخرجاه؛ اين حديث معتبري است، هرچند بخاري و مسلم در كتاب خود آن را نياورده‏اند. “42

 

‏‏10 – آيات برائت

 

براة من الله و رسوله الي الذين عاهدتم من المشركين… ؛ (اين، اعلام) بيزاري از سوي خدا و پيامبر او، به كساني از مشركان كه با آنها عهد بسته‏ايد! “43

 

‏مورخان و مفسران و محدثان بسياري از عامه و تمامي خاصه تصريح نموده‏اند كه پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) ابتدا وظيفه ابلاغ آيات ابتدايي سوره برائت را به ابوبكر داد، ولي بعدا علي(عليه السّلام) را به دنبال او فرستاد تا آيات را از او گرفته و خودش به مكه رفته و آنها را ابلاغ كند. در اين باره به نقل احمد بن حنبل در مسند (از كتب معروف حديثي اهل سنت) اكتفا مي‏شود.

 

‏شأن نزول

 

احمد حنبل در مسند مي‏گويد: پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله و سلّم) سوره برائت را با ابوبكر به سوي اهل مكه فرستاد تا اعلام كند كه بعد از آن سال، هيچ مشركي حق حج‏خانه خدا را ندارد و هيچ كس نبايد به صورت عريان و برهنه خانه را طواف كند. سپس پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) به علي(عليه السّلام) فرمود: خود را به ابوبكر (در وسط راه مكه و مدينه) برسان، ابوبكر را به سوي من بازگردان و خود سوره برائت را ابلاغ كن! علي(عليه السّلام) چنين كرد. در آخر حديث هنگامي كه ابوبكر سؤال مي‏كند: آيا چيزي بر ضد من نازل شده كه من نبايد سوره را ابلاغ كنم؟ پيامبر مي‏فرمايد: “امرت ان لايبلغه الا انا او رجل مني؛ من مامور شده‏ام كه اين سوره را مگر من يا مردي كه از من است ابلاغ نكند. “44

 

‏ترمذي در سنن معروف خود (كه از منابع اصلي حديث اهل سنت محسوب مي‏شود) همين حديث را به تعبير ديگري از “انس بن مالك‏ ” نقل مي‏كند كه پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) سوره برائت را با ابوبكر فرستاد، سپس او را خواند و فرمود: “لاينبغي لاحد ان يبلغ هذا الا رجل من اهلي فدعا عليا فاعطاه اياه؛ سزاوار نيست‏براي احدي كه اين سوره را ابلاغ كند. مگر مردي از خاندانم! سپس علي را فرا خواند و سوره را به او داد. “45

 

‏‏11 – آيه سقاية الحاج

 

اجعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن‌ آمن بالله واليوم الآخر و جاهد في سبيل الله لايستوون عند الله و الله لايهدي القوم الظالمين؛ آيا سيراب كردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند (عمل) كسي قرار داديد كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و در راه او جهاد كرده است؟! (اين دو) نزد خدا مساوي نيستند و خداوند گروه ظالمان را هدايت نمي‏كند! “46

 

‏حاكم حسكاني يكي از كساني است كه شان نزول اين آيه را درباره علي مي‏داند. او خود در شواهد التنزيل در ذيل اين آيه بيش از ده روايت از طرق مختلف آورده است كه اين مطلب را به خوبي اثبات مي‏نمايد.

 

‏شأن نزول

 

حاكم در يكي از روايات از انس بن مالك نقل مي‏كند كه عباس بن عبدالمطلب و شيبه – كليد دار خانه خدا – بر يكديگر تفاخر مي‏كردند كه علي(عليه السّلام) فرا رسيد؛ عباس عرض كرد: فرزند برادر! توقف كن سخني با تو دارم! علي(عليه السّلام) ايستاد. عباس گفت: شيبه بر من افتخار مي‏كند و گمان مي‏كند از من شريفتر و برتر است! علي(عليه السّلام) فرمود: ‌اي عمو، تو در جواب او چه گفتي؟ عرض كرد گفتم: من عموي رسول خدايم و وصي پدر او وسيراب كننده حاجيان مي‏باشم. من از تو شريفترم! علي(عليه السّلام) به شيبه گفت: تو در برابر او چه گفتي؟ عرض كرد: من گفتم از تو شريفترم، من‌ امين خدا نسبت‏به خانه او هستم و كليددار او مي‏باشم. چرا تو را‌ امين خود نشمرده، آن گونه كه مرا‌ امين شمرده است؟! علي(عليه السّلام) فرمود: افتخار من اين است كه من نخستين كسي از مردان اين‌ امتم كه به پيامبر خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) ايمان آورده و هجرت و جهاد نموده است! سپس هر سه نفر نزد پيامبر آمده و هر كدام سخن خود را گفت: پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) چيزي نفرمود. بعد از چند روز وحي درباره آنها نازل شد. پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) به سراغ هر سه فرستاد، خدمتش‌ آمدند و آيه “اجعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرام‏ ” و ما بعد آن را بر آنها تلاوت فرمود.47 همين مضمون با اختلاف اندكي در روايات ديگري آمده است.

 

‏‏12 – آيه و كفي الله المؤمنين القتال ‏

 

‏ “و رد الله الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرا و كفي الله المؤمنين القتال و كان الله قويا عزيزا؛ و خدا كافران را با دلي پر از خشم بازگرداند، بي‏آنكه نتيجه‏اي از كار خود گرفته باشند و خداوند (در اين ميدان) مؤمنان را از جنگ بي‌نياز ساخت (و پيروزي را نصيبشان كرد) و خدا قوي و شكست‏ناپذير است. “48

 

‏بسياري از محدثين و مفسرين گفته‏اند كه: “و كفي الله المؤمنين القتال‏ ” اشاره به علي(عليه السّلام) و ضربه بسيار مؤثري است كه بر پيكر “عمرو بن عبدود ” زد و مسلمانان را از جنگ با كفار بي‏نياز نمود.

 

‏حاكم حسكاني چندين حديث‏به چند طريق نقل كرده است كه ما نقل او از “حذيفه‏ ” – صحابي بزرگ و معروف – را ذكر مي‏كنيم:

 

‏شأن نزول

 

حذيفه حديث مفصلي درباره پيكار علي(عليه السّلام) با عمرو بن عبدود و كشتن او نقل كرده است. او مي‏گويد، پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) فرمود: “ابشر يا علي! فلو وزن اليوم عملك بعمل ‌امة محمد(صلّي الله عليه و آله و سلّم) لرجح عملك بعملهم و ذلك انه لم‏يبق بيت من بيوت المسلمين الا و قد دخله عز بقتل عمرو؛ بشارت باد بر تو‌اي علي! اگر اين كار تو را با عمل‌ امت محمد(صلّي الله عليه وآله و سلّم) مقايسه كنند، عمل تو بر اعمال آنها برتري خواهد داشت؛ زيرا خانه‏اي از خانه‏هاي مسلمانان نبود، مگر اينكه به خاطر قتل عمرو بن عبدود عزتي در آن وارد شد. “49

 

‏‏13 – آيه صديقون

 

“والذين‌ آمنوا بالله و رسله اولئك هم الصديقون والشهداء عند ربهم لهم اجرهم و نورهم والذين كفروا و كذبوا بآياتنا اولئك اصحاب الجحيم؛ كساني كه به خدا و رسولانش ايمان آوردند، آنها صديقين و شهدا نزد پروردگارشانند، براي آنان است پاداش (اعمال) شان و نور (ايمان) شان و كساني كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، آنها دوزخيانند. “50

 

‏حاكم در شواهد التنزيل، پنج‏حديث‏به طرق مختلف در ذيل اين آيه نقل مي‏كند كه به نقل او از “ابن ابي ليلي‏ ” اكتفا مي‏شود:

 

‏شأن نزول

 

از ابن ابي ليلي از پدرش: “قال رسول الله: الصديقون ثلاثة حبيب النجار مؤمن آل ياسين و حزبيل (حزقيل) مؤمن آل فرعون و علي بن ابي طالب الثالث و هو افضلهم. “51

 

‏‏14 – آيه نور

 

يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و‌ آمنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نورا تمشون به و يغفر لكم والله غفور رحيم؛‌ اي كساني كه ايمان آورديد، تقواي الهي پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به ش
ما ببخشد و براي شما نوري قرار دهد كه با آن (در ميان مردم و در مسير زندگي خود) راه برويد وگناهان شما را ببخشد. و خداوند‌ آمرزنده مهربان است. “52

 

‏شأن نزول

 

شواهد التنزيل از ابن عباس نقل مي‏كند كه مراد از جمله “يؤتكم كفلين من رحمته‏ ” حسن و حسين(عليهم السّلام) است و منظور از “يجعل لكم نورا تمشون‏ ” علي بن ابي طالب(عليه السّلام) است.53

 

‏در حديث ديگري در همان كتاب، با سند خود از جابر بن عبدالله از پيامبر نقل كرده كه در تفسير “يؤتكم كفلين من رحمته‏ ” فرمود: منظور حسن و حسين است و در تفسير “و يجعل لكم نورا… ” فرمود: منظور علي بن ابي‏طالب است. و حاكم در همان كتاب از‌ امام باقر(عليه السّلام) در تفسي
ر همين آيه نقل مي‏كند كه فرمود: “من تمسك بولاية علي فله نور؛ براي كسي كه به ولايت علي بن ابي‏طالب تمسك جويد، نوري وجود دارد! “54

 

‏‏15 – آيه انفاق

 

الذين ينفقون‌ اموالهم بالليل والنهار سرا و علانية فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون؛ آنها كه‌ اموال خود را شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق كنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين مي‏شوند. “55

 

‏بي‏شك مفهوم اين آيه، كلي و جامع است و مفهوم آن تشويق به انفاق در راه خدا در اشكال مختلف
است. آشكارا و پنهان، در شب و روز؛ اين آيه به كساني كه انفاق مي‏كنند بشارت عظيمي مي‏دهد، ولي از روايات اسلامي استفاده مي‏شود كه مصداق شاخص اين آيه علي(عليه السّلام) است.

 

‏شأن نزول

 

از جمله كساني كه اين آيه را در شأن علي(عليه السّلام) دانسته‏اند سيوطي است. او از ابن عباس نقل مي‏كند كه گفت: اين آيه درباره علي بن ابي‏طالب نازل شده؛ به اين صورت كه چهار درهم داشت، درهمي را در شب و درهمي را در روز، درهمي را پنهاني و درهمي را آشكار انفاق كرد؛ آنگاه اين آيه نازل شد.56

 

‏ابن ابي الحديد به هنگام برشمردن صفات والاي علي(عليه السّلام)، هنگامي كه به مساله جود و سخاوت مي‏رسد، بعد از اشاره به آيات سوره “هل اتي‏
” مي‏گويد:

 

‏ “روي المفسرون انه لم يملك الا اربعة دراهم، فتصدق بدرهم ليلا و بدرهم نهارا و بدرهم سرا و بدرهم علانية. فانزل فيه الذين ينفقون‌ اموالهم‏. ”

 

‏مفسران نقل كرده‏اند كه علي(عليه السّلام) فقط چهار درهم داشت، درهمي را شب و درهمي را در روز، درهمي را پنهاني و درهمي را آشكارا انفاق كرد و خداوند اين آيه را درباره او نازل فرمود.57

 

‏از نقل ابن ابي الحديد، اين گونه برداشت مي‏شود كه اين مساله در ميان مفسران مورد اتفاق يا لااقل مشهور است.

 

‏‏16 – آيه محبت

 

يا ايها الذين‌ آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتي الله بقوم يحبهم و يحبونه… ؛‌ اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، هر كس از شما از آيين خود بازگردد (به خدا زياني نمي‏رساند)، خداوند گروهي را مي‏آورد كه آنها را دوست دارد وآنان (نيز) او را دوست دارند. “58

 

اين آيه بروشني مي‏فرمايد كه پشت كردن گروهي از تازه مسلمانان به اسلام، لطمه‏اي بر اساس آن وارد نمي‏كند. خداوند به گروهي از اهل ايمان كه دا
راي چند ويژگي هستند، ماموريت دفاع از آيين مقدس را سپرده است؛ كساني كه هم خدا را دوست مي‏دارند و هم خدا آنها را دوست مي‏دارد. جمع شدن صفات مذكور در آيه، در يك فرد يا بعض افراد يك فضل الهي است كه هركس شايسته آن نيست.

 

‏مفهوم اين آيه مانند بسياري از آيات گذشته وسيع و گسترده است، ولي از روايات اسلامي كه از طرق شيعه و اهل سنت نقل شده است‏به خوبي استفاده مي‏شود كه علي(عليه السّلام) برترين و بالاترين مصداق اين آيه است.

 

‏شأن نزول

 

“فخر رازي‏ ” هنگامي كه به تفسير اين آيه مي‏رسد، اقوالي از مفسران در مورد تطبيق اين آيه نقل مي‏كند و در پايان
بحث مي‏گويد: جماعتي گفته‏اند كه اين آيه درباره علي(عليه السّلام) نازل شده است. سپس به دو دليل براي تقويت اين قول استدلال مي‏كند: نخست اينكه هنگامي كه پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) در روز خيبر پرچم را به دست علي(عليه السّلام) داد، فرمود:

 

‏ “لادفعن الراية غدا الي رجل يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله؛ من فردا پرچم را به دست مردي مي‏دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول نيز او را دوست دارند. “‏سپس مي‏گويد: اين همان صفتي است كه در آيه بالا به آن اشاره شد.

 

‏و دليل ديگر اينكه بعد از آن آيه، آيه “انما وليكم الله و رسوله‏ ” است كه در حق علي(عليه السّلام) نازل شده است؛ بنابراين سزاوارتر اين است كه بگوييم آيه ماقبل نيز در حق اوست.59

 

‏‏17 – آيه مسؤولون

 

وقفوهم انهم مسؤولون؛ آنها را نگهداريد كه بايد بازپرسي شوند. “60

 

‏شأن نزول

 

در روايات متعدد وارد شده است كه منظور، سؤال از ولايت علي بن ابي‏طالب است. شماري از علماي بزرگ اهل سنت منظور از سؤال را سؤال از ولايت علي بن ابي‏طالب دانسته‏اند؛ از جمله آنها حاكم حسكاني است كه در “شواهد التنزيل‏ ” از ابوسعيد خدري به دو طريق نقل مي‏كند كه پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله و سلّم) در تفسير اين آيه فرمود: “عن و
لاية علي بن ابي‏طالب‏ ” منظور سؤال از ولايت علي بن ابي‌طالب است.

 

‏او حديث ديگري از سعيد بن جبير، از ابن عباس نقل مي‏كند كه پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله و سلّم) فرمود: “اذا كان يوم القيامة اوقف انا و علي علي الصراط فما يمر بنا احد الا سئلناه عن ولاية علي، فمن كانت معه و الا القيناه في النار و ذلك قوله: “وقفوهم انهم مسؤولون‏ ” ؛ هنگامي كه روز قيامت مي‏شود، من و علي بر صراط متوقف مي‏شويم؛ هر كس از كنار ما مي‏گذرد از ولايت علي از او سؤال مي‏كنيم؛ هر كس كه داراي اين ولايت‏باشد، [از صراط مي‏گذرد] و الا او را در آتش مي‏افكنيم و اين است معني آيه “وقفوهم انهم مسؤولون‏ “. “61

 

‏نكته جالب اينكه “آلوسي‏ ” كه به عداوت و بغض نسبت‏به اهل بيت(عليهم السّلام) معروف است، و هر آيه‏اي را كه درباره فضايل علي(عليه السّلام) و اهل بيت(عليهم السّلام) باشد به هر صورت ممكن كم رنگ مي‏نمايد، با ناديده گرفتن منابع اهل سنت مي‏گويد: بعضي از‌ اماميه اين آيه را در شأن علي بن ابي طالب مي‏دانند. او در آخر،
از پيش خود ولايت‏ساير خلفا را نيز اضافه مي‏كند!62

 

‏سخن آخر

 

خيرالختام اين مجموعه را حديثي از رسول خدا كه فريقين آن را به طرق مختلف نقل كرده‏اند قرار مي‏دهيم.

 

‏رسول خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) آن برترين بنده خدا فرمودند، “علي مع القرآن والقرآن مع علي؛ علي با قرآن است و قرآن با علي است. ”

 

‏شايد در روزگاري كه رسول خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) اين كلام نوراني را فرمودند، كمتر كسي يافت مي‏شد كه به كنه اين كلام نغز بار يابد، ولي ‌امروز فهم و هضم اين كلمه نغز، آسانتر و ‌امكان‏پذيرتر گشته است؛ اگر در اين كلام بلند، غرض رسول خدا(صلّي الله عليه وآله و سلّم) صرفا بيان معيت و همراهي با علي با قرآن بود، اين هدف به وسيله بخش نخست‏حديث افاده شده بود و نيازي به اضافه كردن بخش دوم نبود؛ آنچه كه درك آن، حكمت و دقت مي‏طلبد، اين است كه پيامبر(صلّي الله عليه وآله و سلّم) در بخش دوم مي‏فرمايد: “والقرآن مع علي‏ ” افاده تاكيد در اين كلام قطعي و مسلم است، ولي آن نكته باريكتر زموي، معيت تنها نيست؛ بلكه همرديفي علي(عليه السّلام) با قرآن است، چرا كه علي(عليه السّلام)، قرآن مجسم و به تعبيري وجود عيني قرآن است. قرآن و علي يك وجودند، قرآن وجود قطعي و علي(عليه السّلام) وجود عيني همان قرآن است. قضاوت در اين باره را بر عهده صاحبان فهم و نكته‌دانان و آشنايان با حكمت الهي مي‏گذاريم!

 

http://parsidoc.ir

صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor

 

سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن. سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن. سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن. سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن. سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن. سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن. سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن. سیمای حضرت علی علیه السلام در قرآن.
به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید