منوی اصلی

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

علم لدنی حضرت صدیقه زهرا علیهاالسلام

فهرست مطالب

بخشی از درس اخلاق آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران


*معصوم و علم لدنی!


در روایتی آمده که وجود مقدّس امیرالمؤمنین، علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) با عمّار
یاسر درد دل می‌کند و به او می‌فرماید: فاطمه(س)، آن أمّ‌الخلقه، وقتی غم‌ها و این حال و وضع پریشان من را دید، یک‌مرتبه‌ای من را صدا زد و فرمود: «ادْنُ لِأُحَدِّثَکَ بِمَا کَانَ وَ بِمَا هُوَ کَائِنٌ‏ وَ بِمَا لَمْ‏ یَکُنْ‏ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ حِینَ تَقُومُ السَّاعَةُ»، علی جان! بیا نزدیکم تا به تو از حوادث گذشته و حال و آن چیزی که هنوز به وقوع نپیوسته، تا آن موقعی که قیامت بر پا می‌شود، همه را برایت بگویم – علم لدنی این است


خدا مرحوم آیت‌الله سعادت‌پرور، معروف به پهلوان، آن عارف‌بالله را رحمت کند. به قول ایشان، حضرت به امیرالمؤمنین می‌گویند: نگران من نباش. من الآن باید برای ولایت این‌طور دفاع کنم، ولی من همه این چیزها را می‌دانم، گذشته را می‌دانم، حال را می‌دانم، آینده را می‌دانم. همه را خودم بلدم. یک موقع نگویی: بانوی من تنها شده است و … . من همه چیز را می‌دانم، امّا من باید صبر کنم، همان‌ طور که تو باید صبر کنی. تو صبرت این است که سکوت کنی و من هم باید در راه ولایت، جانم را فدا کنم.

ما راجع به ولایت در دهه گذشته صحبت کردیم که هر کس باشی، در هر مقامی باشی، وقتی چیزی باید به نام ولایت آمد، باید فدایی شوی. حتّی گاهی خود ولیّ برای ولایت فدا می‌شود که ولایت بماند. حالا اگر کسی متوجّه می‌شود که می‌شود. اگر هم متوجّه نمی‌شود، کاری نمی‌توانیم بکنیم، اجبار که نیست. این که امام راحل عظیم‌الشّأن می‌فرمودند: حفظ این نظام، أوجب واجبات است؛ یعنی همی
ن
.


لذا این ولایت، ولایت مولی‌الموالی(ع) و ولایت حضرات معصومین(ع) است که برای بی‌بی‌ دوعالم(س) مهم است و لذا این حال علم برای حضرات معصومین(ع) معلوم است؛ به خصوص بی‌بی‌ دو عالم(س) که نور او نور عظمت است.


 


*نور با عظمت خداوند که در آسمانش سکونت داشت!


ابن‌عمّاره است، می‌گوید: من خیلی از لفظ زهرا خوشم می‌آمد. از وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) سؤال کردم: آقاجان! فدای شما شوم! چرا به مادرتان، حضرت فاطمه(س)، زهرا هم می‌گفتند؟ حضرت به زیبایی فرمودند: «لِأَنَّهَا کَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِی‏ مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ‏ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْض».

البته جواب این سؤال را چند نوع بیان کردند که همه این‌ها هم با هم جمع می‌شود. یکی، آن روایتی بود که در جلسه گذشته بیان کردیم که حضرت در جواب جابر فرمودند: «إِنَّمَا سُمِّیَتِ الزَّهْرَاءَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ‏ نُورِ عَظَمَتِه فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِنُورِهَا» اصلاً به نور آن حضرت، همه آسمان‌ها و زمین روشن شد؛ لذا معلوم می‌شود از قبل تاریکی بوده و این‌ها به واسطه نور حضرت، نور گرفتند.

بعد فرمودند: «وَ غَشِیَتْ أَبْصَارَ الْمَلَائِکَةِ، وَ خَرَّتِ الْمَلَائِکَةُ لِلَّهِ سَاجِدِینَ» اصلاً ناخودآگاه ملائکه با دیدن آن نور باعظمت، به سجده افتادند و سؤال کردند: «وَ قَالُوا: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا، مَا هَذَا النُّورُ؟»‏ این نور چیست؟ «فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِمْ: هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی» خداوند فرمود: این،
نوری از نورهای من است.
«وَ أَسْکَنْتُهُ فِی سَمَائِی» که من آن را در آسمانم ساکن کردم. در جلسه گذشته بیان شد که این «سَمَائِی» باید با سماوات فرق کند همان‌طور که «جنّتی» با جنّات و رضوان فرق می‌کند و توضیحاتش را دادیم.

بعد فرمودند: «خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِی، أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ أَئِمَّةً یَقُومُونَ بِأَمْرِی، یَهْدُونَ إِلَى حَقِّی، وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِی فِی أَرْضِی بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِی» این نور، نور باعظمت است – لذا معلوم می‌شود انوار مختلف است و این نور، یک نور باعظمت است – که من این را از صلب نبی خارج می‌‌کنم که آن هم از جمیع انبیاء الهی افضل است و از این نور ائمه هدی را هم خارج می‌‌کنم. لذا برای همین است که آن‌ها هم علم مطلقند دیگر که بیان کردیم.

*
نوری که از زمین، برای اهل آسمان، می‌درخشد& lt;B>!
لذا یک بار این‌طور دلیل نام‌گذاری حضرت زهرا را بیان می‌کنند، یک بار هم به این صورت که در این جلسه بیان کردیم که همه این‌ها با هم جمع می‌‌شود. بیان شد که حضرت می‌فرمایند: «لِأَنَّهَا کَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِی‏ مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ‏ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْض». برای این نام ایشان زهرا بود ‌که وقتی در عبادتگاهش قرار می‌گرفت، نور آن حضرت، آن زهره ظاهریه، برای اهل سماوات می‌درخشید؛ همان‌طور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد.

الآن ما این نور را نمی‌‌فهمیم. در تاریکی مطلق که در بیابان و صحرا بروید، این درخشندگی کواکب،… را می‌بینید. الآن در تهران چه می‌دانیم دبّ اکبر و … یعنی چه! در آن‌جا قشنگ معلوم است، به خصوص اگر اردیبهشت و خرداد در صحرا باشید. اصلاً این گویی می-‌توانید ستاره‌ها را در آسمان بچینید و آن‌ها فراوان نورافشانی می‌‌کنند و همه را جذب خودشان می‌‌کنند.


حالا آن‌ها کواکب هستند؛ یعنی انوار مختلفند و یک نور نیستند، کلی هستند و إلّا اگر یک ستاره در آسمان باشد که به درد نمی‌خورد. آسمان پر از ستاره است و لذا شب‌های صحرا، غوغا و محشر است و زیبایی خاص دارد، امّا پر از ستاره است که این‌طور می‌شود.

ولی بی‌بی‌ دو عالم، یکی است و چنان نوری از او به آسمان ساطع می‌شود که توجّه اهل آسمان را به خودش جلب می‌کند. ببینید! به نظر می‌آید معمولاً همه خوبی‌ها و فضائل در آسمان است امّا برعکس می‌شود و فضیلت‌ها از زمین به آسمان جلوه می‌کند، آن هم در زمانی که بی‌بی‌دوعالم در محراب به عبادت پروردگار عالم مشغول است.

لذا معلوم می‌شود عبادت، نور دارد. مگر نفرمودند: حتّی وضو، نور است، «الوضوء نور». این، خیلی عجیب است. آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی تعریف می‌کردند که شخصی محضر سلطان العارفین، آیت الله ملا فتحعلی سلطان آبادی می‌رفت و دائم الوضو بود. یک روز به واسطه اینکه یک مقدار دیر شده بود، عجله کرده بود و برای اینکه بحث را از دست ندهد، وضو نگرفته به درس حاضر شده بود.


وقتی آمد، آقا بحث را که بیان کردند، حین بحث یک مرتبه فرمودند: امروز آن آقا که کمتر می‌گیرد، برای این است که دائم وضو داشت و امروز ندارد!


او آخر بحث رفت خدمت آقا رفت و گفت: آقا! شما از کجا فهمیدید؟ فرمود: هر روزی که تو می‌آمدی، نورانیّت خاصّی داشتی، امّا امروز آن‌گونه نبودی!

اهل تقوا می‌فهمند که «الوضوء نور». چشمشان باز می‌شود و نور را در صورت شخص می‌بینند. ولو کسی
به ظاهر سبزه رو یا سیاه باشد، امّا نور طهارت، یک نور عجیبی است
.


لذا حضرت فرمودند: این نور برای اهل آسمان می‌درخشید، آن هم به چه سبک وسیاقی، مانند درخشش نور ستارگان برای اهل زمین! بعد در جای دیگری می فرمایند: «إنّها نور التّقوی و نور العلم و نور العصمة» این نور تقوا و علم و عصمت بود. فاطمه، عصمت الله الکبری است.

*
نورافشانی بی‌بی‌ دو عالم برای امیرالمؤمنین!
در جای دیگر، ابان بن تَغلب – که تُغلب بیان می‌کنند، امّا اصلش همان تَغلب باید باشد و ادلّه و براهینی دارد که اینجا جای بحثش نیست – به امام صادق(ع) عرضه
می‌دارد: آقا جان! چرا مادرتان را زهرا هم می‌نامیدند؟ حضرت فرمودند: «َلِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی النَّهَارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالنُّور العِلم» چون بی‌بی‌دوعالم، روزی سه مرتبه برای امیرالمؤمنین نورافشانی می‌کرد و آن علم الهی را نشان می‌داد
.

*
نوری که مردم مدینه بارها از خانه بی‌بی‌دوعالم در هنگام نماز صبح دیدند!
یا باز این نکته را بیان کنم که خیلی عالی است، این مطلب را اهل جماعت هم در تاریخ طبری، راجع به فضایل فاطمه زهرا(س) – به تعبیر آن‌ها (رضی اللّه عنها) – آوردند. در مدینه، مردم بارها دیدند که از خانه حضرت زهرا(س)، هنگام نماز صبح، نوری ساطع است، متعجّب می‌شدند. خدمت پیامبر آمدند و گفتند: یا رسول الله! ما چه می‌‌بینم؟ این نور چیست؟


حضرت فرمودند: «فَیَرَوْنَهَا قَاعِدَةً فِی مِحْرَابِهَا تُصَلِّی وَ النُّورُ یَسْطَعُ مِنْ‏ مِحْرَابِهَا مِنْ وَجْهِها»، حضرت خودشان می‌‌آمدند می‌‌دیدند و بعد می‌فرمودند: دیدم بی‌بی‌ دو عالم در محراب عبادتش نشسته
و نماز می‌‌خواند و نور از جمالش ساطع است. صورت بی‌بی‌ دو عالم پر از نور است
.


فارس


www.mouood.org با تصرف و تلخیص

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید