ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

مثالهای قرآن

مثالهای قرآن

فهرست مطالب

نویسنده :  كاظم احمدزاده

 

واژۀ قرآنی آن “امثال” جمع مَثََل است و “مَثل” به معانی گوناگون زیر آمده است: مانند، شبیه، صفت، گفتاری که میان مردم شایع است و بدان مَثَل می­زنند، عبرت، پند و تنبیه از حال گذشتگان.[1]

 

 دراصطلاح عبارت است از کلامی که نسبت به واقعۀ خاصی که اقتضای چنین کلامی را داشته گفته شده سپس در طول زمان در وقایع مشابه آن بکار رفته و شایع شده است، مَثل با این معنا در قرآن کریم یافت نمی­شود.[2]

 

     

 

معانی مختلف “مَثل” در قرآن[3]

 

1. مانند و شبیه:

 

«مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً…»[4]

 

«كسانى كه مكلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتابهايى حمل مى‏كند…»

 

 

 

2. حکایت و داستان:

 

«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُون »[5]

 

«و براى آنها، اصحاب قريه (انطاكيه) را مثال بزن هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند.»

 

 

 

3. عبرت پذیری:

 

«فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرينَ »[6]

 

«و آنها را پيشگامان (در عذاب) و ع
برتى براى ديگران قرار داديم.»

 

 

 

4. الگو و نمونه:

 

الف. الگوی نیکو؛ مانند حضرت عیسی(ع):

 

«إنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَني‏ إِسْرائيلَ »[7]

 

«مسيح فقط بنده‏اى بود كه ما نعمت به او بخشيديم و او را نمونه و الگويى براى بنى اسرائيل قرار داديم.»

 

        

 

ب. الگوی فاسد و بد؛ مانند همسران حضرت نوح و لوط (ع):

 

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما…»[8]

 

«خداوند براى كسانى كه كافر شده‏اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند…»

 

   

 

5. صفت؛ مانند توصیف بهشت و جهنم:

 

«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْكَ عُقْبَى الَّذينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرينَ النَّارُ »[9]

 

«توصيف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده، (اين است كه) نهرهاى آب از زير درختانش جارى است، ميوه آن هميشگى، و سايه‏اش دائمى است اين سرانجام كسانى است كه پرهيزگارى پيشه كردند و سرانجام كافران، آتش است!»

 

   

 

صورتهای بیان مثل در قرآن

 

1. واژه “مثل” ضمن آیات صریحا ذکر شده است؛ مانند :

 

«مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّة…»[10]

 

  

 

2. واژه “مثل” در کنار واژه “ضرب” آمده است؛ مانند :

 

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فيهِ شُرَكاء…»[11]

 

   

 

3. با حرف “ک” تشبیه بیان شده است؛مانند:

 

«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهی كاَلحِْجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَة…»[12]

 

«سپس دلهاى شما بعد از اين [واقعه‏] سخت گرديد، همانند سنگ، يا سخت‏تر از آن…»

 

 

 

4. گاهی در آیه کلمه” مثل” و حرف” ک” وجود ندارد ولی از سیاق عبارت و مفهوم آن وجودِ مثل نمایان است.[13]

 

«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَاتِنَا وَ اسْتَكْبرَُواْ عَنهَْا لَا تُفَتَّحُ لهَُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتىَ‏ يَلِجَ الجَْمَلُ فىِ سَمّ‏ِ الخِْيَاطِ…»[14]&lt ;/SPAN>

 

«كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و در برابر آن تكبّر ورزيدند، (هرگز) درهاى آسمان به رويشان گشوده نمى‏شود و (هيچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اينكه شتر از سوراخ سوزن بگذرد!..»

 

 

 

گونه­های مثلهای قرآن به لحاظ صراحت و عدم صراحت[15]

 

1. امثال واضحه (امثال ظاهره): امثالی هستند که به نحوی از انحاء به مثل بودن آنها با ذکر واژه مثل یا به کار بردن حرف «ک» و غیره تصریح شده است.

 

2. امثال غیر واضحه: امثالی هستند که ظاهر عبارت صراحتی بر مثل بودن آنها ندارد ولی از مفهوم سخن و جان کلام مثل بودن عبارت معلوم می­گردد:

 

«وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يخَْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِى خَبُثَ لَايخَْرُجُ إِلَّا نَكِدًا…» [16]

 

«سرزمين پاكيزه (و شيرين)، گياهش به فرمان پروردگار مى‏رويد امّا سرزمينهاى بد طينت (و شوره‏زار)، جز گياه ناچيز و بى‏ارزش، از آن نمى‏رويد…»

 

 

 

انواع امثال ظاهره

 

1. تشبیهات تمثیلی:

 

«مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُواْ التَّوْرَئةَ ثمُ‏َّ لَمْ يحَْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يحَْمِلُ أَسْفَارَا…»[17]

 

«كسانى كه مكلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند دراز گوشى هستند كه كتابهايى حمل مى‏كند…»

 

 

 

نکته قابل توجه در مورد تشبیهات تمثیلی آن است که مفاهیم و پیام های موجود در آن از طبیعت و پدیده­هایش و نیز قوانین تکوینی موجود در هستی الهام گرفته است در این میان صحبت از حیات انسانی، حیوانی، نباتی و حتی مصنوعات بشری در قالب مثل به میان آمده است حیواناتی همچون عنکبوت، پشه، الاغ، مگس، شتر و…در این گونه آیات تمثیلی مطرح شده است.

 

 

 

2. مثلهای مقایسه­ای:

 

مثلهایی است که غالبا در متن مثل عباراتی همچون «هل یستوی» و نظائر آن بکار رفته است.

 

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكاَءُ مُتَشَاكِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلا…»[18]

 

«خداوند مثالى زده است: مردى را كه مملوك شريكانى است كه درباره او پيوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردى كه تنها تسليم يك نفر است آيا اين دو يكسانند؟… »

 

 

 

   قرآن با این مثل حال مشرک و موحد را بیان کرده است چرا که مشرک، در فرمان پذیری از دستور­هایِ متضاد خدایان متعدد، متحیر است ولی موحد تنها مطیع خدای واحد است و از او دستور می­گیرد.

 

 

 

3. مثلهای توصیفی:

 

«مَّثَلُ الجَْنَّةِ الَّتىِ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ  فِيهَا
أَنهَْارٌ
مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى  وَ لهَُمْ فِيهَا مِن كلُ‏ِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبهِِّمْ…»[19]

 

«توصيف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده، چنين است: در آن نهرهايى… از عسل مصفّاست، و براى آنها در آن از همه انواع ميوه‏ها وجود دارد و (از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان…»

 

 

 

4. مثلهای تاریخی:

 

مثلهای تاریخی مربوط به سرگذشت برخی از اقوام و مللی می­شود که نام ایشان و پایان زندگی اسف بارشان در آیات قرآنی گنجانده شده است که به علت ناسپاسی و گناهانی که از ایشان سرزده داستان زندگی ایشان مایه عبرت و پندپذیری دیگر ملل عالم گشت.

 

«فَلَمَّا ءَاسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْفَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَ مَثَلًا لِّلاَْخِرِينَ »[20]

 

«امّا هنگامى
كه ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتيم …و آنها را پيشگامان (در عذاب) و عبرتى براى ديگران قرار داديم.»

 

 

 

فلسفه مثالهای قرآنی

 

در قرآن مسائل عقلی بسیاری وجود دارد که اکثر مردم قابلیت فهم و جذب آن را پیدا نمی­کنند و از سوی دیگر مردم به محسوسات و عینیات عادت کرده­اند بدین خاطر، خداوند متعال برخی از مفاهیم بلند عقلی را در قالب مثلها بیان فرموده است تا عموم مردم آنها را به تناسب ادراک خود دریابند، بنابراین فلسفه مثالهای قرآن، بیان مسائل بلند و عمیق در افق فکر و فهم مردم است.[21]مانند:

 

«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍوَ اللَّهُ بِكلّ شىَ‏ْءٍ عَلِيمٌ »[22]

 

«خداوند نور آسمانها و زمين است مثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون يك ستاره فروزان، اين چراغ با روغنى افروخته مى‏شود كه از درخت پربركت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى (روغنش آن چنان صاف و خالص است كه) نزديك است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود نورى است بر فراز نورى و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدايت مى‏كند، و خداوند به هر چيزى داناست.»

 

  

 

  قرآن با ذكر يك مثال زيبا و دقيق چگونگى نور الهى را در این آیه برای عموم مردم بیان کرده است.

 

  انسانها باید مَثَل را پلی برای رسیدن به اوج مثل قرار دهند زیرا ماندن در محدوده مثل، مانند زندگی کردن بر روی پل است و چون مثل در حقیقت همانند ریسمانی است برای بر آمدن بر قله معرفتِ ممثّل، توقف در ح
د مثل مانند این است که کوهنوردی، طناب آویخته از قله کوه را در دست بگیرد، ولی بالا نرود.[23]

 

 

 

مومنان و کافران در برابر مثالهای قرآن  

 

  برخورد مومنان و کافران در برابر مثالهای قرآنی یکسان نبوده است مخالفین قرآن می­گفتند شأن خداوند به گونه­ای است که نباید به م
گس و عنکبوت و مانند آن مثل بزند؛ زیرا اینها موجودات پستی هستند و تناسبی با بزرگی خداوند ندارند.[24]

 

خدای سبحان درپاسخ به این اشکال ظاهر بینانه می فرماید:

 

«إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْىِ أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا  فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ  وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَاذَا مَثَلًا  يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَ يَهْدِى بِهِ كَثِيرًا  وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِين» [25]

 

«خداوند از اين كه (به موجودات ظاهرا كوچكى مانند) پشه، و حتى كمتر از آن، مثال بزند شرم نمى‏كند. (در اين ميان) آنان كه ايمان آورده‏اند، مى‏دانند كه آن، حقيقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها كه راه كفر را پيموده‏اند، (اين موضوع را بهانه كرده) مى‏گويند: منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟! (آرى،) خدا جمع زيادى را با آن گمراه، و گروه بسيارى را هدايت مى‏كند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد!»

 

  بنابراین، اعتراض کافران به نحوه تمثیل قرآن درست نیست چون تعدد و تنوع معارف، تعدد و تنوع تمثیل است، علاوه بر اینکه حقیر بودن چیزی به ظاهر و کوچکی جثه و اندام آن نیست.[26]

 

امام صادق (ع) می فرماید:

 

«خداوند به پشه مثال زده است با اينكه از نظر جسم بسيار كوچك است، ولى ازنظر ساختمان همان دستگاه‏هايى را دارد كه بزرگترين حيوانات (خشكى) يعنى فيل دارا است و علاوه بر آن دو عضو ديگر (شاخكها و بالها) در پشه است كه فيل فاقد آن است.»[27]

 

 

 

هدف از تمثیل در زبان قرآن ;

 

در آیاتی از قرآن، هدف از مثالهای قرآنی بیان شده است:

 

1. تذکر:

 

«…وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُون»‏[28]

 

«… و خداوند براى مردم مثلها مى‏زند، شايد متذكّر شوند (و پند گيرند)»

 

2. تفکر:

 

«…وَ تِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏»[29]

 

«اينها مثالهايى است كه ب
راى مردم مى‏زنيم، شايد در آن بينديشيد»

 

3. ادراک:

 

«وَ تِلْكَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُون»‏[30]

 

«اينها مثالهايى است كه ما براى مردم مى‏زنيم، و جز دانايان آن را درك نمى‏كنند.»

 

از آیات یاد شده نتیجه گرفته میشود که سه مرحله را در تأثیرگذاری مثلها برانسان می توان شناخت:

 

 اول؛مرحله تذکر و یادآوری است که حقیقت پیام الهی در خاطر مرور میشود.

 

 دوم؛مرحله اندیشه و تفکر است که به موضوع مثل و حکمت آن اندیشیده می شود.

 

سوم؛مرحله ادراک است که با تفکر، حقایق شناخته و درک می شود.[31]

 

 

 

پی نوشت:

 

[1] . ابن منظور؛ لسان العرب ماده«مثل»

 

[2] .سبحانی، جعفر؛ الامثال فی القرآن الکریم، قم، موسسه امام صادق، 1420ق، چاپ اول، ص16

 

[3] .حکمت، علی اصغر؛ امثال قرآن، تهران، انتشارات بنیاد قرآن، 1361، چاپ اول، ص120

 

[4] . جمعه/5.

 

[5] . یس/13.

 

[6] . زخرف/56.

 

[7] . زخرف/59.

 

[8] . تحریم/10.

 

[9] . رعد/35.

 

[10] . بقره/261.

 

[11] . زمر/29.

 

[12] . بقره/74.

 

[13] . اسماعیلی، اسماعیل، امثال القرآن، تهران، انتشارات اسوه، 1368، چاپ اول، ص 116

 

[14] . اعراف/40.

 

[15] .  همان ص 643 ،امثال القرآن ؛سبحانی جعفر، ص33

 

[16] . اعراف/58.

 

[17] . جمعه/5.

 

[18] . زمر/29.

 

[19] . محمد/15.

 

[20] . زخرف55-56.

 

[21]. مکارم شیرازی، ناصر؛ مثالهای زیبای قرآن، تهیه وتنظیم ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات نسل جوان، 1378 ،چاپ اول، ص13

 

[22] . نور/35.

 

[23] . جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، چاپ اول، ج2، ص 328.

 

[24].  جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر اسراء، 1378چاپ دوم، ج1ص434

 

[25] . بقره/26.

 

[26]. همان، ص435

 

[27]. طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، ‏انتشارات ناصر خسرو، 1372ش، ج1ص167

 

[28] . ابراهیم/25.

 

[29] . حشر/21.

 

[30] . عنکبوت/43.

 

[31] . مثالهای زیبای قرآن، ص17

 

www.pajoohe.com

صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه

کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor

 

مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن.مثالهای قرآن.مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن. مثالهای قرآن.
به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید