نویسنده: مصطفی یاسینی
وجود دوست برای انسان یك ضرورت است و آدمی میباید در زندگی برای خود دوستانی برگزیند و از آنها در امور دینی و دنیاییاش استفاده كند و باید با آنها صمیمی باشد. در این زمینه برخی انسانها دچار افراط میشوند و بعضی دیگر به راه تفریط میروند و در دوستیها و رفاقتهای خود هیچ حد و مرزی نمیشناسند و همه چیز را بر ملا میكنند و هیچ رازی را ناگفته باقی نمیگذارند؛ لذا به محض اینكه دوستی آنها كمرنگ و رقیق میشود احساس ترس و عدم امنیت میكنند. چه بسا حوادثی در زندگی اتفاق میافتد و این دوستی از بین میرود و گاه به دشمنی بدل میشود. در این هنگام است كه اسرارِ به امانت سپرده شده نزد دوست، مورد سوء استفاده قرار میگیرد، چون از ابتدا به خطا پنداشته میشد كه این دوستی با این سطح از صمیمیت و گرمی همیشه باقی خواهد ماند، غافل از آنكه ممكن است روزی این دوستی از بین برود و به دشمنی تبدیل شود. بنابراین در آموزههای دینی در عین اینكه نسبت به انتخاب دوست خوب و رعایت صمیمیت و یكرنگی با او توصیه شده، نسبت به حفظ اسرار زندگی خود نیز سفارش شده است، بدین معنا كه آدمی باید احتیاط كند و صندوق اسرار و گنجینه دل را نزد هر كس و ناكس نگشاید. بعد از سالهای متمادی رفاقت و آزمودن دوست در شرایط مختلف زندگی و اطمینان به وفاداری و رازداری او، تنها میتوان برخی از اسرار را با وی در میان نهاد وگرنه در ابتدای دوستی كه هنوز اطمینان لازم به دست نیامده، نباید اسرار خود را نزد دوست خود فاش كرد. این سخن یك نكته دقیق و یك ظرافت
عقلایی در زندگی است؛ اما افسوس كه برخی مواقع مورد غفلت واقع میشود. انسان هنگامی كه با كسی دوست میشود، به خاطر شیرینی رفاقت و صمیمیت نباید تمام حجابها و موانع عقلایی یك زندگی را زیر پا بگذارد و این گونه تصور نماید كه لازمه دوستی و رفاقت آن است كه باید از اسرار یكدیگر اطلاع كامل داشته باشند. این تصور، خلاف عقل سلیم و دوراندیشی است. همچنین انسان باید در ابراز دوستی و بیان عواطف و احساسات ملاك و معیار صحیحی داشته باشد و براساس آن معیار، محبت و دوستی خود را ارزانی نماید. بنابراین حتی ابراز محبت كه خود مقولهای جدای از افشای اسرار است حد و مرزی دارد؛ تا چه رسد به بیان اسرار زندگی كه در برخی موارد به فروریختن بنیان زندگی منجر میشود. روشن است كه رعایت این قاعده در مورد دشمنی هم لازم است. به صرف اعلام دشمنی و خصومت از طرف شخصی، نباید تمام موجودی سینه پرآتش را بیرون ریخت به گونهای كه اگر عداوت طرف مقابل شدت یافت، دیگر تیر خصومت در تركش نمانده باشد، یا اگر ورق برگشت و بازار دوستی رونق یافت، جبران گذشته ممكن نشود. در یك كلام هرگز نباید تمام مراتب دوستی و عواطف را به دوست ارزانی و تمام موجودی خصومت و دشمنی خود را به دشمن اظهار نمود؛ بلكه باید همیشه مقداری محبت و خشم در نهانخانه دل ذخیره داشت تا در فرصتهای غیر منتظره با كسادی سرمایه عاطفی مواجه نشد. توصیه دین اسلام این است كه اگر با كسی به هر دلیلی ـ چه حق و چه باطل ـ سوء تفاهم و اختلافی پیدا كردید، نباید در مقام دشمنی آن قدر افراط كنید كه دیگر هیچ راهی برای آشتی باقی نماند. با دوستان خود نیز به گونهای رفتار نكنید كه اگر خدای ناكرده روزی این دوستی فروپاشید و از بین رفت ضرری از ناحیه وی متوجه شما شود و همین طور با دشمنان خود به گونهای رفتار نكنید كه اگر روزی در صدد بنانهادن دوستی برآمدید بنیانی برای برپاكردن دوستی بیابید.
امیرالمومنین علی(ع) در این خصوص میفرمایند:
&# x0D;«ان اردت قطیعه اخیك فاستبق له من نفسك بقیه یرجع الیها»؛
اگر خواستی از برادرت بگسلی جایی برای دوستی و بازگشت نزد او باقی بگذار».
فرض كنید مدتهاست با كسی رفیق هستید ولی حال مشاهده میكنید كه وی از مسیر تقوا و پاكی خارج شده و راه مخالف پیش گرفته است و چون دیگر نمیخواهید با چنین شخصی ارتباط داشته باشید، دوستی خود را با وی قطع میكنید و دست از رفاقت دیرین خود میشویید. یا گاهی رفاقت دو نفر تنها محدود به امور دنیایی است و لذا با تهدید منافع دنیایی و عدم رعایت حقوق مالی از یك طرف، این دوستی رقیق میشود و روی به افول میگذارد. به هرحال حضرت علی(ع) میفرمایند: اگر خواستید از رفیق خود جدا شوید آن چنان قطع رابطه نكنید كه تجدید پیوند ممكن نباشد؛ بلكه راهی هم برای تجدید رفاقت و آشتی باز گذارید و همه راههای دوستی و پلهای رفاقت را پشت سر ویران نسازید. شاید دوباره درصدد دوستی با او برآمدید و موانع رفاقت قبلی مرتفع شد. پس راهی هرچند باریك برای آشتی مجدد باقی گذارید: «فاستبق له من نفسك بقیه یرجع الیها». توصیه حضرت آن است كه به گونهای رفتار نكنید كه اگر دوباره به رفاقت سابق متمایل شد
ید راه بازگشت وجود نداشته باشد و مبادا تمام راههای تجدید دوستی و محبت را به طور كامل مسدود كنید.
منبع: روزنامه رسالت، شماره 7621
www.pajoohe.com