مروری بر تاریخ هنر نقاشی در ایران
مهسا نظری دانشجوی دانشگاه علم و فرهنگ
در سده ی اولیه اسلامی، در ایران هنر نقاشی و تصویرگری بدلیل منع دینی رو به افول نهاد اما به طور کامل از بین نرفت. هرچند امروزه آثار بسیاری کمی از این دوران بجای مانده اما می توان از لابه لای متون ادبی و تاریخی، به واسطه ی اشاراتی که به کتب منقوش
و یا نقاشی های دیواری این دوران شده، یقین حاصل کرد که در این دوران نیز از هنر نقاشی استفاده می شده است هرچند که بیشتر متاثر و ادامه رو هنر دوران ساسانی است. از نگارگری ایران در چهار سده ی اول هجری آگاهی کمتری وجود دارد. احتمالا در این دوره تصویرگری ساسانی و آسیای مرکزی تاثیرات بنیادی در نقاشی های سده های نخست ایران داشته است. بیشتر آثار این دوره دیوارنگاره هایی هستند که به صورت محدود تا به امروز به دست ما رسیده اند.
از چهار قرن اولیه اسلامی اسنادی نیز در دست است که به تصاویری با ریشه ی ساسانی و پیش از اسلام اشاره می کند با ظهور صفاریان، سامانیان، طاهریان، دیالمه و غیره در چند قرن اول دوران اسلامی و تسلط آن ها بر قسمتی از ایران، در اکثر مناطق کشور، هنر و صنایع رنگ دیگری پیدا کرد. در این بین نقاشی نیز اهمیت بیشتری یافت و ایرانیان برای تزیین ظروف سفالین، پارچه و دیوارها علاقه ی زیادی از خود نشان دادند. هنر در این دوران دنباله روی هنر عهد ساسانی بود.در دوره سامانیان (389-261هـ.ق)، بخارا، سمرقند و نیشابور کانون فرهنگی منطق ماوراءالنهر و خراسان بودند. نقاشی های دیواری و نیز سفال های منقوش به کمک کاوش های نیشابور به دست آمده است که منسوب به دوره سامانی هستند. در این آثار، الگوهای رایج هنر تصویرگری آسیای میانه و دوره ی ساسانی تا حدودی به چشم می خورد. اسلوب رایج در چهره نگاری این دوره، چهره های گرد با چشمان تنگ و دهان کوچک است که در چهره های منقوش بر روس سفال های این دوره در نیشابور نیز دیده می شود. در دوره سامانیان (389-261هـ.ق)، بخارا، سمرقند و نیشابور کانون فرهنگی منطق ماوراءالنهر و خراسان بودند. نقاشی های دیواری و نیز سفال های منقوش به کمک کاوش های نیشابور به دست آمده است که منسوب به دوره سامانی هستند. در این آثار، الگوهای رایج هنر تصویر گری آسیای میانه و دوره ی ساسانی تا حدودی به چشم می خورد. اسلوب رایج در چهره نگاری این دوره، چهره های گرد با چشمان تنگ و دهان کوچک است که در چهره های منقوش بر روس سفال های این دوره در نیشابور نیز دیده می شود. دیوارنگاره ای در شهر نیشابور به دست آمده که در حال حاضر در موزه ی ایران باستان نگهداری می شود. این نگاره یک شکارگر سوار بر اسب را قوش به دست و در حال تاختن اسب نشان می دهد سوار کار کلاه قبه ای بر سر دارد. چهره ی او به علت تخریب قابل تشخیص نیست. این تصویر ممکن است متعلق به یکی از امرای سامانی باشد دیوارنگاره ای نیز از تپه ی سبزپوشان نیشابور بدست آمده که صورت زنی را به صورت نیم رخ نشان می دهد. در حال حاضر این اثر در موزه متروپلیتن نیویورک نگهداری می شود. هرچند که متاسفانه اطلاعی از هویت آن در دست نیست.
از مشخصههای نقاشی دورهٔ صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. یکی از نقاشان بزرگ این دوران استاد محمدی استاد طراحی با قلم بود. از مشخصات آثار او تصویر اشخاص بلند قامت با صورت گرد و کوچک و واقع بین بود در ترسیم مناظر زندگی در نواحی روستانی است. او از جمله کسانی است که بر روی نگارگران پس از خود تاثیر بسزایی داشتهاست و او را رضا عباسی مینامند. در همین دوران چند نگارگر دیگر با اسامی شبیه نام رضا عباسی میزیستهاند. توجه رضا عباسی به خود انسان بیشتر از فضای اطراف اوست. این نکته حتی در تأکید پرداخت او در شکل انسان نسبت به زمینههای سادهای که در آثارش استفاده کرد، کاملاً روشن است. اولین نمونههای تک پیکره (فیگور) را پدید آورد و همچنین نخستین رقعهها (نمونه نگاره جدا از کتاب مثل یک پرتره) را در نگارگری نقش زد.
مکاتب
شیوههای نام گذاری مکاتب نگارگری ایرانی بر اساس مرکزیت امپراطوری حاکم بر کشور انجام شده است، این شیوه نامگذاری و تقسیم بندی مکاتب نگارگری ایرانی را محققان غربی رایج کردهاند که در پژوهشهای ایرانی هم کم و بیش معمول شده است. به منظور درک و توضیح بهتر تأثیر و تأثرات نگارگری ایرانی آن را در دورههای مختلف حکومتی سلسلههای ایرانی و یا پایتختهای همین حکومتها، همچون مکتب سلجوقی، عباسی، شیراز و تبریز
سبکشناسی مکتب بغداد
نگارههای این مکتب ساده و زیباست. البسه از پرداخت قابل توجهی به خصوص در چین و شکن جامهها برخوردار است و همچنین استفاده از نقوش اناری، بالهای فرشته گون و شیوههای بازنمایی حیوانات وام گرفته شده از هنر ساسانی است و در بیشینه این نگارهها شاخه و برگی به نشانه طبیعت به چشم میخورد. از خصوصیات دیگر این نگارهها میتوان به پسزمینههای ساده که یا بدون رنگ رها شده و یا به طور اجمالی رنگ آمیزی شدهاند گویی که نگارهها در فضا رهایند، رنگها در نگاره اصلی اندک هستند ولی با هماهنگیای چشم نواز به کار رفتهاند.
سبکشناسی مکتب سلجوقی
از منظر دیداری (بصری) در این مکتب هم چنان ترکیب بندیهای ساده هم چون مکتب عباسی حفظ شده ولی تأثیراتی که از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق شرق دور بر این مکتب حاکم شده وجه عمده تمایز آن با مکتب عباسی است. در بسیاری از پیکرهها هالهای دور سر وجود دارد که به دلیل جدا کردن پیکره از پس زمینه استفاده شده، سرها بزرگتر از بدن هستند و بر بازوها عموماً بازوبندی به چشم میخورد.
پایان جنگ (حملات مغول به ایران) زمینه را برای تبادلات فرهنگی فراهم کرد، از این رو بیشترین تأثیر از هنر شرق دور در این دوره به چشم میخورد، نگارههای این مکتب در شکل هاشورزنی متأثر از مکتب تانگ در چین و در شکل پرداخت موضوع مشابه نقاشیهای دوره یوآن چین است و همچنین مولفههای هنری بیزانس در اندازهای کم رنگ تر در این نگارهها به چشم میخورد
مکتب شیراز
در سدهٔ هشتم (ه. ق) و همزمان با حکومت ایلخانان مغول در ایران، شیراز شیراز که به واسطهٔ هوشیاری حکمرانانش از حملات مغولان در امان مانده بود، محیطی امن برای ادامه سبک کهن نگارگری ایرانی بدون تأثیراتی که به واسطهٔ این تهاجمات بر نگارگری ایرانی چیره شده بود ایجاد کرد و نوآوریهایی چند به آن افزود.همین شیوه ۲ قرن بعد و در مکتب اولیهٔ هرات به گونهٔ مسلط در نگارگری ایرانی تبدیل شد.
سبکشناسی مکتب هرات
ترکیب بندی متفارن و عموماً دایرهوار از خصوصیت اصلی این مکتب است. سود جستن از رنگهای غنی و شفاف، تزیینات فراوان، و حذف کامل عناصر چینی وبازتاب عناصر ایرانی مکتب شیراز مکتبی کاملاً ایرانی پدید آورد.
در این مکتب بهزاد ضمن ادامه دستاوردهای مکتب هرات اول، و ویژگیهایی را به آثارش افزود که تا پیش از این دوران بیسابقه است. وی برای اولین بار سعی در نمایش و طراحی دقیق پیکره انسانی کرد، موضوعات روزمره را در آثارش به تصویر کشید.
دوره قاجار
در هنر نگارگری هر یک از اجزا صورت در نزد هنرمندان پاک چشم و ظریف طبع، معنای خاصی دارد. آنها از دیر باز ابروی زیبا رویان را به شکل به هم پیوسته می پسندیدهاند و آن را به پرنده و اغلب کلاغی سیاه ثشبیه میکردند که با تارک صورت در حال پرواز است.
چشم نیز که به نرگس بینا تشبیه میشد اگر خمار آلود و بادامی شکل بود در نزد مردم بهترین و محبوب ترین حالت خود را داشت. شیرین کلامان و نازک خیالان چشم و ابرو را به کلاغی که همواره در پی شکار بادام تر است، ولی به ربودن آن نائل نمیآید تشبیه میکردند. لب نیز علاوه بر ملاحت و کوچکی خوش آیند خود در نظر اهل ذوق از جایگاهی بس ویژه برخوردار است، چرا که معرفت یار سیما رویی است که علاوه بر زیبایی، باهوش و موشکاف است.
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه -آموزش مجازی قران ونهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor