کتاب تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد هفتم، حضرت آیت الله حسین انصاریان
انسان در هر موقعيتى كه باشد و در هر مكانت و منزلتى كه قرار بگيرد، در هيچ شأنى از شؤون حيات بى نياز از حضرت بى نياز نمىشود.
در راحت و رنج، در خوشى و ناخوشى، درسلامت و مرض، در جوانى و پيرى، در امنيّت و ناامنى به سلسله امور و مسائلى برخورد مىكند كه وى را در مشكل و بن بست قرار مىدهد و با حوادثى روبهرو مىگردد كه زندگى را در كامش از هر زهرى تلختر مىكند كه راهى براى خروج از بن بست و تبديل تلخى به لذت جز دعا و عرض نياز به حكيم على الاطلاق و طبيب دردمندان و حلال مشكلات در پيش پاى زندگيش نيست.
مشكلات و تلخىها، آلام و اسقام، سختىها و مشقات، شاه و گدا، عالم و جاهل، عارف و عامى، شهرى و دهاتى، غنى و فقير، پير و جوان، مريض و سالم نمىشناسد، برنامههايى است كه گريبان هر انسانى را مىگيرد و براى رهايى ازگاهى راهى به جز دعا نيست؛ زيرا غير حضرت حق از حل آن عاجز و جز دست قدرت او گره گشايى در آن زمينهها وجود ندارد.
در كنار بعضى از گرفتارىها كه راه حلّى جز دعا ندارد، اگر تكبر از دعا شود، هلاكت ابدى انسان حتمى است.
دعاى نيازمند به درگاه بى نياز و درخواست دردمند به پيشگاه طبيب هستى و عرض حاجت حاجتمند به پيشگاه مولاى موجودات و ولىّ آفرينش به اندازهاى محبوب است كه آيات قرآن مردم را به اين معنا فراخوانده و دعا را از عبادات پرفيض دانسته و متكبّر از آن را مستحقّ عذاب معرفى كرده است.</o:p&g t;
روايات بسيار مهمى در كتب روايى در باب دعا در فصلهاى گوناگون وارد شده كه تنها كتاب با عظمت كافى به شصت فصل آن اشاره دارد و اين از باب اهميتى است كه دعا در نزد حق و انبيا و ائمه طاهرين عليهم السلام دارد.
گريه و زارى در دعا و به عبارت ديگر اتصال موجودى ناچيز و بلكه معدومى سيه رو به منبع فيض هستى از بهترين حالات و خوشترين لحظات حيات آدمى است.
البته اين معنا را بايد توجه داشت كه هر دعايى قابل استجابت نيست، دعائى از جانب حضرت محبوب مستجاب مىشود كه تمام شرايط لازم در آن جمع باشد.
شرايط دعاى قابل استجابت در قرآن مجيد و روايات و احاديث ذكر شده كه مىتوانيد به كتاب باعظمت كافى مراجعه نماييد.
گاهى شرايط استجابت جمع است، ولى جوابى از جانب محبوب نمىرسد، در اين وقت هرگز نگران نشويد كه آنچه را در دنيا مستجاب نمىكنند، در آخرت به اجابت مىرسانند؛ زيرا دوست ندارند آنچه به دعا كننده مىرسد، اندك باشد و چه بسا دعاكنندگانى كه دعايشان در دنيا مستجاب شود، چون به آخرت قدم گذارند و اجابت دعاهاى مستجاب نشده در دنيا را در عالم آخرت ببينند، آرزو كنند كه اى كاش تمام دعاهاى ما در آخرت مستجاب مىشد.
دعا در زندگى چه در سازندگى ظاهر حيات، چه در ساختن باطن حيات آن قدر اهميت دارد كه تمام انبياى الهى و ائمه طاهرين و اوليا و عاشقان و عارفان و مشتاقان به اين حقيقت در تمام شؤون زندگى و بلكه در تمام لحظات حيات پيوند قلبى و عملى و حالى داشتند.
دعا در قرآن
«وَإِذ
َا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِيْ وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» «1»
هنگامى كه بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] يقيناً من نزديكم، دعاى دعا كننده را زمانى كه مرا بخواند اجابت مىكنم؛ پس بايد دعوتم را بپذيرند و به من ايمان آورند، تا [به حقّ و حقيقت] راه يابند [و به مقصد اعلى برسند].
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً إنَّهُ لايُحِبُّ الْمُعْتَدينَ» «2»
پروردگارتان را از روى فروتنى و زارى و مخفيانه بخوانيد [و از آداب و شرايط دعا تجاوز نكنيد]؛ يقيناً خدا متجاوزان را دوست ندارد.
وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ» «3»
و خدا را از روى بيم و اميد بخوانيد كه يقيناً رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.
<SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; COLOR: black; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: 'Times New Roman'; mso-bidi-language: FA" lang=FA& gt;او را بخوانيد تا شما را از عذابى كه مىترسيد، دور كند و وسايل استحقاق شما را براى ورود به بهشتى كه به آن اميد داريد، فراهم آورد.
بخواهيد كه قلب شما را نسبت به هر گناهى از تنفر و خشم پر كند تا ربط شما به گناه قطع گردد و لذّت و شيرينى عبادت و اطاعت و خدمت به مردم را به شما بچشاند، تا به هر عبادتى كه زمينه ساز ورود به بهشت است روى آوريد.
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أوِادْعُوا الرَّحْمنَ أيّاً مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسنى» «4»
بگو: خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد، هر كدام را بخوانيد [ذات يكتاى او را خواندهايد] نيكوترين نامها [كه اين دو نام هم از آنهاست] فقط ويژه اوست.
به هر نامى كه مىخواهيد، حضرتش را بخوانيد و درد خود را با او در ميان گذاريد كه او دعاى شما را به اجابت نزديك مىكند.
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتى سَيَدْخُلُونَ جهنّم داخِرينَ» «5»
و پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، آنان كه از عبادت من تكبّر ورزند، به زودى خوار و رسوا به دوزخ درآيند.
آدم عليه السلام با همسرش چون از بهشت رانده شد و به درد مهجورى و محروميّت از فيوضات معنوى ومادى دچار شد، از پى الهام حضرت محبوب، براى نجات از آن مشكل و سختى چارهاى جز دعا نديد، به پيشگاه حضرت ربّ العزه عرضه داشت:
قَالَا رَبَّنا ظَلَمْنا أنْفُسَنا وَ إنْ لَمْ تَغْفِرْلَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ» «6»
گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم ورزيديم، و اگر ما را نيامرزى و به ما رحم نكنى مسلماً از زيانكاران خواهيم بود.
چون با تضرّع و زارى و ذلّت و خوارى و خشوع و خضوع به دعا برخاست دعايش را به اجابت رساندند، تقصيرش را بخشيدند و رحمت واسعه نصيبش نمودند:
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» «7»
پس آدم كلماتى را [مانند كلمه استغفار و توسّل به اهل بيت: كه مايه توبه و بازگشت بود] از سوى پروردگارش دريافت كرد و [پروردگار] توبهاش را پذيرفت؛ زيرا او بسيار توبهپذير و مهربان است.
تفسير كلمات در آيه شريفه
حضرت باقر يا حضرت صادق عليهما السلام در تفسير كلمات نقل مىكند:
لا إلهَ إلّاأنْتَ سُبْحانَكَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ عَمِلْتُ سُوءاً و ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى وَ أنْتَ خَيْرُ الْغافِرينَ.
لاإلهَ إلّاأنْتَ سُبْحانَكَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى إنَّكَ أنْتَ أرْحَمُ الرّاحِمينَ.
لا إلهَ إلّاأنْتَ سُبْحانَكَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسى فَتُبْ عَلَىَّ إنَّكَ أنْتَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ. «8»
معبودى نيست جز تو، خدايا تو منزّه و ستودهاى و به خود ستم كردم، پس مرا بيامرز كه تو بهترين آمرزندهاى.
معبودى نيست جز تو، خداى تو منزّه و ستودهاى، و به خود ستم كردم، پس مرا بيامرز و رحمت فرما كه تو مهربترين مهربانانى.
معبودى نيست جز تو، خدايا تو منزّه و ستودهاى و به خود ستم كردم، توبه مرا بپذير؛ زيرا تو بسيار توبهپذير و مهربانى.
حضرت حق را خواند و به پيشگاه مبارك محبوب با اين كلمات روى نياز آورد و از اجابت آن جناب دعايش قبول افتاد و دوباره به حريم حرم دوست راه يافت.
اين فقير دل شكسته و از راه حضرت دوست مانده با كمال عجز و انكسار به دربار رحمتش عرضه داشتهام:
به وصلت دردم ار درمان نگردد |
|
مرا مشكل دگر آسان نگردد |
دوائى بر علاج درد من نيست |
|
اگر عشقم دواى جان نگردد |
هر آنكو شد مقيم محفل عشق |
|
چرا او بى سر و سامان نگردد |
ز عشقت هر كه نوشد جرعهاى مى |
|
چرا مدهوش و جاويدان نگردد |
هرآنكو در طواف كويت آيد |
|
چرا چون چرخ سرگردان نگردد |
بقا هرگز نيابدعاشق مست |
|
اگر قربانى جانان نگردد |
نيابد قرب هر كو هست با خويش |
|
نيابد جان اگر قربان نگردد |
نبيند روى جانان هم چو مسكين |
|
اگر دل در رهش حيران نگردد |
|
|
|
(مؤلف)
دعاى موسى و هارون
موسى و هارون براى نجات از مشكلاتى كه فرعون براى آنان و مردم و مملكت به وجود آورده بود به پيشگاه حضرت رب الارباب به دعا برخاستند و حضرت محبوب درخواست آن دو نفر بنده خالص را به اجابت
رساند.
قالَ قَدْ اجيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقيما وَلا تَتَّبِعانِّ سَبيلَ الَّذينَ لايَعْلَمُونَ» «9»
[خدا] فرمود: دعاى شما دو نفر پذيرفته شد؛ بنابراين [در ابلاغ پيام خدا] پابرجا واستوار باشيد واز روش كسانى كه جاهل و نادانند، پيروى نكنيد.
قرآن مجيد دعاهايى از اولياى خدا و مردم مؤمن نقل مىكند، سپس اجابت آن دعاها را اعلام مىفرمايد:
آنان كه خداى را ايستاده و نشسته و بر پهلوشان ياد مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىنمايند: پروردگار ما! اين پهنهگاه آسمانها و زمين را باطل نيافريدى، از هر عيب و نقصى منزّهى، پس ما را از عذاب آتش در پناه امن وامانت نگاهدار.
پروردگار ما! به حقيقت كه تو هر كس را وارد آتش كنى به خوارى و ذلّت افكندهاى و بر ستمكاران هيچ ياور و يارى نيست.
پروردگارا! به درستى كه ما شنيديم نداكنندهاى ندا مى
كرد از براى ايمان كه به پروردگارتان ايمان آوريد، پس ما ايمان آورديم، الهى! بدين جهت ما را از گناهان بيامرز و بدىهاى ما را بپوشان و ما را همراه نيكان بميران.
خداوندا! آنچه را بر رسولانت وعده دادى به ما مرحمت فرما و روز قيامت ما را دچار ذلّت و خوارى مگردان، به حقيقت كه تو خلاف وعده نمىكنى. «10» فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أنّى لاأُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أوْانْثى» «11»
پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [كه] يقيناً من عمل هيچ عمل كنندهاى از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگرند تباه نمىكنم.
دعاى پيامبر در جنگ بدر
رسول خدا صلى الله عليه و آله در جنگ بدر عِدّه و عُدّه خود را از دشمن بسيار كمتر ديد.
ظاهر برنامه شكست ارتش اسلام را نشان مىداد، آن حضرت همراه با دوستان و يارانش دست نياز به درگاه بى نياز برداشتند و به محضر حضرت ربّ العزّه عرضه داشتند: اگر ما در اين جنگ، با شكست روبرو شويم، از اين پس كسى در روى زمين تو را عبادت نكند.
إذْ تَسْتَغيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أنّى مُمِدُّكُمْ بِألْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفينَ» «12»
[ياد كنيد] هنگامى را كه [در حال مشاهده دشمنِ تا دندا
ن مسلح با دعا و زارى] ازپروردگارتان يارى خواستيد، و او درخواست شما را اجابت كرد كه من مسلّماً شما را با هزار فرشته كه پى در پى نازل مىشوند، يارى مىدهم.
پی نوشت ها:
(1)- بقره (2): 186.
(2)- اعراف (7): 55.
(3)- اعراف (7): 56.
(4)- اسراء (17): 110.
(5)- غافر (40): 60.
(6)- اعراف (7): 23.
(7)- بقره (2): 37.
(8)- الكافى: 8/ 304، حديث 472؛ مفتاح الفلاح: 261.
(9)- يونس (10): 89.
(10)- آل عمران (3): 191- 194.
(11)- آل عمران (3): 195.
(12)- انفال (8): 9.
www.erfan.ir