راهکار اخلاقى
در کنار راهکارِ حقوقى، قرآن در راستاى حراست از روابط خویشاوندى، از ضرورت پیوستگى تمام اعضاى فامیل، تحت عنوان «صله رحم» سخن مىگوید. به دلیل نبود الزام قانونى در تطبیق این نوع همکارى نام «راهکار اخلاقى» را براى آن برگزیدهایم.
البته این روش، از الزام اعتقادى و اخلاقى بس جدى، برخوردار است. در قرآن کمتر آموزهاى وجود دارد که، پىآمد اعتقادى و اخلاقى نادیده انگاشتن آن، به زیانبارى نادیده گرفتن «صله رحم»، مطرح شده باشد!
امام زینالعابدینعلیه السلام خطاب به امام باقرعلیه السلام مىفرماید:
«ایّاک و مصاحبه القاطع لرحمه! فانّى وجدته ملعوناً فى کتاب اللَّه فى ثلاثه مواضع: قال اللَّه: «فَهَلْ عَسَیْتُمُ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ. اُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمُ وَ أَعْمَى أَبْصارَهُمْ» (محمد /۲۲ و ۲۳) و قال: «وَالَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (رعد /۲۵) و قال فى البقره: «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ أُوْلئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
» (بقره /۴۶¬)۲۷
«از رفاقت با کسى که به صله رحم، پشت پا زده است، پرهیز کن؛ زیرا در سه جاى قرآن، او را ملعون و محروم از رحمت خداوند یافتهام: خداوند فرموده است: «اگر (از این دستورها) روىگردان شوید، جز این انتظار مىرود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندى کنید. آنها کسانى هستند که خدا لعنتشان کرده و گوشهایشان را کر و چشمهاىشان را کور کرده است» و فرموده است: «آنها که عهد الهى را پس از بستن استوار آن، مىشکنند و پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده، قطع مىکنند و در روى زمین فساد مىنمایند، براى آنهاست، لعنت و بدى سراى آخرت» و در سوره بقره مىگوید: «فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را پس از بستن محکم آن، مىشکنند و پیوندهایى را که خدا دستور داده برقرار سازند مىگسلند و در روى زمین فساد راه مىاندازند، اینها زیانکارانند».
در کنار کارکرد و آثار مربوط به مارواءالطبیعه و عالم غیب که با عبارتهاى گوناگون در روایات قابل مطالعه مىباشد و ترس و امید جدى را به ارمغان مىآورد، در متون دینى، پیرامون آثار و پیامدهاى دنیوى برخورد مثبت یا منفى، با مسأله صله رحم، نیز سخن رفته است؛ به گونهاى که براى هر عاقلى قابل درک مىباشد. همانگونه که بازتاب ماورایى پیوستن و گسستن از انجمن خویشاوندان، حیرتزا و تکاندهنده است. کارکردهاى این جهانى، نادیدهگرفتن این گونه از روابط اجتماعى، نیز بسیار قابل توجّه و انگیزهبخش مىباشد:
قال رسولاللَّهصلى الله علیه وآله وسلم: «من ضمن لى واحده ضمنت له اربعه! یصل رحمه فیحبّه اللَّه و یوسع علیه رزقه و یزید فى عمره و یدخله الجنه التى وعده».۴۷
«هر کس یک چیز را برایم تضمین کند، من چهار چیز را براى او تضمین مىکنم: با ارحامش رابطه برقرار کند که در پى آن خداوند دوستش مىدارد، بر رزق و روزیش مىافزاید، بر طول عمرش مىافزاید و او را وارد بهشتى که وعده داده، مىکند.»
قال رسولاللَّهصلى الله علیه وآله وسلم: «صله الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار».۴۸
«صله رحم خانهها را آباد و عمرها را طولانى مىکند.»
قال رسولاللَّهصلى الله علیه وآله وسلم: «صله الرحم تهوّن الحساب و تقى میته السوء».۴۹
«صله رحم حساب را آسان مىکند و از مرگ ناگوار پیشگیرى مىنماید.
قال رسولاللَّهصلى الله علیه وآله وسلم: «انّ صله الرحم مثر
اه فى المال و محبّه فى الاهل و منسأه فى الاجل».۵۰
«همانا صله رحم، سبب افزایش مال، محبّت بین خویشاوندان و تأخیر مرگ مىگردد.»
امام صادقعلیه السلام فرمود:
«صله الرحم تحسّن الخلق و تسمّح الکف و تطیّب النفس و تزید فى الرزق».۵۱
«صله رحم سبب نیکى اخلاق، سخاوتمندى، پاکى روح و افزایش روزى مىشود.»
علىصلى الله علیه وآله وسلم: «لیس مع قطیعه الرحم نماء».۵۲
«با قطع صله رحم هیچگونه توسعهاى حاصل نمىآید.»
در تعالیم شعیبعلیه السلام آمده است:
«و قطیعه الرحم تورث الهمّ… لا راحه لقاطع القرابه».۵۳
«قطع صله رحم غم و اندوه را در پى مىآورد… کسى که از نزدیکانش فاصله مىگیرد راحتى ندارد.»
افزایش عمر، رفاه که معیشتى، آبادى خانهها (که احتمالاً تحکیم روابط خانوادگى و زناشویى را هم شامل است)، جلوگیرى از مرگهاى سیاه و زودهنگام، محبوبیت نزد فامیل، طهارت و پاکى ضمیر و آسایش روحى و… به عنوان دستاورد ایجاد نظام خویشاوندى و تقویت روحیه مهرورزى بین افراد همخویشاوند تحت عنوان صله رحم، یادآور این است که بدینوسیله مىتوان به توسعه و پیشرفت همه جانبه دست یافت.
قرآن نیز سازندگى حمایت خویشاوندى را مورد تأیید قرار مىدهد و «فصیله» و انجمن خویشاوندان را پناهگاه مىشناسد: «و فصیلته التى تؤیه» (معارج /۱۳). انسان وقتى در این پناهگاه قرار دارد، مطابق با نیازهایش حمایت دریافت مىکند و در مسیر پیشرفت قرار مىگیرد. و سخن امام علىعلیه السلام در رابطه با توضیح پوشش حمایت خویشاوندان شایان مطالعه است که مىفرماید:
«ایها النّاس انه لایستغنى الرجل – و ان کان ذا مال – عن عترته و دفاعهم عنه بایدیهم و السنتهم و هم اعظم الناس حیطه ورائه و المهم لشعثه و اعطفهم علیه عند نازله اذا نزلت به… و من یقبض یده عن عشیرته فانّما تقبض منه عنهم ید واحده و تقبض منهم عنه اید کثیره و من تلن حاشیته یستدم من قومه الموده.»۵۴
«اى مردم هیچ کس از ارتباط با خویشاوندان و از دفاع آنان با دست و زبانشان بىنیاز نیست – اگر چه مالدار باشد – خویشاوندان، بزرگترین حمایتکنندگان در دنبال او هستند، هیچکس چون خویشاوندان آدمى، پریشانىهاى او را مبدّل به آسایش نمىکند. خویشاوندان آدمى، مهربانترین مردم در هنگام فرود آمدن حوادث سخت و ناگوار است. کسى که دست کرام
ت خود را از خویشاوندانش برمىدارد، یک دست از آنان برداشته مىشود. و در مقابل دستهاى فراوانى از او برداشته خواهد شد، هر که خوى نرم دارد، از محبّت دائمى خویشاوندانش، برخوردار خواهد بود.»
جالب این که در جامعهشناسى نیز از خویشاوندان به عنوان پناهگاه و عامل دستیابى به ثبات یاد شده است:
«به محض این که فرد در زنجیره نسلهاى متوالى جایى را براى خود بیابد، به شبکه خویشاوندى همبر ]: افرادى که پهلوى هم قرار گرفته[ تعلق پیدامى کند و از طریق منشأ خانوادگى خود و مکان خویش در ارتباط با آن، چنین مىانگارد که به یک «مهرابه» مناسب دست یافته است. شبکههاى خویشاوندى ایجاد کننده ثبات و احساس تعلق بوده و کارکرد خود را به عنوان نظامهاى کسب هویت ایفا مىکنند.»۵۵
در صحنه زندگى که صحنه جنگ با مشکلات است، وقتى فرد چنین پشتوانه و پناهگاهى را از دست مىدهد، نمىتواند از گزند نگرانىها، درامان باشد. این نگرانىها، در تمام صحنهها، او را آزار مىدهد و حتى اصل حیات او را نیز تهدید مىکند و ممکن است مرگ سیاه را به سراغ او بفرستد! در این رابطه تحلیل زندهیاد علامه جعفرى خواندنى است که در آن از نگرانىها، غصهها و احیاناً خودکشى، به عنوان بازتاب پیدایش گسستگى در روابط خویشاوندى یاد مىشود:
«به طور طبیعى بریده شدن و گسیخته شدن افرادى از انسانها که شاخهها و شکوفههاى یک درخت را تشکیل مىدهند، یک جریان روانى تیره و مزاحم را – اگر چه بدون آگاهى – در سطوح روان افراد به وجود مىآورد. این جریان مخفى مانند عقدههاى روانى، بدون این که خود را نشان بدهند، مشغول فعالیت مىباشند. آیا احتمال نمىرود که اندوهها و غمهاى متناوبى که فضاى درون آدمیان را بدون علت روشن فرامىگیرند، ناشى از بیگانگى شاخههاى درخت دودمان از یک دیگر باشند؟ به هر حال، بیگانگى از دیگر افرادى که در ریشه و ساقه و آبیارى و تغذیه شرکت مستقیم یا غیرمستقیم دارند، آدمى را در معرض گرفتارىها قرار خواهد داد! آیا احتمال نمىدهید بعضى از ریشههاى روانى خودکشىها در برخى از کشورهاى پیشرفته از نظر آسایش مادى که خودشان این پیشرفتگى را تمدن نامیدهاند، مستند به این نوع بیگانگى بیرحمانه باشد».۵۶
«مقدار فراوانى از اختلالات حیاتى ما ناشى از اضطرابات و اختلالاتى است که در روان ما، به وجود مىآیند و دمار از حیات ما درمىآورند. غصهها و اندوهها، هما
نند تیشههاى مخفى، بر بریدن ریشههاى حیات، ما مشغولند… هیچ عاملى براى از بین بردن غصهها و اندوهها، مانند احساس اشتراک با دیگر انسانها در ناملایمات و ناگوارىها و لذت بردن از رفاه و آسایش آنان وجود ندارد.»۵۷
حدود حمایتهاى خویشاوندى
یارىرسانى یا رواج حمایت در جمع خویشاوندان به این پیشزمینه بستگى دارد که افراد، همدیگر را بشناسند و به تعبیرى نوعى از تبارشناسى، در جامعه اسلامى باید شکل قانونى پیدا کند تا عملیاتى شدن هر دو نوع راهکار، امکانپذیر گردد. به همین دلیل در سخنى از پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم که با متن مختلف نقل شده است مىخوانیم:
«اعرفوا انسابکم تصلوا ارحامکم».۵۸
«نسبتتان را بشناسید تا به خویشاوندانتان رسیدگى کنید.»
«تعلموا من انسابکم ما تصلون به ارحامکم».۵۹
«سلسله نسبت خود را به اندازهاى که زمینه رسیدگى به ارحامتان فراهم آید، بشناسید.»
با شناخت ارتباطها و انتسابهاى فامیلى، به صورت غریزى و طبیعى انگیزه یارىرسانى به خویشاوند، به وجود مىآید. «عضو هر خاندانى وقتى ببیند به یکى از نزدیکان وى ستمى رسیده یا نسبت به او دشمنى و کینهتوزى شده است، در خود یک زبونى و خوارى احساس مىکند و آن را به خود توهین مىشمارد و آرزومند مىشود که کاش مىتوانست مانع پیشآمدهاى اندوهبار و مهلکههاى وى شود. این امر، در بشر یک عا
طفه طبیعى است.»۶۰
اگر عکسالعملى جز این داشته باشد، سلامت روانى او مشکوک خواهد بود.
براساس همین زمینه طبیعى، قرآن اولویت این نوع تعاون را مورد تأکید قرار مىدهد. همانگونه که در باب میراث این اولویت رعایت مىشود، در باب صله رحم نیز باید جامه عمل بپوشد.
«و أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِى کِتَابِ اللّهِ…» (انفال /۷۵) و احزاب /۶)
«خویشاوندان در کتاب خدا به یکدیگر سزاوارترند.»
این آیه در سوره انفال در ذیل آیاتى قرار دارد که پیرامون یارىرسانى متقابل در جامعه اهل ایمان سخن مىگویند، مفسّرانى براساس چنین سیاقى، از آن مطلق مددرسانى در جمع خویشاوندان را فهمیدهاند۶۱ که شامل صله رحم نیز مىشود.
در هر صورت طبیعى بودن انگیزه یارىرسانى با خطر طغیان همراه است. از اینرو، قرآن با برشمردن مصادیق چند، از مواردى خویشاوندگرایى نبایسته، ضرورت کنترل این نوع همگرایى را در خط ارزشها، گوشزد مىکند. آن مصادیق عبارتند از: فزونى علاقهمندى به خویشاوندان، در مقایسه با علاقه به خدا، پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و جهاد در راه خدا، یارىرسانى به دشمن، با انگیزه حمایت از خویشاوندان و خطر سرباز زدن از گواهى دادن براى جلوگیرى از ضرر و زیان خویشاوندان. قرآن مىگوید:
«قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِى سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» (توبه /۲۴)
«بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خویشاوندان و اموالى که به دست آوردهاید و تجارتى که از کساد شدنش مىترسید و خانههایى که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش، محبوبتر است، در انتظار این باشید که خدا، عذابش را بر شما نازل کند و خداوند گروه فاسق را هدایت نمىکند.
قرآن پس از منع مددرسانى دوستانه به دشمنان، به بهانه حمایت از خویشاوندان مىگوید:
«لَن تَنفَعَکُمْ أَرْحَامُکُمْ وَلاَ أَوْلاَدُکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (ممت
حنه /۳)
«هرگز بستگان و فرزندانتان، روز قیامت، سودى به حالتان نخواهند داشت و میان شما جدایى مىافکند».
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ» (نساء /۱۳۵)
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! به صورت درست و کامل قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید اگر چه به زیان شما یا پدر و مادر و خویشاوندان شما باشد».
این هشدار قرآن ضرورت تعیین معیار در باب حمایتهاى خویشاوندى را الزامى مىنماید تا به بهانه صله رحم ارزشستیزى صورت نگیرد و در حمایتهاى مثبت نیز همه جانبه نگرى که خواست دین مىباشد، رعایت شود.
عیار بایستگى مددرسانى مثبت به خویشاوندان، در کلام دانشمندان و تأمّلهاى عالمانه آنان پیرامون صله رحم، تأمین آسایش روحى و نیازهاى معیشتى در همین دنیاست و در آنها اشاره و تصریحى به این که تلاش جهت تأمین سعادت و تعالى خویشاوند نیز در قلمرو صله رحم، مىگنجد، به چشم نمىآید. در تعبیر نراقى که جامعترین تعریف براى صله رحم مىنماید، آمده است:
«قطع رحمى که حرام است، این است که: به گفتار، یا کردار، ایذاء به او برسانى و با او رفتار ناشایست کنى، یا سخن ناخوش نسبت به او بگویى که دل او شکسته گردد، یا او را احتیاجى و ضرورتى باشد به سکنایى یا لباسى یا خوراکى یا نحو آن و تو قدرت بر رفع احتیاج او داشته باشى و زیادتر از قدر ضرورت خود را متمکن باشى و از او مضایقه کنى یا ظالمى نیست به او ظلمى کند و تو بتوانى آن دفع کنى و کوتاهى نمایى، یا از راه کینه و حسد از او کناره کنى و دورى جویى و بدون عذر مسموع، در وقت مرض عیادت او نکنى و چون از سفر آید، به دیدن او نروى و چون او را مصیبتى روى دهد، به تعزیه او حاضر نشوى، و امثال این هاو جمیع اینها، قطع رحم است و صله رحم ضد آنهاست».۶۲
تردیدى نیست در این که تأمین آسایش روحى و جسمى با کنشهاى یاد شده از مصادیق صله رحم است و مورد تأیید متون دینى این باب قرار مىگیرد. در قرآن به صورت مکرر از احسان به والدین و خویشاوندان (بقره ۸۳ و ۱۸۰ و ۱۷۷ و ۲۱۵ و نساء /۳۶ و نحل /۹۰) سخن رفته است که اشاره به حمایتهاى مادّى دارد، ولى کارکردهایى که در روایات براى صله رحم ذکر شده است، انجمن خویشاوندان را با مسؤولیت گستردهتر از اینها روبهرو مىکند:<BR& gt;آبادانى خانهها، طولانى شدن عمرها، نیکویى اخلاق که در همین نوشته مورد مطالعه قرار گرفت و استوارى دین که در روایت زیر (از علىعلیه السلام) مطرح شده است، نمىتواند تنها با حمایتهاى معیشتگرایانه، عینیت پیدا کند!
«عباداللَّه افزعوا الى قوام دینکم باقامه الصلوه لوقتها و ایتاء الزکوه فى حینها و التضرّع و الخشوع و صله الرحم».۶۳
«بندگان خدا با ترس و نگرانى به وسیله اقامه نماز در وقت آن، اداى زکات به هنگام وجوب، تضرع و خشوع و صله رحم، به استحکام و استوارى دینتان روى آورید.»
این آثار و نتایج، نیازمند تعامل ویژه، در حوزه خویشاوندى مىباشد، تعاملى که منتهى به رشد معنویت و انسانیت گردد.
در سه آیهاى که گسستن از خویشاوندان به نکوهش گرفته شده است، از قطع صله رحم به عنوان مصداقى از فساد در زمین یاد مىشود۶۴ که مفهوم آن، تحقق صله رحم با اصلاح و نیکوسازى روابط خویشاوندى، خواهد بود. صلاح روابط، از اصلاح انسان جدا نمىباشد. پس این خویشاوندان است که زمینه دستیابى به اهداف فوق را فراهم مىسازد. علىعلیه السلام با اشاره به نقش خویشاوندان در هموار کردن راه رسیدن به تمامى اهداف بایسته مىفرماید:
«اکرم عشیرتک فانّهم جناحک الّذى به تطیر و اصلک الّذى الیه تصیر و یدک التى بها تصول»۶۵
«خویشاوندانت را گرامى بدار که آنان چون بال تواند که بدان پرواز مىکنى و ریشه تواند که به آن بازمىگردى و دست تواند که با آن پیکار مىکنى.»
تلقى اصلاح همخویشاوند، به عنوان مصداق صله رحم، بیشترین همخوانى را با آیاتى دارد که در آنها بخشودگى گناهان والدین و وارستگى دودمان، خواسته و آرمان جدى مؤمن، قلمداد شده است:
قرآن با عبارتهاى: «رَبَّنَا اغْفِرلِى وَ لِوالِدَىَّ» (ابراهیم /۴۱ و نوح /۲۸) و «قُلْ رَبِّ ارْحَمْهَا کَمَا رَبَّیَانِى صَغِیراً» (اسراء /۲۴) طلب بخشودگى والدین را به عنوان آرمان بایسته معرفى مىکند و در آیات زیر دغدغه صالح و شایسته بودن دودمان را:
«وَ مِنْ ذُرِّیَتَنَا اُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ» (بقره /۱۲۸)
«و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند به وجود آور».
«قَالَ إِنِّى جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَتِى» (بقره /۱۲۴)
فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم! ابراهیم عرض کرد: از دودمانم نیز (امامانى قر
ار بده)».
«وَإِنِّى أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» (آل عمران/ ۳۶)
«و او فرزندانش را از شرّ شیطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم».
«قال رَبِّ هَبْ لِى مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً» (آل عمران /۳۸)
«گفت: پروردگارا! از جانب خود، برایم دودمان وارسته، عطا فرما».
«رَبِّ اجْعَلْنِى مُقِیمَ الصَّلَوهِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِى» (ابراهیم /۴۰)
«پروردگارا! دودمانم را برپا دارنده نماز قرار بده».
«هَب لَنا مِنْ اَزْواجَنَا وَ ذَرِّیَّاتِنَا قَرَّهَ أَعْیُنٍ» (فرقان /۷۴)
«پروردگارا از زنان و دودمان ما براى ما روشنایى چشم قرار ده.»
«وَ أَصْلِح لِى فِى ذُرِّیَّتى» (احقاف /۱۵)
«برایم دودمانم را شایسته قرار بده».
طرح بایستگى وجود دغدغه وارستگى و رستگارى والدین و دودمان که دو عنصر اصلى در حوزه خویشاوندى، مىباشد، نماد نگاه کلى است که تلاش در جهت وارستگى تمام افراد همخویشاوند را الزامى مىنماید و منبع قرآنى آن، این آیه شریفه است که مىگوید:
«یَا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا اَنْفُسِکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً» (تحریم /۶)
«اى اهل ایمان ]زمینه[ درامان ماندن خود و منسوبینتان را از خطر سقوط در آتش جهنّم، فراهم سازید».
خویشاوندان و خانواده هستهاى
با شکلگیرى خانواده هستهاى، ساحت محرمیت براى عروس و داماد توسعه پیدا مىکند. نخستین فرزند خانواده، نقطه تلاقى سلسله انساب داماد و عروس است، بدین ترتیب حوزه اقارب آن دو و فرزندشان گسترش مىیابد و بر پایه آن، باید پوشش حمایتى دو حوزه خویشاوندى نیز آنان را در برگیرد و در مبارزه با نگرانیها و دغدغههاى زندگى زناشویى، به ایشان به عنوان واحد اجتماعى تازه شکل گرفته، یارى رساند.
ازدواج، بنیادى است که حقیقت آن را پیوند و رابطه دو جنس مخالف تشکیل مىدهد. استحکام و آسیبناپذیرى این پیوند، به عنایت بایسته خویشاوندان، – به خصوص بزرگان آنها که تجربه بیشتر دارند – نیازمند است که باید در شرایط مختلف شکلگیرى، ادامه حیات و تهدید آسیبها، با آن، همراهى کند:
1. کمک به همسان گزینى
ازدواج به عنوان محبوبترین سازه، در نزد خداوند، معرفى شده است.۶۶ ولى این محبوبیت وقتى زمینه پیدامى کند که این بنیاد از کیفیت و شایستگىهاى لازم برخوردار باشد. یعنى کانونى باشد براى تجلى دلسوزى و دوستى متقابل و زایش دودمان پاکیزه «ذریه طیبه». کارکردى از این دست، در گروه همیارى خویشاوندان دلسوز و با تجربه، با این نهاد است و گرنه اقدام مستقلانه دختر و پسر جوان آمیخته با کمدقتى خواهد بود. چنین سادهانگارى، پیمان زناشویى را در معرض خطر انحلال و گسست نابههنگام قرار خواهد داد!
دنیاى جوان، دنیاى بىتجربگى و خوشبینى
است، در عین حال، حس استقلالطلبى وى را به تکروى فرامىخواند. در کنار غلیان غریزه جنسى که ناسازگارى آن با تیزبینى و آیندهنگرى، بر کسى پوشیده نیست، بىحوصلگى مرد، براى دستیابى به اشباع غریزه جنسى و علاقهمندى دختران به یافتن شیفته، فرصت گزینش و انتخاب شریک زندگى را از آنان مىگیرد.۶۷
از طرفى، برخلاف ازدواج آرمانى جهانى صنعتى، که مىگوید: «انتخاب همسر کاملاً برحسب تصادف باشد یعنى جز قانون تصادف هیچ چیز دیگرى در انتخاب زن و مرد دخالت نداشته باشد»۶۸، قرآن از اصل همسان گزینى – که در گذشته مقبولیت همگانى داشته و اینک نیز در جهان بىطرفدار نیست۶۹ – حمایت مىکند، البته با تفسیر مخصوص به خود. قرآن مىگوید:
«الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ…» (نور /۲۶)
«زنان ناپاک با مردان ناپاک سازگارند و مردان ناپاک با زنان ناپاک، و زنان پاک از آنِ مردان پاک و مردان پاک از آنِ زنان پاکند».
«الزَّانِى لاَ یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَهً أَوْ مُشْرِکَهً وَالزَّانِیَهُ لاَ یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» (نور /۳)
«مرد زناکار، جز با زن زناکار یا مشرک، ازدواج نمىکند و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به زنى نمىگیرد و این کار بر مؤمنین حرام است».
اصل همسان گزینى (: یافتن کفو و همتا) که عمدتاً به حوزه اخلاق و فکر، نظر دارد، در سنت نیز به صورت مشروح بازتاب یافته و براى تأمین آن حتى شناخت محیط خانوادگى عروس و داماد ضرورى وانمود مىشود. در سخنان منسوب به پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم آمده است:
«ایها الناس ایّاکم و خضراء الدمن! قیل یا رسولاللَّه! و ما خضراء الدمن قال المرأه الحسناء فى منبت السوء»۷۰
«مردم! از گیاه سبزى که در کنار مزبله (جایگاه زباله) مىروید، بپرهیزید. گفت: اى رسول خدا! مراد از سبزى کنار مزبله چیست؟ فرمود: منظور از آن، دختر زیبایى است که در خانواده بد پرورش یافته باشد.»
«تزوّجوا فى حجز الصالح فان العرق دساس»۷۱
«با خاندان صالح وصلت کنید، زیرا نژاد انتقال دهنده اخلاق به بچههاست».
«تخیّروا نطفکم فان النساء یلدن اشباه اخوانهنّ و اخواتهنّ».۷۲
«براى نطفههاىتان انتخاب کنید که زنا
ن شبیه برادران و خواهرانشان بچه مىزایند».
همسان گزینى با معیارهاى دینى، هم براى زن سرنوشتساز است و هم براى مرد. زیرا «هر فردى از والدین و محیط خانوادگى چیزهایى را فرامىگیرد. تحت تأثیر جو حاکم بر آن محیط قرار دارد. اگر اعضایى که در محیط فوقالذکر هستند داراى ضعف اخلاقى یا فکرى و روحى باشند، در فرد هم تأثیرات زیادى مىگذارند.»۷۳ پس مطالعه پیشینه خانوادگى هر کدام براى دیگر، باید با اهمیّت تلقى گردد و پرداختن بدان، گامى شمرده شود، براى تضمین سلامت و تداوم حیات خانوادگى آن دو.
با توجه به گرایشها و کششهاى مقطع جوانى که قبلاً بدان اشاره شد، دشوارى و پیچیدگى کار همسانگزینى، پیشینه دلسوزى و تجربه والدین یا بزرگان فامیل و ضرورت کنترل خطر فروپاشى خانواده، پیشنهاد دخالت یا کمک اولیاء و بزرگان فامیل، در امر ازدواج جوانان، پیشنهاد منطقى و ضرورى مىنماید.
بر این اساس، بسیارى از جوامع درگذشته، چنین دخالتى را قانونى مىدانستند. در دوره ساسانى، دخالت والدین در ازدواج دختر، ضرورى بود. زنى که با رضایت پدر و مادر، به خانه شوهر مىرفت، پادشاه زن، نامیده مىشد. زنى را که بىرضایت پدر و مادر، شوهر مىکرد، «خودسراى زن» یعنى زن خودسر مىخواندند.۷۴
در کلام منتسکیو، این دخالت، به دلیل بىتجربگى و احساساتى بودن جوانان، مورد ستایش قرار گرفته و از قانونى بودن آن در فرانسه و انگلیس گزارش داده است.۷۵ طبق قانون مدنى فرانسه سال ۱۸۰۴ م، در نبود والدین براى ازدواج پسر و دختر جوان، باید از جد و مادربزرگ، اجازه گرفته مىشد و در غیاب آن دو، تصویب انجمن خانوادگى مرکب از خویشان پدرى و مادرى، تعیین کننده بود.۷۶
درباره کارکرد این دخالت، جامعهشناسان مىگویند:
«درصد طلاق در میان کسانى که بر مبناى خواست والدین یا گروه دیگر ازدواج مىکنند، خیلى پایینتر از درصد طلاق در میان کسانى است که به خاطر – عشق – ازدواج مىکنند.»۷۷
قرآن نیز نیازمندىهاى مختلف دختر و پسر مجرد و آماده براى ازدواج را در نظر دارد و مددرسانى به آنها را در رابطه با حل مشکل اقتصادى و رعایت اصل همسانگزینى دینى، ضرورى مىشناسد. به همین دلیل خطاب به بزرگان هر فامیل۷۸ و حوزه خویشاوندى مىگوید:
«وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِم
ُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ولیستعفف الذین لایجدون نکاحاً حتى یغنهم اللَّه مِن فَضْلِهِ» (نور /۳۳و۳۴)
«مردان و زنان مجردتان را همسر دهید. همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بىنیاز مىسازد، و کسانى که توان ازدواج ندارند، پاکدامنى پیشه کنند، تا خداوند با فضل خود آنان را به بىنیازى برساند».
در روایت نبوى نیز آمده است:
«زوّجوا ابناءکم و بناتکم».۷۹
«زمینه ازدواج پسران و دخترانتان را فراهم سازید.»
استفاده قرآن از واژههاى: «وانکحوا الایامى» که یادآور نقش خویشاوندان در امر ازدواج جوانان است، «الفقر» به عنوان عامل بازدارنده و دغدغه در امر ازدواج و «الصالحین» به عنوان یادآور اصل همسانگزینى دینى، یادآور نیازهاى اساسىِ جوانان در زمینه ازدواج است. همگانى شدن نیازشناسى از این نوع، در جمع خویشاوندان، مىتواند دغدغه جوانان را کاهش دهد، انگیزه درستکارى را تقویت کند و از خرید جهیزیه رقابتى، ولیمه رقابتى و پیششرطهاى دیگر متّکى بر همچشمى که اهریمن فقر را فراروى داماد، عروس و خانواده آن دو، قرار مىدهد، جلوگیرى کند!
در یک دایره محدودتر، یارىرسانى خویشاوند، شکل جدىترى به خود مىگیرد و آن عبارت است از کمک به دختران جوان و کم سن و سالى که تازه مىخواهند ازدواج کنند. در چنین موردى، براى این که دختر بىتجربه و خوشباور، فریب زمزمه محبت و عشق مردان شکارچى و شهوتپرست را نخورند، کرامت انسانى آنها آسیبى نبیند و اصل همسان گزینى رعایت گردد، مشورت با پدر و پدربزرگ و یارى رسانى آنها با تأکید بیشتر،۸۰ رنگ قانونى به خود گرفته است.
بسیارى از مفسّران،۸۱ آیه زیر را بازگو کننده دخالت قانونى پدران در امر ازدواج دختران، مىدانند:
«إِلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا الَّذِى بِیَدِهِ عُقْدَهُ النِّکَاحِ…» (بقره /۲۳۷)
]در طلاق پیش از آمیزش، نصف مهر زنان بدانها داده مىشود[ «مگر این که آنها آن را ببخشند یا آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد».
ادامه دارد…
پی نوشت:
۴۶ – بحارالانوار، ۱۹۷/۷۱.
۴۷ – همان، /۹۲.
۴۸ – همان، /۹۴.
۴۹ – همان.
۵۰ – همان، /۱۰۲.
۵۱ – همان، /۱۱۴.
۵۲ – همان، ۲۳۷/۷۴.
۵۳ – همان، ۲۶۳/۵۱.
۵۴ – نهجالبلاغه، خطبه ۲۳.
۵۵ – جامعهشناسى تاریخى خانواده، /۱۰۹ – ۱۱۰.
۵۶ – جعفرى، محمد تقى، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، چاپ اول،؛ تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۸۶/۵ ۱۳۵۹.
۵۷ – همان، /۸۷.
۵۸ – نیشابورى، الحاکم، المستدرک على الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه، ۸۹/۱.
۵۹ – الترمذى، محمد، الجامع الکبیر، چاپ دوم، بیروت، دارالغرب الاسلامى، ۵۲۱/۳ ۱۹۹۸.
۶۰ – ابن الخدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادى، چاپ هفتم، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، ۲۴۲/۱ ۱۳۶۹.
۶۱ – ر.ک: المراغى، احمد مصطفى، تفسیر المراغى، چاپ دوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۴۵/۱۰ – ۱۲؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ نوزدهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۲۵۹/۷ ۱۳۷۶.
۶۲ – نراقى، ملا احمد، معراج السعاده، چاپ اول، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، ۵۳۰/ ۱۳۷۱.
۶۳ – بحارالانوار، ۲۹۴/۷۴.
۶۴ – تفسیر الکشاف، ۵۲۵/۵.
۶۵ – نهجالبلاغه، نامه ۳۱.
۶۶ – پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «ما بنى فى الاسلام بناء احب الى اللَّه من التزویج»، بحارالانوار، ۲۲۲/۱۰۰.
۶۷ – جهت مطالعه حالات روحى و غریزه جوانان اعم از زن و مرد مراجعه ش
ود به: موریس دبس، بلوغ، ترجمه حسن صفارى، تهران، چاپخانه على اکبر علمى، ۱۳۲۸؛ سجادى، سید ابراهیم، همگرایى و فروپاشى نهاد خانواده در نگاه قرآن، پژوهشهاى قرآنى، مشهد، ۱۷۰/ ۱۳۸۳.
۶۸ – مبانى جامعهشناسى، ترجمه باقر پرهام، /۲۳۷.
۶۹ – ساروخى، باقر، مقدمهاى بر جامعهشناسى خانواده، چاپ ششم، تهران، سروش، ۱۳۸۲، بخش دوم.
۷۰ – وسائل الشیعه، ۲۲۹/۱۴.
۷۱ – الهندى، على، کنزالعمال، چاپ پنجم، بیروت، مؤسسه الرساله، ۲۹۵/۱۶ ۱۴۰۵ و ۲۹۶.
۷۲ – همان.
۷۳ – نجاتى، حسین، روانشناسى زناشویى، چاپ اول، تهران، انتشارات بیکران، ۵۰/ ۱۳۷۶.
۷۴ – مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ نهم، تهران، شرکت افست، ۲۲۲/ ۱۳۵۹.
۷۵ – منتسکیو، روح القوانین، ترجمه على اکبر مهتدى، چاپ هشتم، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۶۳۴/ ۱۳۶۲ و ۶۳۲.
۷۶ – حقوق زن در اسلام و اروپا، /۱۰۱.
۷۷ – هرى. س.ترى یاندیس، فرهنگ و رفتار اجتماعى، ترجمه نصرت فتى، چاپ اول، تهران، نشر رسانش، ۲۱۶/ ۱۳۷۸.
۷۸ – مأخذ مخاطبشناسى در آیه تفاسیر زیر مىباشد:
– الصادقى، محمد، الفرقان فى تفسیر القرآن، چاپ دوم، انتشارات فرهنگ اسلامى، ۱۳۴/۱۹ – ۱۸ ۱۴۰۶.
– البرسوى، اسماعیل، تفسیر روح البیان، چاپ هفتم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۴۶/۶ ۱۴۰۵.
– تفسیر المراغى، ۱۰۳/ ۱۶ – ۱۸.
۷۹ – کنزالعمال، ۲۹۰/۱۶.
۸۰ – نظام حقوق زن در اسلام، /۷۳.
۸۱ – زمخشرى ضمن این که خود، شش دلیل اقامه مىکند بر این که مراد از آیه مورد بحث ولى و سرپرست دختر جوان و شوهرناکرده است، این تلقى را دیدگاه مالک نیز معرفى مىکند. مرحوم طبرسى این نظر را نظر جمعى از علماى شیعه و نظر شافعى مىداند: مراجعه شود به: تفسیر کشاف، ۴۶۳/۱ و مجمعالبیان، ۳۴۱/۱.
http://maarefquran.com