نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
راهكار اخلاقى
در كنار راهكارِ حقوقى، قرآن در راستاى حراست از روابط خويشاوندى، از ضرورت پيوستگى تمام اعضاى فاميل، تحت عنوان «صله رحم» سخن مىگويد. به دليل نبود الزام قانونى در تطبيق اين نوع همكارى نام «راهكار اخلاقى» را براى آن برگزيدهايم.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
البته اين روش، از الزام اعتقادى و اخلاقى بس جدى، برخوردار است. در قرآن كمتر آموزهاى وجود دارد كه، پىآمد اعتقادى و اخلاقى ناديده انگاشتن آن، به زيانبارى ناديده گرفتن «صله رحم»، مطرح شده باشد!
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
امام زينالعابدينعليه السلام خطاب به امام باقرعليه السلام مىفرمايد:
«ايّاك و مصاحبة القاطع لرحمه! فانّى وجدته ملعوناً فى كتاب اللَّه فى ثلاثة مواضع: قال اللَّه: «فَهَلْ عَسَيْتُمُ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ. اُولئِكَ الَّذينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمُ وَ أَعْمَى أَبْصارَهُمْ» (محمد /22 و 23) و قال: «وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (رعد /25) و قال فى البقرة: «الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ أُوْلئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
» (بقره /46¬)27
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«از رفاقت با كسى كه به صله رحم، پشت پا زده است، پرهيز كن؛ زيرا در سه جاى قرآن، او را ملعون و محروم از رحمت خداوند يافتهام: خداوند فرموده است: «اگر (از اين دستورها) روىگردان شويد، جز اين انتظار مىرود كه در زمين فساد و قطع پيوند خويشاوندى كنيد. آنها كسانى هستند كه خدا لعنتشان كرده و گوشهايشان را كر و چشمهاىشان را كور كرده است» و فرموده است: «آنها كه عهد الهى را پس از بستن استوار آن، مىشكنند و پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده، قطع مىكنند و در روى زمين فساد مىنمايند، براى آنهاست، لعنت و بدى سراى آخرت» و در سوره بقره مىگويد: «فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از بستن محكم آن، مىشكنند و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند مىگسلند و در روى زمين فساد راه مىاندازند، اينها زيانكارانند».
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
در كنار كاركرد و آثار مربوط به مارواءالطبيعه و عالم غيب كه با عبارتهاى گوناگون در روايات قابل مطالعه مىباشد و ترس و اميد جدى را به ارمغان مىآورد، در متون دينى، پيرامون آثار و پيامدهاى دنيوى برخورد مثبت يا منفى، با مسأله صله رحم، نيز سخن رفته است؛ به گونهاى كه براى هر عاقلى قابل درك مىباشد. همانگونه كه بازتاب ماورايى پيوستن و گسستن از انجمن خويشاوندان، حيرتزا و تكاندهنده است. كاركردهاى اين جهانى، ناديدهگرفتن اين گونه از روابط اجتماعى، نيز بسيار قابل توجّه و انگيزهبخش مىباشد:
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
قال رسولاللَّهصلى الله عليه وآله وسلم: «من ضمن لى واحدة ضمنت له اربعة! يصل رحمه فيحبّه اللَّه و يوسع عليه رزقه و يزيد فى عمره و يدخله الجنة التى وعده».47
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«هر كس يك چيز را برايم تضمين كند، من چهار چيز را براى او تضمين مىكنم: با ارحامش رابطه برقرار كند كه در پى آن خداوند دوستش مىدارد، بر رزق و روزيش مىافزايد، بر طول عمرش مىافزايد و او را وارد بهشتى كه وعده داده، مىكند.»
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
قال رسولاللَّهصلى الله عليه وآله وسلم: «صلة الرحم تعمر الديار و تزيد فى الاعمار».48
«صله رحم خانه ها را آباد و عمرها را طولانى مىكند.»
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
قال رسولاللَّهصلى الله عليه وآله وسلم: «صلة الرحم تهوّن الحساب و تقى ميتة السوء».49
«صله رحم حساب را آسان مىكند و از مرگ ناگوار پيشگيرى مىنمايد.
قال رسولاللَّهصلى الله عليه وآله وسلم: «انّ صلة الرحم مثراة فى المال و محبّة فى الاهل و منسأة فى الاجل».50
«همانا صله رحم، سبب افزايش مال، محبّت بين خويشاوندان و تأخير مرگ مىگردد.»
امام صادقعليه السلام فرمود:
«صلة الرحم تحسّن الخلق و تسمّح الكف و تطيّب النفس و تزيد فى الرزق».51
«صله رحم سبب نيكى اخلاق، سخاوتمندى، پاكى روح و افزايش روزى مىشود.»
علىصلى الله عليه وآله وسلم: «ليس مع قطيعة الرحم نماء».52
«با قطع صله رحم هيچگونه توسعهاى حاصل نمىآيد.»
در تعاليم شعيبعليه السلام آمده است:
«و قطيعة الرحم تورث الهمّ… لا راحة لقاطع القرابة».53
«قطع صله رحم غم و اندوه را در پى مىآورد… كسى كه از نزديكانش فاصله مىگيرد راحتى ندارد.»
افزايش عمر، رفاه كه معيشتى، آبادى خانه ها (كه احتمالاً تحكيم روابط خانوادگى و زناشويى را هم شامل است)، جلوگيرى از مرگهاى سياه و زودهنگام، محبوبيت نزد فاميل، طهارت و پاكى ضمير و آسايش روحى و… به عنوان دستاورد ايجاد نظام خويشاوندى و تقويت روحيه مهرورزى بين افراد همخويشاوند تحت عنوان صله رحم، يادآور اين است كه بدينوسيله مىتوان به توسعه و پيشرفت همه جانبه دست يافت.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
قرآن نيز سازندگى حمايت خويشاوندى را مورد تأييد قرار مىدهد و «فصيله» و انجمن خويشاوندان را پناهگاه مىشناسد: «و فصيلته التى تؤيه» (معارج /13). انسان وقتى در اين پناهگاه قرار دارد، مطابق با نيازهايش حمايت دريافت مىكند و در مسير پيشرفت قرار مىگيرد. و سخن امام علىعليه السلام در رابطه با توضيح پوشش حمايت خويشاوندان شايان مطالعه است كه مىفرمايد:
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«ايها النّاس انه لايستغنى الرجل – و ان كان ذا مال – عن عترته و دفاعهم عنه بايديهم و السنتهم و هم اعظم الناس حيطة ورائه و المهم لشعثه و اعطفهم عليه عند نازلة اذا نزلت به… و من يقبض يده عن عشيرته فانّما تقبض منه عنهم يد واحدة و تقبض منهم عنه ايد كثيرة و من تلن حاشيته يستدم من قومه المودة.»54
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«اى مردم هيچ كس از ارتباط با خويشاوندان و از دفاع آنان با دست و زبانشان بىنياز نيست – اگر چه مالدار باشد – خويشاوندان، بزرگترين حمايتكنندگان در دنبال او هستند، هيچكس چون خويشاوندان آدمى، پريشانىهاى او را مبدّل به آسايش نمىكند. خويشاوندان آدمى، مهربانترين مردم در هنگام فرود آمدن حوادث سخت و ناگوار است. كسى كه دست كرام ت خود را از خويشاوندانش برمىدارد، يك دست از آنان برداشته مىشود. و در مقابل دستهاى فراوانى از او برداشته خواهد شد، هر كه خوى نرم دارد، از محبّت دائمى خويشاوندانش، برخوردار خواهد بود.»
جالب اين كه در جامعه شناسى نيز از خويشاوندان به عنوان پناهگاه و عامل دستيابى به ثبات ياد شده است:
«به محض اين كه فرد در زنجيره نسلهاى متوالى جايى را براى خود بيابد، به شبكه خويشاوندى همبر ]: افرادى كه پهلوى هم قرار گرفته[ تعلق پيدامى كند و از طريق منشأ خانوادگى خود و مكان خويش در ارتباط با آن، چنين مىانگارد كه به يك «مهرابه» مناسب دست يافته است. شبكههاى خويشاوندى ايجاد كننده ثبات و احساس تعلق بوده و كاركرد خود را به عنوان نظامهاى كسب هويت ايفا مىكنند.»55
در صحنه زندگى كه صحنه جنگ با مشكلات است، وقتى فرد چنين پشتوانه و پناهگاهى را از دست مىدهد، نمىتواند از گزند نگرانىها، درامان باشد. اين نگرانىها، در تمام صحنهها، او را آزار مىدهد و حتى اصل حيات او را نيز تهديد مىكند و ممكن است مرگ سياه را به سراغ او بفرستد! در اين رابطه تحليل زندهياد علامه جعفرى خواندنى است كه در آن از نگرانىها، غصهها و احياناً خودكشى، به عنوان بازتاب پيدايش گسستگى در روابط خويشاوندى ياد مىشود:
«به طور طبيعى بريده شدن و گسيخته شدن افرادى از انسانها كه شاخهها و شكوفههاى يك درخت را تشكيل مىدهند، يك جريان روانى تيره و مزاحم را – اگر چه بدون آگاهى – در سطوح روان افراد به وجود مىآورد. اين جريان مخفى مانند عقدههاى روانى، بدون اين كه خود را نشان بدهند، مشغول فعاليت مىباشند.
آيا احتمال نمىرود كه اندوهها و غمهاى متناوبى كه فضاى درون آدميان را بدون علت روشن فرامىگيرند، ناشى از بيگانگى شاخههاى درخت دودمان از يك ديگر باشند؟ به هر حال، بيگانگى از ديگر افرادى كه در ريشه و ساقه و آبيارى و تغذيه شركت مستقيم يا غيرمستقيم دارند، آدمى را در معرض گرفتارىها قرار خواهد داد! آيا احتمال نمىدهيد بعضى از ريشههاى روانى خودكشىها در برخى از كشورهاى پيشرفته از نظر آسايش مادى كه خودشان اين پيشرفتگى را تمدن ناميدهاند، مستند به اين نوع بيگانگى بيرحمانه باشد».56
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«مقدار فراوانى از اختلالات حياتى ما ناشى از اضطرابات و اختلالاتى است كه در روان ما، به وجود مىآيند و دمار از حيات ما درمىآورند. غصهها و اندوهها، همانند تيشههاى مخفى، بر بريدن ريشههاى حيات، ما مشغولند… هيچ عاملى براى از بين بردن غصهها و اندوهها، مانند احساس اشتراك با ديگر انسانها در ناملايمات و ناگوارىها و لذت بردن از رفاه و آسايش آنان وجود ندارد.»57
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
حدود حمايتهاى خويشاوندى
يارىرسانى يا رواج حمايت در جمع خويشاوندان به اين پيشزمينه بستگى دارد كه افراد، همديگر را بشناسند و به تعبيرى نوعى از تبارشناسى، در جامعه اسلامى بايد شكل قانونى پيدا كند تا عملياتى شدن هر دو نوع راهكار، امكانپذير گردد. به همين دليل در سخنى از پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم كه با متن مختلف نقل شده است مىخوانيم:
«اعرفوا انسابكم تصلوا ارحامكم».58
«نسبتتان را بشناسيد تا به خويشاوندانتان رسيدگى كنيد.»
«تعلموا من انسابكم ما تصلون به ارحامكم».59
«سلسله نسبت خود را به اندازهاى كه زمينه رسيدگى به ارحامتان فراهم آيد، بشناسيد.»
با شناخت ارتباطها و انتسابهاى فاميلى، به صورت غريزى و طبيعى انگيزه يارىرسانى به خويشاوند، به وجود مىآيد. «عضو هر خاندانى وقتى ببيند به يكى از نزديكان وى ستمى رسيده يا نسبت به او دشمنى و كينهتوزى شده است، در خود يك زبونى و خوارى احساس مىكند و آن را به خود توهين مىشمارد و آرزومند مىشود كه كاش مىتوانست مانع پيشآمدهاى اندوهبار و مهلكههاى وى شود. اين امر، در بشر يك عا
طفه طبيعى است.»60
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
اگر عكس العملى جز اين داشته باشد، سلامت روانى او مشكوك خواهد بود.
براساس همين زمينه طبيعى، قرآن اولويت اين نوع تعاون را مورد تأكيد قرار مىدهد. همانگونه كه در باب ميراث اين اولويت رعايت مىشود، در باب صله رحم نيز بايد جامه عمل بپوشد.
«و أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِى كِتَابِ اللّهِ…» (انفال /75) و احزاب /6)
«خويشاوندان در كتاب خدا به يكديگر سزاوارترند.»
اين آيه در سوره انفال در ذيل آياتى قرار دارد كه پيرامون يارىرسانى متقابل در جامعه اهل ايمان سخن مىگويند، مفسّرانى براساس چنين سياقى، از آن مطلق مددرسانى در جمع خويشاوندان را فهميدهاند61 كه شامل صله رحم نيز مىشود.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
در هر صورت طبيعى بودن انگيزه يارىرسانى با خطر طغيان همراه است. از اينرو، قرآن با برشمردن مصاديق چند، از مواردى خويشاوندگرايى نبايسته، ضرورت كنترل اين نوع همگرايى را در خط ارزشها، گوشزد مىكند.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
آن مصاديق عبارتند از: فزونى علاقهمندى به خويشاوندان، در مقايسه با علاقه به خدا، پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم و جهاد در راه خدا، يارىرسانى به دشمن، با انگيزه حمايت از خويشاوندان و خطر سرباز زدن از گواهى دادن براى جلوگيرى از ضرر و زيان خويشاوندان. قرآن مىگويد:
«قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِى سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» (توبه /24)
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خويشاوندان و اموالى كه به دست آوردهايد و تجارتى كه از كساد شدنش مىترسيد و خانههايى كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش، محبوبتر است، در انتظار اين باشيد كه خدا، عذابش را بر شما نازل كند و خداوند گروه فاسق را هدايت نمىكند.
قرآن پس از منع مددرسانى دوستانه به دشمنان، به بهانه حمايت از خويشاوندان مىگويد:
«لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلاَ أَوْلاَدُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» (ممت
حنه /3)
«هرگز بستگان و فرزندانتان، روز قيامت، سودى به حالتان نخواهند داشت و ميان شما جدايى مىافكند».
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ» (نساء /135)
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به صورت درست و كامل قيام به عدالت كنيد! براى خدا شهادت دهيد اگر چه به زيان شما يا پدر و مادر و خويشاوندان شما باشد».
اين هشدار قرآن ضرورت تعيين معيار در باب حمايتهاى خويشاوندى را الزامى مىنمايد تا به بهانه صله رحم ارزشستيزى صورت نگيرد و در حمايتهاى مثبت نيز همه جانبه نگرى كه خواست دين مىباشد، رعايت شود.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
عيار بايستگى مددرسانى مثبت به خويشاوندان، در كلام دانشمندان و تأمّلهاى عالمانه آنان پيرامون صله رحم، تأمين آسايش روحى و نيازهاى معيشتى در همين دنياست و در آنها اشاره و تصريحى به اين كه تلاش جهت تأمين سعادت و تعالى خويشاوند نيز در قلمرو صله رحم، مىگنجد، به چشم نمىآيد. در تعبير نراقى كه جامعترين تعريف براى صله رحم مىنمايد، آمده است:
«قطع رحمى كه حرام است، اين است كه: به گفتار، يا كردار، ايذاء به او برسانى و با او رفتار ناشايست كنى، يا سخن ناخوش نسبت به او بگويى كه دل او شكسته گردد، يا او را احتياجى و ضرورتى باشد به سكنايى يا لباسى يا خوراكى يا نحو آن و تو قدرت بر رفع احتياج او داشته باشى و زيادتر از قدر ضرورت خود را متمكن باشى و از او مضايقه كنى يا ظالمى نيست به او ظلمى كند و تو بتوانى آن دفع كنى و كوتاهى نمايى، يا از راه كينه و حسد از او كناره كنى و دورى جويى و بدون عذر مسموع، در وقت مرض عيادت او نكنى و چون از سفر آيد، به ديدن او نروى و چون او را مصيبتى روى دهد، به تعزيه او حاضر نشوى، و امثال اين هاو جميع اينها، قطع رحم است و صله رحم ضد آنهاست».62
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
ترديدى نيست در اين كه تأمين آسايش روحى و جسمى با كنشهاى ياد شده از مصاديق صله رحم است و مورد تأييد متون دينى اين باب قرار مىگيرد. در قرآن به صورت مكرر از احسان به والدين و خويشاوندان (بقره 83 و 180 و 177 و 215 و نساء /36 و نحل /90) سخن رفته است كه اشاره به حمايتهاى مادّى دارد، ولى كاركردهايى كه در روايات براى صله رحم ذكر شده است، انجمن خويشاوندان را با مسؤوليت گستردهتر از اينها روبهرو مىكند:آبادانى خانهها، طولانى شدن عمرها، نيكويى اخلاق كه در همين نوشته مورد مطالعه قرار گرفت و استوارى دين كه در روايت زير (از علىعليه السلام) مطرح شده است، نمىتواند تنها با حمايتهاى معيشتگرايانه، عينيت پيدا كند!
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«عباداللَّه افزعوا الى قوام دينكم باقامة الصلوة لوقتها و ايتاء الزكوة فى حينها و التضرّع و الخشوع و صلة الرحم».63
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«بندگان خدا با ترس و نگرانى به وسيله اقامه نماز در وقت آن، اداى زكات به هنگام وجوب، تضرع و خشوع و صله رحم، به استحكام و استوارى دينتان روى آوريد.»
اين آثار و نتايج، نيازمند تعامل ويژه، در حوزه خويشاوندى مىباشد، تعاملى كه منتهى به رشد معنويت و انسانيت گردد.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
در سه آيهاى كه گسستن از خويشاوندان به نكوهش گرفته شده است، از قطع صله رحم به عنوان مصداقى از فساد در زمين ياد مىشود64 كه مفهوم آن، تحقق صله رحم با اصلاح و نيكوسازى روابط خويشاوندى، خواهد بود. صلاح روابط، از اصلاح انسان جدا نمىباشد.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
پس اين خويشاوندان است كه زمينه دستيابى به اهداف فوق را فراهم مىسازد. علىعليه السلام با اشاره به نقش خويشاوندان در هموار كردن راه رسيدن به تمامى اهداف بايسته مىفرمايد:
«اكرم عشيرتك فانّهم جناحك الّذى به تطير و اصلك الّذى اليه تصير و يدك التى بها تصول»65
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«خويشاوندانت را گرامى بدار كه آنان چون بال تواند كه بدان پرواز مىكنى و ريشه تواند كه به آن بازمىگردى و دست تواند كه با آن پيكار مىكنى.»
تلقى اصلاح همخويشاوند، به عنوان مصداق صله رحم، بيشترين همخوانى را با آياتى دارد كه در آنها بخشودگى گناهان والدين و وارستگى دودمان، خواسته و آرمان جدى مؤمن، قلمداد شده است:
قرآن با عبارتهاى: «رَبَّنَا اغْفِرلِى وَ لِوالِدَىَّ» (ابراهيم /41 و نوح /28) و «قُلْ رَبِّ ارْحَمْهَا كَمَا رَبَّيَانِى صَغِيراً» (اسراء /24) طلب بخشودگى والدين را به عنوان آرمان بايسته معرفى مىكند و در آيات زير دغدغه صالح و شايسته بودن دودمان را:
«وَ مِنْ ذُرِّيَتَنَا اُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ» (بقره /128)
«و از دودمان ما، امتى كه تسليم فرمانت باشند به وجود آور».
«قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَتِى» (بقره /124)
فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم! ابراهيم عرض كرد: از دودمانم نيز (امامانى قر
ار بده)».
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«وَإِنِّى أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» (آل عمران/ 36)
«و او فرزندانش را از شرّ شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم».
«قال رَبِّ هَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً» (آل عمران /38)
«گفت: پروردگارا! از جانب خود، برايم دودمان وارسته، عطا فرما».
«رَبِّ اجْعَلْنِى مُقِيمَ الصَّلَوةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِى» (ابراهيم /40)
«پروردگارا! دودمانم را برپا دارنده نماز قرار بده».
«هَب لَنا مِنْ اَزْواجَنَا وَ ذَرِّيَّاتِنَا قَرَّهَ أَعْيُنٍ» (فرقان /74)
«پروردگارا از زنان و دودمان ما براى ما روشنايى چشم قرار ده.»
«وَ أَصْلِح لِى فِى ذُرِّيَّتى» (احقاف /15)
«برايم دودمانم را شايسته قرار بده».
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
طرح بايستگى وجود دغدغه وارستگى و رستگارى والدين و دودمان كه دو عنصر اصلى در حوزه خويشاوندى، مىباشد، نماد نگاه كلى است كه تلاش در جهت وارستگى تمام افراد همخويشاوند را الزامى مىنمايد و منبع قرآنى آن، اين آيه شريفه است كه مىگويد:
«يَا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا اَنْفُسِكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً» (تحريم /6)
«اى اهل ايمان ]زمينه[ درامان ماندن خود و منسوبينتان را از خطر سقوط در آتش جهنّم، فراهم سازيد».
خويشاوندان و خانواده هستهاى
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
با شكلگيرى خانواده هستهاى، ساحت محرميت براى عروس و داماد توسعه پيدا مىكند. نخستين فرزند خانواده، نقطه تلاقى سلسله انساب داماد و عروس است، بدين ترتيب حوزه اقارب آن دو و فرزندشان گسترش مىيابد و بر پايه آن، بايد پوشش حمايتى دو حوزه خويشاوندى نيز آنان را در برگيرد و در مبارزه با نگرانيها و دغدغه هاى زندگى زناشويى، به ايشان به عنوان واحد اجتماعى تازه شكل گرفته، يارى رساند.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
ازدواج، بنيادى است كه حقيقت آن را پيوند و رابطه دو جنس مخالف تشكيل مىدهد. استحكام و آسيبناپذيرى اين پيوند، به عنايت بايسته خويشاوندان، – به خصوص بزرگان آنها كه تجربه بيشتر دارند – نيازمند است كه بايد در شرايط مختلف شكلگيرى، ادامه حيات و تهديد آسيبها، با آن، همراهى كند:
1. كمك به همسان گزينى
ازدواج به عنوان محبوبترين سازه، در نزد خداوند، معرفى شده است.66 ولى اين محبوبيت وقتى زمينه پيدامى كند كه اين بنياد از كيفيت و شايستگىهاى لازم برخوردار باشد. يعنى كانونى باشد براى تجلى دلسوزى و دوستى متقابل و زايش دودمان پاكيزه «ذرية طيبة».
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
كاركردى از اين دست، در گروه هميارى خويشاوندان دلسوز و با تجربه، با اين نهاد است و گرنه اقدام مستقلانه دختر و پسر جوان آميخته با كمدقتى خواهد بود. چنين سادهانگارى، پيمان زناشويى را در معرض خطر انحلال و گسست نابه هنگام قرار خواهد داد!
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
دنياى جوان، دنياى بىتجربگى و خوشبينى است، در عين حال، حس استقلالطلبى وى را به تكروى فرامىخواند. در كنار غليان غريزه جنسى كه ناسازگارى آن با تيزبينى و آينده نگرى، بر كسى پوشيده نيست، بىحوصلگى مرد، براى دستيابى به اشباع غريزه جنسى و علاقهمندى دختران به يافتن شيفته، فرصت گزينش و انتخاب شريك زندگى را از آنان مىگيرد.67
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
از طرفى، برخلاف ازدواج آرمانى جهانى صنعتى، كه مىگويد: «انتخاب همسر كاملاً برحسب تصادف باشد يعنى جز قانون تصادف هيچ چيز ديگرى در انتخاب زن و مرد دخالت نداشته باشد»68، قرآن از اصل همسان گزينى – كه در گذشته مقبوليت همگانى داشته و اينك نيز در جهان بىطرفدار نيست69 – حمايت مىكند، البته با تفسير مخصوص به خود. قرآن مىگويد:
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ…» (نور /26)
«زنان ناپاك با مردان ناپاك سازگارند و مردان ناپاك با زنان ناپاك، و زنان پاك از آنِ مردان پاك و مردان پاك از آنِ زنان پاكند».
«الزَّانِى لاَ يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (نور /3)
«مرد زناكار، جز با زن زناكار يا مشرك، ازدواج نمىكند و زن زناكار را، جز مرد زناكار يا مشرك، به زنى نمىگيرد و اين كار بر مؤمنين حرام است».
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
اصل همسان گزينى (: يافتن كفو و همتا) كه عمدتاً به حوزه اخلاق و فكر، نظر دارد، در سنت نيز به صورت مشروح بازتاب يافته و براى تأمين آن حتى شناخت محيط خانوادگى عروس و داماد ضرورى وانمود مىشود. در سخنان منسوب به پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم آمده است:
«ايها الناس ايّاكم و خضراء الدمن! قيل يا رسولاللَّه! و ما خضراء الدمن قال المرأة الحسناء فى منبت السوء»70
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«مردم! از گياه سبزى كه در كنار مزبله (جايگاه زباله) مىرويد، بپرهيزيد. گفت: اى رسول خدا! مراد از سبزى كنار مزبله چيست؟ فرمود: منظور از آن، دختر زيبايى است كه در خانواده بد پرورش يافته باشد.»
«تزوّجوا فى حجز الصالح فان العرق دساس»71
«با خاندان صالح وصلت كنيد، زيرا نژاد انتقال دهنده اخلاق به بچه هاست».
«تخيّروا نطفكم فان النساء يلدن اشباه اخوانهنّ و اخواتهنّ».72
«براى نطفههاىتان انتخاب كنيد كه زنا
ن شبيه برادران و خواهرانشان بچه مىزايند».
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
همسان گزينى با معيارهاى دينى، هم براى زن سرنوشتساز است و هم براى مرد. زيرا «هر فردى از والدين و محيط خانوادگى چيزهايى را فرامىگيرد. تحت تأثير جو حاكم بر آن محيط قرار دارد. اگر اعضايى كه در محيط فوقالذكر هستند داراى ضعف اخلاقى يا فكرى و روحى باشند، در فرد هم تأثيرات زيادى مىگذارند.»73 پس مطالعه پيشينه خانوادگى هر كدام براى ديگر، بايد با اهميّت تلقى گردد و پرداختن بدان، گامى شمرده شود، براى تضمين سلامت و تداوم حيات خانوادگى آن دو.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
با توجه به گرايشها و كششهاى مقطع جوانى كه قبلاً بدان اشاره شد، دشوارى و پيچيدگى كار همسانگزينى، پيشينه دلسوزى و تجربه والدين يا بزرگان فاميل و ضرورت كنترل خطر فروپاشى خانواده، پيشنهاد دخالت يا كمك اولياء و بزرگان فاميل، در امر ازدواج جوانان، پيشنهاد منطقى و ضرورى مىنمايد.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
بر اين اساس، بسيارى از جوامع درگذشته، چنين دخالتى را قانونى مىدانستند. در دوره ساسانى، دخالت والدين در ازدواج دختر، ضرورى بود. زنى كه با رضايت پدر و مادر، به خانه شوهر مىرفت، پادشاه زن، ناميده مىشد. زنى را كه بىرضايت پدر و مادر، شوهر مىكرد، «خودسراى زن» يعنى زن خودسر مىخواندند.74
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
در كلام منتسكيو، اين دخالت، به دليل بىتجربگى و احساساتى بودن جوانان، مورد ستايش قرار گرفته و از قانونى بودن آن در فرانسه و انگليس گزارش داده است.75 طبق قانون مدنى فرانسه سال 1804 م، در نبود والدين براى ازدواج پسر و دختر جوان، بايد از جد و مادربزرگ، اجازه گرفته مىشد و در غياب آن دو، تصويب انجمن خانوادگى مركب از خويشان پدرى و مادرى، تعيين كننده بود.76
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
درباره كاركرد اين دخالت، جامعه شناسان مىگويند:
«درصد طلاق در ميان كسانى كه بر مبناى خواست والدين يا گروه ديگر ازدواج مىكنند، خيلى پايينتر از درصد طلاق در ميان كسانى است كه به خاطر – عشق – ازدواج مىكنند.»77
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
قرآن نيز نيازمندىهاى مختلف دختر و پسر مجرد و آماده براى ازدواج را در نظر دارد و مددرسانى به آنها را در رابطه با حل مشكل اقتصادى و رعايت اصل همسانگزينى دينى، ضرورى مىشناسد. به همين دليل خطاب به بزرگان هر فاميل78 و حوزه خويشاوندى مىگويد:
«وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِم
ُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وليستعفف الذين لايجدون نكاحاً حتى يغنهم اللَّه مِن فَضْلِهِ» (نور /33و34)
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«مردان و زنان مجردتان را همسر دهيد. همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بىنياز مىسازد، و كسانى كه توان ازدواج ندارند، پاكدامنى پيشه كنند، تا خداوند با فضل خود آنان را به بىنيازى برساند».
در روايت نبوى نيز آمده است:
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
«زوّجوا ابناءكم و بناتكم».79
«زمينه ازدواج پسران و دخترانتان را فراهم سازيد.»
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
استفاده قرآن از واژههاى: «وانكحوا الايامى» كه يادآور نقش خويشاوندان در امر ازدواج جوانان است، «الفقر» به عنوان عامل بازدارنده و دغدغه در امر ازدواج و «الصالحين» به عنوان يادآور اصل همسانگزينى دينى، يادآور نيازهاى اساسىِ جوانان در زمينه ازدواج است. همگانى شدن نيازشناسى از اين نوع، در جمع خويشاوندان، مىتواند دغدغه جوانان را كاهش دهد، انگيزه درستكارى را تقويت كند و از خريد جهيزيه رقابتى، وليمه رقابتى و پيششرطهاى ديگر متّكى بر همچشمى كه اهريمن فقر را فراروى داماد، عروس و خانواده آن دو، قرار مىدهد، جلوگيرى كند!
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
در يك دايره محدودتر، يارىرسانى خويشاوند، شكل جدىترى به خود مىگيرد و آن عبارت است از كمك به دختران جوان و كم سن و سالى كه تازه مىخواهند ازدواج كنند. در چنين موردى، براى اين كه دختر بىتجربه و خوشباور، فريب زمزمه محبت و عشق مردان شكارچى و شهوتپرست را نخورند، كرامت انسانى آنها آسيبى نبيند و اصل همسان گزينى رعايت گردد، مشورت با پدر و پدربزرگ و يارى رسانى آنها با تأكيد بيشتر،80 رنگ قانونى به خود گرفته است.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
بسيارى از مفسّران،81 آيه زير را بازگو كننده دخالت قانونى پدران در امر ازدواج دختران، مىدانند:
«إِلاَّ أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذِى بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ…» (بقره /237)
]در طلاق پيش از آميزش، نصف مهر زنان بدانها داده مىشود[ «مگر اين كه آنها آن را ببخشند يا آن كس كه گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد».
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/2
ادامه دارد…
پی نوشت:
46 – بحارالانوار، 197/71.
47 – همان، /92.
48 – همان، /94.
49 – همان.
50 – همان، /102.
51 – همان، /114.
52 – همان، 237/74.
53 – همان، 263/51.
54 – نهجالبلاغه، خطبه 23.
55 – جامعهشناسى تاريخى خانواده، /109 – 110.
56 – جعفرى، محمد تقى، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، چاپ اول،؛ تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 86/5 1359.
57 – همان، /87.
58 – نيشابورى، الحاكم، المستدرك على الصحيحين، بيروت، دارالمعرفة، 89/1.
59 – الترمذى، محمد، الجامع الكبير، چاپ دوم، بيروت، دارالغرب الاسلامى، 521/3 1998.
60 – ابن الخدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروين گنابادى، چاپ هفتم، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، 242/1 1369.
61 – ر.ك: المراغى، احمد مصطفى، تفسير المراغى، چاپ دوم، بيروت، دار احياء التراث العربى، 45/10 – 12؛ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، چاپ نوزدهم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 259/7 1376.
62 – نراقى، ملا احمد، معراج السعادة، چاپ اول، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، 530/ 1371.
63 – بحارالانوار، 294/74.
64 – تفسير الكشاف، 525/5.
65 – نهجالبلاغه، نامه 31.
66 – پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: «ما بنى فى الاسلام بناء احب الى اللَّه من التزويج»، بحارالانوار، 222/100.
67 – جهت مطالعه حالات روحى و غريزه جوانان اعم از زن و مرد مراجعه ش
ود به: موريس دبس، بلوغ، ترجمه حسن صفارى، تهران، چاپخانه على اكبر علمى، 1328؛ سجادى، سيد ابراهيم، همگرايى و فروپاشى نهاد خانواده در نگاه قرآن، پژوهشهاى قرآنى، مشهد، 170/ 1383.
68 – مبانى جامعهشناسى، ترجمه باقر پرهام، /237.
69 – ساروخى، باقر، مقدمهاى بر جامعهشناسى خانواده، چاپ ششم، تهران، سروش، 1382، بخش دوم.
70 – وسائل الشيعه، 229/14.
71 – الهندى، على، كنزالعمال، چاپ پنجم، بيروت، مؤسسة الرسالة، 295/16 1405 و 296.
72 – همان.
73 – نجاتى، حسين، روانشناسى زناشويى، چاپ اول، تهران، انتشارات بيكران، 50/ 1376.
74 – مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ نهم، تهران، شركت افست، 222/ 1359.
75 – منتسكيو، روح القوانين، ترجمه على اكبر مهتدى، چاپ هشتم، تهران، انتشارات اميركبير، 634/ 1362 و 632.
76 – حقوق زن در اسلام و اروپا، /101.
77 – هرى. س.ترى يانديس، فرهنگ و رفتار اجتماعى، ترجمه نصرت فتى، چاپ اول، تهران، نشر رسانش، 216/ 1378.
78 – مأخذ مخاطبشناسى در آيه تفاسير زير مىباشد:
– الصادقى، محمد، الفرقان فى تفسير القرآن، چاپ دوم، انتشارات فرهنگ اسلامى، 134/19 – 18 1406.
– البرسوى، اسماعيل، تفسير روح البيان، چاپ هفتم، بيروت، دار احياء التراث العربى، 146/6 1405.
– تفسير المراغى، 103/ 16 – 18.
79 – كنزالعمال، 290/16.
80 – نظام حقوق زن در اسلام، /73.
81 – زمخشرى ضمن اين كه خود، شش دليل اقامه مىكند بر اين كه مراد از آيه مورد بحث ولى و سرپرست دختر جوان و شوهرناكرده است، اين تلقى را ديدگاه مالك نيز معرفى مىكند. مرحوم طبرسى اين نظر را نظر جمعى از علماى شيعه و نظر شافعى مىداند: مراجعه شود به: تفسير كشاف، 463/1 و مجمعالبيان، 341/1.
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه -آموزش مجازی قران ونهج البلاغه