مقدمه
دوره نوجوانى همزمان است با دوره بلوغ; يكى از بحرانىترين دورههاى زندگى. در دروه بلوغ، تغييرات گوناگونى در ابعاد شخصيتى نوجوان رخ مىدهد كه هر كدام به نوعى مىتواند بر او اثر بگذارد و حتى گاهى شخصيت او را دگرگون سازد. اين نبشتار، به برخى از اين جنبهها اشاره دارد.
اما پيش از ورود به اصل بحث، توجه به چند نكته لازم است:
1- بحران بلوغ:
فرايند بلوغ يكى از بحرانىترين دورههاى زندگى هر فرد است. استانلى هال، (Hall, Stanly) كه به پدر روانشناسى بلوغ معروف است، اين مرحله را «دوران طوفان و فشار» مىنامد. نوجوان در اين دوره، تمايلات و خواهشهاى متضادى دارد; مثلا با اينكه مىخواهد با دوستان باشد، به تنهايى نيز علاقهمند است. (1)
روسو دوره بلوغ را تولد مجدد مىداند. او مىگويد: وقتى فرد به دوره بلوغ مىرسد مثل اين است كه فرد ديگرى با خصوصيات بدنى و روانى متفاوتى در وى به وجود آمده است. (2)
در هفتسال سوم زندگى كه دوران بلوغ و جوانى است، تحولات سريعى در جسم و جان نوجوان پديدار مىگردد و در مدت كوتاهى اندام و افكارش به كلى تغيير مىكند. (3) دوره نوجوانى و بلوغ به سنين بين 12 تا 18 سالگى اطلاق مىشود. اين دوره يكى از بحرانىترين دورههاست. گاهى گذشتن از مرز كودكى و رسيدن به قلمرو بلوغ با نابسامانىهاى فراوانى همراه است. در اين دوره، نوجوان نه ديگر كودك به حساب مىآيد و نه هنوز به درستى بالغ گرديده است. وى در مرز بين اين دو مرحله (كودكى و بزرگسالى) قرار مىگيرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره رو به رو مىشود; از سويى، اگر كار كودكانه بكند او را ملامت مىكنند كه بزرگ شده است و اين كار در شان او نيست و از سوى ديگر، معمولا با او مانند بزرگسالان رفتار نمىشود. در زندگى، نقش كودك و بزرگسال، هر كدام مشخص است و مىدانند چه كارى بايد انجام دهند، ولى نوجوان در وضع روحى مبهم و پيچيدهاى به سر مىبرد; او به درستى نمىداند چه بايد بكند. <BR& gt;
2- تعريف بلوغ و نوجوانى:
كلمه «بلوغ» يا (Puberty) ممكن است به چند صورت تعريف شود:
الف. بلوغ جنسى: بلوغ به اين معنا يعنى رسيدن به سن توليد مثل و شهوت جنسى كه سنين آن در بين ملل و افراد گوناگون بر حسب نژاد، مناطق جغرافيايى و آب و هوايى متفاوت است و معمولا بين سنين 12 – 18 سالگى واقع مىشود.
ب. بلوغ جسمى (فيزيولوژيك): بلوغ به اين معنا همان آخرين حد رشد اندامها است كه زمان آن از يك سو، به نژاد فرد بستگى دارد و از سوى ديگر، به قوانين رشد و نمو هر يك از اعضا. در اين زمينه، تنكردشناسان (فيزيولوژيستها) و روانشناسان به اين نتيجه رسيدهاند كه اندامهاى انسان تا پنجسال اول زندگى به طور سريع رشد مىكند و سپس رشد آن تا سنين 12، 13 سالگى به كندى مىگرايد، در دوره نوجوانى سرعت رشد دوباره افزايش مىيابد و در فواصل بين 18 – 25 سالگى جسم به حد كمال خود مىرسد و رشدش نيز متوقف مىگردد. لازم به ذكر است كه تمام قسمتهاى بدن در دوره رشد به يك ميزان رشد نمىكند، بلكه بعضى از اعضا رشد بيشترى دارند، چنانچه مشهور است كه «نوجوان شلوارش يك سال زودتر از كتش كوچك مىشود.»
ج. بلوغ شرعى: سن تكليف در كشورهاى گوناگون بر اساس اعتقاداتى كه دارند فرق مىكند; مثلا اسلام سن 9 سالگى را براى دختران و 15 سال را براى پسران سن بلوغ مىداند. (4) البته بعضى از فرق اسلامى در سن بلوغ با شيعه فرق دارند; مثلا فقه حنفىبراى دخترسن17 سالگى و براى پسر سن 18 و 19 سالگى را سن بلوغ مىداند و فقه مالكى بلوغ را وابسته به سن نمىداند.
د. بلوغ عرفى (سن قانو
نى): قوانين مدنى كشورها اغلب دو يا سه سال ديرتر از دستورات شرعى نوجوانان را بالغ و مسؤول رفتار خود مىداند.
ه. بلوغ روانى (بلوغ شخصيت): بلوغ روانى داراى جنبههاى گوناگونى از قبيل پختگى، هوش، درك مفاهيم اخلاقى، نقطه اوج حافظه، كمال اراده، انفعالات و ساير خصوصيات ذهنى است كه در صورت هماهنگى، تعادلفرد را به وجود مىآورد و در صورت ناهماهنگى، موجب رفتار غير عادى يا بىتعادلى روانى مىشود.
با توجه به تعاريف ارائه شده، بلوغ داراى معانى متفاوتى است، اما منظور روانشناسان ازآن، بيشترتغييرات بدنى (جسمى و جنسى) مىباشد. آنان مراد خود را از ديگر موارد بلوغ با پسوند مىآورند; مثل بلوغ روانى، بلوغ شرعى و بلوغ عرفى و… .
3- نوجوانى:
اصطلاح «نوجوانى» (Adolesence) در مقايسه با كلمه «بلوغ» معناى وسيعترى دارد و دوران مهمى از زندگى انسان را شامل مىشود. سنين بين 12 – 18 سالگى، كه سنين نوجوانى است، خود به سه قسم مىشود: الف. مرحله پيش از بلوغ: ورود تدريجى كودك به مرحله بلوغ; ب. مرحله بلوغ: ظهور معيارهاى بلوغ جنسى مثل عادات ماهيانه و احتلام; ج. مرحله پس از بلوغ: رشد صفات ثانويه جنسى.
الف. اهميت نوجوانى از ديدگاه دانشمندان: افلاطون اين دوره را دوره شرابزدگى روان مىداند كه احساسات و عواطف بر افكار فرد چيره مىشود.
روسو مىگويد: نوجوانى تولد ثانوى است. استانلى هال معتقد است نوجوانى دوره طوفان و فشار بوده و نوجو
انى يك جهش ناگهانى است.
كورت لوين آلمانى هم اعتقاد دارد كه كودك و بزرگسال، هر كدام يك نوبت، بار كودكى و بزرگسالى را بر دوش مىكشند، ولى نوجوان مجبور است يكجا بار هر دو را بر دوش بكشد; زيرا متعلق به هر دو مىباشد. (5)
ب. اهميت نوجوانى از نظر اسلام: اسلام اين موضوع را از دو جنبه مثبت و منفى مد نظر قرار داده است: در جنبه مثبت، به نظر اسلام، نوجوانى دوره قوت و توانايى است كه در بين دو دوره ضعف و ناتوانى (كودكى و پيرى) قرار گرفته:
«الله الذى خلقكم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوة ثم جعل من بعد قوة ضعفا و شيبة يخلق ما يشاء و هو العليم القدير. » (روم: 54)
اولياى اسلام نيز نوجوانى را يكى از نعمتهاى پر ارج الهى و از سرمايههاى بزرگ سعادت در زندگى بشر شناختهاند:
– قال رسول اللهصلى الله عليه وآله:
«اوصيكم بالشبان خيرا فانهم ارق افئدة ان الله بعثني بشيرا و نذيرا فحالفني الشبان و خالفنى الشيوخ.» (6)
– قالعلىعليه السلام: «شيئان لايعرف فضلهما الا من فقدهما الشباب و العافية.» (7)
در جنبه منفى، اولياى الهى از اين دوره به دوره جنون و مستى تعبير كردهاند:
– قال رسول الله صلى الله عليه وآله: «الشباب شعبة من الجنون.» (8)
– قال علىعليه السلام: «اصناف السكر اربعة: سكر الشباب، سكرالمال، سكرالنوم و سكر الملك.» (9)
اينك پس از بيان مقدمه، به اصل بحثبا عنوان ويژگىهاى مهم نوجوان مىپردازيم:
1- بلوغ يا رشد جسمى
يكى از جنبههاى مهم و مؤثر در شخصيت نوجوان بلوغ است. در زمينه تحول بلوغ، دو جريان فكرى وجود دارد:
گزل (Gesel) مىگويد: بلوغ رشد مداوم و پيوستهاى است كه از كودكى شروع و بدون انقطاع ادامه مىيابد كه گاهى سريع و گاهى كند است و نمىتوان براى آن خصوصيات و ساختمان معينى ذكر كرد و
آن را داراى مراحلى دانست.
پياژه (Piaget) و والون (Wallon) معتقدند: رشد متشكل از مراحل ودورههاىمتفاوتى است وهرمرحله فرايند بلوغ يكى از بحرانىترين ساخت ذهنى مربوط به خود را دارد و به دليل همين ساخت، هر مرحله از ساير مراحل جدا و مجزا است; مثلا، دوره نوجوانى دوره آشوب درونى و انقلاب شخصيتى است، در حالى كه دوره كودكى دوره آرامش و سكون است و رشد آن آهنگ يكنواختى دارد. دوران بلوغ كه با بحران مواجه مىشود، تغييراتى در كل شخصيت فرد ايجاد مىكند. (10)
در آغاز نوجوانى، كودكان بيشتر به دوره سريعى از رشد جسمانى (جهش) گام مىگذارند و صفات ثانويه جنسى در آنها بروز مىكند. اين تغييرات در دورهاى تقريبا دو ساله رخ مىدهد و با بلوغ جنسى به اوج خود مىرسد. نشانه بلوغ شروع قاعدگى در دختران و احتلام در پسران مىباشد كه معمولا در دختران از سن 9 – 12 سالگى و در پسران دو سال ديرتر ظهور مىيابد. تا سنين 11 سالگى متوسط قد و وزن دختر و پسر يكسان است و از آن پس دختران پيشى مىگيرند و پس از دو سال، پسران جلو مىافتند و تا آخر عمر اين روند ادامه دارد. البته تفاوتهاى فردى را نبايد از نظر دور داشت، چه بسا بعضى از پسران زودتر از دختران بالغ شوند. آب و هوا و مناطق جغرافيايى و نوع تغذيه در سرعتبلوغ اثر مىگذارد.
انواع تغييراتى كه با شروع دوره نوجوانى رخ مىدهد عبارت است از:
الف. تغيير در اندازه بدن: در دوران 3 تا 4 ساله بلوغ، قريب 20 – 30 كيلو گرم به وزن و 20 – 30 سانتىمتر به قد نوجوان اضافه مىگردد. در اين دو
ران به طور كلى، هم اعضاى بيرونى متحول و دستخوش تغيير مىگردد و هم اعضاى درونى.
ب. رشد صفات اوليه جنسى: اندامهاى جنسى كه وظيفه توليد مثل را بر عهده دارند در اين دوره رشد مىكنند. اين تغييرات بر اثر فعاليت غدد هيپوفيز، آدرنال (فوق كليوى) و غدد جنسى به وجود مىآيد.
ج. رشد صفات ثانويه جنسى: از هنگام بلوغ تفاوتهاى دختر و پسر كاملا آشكار مىگردد و هر قدر بلوغ بيشتر پيشرفت كند اين تفاوتها بيشتر مىشود. اين صفات عبارتاند از: رشد عمومى مو در بدن، تغييرات پوستى، فعاليتبيشتر غدد چربى، تغييرات صدا كه به صورت صداى زير در دختران و صداى بم در پسران ظاهر مىگردد.
به طور خلاصه مىتوان گفت: نوجوان، چه بخواهد و چه نخواهد، اين تغييرات در بدن او رخ مىدهد كه هر كدام به نوبه خود، شخصيت او را متاثر مىكند. هرگونه برداشت غلط و اطلاع نادرست و ناقص از اين تغييرات مىتواند ضربات جبرانناپذير را بر نوجوان وارد سازد. بنابراين، والدين موظفاند كودكان خود را از وجود اينگونه تغييرات آگاه كنند.
دبس (Debesse) مىگويد: مادر بايد دختر خود را از وقوع عادات ماهيانه مطلع سازد; نبايد صبر كند تا او به طور معمول، به سن عادات ماهيانه برسد و از اين مرحله اطلاعات روشنى نداشته باشد. (11)
والون (Wallon) مىگويد: والدين موظفاند پسران را نيز براى ظهور آثار ناشى از بلوغ مهيا سازند. جوانى كه اطلاع قبلى از تحول بلوغ نداشته باشد و تنها شايعات و كنايات مبهمى در اينباره شنيده باشد نه تنها آشفته و پريشان مىگرد
د، بلكه غالبا وحشت مىكند. گاهى سكوت والدين در اين موارد، منجر به سلب اعتماد و اطمينان نوجوانان از والدين مىشود و براى كسب اطلاع، سراغ منابع اطلاعاتى ناقص (دوستان و كتابها) مىرود كه گاهى او را با مشكلات جسمى و روانى مواجه مىكنند. (12)
روانشناسى خطرهاى بلوغ
الف – خودپندارى نامساعد: معمولا نوجوانان اين دوره را با خودپندارى نامساعد سپرى مىكنند; زيرا نسبتبه خود، نظر مثبت دارند، ولى به دليل آنكه محيط اجتماعى با آنها برخورد مناسب ندارد، آنها راتحقير مىكند و مرتب تغييرات بدنىشان را به تمسخر مىگيرد، نوجوانان از هرگونه تشويق و تمجيدى محروم مىشوند و اين به تدريج، سبب لطمه ديدن آنها و خودپندارىشان مىشود و در اين صورت، نسبتبه خود نظر منفى پيدا مىكنند و عزت نفس خود را از دست مىدهند.
ب – شكست و ناكامى: رشد سريع بدنى در دوره نوجوانى با كمبود نيرو همراه مىشود كه در نتيجه به كاهش ميزان كار و پيدايش ملالت و خستگى نسبتبه هرگونه فعاليت كه مستلزم تلاش است، منجر خواهد شد.
ج – آماده نبودن براى تغييرات بلوغ: كمتر نوجوانى است كه تغييرات دوران بلوغ را از قبل شناخته باشد و چون اطلاع ندارد و ياازنظر روانشناختى آماده اين تغييرات نيست، ممكناست ضربه ببيند و گرايشهاى نامساعدى نسبتبه اينگونه تغييرات پيدا كند. دليل اين موضوع گاهى مربوط به والدين است و گاهى مربوط به مدرسه كه سؤال از اين مسائل را براى نوجوان قبيح مىدانند. متاسفانه حتىگاهى مربيان بهداشت نيزتوجهى بهاينمسائل
ندارند.
د – انحراف در نضج و نمو جنسى: ممكن استبلوغ به شكل زودرس ويا ديررس ظاهر شودكه در هر دو صورت، موجب نگرانى و ناراحتى نوجوان مىشود; زيرا به پذيرشاجتماعى او لطمه مىزند و منجر به طرد ياكنارهگيرى او از همسالان مىگردد. (13)
تغييرات همگانى دوران بلوغ
الف – انزواطلبى: نوجوان با رسيدن به بلوغ، از خانواده و همسالان منزوى مىشود و بيشتر اوقات با آنها نزاع دارد و به اين مىانديشد كه چرا اطرافيان او را درك نمىكنند.
ب – خستگى و ملامت: نوجوان از مدرسه و فعاليتهاى اجتماعى و زندگى – به طور كلى – خسته و ملول مىشود و در نتيجه، تا مىتواند كمكارى مىكند; مثلا بعضى از آنها مىگويند: ذهنم نمىكشد درس بخوانم.
ج – تعارض و ستيزهجويى اجتماعى: نوجوان غالبا ناهمكار، ناموافق و متعارض يا ستيزهجو مىشود و به تدريج، با پيشرفتبلوغ، اين حالت كاهش مىيابد و نوجوان به دوستى و همكارى و آزادمنشى علاقهمند مىگردد&l t;/P>
www.akhlagh.net