مقدمه:
کار، اشتغال و تولید دارا
ی سه بعد فلسفی، جامعه شناختی و اقتصادی می باشد، ترتب بین این ابعاد منطقی است. از این رو بعد فلسفی، زیربنای جامعه شناختی و جامعه شناختی آن زیرساز بحث اقتصادی آن به حساب می آید. آنگاه که فرهنگ کار و تولید در روابط اجتماعی سامان می یابد، زمینه طبیعی تأثیرگذاری دولت و مشارکت بخش خصوصی و سرمایه گذاری فراهم و در نتیجه شرایط راهبردهای اشتغال و تولید تحقق عینی می یابد.
باید توجه داشت که اسلام نمی خواهد انسان چنان غرق کار شود که زمینه های روحی، روانی، اخلاقی و اجتماعی خود را به فراموشی بسپارد. البته «در اسلام بر فضیلت کار به خاطر کار آن گونه که پروتستانیسم می گوید، هیچ گونه تأکیدی وجود ندارد. در اسلام، کار در پرتو نیازهای انسان و ضرورت برقراری تعادل و آرامش در زندگی فردی و اجتماعی افراد یک فضیلت تلقی می شود. وظیفه کار کردن جهت تأمین نیازهای فرد و نیازهای خانواده همواره کنترل شده و با تأکید قرآن بر گذرا بودن زندگی و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع کاری و اهمیت اجتناب ورزیدن از ثروت اندوزی، از افراط در آن جلوگیری شده است».(خسروی،1380: 25)
به عقيدهى بسيارى از متفكران اجتماعى و انديشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است . انسانها قسمت اعظم نيازها و احتياجات خود را از طريق كار گروهى و اجتماعى تامين مىكنند . حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام، انديشمند و پيشواى برجسته شيعيان و امت اسلامى كار و تلاش را با درايتى واقعبينانه بيان نموده است . علی علیه السلام ، کار کردن را از لوازم زهد و پرهیزکاری می شمارد.یکی از پژوهشگران در این مورد می نویسد:
… در عبادت، اخلاص بسیار نشان می داد و در کار حلال و حرام، دقتی به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهی دست نبود، باز از چیزی که آن را تفنن و تجمل می شمرد، اجتناب می کرد. حشمت خلافت، او را از تسلیم به حکم شرع مانع نمی شد.
از دیدگاه امام علی علیه السلام ، کار اگر مرزها و حدود ارزش های انسانی و الهی را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلکه لازم و نوعی عبادت است. و در این حالت است که کارگر، محبوب خدا خواهد بود. ایشان می فرماید: «همانا خداوند، اهل حرفه و پیشه امانت دار را دوست دارد».(كلين
ى، 1362: ج 5، 75)
ایشان در مرحله اسوه سازی از حیث کار و تلاش می فرماید: اگر بخواهی، می توانی. داوود – که درود خدا بر او باد – دارنده نی ها و خواننده بهشتیان را دیگر الگوی خویش سازی، کسی که با هنر دستان خویش از لیف خرما زنبیل می بافت و از هم نشینان خود می پرسید: فروش اینها را کدامتان بر عهده می گیرید؟ و آنگاه از بهای دسترنج خویش، به خوردن قرصی نان جوین بسنده می کرد.
زندگى امير مؤمنان عليهالسلام مشحون از مواردى است كه براى تأمين زندگى به كار رو ميآورد. از حضرت نقلشده است كه روزى گرسنگى شديدى به من دست داد. در اطراف مدينه در جستوجوى كار بر آمدم. به زنى برخوردم كهكلوخ براى گل كردن جمع كرده بود. قرار گذاشتم كه در مقابل هر خشت، يك دانه خرما مزد بگيرم. شانزده عدد ساختم تا آنكه دستانم تاول زد؛ آنگاه شانزده دانه خرما گرفتم و به خدمت پيامبرصلّياللهعليهوآلهوسلّم رسيدم و با من از آن خرما خورد (خسروی،1380 :53). حضرت از مال و زحمت بازوى خود هزار برده آزاد (كلينى، 1362: ج 5، 74)، و باغهاى بسيارى احداث كرد. چاههاى متعدّدى پديد آورد و به آب رساند و آنان را در راه خدا وقف كرد (كلينى، ج 5،1362: 75). هر گاه از جهاد فارغ ميشد، براى آموزش به مردم و داورى بين آنها فرصت مييافت و آنگاه كه فراغت مييافت، در باغ خود كار ميكرد، در حالى كه ذاكر خدا بود (خسروی،همان).
کار و تلاش گوهرذاتي انسان و مايه ي عزت و کرامت انسان و سبب دوام زندگي و حيات اوست.بنابراين، سعادت مندي و رسيدن به کمال مطلوب، در پي کار و تلاش و کوشش ميسر است.هرقدر جامعه اي در وادي کار و تلاش کوشاتر و برمشکلات صابرتر باشد، ميزان دستيابي او به ماندگاري و ثبات بيشتر خواهد بود؛ همچنان که به هرمقدار که از سعي و تلاش خود بکاهد و به سستي و تنبلي روي آورد از ميزان دوام و پايداري او کاسته خواهد شد.به تعبيرعلي (ع):«في التواني و العجزانتجت الهلکه»(كلينى، 1362: ج 5، 74)؛ درتنبلي و احساس ناتواني، نابودي و تباهي پديد مي آيد.
ابعاد کارو همت از دیدگاه امام علی علیه السلام
<U&g t;ارزش کار در اسلام
يكى از معيارهاى مهم براى پيشرفت و سعادت جوامع توجه به شكل، نوع و كيفيت كار و فعاليت است . در برخى از جوامع بين اشكال كار يدى و فكرى تمايزاتى وجود داشته است . كارهاى يدى و فيزيكى فاقد ارزش بود و معمولا اين فعاليتها وكارها به اقشار پايين جامعه واگذار مىشد . براى مثال در شهرهاى يونان باستان و در اروپاى قرون وسطى و در جوامع كاستى (قریشی،1366: 5) چنين چيزى وجود داشته است; در حالى كه در برخى از جوامع و اديان الهى و آسمانى عموما به كار و فعاليت و به ويژه كارهاى فيزيكى توجه فراوان مىشده است . پيامبران الهى خود بر كار و فعاليت تاكيد داشته و خود به آن مىپرداختند.
اگر چه مفهوم کار کردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمی ریشه دارد، و مورد توصیه عقل است، ولی با این حال، خداوند و انبیا و اولیای الهی برای تأکید بیشتر و غفلت زدایی از وجود انسان ها، پیوسته انسان ها را به کار و کوشش فراخوانده و تشویق کرده اند. از همین روست که قرآن می فرماید: «آدمی را جز حاصل کارش بهره ای نیست». (نجم :39)
بر اساس آنچه در قرآن، عهدین و کتاب های تاریخی آمده است، بیشتر پیامبران به کارهایی چون: کشاورزی، زره سازی، نجاری و تجارت و… اشتغال داشته اند. حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام به دست خویش، خانه کعبه را بنا نهادند. حضرت نوح علیه السلام کشتی ساخت. حضرت موسی علیه السلام چوپانی کرد. حضرت عیسی علیه السلام طبابت می کرد، حضرت داوود علیه السلام زره می ساخت.(دفتر امور فرهنگی وزارت کار و امور اجتماعی،1383: 23)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قبل از بعثت گوسفندچرانى مىكرد و با مال و سرمايهى خديجه عليها السلام تجارت مىنمود . حضرت موسى عليه السلام نيز گوسفند چرانى مىنمود . حضرت ابراهيم عليه السلام به كارهاى چوپانى و بنايى اشتغال داشت و حضرت ادريس عليه السلام خياط و حضرت نوح عليه السلام نجار بوده است . (همان)
در زمينهى احترام و بزرگداشت كار و تلاش مفيد و سودمند حضرت رسول صلى الله عليه و آله صرفا به تمجيد و تعريف نپرداخته است . بلكه دستى را مىبوسد كه از كار ورم كرده و پينه بسته است و مىفر
مايد:
اين دستى است كه خدا و پيامبرش آن را دوست دارند . (جرداق،ج1،172:1376)
حضرت محمد صلى الله عليه و آله باز مىفرمايد: خداوند بندهى باايمان پيشهور را دوست دارد و هيچيك از شما غذايى گواراتر از دسترنجخود نخورده است . (همان)
علاوه بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ائمهى اطهار عليهم السلام هر كدام به كار و فعاليت مىپرداختند . پس از رسول اسلام، اميرالمؤمنين عليه السلام از هركس متواضعتر بود . در امور خانه به همسر خويش كمك مىكرد و شخصا به كار و تلاش در مزرعه مىپرداخت .
با كلنگ زمين را مىكند و آن را شيار و آبيارى مىكرد و بارهاى هستهى خرما را روى شانه مىگذاشت و به صحرا مىبرد و بر زمين مىفشاند و اگر يك دانهاى از آن بر زمين مىافتاد، خم مىشد و آن را بر مىداشت و مىفرمود: امروز هسته است و فردا خرما . (برقعى قمی،بی تا:55)
حضرت على عليه السلام در طول عمر خويش علاوه بر رسالت زمامدارى و امامتبه كارهاى زراعت و باغبانى مىپرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و يتيمان و اقشار پايين جامعه مىنمود . در مورد اهميت و ارزش كار و تلاش مىگويد:
كشيدن سنگهاى گران از قلههاى كوه، نزد من از منت ديگران كشيدن محبوبتر است . مردم به من مىگويند: كار براى تو عيب است و حال آن كه عيب آن است كه انسان دستسئوال نزد مردم دراز كند . (قریشی،1366: 6)
در انديشه و مرام امام على عليه السلام كار از تقدس و احترام خاص برخوردار است; به همين رو مقرر داشت كه برترى بعضى از مردم بر برخى ديگر صرفا بر اساس كار و فعاليتباشد; نه حسب و نسب موروثى و امتيازات قبيلهاى و عشيرهاى ، چنان كه گفت: «پاداش هركس در قبال هر كارى است كه انجام مىدهد.» و در اين باره چنان سخت گرفت كه معروف شد، على ياور هر كسى است كه كار مىكند و دشمن آن كسى است كه به گدايى مىپردازد . (جرداق،1376 :235)
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آن گاه که ویژگی های انسان مؤمن را برای حضرت علی علیه السلام توصیف می کند، با اشاره به صفت پرکاری می فرماید: «ای علی، پرکاری از صفات مؤمن است.»(خسروی،1380: 35) همچنین آن حضرت می فرماید: «دوست دارم که شخص برای تأمین مخارج خود، از حرارت آفتاب آزار ببیند». (همان).
امروزه جامعه
شناسان نیز به اهمیت و ارزش کار توجه کرده و هر یک به نوعی آن را مورد تأیید و تأکید قرار داده اند.
زیاده روی در کار
باید توجه داشت که اسلام نمی خواهد انسان چنان غرق کار شود که زمینه های روحی، روانی، اخلاقی و اجتماعی خود را به فراموشی بسپارد. البته «در اسلام بر فضیلت کار به خاطر کار آن گونه که پروتستانیسم می گوید، هیچ گونه تأکیدی وجود ندارد. در اسلام، کار در پرتو نیازهای انسان و ضرورت برقراری تعادل و آرامش در زندگی فردی و اجتماعی افراد یک فضیلت تلقی می شود. وظیفه کار کردن جهت تأمین نیازهای فرد و نیازهای خانواده همواره کنترل شده و با تأکید قرآن بر گذرا بودن زندگی و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع کاری و اهمیت اجتناب ورزیدن از ثروت اندوزی، از افراط در آن جلوگیری شده است»(خسروی،1380 :53).
در سیره امام علی علیه السلام ، همان گونه که دانش و بینش و تقوا، ایمان، شجاعت، شهامت، مدیریت، دادگری، اخلاص و مدارا جایگاه خاصی دارند، کار و تلاش نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. علی علیه السلام ، کار کردن را از لوازم زهد و پرهیزکاری می شمارد.یکی از پژوهشگران در این مورد می نویسد:
… در عبادت، اخلاص بسیار نشان می داد و در کار حلال و حرام، دقتی به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهی دست نبود، باز از چیزی که آن را تفنن و تجمل می شمرد، اجتناب می کرد. حشمت خلافت، او را از تسلیم به حکم شرع مانع نمی شد.(محمودی،1382: 33)
از دیدگاه امام علی علیه السلام ، کار اگر مرزها و حدود ارزش های انسانی و الهی را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلکه لازم و نوعی عبادت است. و در این حالت است که کارگر، محبوب خدا خواهد بود. ایشان می فرماید: «همانا خداوند، اهل حرفه و پیشه امانت دار را دوست دارد».(همان،34)
ایشان در مرحله اسوه سازی از حیث کار و تلاش می فرماید:
اگر بخواهی، می توانی. داوود – که درود خدا بر او باد – دا
رنده نی ها و خواننده بهشتیان را دیگر الگوی خویش سازی، کسی که با هنر دستان خویش از لیف خرما زنبیل می بافت و از هم نشینان خود می پرسید: فروش اینها را کدامتان بر عهده می گیرید؟ و آنگاه از بهای دسترنج خویش، به خوردن قرصی نان جوین بسنده می کرد.(همان)
جنبه های روان شناختی کار
امام علی (ع)درباره جنبه روان شناختی کار فرموده است:
از دست دادن فرصت ها موجب قصه و افسردگی است. آنکه از کار و تلاش کوتاهی ورزد، به اندوه و غم دچار می آید.(دفتر امور فرهنگی وزارت کار،1381 :40) آن حضرت به عنوان اسوه و الگوی عملی، هیچ گاه فرصت ها را از دست نمی داد و به بهترین صورت ممکن، از اوقات عمر گران بهایش در راه رضایت الهی بهره می گرفت. در این باره آمده است که هرگاه از کار جهاد فارغ می شد و آسوده خاطر می گشت، به آموزش مردم و قضاوت در میان آنان مشغول می شد. هر گاه از این کار هم فارغ می شد، در باغی که داشت، سرگرم کار می شد و در همان حال، به یاد خدا و در حال ذکر بود.
بنابراین، امام علی علیه السلام کار را جوهر ایمان می شمرد و بر اصالت کار تأکید فراوان داشت. ایشان کار را در جهات متفاوت در زندگی شغلی خویش به کار می بست و در مشاغل گوناگون حضور فعال داشت.
کارآفريني به عنوان جهاد در راه خدا
اميرالمؤمنين علي (ع)نيزدراين باره مي فرمايد:«ما غدوه احدکم في سبيل الله باعظم من غدوته يطلب لولده و عياله مايصلحهم»؛ درآمدن شما صبحگاهان براي جهاد در راه خدا،ازدرآمدن آن کس که براي تأمين زندگي خانواده ي خود تلاش مي کند بالاتر نيست.(همان)
دوري از رحمت خدا
در نگرش ديني،زيست گوارا و رحمت الهي شامل حال فرد و جامعه اي مي شود که تمامي اعضاي آن به کار وتلاش سازنده دست يازند و درهيچ زماني از سعي و تلاش و کوشش بازنايستند.در غيراين صورت از رحمت الهي به دور و مورد لعن و نفرين قرار مي گيرند. علي (ع)«من اطاع التواني، ضيع الحقوق»؛آن کس که به کاهلي و سهل انگاري گردن نهد حقوق ديگران را ضايع مي سازد. (همان:41)
فقر و نابساماني
به طور کلي توسعه و رشد در گرو کار و تلاش و سعي و کوشش است. جامعه اي که از تلاش و کوشش و سخت کوشي روي گردان است، چاره اي جز پذيرش فقرو بدبختي نخواهد داشت.علي (ع):من لم يصبر علي کديده، صبرعلي الافلاس»؛ فرد و جامعه اي که نتواند ازکار و تلاش خود حيات اقتصادي و اجتماعي خود را سامان دهد سرانجام پذيراي تهيدستي و فقر و نابساماني خواهد شد. (همان:42)
هلاکت و نابودي
کار و تلاش گوهرذاتي انسان و مايه ي عزت و کرامت انسان و سبب دوام زندگي و حيات اوست.بنابراين، سعادت مندي و رسيدن به کمال مطلوب، در پي کار و تلاش و کوشش ميسر است.هرقدر جامعه اي در وادي کار و تلاش کوشاتر و برمشکلات صابرتر باشد، ميزان دستيابي او به ماندگاري و ثبات بيشتر خواهد بود؛ همچنان که به هرمقدار که از سعي و تلاش خود بکاهد و به سستي و تنبلي روي آورد از ميزان دوام و پايداري او کاسته خواهد شد.به تعبيرعلي (ع):«في التواني و العجزانتجت الهلکه»؛ (همان :43)درتنبلي و احساس ناتواني، نابودي و تباهي پديد مي آيد. از اميرالمؤمنينعليهالسلام نقل شده است كه فرمود: سستى و تنبلى، كليد غم و بدبختى است و ناتوانى و تنبلى همراه نيازمندى و فقر است و ثمره آن نابودى و بدبختى است. آنكه طلب و تلاش نكند، چيزى نمييابد و به فساد كشانده ميشود .(همان)
&# x0D;بيكاري و فقر
بيكارى در طول ادوار تاريخ بشر به اشكال گوناگون وجود داشته است . در قرن معاصر نيز يكى از پديدهها و مسائل بسيارى از كشورها به ويژه كشورهاى در حال توسعه بيكارى و كم كارى است . شغل و اشتغل و داشتن درآمد كافي براي پيشبرد گذران زندگي و تامين مايحتاج ضروري ، انسانها را چاره جو و مستقل و سربلند و بي نياز به بار مي آورد ، لكن اگر جامعه دچار مرض و بيماري شد ، يكي از عوارض و آثار شوم آن فقر و نداري مردم خواهد شد يعني بين فقر و بيكاري رابطه تنگاتنگ وجود دارد چنانچه بين بيكاري و فساد و بي بند و باري و اعتياد ، بين بيكاري و سرقت … رابطه تنگاتنگ وجود دارد . يكي از عوامل مهم فقر در جامعه ، وجود افراد بيكار و بي درآمد براي تامين زندگي است به نظر مي رسد توزيع بين بيكاري و فساد و بي بند و باري و اعتياد ، بين بيكاري و سرقت، رابطه تنگاتنگ وجود دارد . يكي از عوامل مهم فقردر جامعه ، وجود افراد بيكار و بي درآمد براي تامين زنگي است به نظر مي رسد توزيع ناعادلانه ثروت جامعه و در اختيار داشتن منابع كمياب جامعه توسط عده قليلي ، حرص و ولع براي ثروت اندوزي ، درخواست كار زياد و مزد كم از افراد جامعه ، نوسانات اقتصادي كه خود عاملي براي ارزشمند بودن دستمزدها و ميزان قيمت هاست ، وجود بيكاريهاي پنهان آشكار همه و همه عاملي براي بوجود آمدن پديده شوم و ناميمون فقر در جامعه هستند . مطالعات اجتماعي نشان مي دهد در كشورهايي كه توزيع ثروت به صورت عادلانه نباشد ، هر روز فقرا فقيتر و اغنياء ثروتمندتر مي شوند فاصله طبقاتي فزوني مي يابد و به علت عدم آموزشهاي اجتماعي و ضعف فرهنگي و فقدان احساس همبستگي ناشي از مادي گرايي و فردگرايي ، افراد قادر به هدايت درست ستيز عليه اين بي عدالتي اجتماعي نيستند.
در دورهى زندگى حضرت على عليه السلام و صدر اسلام گرچه پديدهى مذكور متداول و حاد نبوده، ولى ايشان به اين امر توجه كرده است . آن حضرت فرمود: آفة العمل البطالة؛ (كلينى، 1362: ج 5، 77)آفت عمل بيكارى است (يعنى هركه عادت به آن كرد هرگز كار نمىكند يا اگر كار كند، ناقص انجام مىدهد).
باز فرمود: من اطاع التوانى ضيع الحقوق; (موسوى خراسانى،1378: 11) ك
سى كه تنبلى و سستى پيشه كند، حقوق خويش و ديگران را ضايع مىكند .
بيكارى تحت تاثير عوامل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در جامعه افزايش مىيابد . اين عوامل عبارتند از: فقر، كمبود سرمايه و اندك بودن سرمايهگذارى در بخشهاى مختلف اقتصادى، فقدان آموزش، نبودن فرهنگ كار، فقدان تقاضا براى توليد كالاها، سستى و تنبلى افراد، فقدان مشاركت اجتماعى و . . .
گسترش بيكارى و كمكارى به تدريج آسيبها و مشكلات اقتصادى و اجتماعى ديگرى را به همراه دارد كه برخى از آنها عبارتند از: افزايش فقر و تهيدستى، گسترش انحرافاتى نظير اعتياد، فساد، تبعيض، تكدىگرى و جز اينها .
على عليه السلام از كسالت و تنبلى دورى مىجست و مرد عمل و كار بود و مردم را به كار و كوشش دعوت مىكرد و آنها را از بىحوصلگى و تنآسايى كه موجب فقر و تهيدستى است، بر حذر مىداشت . (راشدى،ج1، 1376: 166- 165)
آن حضرت مىفرمود: هرگاه كسالت و ناتوانى با هم همراه شدند، از آنها فقر و تهيدستى متولد مىشود . (همان، ص 166)
يكى از سفارشهاى مولاى متقيان به مردم كار كردن در زمان جوانى و ميانسالى و قبل از پيرى و كهولت است; زيرا عمر انسان كوتاه و دوران جوانى و تحرك و فعاليت محدود است; لذا بايستى در دوران جوانى و ميانسالى به كار و كوشش صحيح و شايسته پرداخت تا در دنياى فانى توشهاى براى آخرت فراهم آيد .
اميرالمؤمنين عليه السلام در اين مورد مىفرمايد: پيش از كشيدن بار سنگين حيات در ساليان پايانى زندگى و ورود به دار مشاهدهى نتايج عمر و قبل از دست دادن همهى مشاعر و نيروهاى خود ، كار و تكاپو كنيد . (جعفرى،1362: 246)
حضرت امير عليه السلام در ارتباط با ره آورد شوم تهيدستي و فقر مي فرمايند :
« فرزندم ، من از تهيدستي و فقر بر تو هراسناكم و از فقر به خدا پناه ببر كه همانا فقر ، دين انسان را ناقص عقل را سرگردان و عامل دشمني است» (همان) و در نتيجه در امورات خود را محتاج ديگران مي بيند و اين امر يعني احتياج و نيازمندي دائم به ديگران مورد تنفر و بي علاقگي قرار مي گيرد كه در روايات ديني به آن اشاره شده است كه بي نياز مباش تا تو را دوست دارند . (نهج البلاغه، حكمت 319)
حضرت امير عليه السلام فرمودند :
ان الاشياء مما ازدوجت، ازدواج الكسل و العجز فنتج منهما الفقر (محمدی ری شهری، ج 8، 1385: 392)به درستي كه اشياء بهمديگر مي رسند ، زماني كه بيكاري و ناتواني به همديگر متصل شوند نتيجه آن جز فقر چيزي نخواهد بود.
در روايت ديگري حضرت مي فرمايند: من دام كسله خاب امله(همان، ص 393 ) كسي كه بيكاري او دائمي باشد و ادامه داشته باشد نسبت به آرزوها و خواسته هاي خود نااميد و آنچه نيازمند است به آن نمي رسد.
« اياك و الكسل و الضجر فانما مفتاح كل شر» (همان) از بيكاري و نااميدي (دلتنگي كردم – بي قراري كردن) بپرهيز يد زيادي اين دو كليد همه شرور و نابسامانيها هستند. كه يكي از نابسامانيهاي وجود فقر در زندگي انسان است و اگر انسان نبازمند و محتاج شد دست به هر كاري مي زند و اينجاست كه انحرافات اجتماعي و كجرويها شكل مي گيرد و انجام مي شودو اگر بخواهيم از اين روايت بر اساس اصل تعميم پذيري ، كجرويها و ناهنجاريها و آسيب ها و انحرافات را برداشت مي گنيم كه كلمه مفتاح كل شر مصاديق همه اينهاست مي توانيم بيكاري را سرچشمه همه اين عوارض و آثار و تبعات بدانيم ، اگرچه اين مقولات يعني انحرافات و صدمات اجتماعي همانند طلاق در خانواده ، اعتياد و پناه بردن به مواد مخدر ، پناه بردن به باندهاي فساد و فحشاء ، همچنس بازي ، سرقت ودزدي ، ولگردي و خيابان گرديهاي شبانه، مزاحمت هاي خياباني ، پناه بردن به مواد الكلي ، ناسازگاريهاي درون خانوادگي ، از بين بردن رفتارهاي عاطفي و ارتباطات معنوي افراد با همديگر و … همه و همه رابطه دوسويي با موضوع بيكاري دارند و بر همديگر اثر گذارند و بايد مهندسين و برنامه ريزان اجتماعي خصوصاض در جوامع ديني كه اساس و پايه زندگي مردم بر اساس اعتقادات و باورهاي مذهبي و ديني شكل گرفته و داراي فرهنگي پايدار و ثايت هستند به اين امر مهم اشتغال و رفع معضل بيكاري توجه ويژه داشته و كار ضربتي انجام دهند و با بهره گيري از تجربيات كشورهاي پيشرفته و رعايت اصول فرهنگ عمومي جامعه با تلفيق تفكر و عمل براي برطرف كردن اين بيماري خطرناك و مرض نابود كننده ، برنامه ريزي و دقت نظر داشته باشند.
مديران، مسولان و دست اندركاران بايد توجه كنند كه اگر خواهان پايداري و استدامت فرهنگ دين
ي درجامعه هستند و معتقدند كه انسان بايد با ارزشهاي الهي قرابت داشه باشد تا هم توسعه مادي پيدا كند و هم معنوي ، بايد به اين نكته دقت كنند كه در روايات داريم « من لا معاش له لا معادله » يعني اگركسي زندگي مادي او تامين شد و نتوانست به امور مادي خود مسلط شود دنبال معاد و دين هم نخواهد رفت.
بهره وری کار
آنچه که در این جا باید بدان توجه شود، این است که امام علی علیه السلام سفارش می کند که هر کاری باید با علم و مهارت لازم انجام گیرد. العامل بالعلم کالسائر علی الطریق الواضح.(نهج البلاغه، حکمت 480) «کار با دانش و مهارت مانند گام برداشتن در طریق روشن است. همچنین می فرماید: دقت و درستکاری در کار باید مورد توجه قرار گیرد.»
قیمة کل امرءٍ ما یحسنه.(همان، حکمت 122) «ارزش هر فردی به اندازه حسن و درستکاری اوست.»
طبیعی است که با کاربردی کردن دو عنصر مهارت و درستکاری می توان بهره وری کار را افزایش و در نتیجه از بیکاری پنهان جامعه جلوگیری نمود.
تقوای اجتماعی کار
در نظام های اجتماعی، انگیزه کار در قشرهای متوسط، تحصیل در آمد است و در قشر مرفه، کسب موقعیت اجتماعی است، چون برخی مشاغل می تواند، موقعیت اجتماعی ویژه را بدنبال داشته باشد. معمولاً در نظامهای اجتماعی قدرت سالار هر شغلی که به راس هرم قدرت، بیشترین ارتباط و تعامل را داشته باشد، موقعیت اجتماعی مهمتری را هم فراهم می سازد. بر همین اساس ممکن است، انگیزه کار صرفا تحصیل درآمد نباشد؛ بلکه کسب موقعیت اجتماعی باشد.
در این گونه نظامها ممکن است، فردی توان لازم کاری یا امانت و درستکاری شغلی را نداشته باشد؛ ولی مسؤولیت آن کار را به عهده گیرد و این پدیده معمولی و متعارفی است که
نیاز به بحث ندارد، ولی در نظامهای اجتماعی شایسته سالار شایستگی شغلی عامل تعیین کننده است. کسی که شغلی را عهده دار می شود، توان همه جانبه آن کار را طبعا باید داشته باشد. بدون این توان، شایستگی معنا ندارد.
اکنون مفهوم تقوای اجتماعی کار رویکردی به شایستگی کار به معنای غنی آن دارد. ممکن است از واژه «تقوا» و شایستگی کاری چنین برداشتی شود که عبارت است از رعایت حدود شرعی و قانونی کار، هر کس تا آن جا که برای او مقدور است، این حدود را مورد توجه قرار دهد و در میدان کار آنها را زیر پا نگذارد. ولی چنین تفسیری نمی تواند، حدود توان و قدرت کاری را زیر پوشش قرار دهد. مثلاً اگر پزشکی حدود شرعی و قانونی کار پزشکی را رعایت نماید و دست به کار طبابت بشود، هر چند توان متعارف این شغل را نداشته باشد، بر اساس این تعریف می توان گفت که تقوای پزشکی را رعایت نموده است. اما اگر توان و مهارت کاری، هر کار را در مفهوم تقوای کاری آن کار وارد نمودیم، این مفهوم در نهان خود دو عنصر را به یک نسبت شامل می شود. یکی امانت کاری که همان رعایت حدود شرعی و قانونی کار باشد و دیگری توان و مهارت کاری؛ تقوای کاری در روابط اجتماعی می طلبد که نسبت به آن کار هم درست کار و امین باشد و هم توانمند و با مهارت. بطور طبیعی هر مقدار که مهارت بیشتری داشته باشد خدمت بیشتری می تواند به جامعه ارائه دهد و هر مقدار خدمت بیشتر و حساس تری با حفظ امانت و درستکاری به جامعه ارائه دهد، فضیلت و تقوای بیشتری را کسب می نماید.
در این صورت، موقعیت اجتماعی مهمتری در نظام شایسته سالاری تحصیل می نماید. ولی این موقعیت اجتماعی دقیقا در گرو کیفیت بهتر کار، هم از جهت مهارت و هم از جهت درستکاری است. با این رویکرد در مورد مفهوم تقوا و جامعیت آن باید شیوه امام علی علیه السلام را در مورد کار و تلاشش تفسیر نمود، و هم آن را الگو و هنجار کاری جامعه قرار داد. چه این که کار و تلاش آن حضرت نمادی از مهارت کاری و درستکاری و اخلاص است و در نتیجه مصداق روشن «ان اکرمکم عنداللّه اتقیکم» می باشد.
تقسيم كار
از
عهد باستان متفكران به تقسيم كار توجه كردهاند . يكى از انديشمندان اجتماعى كه در مورد تقسيم كار اظهارنظر كرده است، افلاطون است . بر اساس عقيدهى وى وجود جامعهى طبقاتى الزامى است و علت نابرابرىهاى بين افراد تفاوت در استعدادهاى آنان است .
ارسطو شاگرد افلاطون اظهار داشته است كه تقسيم كار براى حيات جامعه لازم است . وى افراد جوامع را به سه طبقه تقسيم مىكند كه هريك كار و فعاليتخاصى را انجام مىدهند.
از نظر فارابى انسان موجودى اجتماعى است . انسانها بسيارى از نيازهاى خود را به تنهايى و بدون تقسيم كار نمىتوانند، برآورده سازند . تقسيم كار علت عمدهى پيدايش اجتماعات و جوامع است و در پرتو تقسيم كار، جوامع پيشرفت مىكنند .
از ديدگاه امام على عليه السلام انسان موجودى اجتماعى است و براى حيات و استمرار و ثبات جامعه لازم است كه هر فرد متناسب با استعداد و توانايى و مهارت خويش به كارى مشغول باشد; زيرا بسيارى از احتياجات و نيازهاى مردم از طريق تقسيم كار و كار جمعى و گروهى بهتر و سهلتر برطرف مىگردد . (محمودی،1382: 33)
امام على عليه السلام فرمود: يرجع اصحاب المهن الى مهنتهم، فينتفع الناس بهم كرجوع البناء الى بنائه، و النساج الى منسجه، و الخباز الى مخبزه؛ (نهج البلاغه ، حكمت 199) صاحبان كسب و كار و پيشهوران به كارهاى خود باز مىگردند و مردم از تلاش آنان سود مىبرند: بنا به ساختن ساختمان و بافنده به بافندگى و نانوا به نانوايى روى مىآورد .
ابن خلدون همانند فارابى تقسيم كار را علت عمدهى پيدايش جوامع دانسته است . وى مىگويد:
تقسيم كار اين آثار را به بار مىآورد:
1- باعث افزايش مهارت افراد مىگردد.
2- از اتلاف وقت و منابع مىكاهد.
3- سبب ابداع، نوآورى و اختراع مىشود .
از منظر اميرالمؤمنين على عليه السلام تقسيم كار آثار مفيد و مناسبى در جامعه ايجاد مىكند كه به شرح ذيل است:
1- همان طورى كه اشاره شد، تقسيم كار سبب مىشود كه بسيارى از احتياجات و ضروريات زندگى افراد تامين گردد (همان).
2- با تخصصى شدن كارها و تقسيم كار زمينه براى موفقيت و شكوفايى افراد و جامعه فراهم مىگردد; در صورتى كه اگر افراد به كارهاى گوناگون بپردازند، ممكن است نه تنها موفقيتى كسب نكنند؛ بلكه ضمن اتلاف منابع و امكانات و به هدر دادن
وقت از كارايى لازم برخوردار نگردند .
امام على عليه السلام فرمود: من اوما الى متفاوت خذلته الحيل؛ (همان،403) كسى كه به كارهاى گوناگون بپردازد، خوار شده و پيروز نمىشود .
3- يكى از وجوه تقسيم كار در جوامع تفكيك كار بين زنان و مردان است كه ترن والد آن را «تقسيم كار اوليه» ناميده است .حضرت على عليه السلام در زمينهى تقسيم كار به تفكيك كار بين زن و مرد توجه داشته، امور خانه را به عهدهى زن و كارهاى خارج از منزل را به عهدهى مرد مىداند . هم چنين معتقد است كه بايد كارهايى به زنان واگذار شود كه با روحيه و جسم آنها انطباق و سازگارى داشته باشد .
امام على عليه السلام فرمود: لاتملك المراة من امرها ما جاوز نفسها، فان المراة ريحانة و ليستبقهرمانة؛( (نهج البلاغه ، نامه 31) كارى را كه برتر از توانايى زن است، به او وا مگذار، كه زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت كوش .
4- يكى از آثار تقسيم كار جلوگيرى از اتلاف وقت و منابع و انجام امور براساس مديريت و برنامهريزى است . تقسيم كار به سرعت در فعاليتها و افزايش كارايى مىانجامد .
در اين مورد على عليه السلام طى نامهاى به حضرت امام حسن عليه السلام مىفرمايد:
اجعل لكل انسان من خدمك عملا تاخذه به، فانه احرى الايتوالكوا فى خدمتك؛ (همان) كار هر كدام از خدمتكارانت را معين كن كه او را در برابر آن كار مسئول بدانى . تقسيم درست كار سبب مىشود كارها را به يكديگر وانگذارند و در خدمتسستى نكنند .
از اين مطلب استنباط مىشود:
اولا تقسيم كار سبب مشخص شدن مسئوليتهاى افراد مىگردد و هر فرد به انجام كار بر اساس مسؤوليت و سمتخويش موظف است؛
ثانيا تقسيم كار صحيح به بهبود امور و فعاليتها و افزايش توليد مىانجامد؛
ثالثا تقسيم كار از سستى و تنبلى افراد در كارها جلوگيرى مىكند و وجدان كارى را افزايش مىدهد .
5- مطالب مذكور توجه امام على عليه السلام را به تقسيم كار در معناى كلى و در سطح جامعه نشان مىدهد . آن حضرت به تقسيم كار از نظر فردى و تاثير آن بر زندگى خانوادگى و شخصى افراد نيز سفارش كرده است . مسلمان واقعى لازم است كه ساعات شبانه روز زندگى خويش را به سه قسم طبقهبندى كند: يك قسم به عبادت و امور معنوى، قسمتى براى كار و فعاليت و كسب درآمد و قسمتى ديگر را براى استراحت و امور منزل .
امام على عليه السلام فرمود: للمؤمن ثلاث ساعات: فساعة يناجي فيها ربه، و ساعة يرم معاشه، و ساعة يخلي بين نفسه و بين لذتها فيما يحل و يجمل و ليس للعاقل ان يكون شاخصا الا فى ثلاث: مرمة لمعاش، او خطوة فى معاد، او لذة فى غير محرم؛(همان،حکمت390)
مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسمت تقسيم كند: زمانى را براى نيايش و عبادت پروردگار و زمانى را براى تامين هزينهى زندگى، و زمانى را براى خود و لذتهايى كه حلال و زيباست . خردمند را نشايد جز آن كه در پى سه چيز برود: كسب حلال براى تامين زندگى، يا گام نهادن در راه آخرت، يا به دست آوردن لذتهاى حلال .
مولاى متقيان سفارش مىكردند كه كار و تلاش بر طبق برنامهريزى و روزانه صورت گيرد:
امض لك يوم عمله، فان لكل يوم ما فيه؛ (همان،نامه 53) كار هر روز را در همان روز انجام ده؛ زيرا هر روزى، كار مخصوص به خود دارد .
رابطهى طبقات و اقشار با تقسيم كار
امام على عليه السلام در عهدنامهى معروف خود به مالك اشتر به وجود طبقات و اقشار در جوامع انسانى اشاره مىكند . در اين مورد مىفرمايد:
امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايدارى سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيت انجام نمىشود . با آن براى جهاد با دشمن تقويت گردند و براى اصلاح امور خويش به آن تكيه كنند و نيازمندىهاى خود را برطرف سازند . سپس سپاهيان و مردم، جز با گروه سوم نمىتوانند پايدار باشند و آن قضات و كارگزاران دولت، و نويسندگان حكومتاند، كه قراردادها و معاملات را استوار مىكنند و آنچه به سود مسلمانان است ، فراهم مىآورند و در كارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند و گروههاى ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمىتوانند ، دوام بياورند; زيرا آنان وسايل زندگى را فراهم مىآورند و در بازارها عرضه مىكنند و بسيارى از وسايل زندگى را با دست مىسازند كه از توان ديگران خارج است . قشر ديگر، طبقهى پايين از نيازمندان و مستمنداناند كه بايد به آنها بخشش و يارى كرد . (همان)
وجود نيازها و احتياجات مختلف در طول زندگى افراد در جامعه ايجاب مىكند كه طبقات و اقشار متعددى وجود داشته باشد تا ب
ر اساس همكارى و تعاون نيازها برطرف شود . اين تعاون و همكارى به گسترش «تقسيم كار» مىانجامد . هريك از انسانها بر اساس استعدادها، توانايىها، خصوصيات جسمانى و روحى و علائق به كارى مشغول مىگردند . طبقات و اقشار در تعارض و تضاد با يكديگر نيستند؛ بلكه به تداوم و بقاى حيات اجتماعى و افزايش انسجام اجتماعى كمك مىكنند .
نيازهاى مختلف انسان از طرفى و عجز و ناتوانى آدمى در برآوردن همهى آنها از طرف ديگر، همكارى مشترك انسانها را موجب مىشود و عوامل مختلف مانند استعدادهاى مختلف انسانها تقسيم كار را ايجاب مىكند و تقسيم كار به تشكيل طبقات اجتماعى مىانجامد و از رهگذر آن، نيازهاى انسان بر طرف و جامعههاى انسانى از نابودى حفظ مىگردد (برزگر كليشمى ،1372: 42) .
على عليه السلام معتقد است كه علاوه بر تقسيم كار در جامعه، انجام كارها و فعاليتها و توليدات زمانى مىتواند به طور مطلوب انجام شود كه امنيت نسبى در جامعه به وجود آيد و خلافكاران و اوباش در جامعه توانايى انجام اعمال خلاف را نداشته باشند .
نظارت در كار
يكى از امور مهم، نظارت و كنترل بر كارها و فعاليتها است . اگر نظارت بر كار بهنحو مطلوب صورت گيرد ، كاهش آسيبها و افزايش كارايىهاى كاركنان ، مديران و زمامداران و نهايتا رشد و رونق اقتصادى و اجتماعى را به دنبال مىآورد .
نظارت در كار اقشار مختلف، مهم تلقى مىشود; اما به نظر مىرسد كه نظارت بر فعاليتها و كارهاى دو قشر بازرگانان و مديران (زمامداران) ضرورىتر است .
چنان كه حضرت على عليه السلام مىفرمايد: اى گروه بازرگانان از خدا بترسيد، به خريداران نزديك شويد، با بردبارى و حوصله خود را از سوگند خوردن دور كنيد و از دروغ بپرهيزيد و از ستم بر كنار باشيد و ستمديدگان را يارى كنيد و پيمانه و ترازو را به صلاح آوريد ، در كار مردم تقلب نكنيد و در روى زمين فساد برپا ننماييد و تبهكارانه زندگى نكنيد . (جرداق،ج 2، 239:1376)
در مورد مديران امام على عليه السلام مىفرمايد:
به سبب ماليات، لباس تابستانى و زمستانى مردم و رزقى را كه مىخورند نفروشيد و چهارپايى را كه با آن به كا
ر مشغولاند، از دستشان نگيريد و بر احدى به جهتيك درهم تازيانه مزنيد و روى دوپايش نگه نداريد . هيچچيز از اثاث زندگى آنان را به فروش نرسانيد؛ زيرا برنامههاى ما آن است كه با گذشت و اغماض از مردم ماليات بگيريم و توجه تو به آبادانى زمين بيشتر از جمعآورى ماليات باشد . (همان،340)
على عليه السلام هر روز خود به بازار كوفه مىرفت و از وضع خريداران و فروشندگان تحقيق مىكرد .
سنت گفتاری امام علی علیه السلام
روایاتی که از امام علی علیه السلام درباره کار و تلاش نقل شده است، از جهت هنجاری بودن و ارزشی بودن مفاد آنها، بهره وری کار و نظم کاری، به چند دسته تقسیم می شود.
الف – هنجاری بودن کار ( ناهنجار بودن تنبلی ):
عن الامام علی علیه السلام : إنی لابعْضُ الرجل کسلان من امر دنیاه لانه اذا کان کسلان من امر دنیاه فهو عن أمر آخرته أکسل.(محمدی،ج1،1421: 169)
«مبغوض می دارم کسی را که نسبت به کار حیات مادیش تنبل و بی تفاوت است. زیرا کسی که نسبت به زندگی دنیایش چنین است، در مورد آخرتش تنبل تر و بی تفاوت تر است. »
در روایت دیگر فرمود: ان یکن الشغل مجهدة فاتصال الفراغ مفسدة.(مفید: 158) «هر چند کار و تلاش همراه با زحمت و رنج است اما بیکاری پیوسته منشأ فساد و تباهی است.»
ب – ارزشی بودن کار :
هر پدیده اعم از رفتار و کالا که در راستای نیاز انسان قرار گیرد ارزش پیدا می کند. مثلاً گرسنگی یک نیاز است و ماده غذایی که این نیاز اساسی را اشباع می نماید، ارزش و مطلوبیت ابزاری پیدا می کند. کار و اشتغال نیز چون وسیله و طریق تأمین نیازهای گوناگون مادی انسان است، ارزش ابزاری دا
رد؛ همچنان که بیکاری بطور طبیعی، منشأ فقر و تنگدستی و ناکام ماندن خواسته های انسان می شود و در نتیجه ارزش ابزاری منفی به خود می گیرد.
امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: انّ الأشیاء لما ازدوجت ازدوج الکسل و العجز فنتجا بینهما الفقر.(کلینی ،ج 5،1362: 65)
در این روایت، فقر پدیده ای منفی و بیکاری به عنوان عامل و منشأ آن، ارزش ابزاری منفی پیدا می کند. در مقابل کار و تلاش، نقش ارزش ابزاری مثبت را ایفا می کند. همچنان که در روایت زیر کارهای مختلف، سبب و طریق معیشت تلقی شده است.
ان معایش الخلق خمسة: الامارة و العمارة و التجارة و الاجارة و الصدقات و اما وجه العمارة فقوله تعالی هو انشأکم من الارض و استعمرکم فیها(هود/ 61) فاعلمنا سبحانه انه قد امرهم بالعمارة لیکون ذلک سببا لمعایشهم لما یخرج من الارض من الحب و الثمرات و مما جعله اللّه معایش للخلق.(حر عاملی،ج13: 195) ،(مجلسی ج 93،1403: 47)
این روایت صراحت در وسیله بودن کارهای مختلف، جهت تأمین معیشت انسان را دارد. در دیگر نظامهای اجتماعی نیز عنصر کار ابزاری دارد و چون انسان در حیات طبیعی اش به دنبال تأمین نیازهای معیشتی خود می باشد و کار در راستای رفع این نوع نیازها قرار می گیرد و در نتیجه نقش ابزاری را کسب می نماید، بر همین اساس در نظریه های علم اقتصاد در مورد نیروی کار در جانب عرضه، متغیر اصلی را دستمزد به حساب می آورند.
از منظر این نظریه ها انسان اقتصادی، انسان طبیعی است که نگرش، منش و رفتار او تأمین نیازهای طبیعی فردی و اجتماعی است. در واقع این نیازهای طبیعی است که انگیزه های متفاوت را، به عنوان عامل مؤثر در پیدایش پدیده کار، به دنبال دارد. انسان طبیعی بر پایه این انگیزه ها، دست به کار و تلاش می زند و بی شک تا آن جا که این انگیزه ها برد و کشش دارند، عامل کار- نیروی انسانی – تلاش می نماید. این انگیزه ها بطور فشرده، عبارتند از انگیزه های بیرونی مانند نیازهای اقتصادی، میل به پیوستگی به دیگران، کسب عزت و احترام در جامعه و انگیزه های درونی مانند تمایل به تحرک و فعالیت، تجربه و شناسایی موقعیت و خودیابی.(چلپی،1375: 6
-265)
این انگیزه های بیرونی و درونی هرچند از این جهت با یکدیگر تفاوت دارند که عامل کار بر اساس انگیزه بیرونی، وسیله برای هدف دیگری قرار می گیرد، و براساس انگیزه درونی خود کار، هدف می شود، نه وسیله؛ ولی در هر دو فرض کار در راستای تأمین نیازهای طبیعی انسان قرار می گیرد. انسان طبیعی خواسته های طبیعی دارد که کار و تلاش یا یکی از این خواسته هاست (ارزش غایی طبیعی) یا وسیله ای است جهت تأمین نیازهای دیگر (ارزش طبیعی ابزاری) و از روایتی هم که عمارت و آبادانی را یکی از عوامل و اسباب، معیشت معرفی نموده است، می توان ارزش طبیعی ابزاری داشتن کار را استفاده کرد.
نکته اساسی که باید بدان توجه داشت، این است که انسان طبیعی نیازهای طبیعی دارد و عنصر کار را وسیله برای تأمین این نیازهای طبیعی قرار می دهد. از این جهت کار دارای ارزش ابزاری می شود؛ ولی اگر همین انگیزه های طبیعی را به گونه ای ارتباط به حیات انسانی – نه طبیعی – بدهیم، کار به نوبه خود ارزش غایی می شود نه ارزش ابزاری. از نوع ارزش ابزاری طبیعی و دقیقا روایاتی که عنصر کار را ارزش تلقی می کند، بواسطه جهت بخشیدن به انگیزه درونی و بیرونی کار است، به گونه ای که مرتبط با حیات انسانی می شود، نه حیات طبیعی. به دیگر سخن اگر کسی به انگیزه دستمزد گرفتن و تأمین معیشت و رفاه خود و خانواده خود کار و تلاش نماید، یک درجه از تقوا را تحصیل نموده است و بر اساس این انگیزه، کار ارزش غایی پیدا می کند نه ارزش ابزاری، زیرا چنین کاری در واقع یک نوع انجام وظیفه دینی است. امام علی علیه السلام در دو روایت زیر همین نوع ارزش را مطرح فرموده است:
ما غدوة احدکم فی سبیل اللّه باعظم من غدوة یطلب لولده و عیاله ما یصلحهم.(محمدی ری شهری،ج4 ،1421: 169) «هیچ تلاش صبح هنگامی در راه خدا به فضیلت کار صبح هنگام، در جهت رفاه و آسایش فرزند و خانواده نمی رسد. »
من طلب الدنیا حلالاً تعطّفا علی والد او ولد او زوجة، بعثه اللّه تعالی و وجهه علی صورة القمر لیلة البدر.(همان، 170) »کسی که از سر دلسوزی بر پدر یا فرزند یا همسر به دنبال امر دنیایش باشد، چهره او در قیامت همانند ماه شب چهارده است. «
در واقع این نوع روایات، قوی ترین انگیزه انسان طبیعی را برای کار و تلاش که همان تحصیل در آمد است، مورد مناقشه قرار نداده است؛ بلکه همین انگیزه طبیعی را جهت جدید داده است، به این صورت که تلاش و تحصیل در آمد برای معیشت خود و خانواده خود، به این عنوان است که یکی از وظایف و مسؤولیتهای دینی او در مقابل خانواده همین است. با این جهت جدید دادن ارتباط انگیزه طبیعی از حوزه حیات طبیعی قطع و وابسته به حیات انسانی می شود و در سایه همین جهت یابی انگیزه، ماهیت کار و تلاش بعلاوه ماهیت فیزیکی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، جوهره ارزشی نیز پیدا می کند. اگر این جهت یابی انگیزه طبیعی کار نبود، کار، ویژگیهای فیزیکی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی را داشت و ماهیت ارزشی نداشت. همچنان که از روایت زیر همین واقعیت را می توان استفاده نمود. قال رجل لابی عبداللّه علیه السلام و اللّه انا لنطلب الدنیا و نحب ان نؤتاها فقال: تحب ان تصنع بها ماذا؟ قال: اعود بها علی نفسی و عیالی واصل بها و اتصدّق بها و احج و أعتمر، فقال علیه السلام لیس هذا طلب الدنیا، هذا طلب الأخرة.(کلینی،ج5، 1362: 72)
انسان طبیعی تلاش می کند که در آمد بدست آورد تا نیازهای مادیش را اشباع نماید؛ اما همین انسان طبیعی می تواند، جهت دیگری به انگیزه طبیعی خود بدهد، به این صورت که در آمد کسب می نماید تا وظایف و مسؤولیتهای مختلف دینی اش را اعم
از واجب و مستحب انجام دهد و در این صورت همان انگیزه با این جهت یابی جوهره فعالیت اقتصادی را تغییر می دهد و واقعیت ارزشی بدان می بخشد، بنابراین کار و تلاش می تواند درجه ای از فضیلت تقوایی را کسب نماید و ارزشی غائی – ذاتی داشته باشد.
این بخشی از رویکرد ارزشی کار است. به همین جهت تعبیر می شود که درجه ای از تقوا و ارزش را می تواند داشته باشد. بخش دیگر این رویکرد را می توان، عمیق تر مطرح نمود و در سایه آن باید تلاش و کار علی بن ابی طالب علیه السلام را به مثابه الگو و هنجار اجتماعی جامعه انسانی در هر زمانی تفسیر نمود. این رویکرد که در واقع یکی از چالشهای اجتماعی جامعه ماست، به عنوان تقوای اجتماعی کار، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
نتیجه گیری:
شیوه عملی آن حضرت، اشتغال به اصل کار مفید بوده، و شکل کار برای او مطرح نبوده است، این که برخی تصور می کنند که اگر انسان برای خودش کار را انجام دهد با موقعیت اجتماعی سازگار است و اگر به عنوان دستمزد گرفتن برای دیگران آن را انجام دهد، حفظ جایگاه اجتماعی او نشده است، با سیره عملی او نمی سازد. فرهنگ کار می طلبد که موقعیت اجتماعی افراد، کار و تلاش را این گونه طبقه بندی ننمایند که این نوع تلاش با موقعیت او سازگاری دارد و آن نوع دیگر ناسازگار است؛ بلکه در نگرش جامعه موقعیت اجتماعی نباید نسبت به انواع کار حساسیت منفی داشته باشد. هر کار مفید و سازنده ای عزت و احترام اجتماعی را به دنبال داشته باشد و هیچ نوع کار سازنده ای با موقعیت و جایگاه اجتماعی افراد، ناسازگار تلقی نگردد. امام علی علیه السلام بر طبق نصّ زیر به عنوان، اجیر کار می کرده است.
الامام علی علیه السلام : جُعتُ یوما بالمدینه جوعا شدیدا فخرجت اطلب العمل فی عوالی المدینه فاذانا بامرأة قد جمعت مَدَرا فضننتها ترید بلَّه فاتیتها فقاطعتها علیه: کلّ ذنوب علی تمرةٍ، فمدَدتُ ستة عشر ذنوبا حتی مجلت یدای ثم اتیت الماء فاصبتُ ثم اتیتها فقلت بکفی هذا بین یدیها فعدت لی ستة عشرة تمرة: فاتیت النبی صلی الله علیه و آله فأخبرته فاکل معی منها.(حکیمی،ج 5،1367: 323)،( مجلسی،ج41، 1403: 339)او با دستان خود کار می کرد، هماره زمین را کشت و آبیاری، و هسته خرما را غرس می نمود و در عین حال بعد از آباد کردن این مزارع آنها را برای فقرا، وقف می کرد. در نظر او مکانت و موقعیت ممتاز اجتماعی او هیچ گاه تنافی با اصل کار کردن و یا کار برای دیگران انجام دادن نبوده است. مهم در رفتار و سیره عملی آن حضرت کار مثبت و سازنده بوده است و از این جهت می تواند، اسوه و الگوی گویای کار مفید برای جامعه اسلامی باشد.
درپایان در یک جمع بندی باید گفت:
1)در انديشه و سيرهى حضرت على عليه السلام كار و تلاش از مباحث مهم محسوب مىشود . يكى از حقوق اوليهى مردم آن است كه همه حق دارند، شاغل باشند و در برابر كار و كوشش خود مزد و پاداش مناسب دريافت كنند.
2) حضرت على عليه السلام در طول عمر خويش علاوه بر حمايت از اسلام و امامتبه كارهاى زراعت و باغبانى مىپرداخت و درآمد آن را صرف امور مسلمانان بهويژه محرومان و يتيمان مىكرد.
3) يكى از وجوه تمايز و برترى برخى انسانها بر بعضى ديگر، كار و تلاش است; زيرا كارها آثار دنيوى و اخروى به همراه دارد.
4)ملاكها و معيارهاى مهم در انتخاب شغل و كار عبارتند از: كار توام با آگاهى (آگاهى و شناخت نسبتبه كار)، اخلاص در كارها (هدفدار بودن).
5) با ايجاد تنوع و نوآورى در محيط كار مىتوان از ملامت و خستگى جلوگيرى كرد.
6) كار آزادانه عبارت است از كارى كه بر علاقه، استعداد مبتنى باشد و به رشد شخصيت فرد منجر شود.
7)ويژگىهاى كار غيرآزادانه (اجبارى) و موافق علاقه و رضايت انسانها نبودن عبارت است از: جلوگيرى از رشد و شكوفايى استعدادهاى افراد، توهين به آزادى انسان، ممانعت از رشد و نوآورى و ابداع.
8) كارهاى شايسته داراى اين ويژگىهاست: نزديكسازى انسان به سوى حق و خداوند ، منطبق بودن با موازين الهى و اسلامى ، مضر نبودن براى جامعه ، منجر نشدن كار به آسيب و انحراف فردى و اجتماعى ، انجام دادن كار با هدف صلاح و آبادانى جامعه، حلال بودن كار از نظر شرع.
9)كارهاى ناشايست فعاليتهايى است كه انجام دادن آن براى عامل، شرمندگى به همراه داشته باشد; هم چنين براى جامعه آثار و پيامدهاى ناگوار ايجاد نمايد.
10)تقسيم كار نقش مؤثر در استمرار ، بقا و تعادل جامعه دارد.
11)آثار تقسيم كار عبارت است از: تامين احتياجات و نيازهاى زندگى فردى و اجتماعى، هموار شدن زمينههاى موفقيت و شكوفايى فردى و شخصى و اجتماعى، همراهى با طبيعت متفاوت زنان و مردان، كاستن از اتلاف زمان و منابع.
12)تقسيم كار در رشد استعدادها و توانايىها و رفع نيازهاى فردى و اجتماعى نقش
مؤثر دارد.
13)تداوم بيكارى و كمكارى به سستى و تنبلى افراد جامعه مىانجامد و پيامدهاى سوء آن افزايش فقر و تهيدستى است.
14)نظارت در كارها و فعاليتها در جامعه مهم تلقى مىشود و لازم است نظارت و كنترل در كارها و مشاغل بيشتر مورد توجه قرار گيرد .
15)کار، اشتغال و تولید با سه رویکرد فلسفی، جامعه شناختی و اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت، زیرا بین این سه رویکرد ارتباط منطقی وجود دارد.
16)در نگرش فلسفی تدبیر انسان و جهان انسان در حوزه رابطه با طبیعت فعال و تأثیرگذار و طبیعت مورد تسخیر و استخدام اوست.
17)در بعد جامعه شناختی، کار و تولید به عنوان هنجار، ارزش ابزاری و غائی می باید تا در روابط اجتماعی تجلی یابد و در نتیجه فرهنگ کار و تولید شکل گیرد.
18)با شکوفایی این فرهنگ، راهبردهای سنجیده اقتصادی به ثمر می نشیند و دولت می تواند سیاستهای اقتصادی اشتغال و تولید را در دو بخش عمومی و خصوصی عملی سازد.
منابع ومآخذ:
1)قرآن کریم.
2) کلینی الرازی، ابن جعفر محمد بن یعقوب«اصول کافی»، ج 5، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1362.
3) خسروی،زهره«اهمیت کار و حرفه از نظر اسلام»، تهران: دفتر امور فرهنگی و معاونت فرهنگی و امور بین الملل وزارت کار و امور اجتماعی،احیاء کتاب،1380.
4) قريشى، شريف« كار و حقوق كارگر » ، ترجمهى اديب لارى و محصل يزدى، تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1366.
5) جرداق، جرج« امام على عليه السلام صداى عدالت انسانى»، ج1، ترجمهى سيدهادى خسرو شاهى، قم: نشر خرم، چاپ سوم، 1376.
6
) برقعى قمى، سيدعلى اكبر« جلوهى حق در سيرت مولاى متقيان اميرمؤمنان على بن ابىطالب عليه السلام»، تهران: انتشارات حافظ، بىتا.
7)محمودی،اصغر«کار از دیدگاه حضرت علی(ع)»،ماهنامه صحیفه مبین، شماره 25، بهمن1382.
8)«فرهنگ و آداب کار در کلام امام علی علیه السلام»، تهران: دفتر امور فرهنگی و معاونت فرهنگی و امور بین الملل وزارت کار و امور اجتماعی،1381.
9) موسوى خراسانى، سيدحسن، «جوان»، قم: دار اهل البيت، 1378.
10) راشدى، لطيف« فرزند كعبه»، تهران: نشر سبحان، چاپ اول، 1376.
11) جعفرى، محمدتقى« ترجمه و تفسير نهجالبلاغه»، ج13، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1362.
12) برزگر كليشمى، ولى الله، جامعه از ديدگاه نهجالبلاغه، سازمان تبليغات اسلامى، چ1، 1372 .
13) محمدی الریشهری، محمد «موسوعة الامام علی ابن ابیطالب (ع)»، ج4 ، قم: دارالحدیث،1421.
14) حرالعاملی، محمد بن الحسن«وسائل الشیعه»، ج 13، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا.
15) مجلسی، محمد باقر«بحارالانوار»، ج 103، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403 ه ق.
16) چلپی، مسعود، جامعه شناسی نظم، نشرنی، تهران،1375.
17) الحکیمی، محمدرضا و دیگران« الحیاة»، ج 5، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367.
18)محمدی ری شهری ،محمد«میزان الحکمه»،ترجمه حمید رضا شیخی،قم:دارالحدیث،1385.
19)«فرهنگ و آداب کار در تورات و انجیل»، دفتر امور فرهنگی وزارت کار و امور اجتماعی،تهران: دفتر نشر برگزیده،1383.
افسانه بها |
افسانه بها