مقدّمه
دریای بیکران و اندیشهی زلال معارف امام علی (علیه السلام) که حقیقتی فرامادّی و ریش
ه در علم الهی دارد، نیازمند تدبّر و تحقیق بسیار عمیق و مفصّل میباشد.
علاوه بر این سیرهی عملی و زندگی حضرت نیز الگوی رفتاری – تربیتی کامل را در اختیار علاقه مندان مکتب وی قرار میدهد.
از گذشتههای دور تا به امروز تحقیقات، پژوهشها و بررسیهای فراوانی در مورد بیانات و سیرهی آن بزرگوار صورت گرفته است و هزاران کتاب نیز به زیور طبع آراسته شده است. با این حال هنوز بسیاری از معارف ارزشمند حضرت علی (ع) پنهان مانده و مورد بررسی قرار نگرفته است.
بنا به تدبیر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای که در این سال بستر همّت و کار مضاعف فراهم گردید، این عنوان که رنگ و بوی تازگی و نوآوری در پژوهشی دارد، بهانهی خوبی را فراهم میکند که از رهنمودها و کلام ارزشمند امام علی (ع) استفاده و بهرهبرداری مناسب صورت پذیرد. در فرایند این نوشتار سعی شده است بخش اندکی از بیانات و فرمایشات امام (ع) در باب همّت و کار ارائه و تحلیل شود.
تعریف مفاهیم
همّت
همّت در لغت به معانی قصد، اراده، عزم و آهنگ[1] و در اصطلاح به معنای ثبات و پایداری در انجام کاری که اراده شده است، میآید. البتّه مراتب همّت با توجّه به معانی لغوی آن تفاوتهایی دارد که این مقاله ظرفیت پرداختن به آن را در خود نمیبیند.
کار
کار نیز در لغت به معانی: پیشه، عمل، شغل[2]، و در اصطلاح با توجّه به کاربرد آن در کلام، به معنی انجام دادن عمل و یا پرداختن به حرفهای برای کسب درآمد و امرار معاش و یا به معنی فعلیّت بخشیدن به خواستهها، اهداف و یا برنامه ها استفاده میشود.
مضاعف
مضاعف در تعریف لغوی به معنای دوچندان و دوبرابر
در بخشهای بعدی به تبیین بیشتر قید مضاعف برای همّت و کار خواهیم پرداخت.
مفهوم همّت و کار در کلام امام (ع)
کلمه ی همّت با تعابیر سعی، همّ، هِمّه، جدّ، اجتهاد و… در فرمایشات آن بزرگوار دیده میشود و کلمهی کار نیز با عناوینی مانند: عمل، فعل و… در کلام حضرت آمده است که در بخشهای مربوط به خود بیان میشود.
همّت، زیربنای مستحکم کار
همّت در موارد مختلف، به عنوان رکن مهمّ و مؤثّر در انجام کار مورد توجّه اما
م علی (ع) قرار گرفته است، به طوری که آن حضرت در حکمت 47 نهج البلاغه فرمودهاند: «قَدرُ الرّجل علی همّته، وصِدقُهُ عَلی قَدرِ مُرُوءَتِه، و شَجاعَتُهُ علی قَدرِ أَنفَتِه، و عِفَّتُهُ عَلی قَدرِ غَيرتِه.»
«ارزش انسان به اندازهی همّت اوست، و راستگویی او به میزان جوانمردیاش و شجاعت او به اندازهی ننگی است که احساس میکند و پاکدامنی او به اندازه ی غیرت اوست.»[4]
در اینجا امام (ع) اوّلین مورد از ارزشهای یک انسان کامل را مقدار همّت او بیان نموده و بعد به ذکر صفات دیگرش میپردازند. از این بیان میتوان اینگونه نتیجه گرفت که همّت از ارکان اصلی و از خصوصیّات بارز و جداناشدنی انسان است که نقش اساسی در تکامل و پیشبرد اهداف او ایفا می کند. همچنین در روایتی مشابه از امام (ع) آمده است: «الفِعلُ الجمیلُ یُنبِئُ عَن عُلُوِّ الهِمَّةِ[5].» یعنی «کار زیبا خبر از همّت بلند میدهد.»
در این روایت نیز اساس و پشتوانهی کار موفّق و زیبا، بلندهمّتی است. امّا علّت اینهمه تأکید امام (ع) بر بلند همّتی چیست؟ و چرا به عنوان لازمهی انجام کارها باید به صورت تامّ و کامل موجود باشد؟
همّت به عنوان موتور محرّک، ظرفیتهای آدمی را به فعلیّت و کمال میرساند و حضور و مقارنت آن در کارها باعث پیشرفت و به ثمر رسیدن آنها خواهد شد. امّا در وضعیت معکوس اگر کاری بدون همّت و پشتکار لازم آغاز شود، فاعل آن در میانهی راه با آفتهایی نظیر بیانگیزگی، یأس و سستی مواجّه خواهد شد و چشماندازی جز شکست را به همراه نخواهد داشت. از طرفی سختیها و مشکلاتی که کم و بیش در انجام هر کاری وجود دارد، شخص بیهمّت را تسلیم نموده و او را از رسیدن به موفّقیّت باز خواهد داشت! اینک که اهمّیّت و علّت تأکید بر همّت در کارها مشخص گردید، نوبت به گام دوم میرسد.
لوازم همّت
بردباری
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «الحِلمُ والأناةُ توأمانِ یُنتِجُهُما عُلُّوَّ الهَّمةِ[6].»
«بردباری و درنگ هم آهنگاند و نتیجۀ آن بلندهمّتی است.»
تأمّل در این گفتار حکیمانهی امام (ع) نیز ضروری است. بردباری به معنای صبوری و بالا بردن ظرفیّت تحمّل مشکلات است.
درنگ به معنای پرهیز از عجله و شتاب زدگی است.
انسان صبور در برخورد با مشکلات و سختیها احساس عجز و ناتوانی نمیکند و با صبر و استقامت موانع پیشرو را برطرف می کند. از طرفی درنگ و تأمّل نیز به عنوان لازمهی دیگر بلند همّتی،
امکان برنامهریزی و شناخت دقیق هدف، بررسی موانع موجود در مسیر و ارائهی راه حلّ مناسب در مواجهه با آنها را فراهم میآورد. در صورت عدم حضور یکی از دو رکن همّت یعنی تحمّل و تأمّل چه اتّفاقی رخ میدهد؟
پاسخ روشن است که آفتی به نام شتاب زدگی نمایان میشود!
عجله و شتاب زدگی نزد شرع و عقل ناپسند بوده و همیشه مورد نهی واقع شده است. شتاب زدگی جلوی درک صحیح از واقعیّات را گرفته و موجب بروز اشتباه و برداشت غلط از اتّفاقات ومسائل موجود می گردد. امام علی (ع) در نهی از عجله فرمودهاند: «اِیّاکَ والعَجَلَ فإِنَّهُ عُنوانُ الفَوتِ والنَّدَمِ[7].» یعنی «از شتاب زدگی بپرهیزید؛ زیرا آن، شاه بیت از دست رفتن فرصتها و موجب پشیمانی است.» طبیعی است که با به کارگیری این دو رکن میتوانیم به آرمان بلندهمّتی نائل گردیم؛ امّا بر اساس فرمایشات گهربار امام (ع)، علاوه بر این دو، مقوّمهای دیگری نیز ما را در جهت همّت بلندیاری میرساند.
جدّیّت و تلاش
امام (ع) با تعابیر مختلف مؤمنین را به سعی و تلاش دعوت کردهاند، مانند: «المؤمِنُ يَعافُ اللّهوَ و يَألَفُ الجِدَّ[8].» : «مؤمن از بیهودگی پرهیز کرده وبا جدّیّت مأنوس است.» و «عَلَيکَ بالسّعيِ وليسَ عَلَيکَ بالنّجحِ[9].» : «به کوشش بیندیش و به نتیجه فکر مکن.» یا «لا یُدرَکُ الحَقُّ إلّا بالجِدِّ وَالصَّبرِ[10].» : حقیقت درک نمیشود، مگر به کوشش». و عبارات مشابه بسیار که ذکر آنها باعث تطویل کلام میگردد. در این عبا
رات امام (ع)، سعی و جدّ را هم ردیف همّت قرار داده است و جدّیّت را با اهمّیّتی نزدیک به آن ذکر کرده است. از نگاه امام (ع) جدیّت نقطهی مقابل لهو و بیهودگی است و حضرت ملاک مؤمن بودن را الفت با جدّیّت و چشمپوشی از بیهودگیها دانستهاند که نزدیک به بیان ایشان در مورد همّت و بلندهمّتی است.
انگیزه و اشتیاق در انجام کارها
امام علی (ع) در مورد اشتیاق و انگیزهی انجام کار فرمودهاند: «قلیلٌ مدومٌ عَلَيهِ خَيرٌ مِن کَـثيرٍ مَلُولٍ مِنه[11].» : «کار اندکی که با اشتیاق تداوم یابد بهتر است از کار فراوانی که انسان از آن خسته شود.»
اشتیاق وانگیزه در انجام امور باعث استمرار و کیفیت انجام کار خواهد شد، که امام (ع) نیز به آن اشاره فرمودهاند. انگیزه و شوق رسیدن به هدف، خود وسیلهای برای تقویت همّت و محرّکی برای جدّیّت و تداوم بخش حرکت رو به جلو در امور است که مانع از ایجاد یکنواختی، روزمرّگی و بیتفاوتی در کارها میشود. اکنون به ابزار لازم برای انجام امور و کارهای پیشرو، مجهز شدهایم. با این جمعبندی که همّت از دو رکن بردباری و درنگ تشکیل شده است و جدّیّت و انگیزه نیز مقوّمهای مناسبی در کنار آن دو برای انجام کار است، وارد بحث بعدی میشویم.
کار و عمل و مراتب آن
اقسام کار |
|
مفید |
|
|
|
|
| ||
|
| |||
غیر مفید |
|
خنثی مضرّ | ||
|
اینکه در لسان شرع و عقل ونیز در کلام امیرالمؤمنین (ع) هرجا از کار و تشویق به آن سخنی به میان آمده است مربوط به بخش اوّل تقسیمبندی ما میباشد شکّی نیست؛ لیکن از باب آفت شناسی اعمال و کارها از دیدگاه امام علی (ع) ابتدا به ردّ هر دو مصداق از مورد دوّم تقسیمبندی قبل میپردازیم. کارها و افعال غیر مفید، اعمّ از بیهوده ومضرّ در سیاق نهی و پرهیز از آن بیان گردیدهاند که موارد آن در بیانات حضرت بسیار است. مانند: پرهیز از دنیاپرستی، شرک، نفاق و… و یا در قالب نکوهش و مذمّت افراد خاطی وعصیانگر که در خطبهها و نامهها و بیانات حضرت مصادیق فراوانی دارد که پرداختن به آنها خارج از بحث اصلی و هدف مقاله است.
امّا در مورد کار مفید – که بحث همّت و متعلّقاتش مقدمّهای برای آن بود – با روایتی از امام علی (ع) در این باب شروع میکنیم: «اَلايمانُ والعَملُ أخوانِ توأمانِ و رفیقانِ لا یفترقانِ لا یَقبَلُ اللهُ أحدَهما إلّا بصاحِبِهِ[12].» یعنی «ایمان و عمل برادر و مصاحب یکدیگر و دوستان جداناشدنیاند، خدای متعال یکی از آنها را نمیپذیرد إلّا به همراه دیگری.»
اینجاست که اوج اهمیّت و ارزش عمل خود را آشکار میکند بهطوری که امام (ع) آن را برادر جداناشدنی ایمان ذکر کرده است و شرط پذیرش عمل، همراهی ایمان با آن است.
و همچنین روایت: «المؤمنُ بعمله[13]» از این قبیل است؛ امّا مقصود از عمل وکار در اینجا چیست؟امام در حکمت 44 نهج البلاغه فرمودهاند: «طوبی لِمَن ذَکَرَ المعادَ، وعجلَ الحسابَ، وقَنِعَ بالکفافِ، و رَضَی عن اللهِ[14].» یعنی «خوش به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند، و از خدا راضی باشد.»
خدا محوری و یاد خداوند و ذکر معاد و قیامت را میتوان ملاک عمل به دستورات الهی و هر عمل وکار دیگری قرار داد که در کلام آن بزرگوار انعکاس یافته است. خدا محوری در کارها وسیلهای برای بالا بردن ارزش حقیقی کار و سوق دادن انسان به سوی کمال و قرب به آفرینندهی متعال است. تأکید بر همّت و مسلّح شدن به ابزار همّت برای بنای چنین ساختار و نظامی در عرصهی عمل وکار صورت پذیرفته است. اگر اعمال وکارهای ما حول محور رضایت و اطاعت خدای متعال معطوف نباشد شامل کارهای بیهوده و حتّی مضرّ میشود که مورد نهی و سرزنش امیرمؤمنان (ع) قرار گرفته است. با چنین طرز فکری کارهایی از قبیل امرار معاش، کسب رزق حلال و کسب دانش از نظر شرع و معصومین (علیهم السلام)، عبادت به حساب آمده و برای آن اجر و قرب اخروی لحاظ میشود. با چنین چشماندازی به بررسی برخی دیگر از روایات امام علی (ع) در مورد کار و عمل میپردازیم.
پیوند علم با عمل
امام (ع) میفرمایند: «العلمُ مقرونٌ بالعَمَلِ[15].» یعنی «علم و عمل پیوندی نزدیک دارند.» از این روایت میتوان در هر دو بُعد علم و عمل استفاده کرد، به این ترتیب که لازمهی مفید بودن علم، فعلیّت یافتن آن است و اگر اینطور نباشد، آن علم بیهوده خواهد بود. کما این که حضرت در جایی دیگر فرمودهاند: «علمٌ بلا عملٍ کشَجَرٍ بلا ثمرٍ[16].» و همین طور عملی که بدون علم و آگاهی صورت پذیرد، بی فایده و عقیم خواهد بود. «لا خیرَ في العملِ بلا علمٍ[17].» قاعدهی پیوند علم با عمل و رابطهی دو طرفهی آندو ثابت شد، به بیان تخصّصگرایی از منظر امیرالمؤمنین (ع) میپردازیم.
تخصّصگرایی
امام (ع) در حکمت 403 نهج البلاغه فرمودهاند: «مَن أوم
َأَ إلی متفاوِتٍ خَذَلَتهُ الحِيَلُ[18].» یعنی «کسی که به کارهای گوناگون بپزدازد، خوار شده، پیروز نمیشود.»
امام علیه السلام طی این روایت پهن کردن گستره ی کار را به امور و فنون مختلف، ناپسند معرّفی می کنند. به خوبی پیداست که عدم تمرکز، تسلّط وتخصّص شخصی در چنین حالتی و با چنین گستردگی در حیطهی کار، موجب خفّت و شکست خواهد شد ودرست عکس این قضیّه نیز صادق خواهد بود. هر کس به کار واحدی بپردازد وا ز تخصّص و تجربه استفاده کند، پیروزی برای او دست یافتنی خواهد بود.
پرهیز از شعار و تأکید بر عملگرایی
امام (ع) فرمودند: «الدّاعی بلا عملِ کالرّاعی بلا وتَرٍ[19].» یعنی «دعوت کنندهی بی عمل، چون تیرانداز بدون کمان است.» و یا «العَمَلُ شُعارُ المؤمنِ[20].»؛ امثال این موارد فراوان از امام (ع) نقل شده است. در روایت اوّل امام (ع) شخص شعار دهندهی بدون عمل را به تیرانداز بدون کمال تشبیه کردهاند. تیرانداز بدون کمان، تیرانداز نیست چه رسد به اینکه تیری رها کند و به هدف اصابت کند، یعنی چنین کسی درمقام عمل قرار ندارد که بخواهد کاری انجام دهد. روایت دوّم به زیبایی شعار مؤمن را همان ک
ار او میداند که ارزشمندترین شعارهاست وکسی که کاری انجام میدهد، اهل شعارپردازی و تمسّک به آن نیست.
با کامل شدن ملزومات واسباب مقدّماتی و سخنی که برای انجام موفّق کار نیاز است، این بخش نیز به پایان رسیده است. امید است با جمعبندی تمامی مباحث ارائه شده در این بخش به هدف مطلوب دست یافته باشیم.
نتیجهگیری
بلندهمّتی و چند خصیصهی مکمّل آن، نظیر جدّیّت، سعی و انگیزه، ارکان اصلی انجام کارند. اگر همّت زیربنای کار نباشد و یا به وسیلهی انگیزه وجدّیّت تقویت نگردد، کار بیثمر خواهد بود.
ضرورت تأکید بر اصل همّت به عنوان مقدّمه ی انجام کار انکار ناپذیر است. در مرحلهی بعد، بررسی کار و تقسیم منطقی آن به کار مفید و غیر مفید ضروری بود. اصل خدامحوری و رضایت الهی، به عنوان زیربنای مهمّ انجام تمام کارها است.
مقوّمهای دیگری برای مثمر ثمر بودن کار مانند: لزوم تقارن علم با عمل، تخصّصگرایی، عملگرایی و پرهیز از شعار زدگی و آفات آنها از اهمّیّت برخوردار است.
با توجّه به عنایت ویژهی امیرالمؤمنین (ع) به عناصر همّت و کار، به عنوان دومقولهی مرتبط و تأکید فراوان حضرت بر این دو اصل میتوان اینگونه نتیجه گرفت که همّت و کار باید سرلوحهی زندگی مؤمن واقعی قرار گیرد و با تمسّک همیشگی به این دو رکن بستر مناسب را برای تعالی و رشد روزافزون خود فراهم آورد. با فراهم شدن بستر مناسب همّت وکار، نوبت به تلاش و کوشش مضاعف در هر دو مورد میرسد. با همّت مضاعف که بر اثر بستر مناسب و صحیح همّت آماده شده است وارد عرصۀ عمل و کار شده و آن را نیز دو چندان میکنیم و به توسعهی آن میپردازیم، اینچنین است که کار مضاعف نیز دست یافتنی خواهد شد. پس باید بستر لازم برای شکوفایی استعداد و تبلور همّت وکار حاصل شود و همّت و کار در مسیر صحیح قرار گیرد و در مرحلهی بعد، با همّت مضاعف، کار مضاعف، محقّق خواهد شد.
کتابنامه
</SPAN> ;– ابن ابی فراس، ورّام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعهی ورّام)، انتشارات مکتبة الفقیه، قم، بیتا.
– تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمّد، غررالحکم ودررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، بیتا.
– سیّدرضی، نهج البلاغه، ترجمهی محمّد دشتی، دفتر نشر الهادی، چاپ هفتم، قم، پاییز 1379.
– صدوق، محمّد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، الفقیه لمن لا یحضره الفقیه، بیچا، انتشارات جامعهی مدرّسین، قم، 1413ق.
– عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، تهران، 1360.
مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الاطهار، بیچا، مؤسسهی الوفاء، بیروت، 1404ق
[1] . عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ص 1120.
[2] . همان، ص807.
[3] . همان، ص982.
[4] . نهج البلاغه، ترجمه ی محمّد دشتی، چاپ الهادی، ص634.
[5] . تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، حکمت 2845.
[6] . نهج البلاغه، ترجمهی محمّد دشتی، نشر الهادی، حکمت 460، ص738.
[7] .تمیمی آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ، ص267، حکمت5800.
[8] .نوری، حسین، مستدرک الوسائل و متنبط المسائل، ج13، ص220.
[9] .تمیمی آمدی، پیشین، ص443، حکمت 10116.
[10] .مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج34، ص131.
[11] ابن ابی فراس، ورّام، مجموعهی ورّام، ج1، ص63.
[12] . آمدی، غررالحکم ودررالکلم، ص151، حکمت2782.
[13] . همان، ص151،حکمت 2775.
[14] . نهج البلاغه& lt;/B>، ص634، حکمت 44.
[15]. مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج2، ص36.
[16] .تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ص152، حکمت 2818.
[17] . همان، ص61، حکمت 689.
[18] . نهج البلاغه، ص726، حکمت 403.
[19] . صدوق، الفقیه، ج4، ص466.
[20] .تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص151، حکمت2777.
محمدعلی محمدی