منوی اصلی

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

ویژگی های امام حسین(ع) در رابطه با قرآن- بخش اول

فهرست مطالب

در اين بخش، سخن از ويژگيهاى حسين عليه السلام در رابطه با قرآن مجيد و كلام عزيز الهى است و در آن چند بحث است:
1- آن حضرت در حقيقت، كلام خداست.
2- او شريك قرآن است؛ به همين دليل خداوند ويژگى و صفات آن را به او ارزانى داشته است.
3- در قرآن، آيات متعدّدى است كه در سوگ او و براى بزرگداشت و سوگوارى او نازل شده است.
4- بدان دليل كه او شريك قرآن است، در آن چيزهايى است كه به آن حضرت عطا شده است، از آن جمله: سوره فاتحه، كه خود معادل قرآن و ويژگيهاى آن است و نيز از ويژگى بسم اللّه كه آغازگر سوره قرآن است.
5- و ديگر، بحث ظريف و شريفى كه طىّ آن، ارتباط شخصيّت والاى او را با كران تا كران قرآن و همه آيات روشنگر آن، ترسيم نموده ايم.
اينك به يارى خدا، به ترسيم بحثها برمى گرديم:


قرآن گويا
حسين عليه السلام امام برحقّ و پيشواى آسمانى و در حقيقت قرآن و كلام خداست، كلام گويا و سخن حقيقى او، وجودش  بسان كلام خداست و بيانگر كلام خاموش اوست و اين دو، قرآن خاموش و گويا، از هم گسست ناپذيرند.
حسين عليه السلام و قرآن، دو سرمايه گرانبها و</SPAN&gt ; جاودانه اند كه پيامبر گرامى از خود به يادگار نهاد و به امّت خويش به رسم امانت سپرد و در مورد حسين عليه السلام نكاتى را آشكار ساخت. او را با خود بر فراز منبر برد و فرمود:
هان اى مردم ! اين حسين است فرزند گرامى على و فاطمه، او را به خوبى بشناسيد و گرامى اش بداريد.
و فرمود: خدايا! من حسين را نزد تو و ايمان آوردگان نيكو كردار، به رسم امانت مى نهم.
او امانت پيامبر در ميان امّت اوست، آن هم نه تنها در عصر رسالت و پس از آن، بلكه در همه قرون و اعصار و در ميان همه نسلها، تا روز رستاخيز.
پس شما اى امّت پيامبر! بايد نيكو بينديشيد كه اين امانت را چگونه پاس مى داريد؟


هدفهاى مشترك
در مورد هدفهاى مشترك قرآن صامت و ناطق، در همه ويژگيها و ارزشها و صفات، نخست هر كدام را ترسيم و آنگاه به تطبيق آنها مى پردازيم تا به خوبى روشن شود كه چرا و چگونه او شريك قرآن است.
قرآن، بشريّت را به اسلام رهنمون است و راههاى هدايت و صلاح را براى مردم مى گشايد و حسين عليه السلام نيز همانگونه كه در بحثهاى پيش، از نظرتان گذشت هدايتگر مردم به سوى ايمان و تقواست. و در همه زندگى، به ويژه با پيكار قهرمانانه اش با بيدادگران اموى و با عاشورا و شهادت و شهادتگاهش بيانگر راههاى هدايت و معيار شناخت حقّ و باطل و پيروان آن است.
قرآن، شب فرود آمدنش، شب گرامى قدر است. و حسين عليه السلام كه قرآن ناطق است، در شب ولادتش فرشتگان و روح الامين، به اذن پروردگار فرود مى آيند. و درود و سلام تا سپيده سحر و طلوع فجر، از جانب خدا و به زبان جبرئيل، ادامه دارد.
قرآن، از هر كس كه آن را نيك تلاوت و بر آن مداومت كند، شفاعت مى نمايد. و قرآن ناطق نيز از هر كس كه او را عارفانه و عاشقانه و هدفدار زيارت كند و بر او سوگوارى نمايد، شفاعتش ‍ مى نمايد.
قرآن، از نظر ساختار و اسلوب و هيئت و محتوا و ديگر ابعاد، به راستى معجزه است و قرآن ناطق نيز با سر مطهّر و پيكر به خون آغشته و خون جوشان و شهادتگاه گلگونش معجزه است، همانگونه كه اين واقعيت براى هر انسان انديشمندى در رخدادهاى گوناگون زندگى، آشكار است.
قرآن، همواره تازه است و با تكرار تلاوت و نگرش در آن، نه بوى كهنگى مى دهد و نه خسته كننده است.
حسين عليه السلام نيز مصيبتهايش همواره تازه است و به خاطر تكرار و يادآورى بسيار، خسته كننده نيست.
قرآن، تلاوتش در دوران سال عبادت، شنيدنش عبادت و نظركردن بدان هم عبادت است و حسين عليه السلام نيز سوگواريش عبادت، شركت در مجلس سو
گ براى شنيدن مرثيه او عبادت، نشستن در مجلس او
عبادت، غم و اندوه به خاطر او عبادت، گريه بر او عبادت، گرياندن بر او عبادت، به شكل گريه كننده و سوگوار او درآمدن نيز عبادت و زيارت او از نزديك و درود فرستادن بر او از راه دور، ديدار زائران او وآرزوى شهادت در كنار او و همراه او نيز، عبادت و بندگى خداست.
در مورد پاسدارى از حرمت قرآن و احترام بدان مقرّراتى است ازآن جمله: نبايد از متن زندگى خارج گردد و بايد از گرد و غبار نشستن بر آن جلوگيرى شود، كسى آن را جز با طهارت و پاكيزگى دست نزند و هرگز نبايد با آن بسان كالا، رفتار گردد و نبايد وسيله سوداگرى ودنياطلبى و ابزار قدرت و سلطه گرى قرار گيرد.
حسين عليه السلام نيز همين گونه است و در مورد احترام به آن حضرت مقرّراتى است امّا سوگمندانه؛ بادهاى سهمگين و پر گرد و غبار بر آن گرامى وزيد و پيكر مطهّرش را در برگرفت و ناپاكان و پليدان به پيكر مقدّسش دست زدند و دين خود را در برابر ريختن خون پاك او به بهاى اندك و حكومت بر سرزمين رى كه هرگز بدان نرسيدند فروختند.
قرآن، كلام خاموش الهى است و حسين عليه السلام كلام ناطق و گوياى خداست.
قرآن، گرامى، پرشرافت و بزرگ است و حسين عليه السلام نيز گرانمايه و پرشرافت و بزرگوار و علاوه بر همه اينها شهيد و پيشواى شهيدان است.
در قرآن، تاريخ پيامبران، موقعيّت و سرگذشت آنان، رخدادهايى كه براى آنان پيش آمده، همه و همه به صورت سازنده و پرمحتوا و هدفدار بيان گرديده است و در زندگى شگفت انگيز و تاريخساز حسين عليه السلام نيز داستانهاى پيام آوران خدا و سرگذشت آنان به روشنى و به صورت سازنده اى ترسيم شده است.&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt” dir=ltr>
آيات روشن و روشنگر قرآن شش هزار و ششصد و شصت و شش آيه است و در پيكر مقدّس حسين عليه السلام نيز آيات آشكار هزار و نهصد، چهار هزار و بيشتر هم گفته شده است و اگر زخمهايى كه بر روى زخمهاى پيشين ايجاد شد و آنچه بر اثر جنايت پايمال كردن پيكر مقدّس بر آن واردشد، به حساب آوريم به شمار آيات قرآن مى رسد.
در صد و چ
هارده جاى قرآن، واژه گرانقدر (بسم اللّه) آمده
است و در پيكر مقدّس حسين عليه السلام نيز تنها زخمهاى شمشير كه مانند (بسم اللّه) بود به همان شمار مى رسيد. قرآن، از جزءها، سوره ها، سطرها، واژه ها، حروف، نقطه ها و حركات مختلف تشكيل شده است.
پيكر مقدّس حسين عليه السلام نيز جزءها، سوره ها، سطرها، واژه ها، حروف، نقطه ها و حركات متعدد داشت كه همه از فرود آمدن شمشيرها، نيزه هاى ظالمانه، و فرود تيرها بر نقطه اى از پيكر مقدّس و خروج آن از نقطه ديگر بدن پديد آمده بود.
قرآن بر چهار بخش قابل تقسيم است: مثانى يا سوره فاتحه، سوره هاى طولانى، سوره هايى كه شمار آياتش به مرز صد و فراتر از آن مى رسد و ديگر، آخرين بخش قرآن و سوره هاى كوتاه.
حسين عليه السلام نيز همينگونه است سر مقدّسش بر فراز نيزه هاى ستم، پيكر پاكش در كربلا بر روى ريگهاى تفتيده، خون جوشانش بر بال پرندگان و در شيشه سبز رنگى نزد يكى از فرشتگان و اعضا و پيوندهاى بدنش بر روى خاك در هر سو، پراكنده بود.
قرآن از سى جزء تشكيل شده است و هر جزء آن را بر دو قسم تقسيم كرده و آن را شصت پاره ناميده اند، در مورد پيكر مقدّسحسين عليه السلام در اين مقايسه نمى دانم چه بگويم ؟
خداوند، قرآن شريف را با سى و دو نام خوانده است، همينگونه اين نامهاى سى و دو گانه با حسين عليه السلام صادق و هماهنگ است.
خداوند، قرآن را مبارك و پربركت ناميد و فرمود:
هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ
اين مبارك قرآنى است كه فرو فرستاده ايم.
<SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; FONT-SIZE: 9pt" lang=AR-SA&g t;و نيز آن مكان مقدّسى را كه با موسى عليه السلام سخن گفت، سرزمين بركت ناميد.
و نيز درخت زيتون را در سوره مباركه نور و آيه نور، مبارك ناميد.
و نيز عيسى عليه السلام را مبارك ناميد كه از زبان خودش ترسيم مى كند كه در گاهواره به قدرت خدا فرمود: من بنده خدا هستم... و هر كجا كه باشم مرا بركت داد.
و نيز آب باران را پربركت ناميد و فرمود: و از آسمان آبى پربركت فروفرستاديم.
و نيز شب قدر را پربركت ناميد و فرمود: شب قدر بهتر از هزار ماه است.
و خداوند حسين عليه السلام را به هنگام تولّد و نامگذارى وجود مباركش در پرتو وحى به پيامبرش مبارك ناميد. كه در بخش ‍ گذشته با عنوان الطاف خاصّ خدا به حسين عليه السلام طىّ روايت شگفتى كه بيانگر فضيلت بى نظير ووالاى آن حضرت بود، از نظر گرامى شما خواننده عزيز گذشت.
قرآن، براى مردم باايمان، شفابخش و مايه رحمت است. حسين عليه السلام نيز براى بيمارهاى درونى و باطنى آنان و تربت پاك او نيز براى بيماريهاى جسمى آنان شفابخش است و براى مردم باايمان مايه رحمت و ب
رترى و بيشترين وسيله رستگارى آنان نور وجود حسين عليه السلام
است.
قرآن، نور است و حسين عليه السلام نيز نور است؛ حتّى آن لحظاتى كه پيكرمطهّرش به خاك و خون آغشته و بر دشت نينوا خفته بود.
قرآن، همانگونه كه در آيه شريفه آمده است روح و مايه راحتى و آرامش جان پيامبر و سبب آسايش مردم است و حسين علي
ه السلام نيز همانگونه كه در روايت آمده است گل سرسبد بوستان محمّد صلى
الله عليه و آله و سبب آسايش و راحتى مردم باايمان است.
قرآن، طبيبى حاذق و خيرخواهى است كه قلبها را معالجه مى كند و آنها را به فرمانبردارى از حقّ وامى دارد و حسين عليه السلام طبيبى است كه بخشى از انسانها را به سوى اطاعت خدا رهنمون مى گردد و بخشى ديگر را كه گناه كرده باشند، با دعوت به توبه و جبران خطاها و اميد شفاعت به فرمانبردارى خدا سوق مى دهد.
قرآن مژده رسان و هشدار دهنده است و حسين عليه السلام نيز همينگونه بشارت دهنده و هشدار دهنده است.
قرآن، كتاب روشنگر است و حسين عليه السلام نيز پيشواى روشنگر كه حقّ را از باطل و پيروان هر كدام از آن دو را، روشن و مشخّص مى سازد.
قرآن، براى هر انسان باايمانى ذكر و يادآورى است و حسين عليه السلام نيز ذكر و ياد پيامبر گرامى در همه عمر شريف او بود كه پيوسته حسين عليه السلام را ياد مى كرد.
در قرآن كريم، دو آيه شريفه آية الكرسى و آيه نور است و حسين عليه السلام داراى كرسى و مقامى است كه جايگاه علم الهى است و در آن گرامى آيه نورى است كه با ظلمت و تاريكى شب و با خاك و خون، به خاموشى نمى گرايد.
در قرآن، آيه هاى شفا و شفابخش و آيات اميد و رحمت است و حسين عليه السلام نيز آيات و نشانه هاى رحمتى دارد، ويژگيهايى براى شفا و وسايل و اسبابى براى اميد و اميد بستن و علل كامل و جامعى، براى رحمت الهى است.
قرآن، از آغاز پيدايش تا استقرارش در بهشت پس از فرجام اين جهان، چهارده منزلگاه و مرتبه دارد... چرا كه موجود گرانقدرى است كه داراى پيامها و منزلگاهها و مراحل فرود است با شايستگان مهر و دوستى مى ورزد و با بدانديشان و ظالمان، سرآشتى ندارد.


قرآن از آغاز تا فرجام جهان
قرآن از آغاز پيدايش خود تا فرجام اين جهان، مراحل و مراتبى دارد كه عبارتند از:
1- مرحله پيدايش آن در لوح محفوظ
2-  در قلب اسرافيل
3-  در قلب ميكائيل آنگاه كه اسرافيل بر او خواند.
4- قلب فرشته وحى
5-  فرود آمدن آن در شب قدر در بيت المعمور
6- فرود يك باره آن بر قلب مطهّر پيامبر تا آن را به مردم بياموزد.
7- فرود آمدن قرآن بر قلب مصفّاى پيامبر تا در آغاز بعثت بر مردم تلاوت كند.
8- فرود آن در شبهاى گرامى قدر بر امام عصر عليه السلام
9- جاى گرفتن آن در گوشهاى شنوا
10- قرار گرفتن آن بر زبانها و دهانها
11- جاى گرفتن بر روى كاغذ يا مرحله كتابت آن
12- جايگزين آن در دلها
13- ورود قرآن به سبك شگفتى به صحراى محشر
14- و ديگر ورود قرآن به بهشت كه به تلاوت كننده آن گفته مى شود:
قرآن را تلاوت نما و از نظر مقام و منزلت اوج بگير.
همه نكات چهاردهگانه در مورد قرآن، از روايات گرفته شده است كه در كتاب مستقلّى آمده است.
و اكنون آنچه مورد بحث است اين است كه حسين عليه السلام نيز همين مراحل چهاردهگانه را، هم در ارزشهاى والا و فضايل انسانى و ويژگيهاى شخصيّت خويش دارد و هم در مصائب جانگداز و داراى پيامش، كه به خواست خدا هر دو بخش را ترسيم خواهيم كرد&l t;SPAN dir=ltr>
.


مراتب چهارده گانه او
1-  آن گرامى پيش از آفرينش موجودات به صورت نورى خاصّ در مرحله نورانيّت خويش بود.


2- مرحله دوّم از نور وجودش مراحلى است كه در عرش و كرانه ها و اطراف آن به صورتها و حالات گوناگونى جلوه داشته كه روايات بيانگر آن است.
3- سوّمين مرحله نور وجودش مراحل چندگانه اى است كه در بهشت به صورت درخت مخصوص، ميوه درخت مخصوص، گوشواره در گوش فاطمه عليها السلام زينت بهشت و زينت اركان و كرانه هاى بهشت بود.
4- چهارمين مرحله نور وجودش، بنا به روايات مرحله اى است كه به صورت نورى خاصّ در صلب بندگان گرانقدر خدا بود و آنان به اراده الهى وسيله انتقال آن حضرت به اين جهان بودند.
5- پنجمين مرحله، مراحلى بود كه به صورت نورى در جانهاى پاك و رحمهاى پاكيزه قرار گرفت، به ويژه هنگامى كه نور وجودش در وجود پاك و پاكيزه دخت گرانقدر پيامبر صلى الله عليه و آله منزل داشت و آن بانوى</SPAN&gt ; نمونه جهان بشريّت پيوسته مى فرمود: هنگامى كه به حسين باردار بودم در شبهاى تاريك، به چراغ احساس نياز نمى كردم. چرا كه نور وجود حسين نورانيّت خاصّى در او و فضاى خانه و زندگى او ايجاد كرده بود.
6-  مرحله ششم، مرحله اى كه نور وجودش بر روى دست حوريه ويژه اى به نام لعياء بود كه همراه انبوه فرشتگان به هنگام تولّد حسين عليه السلام، براى همراهى و كمك به فاطمه عليها السلام به عنوان قابله فرستاده شد.
7- مرحله هفتم، مراحلى است كه نور وجودش در آغوش پيامبر بود و كران تا كران وجود آن بزرگوار، از شانه پر فراز و كتف گرانقدر و دامان پرمهر گرفته تا سينه پرشكوه و پشت بلند مرتبه او، منزلگاههاى او بود.
هر كدام از اين مراحل و منزلگاههاى رفيع، ويژگيهايى داشت كه در بخشهاى گذشته ترسيم شد.
و نيز پيامبر گرامى نيز به او عنايت و توجّه خاصّى داشت. با زبان مقدّسش به اراده الهى او را شير مى داد و دهان حسين عليه السلام منزلگاه زبان پيامبر بود. و با انگشت مباركش او را تغذيه مى كرد…. و با دو لب شريفش كران تا كران پيكر نورانى او به ويژه پيشانى بلند، زير گلو، ف
راز ناف و نزديك سينه او را بوسه باران مى كرد
.
8- منزلگاه هشتم آن حضرت سينه پر مهر فاطمه عليها السلام بود.
9- منزلگاه نهم او بر روى دستهاى پرتوان پدر والايش ‍ اميرمؤمنان عليه السلام بود كه او را روى دست مى گرفت تا پيامبر گرامى كران تا كران پيكر مقدّس او را به دقّت بوسه باران سازد.
آرى ! آن گرامى مى بوسيد و اشك مى ريخت، حسين عليه السلام مى پرسيد: چرا گريه مى كنيد؟ مى فرمود: جايگاه فرود شمشيرها را مى بوسم و مى گريم.
10- دهمين منزلگ
اه او، كتف و
شانه فرشته گرانقدر وحى بود كه پيوسته با اصرار از پيامبر گرامى اجازه مى گرفت و نور وجود حسين عليه السلام را بر كتف و شانه خويش مى نهاد و بر آن افتخار مى كرد.
11- منزلگاه يازدهم فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله بود، هيچكس با پيامبر بالاى منبر قرار نگرفت مگر على عليه السلام آن هنگامى كه در غدير، پيامبر به فرمان خدا او را بلند كرد و فرمود:
هان اى مردم ! هر كسى كه من سرپرست، فرمانروا و پيامبر او هستم على عليه السلام رهبر و پيشوا و امام اوست.
امّا همين پيامبر گرامى كه كسى همراه او بر فراز منبر نرفت، حسين عليه السلام را بارها و بارها با خويشتن بر فراز منبر مى برد، او را در كنار خويش يا بر دامان خود مى نشانيد و مى فرمود:
هان اى مردم ! اين حسين است فرزند گرامى على عليه السلام او را نيك بشناسيد و گراميش بداريد؛ همانگونه كه خدا او را گرامى داشته است.
پس شهادت جانسوز او را براى مردم باز گفت و قاتل پليدش را نفرين كرد. و از خود راند و وجود گرامى او را بر همه ايمان آورندگان قرون و اعصار به عنوان امانتى گرانقدر به يادگار نهاد و فرمود: بار خدايا! او را به تو مى سپارم و به ايمان آورندگان شايسته كردار.
مردم سخت گريه كردند، فرمود: آيا اينك گريه مى كنيد؟ امّا در اوج تنهايى او و قيام الهى اش او را تنها مى گذاريد و شما هستيد كه ياريش نمى كنيد؟
و شما آيا با شنيدن اين حديث ساكت هستيد و گريه نمى كنيد؟
12- منزلگاه دوازدهم حسين عليه السلام قلب مصفّاى پيامبر بود. در قلب پيامبر، آن حضرت موقعيّت و منزلت ويژه اى داشت كه هيچ كسى چنان منزلتى نداشت.
13- منزلگاه سيزدهمين او، سينه پرمهر پيامبر در واپسين لحظات زندگى در اين جه
ان بود
.
14- چهاردهمين منزلگاه او، قلب پيامبر در آخرين لحظات بود كه سخت براى حسين عليه السلام اندوهگين بود.
در آن شرايط، مصائب حسين را به ياد مى آورد و مى فرمود: مرا با يزيد چكار؟ خداوند بركت&l t;/SPAN> خود را از او بردارد.
15- پانزدهمين منزلگاه او قلبها و جانها و دلهاى مردم باايمان است، چرا كه در دلهاى آنان نسبت به حسين عليه السلام مهر خاصّى است كه پيامبر گرامى از آن به مهر نهفته و سرشته شده در دلهاى باايمان تعبير فرمود.
پس، اينك به قلب خو
يش بنگر و بگو
:
صدق رسول اللّه.


ادامه دارد…


www.lailatolgadr.ir

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید