چرا انبیاء و امامان استغفار میکردند
حضرت آیتالله سبحانی با استناد به برخی منابع دینی این موضوع را تشریح کرده و یادآور شدهاند، برخى از دعاهايى كه از آن بزرگواران رسيده است، ديده مى شود آنان در ظاهر اقرار به گناه خود كرده و از پيشگاه پروردگار، خواستار آمرزش گناهان خويش شده اند.
نمونه ها
چرا انبیاء و امامان استغفار میکردند
مثلاً در دعاى معروف «كميل» على (عليه السلام) به پيشگاه خدا عرض مى كند:
«اَللّهُمَّ اغْفِر ليَ الذُّنُوبَ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ… اَللّهُمَّ اغْفِر لِيَ الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ… اَللّهُمَّ اغْفِر لِي كُلَّ ذَنْب أَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطِيئَة أَخْطَأْتُها».
«بار خدايا آن گناهان مرا كه رابطه ام را از تو قطع مى كند ببخش، بارالها هرگناه وخطايى كه از من سرزده همه را بيامرز!…».
چرا انبیاء و امامان استغفار میکردند
آيا منظور آنها از اين تعبيرات، تنها مردم بوده كه طرز مكالمه با خدا وطريق طلب آمرزش را ياد بگيرند ويا آنكه حقيقت ديگرى در اين نوع تعبيرات نهفته است؟
دانشمندان اسلامى از قديم به اين ايراد، توجه داشته وپاسخهاى گوناگون به آن گفته اند، شايد روح همه ى آنها يك چيز باشد و آن اين است كه گناه ومعصيت، در اين گونه موارد، همه جنبه ى نسبى دارد، نه اين كه از قبيل گناهان مطلق ومعمولى باشد.
توضيح اينكه: در تمام امور اجتماعى، اخلاقى، علمى، تربيتى ودينى انتظاراتى كه از افراد مختلف مى رود همه يكسان نيست.
تفاوت در ارزش کار خیر
ما از ميان صدها مثالى كه ممكن است براى روشن شدن اين مطلب آورد، تنها به نمونه زير اكتفا مى نماييم:
هنگامى كه عدّه اى براى انجام يك خدمت اجتماعى پيشقدم مى شوند وتصميم مى گيرند، مثلاً يك بيمارستان براى مستمندان بسازند، اگر يك كارگر وفرد معمولى كه درآمدش براى مخارج خودش كافى نيست، مبلغ مختصرى به اين كار كمك كند، بسيار شايان تقدير است، امّا اگر همين مبلغ مختصر را يك فرد بسيار ثروتمند وپولدار بدهد، نه تنها قابل تقدير نيست، بلكه يك نوع نفرت وناراحتى وانزجار نيزايجاد مى كند.
چرا انبیاء و امامان استغفار میکردند
يعنى: همان چيزى كه نسبت به يك فرد، خدمت قابل تحسينى محسوب مى شد، از يك فرد ديگر، كار ناپسندى شمرده مى شود با آنكه از نظر قانونى چنين شخصى به هيچ وجه مرتكب حرام وخلافى نشده است.
چرا انبیاء و امامان استغفار میکردند
دليل اين موضوع، همان طورى كه در بالا تذكر داده شد، اين است انتظاراتى كه از هركس مى رود، بسته به امكانات او است يعنى: عقل او، دانش او، ايمان او، وبالأخره قدرت و توانايى او است.اى بسا كارى كه انجام آن از يك نفر، عين ادب، خدمت، محبت وعبادت، شمرده مى شود، امّا از فرد ديگرى عين بى ادبى، خيانت، خلاف صميميت، وكوتاهى در بندگى واطاعت محسوب مى گردد.
اكنون با توجه به اين حقيقت، موقعيت پيامبران وامامان را در نظر بگيريم واعمال آنها را با آن موقعيت فوق العاده عظيم مقايسه نماييم.
آنها مستقيماً با مبدأ جهان هستى مربوط مى باشند وشعاع علم ودانش بى پايان، بر دلهاى آنها مى تابد، حقايق بسيارى بر آنها آشكار است كه از ديگران مخفى است، علم وايمان وتقواى آنها در عاليترين درجه قرار دارد، خلاصه آنها به اندازه اى به خدا نزديكند كه يك لحظه سلب توجه از خداوند براى آنها لغزش محسوب مى شود. بنابراين جاى تعجّب نيست كه افعالى كه براى ديگران مباح يا مكروه شمرده مى شود، براى آنها «گناه» به حساب آيد.
گناهانى كه در آيات وسخنان پيشوايان بزرگ دينى، به آنها نسبت داده شده، ويا خود در مقام طلب آمرزش از آنها برآمده اند، همه از اين قبيل است يعنى مقام وموقعيت معنوى آنها و علم و دانش وايمان آنها، آن قدر برجسته است كه يك غفلت جزئى، در يك كار ساده ى معمولى كه بايد توجه خاص وهميشگى به خداوند داشته باشند «گناه» شمرده شده است وجمله ى معروف «حَسَنا
تُ الأَبْرارِ سَيِّئاتُ الْمُقَرَّبينَ» ([1]) نيز ناظر به همين حقيقت است.
*گناهانی که به پیامبران نسبت می دهند
چرا انبیاء و امامان استغفار میکردند
فيلسوف عاليقدر شيعه، خواجه نصير الدين طوسى نيز در يكى از كتابهاى خود پاسخ فوق را اين طور توضيح مى دهد:
«هرگاه كسى مرتكب كار حرامى شود، ويا امر واجبى را ترك كند، معصيت كار است وبايد توبه كند، اين نوع گناه و توبه مربوط به افراد عادى ومعمولى است. ولى هرگاه امور مستحب را ترك كند وكارهاى مكروه را بجا آورد، اين نيز نوعى گناه شمرده مى شود وبايد از آن توبه نمايد، اين نوع گناه وتوبه مربوط به افرادى است كه از گناه قسم اوّل معصومند.گناهانى كه در قرآن و روايات به برخى از انبياء گذشته مانند: آدم، موسى، يونس… نسبت داده شده از اين نوع گناهان است نه از نوع اوّل، هرگاه كسى التفات به غير خدا پيدا كند وبا اشتغال به امور دنيا از توجه به خدا آنى غافل شود اين نيز براى اهل حقيقت، نوعى گناه به شمار مى آيد وبايستى از آن توبه كند و از خدا براى آن طلب آمرزش نمايد،.پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) وپيشوايان دين ما كه در دعاها اقرار به گناهان خود كرده و از خدا آمرزش وبخشش خواسته اند، گناهان آنان، از اين نوع گناهان است، نه از نوع اوّل ودوّم».([2])
* دعایی از امام موسی کاظم علیه السلام
بد نيست براى تكميل اين پاسخ، موضوعى را كه دانشمند بزرگوار شيعه، مرحوم «على بن عيسى اربلى» در جلد سوم كتاب نفيس «كشف الغمة في معرفة الأئمّة» ضمن بيان تاريخ زندگانى حضرت موسى بن جعفر (عليهما السلام) نوشته در اينجا نقل نماييم.
او مى نويسد: امام هفتم، دعايى دارد كه آن را هنگام سجده شكر مى خوانده ودر آن اقرار به انواع گناه كرده و از خدا پوزش خواسته است. ِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ ([3])
من هنگامى كه آن دعا را ديدم در فهم معناى آن، زياد فكر كردم و با خود گفتم چگونه از كسى كه شيعه، عقيده به عصمت او دارد اينگونه كلماتى كه اقرار به انواع گناهان است صادر مى شود؟هرچند فكر كردم، فكرم به جايى نرسيد تا روزى فرصتى دست داد وبا «رضى الدين ابى الحسن على بن موسى بن طاووس» در يكجا بوديم، اين مشكل را از او پرسيدم او فرمود:
«مؤيد الدين علقمى وزير، همين سؤال را چندى پيش از من كرد، ومن در جواب او گفتم، اين نوع دعاها براى تعليم مردم بوده است».
من بعد از اين پاسخ، كمى فكر كردم وبا خود گفتم آخر، اين دعا را حضرت موسى بن جعفر (عليهما السلام)در سجده هاى نيمه شب خود مى خواند ودر آن ساعتها كسى كنارش نبوده تا منظورش تعليم آنها باشد؟
مدّتى از اين واقعه گذشت، روزى «مؤيد الدين محمد بن علقمى وزير» همين سؤال را از من كرد، ومن همان پاسخ اوّل وايرادى را كه به آن داشتم، به او گفتم، آنگاه اضافه كردم كه شايد معناى صحيح اين دعا جز اين نباشد كه حضرت آن را از باب تواضع وفروتنى نسبت به پروردگار عرضه داشته است.
بيان «ابن طاووس» مشكل من را حل نكرد واين عقده همچنان در دلم ماند، تا معظم له دار فانى را بدرود گفت، پس از گذشت روزگار طولانی از توجهات امام موسى بن جعفر(عليهما السلام) مشكلم حل شد، وپاسخ صحيح آن را يافتم كه اينك براى شما مى نويسم:
«اوقات پيامبران وائمه(عليهم السلام) مشغول به ذكر خدا است،ودلهاى آنها بسته به جهان بالا است، آنها هميشه، همچنانكه معصوم فرموده است :خدا را آنچنان عبادت كن مثل اينكه تو او را مى بينى، كه اگر تو او را نبينى، او تو را مى بيند، مراقب اين حقيقتند.آنها هميشه متوجه او وبه تمام معنى رو به سوى او دارند، هرگاه لحظه اى از اين حالت غافل شوند، وكارهاى مباحى از قبيل خوردن و آشاميدن آنها را از اين حالت توجه باز دارد آنها همين مقدار غفلت را براى خود گناه وخطا مى دانند، و از خدا طلب آمرزش مى نمايند.و گفته ى پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) كه فرمود:«إِنَّهُ لَيُغانُ عَلى قَلْبي وَ إِنّي أَسْتَغْفِرُ بِالنَّهارِ سَبْعينَ مَرَّةً» و جمله ى معروف«حَسَناتُ الأَبْرارِ سَيِّئاتُ الْمُقَرَّبينَ» ونظاير اينها اشاره به همين واقعيت است كه ما توضيح داديم»([4]). ([5])
پی نوشت:
[1] . اعمال نيك خوبان، گناه مقربان خدا محسوب مى شود.
[2] . اوصاف الاشراف، ص 17.
[3] . براى اطلاع از اصل دعا رجوع شود به كشف الغمه،ج3، ص 43.
[4] . كشف الغمه، ج3، ص 42ـ 44.
[5] . منشور جاويد، ج7، ص 287 ـ 291.
منبع: خبرگزاری حوزه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه