ناسازگار به فردی گفته میشود که رفتارهای غیرعادی و غیرطبیعی دارد. فردی انعطافناپذیر که در شرایط گوناگون نمیتواند خود را با اطرافیان هماهنگ سازد.
ناسازگاری فرد گاهی با خود است و درون خود که فرد در حین تنهایی حالت ناسازگاری از خود بروز میدهد و زمانی نیز با اطرافیان است. افراد ناسازگار معمولا توقعاتی دارند که مطابق با ارزشهای مورد قبول نمیباشد. این افراد هیچگاه درصدد ارزیابی رفتار خود نیستند که بدانند آیا رفتارشان درست است یا نادرست. معمولا افراد ناسازگار نمیتوانند برخورد صحیح با مسائل و امور داشته باشند و رفتارشان به گونهای نسبتا غیرقابل تحمل است.
در اغلب موارد افراد ناسازگار آثاری از پرخاشگری و سیتزهجویی را از خود نشان میدهد در مواقعی نیز افسرده و گوشهگیر میباشند، سطح تحملشان در برابر محرومیتها اندک است. رفتار این افراد برای دیگران مشکلآفرین است و دائما در معرض سرکوفت خوردن و ملامت شنیدن هستند. در کودکان ناسازگار، رفتار پرخاشگری بیشتر وجود دارد. آنان اغلب خودخواه و تکرو میباشند، معمولا در برابر پدر و مادر عصیان داشته و از نصایح آنان سرپیچی میکنند. این دسته از کودکان در امر معاشرت کمتر تحت فشار روانی از قبیل اضطراب میباشند، زیرا آنان همیشه احساسات خود را با پرخاشگری، عصبانیت و زورگویی ابراز میکنند. تحقیقات بسیاری در مورد علل ناسازگاری کودکان و نوجوانان به عمل آمده است. طبق این تحقیقات، در مقایسه با والدین کودکان سالم، تعداد زیادتری از والدین کودک
ان ناسازگار مبتلا به اختلالات عاطفی بودند. در واقع وضع نامطلوب خانوادگی مهمترین عاملی است که به تنهایی نیز میتواند منجر به رفتارهای ناسازگارانه شود.
روابط زناشویی والدین این کودکان و نوجوانان نسبتا ناسالم میباشد و مواردی چون ترک همسر، جدایی، طلاق و مرگ یکی از اولیا بیشتر در این خانوادهها یافت میشود. همچنین تعداد زیادی از این کودکان ناسازگار خانواده ثابتی نداشته و از یک خانواده به خانواده دیگر انتقال پیدا میکردند یا خانوادههایی داشتند که در آن پدر و مادر با یکدیگر زندگی میکردند ولی توافق و صمیمیت وجود نداشت.
برخی صاحبنظران معتقدند که ناسازگاری کودکان علل ارثی دارد. همچنین مواردی چون نقص عضو و اختلال در مغز و دستگاه عصبی نیز میتواند از علل زیستی ناسازگاری باشد. مثلا برخی از کودکانی که نقص جسمی دارند در برابر سرزنشها و تمسخر دیگران موضعی میگیرند که از آن به ناسازگاری تعبیر میشود. همچنین وجود فشارهای درونی و تعارضات و کشمکشهای خانوادگی موجبات عدم تحمل و ناسازگاری را در کودکان فراهم میآورد.
در مورد علل عاطفی ناسازگاری مواردی چون احساس محرومیت از محبت والدین، احساس ناکافی از رسیدن به هدف، احساس بیارزشی و پوچی از طرف والدین، احساس عدم امنیت عاطفی و برآورده نشدن نیازهای اولیه کودک همگی در بهوجود آوردن ناسازگاری او تاثیر بسزایی دارند.
درباره علل تربیتی
ناسازگاری میتوان گفت سهلانگاری والدین در تربیت صحیح فرزندان، افراط در محبت و گاه ندانمکاریهای آنان از عوامل تاثیرگذار در ناسازگاری کودکان میباشد. اجتماع نیز در این مقوله بیتاثیر نیست. زمانی که کودک احساس عدم مقبولیت از طرف دیگران میکند همچنین وجود بدآموزیهای ناشی از خانه و مدرسه، وجود یک مشکل اجتماعی که کودک بر اثر آن خود را بیپناه احساس میکند موجب فشار و خفقان در کودک و منجر به ظهور رفتارهای ناسازگارانه میکنند.
مدرسه و ناسازگاری کودکان
مدارس، نظامهای آموزشی و برخی آموزگاران از عوامل مهم ایجاد ناسازگاری در برخی از کودکان میباشند و نقش معلم و عملکردهای وی در برانگیختن واکنشهای پرخاشگرانه بسیار مهم است. پاداش دادن به عدهای از کودکان و سرزنش سایرین خود باعث بیاعتمادی دانشآموز به معلم میگردد. برخی از دانشآموزان در ابتدا فردی متعادل میباشند. ولی بعدها بر اثر سوءتربیت در مدرسه ناسازگار میشوند. گاه اعمال فشار معلم و اولیای مدرسه باعث میشود که وی پرخاشگریهای خود را در محیطی مانند مدرسه اعمال کند. معمولا مشکلات مربوط به انضباط در مدرسه بر اثر احساس ناکامی و تعارض روانی کودک ایجاد میشود. دانشآموز ناسازگار که محرومیت خود را به صورت رفتارهای تند نشان میدهد در کلاس اختلال به وجود میآورد و باعث ناراحتی آموزگار و سایر همکلاسیهای خود میشود. علل ناسازگاری در کلاس درس تقریبا واضح است. معمولا دانشآموزان میل به موفقیت دارند، اما اگر وظایفی که در کلاس درس
به وی محول میشود خارج از حدود استعداد و علاقهاش باشد احساس ناکامی و بیحوصلگی خواهد کرد. این احساس آزاردهنده است و او باید از هر طریق آن را جبران نماید. این عمل جبرانی ممکن است به صورت آزار رساندن به معلم و نیز اذیتکردن همکلاسان باشد. معلم باید بداند که ناسازگاری نشانه ناراحتی در کودک است و باید سعی شود تا علل ناسازگاری شناخته شود. در بسیاری از موارد میتوان علت محرومیت را که سبب ناسازگاری دانشآموز شده است از بین ببرد. همچنین باید به این مهم توجه کرد که وجود رفتارهای ناسازگارانه در کلاس درس به دلیل ناراحتیهای خانوادگی و محیط ناآرام خانواده میباشد.
مشاجرات والدین و ترسی که کودک از جدایی آنان دارد یا تضادهای دردآوری که کودک هنگام جانبداری از یکی از والدین میکند همه و همه از دلایل اصلی و اولیه ناسازگاری دانشآموز در مدرسه محسوب میشود و محصول این گونه خانوادهها، کودکانی مضطرب و نگران است که وقتی به سن مدرسه میرسند به دانشآموزانی پرخاشگر مبدل میشوند.
درمان یا پیشگیری؟
در حال حاضر اغلب متخصصان مخالف تنبیه کودکان ناسازگارند چراکه تنبیه نهتنها موثر نمیباشد بلکه رفتار ضد اجتماعی آنان را بیشتر میکند. تنبیه جسمانی در مورد کودکان ناسازگار نهتنها به نتیجه مطلوبی نمیرسد بلکه ممکن است عصیان و ستیزهجویی آنها را نیز تشدید کند. شاید بتوان گفت یکی از راهحلهای موثر و مهم این مشکل فردی و اجتماعی پیشگیری میباشد. به دلیل آن که رفتار ناسازگارانه کودکان عکسالعملی است که در مقابل ناکامی و شرایط نامساعد محیطی ایجاد میشود، کاربرد اصول صحیح در تربیت بسیار مفید میباشد. گرچه خانواده و مدرسه مسوولیت بیشتری در قبال پیشگیری ناسازگاری کودکان دارد ولی اجتماع نیز باید امکاناتی نظیر کلوبهای تفریحی و ورزشی، زمینهای بازی، کتابخانه و امثال آن را در دسترس آنها بگذارد تا با استفاده از این وسایل و امکانات و ارضای احتیاجات جسمی و روانی امکان ناسازگاری کودکان کم شود.
نکته
گرچه خانواده و مدرسه مسوولیت بیشتری در قبال پیشگیری ناسازگاری کودکان دارد ولی اجتماع نیز باید امکاناتی نظیر کلوبهای تفریحی و ورزشی، زمینهای بازی کتابخانه و امثال آن را در دسترس آنها بگذارد
میتوان گفت مفاهیم سازگاری و ناسازگاری نسبی است و محیط خانوادگی و تحصیلی باعث برانگیختن رفتارهای ناسازگارانه در کودک میشود. درواقع ناسازگاری اکتسابی است و با اصلاح و تعدیل رفتار اطرافیان و فشارهایی که باعث آن رفتار بوده است اصلاح یا تغییر آن امکانپذیر است. به طور کلی دوران جنینی کودکی، استراحت مادر، وجود بیماریهای مزمن ناشی از وراثت، کیفیت تغذیه کودک، بیماریهای دوران کودکی، وضع فرهنگی خانواده، وضعیت مالی والدین و چگونگی و حدود مهر و محبت به کودک همه در کودک و سازگاری او موثر میباشد. ناسازگاریهای دوران کودکی در صورت عدم درمان ممکن
است به دوران بزرگسالی کشانده شود و زمینه را برای مشکلات روانی خاص فراهم کند. فرد برای زندگی اجتماعی ناگزیر به سازگاری با جمع است پس لازم است اقدامات اصلاحی در این زمینه برای فرد ناسازگار انجام شود.
خوب است بدانیم با تشخیص درست و به موقع ناسازگاریهای زیادی قابل درمان میباشند.
راهکارهای پیشنهادی برای والدین کودکان ناسازگار:
ـ دادن اطلاعات مفید به والدین در مورد تربیت صحیح.
ـ آموزش شیوه و روشهای سازگاری به کودکان.
ـ فراهم کردن شرایط و محیط زندگی متناسب و متعادل جهت رشد کودک.
ـ کمک مستقیم به کودکان به منظور سازگاری بهتر در منزل، مدرسه و اجتماع.
ـ پرهیز از ملامتهای افراطی و تنبیه کودکان ناسازگار.
ـ تغییر محیط و شرایطی که کودک در آن از خود ناسازگاری نشان میدهد.
ـ قرار دادن اساس روابط با کودکان بر مبنای تفاهم و احترام.
منبع: روزنامه جام جم، 1389- نویسنده: معصومه اسدی
http://www.bashgah.net