شاید بتوان گفت واقعه عظیم و دردناک عاشورا موضوعی است که طی قرون متمادی بیشترین سهم تالیف در میان شیعه و بلکه در میان مسلمانان را از آن خود کرده است. اما در این میان، بخش ناچیزی از این آثار و تالیفات به بررسی اوضاع اجتماعی دنیای اسلام در زمان واقعه عموما، و شهر کوفه خصوصا، پرداخته است. در حالی که این بررسی می تواند به شناخت بیشتر علل و انگیزه های قیام امام حسین علیه السلام و نیز دلایل عدم موفقیت ظاهری آن کمک شایانی کند. نوشته حاضر تلاشی است در جهت مردم شناسی کوفه که جمعیت کوفه و شرایط حاکم بر آن، نظام اداره جامعه کوفه و نظام اقتصادی حاکم بر کوفه در زمان شروع نهضت امام حسین علیه السلام و پیش از آن را بررسی و در هر مورد سعی کرده است تا به مقدار تاثیر مساله مورد بحث در نهضت و پیشبرد و یا متوقف کردن آن اشاره کند.
کوفه؛ 
;پادگانی نظامی و شهری مهاجرنشین
بنیان شهر کوفه در سال هفده هجری به وسیله خلیفه دوم و به دست سعدبن ابی وقاص، به منظور برپایی یک پادگان نظامی برای پیگیری هر چه بیشتر فتوحات اسلامی در داخل کشور ایران پی ریزی شد.(1) عمر دستور داده بود که مسجد این شهر دارای چنان مساحتی باشد که تمام جمعیت جنگجو را در خود جای دهد و مسجدی که طبق این دستور پی ریزی شد، گنجایش چهل هزار نفر جمعیت را دارا بود.(2) بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کردکه کوفه در آغاز تاسیس، حدود چهل هزار سرباز داشته است که با توجه به این که بسیاری از این سربازان، زن و فرزند خود را نیز همراه داشته اند،بنابراین جمعیتی نزدیک به صدهزار نفر در زمان تاسیس، در این شهر حضور داشته اند که رقم معقولی به نظر می رسد. طبری به هنگام بیان حوادث سال بیست ودو هجری پس از نقل عبارتی از عمر که در آن از عدد صد هزار (ماة الف) بدون ذکر معدود یاد کرده است می نویسد: «واختطت الکوفة حین اختطت علی ماة الف مقاتل»; (3) شهر کوفه در آغاز تاسیس برای گنجایش صدهزار جنگجو پی ریزی شد. اگر این نتیجه گیری را بپذیریم باید جمعیت کوفه را در آن زمان رقمی بیش از دویست هزار نفر بدانیم که این علاوه بر دور از ذهن بودن، با وسعت مسجد در آن زمان نیز ناسازگار است. پس صحیحتر آن است که معدود «صد هزار» در کلام عمر را «نفر» فرض کنیم نه جنگجو، تا با واقعیت تاریخی منطبق باشد.
کوفه پس از تاسیس به علت آب و هوای خوش و نزدیکی به فرات و قرب به ایران و وضعیت اقتصادی نیکویی که از راه غنایم و خراج سرزمینهای فتح شده کسب نموده بود، پذیرای سیل مهاجرت اقوام و گروههای مختلف از سرتاسر مملکت وسیع اسلامی آن روز گردید. این مهاجرتها به خصوص در سال سی وشش هجری که حضرت علی علیه السلام این شهر را پایتخت کشور اسلامی قرار دادند شدت بیشتری به خود گرفت به گونه ای که تنها تعداد سپاهیان کوفی آن حضرت علیه السلام را در جنگ صفین (سال 37 هجری) بالغ بر 65 هزار نفر ذکر کرده اند (4) که با احتساب خانواده آنان و نیز افرادی که در جنگ شرکت نکرده اند، به راحتی می توان به رقم 150 هزار نفر دست یافت. و این در حالی است که گزارش «مسعودی » در مورد شمار لشکریان حضرت در آن جنگ صفین مبنی بر سپاه 90 هزار نفر یا 120 هزار نفری نادیده گرفته شود. (5)
فراوانی شیعیان در کوفه و انتقال آنها به شام و خراسان
بعد از صلح امام حسن علیه السلام در سال 40 هجری، بعضی از یاران امام علیه السلام به عنوان اعتراض به این عمل سخن از وجود سپاه 100 هزارنفری اهل کوفه به میان می آورند. (6)از سال 50 هجری که «زیادبن ابیه » از طرف معاویه عهده دار امارت کوفه شد، با توجه به فراوانی شیعیان علی علیه السلام در کوفه دست به انتقال عظیم نیروی انسانی از کوفه به شام و خراسان و نقاط دیگر زد، گفته شده که او تنها 50 هزار نفر را به خراسان منتقل نمود. (7) در این موقع جمعیت کوفه به 140 هزار نفر تقلیل پیدا کرد که شامل 60 هزار جنگجو و 80 هزار نفر خانواده های آنان می شد، (8) به گونه ای که «زیاد» هنگامی که اقدام به گسترش مسجد کوفه نمود، آن را به اندازه گنجایش 60 هزار نفر وسعت داد. (9) در سال 60 هجری و بعد از مرگ معاویه، بعضی از کوفیان با نوشتن نامه به امام حسین علیه السلام سخن از سپاه صد هزار نفری آماده به خدمت به میان آوردند (10) که این سخن گرچه نسبت به آمادگی کوفیان اغراق آمیز است اما می تواند تعداد جمعیت کوفه در زمان نهضت امام حسین علیه السلام را نشان دهد. نتایجی که می توان از مطالب فوق در نهضت امام حسین علیه السلام گرفت این است که: 1) ذکر رقم 12 هزار نامه خطاب به امام حسین علیه السلام (11) گرچه بسیار بزرگ می نماید، اما نسبت آن به جمعیت کوفه از نصف کمتر است، هر چند بپذیریم که بعضی از این نامه ها از سوی چند نفر و یا گروههایی نگاشته شده باشد. بنابراین امام حسین علیه السلام، بدان اکتفا نکرده و برای کسب آگاهی بیشتر مسلم را به کوفه گسیل می فرماید.
2) تعداد بیعت کنندگان با مسلم را از 12 هزار تا 40 هزار نفر نوشته اند (12) اما در حدیثی منسوب به امام باقرعلیه السلام از تعداد 20 هزار بیعت کننده یاد شده است. (13) اگر این رقم را بپذیریم، به تعدادی حدود یک پنجم جنگجویان کوفه دست می یابیم که شاید بتوانیم با این نتیجه گیری به توجیهی برای عدم اقدام جدی از سوی مسلم برسیم. البته پرواضح است که در صورت اقدام جدی مسلم و تشکیل حکومت، بسیاری از عناصر بی طرف و حتی مخالف، نیز به این حکومت نوپا می پیوستند. 3) به نظر می رسد رقم 30 هزار نفری لشکر عمربن سعد که در روایتی از امام صا
دق علیه السلام به آن اشاره شده است (14) بخصوص با توجه به نفیر عام ابن زیاد، رقمی معقول است; و البته این رقم هنوز به نصف جمعیت جنگجوی کوفه نرسیده است و از این جا کثرت سپاهیان مختار نیز که آن را 60هزار نفر ذکر کرده اند، (15) قابل توجیه است، زیرا سپاهیان او را افرادی تشکیل می دادند که در کربلا جزو لشکر عمربن سعد نبودند.
ترکیب جمعیتی کوفه؛ عرب و غیر عرب
ترکیب جمعیت کوفه از دو بعد نژادی و عقیدتی قابل بررسی است؛ الف: ترکیب نژادی جمعیت: جمعیت کوفه را به طور کلی می توان به دو بخش عرب و غیرعرب تقسیم کرد: بخشی از عربهای ساکن کوفه را قبایلی تشکیل می دادند که با آغاز فتوحات اسلامی در ایران، از شبه جزیره عربستان به قصد شرکت در جنگ به سمت عراق کوچ کردند و سرانجام پس از پایان فتوحات در کوفه و بصره مسکن گزیدند. این عربها که هسته اولیه کوفه را تشکیل می دادند از دو تیره قحطانی و عدنانی بودند که در اصطلاح به آنها یمانی ها و نزاری ها اطلاق می شد. از بیست هزار خانه ساخته شده در آغاز تاسیس کوفه، 12 هزار خانه به یمانی ها و 8 هزار خانه به نزاری ها اختصاص یافت. (16) در ابتدا یمانی ها علاقه بیشتری نسبت به خاندان اهل بیت علیهم السلام داشتند و لذا معاویه سرمایه گذاری بیشتری روی آنها نمود و آنها را به خود نزدیکتر کرد. (17) بخش دیگری از عربها را قبایلی همچون «بنی تغلب» تشکیل می دادند که
قبل از اسلام در عراق سکونت گزیده و پیوسته با ایرانیان در جنگ بودند. پس از آغاز فتوحات اسلامی این قبایل به مسلمانان پیوستند و آنها را در فتوحات یاری نمودند و سپس بخشی از آنها در شهرهای تازه تاسیس شده اسلامی، سکنا گزیدند. (18) عناصر غیر عرب کوفه را گروههای بزرگی همچون موالی، سریانی ها و نبطیها تشکیل می دادند. (19)
ایرانیان، بزرگترین گروه موالی کوفه با عنوان «حمراء دیلم»
موالی کسانی بودند که با قبایل مختلف عرب پیمان می بستند و به اصطلاح «ولاء» آنها را می پذیرفتند و از نظر حقوقی همانند افراد آن قبیله به شمار می آمدند. این موالی ممکن بود از نژادهای مختلف مانند ایرانی ها، رومی ها، ترکها، … باشند که عربها به همه آنها اطلاق لفظ «عجم » می نمودند. بزرگترین گروه موالی کوفه را ایرانیانی با عنوان «حمراء دیلم » تشکیل می دادند «حمراء» اسم عامی بود که عربها نسبت به ایرانیان استعمال می کردند. این گروه یک سپاه چهارهزار نفری ایرانیان را در برمی گرفت که به رهبری شخصی به نام «دیلم » به سپاه اسلام تحت رهبری سعدبن ابی وقاص پیوستند و با او پیمان همکاری بستند. (20)
این گروه بعدها در کوفه سا
کن شدند و بسیاری از حرفه ها و صنایع کوفه را اداره نمودند. (21) در بعضی از نوشته ها تعداد این موالی در زمان مختار، یعنی در سال 66 هجری، حدود 20 هزار نفر ذکر شده است. (22) رشد جمعیت موالی در کوفه بسیار بیشتر از عربها بود; به طوری که پس از چند سال نسبت یک به پنج بین موالی و عربها برقرار شد. (23) معاویه از این رشد فراوان در بیم شد و به «زیاد» دستور انتقال آنها را از کوفه داد و زیاد بخشی از آنها را به شام و بخشی را به بصره و بخشی را به ایران منتقل نمود. (24) اما با این حال، کثرت وجود موالی در سپاه مختار در سال 66 هجری که چند برابر عربها بودند (25) نشانگر فراوانی این گروه در زمان شروع نهضت امام حسین علیه السلام در کوفه است. «سریانی ها» به کسانی گفته می شد که قبل از فتوحات در دیرهای اطراف حیره زندگی می کردند و مسیحیت را پذیرفته بودند. (26) «نبطی ها» که بعضی آنها را نوعی از عرب می دانند به کسانی گفته می شد که قبل از فتوحات در اطراف و اکناف عراق و در سرزمینهای جلگه ای زندگی می کردند و پس از تاسیس کوفه به این شهر آمده و به زراعت مشغول شدند. (27)البته این دو گروه اخیر اندکی از جمعیت کوفه را تشکیل می دادند.
چرا مردم کوفه ازدعوت امام حسین علیه السلام استقبال کردند؟ ا
واقعه عظیم و دردناک عاشورا موضوعی است که طی قرون متمادی بیشترین سهم تالیف در میان شیعه و بلکه در میان مسلمانان را از آن خود کرده است. اما در این میان، بخش ناچیزی از این آثار و تالیفات به بررسی اوضاع اجتماعی دنیای اسلام در زمان واقعه عموما، و شهر کوفه خصوصا، پرداخته است. در حالی که این بررسی می تواند به شناخت بیشتر علل و انگیزه های قیام امام حسین علیه السلام و نیز دلایل عدم موفقیت ظاهری آن کمک شایانی کند.
ترکیب عقیدتی جامعه کوفه
جامعه کوفه آن روز را از نظر عقیدتی می توان به دو بخش مسلمان و غیرمسلمان تقسیم کرد. بخش غیر مسلمان کوفه را مسیحیان عرب از بنی تغلب و مسیحیان نجران و مسیحیان نبطی، یهودیان رانده شده از شبه جزیره عرب در زمان عمر و مجوسیان ایرانی تشکیل می دادند.(28) اینان در مجموع بخش ناچیزی از کل جمعیت کوفه را در برمی گرفتند. بخش مسلمان کوفه را نیزمی توان شامل شیعیان علی علیه السلام، هواداران بنی امیه، خوارج، و افراد بی طرف دانست. شیعیان نیز به دو بخش رؤسا و شیعیان عادی تقسیم می شدند، از رؤسای شیعه می توان افرادی همچون سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبه فرازی، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر اسدی، ابوثمامه صائدی و… که از یاران حضرت علی علیه السلام در صفین و دیگر جنگها بودند، نام برد. این افراد عمیقا به خاندان اهل بیت علیهم السلام عشق می ورزیدند و همینان بودند که پس از مرگ معاویه ابتداء باب نامه نگاری به امام حسین علیه السلام را گشودند. (29)
غیبت سرشناسان کوفه در حمایت از مسلم
یکی از نقاط مبهم و تاریک نهضت کوفه، غیبت این افراد در
شام هفتم ذی الحجه سال 60 هجری است که «مسلم» قصر «عبیدالله» را محاصره کرد و سپس شکست خورده و یکه و تنها در کوچه های کوفه سرگردان شد. (30) در توجیه این غیبت نظرات مختلفی ابراز شده است که شاید خوشبینانه ترین آنها این باشد که آنان به دستور شخص مسلم از دور او پراکنده شدند تا جان خود را برای پیوستن به امام حسین علیه السلام حفظ کنند. (31) اما این توجیه با توجه به وضعیت نابسامان رهبر قیام، یعنی مسلم بن عقیل علیه السلام غیر وجیه می نماید. نقطه تاریکتر آن که گرچه بعضی از این افراد مانند حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و ابوثمامه صائدی را در صحنه کربلا حاضر می بینیم اما اثر و نشانی از دیگر بزرگان مانند سلیمان بن صرد خزاعی، رفاعة بن شداد بجلی و مسیب بن نجبه فرازی نیست و به نصی تاریخی که دلالت بر قصد پیوستن آنها به امام حسین علیه السلام باشد نیز برخورد نمی کنیم. توبه آنان بعد از واقعه کربلا و تشکیل نهضت توابین نیز شاهد عدم اراده پیوستن آنها به نهضت امام حسین علیه السلام است.
شیعیان عادی که بخش قابل توجهی از مردم کوفه را تشکیل می دادند، گرچه به خاندان اهل بیت عصمت، علاقه وافری داشتند، اما رفتار والیانی همچون زیاد و پسرش، با آنان و نیز سیاستهای کلی امویان در شیعه زدایی جامعه اسلامی، از آنان چشم زهر سختی گرفته بود، به گونه ای که تا احتمال پیروزی را زیاد نمی دیدند وارد نهضتی نمی شدند و شاید علت نامه نگاری آنان و نیز پیوستن آنها به نهضت مسلم و قیام مختار بدین جهت بود که پیروزی نهضتها را بسیار محتمل می دیدند و لذا به محض آنکه بوی شکست نهضت مسلم به مشامشان خورد، از صحنه خارج شدند. البته تعداد فراوانی از آنان بعدها، در نهضت توابین و قیام مختار، شرکت کردند. اما مشخص نیست چه تعداد از این افراد در لشکر عمربن سعد شرکت کرده و علیه امام خود جنگیدند، و نیز بعید به نظر می رسد که تعداد فراوانی از این گروه در ک
ربلا حاضر شده باشند، بلکه عمده لشکر کوفه در کربلا را عناصر دیگر از مسلمانان تشکیل می دادند. اما نکته ای که نباید از یاد برد آنست که صرف نامه نگاری به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دلیل بر شیعه بودن نیست.
آیا خوارج کوفه در واقعه کربلا نقش داشتند؟
هواداران بنی امیه که افرادی همانند عمروبن حجاج زبیدی، یزیدبن حرث، عمروبن حریث، عبدالله بن مسلم، عمارة بن عقبه، عمربن سعد، مسلم بن عمرو باهلی از برجستگان آنها به شمار می رفتند، (32) نیز درصد قابل توجهی از مردم کوفه را تشکیل می دادند به خصوص با توجه به آن که بیست سال از حکومت امویان در کوفه می گذشت و آنها توانسته بودند در این بیست سال بسیار قوت بگیرند. همین افراد بودند که وقتی از پیشرفت کار مسلم بن عقیل و ضعف و فتور نعمان بن بشیر والی کوفه احساس خطر کردند، به شام نامه نوشته و از یزید چاره طلبیدند. رؤسا و متنفذان اکثر قبایل از این حزب بودند و این امر خود باعث گرایش بسیاری از مردم به این سو شده بود.
از سوی دیگر خوارج کوفه پس از سرکوب شدن در جنگ نهروان، در زمان معاویه به واسطه سیاستهای غیراسلامی وی که ناراضیان فراوانی فراهم آورده بود، قدرت گرفتند و در سال 43 هجری در زمان فرمانداری «مغیرة بن شعبه » قیامی را به رهبری «مستوردبن علقه » ترتیب دادند که به شکست انجامید. «زیادبن ابیه » نیز پس از به عهده گرفتن فرما
نداری کوفه در سال 50 هجری نقش عظیمی در سرکوب آنان ایفا کرد، اما پنج سال پس از مرگ «زیاد» در سال 58 هجری آنان به رهبری «حیان بن ظبیان » به قیامی دیگر دست زدند. «عبیدالله بن زیاد» نیز پس از به عهده گرفتن زمام امور کوفه به سرکوبی آنها پرداخت. (33) از این رو می توان گفت این گروه در واقعه کربلا نقش چندانی نداشتند.
شاید چنین تحلیلی از وضعیت کوفه با واقعیت سازگارتر باشد که بیشترین سهم جمعیت کوفه از آن افراد بی اعتنا و ابن الوقتی بود که همتی جز پرکردن شکم نداشتند. اینان هنگامی که پیروزی مسلم بن عقیل را نزدیک دیدند، به او پیوستند، اما با ظهور آثار شکست، به سرعت صحنه را خالی کرده و فشار روانی فراوانی به طرفداران واقعی نهضت وارد آوردند و سهم فراوانی در شکست قطعی نهضت مسلم داشتند. سپس به دنبال وعده و وعیدهای «ابن زیاد» به سپاه کوفه پیوستند و به جنگ با امام حسین علیه السلام رفتند. در صورتی که اگر نهضت مسلم به پیروزی می رسید، همین افراد اکثر طرفداران حکومت نوپای مسلم را تشکیل می دادند. و اینها همان افرادی بودند که فرزدق در ملاقات با امام حسین علیه السلام آنها را چنین توصیف نمود «قلب های آنان با تو و شمشیرهایشان علیه تو کشیده شده است». (34)
روان شناسی جامعه کوفه
به طور کلی خصوصیات روانی جامعه کوفه را که در شکست ظاهری نهضت امام حسین علیه السلام دخیل بود، می توان در چند مورد برشمرد.
(الف) نظام ناپذیری: هسته اولیه شهر کوفه را قبایل بدوی و صحرانشین تشکیل می دادند که بنا به علل مختلف در فتوحات اسلامی شرکت جستند و سپس از صحرانشینی و کوچروی به شهرنشینی روی آوردند، اما با این حال، خلق و خوی صحرانشینی خود را از دست ندادند. یکی از صفات صحرانشینان، آزادی بی حدوحصر در صحراها و بیابانهاست. لذا آنان از همان ابتدا به درگیری با امیران خود برخاستند، به گونه ای که خلیفه دوم را به ستوه آوردند تا جایی که از دست آنان چنین شکوه کرد «وای نائب اعظم من ماة الف لایرضون عن امیر و لا یرضی عنهم امیر»; (35) چه مصیبتی بالاتر از این که با صدهزار جمعیت روبرو باشی که نه آنها از امیران خود خشنودند و نه امیران آنها از آنان رضایت دارند.
تنها امیری که مردم کوفه ازاو رضایت داشتند
بنابراین این افراد در سیر تاریخی کوفه چه با امیران و فرماندهان عادل همچون علی بن ابی طالب علیه السلام و عمار یاسر و چه با امیران ظالم مانند «زیادبن ابیه» ناسازگار بودند. در طول تاریخ کوفه تا سال 61 هجری تنها با یک مورد روبرو می شویم که کوفیان بیشترین رضایت را از امیر خود داشته اند و او همان سیاس معروف عرب، «مغیرة بن شعبه» است! این سیاستمدار کهنه کار که از سال 41 هجری تا سال مرگش(50هجری) از سوی معاویه عهده دار حکومت کوفه بود، سعی می کرد به شکلی رفتار کند که کمترین تعارض را با مردم و گروههای مختلف داشته باشد و لذا وقتی به او می گفتند: فلان شخص دارای عقیده شیعی یا خارجی است، جواب می داد: خداوند چنین حکم کرده که مردم مختلف باشند و خود بین بندگانش حکم خواهد نمود. (36) و همین طرز سلوک بود که عامه مردم را از او خشنود می نمود.
«نعمان بن بشیر» که در سال 59 هجری عهده دار حکومت کوفه شده بود، نیز می توانست امیری مطلوب برای کوفیان باشد، که ناگاه با مرگ معاویه، شرایط و انگیزه های قویتری برای کوفیان پیش آمد که به دعوت از امام حسین علیه السلام انجامید. حضور فراوان صحابه و قراء یکی از عوامل تشدیدکننده این خلق وخوی بود، چرا که آنان خود را مجتهدان و صاحبنظرانی در مقابل حکومت به حساب می آوردند و لذا تا آن هنگام که می توانستند و بر جان خود بیم نداشتند، در مقابل حکومت قد علم می کردند که نمونه بارز آن در جنگ صفین نمایان است،به ویژه آن که جمع کثیری از خوارج نهروان را «قراء» و حافظان قرآن تشکیل می دادند. (37) چنین جامعه ای امیر عادل و آزاداندیش را برنمی تابد، از این گونه امیران سوء استفاده می شود و در مقابل آنها به معارضه برمی خیزند و از فرمانهای آنان اطاعت نمی کنند. نمونه همه این نشانه ها را نیز در رفتار کوفیان با حضرت علی علیه السلام می توان مشاهده کرد. برخلاف جامعه کوفه، جامعه شام را مردمی متمدن و غیرعرب تشکیل می دادند که قرنها به نظام پذیری عادت کرده بودند و
از این رو معاویه به راحتی توانست چنین جامعه ای را در اختیار بگیرد. (38)
(ب) دنیاطلبی؛ به محض احساس خطرعقب می نشستند
گرچه بسیاری از مسلمانان صدر اسلام با هدفی خالص و به جهت رضای حق و پیشرفت اسلام در فتوحات اسلامی شرکت جستند، اما کم نبودند افراد و قبایلی که به قصد به دست آوردن غنایم جنگی در این جنگها شرکت می کردند اینان پس از سکونت در کوفه حاضر به از دست دادن دنیای خود نبودند و به محض احساس خطری نسبت به دنیای خود عقب نشینی می کردند و به عکس، هر گاه احساس حظی می نمودند فورا در آن داخل می شدند. شاهد صادق این مطلب حضور کوفیان در دو جنگ جمل و صفین است. هنگامی که در سال 36 هجری حضرت علی علیه السلام از مدینه به سمت عراق برای مقابله با شورشیان مستقر در بصره، رهسپار عراق شد، از کوفیان درخواست کمک نمود. کوفیان که هنوز حکومت علی علیه السلام را نوپا می دیدند و از سرنوشت جنگ به خصوص با توجه به کثرت سپاه بصره بیمناک بودند، کوشیدند از زیر بار این دعوت شانه خالی کنند و بالاخره پس از تبلیغها و تشویقهای فراوان تنها 12 هزار نفر یعنی حدود 10 درصد جمعیت جنگجوی کوفه در این جنگ شرکت جستند; (39) و پس از اتمام جنگ، یکی از اعتراضهای نخبگان و خواص آنان، تقسیم نکردن غنایم از سوی حضرت علی علیه السلام بود. (40) اما در جنگ صفین که کوفیان حکومت علی علیه السلام را سامان یافته می دیدند و امید
فراوانی به پیروزی داشتند، رغبت بیشتری به شرکت در جنگ نشان دادند، به طوری که تعداد سپاهیان آن حضرت در این جنگ را بین 65 تا 120 هزار نفر نگاشته اند (41) که شمار افراد غیرکوفی آن بسیار ناچیز بود. کثرت بیعت کنندگان با مسلم را نیز می توان با همین اصل توجیه نمود، گرچه عده قلیلی افراد مخلص نیز در میان آنها بودند.
چرا مردم از دعوت امام حسین به کوفه استقبال کردند؟
مردم کوفه در آن هنگام از سویی به علت مرگ «معاویه » و جوانی «یزید» حکومت مرکزی شام را دچار ضعف می دیدند و از سوی دیگر فرماندار کوفه، «نعمان بن بشیر» را قادر به مقابله با قیامی جدی نمی دانستند. از این رو تجمع عده ای از شیعیان مخلص به رهبری «سلیمان بن صرد خزاعی » و پیشنهاد دعوت از امام حسین علیه السلام و تشکیل حکومت در کوفه توسط آنان، به سرعت از سوی کوفیان مورد استقبال قرار گرفت زیرا احتمال پیروزی و تشکیل حکومت را قوی می دانستند.
حتی پس از ورود عبیدالله به کوفه، باز هم امید پیروزی را از دست ندادند و از این رو تعداد کثیری به همراه مسلم در محاصره قصر عبیدالله شرکت جستند و هنگامی که احساس خطر کردند، به سرعت از نهضت کناره گرفته و مسلم و هانی را به دست عبیدالله سپردند. این احساس خطر هنگامی شدت گرفت که شایعه حرکت سپاه شام از سوی طرفداران عبیدالله در میان مردم افکنده شد. (42) از اینجاست که به عمق کلام اما
م حسین علیه السلام هنگام نزول در کربلا پی می بریم که فرمود: «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معایشهم، فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون »; (43) مردم بندگان دنیایند و دین مانند امری لیسیدنی بر زبان آنها افتاده است; تا هنگامی به دنبال دین می روند که معیشت آنها برقرار باشد اما هنگامی که در امتحان افتند، دینداران اندک خواهند بود.
ج: تابع احساسات بودن: با مطالعه مقاطع مختلف حیات کوفه می توان این خصیصه را به خوبی در آن مشاهده کرد. علت اصلی این ویژگی نیز، عدم رسوخ ایمان در قلب است. یکی از موفق ترین کسانی که توانست از احساسات کوفیان به خوبی بهره برداری نماید، جناب مختار بود که البته کوفیان، باز همین که احساس کردند ورق علیه او برگشته است او را تنها گذاشتند تا به دست مصعب بن زبیر کشته شود. (44)
پی نوشتها؛
1- طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات،3/145.
2- حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی،1399 ق، 4/491.
3- تاریخ طبری،3/243.
4- همان، 4/49.
5- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالمعرفة، 2/385.
6- دینوری، عبدالله بن مسلم بن قتیبه، الامامة و السیاسة، تحقیق علی شیری، چاپ اول، قم، منشورات شریف رضی، 1371، 1/185.
7- شریف القرشی، باقر، حیاة الامام الحسین بن علی علیه السلام، چاپ دوم: قم، دارالکتب العلمیة،1397 ق، 2/178 به نقل از تاریخ الشعوب الاسلامیة، 1/147.
8- بلاذری، ابوالحسن، فتوح البلدان، تعلیق رضوان محمد رضوان، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1398 ق، /345.
9- معجم البلدان، 4/491.
10- تاریخ طبری، 4/494; مجلسی، محمدباقر، بحار
الانوار، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران، المکتبة الاسلامیة، 44/337.
11- بحارالانوار، 44/334.
12- همان،337.
13- همان، 68.
14- همان، 45/4.
15- دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، چاپ اول، قاهره، داراحیاء الکتب العربیة، 1968م /305.
16- زیدی، محمدحسین، الحیاة الاجتماعیة و الاقتصادیة فی الکوفة فی القرن الاول الهجری، بغداد، جامعة بغداد، 1970 م /42.
17- جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، بیروت، منشورات دار مکتبة الحیاة، 4/338.
18- الحیاة الاجتماعیة، 42.
19- حیاة الامام الحسین علیه السلام، 2/438.
20-  
; فتوح البلدان، /279.
21- جنابی، کاظم، تخطیط مدینة الکوفه عن المصادر التاریخیة و الاثریة، مقدمه احمد فکری، چاپ اول، بغداد، مجمع العلمی العراقی،1386ق، ص 42 به بعد.
& lt;SPAN style=”mso-list: Ignore”>22- الاخبار الطوال، /288.
23- تاریخ التمدن الاسلامی، 4/370.
24- فتوح البلدان،279.
25- تاریخ التمدن الاسلامی، 4/371.
< ;SPAN style=”mso-list: Ignore”>26- تخطیط مدینة الکوفه،26.
27- همان،43; حیاة الامام الحسین علیه السلام، 2/438.
28- حیاة الامام الحسین علیه السلام، 2/441 به بعد.
29- تاریخ طبری، 4/261.
30- همان، 294.
31- برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به الف): الدوافع الذاتیة لانصار الحسین علیه السلام، محمد علی عابدین، چاپ دوم: قم، دارالکتاب الاسلامی، 1982م. ب) زندگانی سفیر حسین علیه السلام مسلم بن عقیل، محمدعلی عابدین، ترجمه سید حسن اسلامی، چاپ اول: قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1372.
32- مقرم، عبدالرزاق موسوی، مقتل الحسین، چاپ پنجم[قم]، دارالکتاب الاسلامی،1399ق، ص 149، و حیاة الامام الحسین،3/441.
33- تاریخ طبری، 4/132; ضیف، شوقی، تاریخ الادب العربی، العصر الاسلامی، چاپ سوم، قاهره، دارالمعارف مصر، 1963م، 2/186.
34- مسکویه رازی، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، چاپ اول، تهران، دار سروش للطباعة و النشر،1366 ش، 2/57.
35- تاریخ طبری،3/243.
36- تجارب الامم، 2/15.
37- مروج الذهب، 2/405.
38- زکی صفوت، احمد، جمهرة خطب العرب فی عصور العربیة الزاهر، چاپ دوم: مصر، مطبعة الحلبی، 1385 ق، 1/420 به بعد.
39- تاریخ طبری،3/5
13.
40- همان، 545.
41- همان، 4/59; مروج
الذهب، 2/385.
42- تاریخ طبری، 4/277.
43- <SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; COLOR: black; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: 'Times New Roman'" lang=AR-SA& gt;محمود شریفی و دیگران. (معهد تحقیقات باقرالعلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی) موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، چاپ اول: قم، دارالمعروف، 1415ق، ص 373.
44- تاریخ طبری، 4/558 به بعد.
منبع: فصلنامه مشکوة، دکتر نعمت الله صفری فروشانی، مدیر گروه فرهنگ و تمدن پژوهشکدۀ تاریخ و سیرۀ اهل بیت(ع)
www.shabestan.com