(خواجه نصيرالدين و آسيابان) ۳ داستان
مشهور است كه خواجه طوسي در يكي از مسافرتهاي خود به آسيابي رسيد از آسيابان درخواست كرد كه شب را در آنجا بياسايد و صبح حركت كند. آسيابان با ماندن خواجه در آنجاموافقت كرد. خ
واجه ميخواست كه بر بالاي بام آسيا رود و در آنجا استراحت كند آسيابان بهخواجه اظهار كرد كه امشب باران خواهد آمد خوبست شب را در داخل آسيا بسر بريد و در اينامر اصرار ورزيد. خواجه هر چه آسمان را نگاه كرد چيزي كه دليل بر آمدن باران باشد نديد وقبول نكرد و شب را پشت بام خوابيد كه ناگهان نصفههاي شب باران شديدي باريد كه خواجهنصير بالاجبار به درون آسيا آمد و آسيابان پرسيد از كجا دانستي كه امشب باران خواهد آمدآسيابان گفت هر وقت هوا تغيير ميكند سگم در درون آسيا ميخوابد و بيرون نميرود خواجهفرمود افسوس عمر بسياري فاني ساختيم و بقدر ادراك و فهم سگي تحصيل نكرديم.
خواجه نصيرالدين و مرگ مادر هلاكو (۲)
نقل است كه وقتي مادر هلاكوخان مرد قبل از دفنش بعضي از دانشمندان كه مخالف حضورخواجه نصير در دربار هلاكوخا
ن بودند شكايت كردند كه هلاكو ميداني سئوال قبر هست و مادرتو بيسواد ميباشد و عاجز از پاسخگويي چه بهتر كه خواجه نصير عالمي دانشمند است بامادرت دفنش كني كه از پاسخ سئوالها بر آيد و مادرت عذاب نكشد هلاكو خواجه نصير راخواست و مطلب را با او در ميان گذاشت خواجه فهميد كه توطئه در كار است با زيركي خاصيجواب داد كه بنده را بهتر است كه براي خودتان نگهداريد چون از شما سؤالهاي بيشتري ميكنندهر وقت كه مرديد و فلاني كه چنين پيشنهاد را كرده است با مادرتان دفن كنيد.
خواجه نصيرالدين طوسي و اخلاق (۳)
نقل است ظاهرا در زمانيكه خواجه نصيرالدين طوسي از شهرت علمي بسزائي برخوردار بودهاست شخصي نامهاي به خواجه نصيرالدين طوسي مينويسد و در متن نامه بجاي خطاب باسمخواج
ه نصير از كلمه (كلب ابن كلب) سگ پسر سگ استفاده ميكند. در اينجا اگر انساني بداندرجه علمي برسد و از تقوي برخوردار نباشد قطعا بنوعي ديگر برخورد خواهد كرد اما از آنجا كه خواجه نصير دانشمندي فرزانه و عارف و سيره او راه و روش ائمه معصومين است اينگونهجواب ميدهد از اينكه در نامه خطاب به سگ كردي اين حيوان با من خيلي تفاوت دارد.
اولا او چهار پا است و پوستش پوشيده از پشم; و ناخن دراز دارد كه اين صفات در من وجودندارد بلكه قامت من راست و ناخنم پهن و ناطق و خندانم قطعا گيرنده پس از جواب خواجهنصير شرمنده اخلاق او شده است و در اينجا بگفته علامه حلي در باره خواجه نصير به يقينميرسيم كه گفته: كان هذالشيخ افضل اهل عصره في الاخلاق فيمن شاهدناه
اين شيخ (خواجه نصير) با فضيلترين مردمان زمان خودش هست در اخلاق كه ما تا كنونديدهايم.
خواجه نصيرالدين طوسي و رباعيات
بيگمان خواجه نصيرالدين طوسي از جمله دانشمنداني است كه با تمام نبوغ و تبحري كه درعلوم داشته گاهي نيز اشعاري ميسروده است. اشعار او اكثراً مضامين فلسفي و عرفاني ونجومي و اخلاقي دارد كه ذيلا بعضي از رباعيات او با شرحي مختصر از نظرتان ميگذرد:
يكي از اشعار معروف او كه در اولين جلسات قرآني هفتگي منازل و مساجد كاربرد زيادي دارد،و كمتر كسي ميداند كه اين اشعار مربوط به خواجه نصيرالدين طوسي است، اشعار ذيلميباشد:
(۱) تنوين و نون ساكنه حكمش بدان اي هوشيار كز حكم وي زينت بود اندر كلام كردگار
اظهار كن در حرف حلق ادغام كن در يرملون مقلوب كن در حرف يا درمابقي اخفا بيار
حرف خلقي شش بود اي نور عين ها، همزه، حا، خا، عين، غين
خواجه نصيرالدين طوسي اين اشعار را در راه برگشت از عراق به طوس گفته كه در بين راه متوجهميشود شخصي با لحن خوش قرآن تلاوت ميكند ولي متأسفانه اشتباه ميخواند. خيليمؤدبانه به او ميآموزد كه قرآن را صحيح بخواند و فيالبداهه اين اشعار را ميسرايد كه با اقبالعمومي روبرو ميشود.
گر بيشتر از مرگ طبيعي مردي برخور كه بهشت جاوداني بردي
ورز آنكه در اين شغل قدم نفشردي خاكت برسر كه خويشتن آزردي
مضمون شعر درباره تسلط بر نفس و آزاد ساختن عقل از اسارت و تمايلات حيواني است.
(۳) لذات دنيوي همه هيچ است نزد من در خاطر از تغيير آن هيچ ترس نيست
روز تنعم و شب عيش طرب مرا غير از شب مطالعه و روز درس نيست
اين شعر درباره اهميت درس و مطالعه است كه ميگويند خواجه نصيرالدين طوسي گفته است.هر وقت مشكلي از او حل ميشد حالت وجد و نشاط به او دست ميداد و ميگفت شاهزادگانكجايند كه ببينند لذتي را كه من احساس ميكنم بيشتر است يا لذتهايي كه آنها از جهان ماديميبرند؟ اينالملوك و انباءالملوك
(۴) اندر ره معرفت بسي تاختهام وندر صف عارفان سرافراختهام
چون پردهز روي دل برانداختهام بشناختهام كه هيچ نشناختهام
مضمون شعر بيانگر آن است كه خواجه نصيرالدين طوسي با آن همه فضل و دانش تواضع وفروتني را سرلوحه كار خود ميداند:
(۵) چون نقطه اگر ساكن يكجا شوي چون دايره گر محيط پيماي شوي
از قسمت خويش پاي بيرون ننهي گر چون سرپرگار همه پا شوي
مضمون شعر درباره سرنوشت هر فرد ميباشد و بيمناسبت با مرگ هلاكوخان هم نيست
(۶) زين گوشه و ايوان كه برافراشته وين خواسته خلق كه برداشته
چه فايده بد ترا چو ن
ايافته كام بگذشتي و اينها همه بگذاشتهاي
مضمون شعر درباره بياعتباري دنيا است و اين شعر درباره يكي از پادشاه قهستان است كه مرديجبار و ظالم بوده است. عمارتي ميساخت كه پايهاش از ستم و جور گذاشته ميشود ولي قبلاز آنكه ساختمان به اتمام برسد او ميميرد كه خواجه نصيرالدين طوسي اين دو بيت را انشاءميكند و بر ايوان عمارت مينويسد:
(۷) آن قوم كه راه بين فتادند و شدند كس را به يقين خبر ندادند و شدند
&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>آن عقده كه هيچ كس نتانست گشود هر يك گرهي بر آن نهادند و شدند
انسان هر اندازه كه بيشتر در كشف اسرار جهان به جستجو ميپردازد بهمان نسبت به وسعتمجهولات آگهي پيدا ميكند و به نميدانمها ميرسد كه همين درك انسان را به تلاشهاي پيگيرواميدارد.
(۸) اي دوست غم جهان فرسوده مخورب يهوده همي غمان بيهوده مخور
چون بوده گذشت نيست نابوده پديد خوش باش و غم بوده و نابوده مخور
مضمون شعر درباره غنيمت شمردن لحظات عمر است با توجه به اينكه انسان قادر به بدستآوردن آنچه كه گذشته نيست و همچنين از آينده هم اطلاعي ندارد پس بهتر كه انسان حال راغنيمت بشمارد.
(۹) ني هر كه بود عاشق ديوانه بود ني هر مرغي سزاي اين دانه بود
صد قرن بگردد نگردد پيدامردي كه  
; بر نفس خويش مردانه بود
ادعاي انسان عارف عاشق بودن به حرف نيست بلكه هر كسي كه از ميدان عمل سرافراز بيرونآيد ميتواند ادعا كند
(۱۰) نبود مهتري چو دست دهدروز تا شب شراب نوشيدن
يا غذاي لذيذ خوردنيا لباس لطيف پوشيدن
من بگويم كه مهتري چه بودگر تو اي زمن نيوش
يدن
غمگنان را زغم رهانيدندر مراعات خلق كوشيدن
مضمون شعر درباره انساني است كه به فكر خودش نباشد بلكه به فكر نفع رساندن به ديگرانباشد
(۱۱) زنهار كه از براي فرزندمعلول و لئيم دايه مپسند
خويي كه به شير در بدن رفتآن دم بود كه جان زتن رفت</SPAN& gt;
مضمون شعر درباره تأثير تربيت است كه علاوهبر عامل وراثت عامل محيط، پدر و مادر وديگران نيز در انسان تأثير ميگذراند.
(۱۲) نظام بي نظام ار كافرم خواند چراغ كذب را نبود فروغي
مسلمان خوانمش زيرا كه نبود مكافات دروغي جز دروغي
يكي از شوخيها خواجه نصيرالدين طوسي با شخصي به نام نظام است كه ظاهراً از مخالفينخواجه بوده و ممكن است نظامالدين عبدالملك مراغي باشد
(۱۳) اقبال را بقا نبود دل به او مبند عمري كه در غرور گذاري هبا بود
ور نيست باورت زمن اين نكته گوش كن اقبال را چو قلب كني لابقا بود
اقبال فردي بوده است كه هلاكو به او اعتنا داشته در يكي از فرمانهاي هلاكو به او ميگويد آيانداي امان دادن ما را نشنيدي؟ او ميگويد كه من مانند ديگران نيستم من اقبال هستم و هميشهمايه اقبال خود و خانواده هستم كه خواجه نصير متوجه اين مطلب ذوقي ميشود كه اقبال رابرعكس كنيم لابقاء ميشود
(۱۴) اين عمر كزو هست ملالي حاصل بگذشت و نگشت جزو بالي حاصل
اين غبن مرا كشت كه ميبايد رفت ناكرده در اين جهان كمالي حاصل
انسان در زندگي بايد در پي بدست آوردن كمالات باشد و الا فرصتهاي از دست رفته براي انسانجز ضرر چيز ديگري نيست.
(۱۵) گفتي كه گناه به نزد من سهل بود اين كه گويد كسي كه او اهل بود
علم ازلي علت عصيان كردن نزد عقلا زغايت جهل بود
اين شعر را خواجه نصير در جواب شعر خيام سروده كه مضامين جبري دارد شعر خيام بدينقراراست:
من ميخورم و هر كه چو من اهل بود مي خوردن من به نزد او سهل بود
مي خوردن من حق زازل ميدانست گر مي نخورم علم خدا جهل بود
س: اگر گويند علم الهي شامل همه اشياء است كه از آن جمله است افعال عباد پس هر گاه او ازازل از كافر كفر، و از عاصي عصيان دانسته باشد ايشان خلاف آنرا نتوان كرد و اين معني جبراست كه در رباعي خيام گفته شده است.
ج: بايد گفت كه علم تابع معلوم است نه معلوم تابع علم به اين معني كه چون ذات كافر و عاصيبه خودي خود چنين است كه هر گاه موجود شوند اختيار كفر و عصيان كنند و كفر و عصيان ازقبيل اعلامند او در ازل از ايشان كفر و عصيان دانست و اگر ايمان ميآوردند و طاعت ميكردندطاعت و ايمان ميدانست چنانچه كه خواجه نصير سروده است.
عشق به اهل البيت در خواجه نصير
عشق به اهل البيت در خواجه نصير آنچنان است كه در هنگام فوت با نهايت تواضع و فروتنيوصيت ميكند كه مرا در حرم امام موسي ابن جعفر (ع) دفن نماييد و آيه شريفه و كلبهم باسطذراعيه باالوصيد را بر روي سنگ قبرم بنوي
سيد بدين معني كه خواجه نصير با لقبهاياستادالبشر، نابغه اسلامي و سلطان المحققين و القاب ديگر كه نام گرفته آنها همه هيچند فقطعشق و محبت اهل البيت راه نجات است.
و ديگر اينكه هر چه داريم از آنهاست و من با آنهمه اطلاعات و معلومات خاك پاي ائمه اطهارنميشوم اين چنين فروتني و تواضع خاصه علماء رباني است كه بنظر ميرسد خواجه نصير دراين جهت با اين وصيت منحصر بفرد باشد:
نصير ملت و دين پادشاه كشور فضل يگانهاي كه چون او مادر زمانه نزاد
بسال ششصد و هفتاد و بذي الحجه روز هيجدهم در گذشت در بغداد
******
حسن ختام بحث ولايت را با اين شعر حافظ به پايان ميبريم:
توئي آن گوهر پاكيزه كه در عالم قدس ذكر خير تو بود حاصل تسبيح ملك
گزيده كلام دانشمندان در باره خواجه نصيرالدين طوسي
۱ـ حضرت امام خميني (ره):
و اما قضيه خواجه نصير و امثال خواجه نصير را شما ميدانيد اين را كه خواجه نصير در ايندستگاهها وارد ميشد نميرفت وزارت كند ميرفت آنها را آدم كند نميرفت براي اينكه درتحت نفوذ آنها باشد ميخواست آنها را مهار كند.
۲ـ قاضي نورا…شوشتري در مجالسالمومنين:
…فيلسوفي كه روان افلاطون و ارسطو به وجود او مفاخرت و مباهات جويد و زبان حالبوعلي سينا شكر مساعي جميله او گويد عقل فعال در اشراق طفل راه اوست و مشكلات اربابكمال موقوف به يك نگاه او.
۳ـ مرحوم حاجي خليفه از دانشمندان اهل تسنن در كتاب مشهورش كشفالظنون در طبقات دانشمنداننوشته ميگويد:
بعضي از دانشمندان مصرف كننده هستند از اين و آن ميگيرند و دستمايه كارشانقرارميدهند اما يكدسته خودشان منبع هستند كاالنصير الطوسي كه همه به او نيازمند هستند.
۴ـ مرحوم علامه طباطبائي صاحب تفسيرالميزان:
علامه طباطبائي معتقد است كه قرن هفتم اوج شكوفايي و گسترش و اقتدار عرفان و تصوفاست و در اين باره ميگويد:< ;o:p>
رابطه بين عقل وشرع از بيانات ۲ فيلسوف بزرگ ابونصرفارابي و ابن سينا است كه جامع فلسفهيونان بودهاند. و پس از آنها
شيخ شهاب الدين سهروردي ميان ذوق و برهان را جمع كرد و فلسفه اشراق را تجديد نمود وپس از آن در قرن هفتم خواجه نصيرالدين طوسي به توفيق ميان عقل و شرع پرداخت و درحقيقت وارث آن ۳ بزرگوار گرديد.
۵ـ مرحوم مجتبي مينوي در مقدمه كتاب اخلاق ناصري چنين ميگويد:
شهرت خواجه نصير در اقطار عالم پيچيده است و باالخصوص به واسطه تاليفاتي در رياضياتو هيأت داشته مورد احترام علماي مغرب زمين است اگوست كنت در تقويمي كه از پيشروانفلسفه تحقيقي ترتيب داده اسم خواجه را بر يكي از روزهاو ابن سينا بر يكي از روزها گذاشته و ازاهل قلم ايران همين دو نفر در آن تقويم مذكورند و همچنين خواندم كه يكي از جبالي را كه دركره ماه توسط دوربين ديده و كشف كردهاند باسم نصيرالدين ناميدهاند.
۶ـ علامه محمد تقي جعفري:
دانشگاهي ذاتا حوزه وي است و حوزه وي ذاتا دانشگاهي
همانطوريكه در طول تاريخ سراغداريم، خواجه نصيرالدين تجسمي از اين دو نهاد بزرگ جامعه بشري است.
۷ـ علامه آيت ا…حسن آزاده آملي:
خواجه نصيرالدين طوسي انساني است قرآني كه قلم و قدم و سياست عملي او تماما برايرضاي خدا بوده است.
انديشمندان ديگري چون علامه حلي، فاضل قوشجي، غياث الدين جمشيد، جرجي زيدان،هانري كوربن، بروكلمان و… درباره خواجه نصيرالدين طوسي مطالبي را گفتهاند، كه فعلا نيازيبذكر آنها نميباشد.
آثار و تأليفات خواجه نصيرالدين طوسي (ره)(خطي) موجود
در كتابخانه مرحوم آيتا…العظمي مرعشي (ره)
رديفنام كتابموضوعملاحظات
۱آداب المتعلميناخلاقفارسي
۲آغاز و انجامفلسفهفارسي
۳اجوبه مسائل القونويامامتپاسخ عربي
۴اخلاق ناصرياخلاقفارسي
۵اساس الاقتباسمنطقفارسي
۶< ;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 150%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>الاعتقاداتاعتقاداتعربي
۷الامامهاعتقاداتعربي
۸انعكاس الشعاعات و انعطافهاهندسهعربي
۹اوصاف الاشرافاخلاقفارسي
۱۰بقاالنفس بعد خراب البدنفلسفهعربي
۱۱انفساخ الصور بعدالموتفلسفهعربي
۱۲بيست باباسطرلابفارسي
۱۳تجريد الع
قايدكلامعربي
۱۴تحرير اصول الهندسه و الحسابهندسهعربي
۱۵ترجمه الثمرهنجومفارسيه
۱۶تلخيص المحصلفلسفهعربي
۱۷تنسوق نامه ايلخاني (جواهرنامه)طبيعياتفارسي
۱۸جامع الحسابحسابفارسي
۱۹جبر و اختيارفلسفهفارسي
۲۰الجبر و المقابلهحسابعربي
۲۱جواب رساله نجم الدين كاتبيمتفرقاتعربي
۲۲جواب رساله نجم الدين الكاتبي الثانيهفلسفهعربي
۲۳جوامع الحساب علي التخت و الترابحسابعربي
۲۴جواهر الفرايضفقهعربي
۲۵حل مشكلات الاشارات و التنبيهاتفلسفهعربي
۲۶حل مشكلات معينيههيئتفارسي
۲۷رساله الطوسي الي الكاتبي الاوليفلسفهعربي
۲۸رسم و آئين پادشاهان قديماخلاقفارسي
۲۹رملرملفارسي
۳۰زبدهالهيههيئتفارسي
۳۱تحرير اكراوطرلوقسهندسهعربي< ;o:p>
۳۲تحرير اكرثاوذوسيوسهندسهعربي
۳۳تحرير اكرمانالاوسهندسهعربي
۳۴تحرير الايام و اللياليهيئت هندسهعربي
۳۵تحرير جرم النيرين و بعديهاهيئتعربي
۳۶تحرير الطلوع و الغروبهيئتعربي
۳۷تحرير ظاهرات الفلكهيئتعربي
۳۸تحريرالكره و الاسطوانههندسهعربي
۳۹تحرير مأخوذات ارشميدسهندسهعربي
۴۰تحرير المساكن لثاوذوسيوسهندسهعربي
۴۱تحرير المطالع لاستعلابيوسرياضيعربي
۴۲تحرير معطيات اقليدسهندسهعربي
۴۳تحرير المفروضاتهندسهعربي
۴۴تحرير المناظر لاقليدسهندسهعربي
۴۵التذكرههيئتعربي
۴۶سير و سلوكعرفانفارسي
۴۷سي فصلتقويمعربي
۴۸سي فصلتقويمفارسي
۴۹شرح ثمره بطلميوسنجومفارسي
۵۰شرح رسالهالعلماعتقاداتعربي
۵۱صبح كاذبهيئتفارسي
۵۲العلل و المعلولاتفلسفهعربي
۵۳قواعد العقايدكلامعربي
۵۴كيفيه صدورالموجوداتفلسفهعربي
۵۵مصارع المصارعفلسفهعربي چاپ شده
۵۶معيارالاشعارهيئتفارسي
۵۷المعينيههيئتفارسي
۵۸مقولات عشرمنطقفارسي
۵۹تحرير محبسطيرياضياتعربي موجود در
كتابخانه قاهره بادستخط خواجهنصيرالدين
۶۰كشف القناعرياضياتعربي موجود درتركيه
۶۱آلات رصديـــدر موزه لندن
فهرست كتبي كه مورد استفاده قرار گرفته
۱هزار يك نكتهآيت ا…حسن زاده آملي
۲اخلاق ناصريخواجه نصيرالدين طوسي
۳اوصاف الاشرافخواجه نصيرالدين طوسي
۴مصارع المصارعخواجه نصيرالدين طوسي
۵آغاز و انجامخواجه نصيرالدين طوسي باتعليفات آيتالله حسنزاده آملي
۶شيوه دانش پژوهي آداب المتعلمينخواجه نصيرالدين طوسي ترجمهباقر غباري
۷تجريد الاعتقادخواجه نصيرالدين طوسي شرحفارسي علامه شعراني
۸كاوش در رصدخانه مراغه دكتر پرويز ورجاوند
۹زندگينامه رياضيدانان دوره اسلاميدكتر ابوالقاسم قرباني
۱۰شعر و شاعري در آثار خواجه نصيرالدينمعظمه اقبالي (اعظم)
۱۱تاريخ علوم اسلاميمرحوم همائي
۱۲زندگي خواجه نصيرالدين طوسيمصطفي بادكوبهاي
۱۳سرگذشت و عقايد فلسفي خواجه نصيرالدينمحمد مدرس زنجاني
۱۴اقوال لائمه ج ۱۱ و ۱۲محب الاسلام
۱۵صحيفه نور ج ۸
اثر:محمدرضا يعقوبي
www.kntu.ac.ir