مقدمه
انسان در طول زندگي خود با بحرانها، تغييرات و دگرگونيهايي مواجه ميشود، بطوري که هيچ زندگي وجود ندارد که بدون تغييرات و دگرونيها و در امتداد يک خط يکنواخت سپري شده باشد. اين تغييرات معمولا روند عادي جريان زندگي را بر هم ميزنند، بطوري که فرد را مجبور به سازگاري مجدد با تغييرات حاصله ميکنند. نوع روشي که فرد در مواجهه با اين تغييرات اتخاذ ميکند اهميت قابل توجي در سلامت رواني و اجتماعي او خواهد داشت.
انوع تغييرات در زندگي
تغييرات متعددي در زندگي انسان رخ ميدهد که بسته به درجه و شدت استرسزايي، متفاوت هستند. عمدتا تغييرات، مقداري از استرس را با
خود دارا هستند. چه اين تغييرات، تغييراتي مثبت باشند مثل ازدواج، يا تولد فرزند يا قبولي در کنکور يا تغييراتي منفي باشند مثل ورشکستگي، از دست دادن عزيزان و.…..
به عبارتي در مواجهه با تغيير هر انساني متحمل ميزاني از استرس خواهد بود. برخي از اين تغييرات درجه استرسزايي بالايي دارند، مثل فوت عزيزان
، طلاق و… و برخي از ميزان استرسزايي کمتري برخوردار هستند مثل ثبت نام در يک کلاس آموزشي. برخي نيز از لحاظ ميزان استرسزايي در بين اين دو نقطه قرار ميگيرند، مثل تغيير شغل، تغيير محل سکونت، تغيير مدرسه و....
انواع واکنشهاي افراد در مواجهه با تغييرات اساسي
واکنشهاي مختلفي در مواجهه با تغييرات در افراد مختلف ديده ميشود. چه بسا که در مقابل يک تغيير مشترک، افراد مختلفي واکنشهايي متفاوت از خود نشان دهند. به عنوان مثال تغيير محل سکونت را به عنوان تغييري که مقداري استرس با خود همراه دارد را در نظر بگيريد. هر کدام از اعضاي خانواده در قبال اين تغيير واکنشهاي مختلفي ممکن است از خود نشان دهند. يکي از آنها ممکن است با تحمل ناراحتي شديد از دور شدن از همسايگان و آشنايان قبلي دچار افسردگي شود.
ديگري ممکن است احساس تنفر از محل جديد سکونت داشته باشد، ديگري اين موقعيت را يک موقعيت جديد براي آشناييهاي جديد بداند و تلاش کند روابط خود را با همسايگان جديد آغاز کند و…. همانطور که ملاحظه مي شود افراد مختلف بسته به شخصيت، تجارب و نظريات خود واکنشهاي متفاوتي نشان ميدهند. بطور کلي واکنش افراد را به دو دسته کلي ميتوان تقسيم بندي کرد.
روشهاي مثبت در مواجهه با تغييرات اساسي
اين شيوهها اغلب شرايطي را براي فرد فراهم ميکنند تا وي بتواند با شرايط جديد به سازگاري برسد. فرد با استفاده از اين شيوه حاضر به لمس تغييرات و در مواردي بحرانها ميشود، آنها را وارسي ميکند و رفتارهايي را در پيش ميگيرد که شرايط را برايش قابل تحمل ميسازد. برخي از افراد در چنين تغييراتي بدنيال جنبههايي ميگردند که برايشان اميدوار کننده و کامرواساز باشند، با چنين برخوردي ارزش و اهميت شرايط منفي اين تغيير را به حداقل ميرسانند و از استرس شرايط موجود ميکاهند.
فردي که به ناچار مجبور به تغيير شغل شده است با استفاده از اين روش ممکن است به دنبال ويژگيهاي شغل جديد بگردد که برايش جالب توجه و اميد بخش هستند. شوخ طبعي و استفاده از مزاح و شوخي روش ديگردر برخورد با بحرانها و تغييرات است. هر چند اين روش در تمامي موقعيتهاي استرسزا موثر نباشد و يا حداقل امکانپذير باشد، ولي در برخي موقعيتهاي ديگر ميتواند تاثير مهمي داشته باشد.
به فرض مثال، استفاده از شوخ طبعي در جريان فوت يک عزيز براي يک فرد چندان مناسب نخواهد بود، اما در قبال يک ورشکستگي مالي شايد شيوه مفيد و کارآمدي باشد. تمرکز و توجه به مسائل ديگر زندگي به عنوان مسائل جسمي مثل ورزش، کارهاي هنري، مطالعه و ديگري علاقمنديهاي فردي قدرت سازگاري فرد را با تغييرات جديد سرعت ميبخشد. توسل به چنبن فعاليتهايي که مورد علاقه فرد هستند با تغيير توجه فرد از شرايط فعلي به فعاليتهايي چون ورزش، کارهاي هنري و غيره، تحمل شرايط را آسانتر ميسازند.
هر چه تمرکز و توجه فرد روي تغيرات اعمال شود، با احتمال بيشتري واکنشهاي منفي را در او فراخواني خواهد کرد. وسعت بخشيدن به ارتباطات اجتماعي شيوه مناسب ديگري است که کارکردهاي مفيدي در تغييراتي چون طلاق، از دست دادن عزيزان، تغيير شغل، تغيير محل سکونت و… دارد. شيوههاي ديگري نيز وجود دارند که با توجه به شرايط پيش آمده شناسايي و مورد استفاده قرار ميگيرند.
به عنوان مثال يک روش مفيد مواجهه با تولد فرزند در خانواده که معمولا با مقداري استرس هم براي پدر و هم براي مادر همراه است آگاهي هر دو آنها از تغييرات حاصل در روابط اعضاي خانواده و پياده کردن شگردهايي براي سازگاري اعضا است. معمولا تحقيقات نشان ميدهد که بعد از تولد اولين فرزند، تغييراتي در روبط همسران پديد ميآيد که احتمال بروز مشکل
را افزايش ميدهد. آگاهي همسران از علل چنين مشکلاتي و تسلط آنها به وظايف جديد خود شرايط را سازگارانهتر خواهد ساخت.
روشهاي منفي در مواجهه با تغييرات اساسي
اين روشها با اينکه از طرف فرد بکار برده ميشوند، اما کارايي مثبتي براي سازگاري فرد با شرايط جديد ندارند. فرد اين واکنشها و روشها را بر اساس شناختها و تجارب قبلي خود و اغلب به صورت ناخودآگاه بکار ميبندد و نه تنها به سازگاري با اين تغييرات نميرسد بلکه مشکلات جديدي براي خود بوجود ميآورد. انکار مشکل يکي از اين شيوههاي منفي است. هر چند مساله انکار مشکل، در اکثر افراد ديده ميشود، اما زماني که مدت زمان درازي بطول ميانجامد، به</SPAN& gt; عنوان يک واکنش منفي شناخته ميشود.
همانند فردي که دو سال بعد از فوت يکي از عزيزان هرگز مرگ او را باور ندارد و منتظر بازگشت اوست. دلتنگي، بدخلقي، اضطراب، افسردگي، اختلالات خواب مثل بي خوابي، پرخوابي، فرار از مواجهه با مشکل، از جمله ديگر روشهاي منفي به تغييرات زندگي روزمره هستند.
http://www.ofc.ir