3-3- تقسيم ترجمه بر اساس زبان ترجمه:
هر ترجمه زبان خاص خويش را دارد. البته مقصود از زبان ترجمه، ويژگيهاي زبانشناسانه و نشانه شناسانه آن است، نه زبان به معناي لغت فارسي و ترکي و … از اين نظر ترجمههاي قرآن به دو گروه قابل تقسيم است:
الف ـ ترجمه به زبان عرفي (زبان معيار): مقصود از زبان عرفي همان زباني است که عموم مردم با آن سخن ميگويند . به عبارت ديگر زبان صحيح که معيار است. نه لهجهها و زبانهاي محلي خاص که در ميان فارسي زبانان مناطق مختلف رايج است. هرگاه مخاطبان ترجمه ي قرآن مردم باشند، از زبان معيار يعني زبان عرفي استفاده ميشود.
ب ـ ترجمه به زبان فني: هر گاه مخاطب يک ترجمه طبقه يا گروه خاص باشد، ترجمه نيز رنگ فني به خود ميگيرد و با استفاده از اصطلاحات خاص آن گروه انجام ميپذيرد. براي مثال ترجمهاي که براي هنرمندان و شعرا و اديبان جامعه صورت ميگيرد، در بردارنده اصطلاحات اديبانه است.[20]
مثال: يکي از متخصصين آيه 48 سوره روم و9 سوره فاطر را اينگونه ترجمه ميکند: « فَتُثيرُ سَحاباً » (ترجمه لفظي) برانگيختگي و برآشفته شدن ابر (ترجمهي علمي) برخورد و جناح سرد و گرم در خط جبهه و ايجاد دخالت ناپايدار و حفرة طولاني شرط اصلي تشکيل ابرهاي انباشته[21].
« يُزْجي سَحاباً » (نور/ 43)(ترجمه لفظي) رانده شده به دنبال هم و ملايم و منظم ابرها (ترجمه علمي) رژه قطار ابرها از بالاسر منطقه مشروب شونده، راه افتادن ابرهاي انباشته (کرمولوس) و پشمکي (سيروس) به همراه جبهه و پراکنده شدن در آسمان[22].
بررسي: صرف نظر از اشکالاتي که در هر ترجمه (همانند مثال فوق) وجود دارد، ترجمهي قرآن ميتواند به هر زباني انجام پذيرد و اين مطلب بستگي به هدف مترجم و مخاطبان او دارد. اگر مخاطبان او عموم مردم هستند، لازم است ترجمه با زبان عرفي باشد، تا مخاطبان مفهوم و پيام آيات را بهتر درک کنند، چرا که بيشتر مردم اصطلاحات علوم و فنون را کمتر متوجه ميشوند. از اين رو لازم است ترجمهي قرآن به زبان عرف و معيار هر ملت صورت گيرد. اما اگر مخاطبان او گروه خاص يا تخصص علمي، ادبي و … باشد لازم است ترجمهي قرآن با زبان فني آميخته شود و همانطور که گذشت اين مطلب بر اساس نياز مخاطب در هر عصر تغيير ميکند و در هر صورت اين مطلب در مقدمهي ترجمه تذکر داده ميشود. براي مثال در مقدمهي ترجمهي تفسير نمونه گفته شده است که از روش (زبان عرفي) زبان توده مردم يا زبان قوم ـ نه زبان ادباي قوم ـ استفاده ميکند و لذا از برخي لغات عربي که در زبان فارسي به کار ميرود به جاي لغت فارسي نامأنوس «سره» استفاده ميکند.
4-4- تقسيم ترجمهها بر اساس وجود اضافات در ترجمه و عدم آن
الف ـ ترجمهي خالص (بدون توضيحات در متن يا حاشيه، و بدون اضافات تفسير): گاهي اهتمام مترجم آن است که فقط مطالب متن را ترجمه کند و از اضافه کردن هر گونه توضيحات و تفسيري پرهيز کند. برخي از ترجمههايي که از روش کلمه به کلمه و جمله به جمله قرآن استفاده نمودهاند، تلاش کردهاند، اينگونه باشند. براي مثال به ترجمهي ذيل توجه کنيد:
«خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيم » (بقره/7).
«مهر نهاد خدا دلهاي ايشان و بر شنوايي ايشان و چشمهاي ايشان پردهاي است و ايشان راست عذابي بزرگ». (دهلوي)
«مهر نهاد خدا بر دلهاشان و گوش ايشان و بر ديدگان ايشان پردهاي و براي ايشان است شکنجه بزرگ (معزي).
خدا بر دلهايشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روي چشمانشان پردهاي است، و برايشان عذابي است بزرگ (آيتي).
ب) ترجمهي تفسيري (خلاصه التفسير يا ترجمه همراه اضافات): گاهي مترجم براي آنکه ترجمه براي مخاطبان فهم پذير گردد و در فضاي مطالب قرار گيرند، ناچار است که مطالبي را به متن اصلي بيفزايد. مترجماني که از روش ترجمهي آزاد استفاده کردهاند، اغلب از اين شيوه سود جستهاند و توضيحات تفسيري را به ترجمهي خود افزودهاند. براي مثال به ترجمهي آيهي هفت سورهي بقره توجه کنيد:< ;/SPAN>
«خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيم»
«در اثر دشمني و کينه و رشک و گردن کشي کارشان به جايي رسيده که خداوند بر دلها و گوششان مهر نهاده، راه بر آنها بسته شده که سخن حق را نميفهمند و نميشنوند و بر چشمهاشان پرده و پوشش غفلت است که حق را نميبينند و براي ايشان در دنيا و آخرت عذاب و کيفر بزرگ است. در دنيا گرفتار و در آخرت در دوزخ خواهند بود.» (فيضالاسلام)
«قهر خدا مهر بر دلها و پرده بر گوشها و چشمهاي ايشان نهاد که فهم حقايق و معارف الهي را نميکنند و ايشان را د
ر قيامت عذابي سخت خواهد بود.» (الهي قمشهاي)
اگر به ترجمهها فوق نظر کنيد بسياري از واژهها (موارد مشخص شده) توضيح است نه ترجمه.
بررسي: از آنجا که ترجمهي قرآن کريم از مواردي است که بدون توضيحات و اضافات تفسيري ممکن نيست، بلکه هر ترجمه خلاصهاي از يک تفسير است، بلکه بالاتر بگوييم که هر ترجمه خود تفسير کوتاه قرآن است.
ترجمهي خالص قرآن کريم صحيح نيست و اگر کسي اقدام به اين عمل کند، نميتواند پيام واقعي آيات را بازگو نمايد و مطالبي پرابهام و نارسا ارائه ميکند. از اين روست که ميبينيم مترجمان فوق (دهلوي ـ معزي ـ آيتي و …) نيز عملاً نتوانستهاند به
اين روش پايبند باشند و در موارد متعددي از ترجمهي خويش ناچار به افزودن توضيحات شدهاند. پس ترجمهي قرآن به ناچار خلاصه تفسير است.
اما شيوهي دوم همراه با اين خطر است که اضافات و توضيحات مترجم به جاي کلام خدا جلوهگر شود و ترجمهاي تأليفوار ظاهر گردد و راه جلوگيري از اين خطر آن است که توضيحات تفسيري در داخل پرانتز يا به صورت پاورقي آورده شود. تا با متن اصلي قرآن مخلوط نشود. براي مثال ترجمهي آقاي بهاءالدين خرمشاهي (در چاپ اول) از اين خصوصيت برخوردار است و توضيحات تفسيري را در پانوشتها و قلاب آورده است.
4-5-تقسيم ترجمهها بر اساس گرايشها و عدم آنها
الف ـ ترجمهي بيطرف (بدون لحاظ گرايشات کلامي و فلسفي خاص): از آنجا که هر مترجم ديدگاهي خاص در مسائل مذهبي، کلامي و احياناً فلسفي دارد و يا تحت تأثير يکي از اين مکاتب و مذاهب است، پس در هنگام ترجمه تحت تأثير پيشفرضهاي ذهني خود قرار ميگيرد. در اين ميان برخي مترجمان سعي ميکنند اين تأثيرات را به حداقل برسانند يا کمرنگ کنند و ترجمهاي خالص ارائه کنند.
ب) ترجمه بر اساس گرايش خاص فلسفي، کلامي، مذهبي: برخي مترجمان از روي عمد يا غفلت ترجمهي خود را با ديدگاه خاص کلامي خويش هم آوا ميکنند و در سر دوراهيها سخن خويش را به عنوان سخن خدا ارائه ميکنند. براي مثال در آيه «يَدُالله فَوقَ اَيديهم»[23] اگر مترجم طرفدار جسمگونه بودن خدا باشد يا بخواهد از سبک ترجمه بيطرف استفاده کند، چنين ترجمه ميکند: «دست خدا بالاي دستهاي آنان است» و اگر متمايل به ديدگاهي باشد که جسم داشتن براي خدا محال است ترجمه ميکند: «دست (قدرت) خدا بر فراز دستهاي شماست.» همچنين در آيات مربوط به هدايت و گمراهي، جبر و اختيار، اگر مترجم طرفدار ديدگاهي جبرانگاري باشد، آيات را بر اساس ظاهر آن ترجمه ميکند، و اگر طرفدار ديدگاه اختيار و آزادي انسان باشد، آيات را با توجه به اين ديدگاه ترجمه ميکند. براي مثال استاد مکارم شيرازي که بر اساس آموزههاي مذهب اهل بيت طرفدار آزادي و اختيار انسان است، آيه ذيل را چنين ترجمه ميکند: « فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ ». (ابراهيم/4)<o:p&g t;
«سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت ميکند.»
يعني ايشان آيات ضلالت و هدايت را با اضافه کردن توضيحات داخل پرانتز، به صورتي ترجمه ميکنند که شبه جبر ايجاد نشود. اما آقاي فولادوند در ترجمهي خويش روش بيطرفي را در پيش ميگيرد و در ترجمهي همان آيه اين گونه عمل ميکند: «پس خدا هر که را بخواهد بيراه ميگذارد و هر که را بخواهد هدايت ميکند.»
بررسي: تأثير گرايشات و پيشفرضهاي ذهني، کلامي، فلسفي و مذهبي افراد در ترجمهي قرآن به طور کامل قابل پيشگيري نيست. از اين رو ترجمهي خالص قرآن دشوار است،
بلکه غير ممکن مينمايد، اما لازم است مترجم بکوشد تا اين تأثيرات را به حداقل برساند و مخاطبان را با زلال کلام الهي آشنا کند تا بر اساس فطرت سالم خويش آن را بفهمند و هدايت شوند و اگر مترجم قصد داشت به ديدگاه خاص کلامي يا فلسفي اشاره کند آن را به پاورقي منتقل کند يا در پرانتز قرار دهد و از متن اصلي جدا سازد و در مقدمهي ترجمه هم يادآوري کند که اين ترجمه بر اساس چه مذهب يا گرايش جانبي ترجمه شده است.
البته در اينجا ميتوان ميان دو دسته از گرايشات تفاوت قايل شد:
نخست اينکه نکات عقيدتي که در تفسير آيه وجود دارد و اگر در متن ترجمه دخالت داده نشود و در پرانتز آورده نشود، معناي ظاهر آيه برخلاف مقصود حقيقي خدا خواهد شد و ممکن است مخاطب را به گمراهي بکشاند، در اين صورت لازم است نکته تفسيري يا عقيدتي در پرانتز يا پاورقي آورده شود.
دوم اينکه نکات فلسفي، کلامي، مذهبي که ديدگاه مشخص مفسر است و اگر بر متن ترجمه اضافه نشود، زياني به معني نميزند. در اين صورت نبايد آنها را در ترجمه منعکس ساخت.
4ـ6ـ تقسيم ترجمهها بر اساس اعتبار مترجم و ترجمه:
الف ـ ترجمهي غير معتبر: براي ترجمهي هر متن کهن يا تخصصي، لازم است که مترجم آن شرايط و صفاتي را احراز کرده باشد، تا بتواند ترجمهاي معتبر از آن ارائه کند. براي مثال متون قديمي پارسي تسلط بر زبان باستاني پهلوي را ميطلبد و نيز ترجمهي متون کتاب مقدس تسلط کافي بر متون اصلي (مثلاً عبري، لاتين و انگليسي و …) را ميطلبد و بدون دارا بودن آن شرايط ترجمهي غيرمعتبر ميشود و نيز مترجم قرآن بايد بر زبان مبدأ (عربي) و زبان مقصد (فارسي) مسلط باشد و از تفسير قرآن آگاهي داشته باشد. در غير اين صورت ترجمه معتبر نخواهد بود.
ب ـ ترجمهي معتبر: ترجمهاي که مترجم داراي شرايط به آن پرداخته است: اگر مترجم هر متن از صفات و شرايط لازم و در خور آن ترجمه برخوردار باشد، ميتواند ترجمهاي معتبر به شمار آيد.
البته اين بدان معني نيست که هر کس که داراي شرايط لازم است ترجمهاي صحيح ارائه خواهد کرد.
بلکه هر مترجم متبحر و متخصص ممکن است گرفتار لغزش شود به عبارت ديگر ترجمهي معتبر ملازم ترجمهي صحيح نيست، يعني اگر مترجمي داراي تخصص و شرايط لازم باشد و با رعايت ضوابط، قرآن را ترجمه نمايد، ترجمهي او معتبر و درخور بررسي است. پس از بررسي ممکن است ترجمهاي صحيح يا غيرصحيح باشد.
بررسي: از آنجا که ترجمهي قرآن نوعي تفسير کوتاه است، از اين رو مترجم قرآن بايد در اصل مفسر باشد يعني شرايط مفسر قرآن را کسب کرده باشد.[24] در غير اين صورت ترجمه او ترجمهاي غير معتبر بلکه تفسير به رأي به شمار ميرود و تنها اقدامي سودمند نيست، بلکه از نظر شرعي عملي حرام است که در روايات متعدد و عده آتش بر آن داده شده است.
4ـ7ـ تقسيم ترجمه بر اساس عناصر هنري
الف ـ ترجمهي نثر و بدون آهنگ: اغلب ترجمههاي فارسي به صورت نثر و بدون آهنگ خاص است، يعني مترجمان در صدد انعکاس سبک و آهنگ خاص قرآن نبودهاند.
ب ـ ترجمههاي هنري: برخي ترجمههاي فارسي قرآن علاوه بر آنکه معناي آيات را به فارسي برگرداندهاند، سبک هنرمندانهاي نيز در آن به کار بردهاند و گاهي تلاش کردهاند آهنگ خاص آيات قرآن ـ به ويژه در سورههاي مکي ـ را در ترجمهي فارسي منعکس کنند. اين سبک از ترجمه خود از گونههاي متعددي برخوردار است:
1ـ ترجمهي منظوم: در اين شيوه اديبان و شاعران پارسيگو، تلاش کردهاند همه يا بخشي از آيات را به زبان شعر بنويسند. از اين رو برخي نويسندگان معتقدند که بايد کساني چون خليل، سنائي، عطار، مولانا، سعدي، حافظ را از مترجمان قرآن به شمار آوريم[25]. تا آنجا که گفتهاند:
مثنوي معنوي مولوي هست قرآني به لفظ پهلوي
و نيز در عصر ما آقاي اميد مجد تمام قرآن را به شعر ترجمه کرده است. او در ترجمهي سورهي حمد چنين سروده است:
…………… سرآغاز گفتار نام خداست که رحمتگر و مهربان خلق راست
…………… ستايش بود ويژه کردگار که بر عالمين است پروردگار
…………… که بخشنده و مهربان است نيز بود صاحب عرصه رستخيز
…………… ترا ميپرستيم تنها و بس نداريم ياور به غير از تو کس
و در ترجمهي سورهي ناس چنين سروده است:
…………… بگو ميبريم سوي ربي پناه که خلق جهان راست شاه و اله
…………… ز شيطان خناس کز مکروش کند وسوسه قلبهاي بشر
…………… کند وسوسه قلبها هر دمي چه از جن بود او چه از آدمي[26].
2ـ ترجمهي آوايي، در اين سبک مترجمان اديب تلاش کردهاند که آهنگ قرآن را در ترجمهي فارسي آن منعکس سازند تا بر شيريني آن بيفزايد. براي مثال در ترجمهاي که در عصر ما در کنار گنبد امام رضا کشف شد و متعلق به اواخر قرن سوم هجري از مترجمي ناشناس است چنين آورده است:
…………… الا الذين صبروا آنان که در بلا از صابران باشند
…………… و عملوا الصالحات و ندر کردار از صالحان باشند.</o:p& gt;
…………… اولئک لهم مغفره و اجر کبير آمرزيدگان مأجوران باشند[27]
همچنين ترجمهي قرآن ابوحفض نجم الدين عمر نسفي (462 ـ 538 ق) از ترجمههاي آوايي قرآن به شمار ميآيد. همچنين دکتر عبدالکريم بيآزار شيرازي مدعي سبک نويني از ترجمه تحت عنوان «ترجمهي پيوسته، تفسيري و آوايي» است که خود نوعي از ترجمهي آوايي به شمار ميآيد. وي در ترجمهي سورهي حمد چنين عمل کرده است:
به نام خداوند گسترده احسان و پيوسته مهربان
هر حمد و سپاسي از آن خداي ربالعالمين است ( که مولي، مدبر و مربي جهانيان است.)
خداوندي که رحمتش گسترده و مهرش پيوسته است.
مالک روز (بروز حقايق) دين (يعني قيامت) است.
(که در آن حساب و جزا و حکم و سياست است.)
بررسي: ترجمهي هنري (منظوم و آوايي) در جاي خود نيکوست و ميتواند مخاطبان با ذوق را به سوي قرآن جنب کند. البته .طبيعي است که با تنگناي قافيههاي شعر، گاهي مطالب و معاني آيات اضافه يا کم ميشود. براي نمونه در شعر اميد مجد مواردي که مشخص شده اضافي است.
البته اين اشکال در ترجمهي آوايي کمتر است، ولي منتفي نيست و گاه مترجم مجبور ميشود، يک کلمه را به چند صورت ترجمه کند تا آهنگ شعر گونه کلام حفظ شود، افزون بر آنکه در برخي سورههاي قرآن سبک و آواي خاصي وجود دارد، مانند سورهي فرقان يا سورههاي کوتاه مکي، و در اين موارد رعايت آهنگ کلام تا حد امکان مناسب است. ولي در برخي سورههاي ديگر ـ به ويژه در سورههاي بلند مدني مثل بقره و آل عمران و … معمولاً آهنگ و آواي کمتري وجود دارد. ايجاد آهنگ و آواي شعرگونه در همه آيات قرآن موجب تکلف ميگردد.
يادآوري: در ترجمهي هنري لازم است توجه کنيم که بين انعکاس عواطف گوينده يا نويسنده يا انعکاس عواطف مترجم تفاوت بگذاريم. به عبارت ديگر مترجم ميتواند در ترجمهي لحن و فضاي آيات ـ مثل لحن و فضاي جنگ، قصه، دعا و … را در آهنگ عبارت ترجمه منعکس کند ولي حق ندارد که احساسات خود را در ترجمه داخل کند. براي مثال هنگامي که از سخنان نويسنده خشنود شود با کلمات شيرين و محترمانه ترجمه کند ـ مثلاً در ترجمهي قال، «فرمود» به کار برد ـ و در مواردي که از سخنان نويسنده ناخشنود است از کلمات غيرمحترمانه يا زننده استفاده کند.
روح الله باقري، کارشناس تشکلهاي ديني اداره تبليغات اسلامي کاشان
پی نوشت:
[20] – مقاله روشها ترجمه قرآن دکتر محمد علي رضائي اصفهاني، پيشين، ص 294 ، در يادگار نامه فيضالاسلام.
[21] – همان، ص 295.
[22] – بازرگان، مهدي، باد و باران در قرآن. پيشين، ص 6- 154.
[23] – (فتح/ 10)
[24] – شرايط مفسر قرآن عبارتند از آگاهي از ادبيات عرب (صرف ـ نحو ـ لغت ـ اشتقاق ـ معاني ـ بيان) آگاهي از علوم قرآن، آگاهي از بينشهاي عقيدني، اخلاقي، اجتماعي و علوم تجربي، آگاهي از علم فقه و اصول الفقه، آگاهيهاي تاريخي و جغرافياي (شأن نزولها) و … آگاهي از اصول دين، مراجعه به احاديث، رجوع شود به کتاب رضائي اصفهاني، محمد علي، درآمدي بر تفسير علمي قرآن،
ص 61 و ص 108.
[25] – بيآزار شيرازي، عبدالکريم، قرآن ناطق، پيشين، ج 1، ص 2ـ 251.
[26] – مجد،اميد، قرآن مجيد يا ترجمه منظوم قرآن (قرآن نامه).
[27] – پلي ميان شعر هجائي و عروضي فارسي در قرن اول هجري و ترجمه آهنگين از دو جزء قرآن مجيد به اهتمام و تصحيح دکتر احمد علي رجائي، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، چاپ اول، ص 20، 1353.
روابط عمومي اداره كل تبليغات اسلامي استان اصفهان
www.ido.ir
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor


