ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

مردي كه ابرهاي سر انگشتش، شأن نزول آيه ي تطهير است

فهرست مطالب

 



گفتند صبح جمعه ي موعود مردي كه ذوالفقار به كف دارد

مي آيد از حجاز و رداي او بوي مدينه، بوي نجف دارد
مردي كه ابرهاي سر انگشتش، شأن نزول آيه ي تطهير است
مردي كه از بدايت باران است، مردي كه از نهايت تقدير است
جا داده روح سركش دريا را در چشم هاي آبي نمناكش
بر نوج ها نشسته و مي تازد آنك غروب بسته ي فتراكش
هر صبح جمعه آمدن او را چشم به انتظار ورق خورده است
تقويم پاره پاره ي عمر من عمريست بي بهار ورق خورده است
عمري است هر نماز كه مي خوانم مي بينم آن عمامه ي مشتق را
عمري است هر درخت كه مي بينم داري است بانگ سرخ انالحق را
عمري است هر غروب قرين بوده است سم سطور پيكر قرآن ها
عمري است در مقابل چشمانم بر نيزه مي رود سر قرآن ها
گفتند روز واقعه مي آيد آن مرد آن سوار اهورايي
هر روز، روز واقعه شد اي مرد وقت آن زمان شده است كه باز آيي
آدينه است و ندبه ي اشك من از خانقاه ديده سرازير است
دفتر ميان دايره مي كوبد اين ذكر، ذكر آمدن پير است
در خانقاه مي شكفد پيري شولاي آفتاب به تن دارد
چشم هزار دايره حيرانش اما نگاه جانب من دارد
پيچيده بوي پيراهن يوسف در حلقه حلقه پيچش دستارش
دستار مي گشايد و چشمانم پر مي شوند از تب ديدارش
وا مي كنم به دلهره چشمم را اينك منم مقابل آيينه
پيچيده بوي حضرت يوسف در كوچه هاي خلوت آدينه

منبع : كتاب صدايم كن اي آفتابي ترين!(رهاورد سومين جشنواره سراسري شعر انتظار) استان مركزي


www.navideshahed.com

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید