حجت الاسلام سیدقاسم رزاقی موسوی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در تبیین و تشریح ابعاد مختلف زندگی و شخصیت حضرت امام محمد باقر (ع) گفت:
معمولا در صحبت از شخصیت امام باقر (ع) بیشتر به فعالیتهای علمی آن حضرت اشاره شده و مهمترین نقش امام را اینگونه تصویر میکنند که امام بنای کارهای خود را بر فعالیتهای علمی و فرهنگی قرار داده بود و بر همین اساس از اندیشههای سیاسی امام غفلت میشود.
اما در توجه به اندیشه های سیاسی امام ما ابتدا باید ترسیمی از فضای سیاسی حاکم در زمان امام باقر (ع) داشته باشیم. ایشان همزمان با چند خلیفه اموی زندگی میکردند و برخلاف تصور اولیه و دید عمومی که تصور میشود دوران امام باقر و امام صادق (ع) مصادف با آغاز قیام عباسیان بوده و موضوع درگیریهای بین امویان و عباسیان فرصتی برای ایشان فراهم می کرد تا فعالیتهای علمی و تبلیغی داشته و مبانی عقاید شیعی را بیان کنند، این مسئله تنها در رابطه با دوران امام صادق (ع) صحیح است. چرا که آغاز درگیریهای امویان و عباسیان از سال 125 یا 126 هجری تا سال 132 و مصادف با دوران امامت امام صادق (ع) بوده است و اتفاقا دوران امامت امام باقر (ع) همزمان با یکی از سختترین و بدترین حاکمان اموی یعنی هشام بن عبدالملک می باشد.
دوران امام باقر (ع) به لحاظ سیاسی و اجتماعی فضای خشونت امویان است چرا که آنها پس از شکست قیام توابین، شکست مختار و همچنین عبدالله بن زبیر در مکه توانستند همه مخالفان را سرکوب کرده و حکومت انحرافی خود را تثبیت نمایند و هشدار رسول گرامی اسلام و ائمه نسبت به بازگشت جامعه اسلامی به عصر جاهلیت، دقیقا در این زمان محقق شد یعنی جامعه اسلامی در کمتر از نیم قرن پس از رحلت پیامبر (ص) به لحاظ اجتماعی و فرهنگی به همان عصر جاهلی بازگشت و فساد در مکه و مدینه چنان گسترش یافت که اگر کسی به دنبال آوازهخوانی بود به مکه و مدینه میآمد.
امام سجاد (ع) از طریق دعا، نیایش و توجهدادن به خدا و زنده نگاه داشتن قیام عاشورا درصدد بود که این فضا را تا حد ممکن اصلاح داده و کاهش دهد اما حرکتهای آغازین ایشان، بعدها توسط امام باقر (ع) در ابعاد علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی محقق شد.
حرکت علمی حضرت نیز در راستای اهداف سیاسی ایشان بود
امام باقر (ع) در تلاش بود تا فضای علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه را تطهیر کند و با نهضت علمی این کار را به انجام رسانید. همچنان که مقام معظم رهبری در فرمایشات خود در این زمینه فرمودند که امام اگرچه در ظاهر نهضت علمی بهپا میکند اما این مقدمهای است برای پرورش فکری شیعیانی که آینده فکری جهان اسلام را بر عهده بگیرند.
همه ائمه تلاش کردند تا یک حکومت اسلامی با اندیشههای الهی در جوامع مختلف حاکم شود و لذا اگر امام حسین (ع) قیام میکند و یا امام سجاد (ع) در قالب دعا نهضت خود را برپا میدارد، همه مقدمهای برای برپایی حکومت اسلام است، بنابراین حرکت علمی حضرت باقر (ع) نیز در راستای هدف برتر سیاسی آن حضرت یعنی برقراری حکومت اسلامی تعریف میشود.
از جمله مهمترین سیاستهای امام باقر (ع) در این زمان میتوان به مسئله از بین بردن فضای فکری و اجتماعی دوران اموی و اصلاح آنه اشاره کرد. امام تلاش میکند تا این فضای فکری منحرف را از میان ببرد. فرقههای انحرافی مانند مرجئه، جبریه و گروههایی که برخی از آنها دستپرورده امویان بودند و برای حمایت از آنها به وجود آمده بودند، ازجمله گروههایی هستند که امام می کوشد تا اشتباهات فکری آنها را برطرف کرده و فرهنگ غلط اموی مسلط بر جامعه را با فرهنگ قرآنی جایگزین نماید که در قالب نهضت علمی موفق به این کار میشود.
امام حتی جامعه غیر شیعی را نیز باید هدایت می کرد
دومین سیاست کلی حضرت باقر (ع) را حفظ تعداد اندک شیعیان باقیمانده از زمان امام سجاد (ع) است. حفظ تعداد شیعیان اندک باقیمانده از گذشته و تربیت نسل جدیدی از شیعیان که آگاه به مسایل دینی و تعالیم روحبخش قرآن باشند از دیگر برنامههای امام بود. حضرت حتی از غیرشیعیان نیز غافل نبودند، حضرت سعی داشتند تا با اندیشمندانی که در آن روزگار در جامعه اسلامی بهسر میبردند و به هر حال صاحبنظر بوده و با کرسیهای تدریس خود در جامعه نقشآفرینی میکردند، مناظراتی داشته و اشتباهات و انحرافات فکری آنها را بیان کنند.
مهمتر از همه این فعالیتها ایجاد تشکلی برای حفظ و غنابخشی مبارزات گذشته بود چرا که نهضت علمی که پدید آمده بود میبایست در قالب یک تشکل سیاسی هدایت و پیگیری شده، گسترش یافته و به نسل بعد انتقال مییافت. این تشکل نظامی در قالب تعیین افراد و شیعیانی به عنوان نمایندگان خاص در شهرها و مکانهایی دیگر که بعدها در دوران امام صادق (ع) به عنوان سازمان وکالت نهادینه میشود از دوران امام باقر (ع) آغاز شد.
نخستین مشکل سیاسی امام تقابل با بنیامیه و سیاستهای حکمرانان اموی است، اقدامات حضرت به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و موفقیتهایی که در این عرصه حاصل میشد از نگاه حاکمان اموی دور نماند و آنها نیز درصدد ایجاد مانع برای اجرای این برنامهها بودند از جمله حضرت را به شکلهای مختلف مورد اذیت و آزار قرار میدادند یا به شام فرا میخواندند، به عنوان نمونه هشام بن عبدالملک حضرت را به شام فرا خواند اما چند روزی ایشان را پشت در دارالخلافه منتظر و معطل گذاشت و پس از اجازه ورود نیز به اطرافیان سفارش کرد من در آغاز محمد باقرعلیه السلام را شماتت میکنم و شما نیز از من حمایت کنید. این کار به زعم آنها نوعی تحقیر حضرت باقر (ع) محسوب میشد.
تقابل سیاسی تنها در شمشر و مقابله نظامی محدود نمی شود
اما امام هنگام ورود از یک موضع برتر وارد میشوند، در آن زمان مرسوم بود که میبایست هنگام ورود خلیفه را تکریم کرده و منتظر میماندند تا وی اجازه نشستن دهد اما امام (ع) بدون همه این تشریفات تمام جمع را مورد خطاب قرار داده و فرمودند السلام علیکم و در جایی نشستند. این حرکت در واقع تحقیر خلیفه بود، خلیفه نیز وقتی اوضاع را چنین دید شروع به شماتت حضرت کرد و امام در پاسخ همه افراد حاضر را مورد خطاب قرار داده و فرمود فاین تذهبون؟ شما خود را فراموش کردهاید. این مناصب حکومتی که امروز به نام اسلام در اختیار شماست همه از جد من دارید و با چنین سخنانی آنها را سرافکنده کرد.
هشام به دنبال این وضعیت حضرت را زندانی میکند و ایشان در زندان نیز با روشنگریهای خود جایگاه اهل بیت را بیان و حکومت بنیامیه را رسوا مینماید، در نتیجه زندانیان شورش میکنند. هنگامی که در شام یعنی جایی که معاویه 20 سال برای از بین بردن فرهنگ اسلام و ائمه تلاش کرده بود وضع اینگونه میشود امام را به مدینه بازمیگردانند و این بزرگترین حرکت سیاسی امام محسوب میشود.
برای تقابل سیاسی لازم نیست حتما شمشیر به دست گرفت و وارد مبارزه نظامی شد، امام با شمشیر زبان و با روشنگری نسبت به ماهیت بنیامیه و بیان جایگاه اهل بیت (ع) بزرگترین حرکت سیاسی خود را در درون خلافت اموی و مرکز حکومت آنها در شام به ثمر رساندند و آنها را رسوا کردند.
نخستین انحراف در مسیر شیعه در این زمان رخ داد
مشکل دیگر حضرت باقر (ع) مشکل درون شیعی بود، امام تنها با بنیامیه مشکل نداشت چرا که در این زمان دو جریان نیز در داخل شیعه و برخلاف خط مشی سیاسی امام عمل میکردند، نخست کیسانیه که ادعای امامت و مهدویت «محمد حنفیه» را مطرح کردند که اولین و بزرگترین انحراف در مسیر شیعه بود، شیعهای که معتقد به امامت در نسل فرزندان پیامبر از حضرت زهرا (س) بوده است و تعداد امامان را در سیر تاریخی خود 12 امام میدانسته در این موقعیت دچار اولین انحراف میشود. گروه کیسانیه گروهی بودند که امام میبایست مانع از ترویج تفکرات آنها میشد. مشکل دیگر مشکل «عبدالله محض» است که برای فرزند خود« محمد نفس زکیه» ادعای امامت کرد. این گروه از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) بودند و طرح این مدعا میتوانست جامعه شیعی را دچار مشکل کند.
مشکل «زید بن علی بن الحسین» (ع) را از دیگر مشکلات زمان امام باقر (ع) برشمرد و افزود: اگرچه در مورد شخص زید، ادعایی مبنی بر امامت از وی در تاریخ ذکر نشده است اما پیروان او بعدها ادعای امامت را مطرح کرده و این اندیشه را ترویج میکردند که امام کسی است که قیام به شمشیر داشته باشد و این یک اندیشه انحرافی در اعتقادات شیعی است که حضرت باقر (ع) در مناظره با آنها نظرات آنها را رد میکنند و میفرمایند اگر اینگونه باشد باید بر امامت پدرم (حضرت سجاد) نیز شک داشته باشید چرا که تاریخ نسبت به قیام حضرت سجاد (ع) چیزی نقل نمی کند، بنابراین امام از سویی انحرافات فکری موجود در میان شیعه را پاسخ میدهد و از سوی دیگر با بیان موضوع عصمت، جایگاه امام را بیان و اندیشههای امامت را در میان مردم تبیین مینمایند.
: shabestan.ir