آيت الله محمد مهدي آصفي، ترجمه: سيد حبيب الله طاهري
15. آگاهي از خطابهاي خداوند
قرآن خطاب الهي براي بنده است. خداوند از ميان همه موجودات فقط انسان را به اين خطاب اختصاص داده است و اگر خداوند كوههاي سر به فلك كشيده و استوار را مخاطب ميساخت، از خوف او ميشكافت و متلاشي ميشد:
«لو انزلنا هذا القرآن علي جبل لرأيته خاشعا متصدعا من خشية الله»(حشر/21)
اگر اين قرآن را بر كوهي فرد ميفرستاديم، يقيناً آن را از بيم خدا فروتن و از هم پاشيده ميديدي.
و اينكه خداوند انسان را اختصاص به خطاب داده است به دليل بزرگداشت و تكريم وي است.
خداوند ميفرمايد:
«لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ.» (انبياء/10)
در حقيقت ما كتابي به سوي شما فرو فرستاديم كه ياد شما در آن است.
«وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ.» (نحل/44)
و اين قرآن را به سوي تو نازل كرديم، تا براي مردم آنچه را به سوي ايشان فرو فرستاده شده است، توضيح دهي.
«وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِن رَبِّكُم.» (زمر/55)
نيكوترين چيزي را كه از جانب پروردگارتان به سوي شما نازل گرديده است پيروي كنيد.
«هذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدي وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ.» (جاثيه/20)
اين كتاب براي مردم بينش بخش و براي قومي كه يقين دارند رهنمون و رحمتي است.
وقتي انسان به اين انتخاب و تعيين الهي آگاه ميگردد، برتر از لذّت قرآن لذّتي را نمييابد.
از كليدهاي راهيابي به ساحت قرآن اين است كه قاري به خطابهاي قرآن آگاهي داشته باشد و اينكه آنها در مواردي متوجه مؤمنان و در موارد متوجه كل مردم است. قرآن از سوي خداوند بزرگ بر پيامبر(ص) نازل شده براي دعوت و آگاهاندن مردم و اينكه تمام انسانها هدايت شوند. همه مردم مقصود از دعوت، توجيه و يادآوري قرآن است.
احساس اين تكريم و آگاهي به خطاب الهي به انسان و مؤمنان مانند: «يا ايها الذين آمنوا» و «يا ايها الناس» قلب وي را به سوي قرآن باز ميكند و با تمام وجود به نداي الهي پاسخ ميگويد. هركه اين انتخاب الهي را درك نكند و آگاهي به ژرفاي اين تكريم خداوند نداشته باشد، از معرفت و عرفان كه در قرآن است محروم خواهد شد.
به اين آيه
ي شريفه نگاه كنيد كه چگونه خداوند متعال ما را مخاطب ساخته است:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَاباً وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمْ الذُّبَابُ شَيْئاً لاَّ يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ.» (حج/73)
اي مردم مثلي زده شد. پس بدان گوش فرا دهيد، كساني را كه جز خدا ميخوانيد هرگز حتي مگسي را نميآفرينند، هرچند براي آفريدن آن اجتماع كنند و اگر آن مگس چيزي از آنان بربايد نميتوانند آن را بازپس گيرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
وقتي انسان آگاه ميگردد كه او مورد خطاب الهي است، وقتي ميفرمايد: «يا ايها الن
اس» «يا ايها الذين آمنوا» و اينكه وي انتخاب و تعيين شده است غرق در شادماني ميگردد و شادماني فراواني سراسر وجود او را فرا ميگيرد.
در اين حال است كه بنده خطاب به خداوند ميگويد: پروردگارا ما عاجز هستيم از ستايش و شكر تو بر اين انتخاب، خطاب و تكريم و در عين حال كه از شكر تو عاجزيم تو را شكر ميگوييم و ستايش ميكنيم.
كساني كه قرآن ميخوانند سه دستهاند:
1. عدهاي وقتي قرآن ميخوانند خودشان را در پيشگاه پروردگار ميبينند، حال آنا
ن همانند فردي است كه در حال تضرع و ادب در مقابل بزگواري و جلالت خداوند ميباشد.
2. عدهاي وقتي قرآن ميخوانند خود را در حالتي از شوق و خوف ميبينند. اينان از يك سو سرشار از شادمانياند چون مورد خطاب الهي قرار گرفتهاند و از سويي خوف از هيبت خداوند دارند، و اين گروه به فهم و درك كلام الهي توجه دارند.
3. عدهاي كه قرآن ميخوانند در كلام الهي صفات، اسماي حسنا و جمال و جلال خداوند را ميبينند و تمام عواطف، احساسات و قلب خود را در اختيار قرآن قرار ميدهند. از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: «و الله لقد تجلي الله لخلقه في كلامه و لكن لايبصرون.»(13) قسم به خدا كه خداوند در كلامش خود را به مخلوقاتش مينماياند و لكن مردم نميبينند.
عدهاي اندكي هستند كه به آن اندازه از بينش، آگاهي و بينايي ميرسند كه خداوند را با چشم دل ميبينند. كسي كه قرآن را با آگاهي بخواند و تكريم و انتخاب خداوند را درك كند، از خواندن قرن سير نميشود و آن را بالاترين لذّت براي خود ميداند.
16. تكرار و تأكيد
از شيوههاي نفوذ قرآن در روح انسان تكرار است؛ زيرا براي هر نوبت از قرائت بوي دل انگيز جديد است و در هر نوبت لذ
ت جديدي را مي يابد كه در گذشته آن را نديده بود و هر اندازه كه قرآن تكرار شود انسان بيشتر از ژرفا و آفاق آن مطالب جديدي را به دست ميآورد كه در گذشته به دست نياورده بود.
قرآن كتاب شگفتانگيز است، هر اندازه انسان آن را تكرار كند شوق انسان به سوي او فراوانتر ميشود و گنجهاي بيشتري به دست ميآورد و در روح او تأثير بيشتري ميگذارد.
در روايتي آمده است كه رسول خدا روزي «بسم الله الرحمن الرحيم» را بيست بار تكرار فرمود.
از ابوذر غفاري چنين نقل شده است: شبي رسول خدا با ما نماز گزارد و بعد بخشي از آيه يك صدو هيجدهم سورهي مباركه مائده را كه ميفرمايد: «إنّ تعذّبهم فانّهم عبادك» بسيار تكرار كرده يكي از صالحان و پارسايان آيه مباركه «و امتازو اليوم ايّها المجرمون» (يس/59) را شبي بس
يار ميخواند. اين آيه خوف شديد را در دل انسان ايجاد ميكند. آيه بيان ميدارد كه در روز قيامت مجرمان و گناهكاران از غير شان كه گناه كار نيستند در لحظهي واحد از ميان آن انبوهي جمعيت جدا ميشوند و به سوي جهنّم ـ كه در عاقبت بسيار بدي است ـ فرستاده ميشوند.
هر اندازه كه انسان بيشتر اين آيه را تكرار كند، در روحش بيشتر از نوبت قبلي خوف و خشيت از عذاب الهي به وجود ميآيد و خشيت تمام وجودش را فرا ميگيرد.
يكي از صالحان شبي در مقام حضرت ابراهيم كنار خانهي خدا به نماز ايستاد وقتي به اين آيه مباركه:
«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ.» (جاثيه/21)
آيا كساني كه مرتكب كارهاي بد شدهاند پنداشتهاند كه آنان را مانند كساني قرار دهيم كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند به گونهاي كه زندگي آنان و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد داوري ميكنند.
رسيد آن را مكرراً ميخواند و گريه و ناله ميكرد تا اينكه صبح شد. فضيل بن عياز هرگاه به اين آيه شريفه ميرسيد آن را پيوسته ميخواند و ميگفت: كاش فضيل ميدانست كه وي از كدام يك از اين دو گروه است.
يكي از پارسايان سورهي هود را شش ماه ميخواند و از آن جدا نميشد و آن را فراوان تكرار ميكرد، دربارهي مضمون آيات آن تأمل و تدبّر مينمود. اين سوره است كه رسول خدا فرمود: «سوره هود مرا پير كرد» اگر انسان بخواهد در هر بخش اين سوره دقت كند به آفاق و ژرفناي آن بينديشد، نميتواند از آن به راحتي جدا شود، زيرا ميبيند كه انبيا براي احياي دين چه اندازه تلاش نمودهاند و در مقابل چه اندازه از دشمنانشا
ن آزار و اذيت ديدهاند.
خواندن قرآن مانند نوشيدن آب براي ما لازم است، تا روح خود را از معارف گران سنگ آن سيراب نكردهايم از آن جدا نشويم. انسان بر نفس خود آگاه است، بايد به اندازهاي يك آيه و يا يك سوره را بخواند تا تشتنگي او از بين برود.
17. هماهنگي با قرآن
از كليدهاي قرآن هماهنگي با آن هنگام تلاوت است. هماهنگي و همسازي با قرآن بعد از آگاهي به آن است. وقتي قاري قرآن به اين امر آگاه ميشود كه خداوند متعال او را مورد خطاب، توبيخ، ترغيب، ترس و بيدارباش قرار داده است، با قرآن در همهي اين زمينهها هماهنگ ميشود و دعوت پروردگار را لبيك ميگويد و به نداي او پاسخ ميدهد و از عواطف و احساسات در هر حالت كه مناسب آن است استفاده ميكند.
خذيفه ميگويد: با رسول خدا(ص) نماز ميخواندم، آن حضرت شروع كرد به خواندن سوره مبارك بقره، هرگاه به آيهي عذاب ميرسيد با گفتن «اعوذ بالله» به خدا پناه ميبرد و هرگاه به آيهي رحمت ميرسيد آن را از خداوند ميخواست و هرگاه به آيه تنزيه ميرسيد تسبيح ميگفت و آن حضرت هنگام ختم قرآن ميفرمود:
«اللهم ارحمني بالقرآن و اجعله لي اماماً و نورا و هدي و رحمة اللهم ذكّرني منه مانسيت و علّمني منه ما جهلت و ارزقني تلاوته آناء الليل و النهار و جعله حجة لي يا رب العالمين.»(13)
از امام صادق(ع) روايت شده كه آن حضرت هرگاه به آيه «يا ايها الناس» ميرسيد ميگفت: «لبيك ربنا» و هرگاه ميخواند «الله خير أما يشركون» ميگفت: «
الله خير و الله اكبر» و هرگاه ميخواند «ثمّ الذين كفروا بربّهم يعدلون» ميگفت: «كذّب العادلون بالله» يعني كساني كه معبودهاي ديگر را همتاي قرآن قرار دهند دروغ گفتهاند و هرگاه در قرآن ميخواند «الحمد لله الذي لم يتخذ ولدا و لم يكن له شريك في الملك» سه بار تكبير ميگفت و هرگاه سورهي مباركه اخلاص را ميخواند در اخير ميگفت: «كذلك الله ربّي».
مستحب است كه قاري قرآن هنگام تلاوت آيه «فمن يأتيكم بماء معين» بگويد: «الله ربّنا»، وقتي به آيه «اليس ذلك بقادر علي أن يحيي الموتي» رسيد بگويد «سبحانك بلي».
و هنگامي كه آيهي «أ أنتم تخلقون
ه ام نحن الخالقون» را خواند بگويد: «بل أنت الله الخالق» و وقتي خواند: «أ أنتم تزرعونه ام نحن الزارعون» بگويد: «بل انت الله الزارع» و هنگام خواندن «فبأي ألاء ربّكما تكذّبان» بگويد: «لابشيء من ألائك رب أكذب.»(14)
از رجا بن ضحاك نقل شده كه:
«امام هشتم حضرت رضا(ع) شبها در مسير خراسان بسيار قرآن ميخواند، هرگاه به آيهاي ميرسيد كه در آن نامي از بهشت و دوزخ بود گريه ميكرد و از خداوند بهشت را ميخواست و از آتش دوزخ به خدا پناه ميبرد.»(15)
از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود:
«اذا مررت بآية فيها ذكر الجنة فقف عندها و اسأل الله تعالي الجنة و اذا مررت بآية فيها ذكر أهل النار فقف عندها و تعوذ بالله من النار.»(16)
هرگاه به آيهاي رسيدي كه در آن سخن از بهشت است توقف كني و از خداوند بهشت را بخواه و اگر به آيهاي رسيدي كه در آن سخن از ساكنان جهنّم است توقف كني و از آتش جهنّم به خداوند پناه ببر.
18. تعامل با قرآن
تعامل با قرآن بالاتر از تدبّر، حضور قلب و ژرف نگري است. تعامل حالت انفعالي در برابر قرآن است و اينكه انسان به شدت از قرآن متأثّر شود و تأثير قرآن را در زندگياش لمس كند.
و اين مسأله است كه خداوند در آيهي دوم سورهي انفال به آن اشاره كرده است:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ.» (انفال/2)
مؤمنان همان كسانياند كه چون ياد خدا شود دلهايشا نبترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكّل ميكنند.
اين تأثر شديد از قرآن از ويژگيهاي مؤمنان و خائفان از خداوند است، آن هنگامي كه خدا را ياد و كتاب او را تلاوت ميكنند.
خداوند متعال ميفرمايد:
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَي ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ.» (زمر/23)
خدا زيباترين سخن را به صورت كتابي متشابه، متضمّن وعده و وعيد نازل كرده است. آنان كه از پروردگارشان ميهراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه ميافتد، سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم ميگردد. اين است هدايت خدا هركه را بخواهد راهنمايي نمايد.
اينكه پوستها و قلبها ميلرزد به خاطر ترس از كلام خداي عزيز جبّار و خطاب الهي است، سپس قلبها تسكين مييابد و روحها مطمئن ميگردد و پوستها به ياد خدا انعطاف پذير ميشود و اين حالت انقياد و تسليم كامل در برابر قرآن است. از ويژگيهاي مؤمنان دگرگوني از خوف و ترس به سوي سكون و آرامش در مقابل كلام الهي است و قرآن به صورت حصر و با تعبير «انما المؤمنون» بيان كرده است.
با اين نوع قرائت است كه گرهها از قلبها گشوده ميشود و قرآن به روح و جان انسان نفوذ ميكند، و جسم و روح انسان از آن متأثر ميشود.
در حديثي از رسول خدا(ص) چنين نقل شده است:
«أقرأ و القرآن ما ائتلفت عليه قلوبكم و لانت عليه جلودكم فاذا اختلفتم فلستم تقر أونه.»(17)
قرآن بخوانيد تا قلبهايتان به آن انس بگيرد و هماهنگ شود و پوستهايتان انعطاف پذير گردد. وقتي اين هماهنگي صورت نگيرد مثل آنست كه قرآن نخواندهايد.
«ائتلاف قلوب» حالت سكون نفس است و اين بالاتر از حالت انقياد و تسليم است و «لين جلود» حالت سازش پذيري و همنوايي است و اينكه گفت «اذا ختلفتم» يعني ظاهر
و باطن هم يكي نباشد، در اين صورت مثل اين است كه قرآن قرائت نكردهايد.
اميرالمؤمنين علي(ع) در خطبهي متقيان در مورد تعامل پارسايان با قرآن و تعهد آنان در مقابل قرآن ميفرمايد:
«امّا الليل فصافّون أقدامهم تالين لأجزاء القرآن يرتلونها ترتيلا، يجزّنون به أنفسهم و يستثيرون به دواء دائهم. فاذا مرّوا بآية فيها تشويق ركنوا اليها طمعا و تطلّعت نفوسهم اليها شوقاً و ظنوا أنّها نصب اعينهم. و اذا مروّا بآيت فيها تخويف أضغوا إليها مسامع قلوبهم و ظنّوا أن زفير جهنّم و شهقيها في أصول آذانم، فهم حانون علي أوساطهم مفترشون لجباههم و أكفّهم و ركبهم و اطراف اقدامهم يطلبون إلي الله تعالي في فكاك رقابهم.»(18)
پرهيزگاران در شب برپا ايستاد
ه مشغول نمازند. قرآن را جزء جزء و با تفكر و انديشه ميخوانند؛ با قرآن جان خود را محزون و داروي درد خود را مييابند.
وقتي به آيهاي برسند كه تشويقي در آن است با شوق و طمع بهشت به آن روي آورند و با جان پرشوق در آن خيره شوند و گمان ميبرند كه نعمتهاي بهشت برابر ديدگانشان قرار دارد و هرگاه به آيهاي ميرسند كه ترس از خدا در آن باشد گوش دل به آن ميسپارند و گويا صداي برهم خوردن شعلههاي آتش در گوششان طنين افكن است، پس قامت به شكل ركوع خم كرده پيشاني و دست و پا برخاك ماليده و از خدا آزادي خود را از آتش جهنّم ميطلبند.
در اين حالت انسان در دايرهي نفوذ قرآن و تحت ادارهي آن قرار ميگيرد و روحش در فضاهاي قرآن از اين فضا به فضاي ديگر وارد ميگردد، مثلاً از فضاي انذار به فضاي تبشير. همان گونه كه انسان از فصلي از سال به فصل ديگر و يا از شب به روز وارد ميگردد. اين گونه تحوّل در انسان به دليل تأثيرپذيري از قرآن است.
خداوند متعال ميفرمايد: &l t;/o:p>
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَي ذِكْرِ اللَّهِ .»(زمر/23)
خداوند بهترين سخن را نازل كرده، كتابي كه آياتش (در لطف و زيبايي و عمق و محتوا) همانند يكديگر است. آياتي مكرر دارد (با تكرار شوق انگيز) كه از شنيدن آياتش لرزه بر اندام كساني كه از پروردگارشان ميترسند ميافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذكر خدا ميشود.
در وقت قرائت قرآن دو حالت براي انسان رخ ميدهد. حالت اوّلي انتظار، خوف و خشيت از امر خداوند است. وقتي انسان، با كلام خداوند بزرگ مواجه ميشود او را خوف فرا ميگيرد و پوست او سفت و سخ
ت ميگردد و حالت ديگر وقتي است كه با خواندن قرآن، به رحمت واسعهي الهي، لطف خداوند به بندگانش، خطاب و عنايت خداوند به آنان پي ميبرد، در اين حالت انسان نرم و انعطاف پذير شده و متوجه ياد خدا ميگردد و با سخن و خطاب الهي آرامش مييابد.
اين تحوّل از ترس به اطمينان و آرامش از ويژگيهاي كتاب خداوند است و اين گونه قرآن در قلبهاي سليم تأثير ميگذارد و اين نوع تعامل نشانه سلامت قلب است. همانگونه كه انعطافناپذيري قلب و جوارح انسان به هنگام قرائت علامت بسته بودن و قساوت قلب و روح انسان است.
جوارح و ظاهر انسان در هنگام قرائت قرآن وابسته به قلب و روح اوست. از اين روست كه ظاهر انسان گاهي انعطاف پذير و گاهي انعطاف ناپذير است.
قلبهاي سالم هرگاه به آيات انذار و تخويف برسد خوف و ترس آنها را فرا ميگيرد و هرگاه به آيات رحمت برسد آرامش واطمينان پيدا ميكند و هرگاه به آيات توبه برسد در پيشگاه پروردگار توبه و انابه ميكند و اين گونه است تأثير قرآن ب
ر حواس ظاهر، هرگاه قلب سالم باشد.
ادامه دارد…
پی نوشت:
12. المحجة البيضاء، 2/247.
13. همان، 2/227.
14. همان، 2/229.
15. عيون الاخبار، 2/183.
16. الكافي، 2/617.
17. مستدرك الوسائل، 4/239.
18. نهج البلاغه، خطبه 188، شرح محمد عبده.
www.faslnamekothar.com
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor


