علل پیدایش تیک:
این حرکات ظاهرا به منظور خاصی صورت نمیگیرد ولی بیعلت و بدون انگیزه هم نیست و در کودکان و نوجوانان شاد، راضی، ایمن و متعادل از نظر روانی، عاطفی و هیجانی کمتر دیده میشود. بین شدت تیک و شدت کششهای عاطفی و هیجانی همواره رابطه نزدیکی وجود دارد.
تیک ممکن است علامت نوروز، اختلال سازش، احساس تنهایی یا بیان دفاع کودک علیه عامل ناخوشایند یا تنفر از اشخاص و یا منفیگرایی باشد. 15در سببشناسی نوروزها فرضیههای فراوانی در مورد تجارب کودکی وجود دارد. معهذا این فرضیهها تقریبا بطور کامل بر خاطرات بیماران نور و تیک از اتفاقات سالها قبل متکی است، که هم میتواند انتخابی باشد و هم گمراهکننده. 16فرد مبتلا به تیک به سبب احساس عدم کفایت و خودآگاهی شدید و یا به علت کشمکشهای مولد فشار درونی دائما تحت فشار است. تمایلات جنسی سرکوفته یا خصومت ممکن است باعث تحمل فشار درونی و احساس ناراحتی و بیقراری و تحرکپذیری گردد که تا اندازهای از راه تیکها خالی میشود و هرچه این فشار عظیمتر باشد تیکها بیشتر تکرار میگردند.
عدهای از روانپزشکان میگویند که«علت تیک کاملا معلوم نیست ولی عقیده همگانی بر آن است که تیک نوعی از تخلیه حرکتی کششهای روانی است و از نظر روانکاری این کشش محصول سرکوفتگی غریزی و یا تهاجمی است. »اغلب این کودکان بیقرار روانی و حرکتی و فزون جنبی دارند که دال بر بروز انواع حرکتی کشش روحی است. «ماهلر»معتقد است که آمادگی ذاتی در تیک موثر است ولی متاسفانه هنوز مدارک و شواهد ارثی وجود ندارد. تیک غالبا در سندرمهای بعد از انسفالیت بروز میکند مع ذالک عوامل روانی نیز در ایجاد آن موثر است.
تیک در کودکانی که والدین مقتدر و سختگیر دارند بیشتر دیده میشود. احتمال دارد در محیط خانواده فشار روی کودک زیاد باشد. والدین از رفتارش ایراد میگیرند و او را دچار تضاد میسازد. اگر طفل بتواند ناراحتی خودش را نشان دهد تیکها بوجود نمیآیند ولی خودداری او از ابراز کشمکشهای درونیش بصورت پرشهای عصبی آشکار میگردد.
تحقیقات نشان دادهاند که تجربیات اولیه پایهای هستند برای احساس، ادراک، تفکر و سازشهای بعدی، البته به علت تاثیر و تاثری که این عوامل باهم دارند شناخت تمام عواملی که منجر به اثرات مخصوص میشوند غیر ممکن است. ولی بسیاری از حالتهایی که بر رشد در جهات نادرست تاثیر میگذارند عبارتند از:
1- نقائص ژنتیکی
در این زمینه هنوز تحقیقات جامعی انجام نگرفته است ولی بعضی از روانپزشکان و متخصصین رشد کودک عقیده دارند که حرکات تیک میتواند ناشی از نقص ژنتیکی باشد بنابراین باید تحقیقات بیشتری انجام گیرد تا بتوان با قاطعیت نسبت به آن اظهارنظر کرد.
2- آمادگیهای مزاجی و نقص عضو
در این مورد گفته میشود که افراد دارای روحیهء منفعل و حساس و کسانی که مقاومت آنان در برابر ضربات روحی- روانی کمتر است دچار این نقیصه میشوند کودکی که با داشتن نقص در اعضا و جوارح خود، نمیتواند خود را از فشار و کشمکشهای درونی برهاند دچار حرکات تیک شده و با انجام آن به خود آرامش میدهد و در حقیقت به تشدید مشکل خود میافزاید.
3- محرومیت مادری
محبت مادر به کودک برای وی به مثابه ویتامین روانی
میباشد. طبق تحقیقات نظر به اینکه سالهای اولیه زندگی کودک سالهای تکوین شخصیت و تاثیرپذیری است، اگر در خانواده هیجانات و طغیانهای مکرر عاطفی روی دهد، رشد عاطفی کودک به آسانی متوقف میگردد. 21و در خانوادههایی که تنشهای شدید وجود دارد معمولا کودکان خود را تنها و مطرود حس میکنند و فاقد انگیزش لازم برای«همانندسازی»خود با پدر و مادر و یا معیارهای پسندیده رفتار هستند، و یا این انگیزش در آنها بسیار ضعیف است، 22بنابراین برای رهایی از این کشمکشها و فشارهای محیطی کودک دچار اختلال گشته و واکنش نیازعاطفی- روانی خود را بصورت تیک بروز میدهد.
4- تجارب دردناک روانی دوران کودکی
این تجارب ناخوشایند میتواند ناشی از تولد کودکی دیگر، مشاجرات والدین، تعویض محل سکونت، تعویض مدرسه، بیماری والدین و یا فوت یکی از آنان، حوادث غیر مترقبه مانند بمبارانها و زلزله و سیل و دیگر اتفاقات باشد که فرد را دچار فشار روانی کرده و برای بدست آوردن آرامش و تخلیه تنشهای ناشی از آن حادثه دچار تیک گردد و تا مدتها این حرکت را ادامه دهد.
5- الگوهای مرضی خانوادگی
در اینجا اختلالات دماغی والدین مورد نظر بوده که باعث میگردد کودک در اوان کودکی با همانندسازی و الگو گرفتن از والد همجنس و یا بالعکس به تقلید از والدین به انجام حرکات اضافی بپردازد. البته باید در چنین افراد تمایلات هیستریکی را دنبال نموده و بدنبال سرنخهایی در ارتباط با نیازهای عاطفی ارضا نشده گشت.
6- آسیبهای اجتماعی
اعم از اینکه ض
ربه روانی عاطفی حاصله مستقیم و یا غیر مستقیم متوجه کودک گردد میتواند متناسب با ظرفیتهای عاطفی و روانی او، وی را دچار تیک نموده و اتوماتیکوار در وی بروز نماید البته بعضی از کودکان بر اثر تحقیر شدن و احساس حقارت، در بخرورد با پدیدههای جدید اجتماعی که در مجموته تجربیات آنان جا نداشته باشد میتوانند در یک موضع تدافعی و برگشت به عقب قرار گرفته و برای فرار از فشار وارده دچار انواع تیک گردند.
7- نارسایی در رشد مناسب«من» و ساختمان«من»
فرد با ناپختگی روانی که دارد احساس عدم کفایت و مقاومت کرده و برآورده نشدن نیازهای عاطفی، وی را دچار مشکل میسازد و برای فرار از این موقعیت احتمالا فرد تلاش میکند عقبنشینی کرده و ضمن برگشتن به مراحل پائینتر رشد شخصیتی دچار حرکات تیک نیز میگردد. و همراه تیک، احساس وابستگی به والدین نیز در او ایجاد میشود.
در چنین افرادی معمولا تیک با حرکات دیگری مانند ناخن جویدن، انگشت مکیدن و خودداری همراه بوده و فرد را دچار طیفی از مشکلات عاطفی میسازد قابل ذکر است که حرکات تیک در هربار انجام گرفتن آن لزوما همراه با ناخن جویدن و یا خودادراری و غیره نمیباشد، بلکه این دو باهم دیده میشوند.
درمان تیک
از آنجا که تیکها جنبه غیر ارادی دارند نباید کودک را بخاطر آن تنبیه کرد. در عوض والدین باید بکوشند محیط خانواده را برای او آرامتر و مطبوع تر سازند. به همین ترتیب زندگی اجتماعی طفل و محیط مدرسهاش نیز باید از آرامش نسبی برخوردار باشد. چنانچه تیکها ادامه یابند باید از یک متخصص روانی کمک گرفت تا منبع اضطراب و تنش کودک کشف گردیده و با از میان رفتن آن، تیکها نیز از میان خواهند رفت.
روانپزشکانی چون کاپلان و سادوک میگویند: «درمان بستگی به شدت فرکانس تیکها، میزان ناراحتی ذهنی، تأثیر مدرسه یا محیط کار، عملکرد شغلی، میزان جامعهگرایی وجود اختلالات روانی همزمان دیگر دارد. »
روان درمانی به
منظور تمرکز بر آنچه ممکن است تعارض هیجانی اولیه باشد یا تقلیل مسائل هیجانی ثانوی ناشی از تیک در بعضی موارد جایز است. در چندین مطالعه نشان داده شده است که روشهای رفتاری، بخصوص درمانهای برگشت عادت، در درمان اختلالات تیک موثر بودهاند. آرامبخشهای ضعیف موثر نبودهاند. داروی هالو پریدول در بعضی موارد مفید بوده است، معهذا به علت عوارض جانبی این دارو، از جمله پیدایش دیس کینزی دیررس لازم است منافع آن در مقابل مضرات آن مورد ارزیابی قرار گیرد. ایشان میگویند:در ابتدا روشن نیست که تیکها از بین خواهند رفت یا به انواع مزمن تبدیل خواهند شد. چون تمرکز توجه روی تیک غالبا موجب تشدید آن میگردد، باید به اعضای خانواده توصیه میشود که حتی الامکان در ابتدا توجهی به آنها نکنند. اما اگر شدت تیکها به حدی باشد که در عملکرد شخص اختلال بوجود آورد یا موجب آشفتگی هیجانی قابل ملاحظه گردد، معاینات کامل روانپزشکی و عصبی توصیه میشود. درمان بستگی به نتایج معاینات دارد. درمان دارویی توصیه نمیشود مگر اینکه علائم بسیار شدید و ناتوانکننده باشند در چندین مطالعه نشان داده شده است که روشهای رفتاری، بخصوص درمانهای برگشت عادت، در معالجه تیکهایگذار مفید بودهاند. 25 چندین روش رفتاری، از جمله تمرین متمرکز(منفی)، کنترل نفس، آموزش واکنش ناموافق نشان دادن و حذف تقویت مثبت و درمان برگشت عادت توسط«هابز» مرور شده است. به گزارش«هابز»در بسیاری از موارد از فرکانس تیکها بخصوص با درمان برگشت عادت کاسته شده است معهذا تعداد نسبتا کمی از مطالعات تغییرات بالینی مهم گزارش نمودهاند. 26گزارشها نشان میدهد که داروهای محرک(مثل متیل فنیدیت، آمفتامین، و پمولین)موجب تشدید تیکهای قبلی و تسریع و پیدایش تیکهای تازه و اختلال توره میگردد. این موضوع در درجه اول در کودکان و نوجوانانی که بدلیل اختلال (فزون جنبی)همراه با کمبود محبت تحت درمان بودهاند گزارش شده است. در اکثر موارد، پس از قطع داروهای محرک، تیکها از بین رفته یا به سطح قبل از شروع دارو برگشت نمودند. بعضی از صاحبنظران معتقدند داروهای محرک را نباید برای درمان اختلال(فزون جنبی)همراه کمبود توجه در کودکان که سابقه تیک یا اختلال توره داشته یا دارند مورد استفاده قرار داد. همچنین در صورت وجود سابقه خانوادگی تیک و اختلال توره این داروها را محتاطانه مصرف نمود و در صورت بروز
تیک در کودک فورا آنها را قطع کرد. 27
بنظر میرسد غیر از موارد درمانی فوق که در کاهش و از بین بردن اختلالات تیک موثر هستند، بهترین راه درمان استفاده از روان درمانی انفرادی و پس ازآنروان درمانی خانوادگی باشد که میتوان با ترتیب دادن جلسات روان درمانی به فرد فرصت داد تا بتوان به بیان مشکل و تخلیه روانی پرداخته و پس از آن خانواده را در جلسات درمانی حاضر کرده و مشکل فرد را و نقص روابط عاطفی کودک با خانواده را مورد بررسی قرار داده و به برطرف نمودن آن پرداخت. البته ناگفته نماند که رفتار درمانی و گروه درمانی نیز در این ارتباط موثر بوده و مخصوصا گروه درمانی میتواند مورد استقبال کودک نیز قرار گرفته و مفیدتر نیز میباشد.
پینوشتها
(14)– روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی، ص 180
(15)– سلیمی، شکوری، هادی:تازههای روانپزشکی کودکان و نوجوانان، انتشارات چهر، 1357، ص 242
(16)– روانپزشکی(آکسفورد 1989)، ص 225
(17)– روانشناسی رفتار غیر عادی(مرضی)، ص 341
(18)– تازههای روانپزشکی کودکان و نوجوانان، ص 241
(19)– روانشناشی کودک، عظیمی، ص 216
(20)– روانشناسی مرضی کودک، ص 261
(21)– ابیراهمسن، داوید، روانشناسی کیفری، ترجمهء پرویز صانعی، انتشارات دانشگاه ملی ایران، 1357، ص 80&l t;/SPAN>
(22)– همان کتاب، ص 69
(23)– روانشناسی کودک، عظیمی، ص 216
(25)– همان کتاب، ص 220
(26)– همان کتاب، ص 224
(27)– همان کتاب، ص 216
http://psychoanalyse.blogfa.com