ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

خواجه نصیرالدین طوسی/ بخش اول

فهرست مطالب

اسم‌محمد بن‌ حسن‌ مكي‌ ابو جعفر معروف‌ به‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌


ولادت‌۱۱ جمادي‌ الاول‌ سال‌ ۵۹۷ هجري‌ در طوس‌


وفات‌۱۸ ذي‌ الحجه‌ سال‌ ۶۷۲ هجري‌ در كاظمين‌


مدت‌ عمر۷۵ سال‌


اساتيد خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌


در عقليات‌: شاگرد فريدالدين‌ داماد و او شاگرد سيدصدرالدين‌ سرخسي‌ و او شاگرد افضل‌الدين‌و او شاگرد ابوالعباس‌ لوگري‌ و او شاگرد بهمنيار و او شاگرد ابوعلي‌ سينا.


در شرعيات‌: شاگرد پدر بزرگوار خود و او شاگرد امام‌ فضل‌ ا…راوندي‌ و او شاگرد سيد مرتضي‌علم‌ الهدي‌ و حضور در حوزه‌ درس‌ فقه‌ محقق‌ حلي‌.


در رياضيات‌: كمال‌ الدين‌ محمد حاسب‌. كمال‌ الدين‌ يونس‌ موصلي‌ و قطب‌ الدين‌ مصري‌ وابوالسعادات‌ اصفهاني‌.


شاگردان‌ خواجه‌ ـ خواجه‌ اصيل‌ الدين‌ فرزند خواجه‌ نصير، علامه‌ حلي‌، قطب‌ الدين‌ شيرازي‌ ابن‌ميثم‌ بحراني‌، كمال‌ الدين‌ افسطي‌ آبي‌ ـ سيد ركن‌ الدين‌ استرآبادي‌ ـ ابن‌الفوطي‌ كمال‌الدين‌بغدادي‌ ابن‌ الخوام‌ عمادالدين‌ ـ ابن‌طاووس‌ ـ اثيرالدين‌ دوماني‌، حمويني‌.


تأليفات‌:


بيشتر در زمينه‌ كلام‌ ـ حكمت‌ ـ رياضيات‌ ـ الهيات‌ ـ تعليم‌ و تربيت‌ ـ اخلاق‌ و ديگر علوم‌اسلامي‌ است‌ كه‌ قريب‌ به‌ ۸۰ جلد از آن‌ مشخص‌ است‌ كه‌ تعدادي‌ در داخل‌ و مابقي‌ دركتابخانه‌هاي‌ خارج‌ از كشور موجود است‌.


تمدن‌ چيست‌ و سهم‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌ در تمدن‌ بشري‌چيست‌؟


تمدن‌ براساس‌ تعاريفي‌ كه‌ از آن‌ شده‌ عبارت‌ است‌ همكاري‌ مردم‌ با يكديگر در امور زندگاني‌ وفراهم‌ ساختن‌ اسباب‌ ترقي‌ و آسايش‌; و اصولا ظهور تمدن‌ هنگامي‌ امكان‌پذير است‌ كه‌ امنيت‌و آسايش‌ برقرار باشد و اين‌ مهم‌ در زمان‌ خواجه‌ نصير بخاطر حمله‌ مغول‌ به‌ ايران‌ ميسر نشدمگر با يك‌ سياست‌ خاص‌ كه‌ آنهم‌ پيدا كردن‌ ضعف‌ دستگاه‌ حكومتي‌ بود كه‌ پاي‌بندي‌ آنها به‌مسايل‌ خرافي‌ همچون‌ پيشگوئي‌ و خواب‌ ديدن‌ توجه‌ خواجه‌ نصير را به‌ خود جلب‌ كرد و او ازهمان‌ نقطه‌، سياست‌ عملي‌ خود را به‌ اجرا گذاشت‌ كه‌ همكاري‌ با دستگاه‌ در آن‌ مقطع‌ و عدم‌برخورد با مسايل‌ خرافي‌ مورد اعتقاد آنها يكي‌ از سياستهاي‌ مورد نظر بود كه‌ تاريخ‌ در گذر ايام‌پاسخ‌ به‌ خدمت‌ گرفتن‌ چنين‌ دستگاهي‌ را داده‌ است‌ كه‌ آنهم‌ مهار جنگ‌ و باز گرداندن‌ آرامش‌ بودكه‌ براي‌ پي‌ريزي‌ هر تمدني‌ لازم‌ است‌; داستان‌ ذيل‌ تائيد سياستهاي‌ بكار گرفته‌ شده‌ توسطخواجه‌ نصير است‌ كه‌ به‌ اختصار از نظرتان‌ مي‌گذرد:


روزي‌ هلاكو به‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ مي‌گويد كه‌ يك‌ حادثه‌ جالب‌ را پيشگويي‌ كنيد كه‌ من‌مشخصاً شاهد باشم‌ خواجه‌ ضمن‌ پذيرش‌ مي‌گويد اين‌ حادثه‌ در شب‌ پ
نجشنبه‌ اتفاق‌ خواهدافتاد كه‌ همراه‌ با كسوف‌ است‌ و اتفاقاً در آن‌ شب‌ هلاكو در خواب‌ بود و نگهبانان‌ اجازه‌ ورود به‌خواجه‌ را نمي‌دادند كه‌ باعث‌ نگراني‌ خواجه‌ شده‌ بود كه‌ مبادا هلاكو اين‌ حادثه‌ را نبيند; چاره‌انديشيد و شنيد كه‌ يكي‌ از خرافات‌ در باره‌ ماه‌گرفتگي‌ اين‌ است‌ كه‌ مي‌گويند اژدها ماه‌ را گرفته‌پس‌ بايد به‌ ظروف‌ مسيني‌ كوبيد تا اژدها بترسد و ماه‌ را رها كند بلافاصله‌ خواجه‌ نگهبانان‌ را ازاين‌ قضيه‌ ترساند و آنها ظروف‌ مسين‌ را برداشته‌ و به‌ يكديگر كوبيدند و اين‌ باعث‌ شد كه‌ خودهلاكو از خواب‌ بيدار شود و خواجه‌ آنچه‌ را كه‌ ديده‌ بود به‌ هلاكو نشان‌ داد و او سخن‌ خواجه‌ راپذيرفت‌ و اعتبار علمي‌ و شخصيت‌ خواجه‌ براي‌ او تثبيت‌ شد.


پس‌ از آن‌، هلاكو از خواجه‌ سئوال‌ كرد آيا چون‌ ما ديشب‌ مي‌دانستيم‌ كه‌ ماه‌ خواهد گرفت‌، ماه‌ گرفته‌ است‌ يا اگر نمي‌دانستيم‌ ماه‌ مي‌گرفت‌؟ خواجه‌ گفت‌ چه‌ شما مي‌دانستيد و چه‌ نمي‌دانستيد اين‌ اتفاق‌ مي‌افتاد. هلاكو پرسيد آيا ما مي‌توانستيم‌ از وقوع‌ اين‌ حادثه‌ جلوگيري‌ كنيم‌؟ خواجه‌گفت‌ خير متأسفانه‌ مسايل‌ طبيعي‌ و فلكي‌ در اختيار ما نيست‌ و از بشر هم‌ كاري‌ برنمي‌آيد.هلاكو گفت‌ كاري‌ كه‌ اگر ما بدانيم‌ يا ندانيم‌ اتفاق‌ مي‌افتاد و اگر بدانيم‌ نمي‌توانيم‌ از وقوعش‌جلوگيري‌ كنيم‌ دانستنش‌ چه‌ سودي‌ دارد؟ خواجه‌ نصيرالدين‌ تدبيري‌ انديشيد كه‌ هلاكو آمادگي‌براي‌ درك‌ مسايل‌ علمي‌ را ندارد لذا با بعضي‌ از دوستانش‌ مشورت‌ كرد و نتيجه‌ آن‌ شد كه‌ آنان‌ دوديگ‌ بزرگ‌ مسين‌ را از بالاي‌ محلي‌ مرتفع‌ كه‌ در نزديكي‌ خيمه‌ هلاكو است‌ بزمين‌ بياندازند دراين‌ هنگامه‌ كه‌ هلاكو از شكار برمي‌گشت‌ خواجه‌ باتفاق‌ او وارد شدند اما خواجه‌ به‌ هلاكو گفت‌كه‌ صحبت‌ محرمانه‌اي‌ با شما دارم‌ و آن‌ اينست‌ كه‌ تا چند لحظه‌ ديگر صداي‌ مهيبي‌ خواهيدشنيد لطفاً نترسيد و فقط به‌ چهره‌ اطرافيان‌ نگاه‌ كنيد به‌ موقع‌ علت‌ قضيه‌ را توضيح
‌ خواهم‌ داد;ميهمانان‌ يكي‌ پس‌ از ديگري‌ وارد شدند كه‌ ناگهان‌ صداي‌ مهيبي‌ بلند شد هر يك‌ عكس‌العملي‌ ازخود نشان‌ دادند فقط هلاكو و خواجه‌ نصيرالدين‌ آرام‌ نشسته‌ بودند، در اين‌ لحظه‌ خواجه‌ گفت‌اگر جنابعالي‌ از اين‌ قضيه‌ مطلع‌ نبوديد حتماً مي‌ترسيد و اين‌ اطلاع‌ باعث‌ شد كه‌ شما از اين‌ صدانهراسيد. خاصيت‌ پيشگوئي‌ و پيش‌بيني‌ منجمين‌ واقعي‌ اين‌ است‌ كه‌ به‌ شما آرامش‌ مي‌دهد وهمين‌ باعث‌ شد كه‌ خواجه‌ بعنوان‌ مشاور هلاكو انتخاب‌ شود.


پس‌ از اينكه‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌ در دربار هلاكو خان‌ محبوبيت‌ يافت‌ و بعنوان‌ مشاورانتخاب‌ شد از فرصت‌ بدست‌ آمده‌ كمال‌ استفاده‌ را برد و شروع‌ به‌ پي‌ريزي‌ بناي‌ تمدن‌ عظيمي‌نمود كه‌ تاريخ‌ از آن‌ بهره‌هاي‌ فراواني‌ برده‌ است‌.


 نشانه‌هاي‌ تمدن‌


ـ رفتن‌ به‌ دربار هلاكو خان‌ و مهار جنگ‌ و خونريزي‌ و برگرداندن‌ آرامش‌


ـ احترام‌ و تكريم‌ علماء و دانشمندان‌


ـ تأمين‌ هزينه‌ زندگي‌ دانشمندان‌ از طريق‌ موقوفات‌ و ساخت‌ اولين‌ كوي‌ دانشمندان‌ وابسته‌ به‌رصدخانه‌ مراغه‌


ـ دعوت‌ دانشمندان‌ و صاحبنظران‌ از ديگر بلاد به‌ مراغه‌


ـ تأسيس‌ رصدخانه‌ مراغه‌ و يا به‌ تعبيري‌ دانشگاه‌ مراغه‌


ـ جمع‌آوري‌ و خريداري‌ كتب‌ و تأسيس‌ كتابخانه‌


يكي‌ از عوامل‌ تمدن‌ و ابزار رشد و ترقي‌، علماء و دانشمندان‌ مي‌باشند كه‌ خواجه‌ نصيرالدين‌طوسي‌ از اين‌ عامل‌ بخوبي‌ استفاده‌ كرد. در حقيقت‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌ در زمان‌ خودش‌تمدني‌ بنا نهاد كه‌ مي‌توان‌ گفت‌ عالي‌ترين‌ بناي‌ تمدن‌ بوده‌ است‌ كه‌ امروزه‌ ما نيز بخشي‌ از تمدن‌را وامدار و مديون‌ افكار و آثار و خدمات‌ آن‌ نابغه‌ اسلامي‌ هستيم‌.


براي‌ تكميل‌ بحث‌ لازم‌ است‌ كه‌ به‌ يك‌ پرسش‌ پاسخ‌ داده‌ شود; و آن‌ پرسش‌ اين‌ است‌ كه‌ آيااصولا رفتن‌ علماء و دانشمندان‌ به‌ دربار درست‌ است‌ يا خير؟ اين‌ سئوالي‌ است‌ كه‌ از ديربازمطرح‌ بوده‌ و جوابها نيز مشخص‌ است‌ و آن‌ اينست‌ كه‌; كدام‌ و چه‌ عالمي‌ به‌ دربار مي‌رود؟ اگرعالمي‌ خود ساخته‌ باشد آيا رفتن‌ او محل‌ اشكال‌ است‌؟ كما اينكه‌ در مورد خواجه‌ نصيرالدين‌،اكثر علماء اتفاق‌ نظر دارند و رفتن‌ او را به‌ دربار مورد تائيد قرار داده‌اند.


حضرت‌ امام‌ خميني‌ (ره‌) بنيانگذار جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ درباره‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌چنين‌ مي‌فرمايند:


… و اما قضيه‌ خواجه‌ نصير و امثال‌ خواجه‌ نصير شما مي‌دانيد اين‌ را كه‌ خواجه‌ نصير كه‌ در اين‌دستگاه‌ وارد مي‌شد نمي‌رفت‌ وزارت‌ بكند مي‌رفت‌ آنها را آدم‌ كند نمي‌رفت‌ براي‌ اينكه‌ در تحت‌نفوذ آنها باشد مي‌خواست‌ آنها را مهار كند تا آن‌ اندازه‌اي‌ كه‌ بتواند; كارهايي‌ كه‌ خواجه‌ نصير براي‌مذهب‌ كرد آن‌ كارهاست‌ كه‌ خواجه‌ نصير را خواجه‌ نصير كرد.


با اين‌ كلام‌ حضرت‌ امام‌ (ره‌)، رفتن‌ خواجه‌ نصير به‌ دربار نيز منتفي‌ مي‌شود. پس‌ با رفتن‌ او به‌دربار هلاكو، انسانهاي‌ زيادي‌ نجات‌ يافتند، كه‌ سني‌ و شيعه‌ بودن‌ هم‌ مطرح‌ نبوده‌، بلكه‌ وقتي‌ به‌تاريخ‌ مراجعه‌ مي‌كنيم‌ مي‌بينيم‌ كه‌ ابن‌ ابي‌الحديد شارح‌ نهج‌البلاغه‌ كه‌ شيعي‌ مذهب‌ نبوده ‌خواجه‌ نصير براي‌ نجات‌ جان‌ او اهتمام‌ كامل‌ ورزيده‌ است‌. درست‌ در زمانيكه‌ علماء ودانشمندان‌ و انسانها كشته‌ مي‌شدند و از علم‌ و فرهنگ‌ دانش‌ خبري‌ نبوده‌ خواجه‌ نصير در همان‌عصر و از ميان‌ همان‌ قوم‌ پايه‌هاي‌ تمدن‌ را مي‌ريزد كه‌ براي‌ هميشه‌ باقي‌ است‌.


&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; COLOR: #7030a0; FONT-SIZE: 10pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌ و رصدخانه‌ مراغه‌


(نوزايش‌ ستاره‌شناسي‌ در جهان‌ اسلام‌)


«هوالذي‌ جعل‌ الشمس‌ ضياء والقمر نوراً و قدره‌ منازل‌ لتعلمو عدد السنين‌ والحساب‌«(يونس‌ ۵).


اوست‌ خدايي‌ كه‌ خورشيد را رخشان‌ و ماه‌ را تابان‌ قرار داد و سير ماه‌ را در منازلي‌ معين‌ كرد تابدينوسيله‌ شما سالها و حساب‌ را بدانيد. خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌ پس‌ از اطمينان‌ از اينكه‌هلاكو عوايد موقوفات‌ را در اختيارش‌ قرار مي‌دهد اقدام‌ به‌ ساخت‌ رصدخانه‌ در سال‌ ۶۵۷هجري‌ مي‌نمايد و در سال‌ ۶۷۲ قبل‌ از افتتاح‌ رسمي‌ دارفاني‌ را وداع‌ مي‌گويد كه‌ مسئوليت‌ اداره ‌اين‌ بناي‌ عظيم‌ بدست‌ فرزند ارشدش‌ خواجه‌ اصيل‌الدين‌ سپرده‌ مي‌شود.


بنياد بين‌المللي‌ ستاره‌شناسي‌، يا دانشگاه‌ مراغه‌، نامي‌ است‌ كه‌ زيبنده‌ اين‌ رصدخانه‌ است‌ و دراهميتش‌ همين‌ بس‌ كه‌ دانشمندان‌ اسلامي‌ و غربي‌ به‌ عظمتش‌ پي‌ برده‌اند و معتقدند كه‌ نوزايشي‌كه‌ در امر ستاره‌شناسي‌ در دنياي‌ اسلام‌ با ساخت‌ رصدخانه‌ مراغه‌ بوجود آمده‌ تماماً مديون‌ اين‌نابغه‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ جامعيت‌ او مورد تحسين‌ همگان‌ است‌. در همين‌ زمينه‌ دانشمند فيزيكدان‌مسلمان‌ پاكستاني‌ برنده‌ جايزه‌ نوبل‌ فيزيك‌ سال‌ ۱۹۷۹ مرحوم‌ دكتر عبدالسلام‌ مي‌گويد;رصدخانه‌ مراغه‌ با بيست‌ منجم‌ از سراسر دنياي‌ اسلام‌ تحت‌ سرپرستي‌ دانشمند بزرگ‌ خواجه‌نصيرالدين‌ طوسي‌ احتمالا نخستين‌ رصدخانه‌ جهان‌ بمعني‌ واقعي‌ كلمه‌ بوده‌ است‌ و در جاي‌ديگر مي‌گويد; رصدخانه‌ استانبول‌، چين‌، و حتي‌ رصدخانه‌هاي‌ هند در قرن‌ دوازدهم‌ نيز همه‌ ازجلوه‌هاي‌ رصدخانه‌ مراغه‌ است‌.


ناگفته‌ نماند كه‌ قبل‌ از خواجه‌ نصيرالدين‌ دروس‌ رياضيات‌ و نجوم‌ موافقين‌ و مخالفيني‌ داشت‌كه‌ اين‌ مباحث‌ سير نزولي‌ را طي‌ مي‌كرد و جامعيت‌ خواجه‌ نصير بود كه‌ توانست‌ به‌ اين‌ دروس‌سير تكاملي‌ دهد و جان‌ تازه‌اي‌ بخشد و همين‌ امر باعث‌ شد تا زمان‌ شيخ‌ بهائي‌ و بعد از او تاهمين‌ اواخر دروس‌ نجوم‌ و رياضيات‌ جزو دروس‌ حوزويان‌ بحساب‌ آيد.


به‌ موازات‌ ساخت‌ رصدخانه‌ مراغه‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌ اقداماتي‌ در چند مرحله‌ انجام‌ دادكه‌ بدين‌ شرح‌ است‌: در مرحله‌ اول‌ دعوت‌ عام‌ از دانشمندان‌ كه‌ بخاطر حمله‌ مغول‌ ترك‌ ديارنموده‌ بودند بالاخص‌ دانشمندان‌ ستاره‌شناس‌ از نقاط دور و نزديك‌ تا حتي‌ چين‌ به‌ مراغه‌ بدون‌در نظر گرفتن‌ مكتب‌ و مذهب‌; در مرحله‌ دوم‌ جمع‌آوري‌ كتبي‌ كه‌ در زمينه‌ ستاره‌شناسي‌ و نجوم‌بود كه‌ توانست‌ آنها را در اختيار دانشمندان‌ قرار دهد
و با توجه‌ به‌ ساخت‌ رصدخانه‌ مراغه‌ كه‌زماني‌ حدود
۱۵ سال‌ طول‌ كشيد تا آنجا پيش‌ رفت‌ كه‌ گفتگوي‌ علمي‌ چندين‌ ساله‌ او به‌ مكتب‌مراغه‌ و منزلش‌ به‌ دارالعلم‌ طوسي‌ شهرت‌ پيدا كرد.


محصول‌ گفتگوهاي‌ علمي‌ درباره‌ نجوم‌ كتابي‌ است‌ بنام‌ زيج‌ ايلخاني‌ كه‌ توسط خواجه‌نصيرالدين‌ برشته‌ تحرير درآمده‌ كه‌ تدوين‌ و تنظيم‌ اين‌ كتاب‌ به‌ عقيده‌ همگان‌ بمنزله‌ ميوه‌ وثمره‌ رصدخانه‌ مراغه‌ است‌.


در مرحله‌ سوم‌ آنطوريكه‌ كه‌ از تحقيقات‌ بدست‌ مي‌آيد نشانگر اين‌ است‌ كه‌ خواجه‌ نصيرالدين‌طوسي‌ همزمان‌ بناي‌ رصدخانه‌ اقدام‌ به‌ ساخت‌ كوي‌ دانشمندان‌ وابسته‌ به‌ مركز علمي‌ رصدخانه‌مراغه‌) با تمام‌ امكانات‌ رفاهي‌ مي‌نمايد و حتي‌ مايحتاج‌ عمومي‌ آنها را نيز تأمين‌ مي‌كرده‌ كه‌محققين‌ بتوانند سبك‌ بال‌ به‌ كار تحقيق‌ و پژوهش‌ بپردازند كاري‌ كه‌ دنياي‌ غرب‌ هم‌اكنون‌ بدان‌عمل‌ مي‌كند باميد آنروزيكه‌ بتوانيم‌ چنين‌ مكانهايي‌ را در اختيار محققين‌ قرار دهيم‌. در هرصورت‌ مي‌توان‌ چنين‌ نتيجه‌ گرفت‌ اولين‌ بنياد بين‌المللي‌ ستاره‌شناسي‌ اسلامي‌ كه‌ توسط خواجه‌ نصيرالدين‌ در قرن‌ هفتم‌ ساخته‌ شده‌ بمنزله‌
مواد اوليه‌ رصدخانه‌هاي‌ قرون‌ بعدي‌ بوده‌است‌ كه‌ تمدن‌ بشري‌ و بالاخص‌ ستاره‌شناسي‌ امروز مديون‌ جامعيت‌ و بينش‌ و تفكر اين‌ نابغه ‌اسلامي‌ است‌ تا آنجا كه‌ هم‌اكنون‌ پرگار ساخته‌ شده‌ توسط خواجه‌ نصير و همچنين‌ اسباب‌ وابزار رصدي‌ در موزه‌ لندن‌ موجب‌ اعجاب‌ و تحسين‌ بينندگان‌ است‌.


 استخراج‌ آيه‌ تطهير به‌ روش‌ زبروبنيات‌ توسط خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌


 انما يريد ا… ليذهب‌ عنكم‌ الرحبس‌ اهل‌ البيت‌ و يطهركم‌ تطهيرا.(احزاب‌ ۳۲)


قبل‌ از بيان‌ خواجه‌ نصير درباره‌ آيه‌ تطهير لازم‌ است‌ كه‌ معني‌ زبر و بنيات‌ را بدانيم‌. آنطور كه‌ دركتابها نوشته‌اند زبر بضمتين‌ جمع‌ زبور و بفتح‌ بمعني‌ كتا
بست‌ و بنيات‌ جمع‌ بنيه‌ بمعني‌ حجت‌است‌. در جاي‌ ديگر زبر بمعني‌ قطع‌ نيز معني‌ شده‌ است‌ (فتعطعوا امراً بنهيم‌ زبراً) جائتهم‌ رسلهم‌باالبنيات‌ و الزبر) بنيه‌ در بعضي‌ از لغات‌ بمعني‌ معجزه‌ نيز معني‌ شده‌ است‌. در هر صورت‌ زبر وبنيات‌ دو قاعده‌ توأم‌ و با هم‌ هستند. واضع‌ آن‌ مشخص‌ نيست‌ بعضي‌ نسبت‌ به‌ خواجه‌ نصيرمي‌دهند كه‌ احتياج‌ به‌ تحقيق‌ بيشتري‌ دارد. موضوع‌ علم‌ زبر و بنيات‌ حروف‌ و كلمات‌ قرآنيه‌است‌ براي‌ استخراج‌ و كشف‌ مجهولات‌. اكنون‌ جهت‌ آشنايي‌ خوانندگان‌ اشاره‌ كوتاهي‌ به‌ زبر وبنيات‌ كه‌ در بعضي‌ از كتب‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌، جلب‌ مي‌كنيم‌. در تمامي‌ حروف‌ اول‌ آنها رازبر و تتمه‌ آنها را بنيات‌ گويند مثلا علي‌ (ع‌) زبر و (لي‌) بنيات‌ كه‌ مي‌گويند از زبر و بنيات‌ محمداسلام‌ است‌ و علي‌ ايمان‌ محمد كه‌ عبارت‌ است‌ ميم‌. حا. ميم‌. دال‌ است‌ چون‌ زبر آنها حذف‌شدو باقي‌ مي‌ماند يم‌.ا.يم‌.ال‌ كه‌ مجموع‌ آنها مي‌شود
۱۳۲ و اسلام‌ نيز ۱۳۲ و همچنين‌ لفظ علي‌عين‌ ـ لام‌ ـ ياء مي‌باشد چون‌ حرف‌ اول‌ كه‌ زبر است‌ حذف‌ شود باقي‌ مي‌ماند. ين‌ ـ ام‌ ۱ كه‌مجموع‌ ۱۰۲ است‌ و ايمان‌ نيز ۱۰۲ است‌.


مي‌گويند:


خورشيد كمال‌ است‌ نبي‌ ماه‌ ولي‌       اسلام‌ محمد است‌ و ايمان‌ علي‌


گر بينه‌اي‌ در اين‌ سخن‌ مي‌طلبي‌       بنگر كه‌ زبنيات‌ اسما است‌ جلي‌


***


رمزي‌ است‌ كتاب‌ حق‌ تمامي‌ بنظام     ‌اسرار الهي‌ است‌ بهر بطن‌ كلام‌


از اسم‌ محمد كه‌ بود مصور كل‌           در ياب‌ زبنياتش‌ اسلام‌


در مثال‌ ديگر مي‌گويند:


علم‌ برابر است‌ با عمل‌ و هر دو بحساب‌ جمل‌ مساويند با ۱۴۰ من‌ آمن‌ برابر است‌ باعلي‌ابيطالب‌


جمله‌ لااله‌الاا ۱۲ حرف‌ روز هم‌ ۱۲ ساعت‌ مي‌باشد.


محمد رسول‌ا ۱۲ حرف‌ شب‌ هم‌ ۱۲ ساعت‌


مجموع‌ هر دو ۲۴ ساعت‌ شبانه‌روز است‌.


هر سال‌ ۱۲ ماه‌ جانشينان‌ پيغمبر ۱۲ نفر مي‌باشد جمع‌ ۲۴


بينات‌ بسم‌ال الرحمن‌ الرحيم‌ بعد از اسقاط مكررات‌ ۲۱۷ است‌ علي‌ابيطالب‌ ۲۱۷ است‌.


مثال‌ ديگر زبر آيه‌ شريفه‌ الحمد رب‌ العالمين‌ ۵۸۳ اين‌ عدد برابر است‌ با محمد علي‌ فاطمه‌حسن‌ و حسين‌ و آخرين‌ مثال‌ فواتح‌ سور پس‌ از اسقاط مكررات‌ منطوق‌ آنها (نقطه‌دار) صراط علي‌ حق‌ نمسكه‌ است‌.


انما يريدا ليذهب‌ عنكم‌ الرجس‌ اهل‌ البيت‌ و يطهركم‌ تطهيرا


(انما) زبرش‌ ۹۲ و محمد ۹۲</SPAN&g t; بنياتش‌ ۳۶۲ وصي‌ بحق‌ علي‌ ۳۶۲


(يريدا) زبرش‌ ۲۹۰ بنياتش‌ ۲۲۷ مجموع‌ زبر و بنيات‌ ۵۱۷ امام‌ الهمام‌ الحسن‌ بن‌ علي‌ ۵۱۷


(ليذهب‌) زبر آن‌ ۷۴۷ بنياتش‌ ۲۷۵ مجموع‌ ۸۲۲ و الامام‌ الكامل‌ ابوعبدا الحسين‌
بن‌ ابيطالب‌
۸۲۲


(عنكم‌) زبر آن‌ ۱۸۰ بنياتش‌ ۲۴۷ مجموع‌ ۴۲۷ امام‌ علي‌ زين‌العابدين‌ ۴۲۷


(الرجس‌) زبر آن‌ ۲۹۴ بنيات‌ ۲۶۲ مجموع‌ ۵۵۶ ما حي‌ كفر و حامي‌ اسلام‌ ۵۵۶ (امام‌ زمان‌)


(اهل‌ البيت‌) زبر آن‌ ۴۷۹ بنيات‌ ۳۰۶ مجموع‌ ۷۸۵ محمدالباقر و جعفر ۷۸۵


(يطهركم‌) زبر آن‌ ۲۹۰ بنيات‌ ۱۴۲ مجموع‌ ۴۳۲ امام‌ موسي‌ و علي‌ و محمدجواد ۴۳۲


تطهيراً زبر آن‌ ۶۲۵ بنيات‌ ۱۱۵ مجموع‌ ۷۴۰ والنقي‌ و العسگري‌ و الهادي‌ ۷۴۰


بعضي‌ ديگر از عنكم‌ اهل‌ البيت‌ استخراجي‌ ديگري‌ بدين‌ شرح‌ نموده‌اند.


زبر عنكم‌ اهل‌ البيت‌ ۶۵۹ بنيات‌ ۵۵۳ مجموع‌ ۱۲۱۲ است‌.


امام‌ الواهب‌ علي‌ ولي‌ا و فاطمه‌ السبطين‌ الحسن‌ و الحسين‌ و اولاد الحسين‌ ۱۲۱۲


خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌ و
نبوغ‌


حضرت‌ علي‌ (ع‌) مي‌فرمايند كه‌ انسان‌ داراي‌ دو عقل‌ هست‌ عقل‌ مطبوع‌ و عقل‌ مسموع‌ماداميكه‌ عقل‌ مطبوع‌ نباشد عقل‌ مسموع‌ نمي‌تواند كاري‌ انجام‌ دهد و بهمين‌ مضمون‌ علم‌مطبوع‌ و مسموع‌ هم‌ داريم‌


العلم‌ علمان‌ مطبوع‌ و مسموع‌ و لاينفع‌ المسموع‌ اذالم‌ يكن‌ المطبوع‌


دانش‌ بر دو قسم‌ است‌ دانش‌ فطري‌ كه‌ در نهاد انسان‌ است‌ و دانش‌ شنيدني‌ و هر گاه‌ با دانش‌فطري‌ همراه‌ نباشد سودي‌ نمي‌دهد در هر صورت‌ در احاديثي‌ كه‌ عقل‌ را بر دو قسم‌ كرده‌اند نهايتاًهمان‌ علم‌ و دانش‌ است‌. دانش‌ فطري‌ جايگاهي‌ است‌ كه‌ دانش‌ شنيدني‌ در آنجا آشيانه‌ مي‌گذارد;دانش‌ فطري‌ خدادادي‌ است‌ كه‌ خداوند به‌ يك‌ نفر داده‌ كه‌ در ميان‌ اجتماع‌ خودمان‌ زياد ديده‌ شده‌كه‌ افرادي‌ كه‌ درس‌ نخوانده‌ و تحصيل‌ نكرده‌اند ولي‌ از يك‌ هوش‌ سرشاري‌ برخوردارند كه‌ موردتوجه‌ و مشورت‌ مردم‌ قرار مي‌گيرند بخاطر همان‌ دانش‌ و عقل‌ طبيعي‌ كه‌ خداوند در وجود آنهانهاده‌ است‌ چنين‌ انسانهايي‌ اگر موفق‌ شوند و درس‌ بخوانند واقعاً نابغه‌ مي‌شوند. اكثر دانشمندان‌و صاحبان‌ ابتكار همانها هستند كه‌ عقل‌
و دانش‌ فطري‌ آنها خدادادي‌ بوده‌ و توانستند بكمك‌تحصيل‌ و تدريس‌ و يا به‌ تعبيري‌ عقل‌ و دانش‌ شنيدني‌ باين‌ درجه‌ برسند و خواجه‌ نصيرالدين‌طوسي‌ بي‌ شك‌ از كساني‌ است‌ كه‌ از عقل‌ و دانش‌ و هوش‌ فطري‌ برخوردار بوده‌ و بكمك‌تحصيل‌ دانش‌ توانسته‌ نبوغ‌ خود را به‌ بلوغ‌ برساند شاهد بر اين‌ مدعا مطلب‌ حاجي‌ خليفه‌ ازدانشمندان‌ اهل‌ تسنن‌ در كتاب‌ مشهورش‌ كشف‌ الظنون‌ است‌، ايشان‌ در طبقات‌ علما نكته‌ بسيارجالبي‌ دارد كه‌ مي‌گويد; دانشمندان‌ دو دسته‌ هستند بعضي‌ مصرفي‌ هستند از اين‌ و آن‌ مي‌گيرندو دستمايه‌ كارشان‌ قرار مي‌دهند كه‌ اين‌ خود يك‌ هنر است‌ دسته‌ ديگر آنها هستند كه‌ خودشان‌منبع‌ هستند از آنها گرفته‌ مي‌شود آنها از كسي‌ نمي‌گيرند و براي‌ مثال‌ خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسي‌را معرفي‌ كرده‌ و مي‌گويد كاالنصيرالطوسي‌.


ادامه دارد…


اثر:محمدرضا يعقوبي‌


www.kntu.ac.ir

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید