پاكى ظاهرى و باطنى درسهایی از قرآن حجت الاسلام قرائتی/2
حالا يه مقدارى مىخواهيم راجع به وضو صحبت كنيم. اول: آداب وضو: در وضو براى چى وضو مىگيريم؟ 1 – براى نماز كه واجب است، براى غير نماز هم، هميشه با وضو باشيم. يه چيزى برايتان بخوانم اين حديث راهم تا امروز صبح بلد نبودم، امروز صبح ياد گرفتم. حديث داريم: اگر كسى هميشه با وضو باشد، اگر يه وقت در حال وضو بميرد ثواب شهيد دارد. البته معناى با وضو بودن اين نيست كه آدم ادرارش را نگه دارد. نه بدون اينكه در محصور باشد وضو داشته باشد. وضو، هميشه با وضو بودن خوب است براى قرآن خواندن، ذكر، اصلا آدم با وضو باشد وضو بر وضو نور بر، روى، وضوى با وضو نور على نور است. آخه بعضى چيزها دوتايى زشت است مثل اينكه دو تا كراوات روى هم ببنديم. دو تا كراوات روى هم مىگويند: اين خل است.
امّا دو تا لامپ دليل بر خلى نيست نورش زياد است. مثلا مىگويم: «واذكرواالله كثيرا». ذكر خدا زيادش مفيد است، اما بعضى چيزها مثل غذا، اضافهاش فشار به معده است. حتى آدم وضو دارد يه بار ديگر هم وضو بگيرد .و خشك هم نكنيد هر چى آب سرد روى پوست باد نشاطش بيشتر است. بعد چه جورى وضو بگيريم بعد من هم مىخواهم وضو بگيرم دوربين راسِ من باشد من يه بار وضو را گفتهام حدود نه سال قبل ولى از نه سال پيش خيلى از بچّهها عوض و بدل شدهاند، كوچولوها بزرگ شدهاند حالا يه دفعه ديگر ببينند.
حالا ما طشت نداريم، حالا فرض كنيد طشت است. ببينيد وضو كه مىگيريم دستها را اول مىشوئيم اين شستن دست مستحب است و جزء وضو نيست، مستحب است كه انسان دستش را بشويد. بعد آب را بر مىداريم مىريزيم بالا از بالا همينطور مىشوريم. شد، گردى نشوريد همچينى، مثل اينكه ليف مىزنيم توى حمام. نه از بالا به پايين باشد خلاصه آب بايد به همه بدن برسد به همه صورت از جايى كه مو در مىآيد تا چونه، از شصت تا انگشت وسط و احتياطا به مقدارى اينور و آنوَرَش، بعد دست راست را كه مىخواهيم وضو بگيريم، آب را ور مىداريم مىريزيم بالا. آب هم بايد همه جا برسد من ديدم آب را بعضىها كه مىريزند به اينجا همچنين مىكنند اينجا را خو دست آب مىگيرد، پشت دست كه آب دست نمىگيرد همينطور دستتر را مىكشد اين ديگه مسح مىشود. مسح غلط است اين مسح كه انسان با دستتر مىكشد مسح سر ومسح پا اينجا نبايد مسح باشد بايد شستن باشد.
غسل است در دست بايد شستن باشد مسح كافى، بنابراين آب را كه مىريزيد همينطور كه اينجا آب جارى است پشت دست هم بايد آب جارى باشد يعنى يه مشت آب اين پشت و يه مشت آب اينجا به طورى كه آب به همه جا جارى شود نه اينكه آب را اينجا بريزيد اينجا را خوب مىشورى آن وقت اينجاها چى؟ يه دست خالى مىكشى، اين مىشود مسح. بعضىها كه وضو مىگيرند دستشان را مىآورند تا اينجا آب را همين طور بيار تا نوك. تا نوكها همچنين بعد هم دست چپ شد. بعد هم مسح سر، روى زلف هم مسح بكشى كافى است.
به شرطى كه زلفها مالِ خودش باشد اگر زلفها را از شمال شرقى و يا جنوب غربى بيارى اينجا كافى نيست همانجا اگر زلف مالِ خودش باشد طورى نيست زلف بايد ميزون باشد اگر خيلى طئلانى باشد يا زلف مالِ اينجا نباشد، اگر زلف مالِ اينجاست روى زلف مسح بكشى كافيه، لازم هم نيست.زلفها را پس كنى همين روى خود زلف كافيه، فرق بين وضو و غسل اين است كه در وضو روى زلف كافيه، در غسل بايد توى زلف هم شسته شود، مسح پا هم همينطور مىكشيم، وضو نور است، دعاهايى هم دارد خدا چقدر قشنگ وصل كرده.
اول اين وضو رابطه دارد به حق مردم، آب غصبى نباشد مكان غصبى نباشد يعنى حقّ مردم مراعات شود حالا اگر كسى خونه لوله كشى نيست از خونه همسايه ها شيلنگ گرفته، دولت هم راضى نيست بايد مسئلهاش را بپرسيد، كه مىشود با اين آب، وقت ندارى وضو بگيرى بايد تيمّم كنى پا شدى ديدى اِ نزديك آفتاب است تا بروى وضو بگيرى، آفتاب مىزند اونجا بايد تيمّم كنى.
در وضو دو چيز است كه اهل سنّت بيشتر يا دقّت مىكنند شيعهها كم دقّت مىكنند ولى ثواب دارد. دقت كنيم، يكى شستشوى بينى، يكى مسواك، اين خيلى عنايت بشود روش. پيغمبر ما «صل الله عليه و اله و سلم» مسواكش پشت گوشش بود. وقتى از دنيا رفت بلندش كردند ديدند زير متكّايش مسواك است مسواك خيلى مهم است شستشوى بينى مهمّ است، آب سرد مهمّ است خشك نكردن مهمّ است اين مالِ اصل وضو. اولين كار وضو است. بعد از وضو، چند تا حديث هم براى وضو بخوانم.
من طلب حاجة و هو على غير وضو، فلا تقضَ فلا تلومنّ الّا منّ الّ نفسه، اگر كسى بدون وضو سراغ كارى رفت و موفّق نشد گله نكند. – يعنى سراغ يه كارى كه وى رويد با با وضو باشيد – انى لا عجب ممن يأخذ فى حاجة فهو على وضو كيف لا تغضى اگر كسى وضو گرفت مشكلش حل نشد، من تعجب مىكنم.
چطور با اينكه وضو داشت يعنى كارهاى معنوى در كارهاى مادّى اثر دارد – من توّضأَ للمغرب كان وضوئه كفارة لما مضى لذنوبه الا الكبائر: كسى كه براى نماز مغرب وضو، گناهان صبح تا غروبت را خداوند مىبخشد مگر گناهان كبيره را . – من جدّد وضوئه من غير جدّد الله توبته من غير استغفار با اينكه وضو دارد اگر دو مرتبه وضو بگيرد خداوند او را مىبخشد بدون اينكه استغفار كند
«من باب على طهر فکانما الليل»: كسى كه وضو بگيرد برود توى رختخواب تا صبح هم كه خواب است مثل اين است كه احيا گرفته و در حال عبادت است . – من اتى المسجد طهرّالله من ذنوبه و كتب من زوّاره كسى كه وضو خانهاش گرفت و به مسجد آمد اين از زوّار خداوند است. – اكثر من الطهور يزيدالله من عمرك»: وضو داشتن عمر را زياد مىكند.
و اگر مىتوانى هميشه با وضو باشى، هميشه با وضو باش، اينها روايات وضو است. و امّا چند نكته خدمتتان بگويم: عرض كنم كه گفتيم وضو آنقدر مهم است كه كليد بهشت نماز است و كليد نماز وضو است، در جلسه قبل گفتيم: « مفتاح الصلوة الطهور»: اين يه حديثى بود گفتم «الطّهر نصف الايمان»: وضو نصف ايمان است. – «الوضوء من تمام الصلوة»: وضو علامت تمامى نماز است. – روز قيامت آنهايى كه وضو دارند ازامت پيامبر «صل الله عليه و آله و سلّم» پيشانيشان از آثار نور وضو درخشنده است.
امّا امام رضا«عليه السلام» امام رضاعليه السلام فرمود: دليل وضو چيه «لان يكون العبد طاهرا اذ اقام بين يدى الجبّار فى مناجاته» وضو براى اين است كه وقتى مىخواهد با خداى پاك صحبت كند خودش هم پاك باشد. «نفيّا من الادناس و النجاسه»: پاك باشد از آلودگىها. «مع ما فيه من ذهاب الكسل و طرد النعاس باطنى» حيرت و خواب آلوديش با وضو از بين برود. يعنى هم نظافت ظاهرى و هم نشاط باطنى، بعد در وضو جاهايى كه برهنه هست ما مىشوئيم مثل صورت و دستها و عرض كنم به حضور جنابعالى كه راجع به اسرار وضو رواياتى هم هست كه حالا ديگه مطرح نمىكنم. صلواتى بفرستيد.
دقيقه آخر يك كلمه هم راجع به تيمّم بگويم و غسل، اگر آب نبود يك يا گران بود كه نمىشد بخريد دو، يا گرگى و سگى بود كه آدم مىترسد وضو بگيرد سه، يا آب دارم مىترسم وضو بگيرم بعد تشنهام بشود براى خوردن نداشته باشم. چهار در مواردى بايد تيمّم كرد. منتهى تيمّم نه به خاكِ كوچه و بازار. حضرت على «عليه السلام» ديد يه كسى به خاك كوچه تيمّم مىكند، فرمود چرا همچين مىكنى؟: « اميرالمؤمنين «عليه السلام» ان تيمّم رجل بتراب من اثر الطريق» از خاك كوچه آلوده است: فتيمّموا صعيدا طيبا»: صعيد: خاك طيّب، خاك دلپذير، خاكى كه دلپذير باشد، خود خاكِ دلپذير، يعنى خاكى كه آلودگى نداشته باشد، تيمّم هم اينطورى است.
نگاه كنيد : دو دست را مىزنيم، ممكن است آقا بگوئيد براى چى؟ عبوديّت، بندگى، اصلا خداگاهى مىخواهد ما را خاك مالى كند. روز عيد فطر مىدانى به ما مىگويند چه؟ مىگويند: عيد فطر بهترين لباست را بپوش، حالا برو نماز عيد بخوان روى خاك. اِ لباس نو روى خاك؟ مىگويند: مىخواهم خاك ماليت كنم . امام حسن مجتبى عليه السلام وقتى مىرفت مكّه كلّى شتر و اسب راه مىانداخت، باقلوا درست مىكرد. امام سجّاد عليه السلام باقلوا درست مىكرد. اسم باقلوا در حديث نيست.
نوشته است مغز بادام و شكر و روغن يه چيزى مىشود شبيه باقلوا. آن وقت خودش پا برهنه مىرفت، مىگفتند: حسن جون، به امام حسن مجتبى «عليه السلام» شما هم مركب بر مىدارى و غذا درست مىكنى و هم، گفت امّا مركب بر مىدارم نمىخواهم بگويند فلانى كِنِس است، مىخواهم در راه مكّه خرج كنم، امّا پياده راه مىروم خانه محبوب مىخواهم با پاى پياده بروم، پياده مىروم به خاطر اينكه عشقم را به خدا برسانم .
يه وقت آدم مىگويد پيشانى شما را بوسيدم، يه وقت مىگويد خاك زيرِ پات را بوسيدم، پيشانى بوسيدن كارى ندارد، خاكِ، يعنى هر چى ما خاك مالى بشويم، در برابر خدا، اما در برابر غير خدا محكم. امام حسين«عليه السلام» سر بدنى مىدهد ولى تن به ذلّت نم دهد، زير سم اسب مىرود ولى زيربار زور نمىرود. يعنى ما بايد نسبت به خدا هر چه مىتوانيم تواضع كنيم، نسبت به طاغوت هر چه مىتوانيم سر فراز باشيم. خوب ايّام عاشورا است، بحث وضو بود يك جمله هم بگويم صلواتى بفرستيد مسئله آب مالِ تيمّم كه گفتيم تيمّم كنيم دست را مىزنيم به خاك پاك مىماليم به پيشانى قشنگ همينطور كه نگاه مىكنيد تا بالاى دماغ، چشمها كار ندارد.
آخه يه كسى مىگفت: ايت تيمّم بهداشتى نيست گفتم چرا؟ دستت را مىزنى توى خاك كوچه بعد هم مىماليد تو چشمتون. گفتم: نه خير تو غلط مىگى بعد اشكال مىكنى. اول خاك كوچه نه، خاك پاك،بعد هم خود خاك كشنده ميكروب است. اين همه آب زباله مىرود توى خاك و از آنور آبِ زلال مىآيد بيرون تصفيه خونه است زمين، بله مركز ميكروبها هم هست ولی ما مىتوانيم يه خاك تميزى را توى شيشه نگه داريم بعد هم مس مىكشيم ديگه كيفيّتش را تو رساله بگوئيد.
منتهى اگر آب يه وقت ضرر دارد ممكن است آب سرد ضرر ندارد شما حق ندارى اينجا تيمّم كنى. گاهى افراد تا يه دستشون خون است فورى تيمّم مىكنند، مىگويد دستم خون است يا دمل يا زخم و بريدگى است تيمّم كنم: نه خير اينجا بايد وضوى جبيره بگيرى، كه در رساله بايد ببينى، فرض كنيد حالا انگشت من بانده بسته شده، صورت را با اين دستم مىشورم اين دستم هم كه هست بلند مىكنم آب را مىريزمها قشنگ، فقط اين دستم جبيره است، يه نايلونى و پارچهاى دستِ تَرَم را روى اين مىگذارم، جبيره را تو رساله ببينيد.
چون من توى مسائل فقهى ضعيفم، خيلى هم ضعيفم، ولى اجمالا، غسل: مسئله غسل آب بايد به همه بدن برسد. از امام سؤال كرد كه چرا در غسل بايد همه بدن را بشوئيم؟ حضرت فرمود: براى اينكه مسئله جنب شدن مربوط به همه بدن است. دليلش هم اين است كه همه بدن سست مىشود، چون رابطه داردبا اعصاب سمپاتيك كه در همه بدن پخش است مسئله غسل يه رابطه دارد با جريان خون، يه رابطه دارد با اعصاب سمپاتيك، چون مربوط به همه بدن است، آب بايد به همه بدن برسد.
روايتى هم هست كه «من تحت كل شعر» حديث داريم. يعنى مسئله غسل، قبل از غسل انسان در شرائطى قرار مىگيرد. از زيرِ هر موئى. حالا اين قصّه را بيش از توى تلويزيون نمىتوانم بگويم. ولى خوب يه افرادى بايد حياء هم نكنند.
مسائل دينيشان را بپرسند. قرآن داريم كه مردم سؤالهايشان را راحت مىآمد از پيامبر «صلى الله عليه و آله و سلم» مىكردند. «يسئلونك على الاهلّه» از هلال مىپرسيدند، ماه شباوّل بعد مىگويد كه: «يسئلونك عن المحيض» از حيض هم مىپرسيدند. آخه حيض كجا ماه كجا؟ ولى يه كسى كه پيغمبر شد هم «يسئلونك عن المحيض» هم «يسئلونك عن الاهله» هم «يسئلونك عن الانفال» از انفال مى پرسيدند، جنگلها؟ هم «يسئلونك عن الخمر و المسير» از شراب از كوه و دريا و جنگل، از ماه توى آسمان و از مسائل مثلا زنانه هم مىپرسيدند.
يعنى مسئله دين يه مسئله كه همه چيزى دارد. قرآن ببينيد، اصلا خداشناسى آن هم، مىگويد: «افلا ينظرون الى الابل كيف خلقت»: نگاه كن به شتر ببين چه جوريه. «و االى السماء… كسى مىخواهد خداشناس شود هم مىتواند از شتر و هم از آسمان مىتواند، گاهى از كهكشان مىآيد: «والسمائ رفعها و وضع الميزان: توازن در كهكشان است – بعد مىگويد: حالا كه در كهكشانها توازن است. يعنى ميزان در كهكشان وصل مىكند به ميزان شتر را وصل مىكند به آسمان. اين جامعيّت اسلام است.
كه اينطوريه. خوب پاكى مورد مورد توجه اسلام است و امّا مسئله آب شب هفتم محرّم دستور آمد كه آب را به اهلبيت عليهم السلام ببنديد. من يكى، دو جمله براى آب بگويم. امام صادق«عليه السلام» در سفر ديد يه كسى دارد دست و پا مىزند به اصحاب فرمود: ببينيد چه مشكلى دارد؟ دويدند، برگشتند، امام فرمود: چش بود گفتند تشنهاش بود، گفت: خوب آبش داديد.
گفتند: نه يهودى بود. گفت: اِ يهودى باشد آبش بدهيد: آب را به يهودى هم نبايد بست .حضرت ابراهيم «عليه السلام) يه دعا كرد خدا مچش را گرفت ،گفت: و ارزق اهله من الثمرات من آمن: هر كه ايمان دارد «و ارزق اهله» بهش بده بخورد خدا فرمود اين چه دعايى است مىكنى؟: «و من كفر فامتعه»: من كافر را هم بهش مىدهم بخورد. مسئله آب و نان اسلام و كفر ندارد .
نزول باران، به دعاى امام حسين (عليه السلام)
يه زمانى كوفه قحطى شد مردم كوفه آمدند كفتند: يا على قحطى شده يه نماز بارانى بخوان يه دعايى بكن. حضرت امير «عليه السلام» فرمود برويد به امام حسين «عليه السلام» بگوئيد دعاتون كند، مردم آمدپهلوى دو تا آقا زاده: گفتند: آقا قحطى شده آب نيست.
اينها يه خطبهاى خوانده و دعا كردند، دستهاى كوچولو بالا آب آمد. بعد مردم آمدند گفتند: يا على متشكّريم چه پسرهايى دارى؟ حضرت على «عليه السلام» گريهاش گرفت ،گفت: همين حسين كه با دعاش شما مردم كوفه آب خورديد. همين مردم كوفه آب را روى حسين خواهيد بست.
با دعاى پسرم همه شماها رودخانه هاتون پر از آب شد، رود فرات، اما همين مردم كوفه يه جرعه آب به على اصغر نخواهد داد. اين وفا دارى، اصلا مردانگى، شيوه اسلامى، نامردى. -وقتى پيغمبر ما مكّه را فتح كرد همه را آزاد كرد، حتّى پدر معاويه را آزاد كرد، پدر معاويه اسير بود فرمود همتون آزاد، آن وقت جبرانش اين بود كه وقتى پسر معاويه اهل بيت را گرفت، بچههاى پيامبر را آن رقمى اسير كرد. هر چى مىخواهى اسلام، اهلبيت «عليه السلام» عزّت دارند.
و هر چى مىخواهى كفر، و نمونه كفر را شما الآن در آمريكا ببينيد، يه كشور افغانستان را بمباران مىكند به خاطر يه كه حالا حق است يا باطل يا راست مىگويد يا دروغ كه معلوم هم نيست راست مىگويد: نمىدانيم چى چى شد قصّه، ولى به هر حال كشور پهلوش مثل يه استكان است. شما يه استكان را مىشكنى چه احساس دارى، اون يه كشور را بمباران مىكند. و همين آمريكا حرفى ندارد ايران را هم و همه كشورهارا. اين سيماى كفر است. اصلا استدلال نمىخواهد اين جنايتهايى كه اسرائيل و امريكا مىكند، ضمن اينكه تلخاست يه شيرينى هم توش است.
شيرينيش اين است كه ديگه ما براى زشتى كفر نيازى به استدلال نداريم، لازم نيست بگوئيم به چه دليل؟ غرب بد است غرب اين است شرق يعنى آمريكا و كشورهاى اروپايى شريك شدند، براى اينكه صدام را ريشه كن منند در حمله ماجراى كويت، صدام در آستانه رفتن بود. يه مرتبه گفتند: خوب ببينيم اگر صدان ريشه كن بشود مردم عراق چه خواهند كرد.
گفتند: والله مردم عراق مثل مردم ايران، انتخاباتى خواهند كرد، به يه كسى رأى خواهند داد، رئيس جمهور مىشود، گفتند: اگر بناست مثل ايران بشود، صدام باشد بهتر است يعنى تخصصهاى حقوقى، سياسى، نظامى، آمريكا و اروپا به اينجا رسيدند كه صدام از اينكه مردم عراق خودشان تعيين كنند اين رژيم، اين نتيجه تمدّن غرب است سيماى بنى اميّه و سيماى غرب. خدايا: آنهايى كه روز ششم محرّم آب را بستند، آنهايى كه جلو حق را بستند در طول تاريخ و راه را كور كردند براى نسل بر عذلبشان بيفزا.
خدايا: آنهايى كه در طول تاريخ طرفدار حق بودهاند انواع رحمت و مغفرت را نثار آنها بفرما. خدايا: ما و نسل ما را تا آخر تاريخ در همه مراحل طرفدار حق قراربده خدايا: قلب آقا امام زمان عليه السلام را از ما راضى بفرما . همينطور كه عرض كردم ديد و بازديد عيد خوب است و شام وناهار اما به احترام امام حسين «عليه السلام» بايد حريم را نگه دارم. ضمنا تقاضا مىكنم از همه هيئتهاى عزادارى برنامه ريزى كنند يه مقدارى گونى بگذارند توى فرقون عقب هيأت بياورند و يه مقدارى مهر ظهر عاشورا هركجا هستند اين نماز با شكوهى بخواهند خيلى هم خوشمزه است، آن نمازى كه آدم توى خيابان مىخواند ياد آن نمازى كه امام حسين عليه السلام يه مزهاى هم دارد، من خودم سر نماز منقلب نمىشوم ولى ظهر عاشورا تامى روم نماز بخوانم حالم منقلب مىشود 30 تا تير خورد ولى نمازش را اول وقت خواند. چيه نماز اين نماز عاشورا را بهش بهاء بدهيد وخدا انشاءالله همه را از نمازگزاران واقعى قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمةالله» «اللهم صل على محمد و آل محمد»
تبیان
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه