از این طرف اومدی: 

سبک زندگی پیامبر

فهرست مطالب

سبک زندگی پیامبر ( از زبان امیرالمومنین علی علیه السلام)

پرسش‌های امام حسین و پاسخ‌های امیرالمومنین‌ علیهما السلام پیرامون سبک زندگی پیامبر پیامبر‌ صلی الله علیه و آله

امام حسین‌ علیه السلام در روایتی از پدر بزرگوار خود درباره خصوصیات و ویژگی‌های رفتاری پیامبر‌ صلی الله علیه و آله پرسش‌هایی

را مطرح کرده‌اند، امیرالمومنین‌ علیه السلام نیز در پاسخ به فرزند خود سبک زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله را تشریح نموده‌اند.

 

از امام حسين عليه‏السلام روايت شده كه فرمود:

 

از پدرم امیرالمومنین‌ علیه السلام خواستم تا سيره و رفتار پيامبر‌ صلی الله علیه و آله را در خانه و بيرون از خانه و در مجلس، بيان فرمايد.

پدرم فرمود:

 

پيامبر‌ صلی الله علیه و آله وقت خود را در خانه سه قسمت كرده بود، يك قسمت براى خدا، يك قسمت براى خود و قسمتى براى خانواده،

و آن بخش را نيز كه به خود اختصاص داده بود، در اختيار خلق و رسيدگى به كار خاصّ و عام صرف مى‏فرمود. در خانه كه بود،

با روى باز مراجعه کنندگان و نيازمندان را مى‏پذيرفت و چيزى از آنان دريغ نمى‏داشت.

 

البته ديدار صاحبان فضيلت و حاجت را كه يك و يا دو حاجت و يا بيشتر داشتند، به اندازه فضل و مقدار حاجتشان مقدّم مى‏داشت و

به كارى كه صلاح امّت و خودشان در آن بود، وا مى‏داشت. حال و سلامتی ديگر مردمان را نيز از ايشان مى‏پرسيد و

بر آنچه سزاوارشان بود، آگاهشان مى‏فرمود.

 

به حاضرين مى‏سپرد تا معارف اسلامى را كه از من فرا مى‏گيريد، به غايبين نیز برسانيد و همچنين نياز مستمندان را به من گزارش دهيد.

هر كسى نياز نيازمندى را به فرمانروايى برساند، خداى تعالى قدم‏هاى او را در روز قیامت، بر صراط استوار می‌کند و از لغزش نگاه مى‏دارد.

 

مردم به ديدار حضرتش مى‏شتافتند و با كسب معرفت، درباره دين و دنياى خويش، از محضر مباركش متفرّق مى‏گشتند.

در محضرش سخنانی غیر از معارف و امور دینی گفته نمی‌شد و از هیچ کس مباحث دیگری پذیرفته نمی‌شد.

 

*سبک زندگی پیامبر در بيرون از خانه

 

امام حسين عليه‏السلام مى‏فرمايد:

 

پرسيدم روش پيامبر‌ صلی الله علیه و آله در بيرون از خانه چگونه بود؟ امیرالمومنین‌ علیه السلام فرمود:

سخن به ضرورت مى‏گفت و دم فرو مى‏بست، مگر درباره كارى كه داشت، تا دل‏هاى مردمان را پيوند دهد به گونه‌ای که او از خودشان

رميده نشوند. عزيز هر قومى را گرامى می ‏داشت و او را برای رياست آنها انتخاب می‌کردند.

 

مردمان را از فتنه‏ ها بيم مى‏داد. در ميان ايشان بود، بى آن كه خوش رويى و خوش خويى خود را از ايشان دريغ دارد.

 

از اصحاب خود دلجويى و تفقّد مى‏فرمود و احوال ‏مردمان را از مردم جويا مى‏شد.

 

نيكويى را ستايش و تقويت مى‏كرد و زشتى را خوار نكوهش می‌کرد و ميانه‌رو بود و رفتارى دو‌گانه نداشت و تفاوتى در كارش نبود.

 

نزديكان آن حضرت از نيكان مردم بودند و والاترين آنها، خير خواه‏ترين آنها براى مردم بود.

بالاترين منصب و موقعيت را كسى نزدش احراز مى‏كرد كه بيشتر يار و مددكار مردم باشد.

 

*سبک زندگی پیامبر مجلس آن حضرت

 

امام حسین‌ علیه السلام می‌فرمايد از وضع مجلس پيامبر‌ صلی الله علیه و آله پرسيدم، پدرم فرمود:

پيامبر‌ صلی الله علیه و آله نمی نشست و برنمى‌خاست، مگر با ياد خدا جلّ اسمه. جايى خاص براى نشستن خود نداشت و

ديگران را نيز از اين كه جايى را براى نشستن خود اختصاص دهند، منع مى‏كرد.

 

به هر مجلس كه وارد مى‏شد، در جايى مى‏نشست كه دايره نشستن به آنجا رسيده بود و دستور مى‏داد در مجلس اين چنين بنشينند.

به اهل مجلس توجّه يكسان داشت تا گمان تبعيض در كسى ایجاد نشود.

 

با كسى كه براى حاجتى نزد او مى‏نشست يا می ایستاد، آن قدر صبر مى‏كرد تا او خود برود، هرگاه نياز كسى به عللى برآورده نمیشد،

با گشاده‌رويى خاص و زبان شيرين، او را خشنود مى‏ساخت.

 

*همه در برابر حق نزد او یکسان بودند

 

پدر مهربان امّت بود، همگان در برابر حق، نزدش يكسان بودند.

 

محضر پيامبر‌ صلی الله علیه و آله ، محضر بردبارى، شرم، صبر و امانت‌دارى بود.

حرمت بزرگان را نگاه می‌داشت به کوچکتر‌ها هم توجه می‌کرد، بزرگان را حرمت وكوچکتر را رحمت عايد مى‏شد.

صداى بلند و بى حرمتى در مجلس او نبود و لغزش‏ها در آنجا آشكار نمى‏شد.

 

هم نشينان وى همه برابر و هم ارج بودند ؛ تنها ميزان برترى در پرهيزكارى و فروتنى بود. امّا نيازمندان را بر خود مقدّم،

و غريبان را نوازش مى‏كرد.

 

باز همان امام فرمود: از پدرم رفتار پيامبر‌ صلی الله علیه و آله با اهل مجلسش را سئوال كردم، درجواب فرمود:

 

پيامبر در معاشرت بشّاش، نرم خو و ملايم بود. خشونت، دشنام گويى، عيب‏جويى يا ستايش‌گرى در برخوردش وجود نداشت.

از هر چه خوشش نمی آمد به كار ديگرى مى‏پرداخت کسی که به او امید داشت نا امید از درگاهش باز نمی‌گفت.

 

سه چيز را در خود ترك فرموده بود: مجادله، پر حرفى و هر چیزی كه به او مربوط نبود. سه چيز را نيز درباره مردم ترك كرده بود:

مذمّت، سرزنش و عيب جويى از مردمان.

 

سخن نمى‏گفت: مگر درباره امرى كه رضاى حق در آن باشد. هم نشينانش در مجلس وى ساكت بودند تا سخن وى تمام شود،

آنگاه سخن مى‏گفتند. در مجلس او با يكديگر گفتگو و مجادله نمى‏كردند و گوش به صاحب سخن مى‏دادند تا سخن او تمام شود.

در خنده و شادى و شگفتى و موارد ديگر با اهل مجلس هماهنگى مى‏كردند.

 

ناهنجارى و كج سخنى بیگانگان را تحمّل مى‏فرمود و به همين جهت بود كه صحابه، بیگانگان را به مجلس او مى‏آوردند تا از حضرتش سؤال كنند.

 

به اصحاب مى‏فرمود: «چون نيازمندى را ديديد، او را رعايت كنيد، ميزبانش شويد، يارى‌اش كنيد و نيازش را بر آوريد».

 

ستايشگرى را نمى‏پذيرفت مگر در موردى كه جنبه حق‏شناسى و شكرگزارى داشته باشد.

 

سخن كسى را قطع نمى‏كرد. مگر اين كه از حدّ خود تجاوز و تعدّى كند، كه در آن حال از جاى خود بر مى‏خاست تا سخن وى قطع شود.

 

امام حسین‌ علیه السلام مى‏فرمايد: از پدرم درباره سكوت پيامبر‌ صلی الله علیه و آله سؤال كردم، امیرالمومنین‌ علیه السلام در جواب،

فرمودند: سكوت حضرتش چهار حالت داشت یا از روی شكيبايى (حلم) بود، یا به خاطر بيم (از فساد) و یا براى شنيدن و

یا براى انديشيدن و تأمّل بود.

 

در شكيبايى و برد بارى آن چنان بود كه هيچ چيز او را خشمگين نمى‏كرد.

 

امر نيكو را در هر كار اختيار مى‏فرمود، تا ديگران به او اقتدا كنند و بدى راترك مى‏كرد تا ديگران از آن بدى دورى كنند.

سعى و كوشش او در چيزى بود كه اصلاح حال امّت، و يا خير دنيا و آخرت ايشان در آن باشد.

 

 سكوت حضرتش در حدّ لازم بود، توجّه او به اهل مجلس و سخن گفتنش با يك يك آنها يكسان بود،

سكوتش در تأمّل و تفكّر به ناپايدارى دنيا و مافيها و امور آن مى‏گذشت، اين كه چه چیزی باقى مى‏ماند و چه چیزی فانى مى‏شود.

 

*برخی از رفتارهای اجتماعی و فردی پیامبر‌ صلی الله علیه و آله

 

درباره خلقيات پيامبر اسلام‌ صلی الله علیه و آله از امير مؤمنان روايت شده است كه فرمود: هرگز ديده نشد كه رسول خدا در برابر ديگران

پاى خود را دراز كند.

 

و از آنجا كه رحمة للعالمين بود، هرگز در برابر ستمى كه به حضرتش مى‏رفت، عكس العملى از خود نشان نمى‏داد.

امّا در برابر فعل حرام آرام نمى‏نشست ؛ قيام نيز نمى‏فرمود، مگر آن كه غضب و قيامش در راه خداوند باشد.

 

هيچ گاه هنگام غذا خوردن، بدن خود را به جايى تكيه نمى‏داد.

 

پيامبر مى‏فرمود: «بهترين شما خوش خوترين شماست.» تا آنجا كه امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:

 

هرگز چشم من همانند وى نديد.

 

و نيز از شخص پيامبر روايت شده كه فرمود: من مزاح مى‏كنم، ولى جز حق نمى‏گويم.

 

ابن عبّاس از پيامبر روايت كرده كه فرمود: من تربيت شده پروردگارم هستم، و على تربيت شده من.

پروردگارم مرا به سخاوت و نيكى فرمان داد، و از بخل و جفا (غلظت و خشونت) نهى فرمود.

نزد خداوند چيزى مبغوض ‏تر از بخل ورزيدن و بدخويى نيست. بدخويى عمل را فاسد مى‏كند، همچنان كه سركه عسل را از بین می‌برد.

 

برگرفته از: مکارم‌الاخلاق طبرسی- ص11

 

www.hawzahnews.com

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید