ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

من یک زن هستم

فهرست مطالب

چند سال پیش داستان طنزی در فضای مجازی دست به دست چرخید که به نظرم خواندن دوباره آن خال
ی از لطف نباشد
:
شهین خانم و مهین خانم توی خیابون به هم رسیدن ،بعد از کلی احوالپرسی و چاق سلامتی شهین خانم پرسید: راستی از دخترت چه خبر؟ دوسالی باید باشه که ازدواج کرده، از زندگیش راضیه؟ بچه دار شد؟


 


مهین خانم یه بادی به غبغب انداخت و گفت:
آره جونم، این پسره، شوهرش، مثل پروانه دور سرش می چرخه، اون
سال اول عروسی که دایم مسافرت بودن، همه جا رو رفتن دیدن، عید اون سال هم رفتن اروپا برای من هم یه پالتوی خیلی قشنگ آورده بود، تو کار های خونه هم نمی گذاره دست به سیاه به سفید بزنه، وقتی هم که حامله بود دیگه هیچی، اینقدر بهش می رسید حالا هم که بچه شون به دنیا اومده تا پوشک بچه رو هم این عوض می کنه، آره شکر خدا خوشبخت شد بچه ام
.

شهین خانم گفت شکر خدا، ببینم پسرت چیکار میکنه از زنش راضیه!؟
مهین خانم یه آهی کشید و یه پشت چشم اومد که ای خواهر نگو که دلم خونه، پسر بدبختم هر چی در میاره همش خرج مسافرت این دختره میکنه، انگار زمین خونه اشون میخ داره اون سال اول که اصلا توی خونه بند نبودن، اصلا فکر نمی کرد که بابا این بدبخت خرج این همه سفر رو از کجا بیاره، بعدش هم عیدیه رفتن دبی، دختره برا ننه اش رفته بود یه پالتو خریده بود ۱۰۰ دلار، پسره شده حمال خونواده زنش، طفلک بچه ام توی خونه عین یه کلفت کار میکنه، زنه دست به سیاه به سفید نمی زنه، حامله که شده بود این پسره دیگه رسماً شده بود زن خونه، بعد
هم که زایمان کرد حتی پوشک بچه اش رو میده این پسر بدبخت عوض میکنه، آره خواهر طفلکم بدبخت شد
!

موضوعی این چنین را نیز چندی پیش یکی از دوستان وبلاگ نویس مطرح کرد. ماجرا به زنی مربوط بود که به خاطر افسردگی شدید شوهر و با وجود تلاش های بسیار برای حفظ زندگی اش، مجبور به طلاق شده بود و با پاکدامنی و عفاف زندگی می کرد. اما زمانی که او را برای ازواج با یک پیر پسر معرفی کردند، تمام زنان فامیل یک صدا مخالفت کردند و بیوه و مطلقه بودن او را ننگ آور دانستند.

نویسنده آن وبلاگ در انتها برای این نوع طرز تفکر زنان نسبت به همجنسان خودشان اظهار تأسف کرده بود.

این دست موضوعات و رفتارها را زیاد می بینیم و چه بسا خودمان هم از کسانی باشیم که در حالت های مختلف و نقش های مختلفی که بر عهده می گیریم به ناگهان تبدیل به آدمی دیگر شویم.

خواهر شوهر، مادر شوهر، مادر زن، عروس، جاری، زن همسایه، خاله و… هر کدام از ما می توانیم این نقش ها را داشته باشیم. اما نکته جایی است که در این نقش ها تفکراتمان تغییر کند.

همه ما بارها از ظلم هایی که در حق زنان شده است شنیده ایم و شاید خودمان یکی از همان افراد ظلم دیده باشیم. اما همیشه تیر ظالم بودن را به سمت مردان و جنس مخالف نشانه رفته ایم و آنها را مقصر دانسته ایم. اما اگر درست نگاه کنیم، می بینیم قسمت زیادی از ظلم هایی که بر زنان وارد شده است به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به همجنسانشان بر می گردد.

مستقیم آنجایی است که در نقش مادر شوهر و خواهر زن و عروس وآدمهایی می شویم که گویی دشمنانی هستیم که باید بر سر یک موضوع با هم بجنگیم و در این جنگ از هیچ چیزی خود داری نمی کنیم. تا همین چند دهه قبل ماجرای عروس و مادر شوهر قصه ی غصه های بسیاری از زنان بود. تا جایی که یکی از دوستان تعریف می کرد مادر بزرگش بچه اولش را به خاطر اینکه مادر شوهرش اور ا مجبور کرده در حیاط خانه و در میان برفها زایمان کند از دست داده است.

مصداق های دیگر آن نیز مثل ماجرایی که گفتیم نگاه های منفی به زنان مطلقه، بیوه، دختران مجرد سن بالا واست.

این نگاه به صورت غیر مستقیم از طریق نحوه تربیت فرزندان به آنها نیز منتقل می شود و منصفانه اگر نگاه کنیم می بینیم بسیاری از بی عدالتی هایی که مردان در حق زنان می کنند ناشی از همین نحوه تربیت شدن به دست خود زنان است. زمانی که هم جنس ها ارزشی برای یکدیگر قائل نباشند و در نقش های مختلفشان رفتارهایی مختلف و افراطی بروز دهند، سخت است انتظار داشته باشیم تربیت شدگان این مادران متفاوت فکر و عمل کنند.

و اینجاست که می توانم با جرئت بگویم تا زمانی که متر و معیارمان برای ارزش قائل شدن و رفتار کردن با آدمها نوع تفکر، عرف و دیدگاه های خودمان باشد، باید تا همیشه ی تاریخ از ظلم هایی که به زنان می شود بگوییم و بنویسیم. اما زمانی که معیار و متر اندازه گیری ارزش آدمها و رفتار با آنها را اسلام و دستورات دین قرار دهیم و همانگونه که خداوند در قرآن می فرمایند میزان «تقوا» را معیار برتر بودن یا نبودن انسانها بدانیم آن وقت است که می بینیم چه مادر شوهر باشیم و چه مادر زن، چه عروس باشیم و چه هر نقش دیگر، همه مان یک نفر هستیم. بندگانی در محضر خدا که کوچک ترین حرکت و رفتارمان بر رفتار دیگران و در نهایت جامعه نقش خواهد داشت.


مریم محبی


http://mastoor.ir

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید