رابطه ساحت احکام، آداب و اسرار با شریعت، طریقت، حقیقت
احکام روابط زن و مرد در سه لایه دین، یعنی شریعت و طریقت وحقیقت به قابل بازبینی است.
دین مجموعه گزاره ها و آموزه های هماهنگی است که به تبیین هستی و جهان و تعیین رفتار آدمی با خود و غیر خود می پردازد و از سوی مبداء هستی برای تامین کمال و سعادت انسان به وی الهام و ابلاغ شده است.
لایه ظاهری دین که همان شریعت است مربوط به ساحت احکام و لایه وسطی آن که طریقت است مربوط به ساحت آداب و لایه نهانی آن که حقیقت است مربوط به ساحت اسرار می شود.
راز چند ساحتی بودن نگرش های دینی
چنانچه بیان شد دین در سه ساحت آداب، احکام و اسرار دارای معارف و حقایقی است و سه دانش فقه اخلاق و عرفان در سه لایه شریعت و طریقت و حقیقت از آن ها حکایت می کنند ولی سئوالی که مطرح می شود این است که چرا این ساحت ها متعددند و چه رازی در پس پرده غیبت وجود دارد که سبب دو مراتب بودن نگرش های دینی و زبان دین می گردد؟
پاسخ این است که در عالم تکوین، مراتبی وجود دارد و جهان های متعددی در رتبه ها و طبقات طولی بسیاری در عالم خارج بر روی هم چیده شده اند و در هر مرتبه ای از این عوالم و احکام و قوانین مربوط به آن عالم وجود دارد و مناسبات و سنت های الهیه ای در هر یک از آن عوالم آن ها را اداره می نماید.
از آنجا که عالم تشریع با عالم تکوین تطابق دارد و لایه های دین با لایه های هستی، همخوانی داشته و سازگار است، به همین جهت نگرش های دینی نیز در ساحت های ختلفی قابل طرح می باشد و در سه ساحت احکام و آداب و اسرار می توان از روابط و مصالح و مفاسد عوالم خارج پرده برداشت.
رابطه احکام، آداب و اسرار با عوالم وجود
عوالم هستی همه با هم هماهنگ و سازگارند و مراتب پایین تر عوالم وجود صورت تنزل یافته عوالم برتر است و به تعبیر شاعر صورتی در زیر دارد آنچه در بالادستی عوالم تشریع نیز با عوالم تکوین هماهنگ می باشند حقایقی که در عالم تشریع و در بطون آیات ق
رآن وجود دارد نیز دارای ساحت ها و مراتبی هستند که آن ها نیز با یکدیگر سازگار و هماهنگند.
امام رضا} در این باره می فرمایند: «ان هیهنا مثال لما هناک» هر آن چه در این جاست مثالی است برای آن چه که در آنجاست.
این حدیث عرشی به تنهایی می تواند تمامی اسرار و حکمت مسائل شرعی را بیان کند و جز یک امام معصوم } کس دیگری نمی تواند به زیبایی این گفتار پرده از راز این حقیقت بردارد
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«ان الله تبارک و تعالی خلق ملکه علی مثال ملکوته و خلق ملکوته علی مثال جبروته و خلق جبروته علی مثال عرشه…..»
همانا خداوند ملک خود را بر مثال ملکوت و ملکوت خود را بر مثال جبروت و جبروت خود را بر مثال عرش خود آفرید.
این احادیث نشان دهنده این حقیقت اند که مراتب طولی جهان ها با یکدیگر هماهنگند و چون عالم تشریع نیز دارای لایه هایی است این لایه ها نیز در محاذات آن عوالم قرار گرفته است و با آن ها هماهنگند و نتیجه این حقیقت این است که اگر حقیقتی در آسمان ها و عوالم لاهوت و جبروت و ملکوت وجود داشته باشد، آموزه های احکام و شریعت و توصیه های آداب، طریقت، آموزه ها و مولفه های عرفان با آن ها سازگارند و از آن ها حکایت می کنند.
تشریع حجاب ها و حائل های شش گانه بین زن و مرد
پس از آنکه معنای حجاب تبیین گردیده و به جلوه های برتر نازل تر و الگوهای حداقلی و حداکثری حجاب اشاره شد و پس از آنکه برای هر یک از سویه های شش گانه مربوط به احکام شرعی حجاب و عفاف،دلایلی قرآنی و شرعی اقاه گردید، هم اکنون نوبت به بیان برخی از اسرار تشریع حجاب و حریم بین زن و مرد رسیده است و لکن از آن جا که ورود به ساحت فهم اسرار به مقدماتی نیازمند است، نخست با رویکردی کلی، به برخی از مبانی عرفانی این بحث که می توان مسائل شرعی حجاب و عفاف را از آن منظر بازخوانی کرد، اشاره می نماییم و آنگاه با بیان مقدمه های دیگری در چند ساحتی بودن دین و چند ساحتی بودن عالم هستی و هماهنگی نسخه شریعت با هستی و سازواری ساحت های دین و هستی به ساحت های احکام، آداب و اسرار پرداخته ایم و آنگاه وارد اسرار این سویه های شش گانه حریم ها و حجاب ها خواهیم شد.
هر یک از آموزه های شرعی نظیر کراهت اختلاط غیرضروری با مرد یا نظیر استحباب التزام به حضور خانه(در غیر مواردی که حضور بیرون از خانه راجح باشد) یا وجوب پوشاندن بدن از معرض نگاه نامحرم و هر یک دارای اسرار خاصی است که به صورت مفصل تری در این جا به آن خواهیم پرداخت.
اگر کسی بتواند با یک دست ساغر توحید و با دست دیگر لوح مربوط به حریم و روابط زن و مرد را به دست گیرد و در سوسوی نور عرفان زیر نویس های عرفانی آن احکام را بازخوانی کند و تعلیقه اسرار آن را تلاوت نماید، افق های وسیعی در برابر چشمانش گشوده خواهد شد و طرحی نو در آسمان جانش منقوش خواهد گردید.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر بتوان از شارع میخانه عشق گذر کرد و از آن ها در نور مهتاب خداجویی حاشیه هایی عرفانی در کنار متن برخی از احکام حوزه روابط و حریم های بین زن و مرد مطالعه نمود می توان از آن منظر و رهگذر به دریافت های جدیدی در حوزه باید ها و نباید ها و هست ها و نیست ها در مسائل زنان رسید ولی باید دانست که این رهگذر مناسبات خاصی دارد و عبور از آن آسان نیست.
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری بر حذر باش که سر می شکند دیوارش. حافظ
ولی ما با قلمی مایه و جوهری کم رنگ در قدر و وسع خود نه در شان ادای حق مطلب به پی نوشت نویسی برخی از اسرار در ذیل احکام مربوط به حریم ها و روابط بین زن و مرد خواهیم پرداخت.
طالع اگر مدد کند دامنش آورم به کف گر بکشد زهی طرب ور بکشد زهی شرف
در تشریح حریم بین زن و مرد
نزدیکی به حرم خدا سّرتشریع هَمه حریمها
در تشریع همه جلوهها و صورتهاعی حریم بین زن و مرد، یک سّر مشترک وجود دارد و آن سّر، این است که انسان چیزی جز خدا را دوست نداشته باشد و عشق او به سایه موجودات و عوالم، در پرتو عشق او به خدا متجلّی گردد.
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست (سعدی)
امام صادق} باطن و روح دین را چیزی جز عشق و محبت نمیداند و در این باره میفرماید:
«هل الدین المّا الحبّ» آیا دین غیر از دوستی و محبت و عشق، چیز دیگری هست؟
اگر گفته میشود که سّر حریم بین زن و مرد امنیت فردی روانی است ویا اگر امنیت اجتماعی و پاکی نسل و از مسائلی از این قبیل به عنوان سّر تشریح حریم بین زن و مرد نام برده میشود، همه این اهداف جزئی نیز برای این سّرعظیم در نظر گرفته شدهاند که انسانها به خدا نزدیک شوند. در جهان هیچ چیز به جزخدا و عشق خدا اصالت ندارد.
جهان عشق است و دیگر زرق سازی همه بازی است الاّ عشقبازی ولی رسیدن به این سّر که حکمت همه عبادات است. «کار آسانی نیست و هم در تشخیص راه و هم در پیمودن راه مشکلات بسیار است.»
(جوادی آملی 1378،صفحه42)
اگر گفته شده است که راز همه اعمال سرعی، تکامل عبادی آنهاست،(الف- 18) این حقیقت هم برای نزدیکی به خدا است. علامه جوادی آملی(ره) می فرماید:
«هدف انس و جن در نظم تشریح،تکامل عبادی آنهاست و اگر انسان که دارای روح مجرّد عقلی است،آن را شکوفا کند و از همراهان خودسبقت بگیرد، خود هدف بسیاری از موجودات ما دون قرار میگیرد، اگر چه هدف نهاییِ همه خداوند است.» (همان، صفحه25)
اگر گفته شده است که راز تشریح اعمال سّرعی حصول یقین است و در روایت آمده است که ما من شیء اعزّمن الیقین (کافی، جلد 2، صفحه51) ولی تحصیل یقی
ن نیز راهی برای رسیدن به خدا و نزدیکی به حَرم وصال اوست.
کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست
تشریح حریم بین زن و مرد در حكم شرعی حضور زن در خانه
یکی از حریمهایی که در شرع مقدس بین زن و مرد قرار داده شده است، التزامِ زن به حضور در خانه و خانواده است.
این حکم” فی حد نفسه” امری راجح و مطلوب است ولی در مواردی که معنون به عناوین ثانویهای میشود، به احکام خمسه تکلیفیه معنون میگردد.
به عنوان مثال حضور زن در خانه اگر ملازم ترک امر واجبی اعم از واجب عینی یا واجب کفائی گردد، حرام خواهد بود. به عنوان مثال اگر زنی امر واجبی نظیر حج را در وقتِ متعیّنی ترک کند و در خانه بماند، این حضور نه تنها راجح نیست، بلکه حرام است و از سوی دیگر وقتی که زنی، نجات جان مؤمنی یا دفاعِ واجب از ولایت و یا آموختنِ علم واجبی را ترک کند و به بهانه عافیت طلبی در خانه بماند، این حضور نه تنها او را به خدا نزدیک نمینماید بلکه موجباتِ دوریِ او از خداوند را فراهم میآورد.
و گاهی برای غسل و دفن میّت و گاهی برای یک شهادت واجب و گاهی برای یک دفاعِ فرهنگی واجب و گاهی بر
ای یک امر پرشکی واجب و گاهی برای یک صله رحم واجب و… بیرون رفتن زن از خانه واجب میشود و موارد وجوب باید از نظر گاهِ شرع مقدس تعیین گردد.
حضور زن در خانه گاهی مکروه و یا مرجوح است. به عنوان مثال در جایی که امر بسیار مهم و مستحب مؤکدّی که به وسیله آن زن قابل انجام است در حال ضایع شدن است و فرد دیگری نیست که آن امر را احیاء کند، در مقام تزاحم احکام و مطابق قاعده اهم و مهم اگر امرأهم را ترک کند و برای امر مهمی در خانه بنشیند، کار مطلوبی انجام نداده است.
اما حضور زن در خانه و الزام او به بیت خویش، در بسیاری از موارد راجح و مستحب است. خداوند نمیپسندد که زن بدون هیچ دلیل موجه شرعی، عقلی و عُرفی، در اختلاطِ کامل با مردان قرار گیرد و خانه را از حضور خویش خالی و خانواده را از حضور خویش محروم گرداند. خداوند خانه را حریم و حفاظی برای دل زن و پاسداشتی برای احترام و متانتِ او قرار داده است.
حکم حضور زن در خانه گاهی واجب است یعنی در برخی از موارد به حُکم شرع مقدس، بیرون رفتن زن از منزل حُرمت پیدا میکند. یکی از آن موارد وقتی است که شوهر اجازه ترک حضور در خانه را به او نمیدهد و یا هنگامی که بیرون رفتن او متضمن یک امر حرام مثل اذیت و ایذاء پدرو مادر و یا رفتن به یک سفر حرام و… باشد.
شریعت اسلام به قدری گستر دو وفقه شیعه تا اندازه ای پویا و وسیع است که برای همه موارد حکمهای مخصوص و ویژه و مناسب و متناسبی وضع نموده است.
ولی ما در این جا اکرام به حریم خانه در صورت راجح و مستحسن آن را مورد ملاحظه قرار میدهیم و به بیان اسرار آن میپردازیم.
اشاره اول: حفظ حریم دل زن از توارد کژات
مبنای همه اعمال شرعی در حوزه روابط زن و مرد، چیزی جز گشایش راه عشق و عرفان و نزدیکی به حرم دوست نیست. سخن حکمت آمیز حضرت فاطمه { که میفرمایند: نزدیکترین حالات زن به خدا وقتی است که او”ملازم قصر بیت” خویش
باشد، یعنی در کنج خانه خود حضور داشته باشد. دارای اسرار بسیار فراوانی است. یکی از آن اسرار این است که حریم دل زن از توارد کژات و اشتغالات محفوظ بماند و خلوت دل او جای صحبت اغیار نگردد و نقوش باطله بر در و دیوار خانه دلش، منقوش نگردد.
و طبیعت گذر کرده و به قلمرو ملکوت و از آن جا به جبروت بار یافته باشد و از لوح محفوظ و کتاب مبین و ام الکتاب بهره برده و از خزائن الهی و دو قوس نزول و صعود و… خبر دهد(جوادی آملی،1378، صفحه215) می توانیم بگوئیم تعبد به تشریع داری پشتوانهای در عرفان است و اگر نتوانیم چنین نگاه وسیع عرفانی را به آموزههای وحیانی مربوط به حفظ حریم وحائل بین زن و مرد داشته باشیم، نخواهیم توانست آموزههای شرعی را آن چنان که هست بپذیریم و در برابر آنها تعبد نموده و از آنها اطاعت کنیم.
عرفان و ریشهیابی باید ها و نبایدها در هست ها و نیستها
در دیدگاه عرفان همه دستورات در ساحت شریعت ریشهها در ساحت طریقت و حقیقت دارد.
اگر بخواهیم این معنا را به زبان فلسفه اخلاق بیان کنیم باید بگوئیم باید ها و نبایدها در هستها و نیست ها ریشه دارند و خوبیها و بدیهای اخلاقی، اعتباری و ذهنی نیستند، بلکه عینی و واقعی میباشند، زیرا واقعیاتی در عالم خارج و عالم هستی وجود دارد که پشتوانه احکام اخلاقی و حکم به خوبیها و بدیها میشود.
در عرفان نیز چنین اعتقادی وجود دارد و فقط زبان تعبیرات و نوع نگاه فلسفه اخلاق و عرفان، متفاوت است. عرفان میگوید تشریح صورت نازله تکوین است و دستورات دینی ظهور کنترل یافته قوانین و سنتهای کلیه الهیه در عوالم برتر است و به موجب مقتضای اسما حاصل میشود.
دل زن نازکتر و ضمیر او لطیفتر و هستی او رقیقتر از مرد است و کژات و هیوهای دنیا بیشتر او را خسته، خاطر و آلوده میکند. زن زودتر از مرد حالت وحدت و تمرکز خود را هنگام مواجهه با امور کثیره از دست میدهد و زودتر دل پریش میشود.
اصل عرفان«جمعیت خاطر» که یکی از مهمترین اصول عرفان است برای آن است که انسان زودتر و بهتر به حالات عبادی و عرفانی دست یابد و مقوله مهم «دفع خواطر» که در سیر وسلوک از آن سخن به میان آمده است از دیگر مقولات عرفانی است که از مجرای آن میتوان به
حالتهای عرفانی دست یافت.
خاطر زن آسیب پذیر تر و دل او زود رنج تر است و به راحتی نمی تواند «دفع خواطر» بنماید.
اشارات دوم: در حفظ حریم دل زن از پرشیانی و تمریج
تنها راه رهایی زن از پراکندگی خاطر و غلبه او بر دفع خواطر این است که از حریم دل خود بیشتر از مرد پاسبانی نماید. دل پر دغدغه و پرشیان، طراوت و نشاط عبارت و عشق و صفای رفتن به حرم خدا را از دست میدهد.
کی شعر تر انگیز خاطر که خرین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد .
در دعای عرفه امام حسین علیه السلام میخوانیم که ایشان میفرماید:
«الهی تردوّی فی الاثار یو جبنی بعد المزار» خدای من رفت و آمد من در آثار موجب دوری من از دیدار تو میگردد.
پس حضور و التزام به آن در خانه، زن را از تردّد و غیر ضروری میرهاند.
در گوشهای بنشستهام، در را به خود بربستهام باشد که دربی واکنی بر این دل بشکستهام، (مؤلّف)
زن شریفترین لطیفه عالم هستی است و عالم سخت و متکاثف و متکثر مادّه با روح او نامتجانستر از روح مردان است و گاهی لطافت وجود زن با بادی به هوا میرود.
ذرهّ خاکم و در کوی توام وقت خوشست ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم.(حافظ)
بنابراین عشق خدا به حریم دل زن است که سبب میشود که از او بخواهد، بدون اذن همسر از خانه بیرون نرفته و حضور بیشتری در خانه داشته باشد ولی معمولاً فلسفه ترغیب به حضور زن در خانه را دوری او از آلودگیهای جنسی و منحرف نمودن جنسی جامع
ه، معرّفی مینمایند. البته این مطلب صحیح است ولی همه راز تشریع این حریم این نیست. خدا حکیمتر از آن است که به جای آن که مرد عفّت بخواهد، زن را در کنج خانه بدون دلیل حبس کند.بلکه زن در حریم آرام خانه و خانواده و با محوریت دوست داشتن و عشق به خانواده و دوست داشته شدن از سوی خانواده، قلب و دل فارغتری برای نزدیکی به خدا پیدا میکند.
در روایت آمده است که اصحاب رسول خدا, به او فرمودند که ما نمیدانیم این چه سّری است که وقتی در نزد تو هستیم، حالات خوشی داریم ولی وقتی از تو دور میشویم و به امورات و اشتغالات روزانه خود مشغول میشویم، دیگر آن حالت را نداریم.
این گونه روایت نشان دهنده این است که همنشینی با رسول خدا, و حضور در خلوت انس او، حتی دل مردان را به حالات عرفانی نزدیک میکند ولی اشتغالات در قلب آنها آثار وضعی برجای میگذارد. حضور در خانه فرصت بیشتری را برای خلوت نمودن دل زن و همنشینی او با خدا فراهم مینماید.
پیامبر, میفرماید: «لولا تکثیر فی کلامکمو التمریج فی قلوبکم، لترون ما أری» هر آینه اگر تکثیر کلام و پر حرفی شما نبود و اگر آمد و شد و تمریج و تردد در قلب های شما نبود، هر آینه شما هم میدید آن چه را که من میدیدم برخوردهای اجتماعی، انجام مشاغل بیرون از خانه و تحمل مسئولیتهای پر رفت و آمد حضور قلب زن را مخدوش مینماید و تمریج قلب او را فزون تر میسازد.
عزلت و خلوت در سیره سلوکی بسیاری از عرفاء، حداقل در بعضی از اوقات و به صورت موقت، از شاخصهها و لوازم سیر و سلوک شناخته شده است.
مرحوم علامه طباطبایی(ره) در کتاب شریف لب الّلباب، خلوت ظاهر و خلوت باطن و فارغ کردن دل از توارد کثرات و خواطر را یکی از اصلیترین اسباب برای کسب معنویات و حالات خوش، معرّفی فرموده است.
امام صادق علیه السلام میفرماید: القلب حرم الله فلاتسکن فی حرم الله غیر الله…..
دل حریم خداست و نباید در حریم الهی، غیر از خدا راه یابد.
خدا به دل زن مهربان تر از دل مرد است، چه آن که دل زن را با مهربانی خود آفرید و با رحمت بیشتری آن را پرداخت و از همین جهت نیز پاسداشت حریم این دل را تشریح حریم حضور در خانه، بیشتر بیمه نموده است.
اگر از وسوسه نفس و هوا دورشوی بیشکی ره ببری در حرم دیدارش
صحبت عافیتست گرچه خوش افتادی دل جانب عشق عزیز است فرو مگذارش
ادامه دارد…
http://tanineyas.ir