علی بن ابیحمزه با ادب و احترام نزد امام کاظم(ع) نشسته بود. امام در مکّه تشریف داشتند. حضرت سرشان را بلند کردند و به علی فرمودند: «به زودی با شخصی از مردم کشور مغرب به نام یعقوب بن یزید روبرو میشوی که از تو درباره من سؤالاتی خواهد کرد. نشانه او این است که قامتی بلند و هیکلی درشت دارد. او را نزد من بیاور». زمان زیادی نگذشت که علی در حال طواف خانه خدا با یعقوب ملاقات کرد و همانطور که امام پیشگویی کرده بود، یعقوب درباره امام سؤالاتی از او پرسید. علی ماجرا را برای یعقوب تعریف کرد و او را نزد امام برد. پس از احوال پرسی، امام به او فرمود: «دیروز با برادرت وارد مکه شدی و در فلان جا میان تو و او بگومگویی پیش آمد تا آنجا که حرفهای زشتی به هم زدید. این رفتار راه و روش من و راه و رسم پدران من نیست و ما هیچ یک از پیروان خود را به چنین رفتاری فرمان نمیدهیم. پس بدان که شما دو نفر به زودی با مرگ، از یکدیگر جدا خواهید شد. امّا برادرت پیش از رسیدن به خانوادهاش، در همین سفر خواهد مرد و تو به خاطر رفتارت با او پشیمان می شوی؛ چرا که شما با هم قطع رابطه کرده و به هم پشت نموده اید؛ خدا هم عمر شما را کوتاه کرده است.» یعقوب گفت: ای فرزند رسول خدا! مرگ من کی فرا میرسد؟ حضرت فرمود
: « زمان مرگت فرا رسیده بود؛ ولی تو به تازگی به عمهات سر زدی و از او دلجویی کردی، به همین خاطر خداوند بیست سال به عمر تو افزود». یعقوب در حالی که از فرمایش امام کاظم(ع) حیرت کرده بود از حضرت خداحافظی کرد و رفت. یکسال بعد دوباره علی بن ابی حمزه، یعقوب را دید و از حال و روزش جویا شد. یعقوب گفت: پارسال برادرم در راه بازگشت، جان سپرد و او را در راه، به خاک سپردم .[۱]
نسبت خویشاوندی در میان تمام اقوام و قبایل با هر نوع آداب و رسوم، دارای اهمیت است. نسبت پدر و فرزندی، برادری، خواهری و مانند اینها، هرگز قابل قطع کردن نیست و امکان ندارد که مثلا یک نفر با گفتن یک جمله و انجام کاری، نسبت خود را با برادرش قطع شده اعلام کند و دیگر برادر او نباشد. البته ممکن است مانند بیگانگان با او رفتار کند؛ در مشکلات به او کمک نکند و مرهمی بر زخمهایش نگذارد، هنگام بیماری به عیادتش نرود و در نیازهای مالی به او بیاعتنا باشد که در این صورت به وظیفه مهم خود یعنی«صِلة رَحِم» عمل نکرده و مرتکب «قطع رَحِم» شده است. آری؛ یکی از نشانههای دوستان خدا، پیوند با خویشاوندان و دلجویی از آنان و رسیدگی به امور آنان است و در مقابل قطع رابطه با خویشاوندان و بیاعتنایی به امور آنان، از ویژگیهای دشمنان خداست. از نظر قرآن، یک انسان مسلمان، همیشه برای خویشاوندانش به خصوص خویشاوندان نزدیکتر اهمیّت زیادی قائل است و تا جاییکه بتواند در برطرف کردن مشکلات آنان کوشش میکند. پیشوایان معصوم ما، علاوه بر تأثیرات صله رحِم و قطع رحِم در زندگی پس از مرگ، آن را در زندگی دنیایی ما نیز بسیار مؤثّر دانستهاند. امام باقر(ع) در این باره فرموده اند: «صله رحم اعمال انسان را پاک و بلاها را از او دور میسازد. باعث میشود که اموال او زیاد و عمرش طولانی شود و در رزق و
روزی او، گشایش ایجاد شود و او در میان خانوادهاش، محبوب گردد. پس همگان باید خود را از خشم خدا حفظ کنند و با خویشاوندانشان، پیوند برقرار سازند». [۲]
نویسنده: محمد فقیهی
پی نوشت:
[۱] . الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۳۰۷
[۲] . الکافی، ج ۲، ص ۱۵۲
http://motaharfamily.ir
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه