مقالهاي که از نظر گراميتان ميگذ
رد، فصلي از کتاب اسلام و تجدّد است که به قلم «مهدي نصيري» در دست تحرير و تکميل است. نويسنده در اين کتاب از نظريه تعارض کامل اسلام با تجدّد و تمدن جديد دفاع کرده و مدعي شده است که اگر معصوم (ع) در عالم حضور ميداشت و مبسوطاليد بود و حکومت تشکيل ميداد، هرگز به سراغ تأسيس تمدني از نوع تمدن تکنولوژيک جديد نميرفت؛ چرا که چنين تمدن در مباني و نتايج و در همة ابعاد و زواياي آن در تعارض با آموزههاي کتاب و سنّت است. فصل انتخاب شده از کتاب مزبور در پاسخ به اين سؤال است که آيا حضرت حجتبنالحسن (ع) از ساز و کارهاي تمدن جديد در مقطع ظهور و نيز مقطع تأسيس تمدن اسلامي و امام زماني (ع) استفاده خواهد کرد؟ در همين جا از همه صاحبنظران دعوت ميکنيم که ديدگاههاي خود را در اين زمينه به دفتر مجله (موعود) ارسال دارند که مورد استفاده خوانندگان موعود قرار گيرد.
آيا امام زمان (عج) هنگام ظهور از ابزار و ساز و کار
هاي تمدن جديد استفاده خواهد کرد؟ آيا جامعه امام زماني و دنياي بعد از ظهور در عرصه معاش، تداوم تکامليِ تمدن تکنولوژيک خواهد بود؟ با توجه به ذهنيت مشهور و غالب در مورد تمدن جديد، پاسخ سؤال فوق مثبت است و به اين روايت استدلال ميشود که: اَبَي اللهُ اَنْ يَجْرِيَ الاَشْياءَ اِلاّ بِاَسْبابِها خداوند از اين که کارها و رخدادها را جز با اسباب و علل عادي آن محقق نمايد، امتناع ميورزد. امّا با مراجعه به احاديث و روايات مربوط، خلاف اين ذهنيت آشکار خواهد شد و در خواهيم يافت که حادثه ظهور و دوران پس از آن، بيش از آن که متکي بر علل و اسباب عادي باشد، با پشتوانه آيات و معجزات الهي و علل و اسباب غيبي و ملکوتي، صورت خواهد بست. اگر چه مشيّت غالب خداوند بر جريان امور از راه علل و اسباب عادي است امّا در مقاطعي، اين مشيّت به گونهاي غيرمتعارف و اعجازگونه، محقق ميشود و ما در تاريخ، موارد متعددي از اين دست سراغ داريم، مانند حکومت سليمان، پادشاهي ذوالقرنين و… يکي از القاب حضرت مهدي (عج) «مبدا الايات» است و اين بدان دليل است که بيشترين معجزات، به دست مبارک ايشان از آغاز ظهور تا پايان دوران حکومت، محقق خواهد شد و خداوند براي هيچ يک از انبيا و رسل خود، اين مقدار معجزه زميني و آسماني قرار نداده است. براي وضوح بيشتر مطلب به ذکر پارهاي از اين آيات و معجزات، براساس روايات معصومين، عليهمالسلام، ميپردازيم:
1. پيامبر اکرم (ص): مهدي (عج) در حالي خروج ميکند که قطعه ابري بالاي سر اوست. منادي در آن ابر ندا ميکند: اين مهدي (عج) خليفه خداست، از او پيروي کنيد.
2. امام علي (ع): در زمان حکومت مهدي (عج) گرگ و ميش با هم در يک مکان زندگي ميکنند، بچهها با مارها و عقربها بازي ميکنند، در حالي که اذيت نميشوند و شر از ميان ميرود و خير باقي ميماند.
3. امام باقر (ع): قائم ما با رعب، ياري و با پيروزي تأييد ميشود. زمين در زير پاي او ميپيچد و گنجهاي آن براي او آشکار ميشود. حکومت او مشرق و مغرب را فراميگيرد و خداوند دينش را بر همة اديان غالب ميگرداند، اگرچه مشرکان، ناخوش دارند.
4. وقتي که قائم آل محمد (ع) ظهور کند، خداوند او را با ملائکه مسوّمين و مردفين و منزلين و کروّبين در حالي که جبرييل جلو، ميکاييل (ع) در طرف راست، و اسرافيل (ع) در طرف چپ اوست، ياري فرمايد. رعب آن حضرت به اندازه يک ماه راه، جلو، و يک ماه، عقب سر، و يک ماه، از طرف راست، و يک ماه از طرف چپ، ميرود و ملائ
که مقربين در پيش روي آن حضرت هستند.
5. گويا ميبينم اصحاب قائم (عج) را که بين آسمان و زمين را پر کردهاند، چيزي نيست مگر مطيع آنها حتي درندگان زمين و هوا؛ همه چيز و همه کس در صدد تأمين رضايت آنها هستند. زميني بر زمين ديگر فخر ميکند و ميگويد امروز بر من يکي از اصحاب قائم (عج) گذشته است.
6. چون قائم آل محمد (عج) قيام کند، به هر اقليمي، مردي را ميفرستد و به او ميگويد: فرمان تو در کف دست توست، چون با موضوعي مواجه شوي که از آن سر در نياوري و نفهمي، به کف دست خود نظر کن و به هر چه در او بيني عمل نما. و قشوني به قسطنطنيه ميفرستد، چون به خليج برسند، چيزي بر پاهاي خود مينويسند و روي آب راه ميروند، اهل روم آنها را ميبينند و ميگويند: اينها اصحاب او هستند که روي آب راه ميروند، پس خودِ او چگونه است؟ آنگاه، دروازههاي شهر را به روي آنه
ا باز خواهند کرد، آنها وارد ميشوند و هر چه بخواهند حکم مينمايند.
7. اصحاب قائم (ع) سيصد و سيزده نفر از فرزندان عجم ميباشند، بعضي از ايشان را در روز با آشنايي به نام خود و نام پدر و نسب و شمائل در ابر سوار ميکنند، به مکه ميبرند و بعضي در رختخواب خود خوابيده، نابهنگام در مکه ديده ميشوند، بدون ميعاد و سابقه قرارداد.
8. وقتي قائم (ع) از مکه قيام کند و عازم کوفه شود، منادي او ندا ميکند: هيچ يک از شما خوراکي و آشاميدني برندارد. مهدي (ع) سنگ موسي را که دوازده چشمه از او جاري ميشود با خود حمل مينمايد، در هر منزلي که وارد ميشود آن را نصب ميکند و چشمهها از او ميجوشد. هر گرسنه از آن بخورد، سير و هر تشنه، سيراب ميشود. اين توشه آنان خواهد بود.
9. مهدي (ع) هفت سال حکومت خواهد کرد که هر سال از آن، معادل ده سال از سالهاي شماست، آنگاه خداوند آنچه خواهد، انجام ميدهد. [ابوبصير] ميگويد: گفتم، فداي تو شوم، چگونه اين سالها طولاني ميشوند؟ امام (ع) فرمود: خداوند به فلک امر ميکند که کند حرکت کند. از همين رو روزها و سالها طولاني ميشوند. ابوبصير: کساني ميگويند اگر در فلک تغييري پيدا شود، عالم تباه ميشود. امام (ع): اين سخن زنديقهاست، اما مسلمانان اين سخن را خواهند پذيرفت؛ چرا که خداوند براي پيغمبر خود 9 ماه را دو نيمه کرد؛ قبل از آ
ن براي يوشع بن نون خورشيد را برگرداند، و خبر از طولاني بودن روز قيامت که معادل هزار سال شماست داد.
10. ذوالقرنين را در انتخاب ميان دو ابر، مخّير کردند که او ابر رام را برگزيد و ابر سخت و سرکش براي صاحب شما [حضرت مهدي (ع)] ذخيره شد. راوي پرسيد: ابر سرکش کدام است؟ فرمود: ابري که در آن رعد و برق و صاعقه است، پس صاحب شما بر آن سوار ميشود و آن ابر او را در راههاي هفت آسمان و هفت زمين، بالا ميبرد. [1].
11. قائم (ع) با پرچم رسولالله (ص) و انگشتر سليمان (ع) و سنگ و عصاي موسي (ع) ظهور ميکند و فرمان ميدهد که ندا
در دهند، کسي [از ياران و سربازان آن حضرت] غذا و آب و علوفه، همراه خود برندارد. يارانش [از روي گمان يا مطايبه يا…] گويند: گويا ميخواهد ما و مرکبهايمان را از پا درآورد! پس حرکت را آغاز ميکنند و به اولين منزلي که ميرسند، قائم 7 سنگ [موسي] را بر زمين ميزند و از آن، غذا و آب و علوفه ميرويد، آنگاه خود و مرکبهايشان، از آن ميخورند و ميآشامند تا آن که به نجف ـ پشت کوفه ـ ميرسند.
12. اولين کسي که با قائم (ع)بيعت ميکند جبرييل است، سپس فرشتگان و نجباي جن و آنگاه نزديکان و ياران آن حضرت
13. [هنگام رويارويي قائم (ع)و سفياني] در شام بانگ برآورده ميشود که عرب حجاز عليه شما [سفياني] گرد آمدهاند. سفياني به ياران خود ميگويد: آنها چه ميگويند؟ يارانش به او ميگويند: آنها جز شتر و خرما چيزي ندارند و ما تا به دندان مسلح هستيم، ما را به سوي آنها بفرست. آنگاه سفياني با لشکري بالغ بر 170 هزار نفر که به انواع سلاحها مسلح هستند، خارج ميشود و در کنار درياچه «طبريّه» منزل مي
کند. مهدي (ع)نيز همراه لشکريان خود به سوي او حرکت ميکند، شبها راه ميرود و روزها کمين ميکند. چون سفياني به درياچه طبريّه رسيد خشم خدا و خلق خدا متوجه او ميشود، پرندگان با بالهاي خود لشگر او را ميزنند و کوهها سنگهاي خود را به سوي آنها فرو ميريزند و فرشتگان با صداي خود بر آنها نهيب ميزنند، يک ساعت نميگذرد مگر اين که همه سپاه سفياني هلاک ميشود و از سپاه سفياني جز خود او حتي يک نفر هم نميماند. مهدي (ع)او را گرفته، در کنار درياچة طبريّه در نزديکي دمشق در زير درختي که شاخههايش مشرف بر درياچه است، سر ميبرد
14. نخستين کسي که با قائم (ع)بيعت ميکند، جبرييل است که به صورت پرندة سفيد رنگي نازل شده، با او بيعت ميکند. آنگاه يک پاي خود را بر بيتالحرام و پاي ديگرش را بر مسجد اقصي ميگذارد و با صداي روشن و فصيح ندا ميکند که همة مردمان ميشنوند: «امر خدا فرا رسيد پس شتاب نکنيد» آنگاه صداي ديگري از سوي قرص خورشيد شنيده ميشود که همة مخلوقات در آسمانها و زمين آن را ميشنوند. بانگ ميزند: «اين مهدي آل محمد(صلی الله علیه و آله) است با او بيعت کنيد و از فرمان او سرپيچي نکنيد». امام صادق(ع): 15.&l t;/SPAN> مفضّل بن عمر از امام صادق(ع) سؤال کرد: آقاي من! [حضرت مهدي (ع)] از کجا و چطور ظهور ميفرمايد؟ امام(ع) فرمود: اي مفضّل! تنها ظاهر ميشود و تنها به خانه خدا ميآيد و تنها وارد کعبه ميشود و آن روز را به تنهايي به شب ميرساند؛ چون شب فرا آمد و مردم همه به خواب رفتند، جبرييل و ميکاييل و صفوف ملايکه از آسمان نزد او فرود ميآيند؛ جبرييل به او ميگويد: آقاي من! سخنت روا و امرت جاري است. آن حضرت دست مبارک بر صورت خود ميکشد و ميگويد: «ستايش خداي را که وعده خويش استوار فرمود و زمين را در قبضه ما گذاشت. در هر کجاي بهشت که بخواهيم منزل ميگيريم، چه قدر خوب است اجر و جزاي عمل کنندگان»؛ در بين رکن و مقام، ميايستد و به آواز بلند ميگويد: «اي جماعت نقبا و اي خاصان و آنانکه شما را [خداوند] پيش از ظهور براي نصرت من ذخيره کرده، از صميم دل و اطاعت کامل، نزد من آييد». صداي مبارک آن حضرت در شرق و غرب عالم به آنها ميرسد، بعضي از آنها در محراب به عبادت مشغول، و بعضي در رختخواب خود ميباشند، به همين يک صدا، همه آواز او را ميشنوند، دعوتش را اجابت کرده، رو به مکه ميآورند. زماني بس اندک به قدر به هم زدن چشم، همه آنان پيش او در بين رکن و مقام، حاضر ميشوند. خداوند امر فرمايد نوري از آسمان تا زمين، ستون وار کشيده شود و به آن نور، همه مؤمنين که در روي زمين هستند، روشنايي گيرند و نوري از آن به اندرون خانههاي مؤمنان تابش نمايد و دلهاي آنان به تابش آن نور، خرّم و خرسند ميشود.
16. فرج ما هنگامي است که صاحب اين امر [قائم (ع)] با ميراثهاي پيامبر اکرم(ص) از مدينه خارج شده، رهسپار مکه معظمه گردد. راوي پرسيد: ميراث پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) چيست؟ فرمود: شمشير، زره، عمامه، برد، تازيانه، پرچم، کمان و زين اسب. آن حضرت چون وارد مکه شد، شمشير را از غلافش درميآورد، زره، برد و عمامه را ميپوشد، پرچم را برافراشته، تازيانه را به دست ميگيرد و از خداي تبارک و تعالي اذن ظهور ميطلبد.
17. مفضّل از امام صادق (ع)پرسيد: آقاي من! آيا فرشتگان و جنيّان [هنگام ظهور مهدي (ع)] براي مردم ظاهر ميشوند؟ امام (ع)فرمود: به خدا سوگند آري! و با مردم گفتگو خواهند کرد آنچنان که با هم سخن ميگويند. مفضّل: آيا فرشتگان و جنيّان همراه با مهدي (ع) حرکت خواهند کرد؟ امام (ع): آري، مابين کوفه و نجف فرود ميآيند و تعدادشان چهل و شش هزار فرشته و شش هزار جن است
18. قائم (ع)به هر سو که رود، ابرها بر سر او سايه ميافکنند و با زباني فصيح ميگويند: اين مهدي آل محمد (ص)است که زمين را پس از وفور بيعدالتي و ستم، پر از قسط و عدالت ميکند. [همچنين] زمين در زير پاي او و يارانش در هم ميپيچد. [يعني قدرت طيّالارض خواهند داشت[1].
19. وقتي قائم ما اهلبيت قيام کند، به محلهاي از کوفه ميرود. برپا ميايستد و با دست مبارک خود به جايي اشاره ميکند که بِکنيد آنجا را، حفر مينمايند، دوازده هزار شمشير، دوازده هزار زره و دوازده هزار کلاهخود از آن خارج ميکنند که به دوازده هزار نفر از عجم و موالي [ايرانيان] ميپوشاند.
20. چون قائم آل محمد (ص)قيام کند، شمشيرهاي نبرد [از آسمان] فرود ميآيند، بر هر شمشيري اسم خود و نام پدر صاحب آن شمشير را نوشتهاند.
21. هرگاه قائم ما قيام کند، خداوند به گوشها و چشمهاي شيعيان ما، قوه و نيرويي بخشد ـ و در حالي که بين آنها و قائم (ع) واسطهاي نباشد ـ با شيعيان ما تکلّم فرمايد و آنها ميشنوند و به آن حضرت مينگرند، در حالي که آن حضرت در مکان خود ميباشد. [2].
22. شيعيان ما در زمان سلطنت قائم (ع)بزرگان اهل زمين و حکام بر آنها خواهند بود. به هر مردي از آنها، از جانب خداوند قوت چهل مرد داده ميشود. حضرت ابوجعفر(ع) فرمود: شيعيان ما قبل از ظهور، مرعوب دشمنان ما هستند اما وقتي که امر ما واقع و مهدي آل محمد (ص) ظاهر شد، هر يک از شيعيان ما از شير با جرأتتر و از نيزه برّندهتر شوند؛ دشمنان ما را لگدکوب ميکنند و آنهارا با دست ميکشند
23. هرگاه قائم (ع)خروج کند، زمين، گنجهاي خود را بيرون ميريزد و مردم همه، آن را مشاهده ميکنند.
24. جبرييل پرچم رسول خدا (ص)را، روز نبرد بدر نا
زل نمود که به خدا سوگند جنس آن از پنبه و کتان و ابريشم و حرير نبود. راوي ميپرسد: پس از چه بود؟ امام (ع): از برگ بهشت که رسول خدا (ص)آن را روز بدر باز نمود، آنگاه آن را پيچيد و به علي (ع)داد که پيوسته با او بود تا آن که روز نبرد بصره آن را باز کرد، آنگاه آن را پيچيد و اکنون نزد ماست، و تا وقتي که قائم (ع)قيام نکند، کسي آن را نميگشايد و هرگاه قيام کرد، پرچم را باز ميکند.
25. زره رسول خدا (ص)بر تن قائم ما (ع)راست ميآيد و زياد و کم نخواهد آمد. ابوجعفر [امام باقر (ع)] آن را پوشيد که از قامتش بلندتر بود. من هم پوشيدم اندکي بزرگتر بود.
26. گويا قائم (ع)را بر فراز تپهاي در کوفه ميبينم که زره رسولالله (ص) را پوشيده است… و سوار بر اسبي سياه است… و چنان جنبشي ايجاد ميکند که ساکنان هر سرزميني او را در ميان خود ميبينند، پرچم رسولالله را به اهتزاز در ميآورد… و هيچ مؤمني باقي نميماند جز آن که دلش چون آهن سخت خواهد شد و قدرت چهل مرد را پيدا خواهد کرد… سيزده هزار و سيصد و سيزده فرشته همراه او [براي يارياش] خواهند بود، فرشتگاني که با نوح در کشتي بودند و با ابراهيم هنگامي که در آتش انداخته شد، و نيز فرشتگاني که هنگام شکافته شدن دريا با نوح بودند، و نيز آنها که با عيسي هنگام عروج به آسمان بودند و چهار هزار فرشتهاي که با پيامبر اسلام (ص)بودند… و سيصد و سيزده فرشته روز بدر و چهار هزار فرشتهاي که روز عاشورا به ياري حسين (ع)شتافتند اما حسين (ع)به آنها اجازه جنگيدن نداد،… تمام اين فرشتگان در زمين منتظر قيام قائم (ع)هستند.
27. قائم (ع) هنگام خروج، عصاي موسي را به همراه دارد که هرگاه آن را بيفکند، اژدهايي خواهد شد که فاصله بين دو فکّش چهل ذراع است و هر آنچه را که به او امر شود، ميبلعد.
28. هنگام ظهور، زمين به نور قائم (ع)منوّر ميگردد و تاريکي از ميان ميرود و مردم نيازي به نورافشاني خورشيد و
ماه ندارند. 29. در دوران ظهور، مؤمن پرندهاي را از هوا به زير ميکشد، پس آن را ذبح کرده و پس از بريان نمودن ميخورد اما استخوانش را سالم باقي ميگذارد، آنگاه به آن ميگويد: به اذن خداوند، زنده شو، پس زنده ميشود و پرواز ميکند و همچنين است، در مورد آهوهاي صحرا. در آن زمان، قائم (ع)مايه روشني شهرهاست و مردم نيازي به خورشيد و ماه ندارند و بر روي زمين نه جانوري موذي يافت ميشود و نه شرّي و نه سمي و نه فسادي، چرا که دعوت او، آسماني است و نه زميني و شيطان در آن راهي براي وسوسه و فتنهانگيزي ندارد. بنابراين نه کردار زشتي وجود دارد و نه حسادتي و نه چيزي از تباهي. زمين و درخت دچار آفت نميشوند و کشتزارها سالم و برپايند و هرگاه چيزي از آنها برگيرند، مجدداً در وقتش ميرويد و به حالت اول برميگردد. پدر خانواده به فرزندش لباس ميپوشاند در حالي که پيوسته با اوست و مندرس نميگردد و به هر رنگي که مايل باشد درميآيد… براي شيطان در آن دوران، بدني يافت نميشود که در آن سکني گزيند و فرشتگان با مؤمنان مصافحه ميکنند
30
SPAN>. گويا قائم (ع) را ميبينم که در پشت نجف، بر اسبي سياه همراه با نقاطي سفيد و خطي سفيد در پيشاني آن، سوار شده است، آنگاه آن را به حرکت درميآورد، پس در اين هنگام، اهل همه سرزمينها او را در سرزمينشان، مشاهده ميکنند.
31. چون قائم (ع)ظهور کند و داخل کوفه شود، خداوند از گورستان واديالسلام، هفتاد هزار صدّيق را زنده ميکند که همگي از اصحاب و انصار او ميشوند. شيخ مفيد نيز در کتاب ارشاد، روايت کرده است که بيست و هفت نفر از قوم موسي، و هفت نفر از اصحاب کهف، و يوشع بن نون و سلمان و ابودجانه و مقداد و مالک اشتر، از انصار آن حضرت (ع)خواهند بود و فرمانرواي کشورها ميشوند
32. هرگاه قائم (ع)قيام کند، خداوند به فرشتگان فرمان ميدهد که بر مؤمنين سلام کنند و با آنان در نشستهايشان، همنشين شوند و هرگاه يکي از مؤمنان نياز و درخواستي [از حضرت (ع)] داشته باشد، قائم(ع) فرشتهاي را به سراغ او ميفرستد تا او را نزد قائم (ع)ببرد، پس نيازش برآورده ميشود و مجدداً به محل خود برگردانده ميشود. برخي مؤمنان در ابرها سير ميکنند و برخيشان با فرشتگان ميپرند و برخي نيز با فرشتگان راه ميروند. بعضي از مؤمنان از فرشتگان سبقت ميگيرند و بعضي نيز مورد مراجعه فرشتگان براي تحاکم و قضاوت قرار ميگيرند. در آن زمان، مؤمن نزد خداوند از فرشتگان، گراميتر است، و قائم (ع)بعضي از مؤمنان را حاکم و قاضي بين صد هزار فرشته قرار ميدهد. از مجموع روايات فوق و دهها روايت ديگر، درمييابيم که ظهور و حاکميت حضرت حجت ابن الحسن(ع) بر بساط زمين، در بستري از آيات و معجزات الهي جريان مييابد و ضمن آن که جامعه امام زماني (ع)دربردارنده شگفتيها و امور خارقالعاده فراواني است، اما هيچ نسبتي بين اين امور با ساز و کارهاي مخرب، بحرانزا و تباهکننده تمدن جديد وجود ندارد. از خلال اين احاديث روشن ميشود که طومار اين تمدن، به دست حضرت (ع)و يا خود زورمداران بر اثر جنگ جهاني، بکلي در هم پيچيده ميشود و بشريت به تمدني طبيعي، متعادل و متناسب با فطرت انساني دست مييابد که در عين طبيعي و غيرتکنولوژيک بودن، حاوي امکانات و توانمنديهاي عظيم مادي و معنوي است&l t;SPAN dir=ltr>.
دو آيه از آيات قرآن نيز اشاره به زير و رو شدن بساط قدرت کفار و منکران و دشمنان ولايت ائمه معصومين، عليهمالسلام، همزمان با ظهور حضرت مهدي (ع)دارد: 1. فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ اَبْوابَ کُلِّ شَيٍ حَتّي اِذا فَرِحُوا بِما اُوتُوا اَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فِاذا هُمْ مُبْلِسُونَ. آنگاه چون پند و هشدارها را فراموش کردند، همه درها [ي قدرت] را بر آنها گشوديم و چون بدانچه دست يافتند، سرمست شدند، ناگهان فرو گرفتيمشان و آنگاه بود که نوميد شدند. < ;SPAN lang=AR-SA>از امام باقر (ع)درباره اين آيه سؤال شد، فرمود: اين که فرموده است «پس چون آنچه را به ايشان تذکّر داده شده بود، فراموش کردند»، يعني: چون ولايت علي (ع)را ترک گفتند، «همة درها را بر گشوديم«، يعني دولتشان در دنيا و آنچه براي آنها از امکانات و تواناييهاي مادي در آن گسترده شده است. و اما اين که فرموده: «تا آنگاه که به آنچه عطا شدند، شادمان و سرمست گشتند، به ناگاه آنها را گرفتار کرديم و در آن هنگام خوار و نااميد شدند»، منظور قيام حضرت قائم (ع)است به طوري که گويي هيچگاه سلطه و حکومتي براي آنها نبوده است. 2. حَتّي اِذا اَخَذَتِ الاَرْض زُخْرُفَها وَ ازَّيَنَتْ وَ ظَنَّ اَهْلُها اَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيها اَتيها اَمْرُنا لَيْلاً اَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً کَاَنْ لَمْ تَغْنِ بِاْلاَمْسِ، کَذلَکَ نُفَصِّلُ الْاياتِ لِقَومٍ يَتَفَکَرَّوُنَ. تا آنگاه که زمين پيرايش و آرايش خود را برگرفت و چون اهل آن گمان کردند که مسلّط بر زمين هستند، فرمان ما در شب يا روز به آن در رسيده و آن را چون محصول درو شده گردانديم، گويي که ديروز هيچ چيز نبوده است، بدينسان آيات [خود] را براي انديشهوران، روشن و شيوا بيان ميداريم.<
/SPAN> امام صادق (ع) در تأويل اين آيه فرمود: درباره بني فلان [کنايه از دشمنان علي (ع)و کفّار همدست آنان است] سه آيه نازل شد: 1. خداوند فرمود: تا آنگاه که زمين پيرايش و آرايش خود را برگرفت و اهل آن گمان کردند که مسلّط بر زمين هستند، فرمان ما در شب يا روز به آن در رسيد، يعني خروج حضرت قائم (ع)با شمشير، پس [آن همه زينت را] چون محصول درو شده قرار داديم که گويي ديروز هيچ چيز نبودهاست.
http://akhlagh.net