ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

زمینه‌سازی ظهور؛ چیستی و چگونگی – بخش 2

فهرست مطالب

مسئلۀ دوم: نقش انسان‌ها در ظهور


پرسش دوم این بود که آیا افزون بر لزوم آمادگی و تهیۀ مقدمات، این آمادگی در تحقق ظهور تأثیرگذار هم هست؟ بنابراین وقتی از ضرورت زمینه‌سازی سخن می‌گوییم، مقصودمان اقداماتی است که با شکل‌گیری آن، جریان ظهور جلو می‌افتد و با تحقق نیافتن آن، در ظهور تأخیر می‌شود. پیش از بررسی ادله و تحقیق دربارۀ میزان دلالت آن‌ها، بجاست با دیدگاه دانشمندان بزرگ شیعه در این زمینه نیز آشنا شویم. نتیجۀ آشنایی با دیدگاه عالمان شیعه، این است که چون برداشت ما از ادله، با دیدگاه آن‌ها همسو شد، به برداشت خود اعتماد بیش‌تری خواهیم یافت.


نقش انسان‌ها در ظهور از منظر اندیشه‌وران شیعه


شیخ مفید


شیخ مفید از متکلمان برجستۀ شیعه، اعتقاد دارد که رفتار مردم در ظهور تأثیرگذار است. این مطلب را از مواضع مختلفی از کلمات وی می‌توان استنباط کرد. برای نمونه، وی در جایی ضمن پاسخ به این پرسش که علت غیبت امام مهدی(عج)  چیست و اگر صعوبت زمان عامل غیبت بود، این علت در زمان سایر امامان نیز وجود داشت در حالی که آنان غایب نشدند، چنین می‌نویسد:


از آن‌جا که امام زمان، همان کسی است که از اول خلقت و در گذر زمان‌ها از شمشیر کشیدنش و جهاد با دشمنان خداوند و برداشته شدن تقیه از دوستانش و ملزم کردن آن‌ها به جهاد در زمان ظهورش سخن گفته شده و بیان شده بود که او همان مهدی‌ است که خداوند حق را به وسیلۀ او آشکار می‌سازد و گمراهی را نابود می‌کند و معلوم بود که او با شمشیر قیام نمی‌کند، مگر با وجود انصار و اجتماع یاران؛ ولی با وجود این، انصار او از زمان وجودش تا زمان ما، آماده و بر یاری او متحد نبوده‌اند و در تمام کرۀ زمین کسی که برای جهاد آمادگی داشته باشد، وجود نداشت؛ گرچه کسانی بودند که برای نقل آثار و حفظ احکام و دعا به درگاه خداوند برای فراهم شدن اسباب این کار اهلیت داشتند.


از این‌رو، بر امام زمان لازم شد که به تقیه رو بیاورد و رعایت تقیه بر آن حضرت واجب شد، همچنان‌که بر پدران گرامی‌اش واجب شده بود؛ زیرا اگر بدون یاور آشکار شود با دست خودش، خودش را به هلاکت افکنده است و اگر خودش را به دشمنان بنمایاند، از تلاش برای رساندن ضرر به او و مستأصل کردن شیعیانش و حلال کردن خونشان دریغ نمی‌ورزیدند … و چون عصمت او ثابت شده، بر او واجب است که مخفی شود تا آن‌جا که یقین کند که یاران و انصارش مهیا و مجتمع شده‌اند و مصلحت عمومی در ظهور او با شمشیر است و بداند که می‌تواند حدود را اقامه کند و احکام را اجرا نماید. (مفید، 1414: ج4، 12)


در این کلمات شیخ مفید آشکارا، ظهور امام را مشروط به فراهم شدن یاران دانسته است. به اعتقاد وی مردم می‌توانند با تلاش خود و ایجاد صفات و ویژگی‌هایی که در اصحاب امام مهدی(عج)  لازم است، شرط ظهور امام مهدی(عج)  را مهیا کنند و تسریع در ظهور را باعث شوند. وی در جایی دیگر در این باره می‌نویسد:


روزی در مجلس یکی از صاحب‌منصبان حضور داشتم. در آن‌جا دربارۀ امامت سخن به میان آمد و عنان سخن به بحث غیبت کشیده شد. صاحب مجلس گفت: «آیا شیعه از جعفر بن محمد(ع)  روایت نکرده است که اگر برای امام به تعداد اهل بدر 313 مرد فراهم می‌گردید، خروج به شمشیر بر او واجب بود؟» گفتم: آری این حدیث را روایت کرده است.


پرسید: «آیا ما یقین نداریم که شیعیان در این زمان بسیارند و چندین برابر اهل بدرند؛ پس چگونه با وجود روایت یادشده، غیبت بر امام رواست؟» گفتم: تعداد شیعه در زمان ما بسیار و چندین برابر اهل بدر است، ولی آن جمعیتی که به تعداد اهل بدرند و اگر فراهم شوند تقیه بر امام روا نیست و ظهور بر او واجب می‌شود، در این زمان فراهم نگردیده و یا آن صفات و شرایط خاص موجود نشده‌اند. (همو: ج3، 11)


از این کلام، به روشنی اعتقاد شیخ مفید مبنی بر تأثیرگذاری رفتار انسان‌ها در ظهور فهمیده می‌شود. البته از این روایت و تأیید شیخ بر روایت شدن آن، نمی‌توان چنین استنباط کرد که به نظر او برای ظهور، آمادگی همه شیعیان و یا آمادگی جهانی در سطح بالای آن لازم نیست و با فراهم شدن تعداد یاران یاد شده، امام مهدی(عج)  می‌تواند حکومتی به گسترۀ جهانی را اداره نماید.

بلکه ممکن است مقصود این باشد که اگر امام به تعداد یادشده یاران راستین داشته باشد، آن‌ها با تلاش خود، به تربیت و نیروسازی خواهند پرداخت و بسیاری دیگر را که برای امر حکومت جهانی مورد نیاز است مهیا خوهد کرد؛ همچنان که در دوران معاصر ما، امام خمینی(ره) در ابتدا کار خود را با تعداد اندکی از شاگردان خود آغاز کرد و شاگردان او با تلاش‌های خود، دایره یاران امام را مدام گسترش دادند و زمینه‌های انقلاب عظیم او را فراهم کردند.


سیدمرتضی


سیدمرتضی به تأثیرگذاری رفتار مردم در ظهور معقتد بود. وی در پاسخ به پرسش از علت نیاز به امام و در ضمن پاسخ به سؤالاتی که در
این باره وجود دارد چنین می‌نویسد: آیا نمی‌بینی که ما می‌گوییم خداوند متعال مردم را به اطاعت امام و فرمان‌برداری از او و بهره‌مند شدن از او مکلف کرد، در حالی که تمامی این‌ها در زمان غیبت منتفی است؟ پس با وجود غیبت، باز هم تکلیف ثابت است؛ زیرا ما می‌توانیم تقیه امام و ترس ایشان را برطرف کنیم. (شریف مرتضی، 1405: ج1، 312)


سیدمرتضی در این عبارت، تصریح می‌کند که تکلیف مردم به اطاعت از امام در عصر غیبت، از این جهت بدون اشکال است که مردم می‌توانند با اقدامات خود، امام را از حالت تقیه و ترس (غیبت) بیرون بیاورند و پس از بیرون آمدن آن حضرت از غیبت، تکالیفی را که در قبال ایشان دارند انجام دهند. بنابراین به نظر سیدمرتضی، مردم در تبدیل غیبت به ظهور، نقش‌آفرین هستند.


شیخ طوسی


به اعتقاد شیخ طوسی، همچنان که غیبت امام مهدی(عج)  برآمده از سوءرفتار مردم است، ظهور آن حضرت نیز از تغییر مثبت در رفتار مردم ناشی می‌شود. وی پس از تقریر قاعدۀ لطف و اثبات ضرورت وجود امام معصوم و ضمیمه کردن این مقدمه که هم‌اکنون امام معصوم ظاهری وجود ندارد، اثبات می‌کند که پس آن امام معصومی که قاعده لطف ضرورتش را اثبات می‌کرد، باید غایب باشد. وی در ادامه به اشکالاتی که به این استدلال گرفته شده پاسخ می‌دهد و در ضمن پاسخ به یکی از آن اشکالات، چنین می‌نویسد:


بسط ید امام گرچه برای مکلف حاصل نشده است، این از رفتار خود او نشئت می‌گیرد و اگر مکلف از امام تمکین می‌کرد، امام آشکار می‌شد و بسط ید پیدا می‌کرد و لطفش حاصل می‌شد؛ در نتیجه تکلیف مکلف قبیح نبود؛ زیرا حجت علیه اوست و نه به نفع او. (طوسی،‌ 1411: 7)


شیخ طوسی در این عبارت، بر این نکته تصریح کرده که رفتار مردم باعث محرومیت آن‌ها از حضور امام و بسط ید اوست و اگر انسان‌ها در رفتار خود تجدیدنظر کنند و زمینه‌های بسط ید امام را فراهم نمایند، آن حضرت ظهور می‌کنند و مردم از منافع ظهور امام برخوردار می‌شوند.


امام خمینی(ره)


امام خمینی(ره) به نظریۀ زمینه‌سازی و تأثیر رفتار مردم در ظهور معتقد است. ایشان در مواضع متعددی از سخنان خود، به این مسئله تصریح کرده است. برای نمونه می‌گوید:


… ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن، تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمى‏توانیم بکنیم؛ چون نمى‏توانیم بکنیم، باید او بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت _
سلام الله علیه _ . (خمینی، 1371: ج21، 16 – 17)


انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور _ ان‌شاءالله _ تهیه بشود. (همو: ج8، 374) به نظر امام خمینی(ره) ، انتشار اسلام در جهان از زمینه‌های ظهور امام مهدی(عج)  است و این مهم باید با همت متفکران مؤمن و در سایه تلاش آن‌ها انجام پذیرد:


سعى کنید مطالعه کنید که در خطبه‏هایتان چه مى‏خواهید بگویید. امیدوارم اسلام به دست شما منتشر شود تا مقدمه‏اى شود براى ظهور حضرت مهدى _ عجل الله تعالى فرجه الشریف _ . (همو: ج16، 261)


و بلکه امام خمینی(ره) اساساً انقلاب اسلامی را مقدمه ظهور امام مهدی(عج)  می‌دانست: ما … با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى _ صلى الله
علیه و آله _ است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان‌خواران خاتمه مى‏دهیم و به یارى خدا، راه را براى ظهور منجى مصلح و کل و امامت مطلق حق امام زمان _ ارواحنا فداه _ هموار مى‏کنیم. (همو: ج20، 345)


شهید مطهری


وی پس از توضیح این‌که یکی از عناصر اساسی اندیشۀ مهدویت، عنصر نفی و ضد تسلیم است چنین می‌نویسد: از مطلب بالا یک نکته دیگر روشن می‌شود و آن رسالت و وظیفۀ مردم است. درست است که عدل جهانی مانند نیروی حیاتی است و جنبۀ ماورایی دارد، ولی تا موانع رفع نشود، حیات تجلی نمی‌کند. پس وظیفۀ مردم است مبارزه با موانع برای تسریع ظهور عدل مطلق. به عبارت دیگر، تا مردم کمال‌جو و عدل‌مطلق‌طلب نباشند، آن هم طلبی صادق و توأم با تلاش، به آن هدف عالی ماورایی نمی‌رسند. (مطهری، 1385: ج9، 381)



شهید صدر


از دیگر شخصیت‌های معاصری که از تأثیرگذاری عوامل انسانی در ظهور سخن گفته‌اند، متفکر شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر است. وی پس از توضیح این مطلب که ظهور امام مهدی(عج)  از آن جهت که یک دگرگونی اجتماعی است، به فضای مناسب و اوضاع بیرونی وابسته است، چنین می‌نویسد:


برای اجرای چنین تحول بزرگی، تنها وجود رهبر صالح کافی نیست؛ وگرنه در همان زمان پیامبر(ص)  این شرط وجود داشت؛ پس این تحول بزرگ، فضای مناسب جهانی می‌طلبد که همه زمینه‌ها خارجی لازم برای انقلاب عمومی در آن وجود داشته باشد. عامل اساسی در ایجاد این فضای مناسب و پذیرش پیام عدالت از طرف


مردم، همانا احساس پوکی و پوچی است که انسان متمدن آن روز خواهد کرد و منشأ این احساس، تجربه‌های مختلف بشری از تمدن است؛ تمدنی که جنبه‌های منفی آن پشت او را خم می‌کند و به آن‌جا می‌رسد که می‌فهمد شدیداً به کمک نیاز دارد و از عمق جان، توجه خود را به عالم غیب یا منبعی مجهول معطوف می‌دارد. (صدر، 1417: 118)


نقش انسان‌ها در ظهور از منظر عقل و نقل


دومین پرسش این بود که آیا عملکرد انسان‌ها در ظهور امام مهدی(عج)  تأثیرگذار است و باعث تعجیل و یا تأخیر آن می‌شود؟ اکنون به پاسخ این پرسش از منظر ادلۀ عقلی و نقلی می‌پردازیم. به نظر می‌رسد که پاسخ مثبت باشد و بر این مطلب، هم بتوان دلیل عقلی اقامه کرد و هم از ادلۀ نقلی بهره گرفت. در ادامه به پاسخ این مسئله از دو منظر یادشده می‌پر
دازیم و هم خاص امام مهدی(عج)  دلیل می‌آوریم و هم روایاتی که درصدد اثبات ضابطه‌ای کلی برای همۀ امامان معصوم(ع) هستند.


1. نقش انسان‌ها در ظهور از منظر عقل


در بخش‌های آینده، تفصیل برهان عقلی مبنی بر تأثیرگذاری رفتار انسان‌ها در ظهور اقامه خواهد شد، اما در این‌جا برای آشنایی اجمالی به آن اشاره‌ای می‌شود: از نظر عقلی عامل ظهور، یا خداوند است یا غیرخداوند. در فرض دوم، عامل یا غیرمردمند و یا مردم و در فرض اخیر، عامل یا امام است و یا غیرامام. حصر یادشده از آن‌جا که دَوران میان نفی و اثبات دارد، حصر عقلی است و چیزی خارج از آن مفروض نیست.


از میان فروض یادشده، فرض دوم که عاملی غیر از خدا و امام و مردم در ظهور تأثیرگذار باشد، باطل است که توضیح آن خواهد آمد. از میان سه فرض باقی‌مانده، منعی از ناحیه خداوند و امام نسبت به ظهور نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ زیرا بی‌شک ظهور هم مطلوب خداوند است و هم مطلوب امام. بنابراین


اگر مانعی برای ظهور دیده می‌شود، نقصی است که در انسان‌ها وجود دارد و با پر شدن این خلأ، امام یقیناً ظهور خواهد فرمود. به تعبیر دیگر، فاعلیت خداوند و امام نسبت به ظهور تام است و جای فاعلیت عوامل انسانی خالی است که با شکل‌گیری آن، ارادۀ الهی به ظهور تحقق خواهد گرفت.


استدلال یادشده به روشنی تأثیرگذاری انسان‌ها در ظهور را ثابت می‌کند. این گفته را با این بیان نیز می‌توان تأیید کرد که فرض می‌کنیم همۀ انسان‌ها، با تغییر وضعیت خود، به انسان‌هایی مؤمن و صالح تبدیل شوند که به تمامی‌اصول اخلاقی و ضوابط دینی اهتمام کامل دارند و به امام مهدی(عج)  معرفت کامل و عمیق می‌یابند و مشتاق ظهور آن حضرت می‌گردند و تمام لوازم مورد نیاز برای بسط ید امام را فراهم می‌کنند.


حال پرسش این است که آیا با تحقق چنین وضعیتی، باز هم امام در پس پرده غیبت خواهد ماند و آیا منکرانِ تأثیرگذاری عملکرد انسان‌ها در ظهور، می‌توانند ادعا کنند با وجود این باز هم امکان ادامه یافتن غیبت امام وجود دارد؟ بی‌تردید خیر؛ زیرا غیبت امام در این فرض فاقد توجیه عقلانی و غیرحکیمانه است.


بنابراین رفتار مردم در تحقق ظهور تأثیرگذار است. البته مقصود ما از استدلال یادشده، اثبات اصل تأثیرگذاری عملکرد انسان‌ها در ظهور است و در این‌جا، در صدد بیان این مطلب نیستیم که برای ظهور امام مهدی(عج)  چه بخشی از انسان‌ها باید مهیا باشند و این آمادگی در چه سطحی باید باشد. استدلال یادشده، توانایی اثبات اصل تأثیرگذاری عملکرد انسان‌ها در ظهور را دارد.


2. نقش انسان‌ها در ظهور از منظر نقل


برای اثبات تأثیرگذاری عملکرد انسان‌ها در ظهور، به حجم وسیعی از روایات می‌توان استناد جست که آن‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کنیم:


الف) روایات خاص


این دسته روایات، مخصوص امام مهدی(عج)  است؛ از جمله:


&lt ;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; COLOR: #191919; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman’; mso-bidi-language: FA” lang=FA>1. امام مهدی(عج)  در توقیع خود به شیخ مفید چنین می‌فرماید:


… اگر شیعیان ما _ که خداوند آنان را بر اطاعتش توفیق عنایت فرماید _ در وفای به عهدی که بر عهدۀ آنان است، یک‌دل می‌شدند، میمنت ملاقات با ما از آنان به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیبشان می‌گشت؛ دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما… . (طبرسی، 1368: ج2، 325)


در این توقیع، به صراحت آمده است که اگر شیعیان در وفای به عهدی که بر عهده دارند، با یکدیگر همدل می‌شدند، ظهور آن حضرت به تأخیر نمی‌افتاد. بنابراین، عملکرد مردم در تحقق ظهور تأثیرگذار است. همچنین عبارت «علی اجتماع من القلوب» احتمال ناظر بودن این توقیع شریف به بحث ملاقات را نفی می‌کند؛ زیرا اگر این توقیع، به بحث ملاقات و بیان ضابطه‌ای برای تشرف به محضر مبارک آن حضرت در عصر غیبت ناظر بود، وجهی برای تأکید بر اج
تماع قلوب نبود؛ چون عنصر اجتماع قلوب طبیعتاً برای امری موردنیاز است که به شکل جمعی می‌خواهد تحقق یابد، در حالی که تشرف به محضر مبارک امام، امری کاملاً فردی به شمار می‌رود و مشروط بودن تحقق این امر فردی به اجتماع قلوب، فاقد توجیه منطقی است.


2. پیامبر گرامی اسلام(ص)  می‌فرماید: گروهی از مشرق‌زمین خروج می‌کنند، پس زمینه‌ها را برای مهدی فراهم می‌سازند، یعنی زمینه‌های حکومتش را. (قزوینی، بی‌تا: ج2، 1368)


این روایت را نیز در زمرۀ روایاتی می‌توان محسوب کرد که بر تأثیر عملکرد انسان‌ها در ظهور دلالت دارند؛ زیرا اساساً توطئه، به معنای تمهید و تسهیل است؛ یعنی مقدمات چیزی را فراهم کردن و تحقق آن را آسان نمودن. بنابراین به دلالت این روایت، گروهی که از مشرق خروج می‌کنند، نقش تسهیل‌کننده و تهیه‌کنندۀ مقدمات ظهور را بر عهده دارند. بی‌تردید هنگامی که پدیده‌ای نقش تسهیل‌کننده تحقق امری را دارد، با تحقق آن، امر موردنظر به شکل آسان‌تری تحقق می‌یابد و این یعنی همان مؤثر بودن.


ب) روایات عام


1. امام باقر(ع) می‌فرماید: إذا اجتمع للإملام عدة أهل بدر، ثلاثمائة و ثلثة عشر، وجب علیه القیام و التغییر؛ (مغربی، 1383: ج1، 342) اگر برای امام به تعداد اهل بدر 313 مرد فراهم شود، قیام و تغییر بر او واجب است.


2. امام صادق(ع) می‌فرماید: أنه لو اجتمع للإمام عدة أهل بدر ثلاثمائة و بضعة عشر رجلاً لوجب علیه الخروج بالسیف. (مفید، 1414: ج3، 11) درباره این روایت تذکر چند نکته ضروری است:


2-1. همچنان‌که پیش از این گذشت، این حدیث را شیخ مفید در کتاب خود روایت کرده است. به گفتۀ وی در مجلسی، پرسش‌گری از شیخ می‌پرسد: «مگر شیعه از جعفر بن محمد روایت نکرده که اگر برای امام به تعداد اهل بدر 313 مرد فراهم شده بود خروج به شمشیر بر او واجب بود؟» شیخ پاسخ می‌دهد: «بله.» پرسش‌گر می‌پرسد: «پس چرا امام مهدی(عج)  ظهور نمی‌کند با این‌که تعداد شیعیان در زمان ما چندین برابر اهل بدر است؟» و شیخ چنین پاسخ می‌دهد:


«گرچه تعداد شیعیان در زمان ما چندین برابر اهل بدر است، اما آن شرایطی را که باید داشته باشند، ندارند.» بنابراین هم طبق برداشت پرسش‌گر و هم به اعتقاد شیخ مفید، آن‌چه در این روایت آمده، یک ضابطۀ کلی است که امام مهدی(عج)  را هم شامل می‌شود.


این برداشت می‌تواند به این دلیل باشد که گرچه به گفتۀ ادبا «لو» ادات شرط برای زمان گذشته است، این ضابطه یک قاعدۀ کلی استثناپذیر نیست و موارد متعددی وجود دارد که «لو» برای زمان آینده نیز به کار رفته است؛ مانند آیۀ کریمۀ (لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللهُ لَفَسَدَتَا) (انبیاء: 22). بی‌شک مقصود این آیه این نیست که اگر در گذشته در آسمان‌ها و زمین بیش از یک خدا بود، زمین و آسمان فاسد می‌شدند، ولی اگر در آینده چند
خدا باشد موجب فساد نمی‌شود؛ بلکه به یقین این آیه در صدد دادن یک حکم کلی برای همۀ زمان‌هاست. البته شاید ادعا شود در این‌جا قرینۀ عقلی وجود دارد و همین قرینه، باعث می‌شود که استعمال «لو» برای فراتر از زمان ماضی را بپذیریم.


ولی به هر صورت، اصل این مطلب که گاهی «لو» برای فراتر از زمان ماضی نیز به کار می‌رود اثبات می‌شود. در مورد روایت مورد بحث ما نیز می‌توان ادعا کرد که این قرینه وجود دارد. قرینه یادشده هم می‌تواند روایت پیشین باشد که با ادات «اذا» مشروط بودن قیام امام به فراهم شدن یاران را به زمان‌های آینده نیز سرایت می‌دهد و هم می‌توان مجموعۀ روایاتی را که از همراه شدن 313 نفر با امام مهدی(عج)  در ابتدای ظهور سخن گفته‌اند (صدوق، 1363: 377، 654 و 672؛ طوسی، 1411: 477) قرینه گرفت؛ زیرا این مجموعه روایات، گرچه از مشروط بودن ظهور امام به فراهم شدن این تعداد سخن نگفته‌اند، اما همراهی این تعداد خاص با امام در آغاز حرکت آن حضرت و تأکید روایات بر این مطلب، نمی‌تواند اتفاقی باشد.


بنابراین روایات، به همان قاعدۀ کلی ناظر است که امام با فراهم شدن این تعداد، باید حرکت خود را آغاز نماید. به تعبیر دیگر، اگر میان فراهم شدن 313 یاور و ظهور امام مهدی(عج)  هیچ نسبتی وجود ندارد و حرکت جهانی امام مهدی(عج)  به فراهم شدن این تعداد
یاور مشروط نیست، تأکید بر همراهی این تعداد از انسان‌های مؤمن با امام مهدی(عج)  در ابتدای ظهور وجهی ندارد و این خود بهترین قرینه بر این مطلب است که آن روایتی که از وجوب اقدام امام در صورت وجود یاران سخن می‌گفت گرچه زمانش گذشته بود، منحصر در زمان گذشته نیست و به یک ضابطۀ کلی برای همۀ ائمه و از جمله امام مهدی(عج)  ناظر است.


2-2. بر خلاف تصور برخی از نویسندگان که گمان کرده‌اند جملۀ «لوجب علیه الخروج بالسیف» کلام شیخ مفید است (بنی‌هاشمی، 1384: 260)، با دقت در متن روشن می‌شود که جملۀ یادشده ادامۀ فرمایش امام صادق(ع) است و تأیید شیخ مفید نیز قرینۀ گویایی بر صحت این انتساب محسوب می‌شود. به تعبیر دیگر، آن‌چه پرسش‌گر از آن سؤال کرده، متن فرمایش امام صادق(ع) است، نه برداشت شخصی از روایات.


2-3. بر اساس دلالت «لو» که حرف شرط است، این روایت بر وجود تلازم میان وجود یاور و خروج امام دلالت دارد. بنابراین، عملکرد مردم در تحقق ظهور تأثیرگذار است و لو به صورت جزء العلة.


2-4. توجه به این معنا نیز ضرورت دارد که دلالت «لو» بر امتناع مشروط به دلیل امتناع شرط که البته مطلب درستی است، غیر از عدم وجود تلازم میان شرط و مشروط است. به تعبیر روشن‌تر، درست است که «لو» جایی به کار می‌رود که مشروط به دلیل امتناع شرط ممتنع است، این مطلب نفی‌کننده وجود تلازم میان شرط و مشروط نیست؛ همچنان‌که در آیۀ شریفۀ (لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللهُ لَفَسَدَتَا) به دلیل امتناع وجود شریکی برای خداوند، فساد آسمان و زمین هم ممتنع است؛ اما این به معنای عدم وجود تلازم میان تعدد اله و وجود فساد نیست؛ به‌گونه‌ای که اگر بر فرض محال، تعدد اله صورت می‌گرفت، زمین و آسمان فاسد نمی‌شد. بنابراین از فقدان وجود یاور در گذشته و در نتیجه تحقق نیافتن ظهور، فقدان تلازم میان وجود یاور و ظهور را نمی‌توان استنباط کرد. بنابر این وجود یاور در ظهور تأثیرگذار است.


منابع


انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، انتشارات سخن، 1381ش.


&lt ;P style=”TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0in 0in 0pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl” dir=rtl class=MsoNormal align=justify>بنی‌هاشمی، سیدمحمد، راز پنهانی و رمز پیدایی، تهران، انتشارات نیک‌معارف، چاپ اول، 1384ش.


خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) ، چاپ اول، 1371ش.


شریف رضی،‌ محمد بن حسین، نهج البلاغة، قم، دارالذخائر، چاپ اول، 1370 ش.


شریف مرتضى، علی بن حسین، رسائل المرتضى، قم، دارالقرآن الکریم، 1405ق.


صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر، قم، مؤسسة السیدة المعصومة، چاپ اول، 1419ق.


صدر، سیدمحمد، تاریخ الغیبة الکبری، قم، انتشارات ذوی‌القربی، چاپ دوم، 1425ق.


صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، قم، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، 1362ش.


________ ، کمال الدین و تمام النعمة، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 1363 ش.


طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، نجف، دار النعمان للطباعة و النشر، 1386ق.


طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، مرکز الطباعة و النشر فی مؤسسة البعثة، چاپ اول، 1413ق.


طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.


عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، المکتبة العلمیة الإسلامیة، بی‌تا.


قزوینی (ابن‌ماجه)، محمد بن یزید، سنن ابن ماجة، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بی‌تا.

کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ پنجم، 1363ش.


مازندرانی (ابن‌شهر آشوب)، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب، نجف، المکتبة الحیدریة، 1376ق.


مازندرانی، ملا محمدصالح، شرح اصول کافی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1421ق.


متقی هندی، علی بن حسام‌الدین،‌ کنز العمال، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.


مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403ق.


مطهری،‌ مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1385ش.


مغربی، قاضی نعمان، دعائم الإسلام، قاهره، دار المعارف، 1383ق.


مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، بیروت، دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، چاپ دوم، 1414ق.


______________ ، رسائل فی الغیبة، بیروت، دارالمفید للطباعة والنشر والتوزیع، چاپ دوم، 1414ق.


نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، قم، انوار الهدى، چاپ اول، 1422ق.


منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 19


www.alvadossadegh.com

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید